علم بزرگ تناقض
برداشت دو شدن ، جهاني
فرهنگ حاشيه
11_ بودايي حكمت
1_ ايراني هرمنوتيك
علم بزرگ تناقض
آينده تكنولوژي اخلاقي مشكلات
"آينز براند" آلمانيزبان نشريه در جديد ميلادي سال آستانه در ميخوانيد كه را مطلبي
"تاريخ پايان" مشهور نظريه صاحب و هاپكينز جان دانشگاه استاد فوكوياما.است شده منتشر
نظريه در تجديدنظرهايش و آخرش كتاب خصوصا او جديد نظريات به نيز اين از پيش كه است
از نگراني فوكوياما مقاله اين در.پرداختهايم سپتامبر از 11 پس خصوصا تاريخ ، پايان
چنين و ميدهد هشدار را آن عواقب و مدرن جهان در بيوتكنولوژي قانون از جلوتر رشد
مغزي تحقيقات با ارتباط در ويژه به بيوتكنولوژي عرصه در حاصله پيشرفتهاي:ميآغازد
نيز خود به ما نگرش نوع حتي رهگذر اين در ;داد خواهد تغيير را انسانها ما تفكر مكانيسم
.كرد خواهد تغيير
فوكوياما فرانسيس
طولاني قاسم:ترجمه
مكانيسم مغزي تحقيقات با ارتباط در ويژه به بيوتكنولوژي عرصه در حاصله پيشرفتهاي
تغيير نيز خود به ما نگرش نوع حتي رهگذر اين در داد خواهد تغيير را انسانها ما تفكر
كرد خواهد
عرصه در مهمي بسيار نقش همانندسازي و جنين وراثتي عامل حامل سلولهاي اين از پيش
سيستم و مغز درباره مطالعه عرصه اين در بعدي بزرگ چالش اما.ميكردند ايفا بيوتكنولوژي
.است انسان عصبي
.ميشود محسوب ما انساني وجود اساس و پايه عصبي سيستم و مغز ميدانيم ، كه همانگونه
و فراگيرتر مراتب به ميگيرد ، صورت زمينه اين در كه مطالعاتي نتايج ترتيب بدين
به.است شده حاصل انساني ژنوم پروژه با ارتباط در كه است نتايجي تمام از تاثيرگذارتر
و برد پي افراد مغزي عملكردهاي به ميتوان (اسكن) مغز از مقطعنگاري طريق از مثال عنوان
.درآورد نمايش به كارتوگرافي صورت به را آن
ميبرند ، بهره مختلف بيماريهاي تشخيص براي نخست وهله در علمي دستاوردهاي اين از پزشكان
در پيشگويي قدرت نوعي به ميتوان مطالعات اين نتايج به اتكا با نزديك آينده در اما
به ميتوانند تكنيك اين از استفاده با كارفرمايان مثال عنوان به.يافت دست افراد مورد
همكاران آيا كه دانست خواهند آنها مثلا ببرند ، پي خود كاركنان درباره جامعي اطلاعات
دريافت ميتوان مغز مطالعه طريق از.نه يا ميشوند مبتلا استرس بيماري به آينده در آنها
ميزان با ميتوان طريق اين از همچنين نه ، يا هستند خشونتطلبي انسانهاي كاركنان ، آيا
.برد پي است ، ضروري بسيار فني و تخصصي مشاغل براي كه كاركنان شناختي تواناييهاي
و اطلاعات طيف كه قدر هر و ميشود باب بيشتر تكنولوژي اين و روش اين كه ميزان هر به
ميل ميزان همان به ميشود سهلالوصولتر جامعه افراد درباره روانشناختي و بيولوژيك آمار
چنين در.ميشود بيشتر روشها اين از بهرهبرداري و اطلاعات گونه اين به اشتياق و
بهرهبرداري خود منافع تامين جهت در علم اين از كه نيستند كارفرمايان ديگر تنها شرايطي
.شد خواهند متمايل شيوه اين به نيز جامعه افراد بقيه و تبهكاران پليس ، بلكه كرد ، خواهند
.شود مطرح شخصي اطلاعات از حفاظت چگونگي درباره تازهاي بحث كه شد خواهد باعث امر اين
نميكردند هم را تصورش اصولا اين از پيش كه ميشوند اطلاعاتي افشاي نگران جامعه افراد
.باشد داشته دسترسي اطلاعات اين به بتواند كسي كه
مشكلات متوجه را عمومي افكار آتن در سال 2004 المپيك بازيهاي مانند ورزشي رويدادهاي
كه گرفت خواهد قرار توجه مورد پيش از بيش پرسش اين.كرد خواهد عصبي داروشناسي اخلاقي
