دوباره تولد
دموكراسي عطر انقلاب ، بوي
است دامنگير كوير نمك
زندگي حاشيه
دوباره تولد
ميشود زنده ايران كارگري جنبش
مظفري فيروزه:طرح
از تا داد را مجال اين خود دوران سياسيون از بسياري به كارگران بودن منسجم و متشكل
شود استفاده سياسي برخوردهاي و اعتصابات در كارگران حضور
نداشته حضور كار وزارت نماينده اساسنامه تنظيم و مديره هيات انتخابات در كه صورتي در
نميرساند ثبت به را مربوطه صنفي انجمن كار وزارت باشد
روز و ارديبهشت 11_ مه ماه اول روز ياقوت ، پذيرايي تالار:خورسند مريم اجتماعي ، گروه
از بعد كه بود كارگري قديمي سنديكاهاي اعضاي از نفر به 500 نزديك ميزبان _ كارگر جهاني
سنديكاهاي مجدد راهاندازي پايههاي تا آمدند گردهم ديگر يكبار سال به 20 نزديك گذشت
ايران دولت كارگري ، سنديكاهاي تعطيلي دستور با سال 1362نهند بنا ايران در را كارگري
كه شد كشيده آنجا به تا محدوديت اين.ماند محروم خودجوش مدني تشكلهاي قويترين حضور از
سوي از كار حقوق ناقضين زمره در ايران مستقل ، كارگري اتحاديههاي حضور عدم واسطه به
.گرفت قرار كار بينالمللي سازمان
و خودرو ايران مديران.داد رخ بسياري اتفاقات _ كارگر جهاني روز _ امسال ارديبهشت 11
در شركت براي كارگران حضور از مانع و كردند اعلام كار روز را مه ماه اول روز سايپا
جمع كار اسلامي ازشوراهاي دعوت به كه هم كارگراني.شدند كارگر جهاني روز راهپيمايي
.زدند فرياد را كارگر ضد بر مرگ و كارفرما بر مرگ شعار خيابان پهنه در بودند ، شده
فعال سنديكا كه وقتي:ميگويد كفاش كارگران سنديكاي مديره هيات سابق عضو مهديون يعقوب
.نميزند فرياد را كارفرما مرگ كارگري هيچ بود ،
* * *
اتحاديه" عنوان تحت كه بود چاپخانه كارگران اتحاديه ايران ، در كارگري اتحاديه نخستين
فعال ايران در مستقل كارگري سنديكاهاي آن از پس.شد تاسيس سال 1289 در "مطابع كارگران
فعاليت اينكردند شروع كارگران صنفي خواستههاي تحقق راستاي در را خودشان وظايف و شده
.رسيد ثبت به وقت كار وزارت در سال 1336 تا كارگري سنديكاي كه 103 گرفت رونق چنان
سنديكايي فعاليتهاي آغازين روزهاي چاپخانه كارگران سنديكاي سابق فعال "بابايي پرويز"
پيدا شكلي امروزي مفهوم به كارگر طبقه اينكه از پيش و رضاشاه از قبل دوران از را كارگري
دوم دوران در شده ، شناخته طبقه يك بهعنوان كارگر طبقه ;ميكند تعريف گونه اين كند ،
و داشت قرار سرشان بالاي ديكتاتوري ساطور هم زمان آن البته كه گرفت شكل رضاشاه حكومت
.كرد سركوب را اتحاديه و سنديكا تشكيل جريان
به اروپا جامعه در داده رخ اتفاقات از آگاهي با رضاشاه حكومت اول دوران در كارگران
به كارگران اتحاديههاي كه سال 1310 تا ميدهند نشان علاقه مه ماه اول مراسم برگزاري
از بعد.ميدهند هم كشته يك راه اين در و ورزيده اصرار مه ماه اول جشن مراسم برگزاري
ثبت ايران تاريخ در كارگري سنديكاهاي فعاليتهاي اوج تا 25 سال 23 از يعني شهريور 1320
.ميشود
كارگري اعتصابات از را بسياري خاطرههاي ايران در فعال كارگري اتحاديههاي سال 1330 تا
روز سياسي شرايط واسطه به و شده سياسي موارد پارهاي در كه اعتصاباتي.دارند خاطر به
.راند توده حزب سمت به را كارگران از بسياري
سالي چند كه كارگري جنبش مجدد فعاليت مصدق ، دولت آمدن كار روي از پس ارديبهشت 1330 از
از متشكل "كارگري موتلفه حيات" سالها اين در.شد آغاز ميبرد ، سر به سكون و سكوت در
.شد تشكيل...و چاپخانهها و سيلو سيمان ، چيتسازي ، كارخانههاي كارگران
جنبش از چپ احزاب حمايت.ميشود كارگري فعاليتهاي عرصه وارد تازه موجي دوران همان در
اعضاي بيشتر.داشت نيز منفي بعد يك دوران آن در متعدد ثبت جنبههاي عليرغم اتحاديهها ،
سياسي نشيبهاي و فراز در افراد اين.بودند توده حزب عضو يا و متعهد سنديكايي جنبش اصلي
نيز كارگران سنديكايي فعاليت احزاب ، سقوط و افول با نتيجه در و ميكردند رها را سنديكا
.ميكرد افول
اين در كارگران.گرفت شكل كارگري جنبش در نويني حركت شهريور 1320 در رضاشاه سقوط از پس
اوايل شهريور ، از پس سنديكايي جريان متولي.شد گسترده مطالباتشان و شدند متشكلتر دوران
كارگران مركزي متحده شوراي توده ، حزب نفوذ تحت سپس و كارگران مركزي اتحاديه اختيار در
.گرفت قرار ايران
ميشدند حزب به وابسته نبايد نوعا كارگري سنديكاهاي بينالمللي ، اصول طبق كه آنجا از
مركزي متحده شوراي تحت سنديكاها.بود توده حزب از مستقل ظاهر به كه شد تشكيل شورايي
فدراسيون در عضويت شورا اين وقتي كه يافت گسترش آنجا تا شورا اين فعاليت.شدند رهبري
كل دبير "سايان لويي" جهاني ، سنديكاي فدراسيون طرف از كرد ، تقاضا را جهاني سنديكاهاي
بين در مركزي متحده شوراي قدرت و نفوذ ارزيابي ضمن تا كرد سفر ايران به سنديكاها
اين.شد مواجه شگفتي با او اما.كنند بررسي فدراسيون در را عضويت شرايط ايران ، كارگران
.داشت عضو نفر هزار دوران 500 آن در شورا
عمل ابتكار نفت ، صنعت شدن ملي جنبش پيدايش و "مركزي متحده شوراي" فعاليتهاي تعطيلي با
كودتاي 28 از بعد.شد واگذار كارگري سنديكاهاي موتلفه هيات به سنديكايي فعاليتهاي
.بودند شده آلوده سياسي فعاليتهاي به كمتر كه ماندند باقي سنديكاهايي تدريج به مرداد
است ، مختلف دورههاي در كارگري اعتصابات حضور شاهد خود صفحات در ايران سياسي تاريخ
حضور از تا داد را مجال اين خود دوران سياسيون از بسياري به كارگران بودن منسجم و متشكل
فعاليتها ، اين لابهلاي در هرچند.شود استفاده سياسي برخوردهاي و اعتصابات در كارگران
سنديكاهاي سابق فعالان از كسي كمتر اگرچه.ميخورد چشم به نيز حقوقي و صنفي فعاليتهاي
در انقلاب از پس دوران در كارگري سنديكاهاي تعطيلي علل از شفاف بهطور است حاضر كارگري
كارگري سنديكاهاي تعطيلي ميآورند ، خاطر به آنها همواره اما كنند نظر اظهار سال 1362
برخي به آنها وابستگي و زمان آن سياسي امور در اعضا از برخي فعاليت از بيتاثير چندان
شد راهاندازي كارگران حقوق از دفاع براي كه ايران در كارگري سنديكاهاي.نبود احزاب از
.پرداخت كشور در سياسي جريانات براي را سنگيني تاوان
سنديكايي مبارزات
دستمزد ميزان و زندگي شرايط به اعتراض در انگليس خياطان وقتي ميلادي سال 1780 در
دربار به نامه همراه خود ميان از را نمايندگاني و ميكنند تنظيم را اعتراضي نامهاي
از نمايندگان بازگشت عدم صورت در تا ميكنند جمعآوري را پولي خود ميان در ميفرستد ،
.دهند قرار مالي پوشش تحت را آنها خانوادههاي انگليس ، دربار
.شد زده خود ، حقوق از دفاع به كارگري سنديكاهاي تشكيل جرقههاي اولين دوران ، آن از شايد
...و حقوق اضافه سپس و كار ساعت اعتراضي 8 جنبش ابتدا.ميشود آغاز كارگري جهاني جنبش
هيچكاره را خود امروز هرچند خياطان سنديكاي مديره هيات سابق عضو "كنگراني محمد"
مطابق و نشده منحل سنديكايش ميداند خوبي به اما ميكند ، معرفي خياطان شده منحل سنديكاي
ندارد ، را آن انحلال اجازه قانوني و دولت هيچ كار ، سازمان بينالمللي استانداردهاي
از و كند جمع هم گرد را خياطان شاگرد ديگر يكبار تا ميانديشد روزهايي به اميدوارانه
.بگويد برايشان قانونيشان حقوق اوليه اصول
جوان كارگران كل در و خياطها شاگرد جوان و جديد نسل شناخت عدم از نگراني اظهار با او
.دارد مشخص كاركرد يك مختلف نقاط همه در سنديكا:ميگويد سنديكا نقش و كاركرد از
كارفرما ، و كارگر بين و ميكنند مهار را استثمار كرده ، توصيه را قانون كارگري سنديكاهاي
تفاهم ايجاد به كارفرما براي منطقي سود كسب و كارگر براي كار بهتر شرايط ايجاد براي
.ميپردازد
مدنيت از كارگري سنديكاهاي و كارگران آشنايي از نشان خواستهها اين و قوانين اين...
