نكرد نگاه عقب به رفتو جهنم سمت به او
صنعتي نيمه جوامع در مفهومي هنر
هنر حاشيه
14_ مرز بدون طراحان
نكرد نگاه عقب به رفتو جهنم سمت به او
هنر به سوم رايش دلبستگيهاي
ديانتي نوشين:ترجمه
كه فهميد بايد ابتدا هيتلر ، آدولف درك براي كه است گفته جايي نازي ، باني اسپير ، آلبرت
بسيار نظريه اين است ممكناست ميكرده ارزيابي چگونه هنرمند يك بهعنوان را خود او
توجيه نوعي به هيتلر فهميدن براي تلاش بگويند بعضي است ممكن.باشد بحثبرانگيز و جنجالي
آلماني ، كارگردان منوميجز ، ميشود گشوده جديدي مباحثه راه طريق اين از اما.اوست اعمال
مذبوحانه تلاش به متفكرانه نگاهي ميآيد پرده روي آينده ماه كه "ماكس" تازهاش فيلم در
نويسنده آينده كتاب همينطور.شود مشهوري نقاش وين در ميخواهد كه دارد جوان هيتلر
عشق چگونه كه ميدهد نشان زيباييشناسي ، قدرت و هيتلر نام به اسپاتز فردريك آمريكايي
و ميجز.است گذاشته تاثير او جنگي استراتژي تا سياسي خطمشي از چيز همه بر هنر به هيتلر
ميگرفتند ، نظر در بالفطره شيطان و ناموفق هنرمندي را هيتلر كه هميشگي روش جاي به اسپاتز
مطرح را تاملبرانگيز سوال اين و شدهاند متمركز نقاشي و طراحي به او شديد ميل بر
تاريخ آيا ميبود ، موفق هنر راه به خود عصبانيت و خشم هدايت در پيشوا اگر كه ميسازند
شيطان خود انتخاب به كه بود انساني هيتلر":ميگويد ميجز بود؟ متفاوت آمد پيش آنچه از
ميتوان حتي هنر ، در ".ميكنيد پيدا است ، گذاشته سر پشت او كه را انساني هنر ، در.شد
پرواز ، حال در عقابهاي نازي ، يونيفورم و پرچم.كرد پيدا را سوم رايش دلبستگيهاي
از همه و همه _ ميكرد برگزار را اجتماعاتش او كه جايي باز فضاي نئوكلاسيك تئاترهاي
هيتلر اسپاتز ، عقيده به.است گرفته سرچشمه وين عمارتهاي و بناها آبرنگهاي و طراحيها
به وقت هيچ من بود ، شده پيدا كار اين براي ديگري كس اگر":بود گفته زيردستانش به زماني
مورد ندرت به او نقاشيهاي اما ".بشوم هنرمند يك ميخواستم من.نميرفتم سياست سمت
استفاده اروپا نابودي براي آن از كه شد او هنر براي ابزاري سياست و ميگرفتند قرار توجه
.كرد
لينز در او.است نرسيده ارث به او به والدينش از هنر از هيتلر فهم و درك احتمالا
كتابش در اسپاتز.بود بيسواد و خانهدار زن يك مادرش و گمرك مامور پدرش.شد بزرگ اتريش
آواز و پيانو درس جوان آدولف.است داشته بيفرهنگي خانواده او كه ميگيرد نتيجه چنين
"لوهنگرين" اپراي نوجواني زمان در.نديد تعليمي هنري ديگر رشتههاي در اما ميگرفت
ياد "متعالي زيباييشناسي تجربه يك" بهعنوان واقعه اين از اسپاتز كه ديد را واگنر
هيتلر آن از پس كوتاهي مدتميسازد واگنر اسير زندگي طول تمام در را هيتلر كه ميكند
سال در و كرده تحصيل ترك بشود ، مشهور نقاش يك ميخواسته كه بود گفته همكلاسهايش به
در.نميشود پذيرفته اما.ميكند اقدام وين زيباي هنرهاي آكادمي به ورود براي 1907
وين بناهاي از طراحي به شروع بود بيپول و غمگين كه اوميشود مردود نيز بعد سال اقدام
او خود.بود گرسنه اغلب و ميخوابيد بيخانمانها پناهگاههاي و كافهها در شبها.كرد
ميكند اضافه و ".بود من زندگي دوران غمبارترين دوران آن":مينويسد "من نبرد" كتاب در
نظر بهميكشد را ترحم بيرحم اهريمن يك كرد احساس بار اولين براي كه بود زمان آن در
از.هستند مرده او نقاشيهاي":ميگويد اسپاتز.است داشته محدودي استعداد هيتلر ميآيد
نشان سياست در او كه ابتكاراتي از هيچيك آنها در و كرد درك چيز هيچ نميتوان آنها
بار اولين براي هيتلر آثار از بسياري) "است كپيكار يك اوندارد وجود ميدهد ،
در اوليه سالهاي و سياست هنر ، كابوس ، يك سرآغاز" عنوان با نمايشگاهي در گذشته تابستان
گذاشته نمايش به ماساچوست _ تاون ويليامز در ويليامز كالج هنر موزه در "1906_ وين 1913