آن تا شك بدون دهيم؟ تغيير را خود داروها برخي از استفاده طريق از ميتوانيم ما چگونه
عنوان به كه كند ارائه بديهي بسيار پرسش اين به شفاف پاسخي توانست نخواهد كسي ديگر زمان
شيوه با كه داروهايي از استفاده البته است؟ چگونه دونده يك طبيعي بدني فيزيك مثال
داروهاي اين از استفاده اينرو از و است اثبات قابل سادگي به ميشود ، توليد مصنوعي
دارند طبيعي حالتي كه ژنتيكياي داروهاي تكليف اما.است ممنوع ورزشكاران براي انرژيزا
دسترسي ژنتيكي نيروزاي مواد اين به ميتواند راحتي به كس هر ديگر سال چند تا ميشود؟ چه
.است شده خارج كنترل از اكنون هم پيشرفت و تكنولوژي با رقابت روند اين.باشد داشته
حجيمتر درصد شصت تا را آنها عضلات كه ميكنند تزريق را ژنهايي موشها به دانشمندان
هيچ ژنتيك مواد اين.ميسازد متوقف را عضلات شدن پير روند همچنين ژنها اين.ميكند
را آنها وجود نميتوان معمولي آزمايشهاي طريق از و نميگذارند جاي بر خود از ردپايي
كاملا ساختار حتي و كرده عمل بدن اجزاي و مواد همچون دقيقا مواد اين كه چرا كرد ، ثابت
به مربيان و ورزشكاران كه هستيم آن شاهد اكنون هم از اينرو از.دارند آنها با مشابهي
.شدهاند علاقهمند ژنتيكي داروهاي و مواد اين به شدت
.ميكند تداعي ذهن در را بيشماري سوالهاي انسانها براي تازه امكانات اين شدن فراهم
اينكه يا كرد استفاده انسانها ظاهري وضعيت بهبود براي بيوتكنولوژي علم از بايد آيا
بدان امر اين باشد؟ درماني و پزشكي اهداف تامين براي بايد تنها روش اين از استفاده
از استفاده آنها اگر.آيند كنار علم اين دستاوردهاي با چگونه ورزشكاران كه دارد بستگي
بهتر نتايج به دستيابي منظور به خود بدن تواناييهاي بردن بالا براي را ژنتيكي داروهاي
ميان رقابت به ورزشي تيمهاي و گروهها ميان رقابت آينده در كنند ، تلقي بديهي امري
خواهند استدلال چنين سنتيها شرايطي چنين در.شد خواهد تبديل دارويي و پزشكي تيمهاي
بدن طبيعي تواناييهاي رساندن اعلا حد به دارد اهميت بسيار ورزشكاران براي آنچه كه كرد
شيفتگان كه حالي در.ميگيرد صورت هدف اين با تنها نيز ژنتيكي داروهاي از استفاده و است
نبايد ديگر و است سرآمده به طبيعت روزگار كه گفت خواهند مترقي اصطلاح به افراد و پيشرفت
.كرد واگذار طبيعت به را چيزي
چيزهايي تمام از و داد خواهند قرار توجه مورد را عملگرايانه تفكر ورزشكاران از بسياري
تحولات اين البته.كرد خواهند استقبال ميآورد ، ارمغان به رقابتي مزيت آنها براي كه
قرار خود تحتالشعاع نيز را ما كاري زندگي حتي بلكه شد ، نخواهد محدود ورزش عرصه به تنها
آنها براي را امكان اين جديد داروهاي كه برسند نتيجه اين به انسانها اگر.داد خواهد
كنند ، كار خواب به نياز بدون ساعت دو و هفتاد تا هشت و چهل بتوانند كه ميآورد فراهم
امروز رقابتي شدت به جوامع در گزينهاي چنين.كرد خواهند استفاده داروها اين از شك بدون
.شد خواهد رقابت پيش از بيش گرفتن بالا موجب
بيوتكنولوژي پيشتاز چين
.كرد ذكر آن به توجه و بيوتكنولوژي روزافزون اهميت براي ميتوان نيز ديگري دلايل
نه مسئله ، اينميشود تبديل جهاني بحثي به رفته رفته ژنتيك تحقيقات كه است آن واقعيت
به بلكه شد ، خواهد اروپا و آمريكا متحده ايالات ميان قومي شكافهاي تشديد موجب تنها
جهان ميان تازه قومي شكاف اين.ميشود منتهي نيز جهان در ديگر قومي شكاف يك شكلگيري