به را كارش و انسان كه موجود قوانين.بودند پرچمدارش ابتدا از كارگران كه مدنيتي.دارد
ميگذاشتند ، حرمت كار به كه روشنفكراني يا و كارگري اتحاديههاي توسط ميشناسند رسميت
و ميشود شروع اجتماعي تامين قوانين ابتداييترين از قوانين اين.است شده تصويب و تهيه
حاصل بشر حقوق قوانين:ميگويد كنگراني.ميكند پيدا ادامه بشر حقوق قوانين كليترين تا
به گذاردن احترام كار ، ساعت ;بود مشخص خواستهها.است كارگران هفتهاي چهار حكومت
...و كودكان همه براي آموزش حق قوميتها ، و مليتها
اجباري براي مبارزه صرف خياطان سنديكاي مديره هيات سابق عضو سالگي تا 23 دوران 19 همه
و ابتدايي حقوق از خياطها شاگرد كردن آماده و نوشتن اعلاميه خياطان ، صنف در بيمه شدن
.شد اوليهشان
.داشت دردسر كلي و خوردن كتك.بزنيم باد را خودمان كه نبود اينطور سنديكا در..
پايين گلويشان از خوش آب يك عمرشان پاياني روزهاي تا كارگري سنديكاهاي اعضاي از بسياري
.نرفت
كفاش صنف در:ميگويد دوران آن از كفاشان سنديكاي سابق فعالان از نيز "مهديون يعقوب"
.نداشت را سنديكا پذيرش آمادگي كارفرما دوران همان در.داشت وجود بسياري ريختگي هم به
نظم يك شد موفق كفاشان سنديكاي زمان مرور به اما ميدانستند سرمايه دشمن را سنديكا آنها
كارگران سنديكاي كند باور كارفرما اينكه تا آورد وجود به كفاشي كارگاههاي در را كاري
.باشد نيز كارفرما كمكرسان موارد از بسياري در ميتواند
را خود كارفرما كه ميرفت پيش به مديريت و نظم اساس بر چنان كارگري سنديكاهاي فعاليت
.ميرفت سنديكا سراغ كار نيروي دادن پس حتي و نيرو گرفتن براي.ميديد سنديكا حساب طرف
كارفرما كارگر ، و كارفرما بين اختلاف بروز صورت در حتي كه يافت قوت آنجا تا روابط اين
قانون از بيشتر بسيار سنديكا حكم واسطه به موارد بسياري در و ميپذيرفت را سنديكا حكميت
سنديكاهاي.يافت ادامه سال 62 تا فقط روند اين اما.ميكرد پرداخت خسارت كارگر به
به داشت سياسي جنبه بيشتر كه فرودهايي و فراز گذشت از پس.شدند تعطيل ايران در كارگري
.كنند جبران كارگري سنديكاهاي فعاليت غياب در را موجود گسترده و عميق خلاء تا آمدند ميان
نشان صراحت به كار بينالمللي سازمان در كار اسلامي شوراهاي نماينده نشدن پذيرفته اما
كند سنگيني آن بر بودن دولتي سايه و باشد نگرفته شكل بالا به پايين از كه تشكلي داد ،
اساسنامه در كه آنگونه را كارگران صنفي انتظار و خواستهها بود نخواهد قادر هرگز
.كند مطالبه شده ، درج كارگري سنديكاهاي
كه است صنفي مطالبات وجود سنديكاها و اتحاديهها شكلگيري علل از يكي ميشود اعلام وقتي
به رسيدن راه متقابلا و نيست مقدور آنها به دستيابي كارگران متشكل و آگاهانه حضور بدون
و كارگري تودههاي حمايت بر تكيه با سنديكايي تشكلهاي پايههاي تقويت مطالبات ، آن
طبقه در را نارسايي اين چند عواملي.است آنان شده شناخته رسميت به حقوق از استفاده
براي تلاش عدم و موجود تشكلهاي بودن حكومتي بر كارگران باور اما.است آورده پديد كارگر
رونق صورت در كه ميآورد وجود به را احتمال اين آنها ، سوي از كارگري تشكل يك به ارتقا
از هميشه براي موجود كارگري صنفي انجمنهاي قانون ، طبق يا كارگري سنديكاهاي مجدد
جاي تلاشش همه با نتوانست كار اسلامي شوراي:است اين داده رخ اتفاق.شود محو خاطرهها
گره شدت به نهادهايي چنين نقد با ايران در كارگري جنبش نقد.كند پر را سنديكاها خالي
.است خورده
پيش سال چندين مه ماه اول درباره آنكه از پيش خياطان مديره هيات سابق عضو كنگراني محمد
داريم كارگر خانه نام به را جايي ما:ميافزايد آورد ، ميان به حرفي _ پرخاطره روز آن _
انجمن يا سنديكا و كار قوانين كه آنهايي همه.ميداند ايران كارگري فدراسيون را خودش كه
و ميشود فعال وقتي صنفي يا صنعتي واحد يك سنديكاي ميدانند ، ميشناسند را كنوني صنفي
تشكل اين بگويد ندارد حق كسي ميكند ، تنظيم را اساسنامه و كرده معرفي را خود موسس هيات
.دهد قرار الشعاع تحت را جامعه افراد ساير حقوق اساسنامه اينكه مگر غلط يا است درست
با شدن متحد از پس همصنف سنديكاهاي نمايندگان يافت ، رسميت سنديكا اين وقتي اكنون
اتحاديههاي ساير نماينده كنار در كه ميفرستند را نمايندهاي اتحاديه ، تشكيل و يكديگر
فدراسيون افتاد راه كه سراسري اتحاديههاي.ميدهند تشكيل را سراسري اتحاديه يك كارگري
راهاندازي را تشكيلات اين پايه و اساس ما.ميشود تشكيل كار كنفدراسيون يا كشور كارگري
تربيت قانونشناس كارگران ميان از كرديم ، دفاع صنف و كار حقوق از مدت اين در.كرديم
اول روزميكند معرفي كارگري فدراسيون را خودش يكباره به كارگر خانه اكنون اما.كرديم
