نيست بدي چيز عصبانيت
خوشمزه نبات آب يك
هنر حاشيه
نيست بدي چيز عصبانيت
آبزرور نيويورك روايت به اسكورسيزي مارتين
ديجياكومو فرانك
ميرزابيگي نگار:ترجمه
در ميتوانيد شما هستيد عصباني چيزي از كه است فيلموقتي يك ساختن براي زمان بهترين
ميكنم سعي معمولا من بزنيد فرياد و شويد خشمگين آن برابر
پيداكنم كردنعصبانيتم خالي مناسبيبراي راه
نقش "ديكاپريو لئوناردو" كه شخصيتي توسط كه جايي _ ميگذرد سال 1860 منهتن در داستان
دارودستههاي شهر":ميشود توصيف گونه اين "والون آمستردام" يعني ميكند بازي را آن
كشيده تصوير به بزرگ جنگي فيلم ، اين در."غنيشان و فقير روساي و رئيس شهر و جنگجو
كه مهاجر ايرلندي اوباش و اراذل يكي:گفتيم كه دست همان از قبيله دو بين جنگي.ميشود
پروتستان بوميان كه آنها رقيب باند و ميشوند ناميده "مرده خرگوشهاي" و كاتوليكاند
.بودهاند آمريكا ساكن هم دور گذشتههاي در اجدادشان و هستند آمريكايي
رهبر.گسترده كاملا هم و باشد شخصي كاملا ميتواند هم فيلم اين از بيننده برداشت
جنگجوي آن از پدرش خون انتقام گرفتن دنبال به "والون" همان يا "مرده خرگوشهاي" گروه
"لويس _ دي دانيل" را آن نقش كه است آدمكش بيل همان يا "كاتينگ ويليام" بومي ، پست و شرور
مشروعيتها و فرهنگها مذهبها ، بين جنگ درگيري اين وسيعتر ديدي از اما.ميكند بازي
اين اينكه از قبل اما ، است شهر "فايوپوينت" ناحيه كثيف و پيكر و بيدر حومه در
تاريخ ، بياورند يكديگر سر بلايي رعبانگيزشان چماقهاي و دشنهها با بتوانند دارودستهها
به تصميم "درفتريوز" در سال 1863 روز اولين در آنها.ميكند فنا به محكوم را آنها خود
.ميشوند محاصره ايالتي ارتش توسط ميآيد دنبال به كه مرجي و هرج در و ميگيرند مبارزه
را جنگجويان اين از بعضي و ميشود پرتاب زمينهايشان به زوزهكش موشكهاي و راكتها
.ميكند رها آشنا و سفيد خاكستري و دود در هم را بقيه و ميكند زخمي را بسياري و ميكشد
و حادثه آن بين تشابه و ميريزد هم به كمي احوال و اوضاع سال 2001 ، سپتامبر يازدهم در
كه ديگر كشوري از جنگجوياني.غني و فقير بين جدال:است انكارناپذير فيلم اين ماجراهاي
اصلي هسته مذهب و فرهنگ ديگر بار !كردهاند استفاده خودمان برعليه ما خود تكنولوژي از
ساعت چندميكرد تغيير هميشه براي نيويورك چهره ديگر بار و ميداد تشكيل را درگيري اين
تطابق درباره ميرامكس نايبرئيس ،"ونيستين هاروي" مديرش با اسكورسيزي حمله ، اين از بعد
او.ميكرد صحبت تروريستي حمله اين صحنههاي و اخبار و فيلم اين صحنههاي بين تشابه و
در فيلم اين درآمدن نمايش به در تاخير با و بوديم شده حيرتزده شدت به ما":ميگفت
فيلم نبودن آماده خاطر به هم حدودي تا و وقايع اين خاطر به حدودي تا _ سال 2001 كريسمس
اين به را وقتم تمام واقعا من:ميگويد او.يافت افزايش بيشتر و بيشتر ناباوري اين _
اين تدوين به "شونميكر تلما" اعتمادش مورد تدوينگر و اسكورسيزيبودم داده اختصاص فيلم
خطوط ، تناظر.بوديم حيرتزده كاملا و ميكرديم كار ما":ميگويد او.بودند مشغول فيلم
آن پايان بهخصوص فيلم اين در چيز همه و برخوردها صحنهها ، ژستها ، صحبتها ، ديالوگها ،
.ميشود آغاز زيرزمين در فيلم ".فيلم اين پايان مخصوصا.بود حيرتانگيز بسيار برايمان
در فقيرنشين ناحيهاي ،"فايوپوينت" ناحيه زير متعفن ، و كثيف هزارتوهاي و تونلها در
و است سال 1846."واتر ليتل" و "اورنج" ،"كراس" ،"دورث" ،"مالبري" خيابانهاي تقاطع