ميكند احساس كه بود گفته آمريكايي افسران به جنگ از پس پائولا هيتلر ، خواهر (بود شده
:ميگويد _ آمريكا دولت اسناد طبق _ او.باشد داشته دوران همين در ريشه او ضديهوديت
به فقط نقاشي در او موفقيت عدم ميكرد فكر و ميكشيد گرسنگي مرگ حد تا وين در هيتلر"
سال 1914 در هيتلر ".است بوده يهوديان دست به هنري آثار تجارت كه است واقعيت اين خاطر
شركت غربي مقدم خط در پيك بهعنوان اول جهاني جنگ در و پيوست باواريا پيادهنظام به
سربازها ، :ميكرد نقاشي و طراحي ميديد اطرافش در كه هرچه از سنگرها در اوداشت
و هستند هيتلر آثار احساسيترين اما هستند ، ساده تصاوير اينكه با.خرابيها زخميها ،
هيتلر زندگي از تخيلي روايتي.است كرده آغاز را "ماكس" ميجز كه است جايي همان اين
ژوليده و جوان هيتلر نقش استراليايي هنرپيشه "تايلور نواه".جنگ از پس مونيخ در هنرمند
در سعي كه ميكند بازي را _ يهودي خوشلباس هنري دلال _ روتمان ماكس نقش كوساك جان و
.دارد هيتلر هدايت
همكلاسهايش به هيتلر اينكه از پس كوتاهي مدت
ترك بشود مشهور نقاش يك ميخواسته كه بود گفته
بهآكادمي ورود براي سال 1907 در و كرده تحصيل
نميشود پذيرفته اما ميكند اقدام وين زيباي هنرهاي
بسياري مانند _ او ذهن.است انجاميده طول به سالها ميجز براي پروژه اين رساندن ثمر به
:ميگويد ساله كارگردان 48 و فيلمنامهنويس اين.بود هيتلر درگير مديدي مدت اروپاييان از
ميبايست جنگ زمان در زيرا نميرفت اغذيهفروشي به هيچوقت مادرم.بود جا همه او سايه"
ميگويد خود كه برخورد اسپير از گفتهاي به ميجز پيش سال چند.ميايستاد صف در غذا براي
درباره هيتلر نظرات مورد در تحقيق به شروع ميجز.گشود هيتلر سوي به تازه راهي او براي
تاثير" در او.برخورد "بنيامين والتر" از ديگري توجه جالب نظريه به بار اين و كرد هنر
و است فاشيسم برابر سياست در زيباييشناسي كه مينويسد "مكانيكي توليدمثل عصر در هنر
كه او.گرفت شكل اظهارنظر همين از فيلم ميجز عقيده بهميشود جنگ به منجر هميشه فاشيسم
سپس و ميكند خلاصه را هيتلر جنگ از پس و پيش تجارب است ، نوشته خود هم را فيلمنامه
.ميآفريند هيتلر زندگي در تاريخي حادثه چند برپايه را روتمان ماكس كاراكتر
ميخواست او از كه هنري دلال بهعنوان روتمان اصرارهاي و هيتلر ضديهوديت جاروجنجالهاي
قتلعام و جنگ سياست ، در هيتلر پيشرفت سبب دهد ، نمايش هنرش در را خود واقعي احساسات
شده تنفري مايه هرچيز شدن كشيده تصوير به مانع معقولانه بسيار ميجز.ميشود يهوديان
دست از را خود قدرت داستان داشتم ، آينده كردن بازگو در سعي كه وقت هر":ميگويد او.است
سرمايه تامين صرف را مشقتباري زمان او اينكه دليل به هم شايد و _ عليرغم ".ميداد
"بلومتال سيلني" و مجار يهودي يك هاموري ، آندراس ميجز ، كنار در.بود كرده فيلم
بهعنوان يهوديان _ روسها امور در سفيد كاخ در كلينتون پيشين دستيار و روزنامهنگار
در.برآيند فيلم دلاري ميليون بودجه 11 تامين عهده از نتوانستند اما بودند تهيهكننده
.خورد هم به معامله اما بود ، برخوردار اسپيلبرگ استيون حمايت از ميجز ابتدا
قول زير آخر لحظه در اما گذاشتند ملاقات قرار هاموري و ميجز با هم ديگر سرمايهگذاران
يكي اين فقط بساز ، ميخواهي فيلمي هر ميگفتند ، مردم":ميآورد ياد به ميجز.زدند خود
او كرد ، آمادگي اعلام روتمان نقش ايفاي براي كوساك كه بود زماني او شانس اولين "نه را
كمپاني نهايت ، در.كرد صرفنظر خود دستمزد از كه بود علاقهمند پروژه اين انجام به آنقدر
.كردند سرمايهگذاري پروژه براي بريتانيا فيلم موسسه و پاته اروپايي فيلم
از دفاع جنجالي انجمن متحده ايالات در.كرد پا به جنجال نمايش اولين از قبل حتي "ماكس"
جهاني جنگ يهوديان قتلعام بازماندگان به فراروانشناختي هجوم يك بهعنوان را آن يهوديان