ميليون يك امامحسين ميدان در ما و كردند جمع نفر صدهزار _ سنديكاييها _ اينها مه ماه
كارگر روز فردا فرمودند راحل امام وقتي كرده فراموش _ محجوب _ عزيز دوست اين اما.نفر
حاضران درصد يكهزارم حتي امامحسين ميدان در روز آن اما.كردند شركت همه است
كار لشكر ، اين با و گونه اين.عزا يا است جشن آيا.است خبر چه مه ماه اول نميدانستند
سال:ميگويد كفاشان سنديكاي مديره هيات سابق عضو "مهديون" ديگر سوي از.كردند شروع را
كار اسلامي شوراي به بعدها كه كردند نظارت كارگاهها بر انقلاب شوراهاي هدف اين به 62
و است غيرقانوني بينالمللي اصول نظر از شوراها اين هم حالا همين اما.داد نام تغيير
يك بايد كارگاهها بر چون ندارد ، تشكيلات چون.نيست كار بينالمللي سازمان پذيرش مورد
.رسيد ثبت به احزاب ده ماده براساس هم كارگر خانه.باشد داشته نظارت سنديكايي تشكيلات
جواب كارگران مطالبات و خواستهها به شده ، تشكيل بالا از كه كارگري خانه است قرار حالا
حق كارفرمايان و كارگران كه نيامده كار بينالمللي دفتر مقاولهنامه 87 در مگر !دهد
ثبت كار وزارت در پايهاش كه است كافي فقط و دهند تشكيل كارگري تشكيلات خود براي دارند
باشد داشته دولت در ريشه و باشد پايين به بالا از كه نهادي اساس اين بر پسشود
.دهد جواب كارگران صنفي مطالبات و خواستهها به نميتواند
و كارگري سازمانهاي كار ، بينالمللي سازمان كنفرانس مقاولهنامه 87 ماده 3 مطابق
برنامهريزي و آزاد انتخابات و مقررات و اساسنامه تدوين به خود ميتوانند كارفرمايي
ماده ، اين براساس.بگيرند دست به خود را امور اداره و فعاليت برنامهريزي ، و كرده اقدام
قانوني اجراي مانع يا و ساختند محدود را حق اين كه مداخله هرگونه از بايد دولتي مقامات
.كنند خودداري شود آن
اين.ميدهد نشان ما به تازهاي چشمانداز گذشته سال دو در كارگران اعتراض و اعتصابات
دهد سروسامان اعتراضها اين به بتواند كه را تشكلهايي كمبود خود ، رشد روند در حركت
بيشتر و نيافته يكپارچه و همهگير جنبه هنوز اعتصابات و اعتراضها اين.كرد خواهد احساس
كارگران كه چيزي شرايط ، اين در.نميگيرد شكل صنعتي رشته يك در حتي و هم با ارتباط بدون
را آن از منشعب حركات و نارضايتي اين بتواند كه است تشكلهايي دارند احتياج آن به
;است اين مهمتر نكته اما.دهند جامعه عرصه در طبقاتي هويتي كارگران به و كرده هماهنگ
خود از شناختي چنين نيز خود و نميشوند شناخته طبقه يك بهعنوان ايران در هنوز كارگران
دگرگوني نوع يك بايد را آن سراسري ، نوع از هم آن كارگري اتحاديه يك شكلگيري.ندارند
حكم است مخالف اتحاديهگرايي با كه نظري ;ميشود گفته بنابراين.كرد تعبير جامعه در
معتقدند قديم سنديكاهاي از گروهي كه است حالي در اين.دارد را گشادش دهانه از زدن شيپور
متشكل حركت حداقل به و باشند داشته را خود مستقل حركت نباشند قادر كارگران كه زماني تا
.است كوبيدن هاون در آب بيندازند ، راه هم اعتصاب ده روزي كه هرچند نرسند ،
اين به اشاره هنگام.ميكند اشاره اخير سال چند در كارگري اعتصابات به كنگراني اكنون
كه هدفمند و منسجم اعتصاباتي.ميافتد انقلاب از قبل كارگري اعتصابات ياد شايد اتفاقات
كارگران از ديگري گروه از حمايت به يا و ميافتد راه كارگران صنفي حقوق به دستيابي براي
تا مولد و خلاق نيروي و انساني سرمايه بهعنوان كارگر ارزش آيا:ميگويد.ميشد تشكيل
بخورد ، كتك خيابان در بايد معوقهاش حقوق ماه چهار گرفتن براي كه كرده نزول اندازه اين
خيابان گوشه يا بزند دار را خودش يا بدبختي و بيچارگي سر از بعد و بشنود ناسزا
تا شديم يادآور را سنديكا وجود ضرورت كارفرما به كرديم تلاش سال همه اينكند دستفروشي
بخوريم؟ كتك كارگر ، حق حداقلترين و طبيعيترين گرفتن براي آن از پس
كارگر خانه در را پايش امروز به تا كه است فعال تهران در كارگر هزار چند ميدانيد شما
يعني خود حق بديهيترين از كه كارگري است؟ افتاده راه موجي چه ميدانيد.است نگذاشته
كجا ازكند مراجعه بايد كجا به بزند ، را حرفش بايد كجا مانده ، محروم حقوق دريافت
ميافتد راه جامعه در موج يك وقتي كه ميشود همين.باشد داشته پشتيباني يا حمايت انتظار
كارفرما اگر بود ، اتحاديه يا سنديكا اگر اما.ميرود جلو به و ميشود موج سوار كارگر
كتك خيابان در خود حقوق سال يك يا ماه براي 4 كارگري هيچ هرگز ميكرد ، باور را سنديكا
بابايي پرويز.نميزد فرياد كارگر جهاني روز در را كارفرما مرگ كارگري هيچ و نميخورد
.ميكند نگاه قضيه اين به ديگر زاويهاي از نيز چاپخانه كارگران سنديكاي سابق فعال
متشكل كار يعني.است غيرمتشكل كار نيروي ايران ، در سرمايهداري ويژگيهاي از يكي..
