فرتوت مافياي
نميكنيم پيشبيني
:فيشر يوشكا
فوبيا اسلام
جهان حاشيه
فرتوت مافياي
فلسطين روشنفكران ديدگاه
پاياني بخش _ عرب حكام درباره
سعيد ادوارد
رضايينصير غلامرضا:ترجمه
دموكراسي را آن كه لباسي ;كند تن بر نو لباسي امپراتور كه است رسيده آن زمان حقيقت در
آن يا كرد وارد نميتوان را دموكراسي.است شارلاتاني چه او بدانند مردمان تا مينامند ،
و ميكنند ايجاد را آن خود كه است مردماني امتياز دموكراسي.قبولاند مردم به زور به را
حالتي در عرب كشورهاي دوم جهاني جنگ پايان زمان از.كنند زندگي آن لواي تحت ميخواهند
بهانه به است داده اجازه كشورها اين حاكمان به كه حالتي بردهاند ، سر به "اضطرار" از
كه شد تحميل رژيمي اسلو پيمان طبق فلسطينيان بر حتي.ميخواهند كه كنند آن امنيت ، حفظ
.بود خود به (كمك يا) خدمت آن از پس و اسرائيل امنيت به خدمت اول وهله در وجودياش علت
بند از جنوبي آفريقاي آزادي مثل) فلسطين آرمان اينكه جمله از دلايل ، انواع بنابه
ديگري جاي هر در عدالتخواه ايدهآلگراي مردم و اعراب براي الگويي همواره (آپارتايد
خويش سرنوشت گرفتن دست به جهت در جدي گامهايي فلسطينيان كه است ضروري امروز است ، بوده
شده تقسيم اعتماد غيرقابل و نامطلوب آلترناتيو دو بين اكنون فلسطين سياسي عرصه.بردارند
.اسلامي احزاب ديگر سوي در و دارد قرار عرفات و خودگردان حكومت بقاياي سو يك در.است
.كنند تضمين فلسطين شهروندان براي را آيندهاي نميتوانند احتمالا دو اين از يك هيچ
است اساسي قدر آن مدني نهادهاي ساخت در آن قصور و شده بياعتبار قدر آن خودگردان حكومت
نميتوان هيچوجه به آينده براي كه است شده آميخته بدبيني و فساد با قدر آن آن ، تاريخ و
اين از غير به خودگردان حكومت شاخص مذاكرهكنندگان و امنيتي روساي تنها.كرد تكيه آن بر
ميتوانيم چگونه ميگوييم ، سخن صهيونيسم اجتماعي و سياسي شكست از ما اگرميكنند تظاهر
.ميسازد را خويش تاريخ خود بشر نوع كنيم؟ سو ديگر به منفعلانه خود دنيوي رستگاري براي
از حرمت هتك واقع در باشد ، كه هر سوي از "بيگانگان" لوث از زمين پاكسازي از گفتن سخن
مليت يا مذهب قومي ، هويت تاريخ ، نژاد ، با انسان ميلياردها اكنون كه است بشري زندگي آن
.ميپويند را آن مختلف
و ميدانند را چيزها اين اسرائيليها من ، نظر به و ، فلسطينيان عظيم اكثريت اما
من منظور.نيست عرفات خودگردان حكومت كه است موجود نيز سياسي آلترناتيو يك خوشبختانه
از.است اشغالي سرزمينهاي در فلسطينيان دست به (وطنيه مبادره) ملي ابتكار سازمان تشكيل
مصطفي دكتر از ميتوان كرد ، اعلام را خود موجوديت ژوئن ماه در كه تشكل اين رهبران
كه برد نام مستقل شخصيتهاي از ديگر بسياري و الشوي رويه عبدالشافي ، حيدر دكتر برغوتي ،
گرفته قرار "اصلاحات" هدف احزابي سوي از شده تضعيف وضعيتي در فلسطين جامعه ميكنند درك
سالهاي در اخلاقي و سياسي نيروي يك مثابه به فلسطين انحلال در واقعيشان منافع كه است