دشمنانشان برابر در دارند قصد "نيسن ليام" ،"والون پريست" سرپرستي به "مرده خرگوشهاي"
و _ دارد سنگ از قلبي و دوچرخهاي دسته سبيلي كه سر به سيلندر كلاه مردي _ "آدمكش بيل"
جوانش پسر "والون" كه حالي در.كنند علم قد هستند ، آمريكا بومي كه دارودستهاش
ميشود ختم(" پارادايز" ميدان) مبارزه زمين به كه تودرتو راهروهاي در را "آمستردام"
با فلزي بوكسهاي پنجه:هستند سلاحهايشان كردن تن به مشغول "خرگوشها" ميكند ، هدايت
دري شدن باز بادشنه و تيغ از رديفهايي با پوتينهايي و بدقواره زرههاي تيز ، خارهاي
گيتار موسيقي نواي با همراه "خرگوشها" روز ، كوراننده نور و ميشود باز زمين سطح به كه
خون با "پارادايز" ميدان برفهاي كردن گلگون و "بوچر" دارودسته با رودررويي براي راك ،
پريست" شدن مغلوب تراژدي با فيلم اين آغازين درگيري.ميآيند بالا دريچه اين از آنها
.كند نظاره را دادنش جان پسرش كه دارد اصرار اومييابد پايان "آدمكش بيل" به "والون
"گيت هل" بازپروري كانون از "والون آمستردام" كه وقتي ميخورد ، برش بعد سال به 16 فيلم
به كه است ايالتي سربازان از پر و "تاماني" ماشينهاي قلمرو تحت شهر.است شده آزاد
"آمستردام" اما ميگذارند پا زير را شهر داخلي جنگ در شركت براي وظيفه سربازان دنبال
اعلاميههاي روي بر لينكلن رئيسجمهور چهره.كند فكر انتقام از بيش چيزي به ميتواند
تحميل شهر اين بر را خود كه است فدرال حكومت زورگويي اين نشانه شهر سرتاسر در سربازگيري
و "لويس _ دي" نقش بين قريبالوقوع فاجعه يك از فزايندهاي حس از جدا.ميكند
به رو تعداد در فيلم اصلي و واقعي درام دارد ، جريان فيلم طول تمام در كه "ديكاپريو"
كه انعطافناپذيري و سرد قدرت و سياست از ميشود باعث كه آنهاست زندگي و مهاجران افزايش
و آنها بين بدوي جدال و جنگ اين وراي اصلي مسئله و بگريزند ميسازد آنها براي را تاريخ
قلمرو دارد سعي گويي ميخورد ، چشم به روايي نابجاي كششهاي گاهي فيلم در.است بوميها
سياست شكلگيري و آغاز چگونگي مطمئن قدمهايي با نهايت در اما بگيرد ، بر در را وسيعي
گسترش درباره نكاتي به فراوان دقتي و اطمينان با و ميدهد شرح را نيويورك در دموكراتيك
شود ، ساخته فيلم اينكه از قبل و است يافته دست آن به فيلمي كمتر كه ميپردازد شهر اين
بهعنوان "لونرگان كنت" و "استيوزيليان" ،"جيكاكس" فيلمنامهنويسش همكاران و اسكورسيزي
.بودند رسيده توافق به يكديگر با غيرمشتركشان و مشترك نقاط درباره الگو چند
يكديگر با باستاني آيين يك طبق مرد دو اين كه است اين مثل":ميگويد اسكورسيزي
تمام اثنا اين در.ميشود بيشتر و بيشتر زمان گذشت با آن بيمعنايي و پوچي.ميجنگند
روي "نيويوركي دارودستههاي" دسامبر بيستم در وقتي ".ميكند تغيير به شروع اطراف دنياي
تعيين را فيلم اين بودن بد يا خوب كه ميگيرند تصميم فيلم ملي منتقدان ميرود ، پرده
يك اندازه به درست اسكورسيزي فيلم !دارند احتياج جويدن براي وسيلهاي آنها اما كنند ،
شكافت ، را آن ميتوان صحنه به صحنه و است غني و فشرده تيغ ، و گلوله از پر ميوهاي كيك
.نشست گفتوگو به امروزي و نوين آمريكاي با آن ارتباط سمبليسم درباره و كرد تحليل
فيلمهايش در امروز به تا اسكورسيزي كه نشاند موضوعاتي همه صدر در را آن ميتوان همچنين
خيابانهاي" و "خوب رفقاي" در شده پايمال حقوق با گانگسترهايي از.است پرداخته آنها به
بحث از جدا كه "معصوميت عصر" فيلم "باكلاس" معروف قول به كشمكشهاي تا گرفته "شهر پايين