حاضر منفردي سرمايهدار هيچ.است آنها نفع به مسئله اين كه ميشود خيال و ندارد وجود
سرمايهداري آينده كه داشتند متفكريني افراد اين اگر اما.دهد امتياز كارگرش به نيست
هم الان همين.ميكردند مخالفت سنديكا با نبايد اصولا ميگرفتند ، نظر در را ايران
دستمزد اضافه يك ميشود كه عيد سر.ميكند كارگران مبارزات جايگزين را خودش كار وزارت
بخواهند را مطالباتشان و برسند مسائلشان به كارگران خود نميدهد اجازه و ميگيرد نظر در
محض به.نميگيرد پا سنديكا خاطر همين به.بگيرند را حقشان بايد خودشان كه بدانند و
براي انگيزهاي چه كه ميشود پيچ سوال دهد انجام سنديكايي كار تا ميآيد شخصي اينكه
.دارد كار اين انجام
صنفي انجمن يا سنديكا
از شورا نماينده تاييد شرط با كار اسلامي شوراهاي كهنه داد نشان گذشته روزهاي بررسي
نوع و كارگران بينتيجه و بيهدف اعتصابات نه و كارفرما كار بر نظارت براي كارفرما سوي
...و ميشود محسوب امور افتادهترين پا پيش از امروز مترقي دنياي در كه مطالباتي
مطبوعات صنفي انجمن راهاندازي و تشكيل.كند پر را كارگري سنديكاهاي خالي جاي نتوانست
منافع و حقوقي لحاظ از انجمن اين عملكرد به بسياري عده هنوز كه هرچند آن ، پاگيري و
بود قديم سنديكاييهاي شدن روشن براي جرقه يك حكم در اما دارند ، ايراد روزنامهنگاران
هم گرد ارديبهشت 1381 ، كنند110 فعال را خودجوش مدني نهادهاي قديميترين ديگر يكبار تا
صادر قطعنامه از چندان سكوت سال گذشت 20 از بعد كه كنند صادر را قطعنامهاي تا آمدند
.نبود دور اروپايي كشورهاي كارگري اتحاديههاي شده
اين درگذشت.داشتند هم حق.ميترسيدند همه:ميگويد گردهمايي اين دستاندركاران از يكي
نگاهها.است سرمايهداري و كارفرما دشمن كارگر كه ميشد القا گونه اين همواره سالها ،
وزارت.دهيم انجام را كار قانوني تا شد قرار.بود برنده و تيز چنيني اين فعاليت هر به
اين نميكرد باور كسي كه كرد صادر را گردهمايي اين برگزاري مجوز سادگي به چنان كشور
نشد منتشر جايي گردهمايي اين قطعنامه هرچندشد برگزار جشن اين اما.است داده رخ اتفاق
نو از قانوني صورت به ميتوان كه داد را وعده اين تالار ، در حاضران از بسياري به اما
.داشت وجود كوچك گره يك هنوز اماكرد شروع
و مشروع منافع و حقوق حفظ منظور به ايران اسلامي جمهوري كار قانون ماده 131 اجراي در
باشد ، جامعه منافع متضمن خود كه كارفرمايان و كارگران اقتصادي وضع بهبودي و قانوني
قانوني مقررات رعايت با ميتوانند صنف و حرفه هر كارفرمايان و كار قانون مشمول كارگران
تشكيل چگونگي آييننامه يك ماده) كنند صنفي انجمن تشكيل به مبادرت آييننامه اين و
چگونگي آييننامههاي به توجه با سنديكايي فعالان و كارگران ديگر عبارت به (صنفي انجمن
با قانون به استناد با آزادانه را صنفي انجمن كه دارند را آن توان صنفي انجمنهاي تشكيل
اما.دهند شكل اصولي محتوايي و ساختاري لحاظ به اساسنامه يك تصويب بر تكيه
شدهاند ، آشنا حقوقي و قانوني مفاد به خوب خود فعاليت طول در كه قديمي سنديكاييهاي
.نميبينند كارگري سنديكاهاي با هماهنگ چندان را صنفي انجمنهاي كاركرد
هيات تشكيل و آمدن گردهم از پس صنف يك كارگران كارگري ، سنديكاي بينالمللي اصول براساس
ديگر حقوق به و نبوده مقررات خلاف اساسنامه اين كه صورتي در اساسنامه ، تصويب و مديره
حكومت يا دولت هيچ و ميشود قانوني و رسيده ثبت به رسما نكند وارد خدشهاي جامعه افراد
مصرانه همچنان قديمي سنديكاييهاي اساس همين بر.ندارد را آن كردن تعطيل اجازه مرجعي و
مبني حكمي يا قانون هيچ عملا و شد متوقف سنديكاها فعاليت نيز سال 62 در ميكنند اعلام
در كارگران باشد قرار اگر اما.ندارد وجود سابق كارگري سنديكاهاي انحلال يا تعطيلي بر
كارگري تشكلهاي ميگيرند ، ايراد انجمن نام سر بر حقوقي لحاظ از كه صنفي انجمن جديد شكل
صنفي انجمن انتخابات در كار ، قانون مطابق.است اهميت حائز نكتهاي كنند ، فعال را
است معتقد خياطان سنديكاي سابق فعال كنگراني اما.دارد حضور كار وزارت ناظر كارگران ،
سوي از.ميدهد قرار بررسي مورد را انتخابات و اساسنامه حقوقي لحاظ از فقط ناظر اين
وزارت نماينده اساسنامه ، تنظيم و مديره هيات انتخابات در كه صورتي در ميشود گفته ديگر
.نميرساند ثبت به را مربوطه صنفي انجمن كار وزارت باشد ، نداشته حضور كار
را سنديكاها استقلال صنفي ، انجمنهاي قانون از بند اين در:باورند اين بر منتقدان
نظم حتي كنوني شرايط در ميكنند تاكيد بسياري همچنان هرچند.ندارند همراه به چندان
از كارگران سياسي و حقوقي اجتماعي ، آگاهيهاي افزايش براي مجالي يافتن و كارگران يافتن
:بنويسيم گفت ميتوان كه باورند اين بر ديگر عدهاي كه آنقدر.است غنيمت مجرا ، اين
.سنديكا:بخوانيم و صنفي انجمن
كه است سال دو مدت به كارگري ، صنفي انجمنهاي نوشتار در و كارگري سنديكاهاي ميان در
تاكيد مصرانه هرچندبرميدارند را اوليه قدمهاي !كامل احتياط در و آهستهآهسته
از كثيري گروه و شده ايجاد عميقي بسيار فاصله جديد نسل و سنديكايي قديم نسل بين ميكنند
بسياري زمان مدت و بوده بيخبر تشكلها گونه اين به پيوستن ضرورت و مفهوم از كارگران
پيرمردان اين اما كرد ، كارگري مدني تشكلهاي وارد را كارگران دوباره تا است لازم وقت
خاطر به همواره را خود جواني روزهاي اميدواري اين در پيرمردان اين.اميدوارند هنوز
كه رسيدند تشكلي به كارفرما با مقابله و زندان و تهديد و كتك همه آن زير كه ميآورند
.ميگذاشت احترام و داشت اعتماد آن ، به ديگري نهاد هر از بيش دوران آن در كارفرما حتي
دموكراسي عطر انقلاب ، بوي
قوچاني محمد
.داد تشكيل را حكومت بايد...كند عوض را يقهاش نيافته فرصت هنوز لنين...شد مسخر قدرت"
انتخاب را نامي چه.اتاق يك گوشه در متحرك جلسه يك.هستيم مركزي كميته عضو چند ما
من.افتادهاي رواج از مهوع نام چه نه ، وزير فقط هرچه ، :ميگويد انديشهكنان لنين كنيم؟
نه ، سركميسر؟ شايد.هست كميسر بخواهيد تا حالا ولي.كميسر گفت ميشود:ميكنم پيشنهاد
شايد خلق ، كميسر:ميگويد تاييدكنان لنين خلق؟ كميسر شايد اما.دارد بدي آهنگ سر