حرمت ضدهتك انجمن رئيس فوكسمن ، آبراهام.گرفت انتقاد باد به يهوديت ، جامعه كل و دوم
به مقاله يك نيويوركتايمز ، روزنامه.است ناميده تحقيركننده و اهانتآميز را آن آمريكا
را او كتاب بزرگ انتشارات چند.است داشته مشابهي تجربه هم اسپاتز.است داده اختصاص آن
.ندارد آلماني ناشر كتاب هم هنوز و كردند رد شده ، دعوا و جنگ موجب آن موضوع آنكه خاطر به
اما دارند ، بيطرفانهاي نگاه "پلپوت" حتي و مائو استالين ، به مردم":ميگويد اسپاتز
به پرداختن از كه ميشود باعث ترس اين.دارند جنونآميزي افكار هيتلر مورد در هنوز
وجود خوبي جنبه واقعا آيا ".نميكنند قبول را اين مردمكنيم پرهيز هيتلر "خوب جنبه"
رايش روي است ، شده شناخته آنچه از بيشتري بسيار تاثير هنر به هيتلر شديد علاقه دارد؟
سال 1939 در جنگ زمان در ميكند اشاره آن به كتابش در اسپاتز كه همانطور.داشت سوم
كه داد فرمان او بود ، خود اوج در جنگ وقتي.بودند معاف سربازي خدمت انجام از هنرمندان
اساسي ركن هنر":است نوشته هيتلرباشند باز بايد موزهها و تئاترها اپرا ، تالارهاي همه
نشان آنها به و ميدارد نگه حال زمان جزيي دغدغههاي از دور را مردم زيرا.است زندگي
و بود كلاسيك سبك پيرو هيتلر اما ".نيست مهم هم خيلي آنها شخصي گرفتاريهاي كه ميدهد
استفاده آن شر از آلمان كردن خلاص براي خود قدرت از حتي و بود بيزار معاصر هنر از
آثار كردن خارج و يهوديان پاكسازي به شروع شد ، صدراعظم سال 1933 در كه زماني از.ميكرد
و ميكرد انتقاد شدت به مدرنيسم از شخصا او.كرد آلمان فرهنگي انجمنهاي همه از مدرن
ديوانه ، آدمهاي ما ، هنر نابودكنندگان فرهنگ ، دنياي جنايتكاران را آن هنرمندان
اكيد توصيه با هيتلر سال 1937 در.ميناميد كودن و پست آدمهاي و بيكفايت و كلاهبردار
آن در كه برد صحنه روي به مونيخ در را منحط هنر نمايش گوبلز ، يوزف تبليغاتش وزير
فرهنگي دشمنان بهعنوان را كليمت گوستاو و كلي پاول شيل ، اگون مانند مدرنيست هنرمندان
كنار را هنري كار سادگي به و ماندند آلمان در هنرمندان اين از بعضي.بود داده نشان دولت
.رفتند تبعيد به بكمان ماكس و كرچز لودويگ ارنست مانند ديگران.گذاشتند
معرفي نامه يك با هيتلر.بازگرديم جواني روزهاي به باشد؟ متفاوت ميتوانست تاريخ آيا
ميرود ، رولر آلفرد مدير اتاق در پشت بار سه.ميشود نزديك وين سلطنتي اپراي به دست در
انتخاب را هيتلر رولر ، اگر":ميگويد اسپاتز.نميدهد خود به زدن در جرات وقت هيچ اما
درست اسپاتزچه نظر ".بود بهشت برايش اين و ميشد استخدام صحنه طراح بهعنوان او ميكرد
.نكرد نگاهي عقب به هيچگاه و رفت جهنم سمت به هيتلر.ندارد چنداني فرق غلط ، يا باشد
صنعتي نيمه جوامع در مفهومي هنر
ولي ميشده ديده انضمامي عينيات و اشكال حسب بر عموما هنر ميلادي ، دهه 60 از پيش تا
هنري اثر و است نهاده بنا "خود" تعريف يافتن بر را خود هدف متباين نحوي به مفهومي هنر
دارد تقرر آن در زبان اين كه نظامي و هنري زبان نقد و تحليل در تنها تعريف ، اين بنابر
كه هنر از جنسي يعني داريم سروكار شده "مادهزدايي" هنري با ما لذا.داشت خواهد وجود
سوي به اوليه الهام از حركت بر مبتني روشي از هنر.نيست ماندگار اشكال و مواد به وابسته
الهامهاي از ساختي صورت به را خود عوض در و گشته جدا هنري ، اثر كاست و بيكم ساخت يك
هنر:دارد بيشتري همگوني هنري شكل اين اوليه نام با تعريف اين]ميسازد نمايان گوناگون
به معاصر هنرهاي موزه در جديد هنر نمايشگاه پايان بهانه به حاضر متن [ldea Art ايده
.ميپردازد نيمهصنعتي جوامع در هنر اين از وجوهي و اشكال توصيف
قوچاني اسماعيلپور ايرج
هنر" كه حالي در است داده عادت "مبهم معناي" يك از هدفمند مشاهدهاي به را ما سنتي هنر
.ميآورد دست به "واضح معاني" به دستيابي به نياز و علم درون از را خود دادههاي "جديد