خود در را آنها خصوصيات تمام فيلم اين _ غضب و كينه و خشم كشيدن تصوير به در او علاقه
.است كرده جمع
بود داده انجام نوامبر شانزدهم در آبزرور با كه گفتوگويي در اسكورسيزي كه همانطور
تصوير به را تاريخي واقعيت يك "پيروزي" فيلم مثل مثلا فيلم اين":ميكند خاطرنشان
شخصيتها ، كه هرچند.است زمان از برههاي از برداشت يك اين برعكس بلكه.نميكشد
.ت.پ" ،(برودنبت جيم) [تويد "باس" ويليام] مثل نيويوركي واقعي نمونههاي و نشانهها
استيجاري ساختمان يا و (بيرن مايكل) "گريلي هوريس" ،(گريفيثس _ راجراشتون) "بارنوم
درفت" و "كاتدرال پاتريكس" قديم خيابان بود ، "فايوپوينت" ناحيه قلب كه "بروري اولد"
شده باعث شدهاند ساخته واقعي نمونههاي براساس كه مكانهايي و شخصيتها ساير و "ريوتز
.بگيرد خود به وقايعنگارانه و دراماتيك بويي و رنگ فيلم كه است
ساختمانها و زبان مد ، لباس ، نوع نظر از را سال 1860 نيويورك فيلم ، اينكه وجود با
چيز هيچ ميكند ، بازسازي رم "چينهچيتاي" استوديوهاي در را مايل يك از بيش مسافتي
است مشعلي گذشته":ميگويد فيلم از جايي در "آمستردام".نميخورد چشم به آن در كهنهاي
و فيلم درباره دغدغههايش تلفيق با اسكورسيزي ".ميدارد نگاه روشن ما براي را راه كه
اين تاريخچه در فرومايهاي و كثيف فصل چنين يك وجود با كه ميدهد نشان ما به نيويورك
كه است شده برپا مكاني در درست فدرال حكومت دادگستري ساختمان اينكه به توجه با و _ شهر
و فرهنگ مرتبه ، قدرت ، به مربوط كشمكشهاي كه ميبينيم _ داشت قرار "فايوپوينت" زماني
و شور با نه اما ديگر بازيگراني بازي با دارد ، ادامه ما امروز زندگي در هم هنوز سياست
.كمتر حرارتي
تصاوير ميدهد ، تشكيل را فيلم اصلي اسكلت كه انتقامجويانهاي داستان براساس اسكورسيزي
تصوير به را ما ملت فزاينده رنج و درد و شهر اين تاريخچه دادن پيوند از نشدنياي فراموش
كه ميبينيم را شده فراخوانده خدمت به تازه سربازان صحنهها اين از يكي در.است كشيده
صحنه در.ميروند رژه ميكشند ، بالا آن از را تازهساز تابوتهاي كه كشتياي سمت به
آن اساس و پايه كه است اين گواه كه ميرقصد ايرلندي ترانه يك با سياهپوست مرد يك ديگر
فيلم صحنههاي فراموشنشدنيترين از يكي در و است شده طرحريزي "فايوپوينت" محلههاي در
هم به گنديده سبزيجات پرتاب با نخست دارد سياهپوست بازيگراني كه "تامزانكل كابين" تئاتر
اين ساخت طول درميشود دنبال "آدمكش بيل" برضد تروريستي عمليات با بعدها و ريخته
ميرسيد گوش به "وينستين" آقاي و اسكورسيزي بين مشاجرههاي درباره زيادي صحبتهاي فيلم
همه "وينستين" آقاي زندگي بزرگ طبيعت خاطر به گاه":ميگويد باره اين در كارگردان اما
و مبالغهآميز كاملا رفتاري او.است شومن يك هاروي.ميرفت پيش نسبيت از خارج چيز
وقتها بعضي.موافقم كاملا آنها از بعضي با من.ميسازد را موقعيتها او.دارد نمايشي
بزرگ فيلمهاي ساختن در كه چيزي همان درست.دارد زيادي بسيار توجه به احتياج خب ، هم
نظر كه است كرده سعي هيچگاه "وينستين" آيا كه سوال اين جواب در ".است اجتنابناپذير
صبورانه بسيار من با او ديگر عبارت به نه ، ":ميگويد كند وارد كار در مستقيما را خود
.بود او دغدغههاي از يكي زمان.باشد صبور ميكرد سعي كه ميديدم من.ميكرد رفتار
كاملا موضوع اين از اوقات گاهي و است؟ طولاني كمي قسمت اين نميكني فكر:ميگفت هميشه