شوراي...شورا است بديهي شورا ، _ چي؟ مجموعهاش در دولت و كرد انتخاب را نام اين بتوان
انقلاب بوي ;است عالي خلق كميسرهاي شوراي:ميكند تكرار لنين است؟ چطور خلق ، كميسرهاي
".ميدهد
صفحه 357 روزن1349 نشر وزيري ، هوشنگ ترجمه من ، زندگي:لئوتروتسكي
فرو نظم آن هسته واژگوني با تنها موجود نظم عليه قيام.هستند ساختارشكن انقلابها
كه ارزشها فقط نهميدهد قرار هدف نيز را حاكم بوروكراسي نشانههاي همه ;نمينشيند
همچنان نشانهها اما بازگردند پيشين ارزشهاي حتي چهبسا.ميشود دگرگون نيز نشانهها
به چنان فرانسه انقلاب.ميكنند مقاومت (جديد) دگرگوني برابر در و ميمانند شده دگرگون
را ملت و دولت از را كليسا قدرت ، از را سلطنت فقط نه كه برد يورش نشانهها و ارزشها
و برق و سردوشيها همچون را سال ماههاي نشان و هفته ايام نام بلكه كرد جدا شريعت از
هفته به مسيحي هفته و انقلابي سال به ميلادي سال.گرفت آنان از ارتش ژنرالهاي يراق
و يافتند ارجحيت (ع)عيسي و (ع)موسي فرشتگان بر يونان و روم الهههاي.شد تبديل عرفي
به كليساها.بودند رفته آن ارزشهاي كه رفتند جايي همان به انقلاب از قبل نشانههاي
از كه آنگاه حتي و شهروند رعيت ، و شد كنسول شاه ، .شهروندان به مومنان و شد بدل تالارها
به همچنان ميكرد احيا را انقلاب ماقبل ارزشهاي كه سربرآورد امپراتوري انقلاب اين دل
جاي نشانهها گويي.خواند انقلاب اين فرزند را خود و ماند وفادار انقلاب نشانههاي
مهم است ، كرده رجعت سرمايهداري يا بازگشته سلطنت كه نبود مهم.بود گرفته را ارزشها
تروتسكي كه همانگونه انقلاب روسيه ، در.شدهاند سرمايهدار انقلابيان اينك كه بود اين
.خواندند خلق شوراي را دولت و كميسران را وزيران.آورد روي نامگذاري سنت به است نوشته
جماهير اتحاد رئيسشد هم چنين و بود سوسياليسم آرمانشهر اين ;ميشد منحل بايد دولت
.نگيرند قرار اصلي حاكمان شمار در هرگز كه بودند بياهميت چندان آن نخستوزير يا شوروي
حزب دبيركل گورباچف رفيق چون نشد عوض چيزي مرد شوروي جمهور رئيس گروميكو آندره وقتي
و كمونيست حزب ;دارد وجود دولت براي بهتري نام ببيند تا نماند زنده لنين.بود كمونيست
كه ليبياييهايي داشتند نيز ديگر مقلداني روسها كمونيست حزب دبيركل ;دولت رئيس براي
معمر نام به مادامالعمر حاكم با سرزميني.ليبي جماهيريه.داشتند عرضه جهان به نو نظامي
ما ايران.است گردش در ناسيوناليسم و سوسياليسم خلافت ، سلطنت ، ميان در كه نظاميقذافي
براي مقاومت اولين.نساخت منهدم را پيشين بوروكراسي هرگز اسلامياش انقلاب در اما
پيشنهاد برابر در كه آنگاه.دادند انجام انقلاب كبير رهبر را كار اين از جلوگيري
نظم نماد مهمترين عنوان به ارتش و كردند مخالفت ارتش انحلال براي خلق فداييان و مجاهدين
سبب به اسلامي انقلاب موقت دولت كه درحالي بدينترتيب.ماند باقي جديد نظام در پيشين
سطح عاليترين در اسلامي جمهوري نظام ميگرفت ، قرار طعنه مورد بوروكراسي حفظ براي تلاش
ساختمان كه شد پيدا ميانهاي راهحل تدريج بهبود بوروكراسي همان انحلال مخالف خود
موازات به انقلابي نهادهاي.نميسپرد بدان نيز را قدرت اما نميساخت ويران را پيشين
امداد كميته ارتش ، كنار در اسلامي انقلاب پاسداران سپاه:شدند تاسيس دولتي سازمانهاي
مسكن بنياد ژاندارمري ، و شهرباني بر افزون اسلامي انقلاب كميته بهزيستي ، سازمان كنار در
دانشگاهي جهاد كشاورزي ، وزارت همچون سازندگي جهاد مسكن ، وزارت كنار در اسلامي انقلاب
شدند ايجاد نهادهايي دولتي و خصوصي بخش دو كنار در ترتيب بدين..و علوم وزارت مانند
و ميكرد حمايت آنها از سياسي نظام چون نبودند خصوصي.دولتي نه و بودند خصوصي نه كه
الگو اين تدريج به.نداشتند را بوروكراتيك وظايف كشيدن دوش بر مسئوليت چون نبودند دولتي
به آن محدوديت و تحزب تدريجي انحلال با.رفت فراتر نيز اجرايي نهادهاي و سازمانها از
جديدي اجتماعي و سياسي نهادهاي (اسلامي جمهوري حزب) حزب يك همان نقش شدن كمرنگ و حزب يك
تحزب سنت به همه آنكه بدون ميكشيد دوش بر را احزاب كاركردهاي پارهاي كه شد ايجاد
جمهوري حزب كه نبود اين جز چيزي بود داده رخ كه مهمي اتفاق آن واقع در.باشد وفادار
نظام به و ادغام سياسي نظام نام به مهمتري قالب در بلكه نشد منحل واقع در اسلامي
.شدند بدل يكديگر مستعار نامهاي به اصلي حزب و سياسي نظام.يافت ارتقا اسلامي جمهوري
در كه دارد نياز اجتماعي بافت در نفوذ براي اندامهايي به بعيدي ساختار چنين است بديهي
اين اسلامي جمهوري حزب نظام در و ميكشيدند دوش بر را آن صنفي شاخههاي احزاب درون
خانه و وحدت تحكيم دفتر:گرفت قرار جديد اجتماعي _ سياسي نهادهاي برخي دوش بر وظايف
نيازهاي به رقيب بدون درفضايي كه نهادهايي.بودند نهادها اين گونه مهمترين كارگر
به وحدت تحكيم دفتر.نميرفتند فراتر سياسي نظام سطح از اما ميگفتند پاسخ اجتماعي
نهاد دو اين آنچه.شد تبديل آن كارگري بازوي به كارگر خانه و نظام دانشجويي بازوي
همان ميشد منجر كارگران يا دانشجويان بسيج به كه بدانجا تا ميدادند انجام اجتماعي
اوج نقطه در درست اما ميآمد حساب به كارگري يا روشنفكري جنبشهاي كاركرد كه بود چيزي
نظام ذخيره به و ميخورد پيوند سياسي ساختار نياز با اجتماعي نيروهاي بسيج كاركرد ، اين
وزير:نميماند بيجواب صنفي مطالبات پارهاي البته ميان اين در.ميشد تبديل سياسي
خانه ملاحظات به توجه بدون كار وزير و نميشد انتخاب وحدت تحكيم دفتر نظر بدون علوم
سياسي نظام با صنفي نهادي رابطه گوياي آنكه از بيش رابطه اين اما.نميشد برگزيده كارگر
گسسته نسبت اين روزي سرانجام.بازميگشت سياسي نخبگان با ذينفوذ گروههاي نسبت به باشد
به انقلابي نهادهاي از گروهي.زد دست ساختارها ادغام به داد پايان را جنگ كه دولتي.شد
انقلاب سپاه پاسداران و شد وزارتخانه سازندگي ، جهاد.شدند تبديل اداري سازمانهاي
و شدند ادغام انتظامي نيروهاي در انقلابي كميتههاييافتند رسمي رتبه و درجه اسلامي
تاكنون پس آن از.شد برگزيده وحدت تحكيم دفتر مخالف جناح از علوم وزير بار اولين براي