ساختن مطمئن منظور به فقط نايبانش و عرفات توسط انتخابات از بيهوده گفتن سخن.است آينده
وسيله هر با ميخواهند صرفا آنها..نيست چنين.است دموكراسي بودن راه در به خارجيان
برد ياد از نبايد.دهند ادامه را خود ورشكسته و فاسد روشهاي محض ، دروغ جمله از ممكن ،
اشغال ادامه آن اصلي هدف كه شد انجام اسلو مذاكرات روند براساس سال 1996 انتخابات كه
حقيقت در (التشريعي المجلس) فلسطين قانونگذاري مجلس.بود متفاوت عنواني تحت اسرائيل
حكومت و شارون اكنون آنچه.نداشت قدرتي هيچ اسرائيل وتوي وجود با و عرفات حكم بدون
ملي ابتكار دليل همين به.است قبول غيرقابل رژيم همان ادامه ميكنند پيشنهاد خودگردان
.دنياست جاي همه در فلسطينيان براي ناگزير انتخابي
از رهايي اسرائيليها ، اشغال با همكاري جاي به تشكل اين خودگردان حكومت برخلاف اولا
و ميكند نمايندگي را فلسطين مدني جامعه از وسيعي طيف دوم ، .ميكند پيشنهاد را آن
از آزادي به سوم ، .نميشود شامل را عرفات قضايي يا امنيتي يا نظامي افراد بنابراين
.باشد مهم بسيار اشخاص و نخبگان حال مناسب كه صورتي به آن تعديل نه دارد اعتقاد اشغال
_ ميكنم اعلام آن از را خود حمايت اشتياق با من كه _ نهاد اين اينكه همه از مهمتر
آزاديهاي آزادي ، به آنها نياز و مردم به خدمت براي منتخب ملي متحد حكومت يك ايده
.شدهاند سپرده فراموشي به مسائل اين كه مدتهاست.ميدهد ارائه را پاسخگويي و دموكراتيك
.ميرسد نظر به بيمعني امروزه ديگر ، گروههاي همه و خلق جبهه فتح ، بين قديمي تقسيمات
داريم نياز رهبريتي به فلسطين اشغال تحت ملت ما.نداريم را مضحك ژستهاي اين استطاعت ما
نظمي ما براي و باشد اسرائيل اشغالگريهاي و وحشيگريها چنگ از ما رهايي آن اصلي هدف كه
به عرفات.برآورد صريح سخن و شفافيت صداقت ، به را ما نيازهاي باشد قادر كه دراندازد
اسرائيليها چه باشند فلسطينيها مخاطبش چه برعكس برغوتي اما است ، شهره گفتن سخن دوپهلو
روستاها در پزشكياش خدمات دليل به او.ميگيرد پي را اصولي خطي خارجي ، رسانههاي چه و
داشته ، برخورد او با كه را كسي هر احترام او رهبري قدرت و صداقت و است مردم احترام مورد
بايد اكنون فلسطين مردم كه است مهم بسيار نكته اين من اعتقاد به ضمن در.است برانگيخته
.باشد آنها بينش ثقل مركز شهروندي ارزشهاي كه شوند رهبري تحصيلكرده و نوگرا افرادي توسط
هرگز نايستادهاند ، نانوايي صف در هرگز نبودهاند ، شهروند هرگز ما امروز حاكمان
و خودسرانه بازداشتهاي مزه هرگز نپرداختهاند ، را خود مدرسه يا درماني خدمات صورتحساب
قرار قدرت صاحبان توطئههاي و قبيلهاي زورگوييهاي تحت هرگز نچشيدهاند ، را وحشيانه
به ما نياز از ملي ابتكار اصلي چهرههاي همه مثل عبدالشافي ، و برغوتي.نگرفتهاند
بايد و است آمده سر به گذشته روزهاي.ميگويند سخن مسئول و مدرن مدنيت و فكري استقلال
.كرد دفن را آنها بيشتر چه هر شتاب با
مردم كه ميدهد رخ زماني تنها واقعي تغيير كه ميبرم پايان به نكته اين با را سخنم