به را نتيجه فورا او كه است اين دارم مشكل آن با من كه چيزي ميزنم حدس.داشت اطمينان
.ميكنم رها كار فرآيند در را خود اغلب من.ميخواهد فورا را نتيجه او.ميگويد شما
"وينستين".است نگرانكننده هستند مشخص نتيجه يك دنبال به كه كساني براي مسئله اين
دوران روشناييبخش تجربه ، اين.هستم هم "مارتي" عاشق.هستم فيلم عاشق من":ميگويد
آيا اينكه جواب در ".بود سعادت يك من براي "مارتي" به كردن خدمت.بود من كاري تجربه
اين.نيست شكي.ميكنم فكر اينطور بله ، ":ميگويد كرد خواهد كار اسكورسيزي با دوباره
اين.كنم انتخاب را مسئله اين خودم بتوانم كه بود اين از منحصربهفردتر من براي تجربه
كه نميكنم فكر شخصا ،... ديگر بزرگ فيلم يك.دارد بستگي هم فيلمنامه موضوع به
".كنم شركت ديگر بزرگ فيلم يك ساخت در دوباره
با و بزرگ فيلم آخرين "نيويوركي دارودستههاي" كه ميرسد نظر به اينطور واقع در
نسلي از من":ميگويد او.ساختهاند اسكورسيزي همنسل فيلمسازان كه است بزرگ بودجهاي
يك به فرهنگ تمام كه جايي در پنجاه ، دهه سالهاي زمان از ويتنام ، زمان از.هستم متفاوت
اما.ميشكست را رمزها فيلمهايش ساختن با "مينجر اتوپره" كه جايي از و ميشد باز راه
به اين اما.است شده فراموش ميشناختيم ما كه دنيايي.كردهاند تجربه را ديگري چيز آنها
ميكنم فكر.خنديد خودش خاص مضحك فيلمهاي با جامعه اين به نميتوان كه نيست معني اين
.بپردازند ميشناسند كه دنيايي درباره كردن فكر و كردن منعكس به بايد جديد فيلمسازان كه
بدهند؟ نشان بايد عكسالعملي چه جديد اوضاع و شرايط با مواجهه در آمريكايي فيلمهاي
صادرات بزرگترين از يكي فيلم است؟ چگونه ميفرستيم خارج به آمريكا از ما كه تصويري
من.ميبينند را آنها زيادي بسيار افراد دنيا سرتاسر در كه ميگويم شما به منماست
اين بفهمانم جوانها به ميخواسته دلم خيلي كه چيزيديدهام چشم به را مسئله اين خودم
يك در كه كساني ياس و ترس بتوانند ميخواهد دلم و آمد وجود به كشور اين چگونه كه است
جا همين ثروتمندان.نميكنم صحبت ثروتمندان درباره من.كنند درك را آمدند اينجا به كشتي
از كه ايرلنديها مثل.نداشتهاند شانسي هيچ كه ميكنم صحبت كساني درباره من.بودهاند
قتلعام از كه روسهايي و بودند آمده غربي اروپاي از كه يهوديهايي بودند ، گريخته قحطي
يا و حكومت به اعتماد كه سيسيل در من پدربزرگهاي مثل ايتاليايي رعاياي و ميگريختند
كه ميرسد نظر بهشدهاند حل درهم اكنون آنها همه.بودند كرده فراموش را كليسا حتي
آگاه قضيه اين روند از كسي اگر كه است اين منظور.است شدن فراموش حال در اصلي مشكل
اما.دارد شرايط اين داشتن نگه به تمايل كه سيستمي از جزيي و ميشود آن از جزيي نباشد
بين از كمكم ديگران به گذاشتن احترام بنابراين.ديگران براي بلكه ما خود براي تنها نه
درباره كه است همه نفع به اين و شدهاند آميخته هم با مذاهب همه آمريكا در.ميرود
.ميترسيد كمتر بفهميد ، بيشتر هرچه.بشناسند را آن بيشتر و بدانند بيشتر اطرافشان دنياي
در بيعدالتي آنقدر.است شده خارج كنترل از چيز همه كه است اين خطرناك مسئله متاسفانه
بسيار روندي اين.است شده تبديل عادي مسئلهاي به خشونت كه كرده رشد جامعه اين
اين بكنم كاري نتوانم من اگر.همه براي.شود متحول درون از بايد اما است طولانيمدت
.ديد نخواهيم را آن پايان هيچگاه ما اينكه يا و ماند خواهد باقي هم بچههايم براي مسئله
كرده تغيير هم اسكورسيزي اطراف در دنيا بعد به "نيويورك دارودسته" فيلم ساخت زمان از "