شاخه دو به كه بدانجا تا گرفت فاصله موجود سياسي نظم از بيشتر لحظه هر وحدت تحكيم دفتر
در گرچه.موجود سياسي ساختار از بيشتر فاصله با گروهي و كمتر فاصله با گروهي.شد تقسيم
مغبون بيشتر ميبينند اپوزيسيون صورت در را خود اكنون كه آنان ميرسد نظر به اول نگاه
سياسي نظام.ميكنند فكر كهاشتباه هستند ديگر گروه اين كرد اذعان بايد اما قدرتاند
به نيازي ديگر ديرين نشانههاي و پيشين ارزشهاي بازگشت و ترميدور عصر رسيدن فرا از پس
مدني جامعه و است شده ادغام دولت در انقلاب كه جامعهاي در.ندارد دست اين از نهادهايي
خصوصي نه و باشند دولتي نه كه نهادهايي است گرفته قرار عمومي صحن به ورود آستانه در
.دادهاند دست از را خود تعريف مدتهاست
وحدت تحكيم دفتر اگر.است شده آن متوجه اكنون هم كارگر خانه كه است اتفاقي همان اين و
دست از را سياسي نظام به خود چسبندگي دولت در نفوذش قدرت گرفتن ناديده با كه است دهه يك
در كارگر خانه نفوذ از خارج وزيري انتخاب با كه است سال دو تنها كارگر خانه است داده
خارج كه وزيري آخرين.ميداند يافته پايان را خويش نفوذ قدرت خاتمي محمد سيد دوم دولت
بيش او حذف كه بود توكلي احمد شد ، سرنگون و نشسته كار وزارت كرسي بر كارگر خانه نفوذ از
.داد قرار نهاد اين اختيار در را وزارتخانه اين سال از 16
توكلي احمد جاي به سرحديزاده ابوالقاسم ايران ، نخستوزير آخرين موسوي ميرحسين دولت در
محمد سيد جمهوري رياست اول دوره پايان تا رفسنجاني هاشمي آقاي دولت زمان از و نشست
بيش ترتيب بدين.بود كار وزير سال كه 12 بود كارگر خانه ارشد عضو كمالي حسين اين خاتمي
مبارز ، روحانيون انقلاب ، مجاهدين حاكميت با ميانه و چپ دولتهاي همه در كه است سال از 16
وزارت بر حاكم حزب بايد كه است بوده كارگر خانه اين مشاركت جبهه و سازندگي كارگزاران
همراه به را تشكل اين تفوق كار وزارت به كارگر خانه ساله حاكميت 16شود ناميده كار
و گرفت خود قدرت يد در امانت به را دولت از وزارتخانهاي نهاد ، اين درواقع.است داشته
مدني جامعه گسترش جمله از ديگري چيز هر بر را نظم حفظ خويش اصلي كاركرد به بنا كه دولت
ديگر كاركردهاي آرامش در تا داد قرار كارگر خانه اختيار در را امتياز اين ميدهد ترجيح
رشد راه به كه دولتهايي تاسيس از بيشتر دههاي امارساند انجام به را خويش
نظم حفظ براي است دريافته خاتمي سيدمحمد دوم دولت.ميگذرد ميدهند بها سرمايهداري
سرمايهگذاري توسعه طريق از جز اين و ندارد سرمايهداري رشد راه جز راهي موجود سياسي
شناخته كار فعلي قانون نام به كه است چيزي همان سرمايهگذاري مانع بزرگترين و نيست ممكن
از خارج از وزير اولين اينرو از.است شده بركنار آن راه در وزير كهيك قانونيميشود
سنت به كه حزبي است مشاركت حزب مركزيت عضو حسيني صفدر سيد.ميشود دولت وارد كارگر خانه
كارگر خانه به ديگر جديد وزير.است ميانه باشد ، چپ آنكه از پيش اما دارد تعلق ميانه چپ
به همزمان بلكه نياورده دست به خانه اين نفوذ از را خود مشروعيت تنها نه او.ندارد نياز
.دارد نياز سرمايهداري رشد راه گرفتن پيش در و اقتصادي توسعه براي كارفرمايان و كارگران
چپ جناح اقتدار عصر در كه راست جناح حاكميت عصر در نه كارگر خانه اقتدار آنكه شگفت
را كار وزارت تا شد متحد كارگزاران ميانهروي حزب با حتي كه كارگر خانه.مييابد پايان
عالي كانون تاسيس در شكاف اولين.كرد واگذار مشاركت چپگراي حزب به را بازي كند حفظ
آن سران كه انجمني.آمد وجود به بود آن پرچمدار روزنامهنگاران صنفي انجمن كه كارگران
اينك و نميپذيرفتند را كارگر خانه استيلاي و بودند سلام چپگراي روزنامه مديران از همه
دفتر اقتدار سابق دولت كه همانگونه ترتيب بدين.است يافته ادامه هم دولت تا شكاف اين
وضعيتي چنين در را كارگر خانه جديد دولت بود ، كرده اعلام يافته پايان را وحدت تحكيم
دولت كه آنگاه.بود اسلامي جمهوري ديپلماسي ادامه وحدت تحكيم دفتراست داده قرار
وحدت تحكيم دفتر به وظيفه اين گويد پاسخ ناسزا با را آمريكا دشمنيهاي نميتوانست
اما ميرفتند رژه آن نعش روي از و ميكشيدند آتش به را آمريكا پرچم آنان.ميشد واگذار
.داد دست از را خود نسبي مزيت وحدت تحكيم دفتر شد گرفته پيش در تنشزدايي سياست وقتي
.بود رفته بين از دفتر كاركرد ديگر دانشگاه از ضدانقلاب گروههاي خروج با كه همچنان
زده طعنه سرمايهداران به بايد كه بود سياسي نظم نياز مورد زماني تا هم كارگر خانه
و بود ماركسيستي جنبش ديگر نام كارگري جنبش.بود فحش سرمايهداري و گناه سرمايه.ميشد
به كميته و ميشد شبيه ارتش به سپاه كه هنگاميبود جنبش اين قرمز خط كارگر خانه
ادغام كشاورزي وزارت در سازندگي جهاد و علوم وزارت در دانشگاهي جهاد كه اكنون شهرباني
بازگشت و رجعت به مجبور نيز نشانهها سابق ارزشهاي بازگشت با كه است آشكار است شده
مقام در چه و شود تبديل اپوزيسيون به چه ندارد انحلال جز راهي وحدت تحكيم دفتر.هستند
اين لوازم كار وزارت بر خود درازمدتتر حاكميت دليل به اما كارگر خانه.بنشيند حاكميت
ارتقاي و موجود وضعيت از كارگر خانه خروج راهكار كار حزب تاسيسكرد فراهم زودتر را كار
يك مقام در كه ذينفوذ گروه يك قامت در نه بار اين ميتواند كه است مدني نهاد يك به آن
زده دست دولت در انقلاب ادغام به اسلامي جمهوري نظام كه اينك.شود ظاهر موفق حزبي نهاد
خود جاي در نيز نشانهها كه است آن نوبت است بازگردانده خود سابق وضع به را ارزشها و
و (كشاورزي جهاد) زدند پيوند وزارتخانهها به را خود نام نهادها پارهاي.گيرند قرار
خانه و وحدت تحكيم دفتر.ساختهاند سياسي نظام در خويش فراخور نامهايي ديگر پارهاي
اما.نيستند اسلامي جمهوري دولت وزارتخانههاي آنها.كنند انتخاب ميتوانند نيز كارگر
و رسمي و سياسي ساخت از ارتزاق شيوه قطع با.شوند تبديل مدني نهادهاي به ميتوانند
نه ترتيب بدين.شوند دولت وارد دموكراتيك شيوههاي به كه مدرني سياسي احزاب به تبديل
بلكه يافت خواهند سياسي احزاب سطح در نمايندگاني ايران كارگري و دانشجويي جنبش تنها