از موفقتر انسان جنين همانندسازي زمينه در چين خلق جمهوريگرفت خواهد شكل آسيا و غرب
ايالات در اخلاقي آشفتگي و مرج و هرج نوع يك ترتيب بدين و كرد خواهد عمل كشورها ديگر
جنوبي كره و سنگاپور مانند كشورهايي چين كنار در.ميافتد راه به اروپا و آمريكا متحده
دانشمندان براي مناسب فرصتي عنوان به بيوتكنولوژي زمينه در را غربيها محدوديتهاي نيز
كشورها اين.آورد خواهند عمل به را استفاده نهايت فرصت اين از و كرد خواهند تلقي خود
خواهند پيش به كشاورزي عرصه در ژنتيكي تحقيقات همانند را انسان مورد در ژنتيكي تحقيقات
ممنوعيت خصوص در را فرانسه و آلمان مشترك پيشنهاد متحد ملل سازمان شرايطي چنين دربرد
اين.داد خواهد قرار نظر تبادل و بحث مورد توليدمثل اهداف با انسان سازي همانند جهاني
اين در را ژاپن البته نميشود ، روبهرو چنداني استقبال با آسيا در ترديد بدون پيشنهاد
.كرد استثنا بايد ميان
نخواهند قانونگذاران كه است زياد آنچنان نوين تكنولوژي اين پيشرفت سرعت نيز بار اين
ميتوانند قانونگذاران موارد ، برخي در البته.بروند پيش آن پابهپاي توانست
و قوانين كانادا در مثال عنوان به.كنند ايجاد جديد علم اين براي را محدوديتهايي
.شد خواهد تدوين انسان سازي همانند و ژنتيك تحقيقات كردن قانونمند براي متعددي مقررات
.كرد خواهند ايجاد عرصه اين در را مهمي قانوني و حقوقي چارچوبهاي نيز فرانسه و استراليا
انسانها همانندسازي و بيوتكنولوژي طرفداران ميان جدل و بحث آمريكا متحده ايالات در
از هيچيك.نميشود منتهي توجهي قابل نتيجه به ديگر سوي از "زندگي حق جنبش" و سو يك از
بدين.يابند دست خود نظر مورد اهداف به عمومي افكار حمايت جلب با توانست نخواهند طرف دو
ژنتيك تحقيقات به مربوط حقوقي چارچوبهاي با ارتباط در ضروري بسيار اصلاحات ترتيب
اين كردن قانونمند فرصت ترتيب بدين و ميگيرد قرار بيتوجهي مورد همچنان انساني
.ميرود دست از جديد تكنولوژي
همگان دسترس در ژنتيكي غذايي مواد
درباره تازه مشكلات از كوهي با شدن روبهرو براي را خود بايد داريم پيشرو كه سالي در
معنوي حقوق از حفاظت به روزافزون نياز.كنيم آماده ژنتيكي كشفيات به مربوط معنوي حقوق
اين در را تازهاي مشكلات ذيربط دستگاههاي محدود تواناييهاي و ظرفيتها به توجه با
و كشفيات پوشش عهده از توانست نخواهند ذيربط دستگاههاي.آورد خواهد پديد زمينه
.برآيند تازه اختراعات
در.شد خواهد تشديد ديگر بار يك كشاورزي عرصه در بيوتكنولوژي از استفاده درباره بحث
چرا نپذيرفتند ، را آمريكا غذايي كمكهاي آفريقايي قحطيزده كشورهاي از شماري سال 2002
تاكنون.بودند كرده توليد ژنتيك دستكاري از استفاده با را محصولات اين آمريكاييها كه
محوري خود حس به صرفا غذايي مواد نوع اين برابر در مقاومت كه بود اين بر تصور
جهان براي را خود فاجعهبار پيامدهاي رفته رفته مشكل اين اما ميشود ، مربوط اروپاييها
در ژنتيكي غذايي مواد درباره اروپاييها سختگيرانه شدت به مقررات.ميسازد آشكار سوم
كه چراساخت خواهد نمايان موجود حقايق با را خود ناسازگاري پيش از بيش آينده سالهاي
تغييرات كه را غلات توجهي قابل مقادير پيش سالها از برزيل و آرژانتين چون كشورهايي
ژنتيكي محصولات اين از بخشي و.كردهاند صادر حتي و توليد است ، گرفته صورت آن در ژنتيكي
.است رسيده اروپايي بازارهاي به
با.دارد قرار توجه مورد ارتباط اين در كه ميآيد شمار به ديگري مشكل نيز بيوتروريسم