حضور نشان كه بود شده پوشانده پلاستيكي محافظ با او روبهروي شيشهاي ميز لبههاي.است
ساله نوامبر 3 شانزدهم يعني روز همان كه دختريبود خانه آن در "فرانچسكا" او دختر
دقيقا و."داشتم خوبي تولد جشن":شد روبهرو من با جمله اين با در آستانه در و ميشد
اتاقي همان به شبيه اتاقي در و پايين طبقه در.ميشد ساله اسكورسيزي 60 آن از بعد روز
شده تلنبار كاغذ و جعبه زيادي مقدار چوبي گنجه يك روي بر ديدم ، آن در را "فرانچسكا" كه
آغاز قبل مدتها از هديهها رسيدن كه داشت اين از نشان آنها روي بر اسكورسيزي اسم و بود
و آبيرنگ شلواري و خاكستري و دكمهدار پيراهني كه اسكورسيزي پذيرايي ، اتاق در.بود شده
اكنون بود سياهرنگ زماني كه موهايش.ميرسيد نظر به نامرتب حدودي تا داشت تن به گشاد
براي تلاش كه فيلمي چنين يك رساندن پايان به از كه پرسيدم او از وقتي.بود شده خاكستري
چه است برده زمان نيم و سال يك آن تدوين فقط و كشيده طول دهه دو آن بردن پرده روي به
راستش.هستم نزديك آن به بسيار هم هنوز مننميدانم":داد جواب صراحت با دارد احساسي
بسيار كار.بدهم انجام خاصي كار نميخواهم.بروم خواب به مدتي ميخواهد دلم بخواهيد را
خودمان كه بود كرده پيدا خاصي طنين ميساختيم را آن ما كه فيلمي.بود طاقتفرسايي و سخت
كه پرسيدم او از ".بود شده گنجانده آن در زيادي بسيار احساساتنداشتيم را انتظارش هم
:است؟ كرده تصوير فيلم در كه ميبيند ناپايداري و بيثباتي همان به را نيويورك او آيا
در كه دارند عقيده تاريخدانان از بسياري.است بوده درگيري يك هميشه نيويورك من براي"
دموكراسي ، _ است صادق هم حاضر قرن و بيستم قرن مورد در مسئله اين كه هرچند _ نوزدهم قرن
.نداشت وجود آن حضور امكان كشور اين از ديگري جاي هيچ در نميكرد عمل نيويورك در اگر
.است گرفته قرار ديگري شخص دست بالا شخص هر شهر اين در زيرا
كه است اين من منظور.نميآيد نظر به اينطور كه هرچند است همينطور هم امروز
چنين كه "فايوپوينت" مثل زاغهنشينهايياست رفته بالاتر زندگي استانداردهاي
مكانهايي چنين يك امروزه.بودند بدي بسيار جاهاي ميآمد بار به آن در ديوانگيهايي
كه چيزي اما.آن خارج در چه و شهر داخل در چه شدهاند ، زدوده شهر اين چهره از كاملا
.است جهان كل وضعيت بلكه نيست نيويورك وضعيت است نگرانكننده امروز
دلم من:داد جواب چيست؟ انسانها بودن بد يا بودن خوب درباره نظرش كه پرسيدم او از
بزرگ كساني مجاورت در من.معصومند و منزه اصل در انسانها كه كنم فكر اينطور ميخواهد
كه آنهايي بودند؟ بدي انسانهاي آنها آيا اما.ميدادند انجام بدي كارهاي واقعا كه شدم
بودند ، كرده خراب روحشان در را چيز همه آنها شايد ميدادند ، انجام را كارها اين هميشه
همه و كنند محكوم را خودشان اينكه براي.بودند برده بين از خودشان در را خوبي كوچكترين
بد كار دو يا يك شخصي كه دليل اين به فقط اما.ببرند بين از خودشان اطراف در را چيز
مسئله اين به زياد من بخواهيد را واقعيت اگر البته.نيست او بدي بر دليل دهد انجام
هنوز اما يافتهايم تكامل حدودي تا البته.هستيم حيوان ما ماست ، طبيعت اين.ندارم ايمان
با دارد ، سروكار حيوانها با او.ميگويد "بيل" كه است چيزي همان اين _ همانيم هم
،"آدمكش بيل" كه ميكند اشاره فيلم از صحنهاي به او.دارند يكساني طبيعت آنها.لاشهها
آدم به خوك يك لاشه از استفاده با دارد "والون پريست" پسر به كه علاقهاي از ناآگاه