مهار سپردن با عراق اپوزيسيون.سازند ميسر را آن خود و بخواهند را تغيير آن فعالانه
به كافي توجه كار اين با و ميشود مرتكب را وحشتناك اشتباهي آمريكاييها دست به سرنوشتش
در استبدادي حكومتي دهشتناك ايذا از اكنون كه نميدارد مبذول عراق واقعي مردم نيازهاي
.ريزد فرو آنها سر بر است دهشتناك اندازه همان به كه آمريكايي بمبهاي است قرار و رنجند
در كه انتخاباتي نه اما ;شود آماده انتخابات برگزاري براي شرايط بايد اكنون فلسطين در
كه انتخاباتي بلكه شوند ، ابقا خود سمتهاي در ديگر بار عرفات فرسوده انصار و اعوان آن
كه است تاسفبار واقعيتي.ميشوند انتخاب قانوني و واقعي مجلسي براي نمايندگاني آن در
دموكراسي" مورد در مضحكش ياوهگوييهاي تمام رغم به حاكميتش ، سوء سال ده طي عرفات
ميراث.است كرده ممانعت فلسطين براي اساسي قانون يك تدوين از توانش تمام با ،"فلسطيني
اين رغم به.است بوده فرتوت مافياي يك بلكه پايه ، قوانين حتي نه و اساسي قانون يك نه او
نهادهاي فلسطين ، ملي حيات به دادن پايان براي شارون ديوانهوار آرزوي رغم به و موضوع
به.ميدهند ادامه خود فعاليت به سخت بينهايت شرايط و فشار زير هنوز ما مردمي و مدني
الي و ميرسند مريضان به پزشكان ميكنند ، پرستاري پرستاران ميدهند ، درس معلمان نوعي
تلاشي ضرورت كه دليل اين به شايد نشدهاند ، متوقف هرگز روزمره فعاليتهاي اين آخر ،
خدمت جامعهشان به واقعا كه كساني و نهادها اين اكنوناست ميكرده ديكته را نامحدود
چارچوبي ملي عزم با و مسالمتآميز وسايل از استفاده با و گذارند پيش قدم بايد كردهاند
اشغال تحت فلسطينيان تلاش اين در.كنند ارائه دموكراسي و رهايي براي روشنفكري و اخلاقي
ملي ابتكار اين شايد.دارند دوش بر يكسان وظيفهاي ميبرند ، سر به خارج در كه آنان و
.دهد قرار نيز عربي كشورهاي ديگر روي پيش دموكراتيك الگويي
هفتهنامهالاهرام:منبع
نميكنيم پيشبيني
:فيشر يوشكا
فتاحزاده عباس:ترجمه
نظرات بيان به اشپيگل مجله با گفتوگويي طي آلمان ، ساله خارجه 54 امور وزير فيشر ، يوشكا
عراق به احتمالي حمله پيامدهاي به ملل ، سازمان امنيت شوراي در آلمان حضور پيرامون خويش
.ميگذرد نظرتان از وي مصاحبه متن.است پرداخته حزبش انتظارات و
است؟ مانده باقي عراق در صلح حفظ براي شانسي هنوز آيا فيشر ، آقاي *
.آوريم عمل به عراق در صلحآميز راهحل يك به دستيابي براي را خود سعي نهايت بايد ما
است طبيعي.بكنيم را خود سعي بايد ما اما ميشود ، كمتر روزبهروز صلح حفظ به اميد البته
دليل اين به صرفا نبايد.دارد همكاري براي بغداد آمادگي ميزان به بستگي آينده وضعيت كه
ضرورت كه مادامي آلمان دولت.بپذيريم را جنگ بودن قطعي است شده گسيل منطقه به نيرو كه
به جنگ براي را خود سربازان نيست حاضر نرسد ، اثبات به صددرصد وسيله آخرين بهعنوان جنگ
.بفرستد خطرناك بسيار منطقهاي
در.درآمد ملل سازمان امنيت شوراي عضويت به سال دو مدت به آلمان ژانويه اول روز از *