.كرد توليد مرگباري بيماريزاي عوامل و ويروسها ميتوان بيوتكنولوژي از استفاده
ميشود ، مربوط زمان به تنها كه است مسئلهاي تروريستها جانب از امكانات اين از استفاده
خير يا ميشويم روبهرو تروريستها جانب از حملاتي چنين با آينده سال در ما آيا اينكه
...گويند پاسخ آن به ميتوانند تروريستها تنها كه است پرسشي
برداشت دو شدن ، جهاني
رضيپور فريبا
قرن به است1 آمده آكسفورد فرهنگ در آنچه طبق آن پيدايش كه است واژهاي "جهاني فعاليت"
اما.است اروپاييان توسعه و بسط و اكتشاف عصر فرعي محصول مفهوم ، اين.بازميگردد هفدهم
جهاني" فعل از كه است بعد به سال 1962 از دقيقتر عبارت به و بيستم قرن دوم نيمه در فقط
.ميشود استفاده است ، "كردن جهاني" آن صحيحتر معادل كه "شدن
دولتها از فراتر كه متقابلي ارتباطات و پيوندها شمار افزايش از است عبارت شدن جهاني
ثروت ، از متشكل قدرتمند و عظيم واحد يك عنوان به را جهاني جديد ونظام ميگستراند دامن
است ، مفهوم اين مبين ديگري اصطلاح هر از بهتر جهاني دهكده.ميكند خلق دانايي و قدرت
ارتباطات سرعت و سهولت لحاظ به را فرهنگ و اقتصاد جهان شدن كوچك عنصر هم كه دهكدهاي
به مكان و زمان بعد عدم و نزديكي لحاظ به را اطلاعات و آگاهي عنصر هم و ميدهد نشان
تعديل يا تغيير به وادار را ما و درمينوردد را مرزها تمام شدن ، جهاني.ميگذارد نمايش
به دولتها مرگ از سخن زماني هر از بيش امروزه ، دليل همين به.ميكند سياسي رويههاي
.ميدهد قرار ملي مرزهاي از فراتر تصميمگيريرا قدرت و ميآيد ميان
بازارهاي به گرايش كه اقتصاد:از عبارتند كه ميافتد اتفاق بعد چهار در شدن جهاني
سوي به گرايش كه فرهنگ است ، دموكراسي سوي به گرايش كه سياست است ، فراملي مالي و تجاري
از را گستردهاي اعتراضات و است واحد و خاص ارزشهاي و معيارها با جهاني فرهنگي ايجاد
شاهد كه ارتباطات و است داشته دنبال به است محلي فرهنگهاي هويت عليه تهديدي كه جهت اين
.است اطلاعاتي انقلاب آن پرمدعاي
مكاتب كه است هستيشناسانه نگرشي بر مبتني تحول ، اين.است دگرگوني و تحول يك شدن جهاني
آن و دارند نظر اشتراك امر يك در آنها همه اما دارند آن از گوناگوني تلقيهاي مختلف ،
مستقلي پديده و ندارد بر در فاعل مفهوم ، زيرا است ، اصطلاح يا مفهوم يك شدن ، جهاني اينكه
.است مهمي بسيار نكته مسئله ، اين و است2 اجتنابناپذير فاعل ، نداشتن همين بنابر و است
:ميكند تجربه را شدن جهاني شيوه سه به جهان كه است اعتقاد اين بر فالك
و بانكها ادغام آن بارز نمونه كه سرمايه حركت محوريت با بالا از شدن جهاني - الف
.است فراملي موسسات
محيط مثل خاص عرصههايي در تلاشاند در كه مردم حركت محوريت با پايين از شدن جهاني - ب
.گذارند اثر سياسي روند بر مشابه ، مسائل و توسعه زيست ،
و اخير قرن چالش بزرگترين عنوان به معنوي خلا كننده پر كه فرهنگ و اخلاق شدن جهاني - ج
است30 معنوي و اخلاقي مشتركات بنيان بر جهاني مدني جامعه يك ايجاد جهت در مشوقي
را شدن جهاني ميتوان معنا دو به كه گفت بايد فوقالذكر مفهوم اجمالي بررسي از پس حال
اين به نهايت در و دانسته جنگ و تعامل ساز بستر را شدن جهاني كه معنايي يكي:كرد درك
و تمدنها ميان تفاهم و همبستگي امكان هيچ و نيست نزاع از گريزي كه ميرسد نتيجه
:كه دارد نظر اتفاق هانتينگتون از جمله اين با مسير اين در و ندارد وجود مختلف فرهنگهاي