بسيار خشونت موضوع به فيلم اين در اسكورسيزي فيلمهاي ساير مثل.ميدهد ياد كشتن
ساطور مثل درست را خشمش كه مردي "آدمكش بيل" فيلم از جايي در.است شده پرداخته
"آمستردام" به است داده صيقل _ ميگيرد دست در سامورايي يك مهارت با را آن كه _ قصابياش
كه پرسيدم او از ".ميآيد خوشم آن از من و داري خود در مرگبار خشمي تو":ميگويد جوان
واقعا":كند؟ سركوب را بوده وجودش در كه خشمي او كه است نشده باعث فيلم اين آيا
فرياد و داد روز هر قبلا من كه نيست معني اين به اين البته.ميكنم فكر اينطور
و بودم جوانتر وقتي !ميكردم پرتاب بيرون به پنجره از را همراهم تلفن يا و ميكردم
از مسئله اين امروز.ميكرد فرق چيز همه روزها آن در.ميگرفتم بالا غرور با را گردنم
وجود بايد خشونت كه ميكنم فكر.ندارد وجود شكي.هست من در خشونت.ميگيرد انرژي من
.ميگويد را اين "فولر سام" كرد تبديل خلاق انرژي يك به نرا آ بتوان تا باشد داشته
در ميتوانيد شما.هستيد عصباني چيزي از كه است وقتي فيلم يك ساختن براي زمان بهترين
كردن خالي براي مناسبي راه ميكنم سعي معمولا من.بزنيد فرياد و شويد خشمگين آن برابر
".كنم پيدا عصبانيتم
خوشمزه نبات آب يك
قادري امير
و دريغ مرگش كه نبود ولز اورسن و تاركوفسكي آندري.انگار نه انگار و مرد رويهيل جورج
بهترينهاي فهرست در هم آثارش از هيچكدام.كند بلند را هنرشناسها همه افسوس
اين از منتقد يك ميآورد ، شانس اگر خيلي.نبود اندساوند سايت سالانه ده رايگيريهاي
در.ميكرد ياد "تماشاگرها عامه نظر جلب در موفق" و "خوشساخت" آثاري بهعنوان فيلمها
.نيست آثارش و خودش اسم از خبري هم سينما تاريخ كتابهاي
هنرمند گذاشت ، تنهايمان پيش روز چند كه رويهيل جورج استاد حرفها ، اين همه با
و ساخت را سينما تاريخ فيلمهاي بهترين از تا سه _ دو كه بود پردهپوشي و پنهانكار
مظهر اوكند درك را آثارش ارزش نميتوانست هركسي كه بود وارد كارش به آنقدر
از تودهاي دل در را افكار و ايدهها عميقترين و غنيترين كه بود فيلمسازهايي
و هنرشناسان البته و ميكنند پنهان پاپ فرهنگ دمدستي و افتاده پا پيش نشانههاي
است نكته اين به حواسشان دارند ، كه والايي شان دليل به لابد دنيا منتقدان و صاحبنظران
استاد نتيجه در.نگردند ايدهها و افكار قبيل اين دنبال به درپيتي محصول هر در كه
لايقش خيليخيلي كه منزلتي به و ماند ناشناخته همگروهش هنرمندان بقيه مثل هم رويهيل
.نرسيد بود
دربارهاش كه دلايلي همان به احتمالا و نساخت فيلم زياد نبود ، پركار خيلي رويهيل ،
طلبهاش اگر خيلي.نميچرخد دست به دست و نميآيد گير فيلمهايش نسخههاي كرديم ، صحبت
روايت به دنيا" و "كيد ساندنس" و "كسيدي بوچ" و "كلاهبرداري" ميتوانيد اينجا باشيد ،
توفيقتان و شانس به بستگي فيلمهايش ، بقيه ديدن.بياوريد گير را "متجددش دختر" و "گارپ
و اسكار مراسم در...موفقيت لحاظ به كه اول فيلم دو همان تماشاي وجود اين با.دارد
فيلمساز اين كار ارزش تا است كافي ميآيند ، شمار به رويهيل كارنامه اوج نقاط از فروش ،
.بيايد دستتان نشده ، گرفته تحويل
تا كه است فيلمهايي تلخترين حال عين در و بامزهترين از يكي كيد ، ساندنس و كسيدي بوچ
يك...كسيدي بوچ.است سينما تاريخ عجايب از فيلم دوگانه لحن اينشده ساخته حال به
شما) كنند فرار مجبورند چيست نميدانند كه چيزي از كه مردي دو ماجراي.است كميك تراژدي
كه هدفي ميفهمند داستان آخرهاي بالاخره و (تقدير و زمان گذر بگذاريد را اسمش ميتوانيد