ويژه به و فراصنعتي جوامع به مربوط مناسبات بطن از مفهومي هنرهاي اصولا آنكه ضمن
به دست ميتوانسته مالي دغدغههاي بدون هنرمند كه هنگامي يعني است برآورده سر آمريكا
است جا همين در درست و نباشد خود آثار فروش يا و ارزشگذاري نگران و بزند هنري اثر خلق
راحتي به كه واضح چنان آن معاني ميسپارد واضح معاني به را خود جاي مبهم معناي يك كه
بر تسلط عنصر داراي فراصنعتي جوامع اقتصادي مناسبات مانند درست و بوده كپيبرداري قابل
را بدل و اصل اثر فاصله كه بيمانند كپيبرداري قابليت اين و هستند توليد باز ابزار
موقعيت در مفهومي هنرهاي به نسبت را مردم كه است مواردي از يكي ميسازد مخدوش
يك هنري آثار ارزش بدوا كه است بوده آن بر عادت اين از پيش.ميدهد قرار تكاندهنده
فرهنگي نهادهاي البته شود محرز هنري نقد جمله از متعدد فيلترهاي از گذشتن از پس هنرمند
.گرفتهاند عهده به را وظيفه اين از مهمي بخش...و نگارخانهها موزهها ، جمله از جامعه
فاصله همچنان ولي شده كپيبرداري "اصل" روي از بدل اثر زيادي تعداد مرحله اين از پس
.دارد اثر در موجود ابهام حجم با مستقيم ارتباط وضوح اين كه ميماند واضح بدل و اصل ميان
هدف (ميكند سخت را كپيبرداري كار كه است فوقالعادهاي ابهام آنچنان داراي موناليزا)
را اصل اثر خريد توانايي كه است متوسطالحالي صاحبان ميل ارضاي كار كپي عظيم خيل اين
ميكنند سعي بدلي آثار اين وسيله به...!!است خجلتآوري وضعيت "نداشتن" چون و ندارند
طريق از سرسامآور قيمتهاي به را آن كه] را اثر اصلي صاحبان و خود ميان فاصله تا
دهند كاهش [كردهاند خريداري ميريزند آن آسياب به آب بدلسازان خود كه پيچيده بازاري
هنر جديد اشكال بروز موجب بازار اين نفس در جاري ديالكتيك و هنرمندان از برخي تلاش
در كه نمود آثار توليد در سعي واضح بهطور كه بود كساني نخستين از يكي "وازارلي" گرديد
بر بارها نيز وي خود برساند ، حداقل به را بدل و اصل ميان فاصله چاپ مناسب كيفيت صورت
بالا اصولا.است داشته تاكيد چاپ كيفيت بردن بالا طريق از بصري هنرهاي شدن همگانيتر
وجود به آن واضح مثال و گرديده هنري جديد شكلهاي بروز موجب همواره توليد باز سرعت رفتن
.است عكاسي در توليد باز سرعت رفتن بالا اثر بر سينما هنر آمدن
بازي توصيف به نوعي به "نيست چپق يك اين" تابلوي كشيدن با ماگريت رنه ديگر طرف از
كه است باقي خود قوت به سوال اين حال هر در ولي.است پرداخته بديل و اصالت ميان موجود
.ميجويد تفوق فرم بر ايده:است ايدهها باب در هنري مفهومي ، هنر چيست؟ مفهومي هنر
كار وي داشتهاند ، آشنايي ويتگنشتاين لودويگ فلسفي آثار با اوليه مفهومي هنرمندان بيشتر
را گزاره دو اين و كرده آغاز فلسفي گفتمان مدخل عنوان به زبان كاركرد به نگرش با را خود
:است داده قرار هم برابر در
".است آن معناي كلمه يك معناي" - 1
".است آن كاربرد كلمه يك معناي" - 2
امكان محتاج خود فاصله اين كه است مدلول و دال ميان فاصلهگذاري نيازمند مفهومي هنر
باز ابزار ديگري دليل هر از بيشتر و دليل همين به و ميشود ، توليد باز لاجرم و بازخواني
بهبود بر سعي توليدي سيستمهاي يعني است بوده جديد هنر و مفهومي هنرهاي موجد توليد
نحوي به و نمايند كمتر و كمتر را بدل و اصل بين فاصله تا داشتهاند توليد باز كيفيت
اين از پيشتر بسيار كه طور همان سپردهاند ، توليد باز دست به را قدرت اريكه ديالكتيكي
كه چند هر) شدهاند سپرده فراموشي به اشعارش چاپ و توليد سير در شاعر خطي دستنوشتههاي
را شعر كه نيست مهم ديگر (باشد دلالت نوعي حاوي و مهم بسيار خود جاي در ميتوانست هم آن
و دال ميان خلاء كه چرا شده چاپ نسخه يك روي از يا و ميخوانيم شاعر خود دستخط با
اثر ، اصالت توسط نه و ميشود پر ميكند دكلمه كه كسي يا و خوانندگان زمينه توسط مدلول