مشترك نهادهاي و ارزشها زبان ، دين ، اجداد ، آنان با كه ميروند كساني سوي به مردم"
4.ميدارند نگه دور ندارند اشتراك ايشان با امور اين در كه كساني از را خود و دارند
پيشبيني قابل معنايي و حالت سياسي ، معناي به شدن جهاني است معتقد ديدگاه اين همچنين
يافتني دست ديگري چيز هر از بيش آنچه و دانست نظم و قدرت مبناي را آن نميتوان و نيست
.است گرفته را تعادل و ثبات جاي اصل يك عنوان به چالش.است چالش ميشود ، تلقي
به آنها تدريجي انتقال و شهروندان داخلي وفاداري تدريجي دولتها ، كاهش آسيبپذيري
خودي به روند اين و است ساخته نفوذپذير را فرهنگي و جغرافيايي مرزهاي جهاني ، نهادهاي
ناامني بر هم اقتصاد شدن جهاني.تعادل كننده ايجاد تا است چالشآفرين بيشتر خود ،
شهروندان سياسي آزاديهاي حريم و ميفرسايد را فرهنگي هويت و تكثر ميزند ، دامن اقتصادي
مختلف سطوح در را تروريسم و بنيادگرايي رشد زمينه امر ، همين و ميدهد قرار يورش مورد را
عصباني مردم كه است شدن جهاني برابر در فرهنگي شديد واكنش يك بنيادگرايي.ميآورد فراهم
.ميدهند نشان خود از امنيت و هويت فرسايش به نسبت استعمارزده جوامع در خودبيگانه از و
امنيت حفظ براي دادهاند ، دست از شدن جهاني پس در را خود اقتصادي امنيت كه محرومي مردم
.ميكنند استفاده افراطي مليگرايي از و ميآورند روي مذهبي نهادهاي به خود
سياستگذاري و تصميمگيري امكان از شدن جهاني هجوم علت به اقتصادشان كه سياستمداراني
تنفر و ترس اساس بر و فرهنگي اختلافات صفوف جهت در را خود كار شده ، محروم اقتصادي
ميكنند50 سازماندهي
و اخلاقي و فكري حوزههاي ايجاد به منجر شدن جهاني كه است معتقد دوم معناي مقابل در
توجه مورد را تمدنها گفتوگوي انديشه ميتوان آنها بطن و متن در كه شده مختلفي سياسي
.داد قرار
براي را فرصتهايي شدن ، جهاني جريان در فرهنگها كه ميپردازد مسئله اين به ديدگاه اين
.نيست قديمي وفاداريهاي نابودي معناي به الزاما كه ميكنند ايجاد جديد وفاداريهاي
و ثبات و نظم نوعي به ميتوان آن خلال از كه ميكند طراحي را چارچوبهايي شدن ، جهاني
.رسيد تعادل
جهاني" نام به هستند قطاري سرنشينان جهان ، مردم همه كه معتقدند ديدگاه اين طرفداران
و جهاني انديشيدن ميرسد ، نظر به عقلاني آنچه پس است حركت حال در قطار اين و "شدن
عين در كثرت امكان ديگران ، فهم براي مشترك زبان و جهاني تمدن و فرهنگاست بومي عملكرد
يكديگر با تضاد در تمدنها گفتوگوي و شدن جهاني نتيجه ، در ميكند60 فراهم را وحدت
اساس بر حركت گفتوگو ، كه چرا.است شدن جهاني روند دهنده رشد عامل گفتوگو ، بلكه نبوده
پيشرفت.نميشوند گرفته ناديده فرهنگي تفاوتهاي مسير ، اين در البته كه است اشتراكات
در فرهنگي و تمدن هر سهم و بوده ، فرهنگها و تمدنها و جوامع همه براي تكنولوژي ، و علم
.بود خواهد رويت قابل مسير ، اين
قابل تمدنها گفتوگوي و تمدنها ستيز نظريه دو در شدن جهاني از برداشت دو ميان تقابل
ما به را "تمدنها برخورد" صداي كه همانطور جهاني دهكده و شدن جهاني يعني است ، رويت
جامعه ديد بايد حال.ميكند پخش جهان در نيز را "تمدنها گفتوگوي" طنين ميرساند ،
.برميگزيند را دكترين دو اين از را كداميك جهاني
:پينوشتها
.ص 497 آكسفورد ، فرهنگ.1
.آذرماه 80 انتخاب ، روزنامه شدن ، جهاني چيستي رهبري ، مهدي.2
گوناگون ، نشريه مرودشتي ، عبدالرحيم فالك ، ريچارد:به كنيد نگاه بيشتر آشنايي براي3