.ميگيرد عهده به هم را آن رياست تمام ماه يك مدت به حتي آلمان (ماه بهمن) فوريه ماه
.كنيد كمك جنگ از جلوگيري به ميتوانيد شما ترتيب بدين
همه هستند وتو حق داراي كه دائمي عضو پنج.نيستيم تعيينكننده و مهم بازيگران جزو ما
.دارد را ميانجيگري و سازماندهي وظيفه بيشتر رئيس.ميكنند تعيين را چيز
شوراي در آلمان نقش از انتظارات (سبزها حزب) شما حزب داخل در بهخصوص و آلمان داخل در *
.اينهاست از بيشتر بسياربسيار امنيت
شوراي و ملل سازمان از انتظارات كلا.نميشود سياسي احزاب به مربوط قضيهاي موضوع اين
آنجاست در بغداد همكاري عدم صورت در زيرا.بالاست بسيار واحد مجموعه يك بهعنوان امنيت
مورد در كافي اندازه به كه است آن ما اصلي نگراني.شد خواهد صحبت صلح يا جنگ به راجع كه
.باشد نشده فكر عراق در جنگ پيامدهاي
خويش انتخاباتي مبارزات و تابستان طي صراحتا صدراعظم و شما كه بود هم خاطر همين به *
منفي راي هم امنيت شوراي در اينكه آن و مانده باقي كار يك حالاكرديد مخالفت جنگ با
.بدهيد
مشاركت نظامي اقدام در كه داشت خواهد اصرار همچنان آلمان.است نكرده تغيير ما موضع
فعاليتهاي توقف معتقديم ما.بماند وفادار ناتو در خويش تعهدات به حال عين در و نكند
.است گرفته صورت موفقيت با صدام
نبود مذكور تهديدهاي اگر.است يافته تحقق آمريكا جنگي تهديدات يمن به امر اين اما *
.نميداد عراق به را ملل سازمان بازرسان ورود اجازه صدام
...اما باشد ، چنين است ممكن
انتقاد مورد همواره را نظامي فشار اين (آلمان بر حاكم ائتلاف) سبز _ قرمز دولت اما *
.است داده قرار
سپتامبر يازده تروريستي اقدامات.ميدانيم اشتباه را موجود اولويتگذاريهاي ما زيرا
و عراق مشكل ميان ارتباطي امروز تا من.بود تمدنها جنگ به غرب جهان واداشتن براي تلاشي
براي كار كافي اندازه به تروريسم با مبارزه زمينه در.نديدهام سپتامبر يازده حوادث
خود اصلي اولويت را بغداد رژيم تغيير ما كه است اشتباه من نظر به.دارد وجود دادن انجام
.كنيم اعلام
عراق جنگ با امنيت شوراي در آلمان كه بگيريم نتيجه شما حرفهاي از ميتوانيم آيا *
كرد؟ خواهد مخالفت
چه تحت و چگونه كه نميداند كسي زيرا كند ، پيشبيني را چيزي چنين نميتواند هيچكس
نظامي صورت به وجه هيچ به ما كه است روشن اماپرداخت خواهد قضيه به امنيت شوراي شرايطي
طبيعي.بيندازد خطر به را منطقه ثبات است ممكن عراق در جنگ.كرد نخواهيم مداخله عراق در
.ماند نخواهد محفوظ منطقه مستقيم همسايه بهعنوان هم اروپا كه است
كرد؟ نخواهد موافقت جنگ با آلمان پس *
تروريسم عليه ائتلاف در البته.نميفرستيم نيرو وجه هيچ به كه كردهايم تصريح هميشه ما
.يابد تداوم ائتلاف اين كه مايليم هم بسيار و هستيم آمريكا كنار
همراهيتان اما بله ميگوييم ما:كرد تعبير چنين نميتوان را شما حرف اين آيا *
نميكنيم؟
.نميكنيم پيشبيني:ميماند باقي چنين ما جواب.خير