تصرف اثر در خود شنيدن يا خواندن چگونگي با نحوي به شنوندگان و خوانندگان آنكه ضمن
به كه است شاعري و موسيقي در بازتوليد امر توانايي به وابسته اينها همه.مينمايند
.است يافته راه هم تجسمي درهنرهاي تكنولوژي رشد واسطه
اثر حال اين با ولي نمايند خريداري را آثار تاليف حق ميتوانند كلكسيونرها اگر لذا
با و بوده فراصنعتي جوامع آن مركز كه است توسعه از ميماندموجي ارزش از فارغ مفهومي
توسعه به مربوط ادبيات) برخورد اين از ناشي ضدتوسعه و سوم و دوم جهانهاي به برخورد
را آن ما كه مدرنيته از متفاوتي اشكال (دارد كاربرد همچنان مورد اين در صنعتي جوامع
هنرمند كه آنجا از ايران در نمونه عنوان به است برآورده سر چندگانهميناميم مدرنيته
خلق را "ارزش از فارغ" اثري تا نيست مناسبي آنچنان اقتصادي بسترهاي و زمينهها داراي
البته كه يافته ظهور مجال نگارخانهها و موزهها "زمينه" در تنها مفهومي هنر نمايد ،
اوليه ، توضيحات به توجه با ولي است هنري جديد ديدگاههاي بسط و رشد در موثر حركتي
را مضر پيشآگاهي اين ما به موزه زمينهدارد مستقيم اثر آثار درك چگونگي در "زمينه"
موزهها در آثار حضور اينكه ضمناست شده تضمين آثار اين بودن ارزشمند كه ميكند ارائه
آثار اجراي چگونگي روي بر خود كه بوده هدايتي حمايتي ، مجراهاي از عبور نيازمند لاجرم
زمينههاي ساير موجود خلاء سنگين بار نگارخانهها و موزهها ما كشور درميگذارد اثر
و انواع زمينهها ، اقسام و انواع فراصنعتي جامعه يك در.ميكشند دوش به را هنري بروز
معطوف را خود وظيفه موزهها و آوردهاند وجود به را Art پيشوند يا پسوند با اسامي اقسام
حقوق از برخي به بخشيدن رسميت يا و ارزشگذاري موزه در ساختارشكن آثار داشتن نگاه به
خود كه حالي در ميشوند سنتي هنر ساختار از آثار گريز از جلوگيري خلاصه طور به و تاليف
زمينهها اين كه ميرسند ظهور به غيرنمايشگاهي زمينههايي در آن اشكال و زنده هنر
.ميآيد دست به مدني باز جامعه و سياسي توسعه طريق از ديد خواهيم كه همانطور
مخالف وي تماميخواه حكومت حضور با كه وي جوان مخالفان ميلوشويچ زمان يوگسلاوي در
بيان با سياسي نمايشهاي نوعي به دست otpor نام با مقاومت گروههاي عنوان تحت بودهاند
ايالت هر نام و ساخته شهر ميان در بزرگي كيك او تولد روز در مثال عنوان به زدند مفهومي
متبادر ذهن به مفهوم اين كه طوري به بودند كرده نصب آن برشهاي از يكي روي براي را
بر را بزرگ تلسكوپ يك ديگر اثري در.است يوگسلاوي تجزيه اصلي مسبب ميلوشويچ كه ميشد
درون از كه كساني.بود شده نصب "بنگريد را آينده" عبارت آن روي بر كه بودند گرفته دوش
اين ارائه كه است بديهيميشدند روبهرو ميلوشويچ معكوس تصوير با ميكردند نگاه آن
آنكه ضمن).است ناممكن است ، سياسي توسعه و رشد از برخاسته كه خود زمينه بدون نيز آثار
توجه قابل نكته (كردهايم صحبت مفهومي اثر ارائه در زمينه اهميت درباره اين از پيشتر
دارد سروكار فكر يك يا ايده يك با تنها ابتدا در هنرمند مفهومي ، اثر ساخت در آنكه ديگر
اثر ،(New Art در خصوص به) نمايد ارائه مناسب شكلي قالب در را آن تا ميكند سعي سپس
بنابراين.ميكند دانش و علم فلسفه بالا ، دست يا و علمي تحليل براي روشن سمت به هنري
واينر لورنتس كه همانطور مابقي و است اوليه فكر يا و ايده ارائه هنرمند وظيفه اعظم بخش
ميتواند:است كرده اشاره
.نشود ساخته اصولا _ شود3 ساخته ديگري توسط _ شود20 ساخته هنرمند توسط _ 1
هنري اثر ساخت فرآيند بودن چندرشتهاي شاهد ما نيز جديد هنر از خارج فرمهاي در حتي
محاسب مهندس چندين از خود بلند مجسمههاي ساخت براي گابو مثال عنوان به بودهايم
محاسبات از خود شخصي دانش سطح تا را خود مجسمههاي ارتفاع اينكه نه است ، كرده استفاده
كشورهاي جزو تكنولوژيك لحاظ از آنكه عليرغم ما كشور متاسفانه بياورد ، پايين سازهاي