.تيرماه 1379 شماره 5 اول ، سال
.زمستان 77 شماره 3 ، گفتمان ، فصلنامه.4
آينده ، جهاني بازارهاي در دموكراسي و صلح نابودي گودرزي ، معظمي شروين شيوا ، وندانا5
.آبان 80 ايران ، روزنامه
.ص 70 قومس ، 1374 ، نشر جنوب ، كشورهاي و جهاني اقتصاد نوين نظم بركشلي ، فريدون.6
فرهنگ حاشيه
آمريكا عالي ديوان تاريخچه *
وسط ديوانعاليآمريكا1937هيوزنفرنشسته
كاريكاتور شد منتهي روزنامه اين توقيف به كه حياتنو روزنامه در شده چاپ كاريكاتور
در كه قديمي طرح اين.است دهه 30 در آمريكا عالي دادگاه ارشد قاضي "هيوز اوانر چارلز"
دوم نيمه در.دارد اشاره دوران همان در آمريكا داخلي اختلافات به شده كشيده سال 1937
مقابل جناح در را عالي دادگاه سالخورده اعضاي از بسياري روزولت پرزيدنت ميلادي دهه 30
توسط سال 1930 در كه هيوز چون نفوذي با چهرههاي رهبري به محافظهكاران.ميديد خود
روزولت.بودند كرده مستحكم نهاد اين در را خود قدرت رسيد دادگاه رياست به هوور پرزيدنت
به.ميشدند بازنشسته داشتند سن سال بالاي 70 كه قضاتي آن براساس كه داد ارائه را طرحي
كنار بودند عالي دادگاه عضو مادامالعمر صورت به كه او مخالفان از بسياري ترتيب اين
.ميشدند منصوب آنها جاي به رئيسجمهور اعتماد مورد قضات و ميرفتند
11_ بودايي حكمت
ناپاكي باب در
مولر ماكس فردريش
ادبي جواد محمد:ترجمه
در تو !آري شدهاند نزديك تو به (ياما) مرگ پيامآوران كه ميماني خشكي برگ چون تو
جزيرهاي مثل را وجودت مملكت.درنيندوختهاي رحيل براي توشهاي هيچ و عزيمتي آستانه
جستي ، رهايي گناهان از و شدند زدوده ناپاكيهايت كه گاه آن !خردمند و باش كوش سخت گردان ،
نزديكيهاي به تو و است گذر حال در زندگيت (آريا) شد خواهي نخبگان بهشتي دنياي وارد
انبان در راه براي ذخيرهاي و بود نخواهد برايت منزلگاهي جاده در رسيدهاي ، (ياما) مرگ
شدند پاك ناخالصيهايت كه هنگامي !باش عاقل و كن مجاهده گردان ، جزيرهاي را خود.نداري
چرخه در روحت) شد نخواهي گرفتار فساد و تولد دام در ديگر بار گريختي گناهان بند از و
بزدايد خويشتن از را ناخالصيها كه است فريضت حكيم انسان بر.(نميشود مستهلك سمسار
زنگاري مثلميپردازد سيم پالايش به تدريج به و اندك اندك يك ، به يك كه كار نقره چونان
به را او گناهكار كردار ميشود آن فساد موجب سبب اين به و ميخيزد بر آهن روي از كه
عدم در منازل خرابي و است آن تكرار عدم در نيايش آلودگي.ميشود رهنمون پليدي جاده
كردار.است بيخردي سير از نگهبان فساد و رسيدگي عدم اثر صورت ، در شائبه آنها ، تعمير
پليد ، منشهاي همه.است آنها بخل در ثروتمندان زوال و است زنان ناپاكي نتيجه زشت
بدترين آنها از يكي ميان اين در اما.آتي جهان در چه و جهان اين در چه ناپاكاند
.شويد خالص و افكنده دور به را پليديها تمامت سالكان ، اي !هان _ جهالت _ است آلودگيها
اما است سهل _ بخت نگون و گستاخ فحاش ، خطاكار ، رجزخوان ، _ بيشرم انسان براي زيستن
منزه آرام ، صادق ، است ، پاكيها پي در همواره او مينمايد دشوار محجوب انسان براي زيستن
حقش آنچه به ميآورد ، روي دروغگويي به ميپردازد ، زندگي تخريب به آنكه.است هوشمند و
ميشود تسليم سكرآور نوشيدنيهاي برابر در و دارد نظر ديگري همسر به مييازد ، دست نيست
بدان و باش هوش به !انسان آي.ميبرد بين از را خويش وجود ريشههاي جهان اين در حتي او