رد ميكنيد ، نفي را نظامي مشاركت كه قاطعيتي با را "بله" جواب شما ميرسد نظر به *
اما ميكنيد ، رد صراحتا را خود نظامي مشاركت ظاهرا ديگر عبارت به.نمينماييد
.بپردازيد مخالفت به جنگ با صراحت همان با نميخواهيد
هنوز ما و نيست روشن هنوز امنيت شوراي در تصميمگيري واقعي مبناي كه است آن علت
ما.است باقي خود قوت به همچنان ما بدبيني دلايل.هستيم صلحآميز راهحل يك به اميدوار
در منفي پيامدهايي ببردو ميان از را تروريسم با مبارزه ائتلاف عراق جنگ كه نگرانيم
خواهد اتفاقي چه عراق جنگ فرداي كه ميكند مشغول را ما ذهن سوال اين.باشد داشته منطقه
سعي آمريكا لذا.بود متحده ايالات تكروي عدم علل از يكي گذشته در ما برخورد نوع افتاد؟
.كند فعال را امنيت شوراي كرد
خوددار چنين اين شما هم باز دهد ، قرار تهديد مورد هم را شمالي كره جهاني جامعه اگر *
ميكشيد؟ كنار و بود خواهيد
اما.ميآورند پديد را بزرگي نگرانيهاي شمالي كره ديكتاتور حكام كه ندارد وجود ترديدي
.بپردازيم هم مهار و سلاح خلع استراتژي به بايد.جوييم توسل جنگ به جا همه نميتوانيم ما
نظامي اقدام ميتوان كه است بحراني حالت در تنها.است صادق قضيه همين هم بغداد مورد در
رسيدهايم؟ بحران به واقعا ما صدام مورد در آيا اما.پذيرفت را
را ملل سازمان جانب از ماموريت بدون عراق به حمله خويش سراسري اجلاس در سبزها حزب *
داريد؟ را عقيده همين هم شما.است دانسته ملل حقوق خلاف
نميدهد سوال اين به پاسخي قطعنامه 1441.نميكند پيدا مصداق زياد ديگر الان فوق ادعاي
به را شرايطي هم قطعنامه اين صدور.خير يا شود صادر ديگري قطعنامه مجددا بايد آيا كه
.كرد عمل مستقل ميتوان و نيست ديگري قطعنامه به نياز كنيم احساس ما كه نياورده وجود
.است باقي خود قوت به كماكان سياسي اختلافات البته
يوشكا كه باشد معني اين به نميتواند امنيت شوراي در آلمان مثبت راي ميگوييد پسشما *
است؟ جنگ موافق فيشر
جلسه.ميرسيد ارزيابيهايي چنين به چطور شما ما ، صريح موضعگيري وجود با نميدانم من
جنگ مخالف ما همه كه ساخت روشن و كرد فرمولبندي را "سياسي نه" يك سبزها حزب سراسري
.هستيم عراق
هستيد؟ خوشحال ميشود ، امنيت شوراي وارد دشواري موقعيت چنين در آلمان اينكه از آيا *
امنيت شوراي در شرايطي چه تحت و زماني چه در كه كنيم انتخاب خودمان نميتوانيم ما
.بپذيريم مسئوليت
اشپيگل:منبع
فوبيا اسلام
روزنامهنگار نگاه
حافظ صلاحالدين
گروههاي فعاليت از يا القاعده سازمان احتمالي انتقام از كه نيست كشوري تنها آمريكا
فرانسه كشور و كلي بهطور اروپايي كشورهاي بلكه ميكند ، وحشت و ترس احساس مسلحانه تندرو
همزيستي يا مقابله در كهن تاريخي اروپا.دارند را هراس و نگراني احساس همين خاص بهطور
جديد دوران در و بود اسپانيا رابطه اين محور گذشته در كه دارد اعراب و مسلمانان با
و عرب ميليون حداقل 5 فرانسوي ميليون بين 60 در كه فعلي شرايط در بهويژه.فرانسه
مسلمانان پيگرد كه ميبينيم كنيم نگاه موضوع به اگر زاويه اين از.ميكنند زندگي مسلمان