سندرومهاي از يكي اين و است تكنولوژيزده شدت به عوض در ولي نميآيد حساب به پيشرفته
يك راس در ايده ، صاحب يك عنوان به هنرمند آنكه خلاصه.است كشور داخل در بصري هنرهاي عام
و متخصصين اقسام و انواع احيانا آن در كه هنري اثر ساز و ساخت توسعهآميز پروژه
به دست ايده به اثر ساخت از معكوس حركتي در نميگيردبلكه قرار كارند به مشغول مهندسان
شده عادي پريز به دوشاخه زدن مانند آنها براي آن تكنولوژيك مصالح كه ميزنند آثاري بناي
.باشد
هنر حاشيه
طبقاتي شكاف *
.است داده قرار عصار عليرضا از نماهنگي خود سايت روي بر "نت پيك" "اينترنتي پايگاه"
پاپ موسيقي خواننده عصار ، عليرضا صداي با دارد ، نام "خوابها خيابان" كه نماهنگ اين
از استفاده با كه سرود اين در.است شده ساخته سبز جوانان به موسوم گروه توسط و ايراني
هم كنار با پرداخته ، طبقاتي شكاف و تبعيض مقوله به (ع)اميرالمومنين سيره و ديني مضامين
مسئولان بيغولهنشينان ، و فقرا تصاوير نيز و مجلل ساختمانهاي از تعدادي تصاوير آوردن
. شدهاند تبعيض به متهم
هنر فرهنگستان بسته درهاي پشت *
آورده كرده تهيه صبا هنري فرهنگي مركز افتتاح از كه ديگري گزارش در BBC اينترنتي سايت
به متعلق هنري فرهنگي مركز نخستين كه صبا هنري فرهنگي مركز تاسيس از هدف":است
هنري نمايشگاههاي برپايي ميآيد حساب به هنري جامعه با آن ارتباط نقطه و هنر فرهنگستان
هنري كارگاههاي برقراري و تخصصي فوق سخنرانيهاي برگزاري خارجي ، و داخلي استادان ويژه
به را مركزي چنين تاسيس خود ، گزارش ادامه در BBC".است شده اعلام اساتيد سطح در
:است افزوده و كرده تعبير هنر فرهنگستان سوي از عملگرايي سوي به حركت و بيشتر فعاليت
در آن امور و نداشته هنري جامعه با مستقيمي ارتباط تقريبا هنر فرهنگستان اين از پيش"
فرهنگستان هرچند نبود آشكار و محسوس هنرمندان عموم براي كه ميگذشت بستهاي درهاي پشت
اين ميتواند صبا هنري فرهنگي مركز تاسيس اما دارد سروكار هنري نخبگان با اساسا هنر
هنر درباره اسلامي جمهوري هنر فرهنگستان ديدگاههاي با را جامعه كه باشد داشته را فايده
كار به آغاز از هنر ، فرهنگستان دبير كشاورز محمدرضا نمايشگاه ، اين حاشيه در ".كند آشنا
ظرفيت كه گالري اين.داد خبر موسوي ميرحسين طراحي با صبا نگارخانه كنار در خيال گالري
فوقتخصصي كلاسهاي و سخنرانيها نشستها ، مكان داراي دارد را تابلو هزار دو نمايش
.كرد خواهد آغاز را خود كار جاري سال پايان تا كه بود خواهد
غرب به شرق معنوي روح تزريق *
اين.است داده خبر ايران به "شاهين" نام به ناآشنا خوانندهاي بازگشت از فارسي BBC
كه است ستارگاني دسته آن از شاهين":نوشت واشنگتن از خود خبرنگار گزارش به خبري در سايت
و شاهين" نفره دو گروه خوانندگان از يكي كه او.دارد تعلق بينالملل موسيقي عالم به
يافته شهرت غربي و ايراني آهنگهاي كردن مخلوط خاطر به شده ، متولد ايران در است "سپهر
با كه سفري طي تازگي به ميكند زندگي آمريكا در است مديد مدتهاي كه شاهين".است
احساس با ايران به شاهين بازگشت ".بازگشت ايران به بود همراه خارقالعاده اكتشافات
يكديگر از آموختن براي زيادي چيزهاي غرب و شرق كه است معتقد او اما.بود همراه غربت
وارد وقتي":ميگويد بود نگذاشته ايران خاك به پا اسلامي انقلاب از پس كه شاهين.دارند
مراعات بايد قوانيني و شدهايد اسلامي جامعه وارد واقعا كه درمييابيد ميشويد فرودگاه
ديگري چيز":ميگويد او.است شده شگفتزده ديگري پديده مشاهده از همچنين او اما".شود
كنترل از خارج كاملا و ديوانه و وحشتناك ترافيكاست ترافيك ميكند حيرتزده را آدم كه
عظيم شهر اين جنبوجوش و زيبايي از او تهران ، مرج و پرهرج ترافيك عليرغم اما".است
منظره ميشود ديده تهران خيابانهاي بسياري از كه صحنهاي":ميگويد و شده شگفتزده