كن محافظت فسق و آزمندي از را خود ميبرند ، سر به بدي موقعيت در بارند و بيبند كه آنان
.ننشانند باز به را جاوداني غمي تو براي تا
انساني اگرميشود داده لذتطلبيشان يا ايمانطلبي براساس [انسانها به] جهان مطامع
او در احساسي چنين آنكه اما و نخواهد آرام روز و شب زند حرص ديگران نوشيدني و طعام به
مثل آتشي هيچ.يافت خواهد شبها و روزها پس در را آرامش شده كنده ريشه از و رفته بين از
سيلابي هيچ و نيست متصور بلاهت مثل دامي هيچ.نيست نفرت چونان مشقتي و فشار هيچ و شهوت
دشوار ، بس خود عيب تشخيص و است سهل ديگران خطاي ديدن.نميباشد ويرانكننده طمع مثل
انبار در را خود عيوب اما ميكند غربال گندم از كاه مثل را ديگران اشتباه كه انساني
اگر.مينمايد پنهان بازيگران ديگر از را بد تاس كه است فريبكاري بازيگر مثل ميپوشاند
شهواتش بر داشت ، خواهد گرايش تخلف به همواره باشد ، ديگران خطاهاي جستوجوي در انساني
نيست نهفته آسمان سرتاسر در راهي.بود خواهد ناتوان شهوات نابودي از و شد خواهد افزوده
تاتاگاتاس ليك و ميپسندد را بيهودگي جهان نيست ، آواره برون در انسان حال عين در و
بيابانگردي به ظاهرا انسان و نميگذرد فضا از راهي هيچ.است بري بيهودگي از (بودا)
متزلزل هرگز (بودا) بيدار هميشه زنده آن اما نيست فناناپذير موجودي هيچ نميپردازد ،
.نميشود
1_ ايراني هرمنوتيك
هرمنوتيك و ما
يوسفي
ايران در كه آنگونه هرمنوتيك مبحث به نگاهي خواند ، خواهيد ستون اين در پس اين از آنچه
به دينمدارانه نگاهي با نويسنده ديد خواهيد كه همانطوربود خواهد شده مطرح و ترجمه
كه آنجا خصوصا:مينگرد ايران به يافتنشان راه سپس و غرب در ديني نقد مباحث طرح
از متاثر است نگاهي نويسنده نگاه."...مدلل نه البته و معلل ضديت...":ميگويد
نيز هرمنوتيك مبحث از او قرائت كه است رو همين از و ايران ديني نوانديشان دغدغههاي
ايران دينيانديشان ميان در بازتابهايي چه مدرن مباحث كه بازنمايد و باشد مهم ميتواند
.مييابند
* * *
و بوده فيلسوفان و متفكران مداقه و توجه مورد سخت باز دير از ،"معرفتشناسي" مهم مبحث
آراي و گفته سخن باب اين در اسلامي و مسيحي دوره تا قديم يونان از الهي و عادي فيلسوفان
در كه كردهاند اظهار "شناخت چگونگي" و "شناخت" مقوله گوناگون شاخههاي در گوناگوني
.است دسترسي قابل و يافته انعكاس متنوع و فراوان منابع و آثار
فلسفي آراي خواندن چالش به و مادي فلسفه فوقالعاده گسترش و رشد با جديد ، غرب در
و دين با (مدلل نه البته و) معلل ضديت گرفتن فزوني نيز و وسطا قرون و قديم متالهان
دكارت با.گرفت قرار حمله و انتقاد مورد سنتي و مذهبي معرفتشناسي جمله از و شد خوانده
اصول در مهمي تحولات نوزده سده در پوزيتويسم فلسفه پيدايش و هيوم با ويژه به و كانت و
جمله از و جوان هگليهاي جنبش با كه كرد اذعان بايد اما.آمد پديد ديني معرفتشناسي
چند هرشد تازه مرحله وارد ديني معرفتشناسي خواندن چالش به انگلس ، و ماركس و باخ فوئر
به پيكار عرصه حدودي تا (بعد به اول جهاني جنگ از مشخص بهطور و) بيستم سده اوايل از كه
شناخت و مادي فلسفه كلان مباني و علمباوري زيان به و معنويتگرايي و مسيحي دينداري نفع
.كرد پيدا ادامه بيشتري شتاب با روند اين جهاني دوم جنگ از پس و خورد هم به پوزيتويستي
بيش و كم (ايران جمله از) اسلامي جوامع و مسلمانان اخير سال پنجاه و صد در كه آنجا از
و فرودها و فراز از نوعي به و دارد قرار غربي فرهنگي و اجتماعي - فكري تحولات تاثير تحت