و كارگري سنديكاهاي تولد كه ميگيرد شكل اجتماعي طبقات اين با متناسب مدني نهادهاي
انقلاب بوي نامها تغيير با ميگفت لنين.آنهاست نمود مهمترين دانشجويي اتحاديههاي
كه است دموكراسي عطر اين ارزشها در تحول با كه افزود ميتوان اينك ميپيچد مشامها در
.ميآيد مشام به
است دامنگير كوير نمك
پاياني بخش _ سيستان به سفر از گزارشي
مجوزي پاكسيما
به خشكسالي خاطر به زابل مردم پيش سال بود 30 شنيده.ميرود زابل به سفرش سوم روز
نيمه چاه طرف به ساعتي چند از بعد.دارد را دوم زابل لقب مازندران و كردند كوچ مازندران
آب زماني كه فرسوده و قديمي ميكرد تصور را چاهي خودش با بود نديده را نيمه چاه.ميرود
ميشود ، ظاهر جلويش درياچهاي ناگهان و ميگذرد جادهها پيچ از ماشين ميكشيدند ، آن از
همه آن از و است ، "هامون" اساطيري درياچه مانده باقي تنها نيمه چاه ميبرد پي شگفتزده
كرده ، فقير را زابل مردم خشكسالي ميبرد پي.مانده همين فقط بود رفته سوخته شهر تا كه آب
باز ميدانست.ميشد نزديكتر كوير به روز هر حالا كه بود پرنعمت و سرسبز شهري زابل
تنها افغانستان مرز تا نيمه چاه از و است ناكافي خشكسالي همه اين براي هم هيرمند شدن
تنها افغانستان و ايران ورودي و خروجي ميگفتند آنجا مردم كه زماني و بود راه ساعت نيم
از را خواجه كوه باستانشناسي ، پايگاه به بازگشت مسير در.شد شگفتزده است تومان 50
اينجا در را او فردوسي و ميكرده زندگي آنجا در سيمرغ" بود شنيده.ديد دور فاصلهاي
.است خشك و فقير حالا كه ميافتد شاهنامه زابلستان و زابل ياد به"حتما بود ، ديده
سيستان منطقه سنتي خانههاي به را او كه جادهاي توي بود ، نو قلعه روستاي نزديكيهاي
پيچيده شالهاي و محلي لباس با مردماني.گنبدي سقفهاي با كاهگلي خانههايي.ميرساند
فقر.بود خلوت و ساكت روستامردبودند انگار همه نديد ، زني هيچ روستا ، در.سروروي بر
بزي ، گوسفندي ، .نديد آنجا دامي.ميداد نشان را خودشان خانهها اتاقهاي و پنجرهها از
دامهاي مرگ براي روستا اين مردم تمام كشته ، را همهشان خشكسالي ميگفتند.هيچ اسبي ،
بلند شنها و كرد وزيدن به شروع باد ميرفت كه جاده توي.ريختند اشك گرسنهشان و تشنه
به متعلق.بود "غلامان دهانه" نامش رسيد ، تپهاي به.انداختند جاده وسط را خود و شدند
داشت صنعتي بزرگ مركز يك و بود شده ساخته برنامه و نقشهكشي با كه شهري هخامنشي ، دوران
."زده تير با را گرازي و است شكارگاه در كه پادشاهي":بودند ديده ديوارش روي تازگي به و
اهورامزدا دارند اعتقاد و مينامند زرتشت قبر را آن كه است كوهي نزديكي در غلامان دهانه
از پر دهانش و ميوزد باداست اسطوره و افسانه از پر سيستان.است داشته جاي كوه آن در
بايد.شده خشك درياهاي دريا ، تداعيگر و زبرند و شور.ميكند حس را مزهاش ميشود ، شن
سوغات براي و بود "لوتك" نامش كرد ، توقف راه سر كوچك روستاي در اما پايگاه به برميگشت
بعد ساعاتي خوشمزه ، و خرماست وسطش در كه كوچك و شكل مثلثي كلوچهاي.گرفت زابلي كلوچه
.بود پايگاه در
تهران به زاهدان از
.است راه ساعتي دو به نزديك زاهدان تا سوخته شهر از.بيايد تهران به بايد و است آخر روز
كه خاكي و مخفي جادههاي.ميبيند هم را ديگري جادههاي بار اين و ميآيند كوهها همان
اينجا":ميگويند.است نزديكي آن هم متروك دهي آن از غير قاچاق ، بار دارند ، بار شب در
اگر ميكند فكر خودش با"ندارد ارزش باستانشناسي نظر از و شده متروك است سال حدود 50
شهر از صحبت هم باز.نيايد سراغشان به سوخته شهر بلاي شايد شوند نگهداري و حفظ همينها
مورد عدسهاي بودند كرده پيدا دست جالبي نتايج به ايتاليايي گياهشناسان.ميشود سوخته
ميخورند را روزها همين انگور آنهاميكردند مصرف هم امروز مردم را ، زمان آن مردم مصرف
آن رفتار و آداب حتما و ميكردند زندگي او مثل.نيست او و آنها بين فرقي هيچ انگار و
است ، امروز مثل نيز قبر در زيباي ساله دختر 17 آن حتي ;شده تكرار سال هزار كه است مردم
وسايل از پر دختر دست كنار سبد و زدند حدس را او زيبايي صورتش ، فرم از باستانشناسان
كه كوچكي گرد ظرف و سرمه ميله سرمه ، سرمهدان ، آينه ، شده ، معرقكاري شانه.بود شخصياش
دختر است ، امروز همانند نيز زندگي به آنها اميد حتيميكرده مخلوط هم با را لوازم اين
ذات كه ميبيندنكرده عمر بيشتر ماه جراحي 6 عمل با و داشته هيدروسفالي كه سالهاي 9
مقبره و ميشود نزديكتر زاهدان به جاده.است يكي اعصار تمام در دنيا ، جاي همه در انسان
شده ، چيده هم روي كه است سنگ از همه ديوارهايش ندارد ، سقف مقبره اين ميبيند ، را سنگي
سنگ از نيز قبر و است كوه سياه اسمش."كوه سياه به ميآيند زيارت براي مردم":ميگويند
زنهايي ميگويند.بوده معروف هم قد بلندي همين و ميرسد نيممتر دو به كه بلند آنقدر و
در.ميرسد زاهدان به و ميشود ماشين بر سوار.ميآيند زياد اينجا نميشوند بچهدار كه
:ميگويند كه شنيد اما آمد محقر نظرش به ديد ، هم را شهر سنتي قسمتنبود برجي هيچ آنجا
ديد ، نيز بود شنيده زياد را نامش كه رسولي چهارراه."خوابيده پول ديوارها اين پشت"
خودشان خاص خريداران و ميآمدند پاكستان از قاچاق صورت به كه دوم دست يا اول دست اجناس
تقسيم دسته دو به كه صميمي و گرم دختراني زد ، حرف نيز زاهداني دختران با.داشتند را
به را خود دختران و كردند قبول راحتي به را تغييرات كه خانوادههايي اول دسته:ميشوند
مطيع بايد دختر كه سنتي خانوادههاي و نيست مهم برايشان ازدواج سن و ميفرستند دانشگاه
سن.است نادر تقريبا و شده كمتر خيلي دوم دسته ميگفتند آنهاباشد پدرسالارانه جو
است اقتصادي شرايط شايد و استقلالاند و درس فكر به آنها رفته ، بالا زاهدان در ازدواج
همين":ميگويند."ميكند بيداد بيكاري".است داشته سنتاثير اين رفتن بالا در كه
بنزين زاهدان در."كرد زندگي بايد بالاخره ميشود ، قاچاق و اعتياد باعث بيكاري
:ميگويند.ميگيرند بنزين اندازه همان به ميدهند پول بخواهي هرقدر.ميشود جيرهبندي
را آن همين براي مرز ، آنطرف فروش براي خوبي درآمد منبع و است ارزان ايران در بنزين"
به بايد و ميشود نزديكي يك به ساعت."ميشود ولي نشود ، قاچاق كه ميكنند جيرهبندي