بهعنوان ميتوان را زير وقايع هفته يك طي تنهااست كرده درگير سخت نيز را فرانسه
:آورد نمونه
از هسته يك تروريستي اصطلاح به گروههاي دستگيري و تعقيب طي فرانسه امنيتي نيروهاي *
بزرگ با كه فرانسه رسانههاي براي شد سوژهاي همين و كردند دستگير را مغربي مسلمانان
.كنند تبليغ شدت به را مسلمانان و اعراب با دشمني روح ماجرا كردن
.كند يكپارچه را اسلامي گروههاي دارد قصد كرد اعلام فرانسه كشور وزارت اثنا همان در *
فرانسوي نويسنده يك خود كه _ ديپلماتيك لوموند روزنامه سردبير كه بود آن از پس
شده تبديل واقعي مشكل يك به فرانسه و اروپا تروريسمبراي مسئله نوشت _ است مصريالاصل
خطر يك بهعنوان هم و جهاني خطر يك بهعنوان هم اسلام ميكنند احساس بسياري زيرااست
يك صورت به را مسلمانان امور كه برآمد آن درصدد فرانسه دولت رو اين از.است مطرح داخلي
مثل درست.باشد فرانسه مسلمانان اصلي سخنگوي كه موسسهاي.كند سازماندهي اصلي موسسه
يك اما است هزار تا 600 بين 400 جمعيتشان گرچه آنها.دارند اصلي سازمان دو كه يهوديان
عمومي امور به كه ديگر سازمان يك و ميپردازد ديني امور به تنها كه دارند ديني سازمان
.ميپردازد اجتماعي مسائل و فرهنگ سياست ، جمله از يهوديان
به مشغول تاكنون پيش سال پانزده از كه بود عرب جهان انستيتو فرهنگي فعاليت سوم حادثه *
رئيس.كرد برپا عربي اسب از تاريخي _ هنري نمايشگاهي گذشته هفته انستيتو اين.است كار
هنري پيامي طريق اين از بتواند كه ميداند اين را نمايشگاه برگزاري از هدف موسسه ، اين
را آنها و ميشود ارائه مسلمانان از كه مغشوشي تصوير آن با و داده فرانسه جامعه به را
.كند مقابله ميكنند ، تروريسم به متهم
به كه است كساني با مبارزه در صهيونيستها تلاشهاي به مربوط چهارم حادثه *
.هستند معروف (يهود با ضديت) آنتيسيميتيسم
جواني روزها اين. دارد ادامه همينطور و شد شروع روژهگارودي قضيه از كه ماجرايي
معرض در شدت به فلسطين خلق مصائب درباره داستاني انتشار جرم به ساله و 15 مصريتبار
اقامه است كرده چاپ و ترجمه را او كتاب كه ناشري ضد بر حتي و گرفته قرار يهوديان حملات
حقوق و آزادي مهد كه فرانسه چون كشوري در حتي كه ميدهد نشان حوادث اين.كردهاند دعوي
را گارودي روژه چون متفكري است روشنگري عصر وارث و سكولاريسم و فرهنگ و مطبوعات و بشر
عوض در.ميدهد قرار پيگرد تحت مخالفاش نظر اثبات براي تلاش و عقيده ابراز جرم به
.دارد جريان واحد جهت يك در كه ميخورد چشم به مسلمانان برضد روزافزوني تحريك
شرايع" يا "اروپا در جهاد" كتاب يا "يهوديت و اسلام بين گفتوگو" كتاب به نظري است كافي
در.دريابيد را فاجعه اين عمق تا شود انداخته كتابها ساير و "انسان قانون و الله
خطري آن اصلي مضمون كه "فرانسه پنجم جمهوري و اسلام" نام به شد چاپ جديد كتابي فرانسه
ميليونها:ميگويند كتاب نويسندگانميشود فرانسه كشور متوجه نويسندگان نظر به كه است