بيندازيد نگاه شمال سوي به كه تهران جاي هر از "است البرز عظيم واقعا كوهستان زيباي
شده چيره افق خط بر كه ميبينيد را پراكندهاش درختهاي با البرز برف از پوشيده كوههاي
ايران در كه شد متوجه شاهين":ميافزايد خود گزارش ادامه در بيبيسي خبرنگار.است
خود گزارش در بيبيسي ".ميشود داده نشان غرب و آمريكا به نسبت زيادي اشتياق و كنجكاوي
ايران در ميكنند توليد لسآنجلس در هنرمندان كه ايراني پاپ آهنگهاي اصولا":شده مدعي
براي "شرارت محور" از بخشي بهعنوان ايران از بوش جورج توصيف ".دارد زيادي طرفداران
اينكه به اشاره با شاهين.است ناخوشايند نوايي است كرده ملاقات آنها با شاهين كه كساني
را آنها چرا نميفهمند آنها":ميگويد ميكنند ، اشاره مسئله اين به ايرانيها از خيلي
"ميزنند؟ جمع تروريستها با
موسيقي بودجه درصدي افزايش 800 *
كه داد گزارش موسيقي مركز رئيس مرادخاني علي از نقل به اخير ، هفته در ايران روزنامه
بعد روز ميرسيد نظر به عجيب بسيار كه خبر اين.مييابد افزايش برابر موسيقي 800 بودجه
بوده درصد مقدار 8 به موسيقي بودجه افزايش كه موسيقي مركز عمومي روابط توضيح ارسال با
.برد بين از را موسيقي هنرمندان خوشحالي شايد و تعجب و شد تصحيح است
لسآنجلسيها براي دولتي مجوز *
.كردهاند مراجعه ايران به لسآنجلس مقيم ايراني خوانندگان از بعضي شده شنيده اخيرا
كنسرتهاي بعضا و آمدهاند ايران به دولت رسمي اجازه با خوانندگان اين ميشود گفته
خواننده و ويولن نوازنده مرتضوي بيژن نام اخيراكردهاند اجرا نيز عمومي موسيقي
به كنسرتي ايران ، در نيز يساري جواد پيش چندي.است شده مطرح رابطه اين در ايراني
در نيز پيش چندي "بازتاب" اينترنتي سايت.بود كرده اجرا شهرري در شعبان نيمه مناسبت
سريال ساخت براي لاريجاني به ايران سينماي برجسته فيلمسازان از چندي نامه از ديگري خبر
.شد تكذيب تقوايي و بيضايي توسط سرعت به كه بود داده خبر تلويزيوني
14_ مرز بدون طراحان
فحاش طنزپرداز
كريمزاده حسن
اسكارف جرالد
Gerald Scarfe
.انگلستان / لندن متولد 1936 ، اسكارف ، جرالد _1
دوران از بسياري زمان و بوده عجين آسم بيماري با كودكياش ;دارد خاطر به كه آنجا تا _2
!سواري تختخواب به من زندگي از سال دوازده _ ده":ميگويداست بوده بستري را خود طفوليت
را طراحي و نقاشي همانجا كه است اين گمانم.مطالعه و عروسكسازي نقاشي ، با اما ;گذشت
سيطره و تصوير به دارم واهمه آنها از كه را موضوعاتي چگونه كه آموختم نيز و كردم تجربه
او پنهان استعدادهاي كشف مناسب مكان و زمان جرالد ، طفوليت قرنطينه اصل در ".بكشم خود
.بود
ممكن كمپاني آن از جديد كارتون يك.شد آشنا ديسني والت اوليه كارهاي با دوره همان در
.بيايد حساب به _ او همچون _ بيمار و تنها كودكي زندگي در خارقالعادهاي رويداد بود
.كند همكاري تقاضاي او از افتخار با ديسني ، روزي كه كند تصور نميتوانست وقت هيچ شايد
به بود ، رسيده جواني سن به كه را پسرش تا داشت دوست بسيار و بود بانك كارمند جرالد ، پدر
را آنجا شرايط تحمل تاب هيچوجه به جرالد اما.كند كار به مشغول و برده خود كاري محيط
از تعدادي بنابراين شود ، محسوب بيفايده و بار سر موجودي كه نداشت دوست طرفي ، از.نداشت
فعاليت آغاز نقطه اين و كرد ، ارسال مختلف روزنامههاي براي را خود طنزآميز طرحهاي
.يافت دست شگفتانگيزي اعتبار و شهرت به دور نهچندان سالهاي در كه شد هنرمندي
نشريات طرف از ترتيب به لندن ، چاپ مدرسه در تحصيلياش دوره اتمام از پس جوان اسكارف
جرالد ، از مجلات ، اين در او طعنهپردازي.شد كار به دعوت "تايم" و "آي ويت پري" ،"پانچ"
"The Wall" آلبوم جلد طراحي سفارش سال 1979 ، در.ساخت منتقد و متهاجم كاريكاتوريست يك
در و بعد سالهاي در گروه ، اين با او همكاري.داد انجام فلويد پينك موسيقي گروه براي را