كه است مرگ بلكه نيست ، پول و بانك سرقت ميگردند ، دنبالش ميكنند وانمود فرار اين همراه
.ميآورند دستش به بالاخره البته
براي كه ميشود تبديل مرثيههايي جذابترين از يكي به وسترن ، كمدي اين ترتيب اين به
در رويهيل ترتيب اين به.است شده سروده هفتاد دهه اوايل و شصت دهه اواخر سرخورده نسل
آرامي به حال عين در و ميكند فرار احساساتگرايي از فوقالعادهاي شكل به داستان ، تمام
نتيجه اين به دفعه يك شما و ميشود تمام فيلمميتند تماشاگرش گرد احساسات از پيلهاي
.خنديدهايد بهش چقدر شما و بوده تلخي فيلم عجب كه ميرسيد
برت موسيقي جمله از.دارند وجود كمال به اينجا رويهيل فيلمهاي اصلي ويژگيهاي
غافلگيركننده نكته زمينه ، اين در رويهيل تحصيلات به توجه با اصلا موسيقي كه) باكاراك
باشيد ، نديده عالي كيفيت با را فيلم وقتي تا كه) كنرادهال فيلمبرداري (بود فيلمهايش
فيلم در را آفتاب نور زير صحرا زرد شنهاي و ماه نور زير چشمه كنار سنگهاي آبي رنگ قدر
به فيلم بينظير دوگانه لحن آن از مهمي بخش كه) گلدمن ويليام فيلمنامه ،(درنمييابيد
جذابترين از يكي به راس كاترين و ردفورد و نيومن كه) بازيگري و (اوست محشر نوشته خاطر
(.ميشوند بدل سينما تاريخ عشقي مثلثهاي غيرعاديترين حال عين در و
تاريخ فيلمهاي سرگرمكنندهترين از يكي.است بهتري فيلم هم اين از اما كلاهبرداري ،
به خواست دلتان اگر و هست هم زندگي معرفت اما ميماند خوشمزه آبنبات يك به كه سينما
.پيداكنيد چيزها جور اين از و فلسفه آن در ميتوانيد برگمان اينگمار فيلمهاي همه اندازه
چند داستان.هست هم سينما تاريخ فيلمهاي روشانهترين نهان از يكي همچنين كلاهبرداري
بانكدار يك از را پولشان تا ميكنند علم قلابي شرطبندي بنگاه يك كه كلاهبردار
چه ميدهد ياد شما به كه ميشود تبديل اثري به كمكم فيلم اما.بگيرند احمق كلاهبردار
و دادن نمايش ظرفيت و جنبه و نباشيد بلد را "بازي" منطق اگر اينكه.كنيد زندگي جوري
جورج.شد نخواهيد رستگار و است معركه پس كلاهتان نشود ، پيدا وجودتان در ديدن نمايش
از فهمش كه بود رند و "بازيگوش" آنقدر و بود "نمايش" بچه فيلمش قهرمانهاي مثل رويهيل
ته از پس.نفهمد و ببيند نامحرمي هر كه كند پنهان چنان را نمايش حرفه در تبحرش و زندگي
.شود رستگار كه اميدوارم دل
هنر حاشيه
متنفرم بازيگري از*
بعضي كه است بازيگراني آن از يكي آمريكا ، سينماي خوشاقبال ستاره "نورتن ادوارد"
.كند بازي فيلمهايشان در كنند راضي را او تا ميدوند دنبالاش مدام كارگردانها
در تازگيها است ، دلار ميليون دستمزدش 9 رقم پايينترين كه ساله سه و سي "نورتن"
به اوضاع اگر خلاصه و گرفته دلش جورهايي يك و شده خسته بازيگري از كه گفته گفتوگويي
كه كرده اعلام رسما "نورتن".است متنفر سينما از كه ميزند داد برود پيش منوال همين
طراحي يا نقاشي كارش كه هنرمندي":گفته بازيگر اين.است بيزار بازيگري از وجودش از بخشي
باشد ، نداشته طرفدار كارش اگر حتي مينويسد ، يا ميكند عكاسي كه هنرمندي يا است ،
مديون هميشه بدبخت بازيگر اما بكند ، را كارش و ببندد را در و بنشيند اتاق توي ميتواند
فكر چون شدهام ، دلسرد حسابي كه هست هم همين براي و كرده فراهم را فرصت آن كه است كسي
ديگران حرف به دادن گوش راستاش.كنم گوش بقيه حرف به بايد و ندارم اختياري هيچ ميكنم
فيلم يك ساخت براي گاهي ميدانيد ، .ندارم دوست اصلا را كار اين و است سخت برايام هم