نفوذ فرانسه كنوني جمهوري اعماق در _ عربي مغرب اهالي از بهخصوص _ عرب و مسلمان مهاجر
خود انديشههاي و افكار پخش.برخاستهاند جدال به جمهوري اين تاريخي ارزشهاي با و كرده
بعضي ورود براي را راه آنها.است فعاليت اين جمله از تلويزيون و كتابها و مطبوعات در
موارد توضيح از پس نويسندگان.ميكنند هموار حكومتي پستهاي به عربتبار فرانسويان از
جنجال اين برابر در.گرفت را رشد به رو پديده اين جلوي بايد كه ميدهند هشدار شده ياد
و كرده پيشه سكوت يا:كردهايم اكتفا واكنش دو به ما مسلمانان ، و اسلام ضد بر تبليغاتي
اين اينكه اعلام با يا و بگيريم ناديده را مسائل اين تا ميكوشيم رخوت و تنبلي شدت از
هر درميسازيم هموار روند اين تداوم براي را راه است ، تازه صهيونيستي و صليبي جنگ يك
و تحقير و عقبنشيني مسلمانان ضد بر جديد موج اين برابر در و مقصريم ما حالت اين دوي
منافع اروپايي كشورهاي بهويژه و غربي تمدن و ما بين آنكه حال.پذيرفتهايم را ذلت
از دور به متقابل ، احترام و توازن ايجاد شرط به كه دارد وجود مشتركي نيازهاي و متقابل
يا ما گذارد؟ پيش قدم بايد كسي چه ميان اين در.يافت دست آنها به ميتوان بدنامي و نفرت
!آنها؟
الاهرام:منبع
جهان حاشيه
نژادپرست جمهوريخواهان *
از يكي نژادپرستانه سخنان سر بر كه جنجالي مورد در جمهوريخواهان ملي كميته و سفيد كاخ
معاون بك ، بيل كه است قرار اين از موضوعكردهاند سكوت است ، آمده پيش بوش دولت متحدان
ميكند ، تلاش حزب شاخه اين رياست به رسيدن براي كه كاليفرنيا ايالت در جمهوريخواه حزب
نوشته ليند ويليام قلم به مقالهاي از نقل به آمريكا داخلي جنگ به اشاره با نامهاي در
لطمه.ميگرفت پيش در را بهتري راه تاريخ ميشدند ، پيروز جنگ در جنوبيها اگر":است
شد وارد بازسازي برنامه سوي از بلكه بردهداري جانب از نه جنوب در نژادي روابط به واقعي
حزب سياهپوست دبير ريوز ، شانون پاسخ در ".نميآمد پيش هرگز جنوب پيروزي صورت در كه
.ندارد وجود خشكمغز متعصبان براي جايي جمهوريخواه حزب در":گفت كاليفرنيا جمهوريخواه
روزنگارتن ، ديك "بگويد سخناني چنين تا است واداشته را حزب معاون چيز چه دانست بايد
دولت براي بلكه بك براي فقط نه شكستي را جنجال اين نيز ، كالپيك سياسي هفتهنامه ناشر
كاخ.دهد افزايش كاليفرنيا ايالت در را جمهوريخواه حزب محبوبيت دارد تلاش كه دانست بوش
جمهوريخواه حزب:گفت آن سخنگوي و كرد خودداري جنجال اين مورد در اظهارنظر از سفيد
.نميكنيم دخالت قضيه اين در ما.بگيرد تصميم رهبريش مورد در بايد خودش كاليفرنيا
عراق ميليشياي نظامي مشق *
ديواري نقش ميتواند كه كشور اين مردمي ميليشياي عراق ، دولتي روزنامه يك نوشته به بنا
سد هدف با را نظامي تمريني كند ، ايفا بغداد به آمريكا احتمالي حمله برابر در را دفاعي
بازرسان از گروهي حال همين در.است داده انجام جبهه چندين از دشمن نيروهاي حمله كردن
اطراف در را سايت چهار ديگر گروههايكردند ديدن موصل شهر از ملل سازمان تسليحاتي