به را زابل از دختري حرف بعد شد؟ خواهد سوخته شهر مثل هم شهر اين آيا ميرسيد فرودگاه
ميدارد ، نگه را آدم ولي ندارد چيز هيچ است ، دامنگير اينجا خاك":ميگفت كه ميآورد ياد
روزي و گرفته را دامنش كوير نمك ميكند احساس"بازگشته روزي رفته اينجا از كه كس هر
.گشت برخواهد
زندگي حاشيه
جلو به گام يك *
قضاييه قوه رئيس شده گفته.شد حذف سنگسار مجازات قضاييه قوه رئيس دستور با بالاخره
از يكي سنگسار اجراي لغو.شود گرفته سنگسار جلوي كه دادهاند دستور قانون وجود عليرغم
پشت كه بشر حقوق گفتوگوهاي اول دور در ظاهرا كه بود ايران براي بشر حقوق هيات شرايط
آنها از يكي كه گذاشتند سختي شروط و شرط اروپاييها شد انجام تهران در بسته درهاي
داشتند تاكيد آن روي بر خيلي اروپاييها كه مواردي از ديگر يكي.بود سنگسار مجازات
.بود زنان عليه تبعيض گونه همه رفع جهاني كنوانسيون به ايران شرط و قيد بدون پيوستن
گفتوگوهاي در آنها شده اعلام ايراني مقامات مصاحبههاي در آنچه برخلاف ميشود گفته
مذاكرات سلسله پايان تا ترتيب اين به.پذيرفتهاند را اروپاييها شرايط تمام غيرعلني
تغييرات بايد دارد ادامه آينده آوريل ماه تا كه بشر حقوق پيرامون اروپا اتحاديه و ايران
.بيفتد اتفاق ايران در زنان به مربوط قوانين زمينه در محسوسي
"مسئول مقامات" از سيما و صدا قرائت *
ماجراي مورد در سازمان اين بر نظارت شوراي عضو يك اظهارات به واكنش در سيما و صدا
سناريو اين در سيما و صدا عملكرد به توجه با كه كرد مطرح را ادعايي آلوده گوشتهاي
سيما اول شبكه "خبرها سوي آن" برنامه از كه گزارشي در سيما و صدا.است توجه جالب بسيار
كه داد نشان واكنش سازمان اين بر نظارت شوراي عضو "قوامي ناصر" اظهارات به كرد ، پخش
مربوط خبر پخش چگونگي درباره سيما و صدا به نظارت ، شوراي شب يكشنبه جلسه در":بود گفته
سهشنبه يك شبكه "خبر سوي آن" برنامه در سيما و صدا ".شد داده تذكر آلوده گوشتهاي به
از نقل به كرده ، مطرح آلوده گوشتهاي درباره رسانه اين كه مطالبي كليه شد مدعي شب ،
به بار اولين براي كه "مسئول مقام" آن است ، يادآوري به لازم.است بوده "مسئول مقامات"
"قاچاقچي" يك كه نيست "شكيبايي" آقاي جز كسي شد ، منتشر "آلوده گوشتهاي" خبر وي از نقل
!ميبرد سر به زندان در قضايي حكم به اينك هم و است گوشت
پليس به نيويورك بيخانمانهاي هديه*
را دلار هزار سه توانستند مبالغي گذاشتن هم روي با نيويورك در بيخانمان افراد
مامور اين گذشته ، ماه.كنند جمعآوري شهر پليس مامور يك براي كريسمس هديه بهعنوان
ادواردو".كند اجرا را شهر بيخانمان افراد از يكي بازداشت دستور نشد حاضر پليس
در كه بيخانمان ، فرد يك بازداشت از خودداري سبب به نيويورك ، شهر پليس مامور ،"دلاكروز
از تعليق روز سي به مافوق مقامات دستور به بود ، گزيده سكونت مانهاتان گاراژهاي از يكي
براي ديگري محل بيخانمان مرد كه بود گفته دلاكروز.شد محكوم حقوق دريافت بدون خدمت
نيويورك شهر بيخانمان مرد و زن سي از بيش اقدام ، اين جبران براي.است نداشته سكونت
گردآوري وي براي پليس مامور اين موضعگيري از تشكر براي را دلار هزار سه و آمدند گردهم
قطع نيويورك ، آوارگان گفته به و است فرزند پنج و همسر داراي دلاكروز ادواردوكردند
شهر بيخانمان افراد.است كرده دشواري گرفتار را خانواده اين كريسمس آستانه در وي حقوق
استفاده حتي و بازيافت مراكز به خالي بطريهاي و قوطي فروش و جمعآوري تكدي ، با نيويورك
را دلار هزار سه توانستند ميكنند ، دريافت اجتماعي تامين مراكز از كه هزينهاي كمك از
.كنند تهيه پليس مامور اين براي كريسمس هديه بهعنوان
ميشود قديس ترزا مادر *
پاپ موافقت با بود ، كرده درماندگان و فقيران وقف را زندگياش كه راهبهاي ترزا ، مادر
بود پذيرفته دسامبر بيستم روز پاپ.شد نزديك قديسين جايگاه به ديگر گام يك دوم پل ژان
زن اين تقديس شرايط واتيكان كليساي شود ، ثابت ترزا مادر حيات دوره معجزه دومين اگر كه
از جواني در اينكه از پس بوده ، مقدونيالاصل كه ترزا مادر.ميآورد فراهم را بزرگ
فرستاده بهعنوان او.كند پيشه راهبگي تا ميشود مصمم ميگيرد ، الهام پنهاني ندايي
در 87 سال 1997 و ميكند دنبال را هدفش زندگي آخر روز تا و ميرود هندوستان به مذهبي
رسميت به در واتيكان كليساي تاخير علت.ميگويد وداع را فاني دار كلكته در و سالگي
ساله پنج انتظار مبنيبر كاتوليكها سنت قديسگونه ، انساني بهعنوان ترزا مادر شناختن
با روحاني ارتباط ايجاد يا نشانهها از يافتن الهام براي موردنظر شخص مرگ از پس پاپ
كاتوليك كليساي توسط مرگش از پس بلافاصله ترزا مادر معجزات اثبات براي تلاش.اوست
با "قديسين نشانههاي همايش" رئيس "سارايوامارتينز خوزه كاردينال".شد آغاز كلكته
هند كلكته در او تيمارگري دهه چندين و دوم پل ژان پاپ به ترزا مادر ويژه صفات يادآوري
از كه ترزا مادر معجزه تنها.برد نام "مسيحيت خيرخواهي مظهر" بهعنوان راهبه اين از
كه بوده "بشرا مونيكا" نام به هندي زن يك شفاي شده ، شناخته رسميت به واتيكان كليساي سوي
يورو" شبكه با مصاحبهاي در پيش چندي بشرا خانم.است ميبرده رنج معده بدخيم تومور از
زندگي صفحه در زودي به را جريان اين كامل گزارش.كرد تشريح را معجزه اين جزئيات "نيوز
.ديد خواهيد
بيكاري نرخ درصد از 17 بيش *
درصد از 17 بيش به آينده سال در بيكاري رسمي نرخ كه ميدهد نشان گرفته صورت برآوردهاي
گفت مطلب اين اعلام با برنامهريزي و مديريت سازمان در آگاه مقام يك.مييابد افزايش
كشور ، در بيكاري نرخ كاهش به رو روند مبنيبر ايران آمار مركز گزارش عدم عليرغم
كه كرده اعلام ايران آمار مركز.ميكند اثبات را امر اين خلاف گرفته صورت برآوردهاي
به كشور بيكاري نرخ
آمار مركز توسط شده ارائه آمار خود به توجه با كه يافته كاهش ماه مرداد در درصد 2/12
ايران ، آمار مركز توسط شده ارائه آمار طبق:افزود ويبرد سوال زير را نتيجه اين ميتوان
به 6/12 ارديبهشت در نرخ اين كه بود درصد سال 80 ، 7/14 ماه بهمن در كشور بيكاري نرخ
.است رسيده درصد
|