فلويد ، پينك گروه علاقهمندان را ، او عظيمالجثه عروسكهاي.يافت گسترش مختلف زمينههاي
.بردهاند پي انگليسي ، هنرمند اين توان به و ديدهاند نزديك از مطمئنا
و ظلم از دور دنيايي به عشقاش نيز و زندگي ، انساني و اخلاقي اصول به او اعتقاد _3
اتو و فاخر لباسهاي پشت در كه نمايي انسان كروكوديلهاي چهره تا ميشود سبب نيرنگ
_ اغماض و گذشت بيهيچ _ را شدهاند پنهان مودب ، و پرستيژ با نقابهاي و معطر ، خورده
.نمايد افشا
را من حدي تا قدرت ، از سياستمداران سوءاستفاده":ميگويد توجه ، قابل نفسي به اعتماد با
بيادبانهاي و خشن رفتارهاي آنها با كاريكاتورهايم در ميشوم مجبور كه ميكند كلافه
"!ميخوابانم را عاليجنابان باد سوزن ، با منباشم داشته
صداقت و حقيقت به تا ميكند تلاش او.نيست توخالي و تابدار و آب صداهاي پي در جرالد ،
.ميداند قدرتمند و خوشبخت كفايت ، قدر به را خود هم دليل همين به برسد ،
فضايي در _ استيدمن ;او هموطن و همكار آثار همچون _ اسكارف كارهاي اجرايي روش _4
از كمتر ، اسكارف كه تفاوت اين با ;ميگيرد شكل تيز و خشن سطوح و خطوط با و رعبانگيز
منتقل احساسات تا دارد دوست و ميگيرد بهره راست ، خطوط ايجاد و خلق براي هندسي ابزار
.قدرتها و لغزشها همان با ;يابد انتقال كاغذ به راست يك دستش ، به شده
ميتوان _ ديسني والت كمپاني براي _ "هركول" دقيقهاي انيميشن 92 شخصيتهاي طراحي از
به خود سياسي كاريكاتورهاي انتشار و خلق سبب به كه برد نام اسكارفي تلاقي نقطه بهعنوان
"ديوار" فيلم در كه اسكارفي با است ، شده معروف فحاش ، طنزپرداز يا "هوموريست لس اسكاري"
با ما" شعار با كه اسكارفي بالاخره و ميكشد ، تصوير به را شقاوت و بيرحمي اوج
آن عهده از تنها نه كه ;كند خلق اثري كودكان براي ميخواهد "هستيم خوب خندههايمان
.ميشود شاخص كمپاني اين ديگر ساختههاي ميان در كه برميآيد ،
مگارا ،(هركول احساساتي اسب) پگاس ،(زئوس اسطورهاي فرزند) هركول ،(خدايان خداي) زئوس
ماموران) پنيك و پين بالاخره و (جهنم خداي) هيدس ،(وفادار مربي) فيل ،(هركول معشوقه)
اغراقهاي بر علاوه كه هستند "هركول" كارتون اصلي شخصيت 8;(هيدس چلفتي پا و دست
خيره آنها به نيم و ساعت يك است قرار كه كودكاني براي را جذابيت نهايت اسكارفگونه ،
كاريكاتور ، طراحي تجربه مديون را فوق پرسوناژهاي طراحي او بدانيم است جالب.دارند شوند
.ميداند نشريات براي
نوعي به اسكارف كه هستند شخصيتهايي ديسني ، و سيرل ، باكون ، رامبراند ، گويا ، دوميه ، _5
.ميكند آنها نثار را "استثنايي" و "خارقالعاده" لقب مدام و است گرفته تاثير آنها از
مدتهاي تا كه گذاشته برجاي ردپايي چنان كشورش ، هنر و فرهنگ در نيز خود كه صورتي در
دانشگاه طرف از تازگي به جرالد ، .بود خواهد حقيقتجو و جوان نسلهاي حركت سرمشق مديد
.است آمده نائل حقوق افتخاري دكتراي كسب به ليورپول
:كرد اشاره زير شاخه چهار به خلاصهوار ، ميتوان او فعاليتهاي عمده از
كبيره گناه هفت" 1986 ،"اسكارف توسط اسكارف" 1982 ،"اسكارف جرالد":شده منتشر كتابهاي
.1997"اسكارف سرزمين" و 1987"اسكارف
1982 ،"ديوار" فيلم انيماتور 1972 ،"ديرينه آرزوي" طراح و كارگردان:فيلمسازي مشاركت
.1997"هركول" هنري مدير و انيماتور 1985 ،"اسكارف توسط اسكارف" طراح و كارگردان
.1986"وزير نخست" و 1980 ،"كشيش بله ، " فيلم:تلويزيوني عنوانبندي
فلويد پينك "ديوار" كنسرت:صحنه طراحي
"هوسران فاكس آقاي" اپراي انگليس 1986 ، ملي اپراي واترز 851984 ، راجر كنسرت 811980 ،
.2002"فندقشكن" باله و 20021993 ،"سحرآميز ني" اپراي 1998 ،
او آثار دوستداران.ميكند زندگي لندن در خانوادهاش با همواره اسكارف ، جرالد
.كنند دنبال "تايمز ساندي" هفتهنامه در را كارهايش جديدترين ميتوانند
|