بعث حزب ميليشياي كه نوشت العراق رسمي روزنامه.كردند جستوجو بصره جنوبي شهر و بغداد
به حمله و فريب تاكتيكهاي آنها.است داده انجام را خود نظامي مانور بابل استان در عراق
جنوب در درست بابل استان.كردهاند تمرين را روستايي و شهري مناطق در مبارزه و دشمن
به سخني نظامي مانور اين در شركتكنندگان تعداد از روزنامه اين در.دارد قرار بغداد
فاضل از نقل به تنها.است نرسيده چاپ به آنها از عكسي هيچ ضمن در.است نيامده ميان
عليه نبرد در رزمندگان روحيه و كارايي از بعث حزب بلندپايه اعضاي از يكي محمودالمشايخي ،
كه كردهاند ادعا بارها عراقي مقامات.است آمده عمل به ستايش صهيونيستاش متحد آمريكاو
از كه مسلح شهروندان بلكه سربازان ، تنها نه جانانه دفاع با عراق به متجاوزي نيروي هر
ارگان الثوره ، اخيراشد خواهند روبهرو كرد ، خواهند دفاع كشورشان روستاهاي و شهرها
مشكلات ميخواهد اينكه به كرد متهم را متحده ايالات خود سرمقاله در بعث حزب رسمي
ديگر ملل از يادداشت اين در.كند حل جهان نفتي ذخاير بر تسلط با را خود اقتصادي فزاينده
.برخيزند آمريكا با مقابله به و شوند متحد عراق نفتخيز كشور با بود شده خواسته
خويشتن به آمريكا بازگشت *
آمريكاييها كه نيست اين جز واقعيت اما ببنديد ، واقعيت روي به را چشمانتان ميخواهيد"
".هستند احمق و تنبل چاق ، غيراخلاقي ،
تحت آمريكايي پيشكسوت روزنامهنگار فارا ، جوزف جديد كتاب اول فصل آغازين جملات اين
"عدالت و اخلاقگرايي آزادي ، احياي براي راديكال طرحي:خويشتن به آمريكا بازگشت" عنوان
:مينويسد او.آمريكاست عاشق كه ميورزد تاكيد نكته اين بر كتاب آغاز همان از فارااست
حاصلخيز دشتهاي و كوهستانها شكوه گندم ، مزارع رنگ طلايي امواج باز ، آسمانهاي به من
كه است خدادادي انقلابي روح ميسازد مجذوب مرا همه از بيش آنچه اما.ميورزم عشق آمريكا
به را خطري هر آزادي راه در نوميدانه جنگي در تا ساخت رهنمون را كشور اين بنيانگذاران
فارا ".كنند تلاش جهان اساسي قانون بزرگترين نوشتن راه در شرافتمندانه و بپذيرند جان
كالبد از انقلابي روح آن ;است داده روي وحشتناكي چيز همه ، اين با":مينويسد ادامه در
بسياري و يونيون ساكرامنتو سابق سردبير فارا ، زعم به البته "است بربسته رخت آمريكا
كه است معتقد اما نشود ، يافت هيچكس نزد روح اين كه نيست طور اين ديگر ، روزنامههاي
آمريكاييها":ميگويد او.نميدانند چيزي آن از آمريكاييها اتفاق به قريب اكثريت
بدانند نميخواهند آنها.ندارند خود انقلابي گذشته با ارتباطي هيچ و نميفهمند را تاريخ
ميتواند كاري چه كشورشان بدانند ميخواهند ;دهند انجام كشورشان براي ميتوانند كاري چه
گوناگوني دستورالعملهاي كتابش در فارا ".است كافي انزجار براي همين.بكند آنها براي
:ميگويد او خود كه همانطور.ميدهد ارائه آمريكا آزاديخواهي ميراث به بازگشت براي
".است رسيده فرا همسايگان كردن بيدار زمان"
|