.ميلنگد واقعا كار جاي يك نباشد فيلم در اگر اختلافنظر.رفت كلنجار همه با بايد
آن چرا و بقبولانند ديگران به را نظرشان بايد ميكنند فكر بعضيها چرا نميفهمم واقعا
قسمت كه است خاطر همين به نظرم به.كنند قبول را حرف آن است بهتر ميكنند فكر هم ديگران
يعني بازيگري اگر.كرد تماشايشان نميشود و هستند چرند ميشوند ساخته كه فيلمهايي اعظم
"!بازيگري به لعنت پس اين ،
آزادي تا طولاني راهي *
اين از و است كم خيلي محبوب آدمهاي تعداد اما نيستند ، كم دنيا در معروف آدمهاي"
كارگردان "كاپور شكار" را حرف اين "ميخورند سينما درد به بعضيهايشان فقط كم تعداد
سينماها پرده روي را "پر چهار" فيلم قبل ماه چند كه آورده زبان به آمريكايي هنديالاصل
قصد كه كرده اعلام تازگيها "كاپور".است "اليزابت" فعلا فيلماش مشهورترين و داشت
دوباره را سياست عالم جاودانه مرد اين زندگي و بسازد "ماندلا نلسون" درباره فيلمي دارد
فيلمنامهاش و دارد نام "آزادي تا طولاني راهي" فعلا فيلم اين.ببرد سينماها پرده روي
تهيهكننده.است كرده تاييدش و دارد قبولاش "ماندلا" كه شده نوشته حالي شرح روي از
اين ميخواسته دلش حالا تا هشت و نود و نهصد و هزار سال از كه است "آنانتاسينگ" هم فيلم
.بسازد را فيلم
و شده اعلام كاپري فيلم جشنواره در رسمي طور به كه است خبري اما اينها همه از مهمتر
است حيرتآور بازيهايش عمده كه آمريكا سينماي سياهپوست ستاره "فريمن مورگان" گفتهاند
هيچ و كند بازي را "ماندلا" نقش است قرار ميشود محسوب خوب بازي يك معيار و ملاك گاهي و
در بازي كه گفته اينباره در هم "فريمن" خود.برنميآيد نقش اين عهده از او جز هم كس
مثل اسطورهاي كه ميكند افتخار و دارد دوست را "ماندلا" چون دارد ، دوست را نقش اين
نقش اين در را بازيگرياش قدرت همه كه كرده اضافه "فريمن".است سياهپوست يك "ماندلا"
!بيايد در آب از خوبي كار دارد دوست خيلي چون ميگيرد كار به
است راه در توفان *
"گلادياتور" فيلم با سالها اين اين در كه كهنهكاري كارگردان "اسكات رايدلي سر"
پا ميتواند و ندارد كم چيزي جوانترها از داد نشان و آورد همه ياد به را اسماش دوباره
دريافت به مفتخر كرده بريتانيا سينماي به كه خدماتي همه خاطر به بيايد ، راه آنها پاي به
در ميگذرد عمرش از سال سه و شصت حدودا كه كارگردان آقاي.است شده "سلحشوري" درجه
براي صحنه طراحي تلويزيون ، و سينما در كارش شروع و آمده دنيا به انگلستان "نورتامبرلند"
سخنپراكني بنگاه اين براي هم سريال دو يكي خودش آن از بعد و است بوده سي.بي.بي
جورهايي يك و رفته ژانرها همه سراغ كه است كارگردانهايي آن از يكي "اسكات".ميسازد
ساخت را (رانر بليد) "تيغرو" تخيلي / علمي فيلم هشتاد دهه در او كرده ، امتحان را آنها
كوشيده او حال عين در رفتند ، ژانر اين سراغ به او از بعد كه بود آنهايي همه راهگشاي كه
با بود او نودي دهه فيلم مهمترين كه "لوئيز و تلما".باشد هم نئونوآر يك فيلماش بود
.كردند ستايش را زن دو اين آزادي تماشاگران و شد روبهرو فمينيسم طرفداران همه استقبال
كه "توني" برادرش كمك با زماني "اسكات" كه كنيم اضافه هم را نكته اين بايد اين از جدا
شرح فيلم ، آن."است نزديك توفان" نام به بود ، كرده تهيه فيلمي است ، خوبي كارگردان هم او
اين تهيه احتمالا و بود معروف سياستمدار و انگلستان نخستوزير "چرچيل وينستون" حال
!است كرده دريافت تازگيها "اسكات" كه است نشاني آن دلايل از يكي فيلم
|