و فلسفي آراي ورود با ميكند ، پيروي آن تمدني و ديني علمي ، سياسي ، ادبي ، مختلف موجهاي
فلسفي مباني كهنو افكار انديشه ، حوزه به مادي گوناگون فلسفه جمله از و نوين معرفتي
يا و مادي انديشه و گرفت قرار (بيجا يا بجا) ماموردانتقاد ميراثي معرفتي و كلامي
متون برخي ترجمه و جديد تحصيلكردگان طريق از را غرب و اروپا نوزدهمي قرن پوزيتويستي
و يافت رواج ،(چهارم و سوم و دوم دست متون ترجمه هم آن و كم بسيار متاسفانه و) فلسفي
و اندكي تلاشهاي.داد قرار تحتتاثير را تجدد عالم شيفتگان و جوانان از بسياري افكار
با تقابل جهت در (غيرايراني) و ايراني مسلمان متفكران از اندكي شمار سوي از ناقصي
وافي و كافي هيچوجه به اما گرفت صورت نوين فلسفي آراي كلي طور به و مادي معرفتشناسي
سيدمحمدحسين فقيد بهوسيلهعلامه گرفت صورت كه مثبتي كارهاي جمله از نبود مقصود به
و فلسفه اصول" كتاب كه بود چهل و سي دهه در ايشان قم پنجشنبه شبهاي حلقه و طباطبايي
شده استفادهتر قابل آن كوتاه متن بر مطهري شهيد پرحجم توضيحات با كه او "رئاليسم روش
منظر از عمدتا شريعتي دكتر ياد زنده البته.است حلقه و تلاش اين يادگار است ،
بديعي و نو آراي و پرداخته مقوله اين به (آن اخص معناي به) فلسفي كمتر و جامعهشناسي
.است كرده ابراز نيز
دهه در اراني تقي دكتر از كه بود مادي فلسفه چيرگي دوره پنجاه ، دهه اوايل تا بيست دهه
گسترش مستقل ماترياليست نويسندگان و ايران توده حزب وسيله به بيست دهه در و شد شروع اول
كه آنجا تا.گرفت اوج ماركسيستي متعدد گروههاي چريكي مبارزات رشد با چهل دهه در و يافت
.آمد پديد (غيرسياسي و سياسي) مسلمان جوانان از شماري در فلسفي و فكري خودباختگي نوعي
با اسلامي نوانديشي منظر از ماترياليستي فلسفي و مادي انديشههاي با جدي مقابله روند
به باشتاب و نمود چهره "اسلامي انقلاب" كه بود شده آغاز تازه شريعتي انديشههاي بر تكيه
در كسي كرد غروب هنگام زود نيز شريعتي كه ويژه به) هنگام آن در ديگر و رسيد پيروزي
از پسشدند مبارزه و سياست كار در جملگي متفكران و نبود جدي فلسفي و فكر مباحث انديشه
شهيد غيبت جمله از) دلايلي به نيز آن ولي گيرد صورت جدي تلاشهاي كه ميرفت اميد انقلاب
.نشد ممكن (...و جنگ قدرت تنازع مطهري ،
تئوريك بسط و قبض" كتاب خاص بهطور و) سروش دكتر آراي برخي طرح با شصت دهه اواخر در
نقد - بود1 چيز دو سروش مهم كار.داد روي نو چالشي و خورد تكاني انديشه عرصه ،("شريعت
تا گرفته سنتي اسلام از) اخير دهه چند اسلامي سياسي - فكري مختلف جريانهاي نقادي و
و بازرگان طالقاني ، آراي از برآمده ديني نوانديشي جريان تا و شده سياسي سنتي اسلام
نشده او توجه مورد اندازه اين درگذشته كه معرفتشناسي مقوله كردن عمده - و 2 (شريعتي
.بود
موج تحتتاثير نرسانده ، مطلوب حد به حداقل و نبرده پايان تا را كاري كه دريغ اما
را مدرنيته پوپري معرفتشناسي هنوز.ميكنيم آغاز ديگر راهي و ميگيريم قرار تازهاي
يا است خوردني مدرن پست كه نيافتيم در هنوز و برد خود با را ما مدرن پست موج نكرده جذب
در متعدد كتابهاي اخير سالهاي دراست داشته وا تكاپو به را ما هرمنوتيك موج پوشيدني ،
آراي نقل و هرمنوتيك باب در فارسي زبان به كتاب و مقاله صدها و شده ترجمه اينمقوله
.است شده انديشه و فكر بازار وارد (اروپايي _ آمريكايي) غربي پرشمار متفكران
|