ناب شنونده تا موسيقي تاويل از
دف از استفاده در افراط
سكوت گاهي و گوياست صدا گاهي
ناب شنونده تا موسيقي تاويل از
درباره پرسشهايي به (ديماه سهشنبه 17) گفتوگو اين نخست بخش در مشايخي عليرضا:درآمد
در وي نظريهپردازي آثارش ، موسيقايي ويژگيهاي نو ، موسيقي اركستر شكلگيري چگونگي
.بخوانيد را گفتوگو اين پاياني و دوم بخش گفت ، پاسخ تجربياتش ديگر...و موسيقي
(پاياني و دوم بخش)اركسترنو رهبر و آهنگساز مشايخي عليرضا با گفتوگو
ظهوري حسن:گفتوگو
نوع شكني ساختار اين دل از و ميشكنيد هم در را ايران موسيقي ساختار آثارتان در شما *
ملي و عرفاني وجوه هم موسيقي از جديد نوع اين در آياميكنيد مطرح را موسيقي از جديدي
ميشود؟ حفظ ايراني موسيقي
آن بگويم شما به ساده خيلي طرف يك ازگويم پاسخ جور چند ميتوانم سوال اين به -
طرف از.ميكنم دوري عرفان لغت از من كه است گرفته قرار سوءاستفاده مورد عرفان لغت قدر
عرفان اين در شما اگر.هستم كه هستم مشايخي عليرضا همانقدر من كه گفتم هم گذشته در ديگر
ايراني را من موسيقي اگر.شماست مساله هم باز نميبينيد اگر و شماست مساله ميبينيد
بيان اولم نگراني من يعني.شماست مساله هم باز نميدانيد اگر و شماست مساله ميدانيد
كه است علت همين به.غيرعرفاني يا و عرفاني حالا خاص ، افكار القاي نه است موسيقاييم
طرف به بيشتر دارم كه روانشناسياي به توجه با و كردم دوري موسيقي در توصيف از اصولا
.دارد فرق توصيف با كه شدم جلب معاني تداعي مساله
چيست؟ در توصيف با معاني تداعي اين تفاوت *
آن ميگويم خودم شنونده به حقيقت در باشم ، داشته را چيزي توصيف قصد اينكه بدون من -
اين از شنوندهها از بعضي.بودم چيزي چه ياد به مينوشتم را موسيقي اين من كه موقعي
يك حقيقت در اينمتاسفم من خوب ;ندارند دوست را من گفتار اين بعضي و خوشحالند موضوع
باز شنوندهام سوي به را درونيم زندگي از دري يك دارم من.است خصوصي و صادقانه اعتراف
آن تمام به مثال براي مينوشتم ، را قطعه اين داشتم كه زماني ميگويم او به و ;ميكنم
زمان جستوجوي در ميشود قطعه اين اسم نتيجه در ميكردم ، فكر زندگيم رفته دست از لحظات
غيرموسيقايي عناويني كه من از قطعاتي درگرفتم پروست مارسل از كه عنواني رفته ، دست از
از من كريستال ، و رفته دست از زمان جستوجوي در نامهها ، كوتاه ، داستانهاي مثل دارند
نوشتن هنگام اينجا در كه ميكنم جلب مساله اين به را شما توجه و ميكنم استفاده كلمه
اين شما كه ندارم اصراري هيچ.دارم را مسايل آن درباره كردن فكر به اعتراف قطعات اين
و بگيريد ناديده و بزنيد خط را عناوين اين ميتوانيد شما.باشيد داشته دوست را تعاريف
اين با ارتباطي هيچ قطعات اين واقعي ارزش اينكه به مصرم حال عين در و نكنيد توجهي آن به
براي قطعه سه بگوييد "نامهها" عنوان جاي به مثال براي ميتوانيد حتي و ندارند عناوين
.شد نخواهد كم من قطعه از چيز هيچ و كرد نخواهم گله وقت هيچ من صورت اين در پيانو ،
راوي يك ميتواند هم آن موسيقيبيكلام آياشده ساخته روايت يك براساس شهرزاد *
باشد؟
يك متن شهرزاد حقيقت در كه ترتيب اين به ميكند ، فرق مقدار يك موضوع شهرزاد در -
متن ترجمه منتظر من كه آنجايي از.ميشناسيد كه اپراهايي تمام با متفاوت اپرايي.اپراست
پيانو براي يادداشتهايي شود ، نوشته انگليسي به كه بود قرار اپرا زيرا بودم شهرزاد
قطعه عنوان به اپرا سواي را يادداشتها اين دوستانم از بعضي تشويق به بعد و مينوشتم
ارايه را آن شود نوشته اپرا كه زماني تا فعلا و آوردم در نگارش به پيانو براي مفصلي
.ميدهم
شد؟ خواهد كاملتر اين از شهرزاد اپراي *
از ولي بود خواهد ديگري اثر شهرزاد اپراي.هستند كامل مجموعه يك خود در قطعات اين -
دارد اركستر دارد ، وسيعي بسيار بافت يك اپرا آن.شنيد خواهيد شما هم آنجا در قطعات اين
خوب ميشد ، نوشته قطعه اين وقتي.دارد هم تكخوان و راوي رفته ، كار به آن در هم پيانو و
باشد ، توصيفي آنكه بدون البته نميكردم ، فكر داستان آن به بگويم اگر نيست صادقانه اين
نوشته اپرا براي حقيقت در من چون را ايده اين و بود برگرفته در را من زندگي تمام چون
.فصل نه در قصهاي گذاشتم ، شهرزاد هم را كار آن نام نوشتم پيانو براي كه زماني و بودم
دقيقه پنجاه بگوييد ميتوانيد شما هم اينجا.ميشود برخورد شاعرانه مقداري يك اينجا
.زد نخواهد من موسيقي به ضربهاي هيچ.فصل در 9 مشايخي عليرضا از موسيقي
آيا آمده ، وجود به شده ساخته قطعات و CD جلد داخل نوشتههاي بين زيادي وابستگي *
است؟ كامل هم مكتوب روايتهاي اين بدون شهرزاد
كه وابستگي اين دردارد اعتبار من براي موسيقايي نظر از اندازه يك به دو هر اين -
را عبارات اين كه زمانيميشود ظاهر شما به من اعترافات عمق آمده وجود به برايتان
معاني تداعي جنبه فقط ندارد ، توصيفي جنبه قطعات ولي بودم ، داستان درگير سخت مينوشتم
اصلا من نكنيد ، توجهي آن به شما اگر هم را اين و باشد توجه مورد مقدار يك ميتواند
.كند توصيف را چيزي بتواند موسيقي كه نيستم معتقد اصلا منندارم گلهاي
شنونده سوي از تاويلي هر آيا ميكنيد؟ ارزيابي چگونه را شنونده و تاويل بين رابطه *
است؟ صحيح
يك تاويلي هر ولي باشد ، درست نميتواند تاويلي هرهست خودش جوابشدر اين خوب -
.است مختلف موضوع دو بودن موثر با بودن درست.باشد موثر ميتواند و است شخصي برداشت نوع
را قطعه ميتواند چقدر تاويل اينكه و مخاطب و اثر رابطه و تاويل مساله نوزدهم قرن از
.كردند نظر اظهار خيلي گادامر مثل آدمهايي زمينه اين در.ميشود مطرح خيلي كند باز
به را هنري اثر وجود من كه آنجايي ;است من فلسفي تزهاي از يكي در مساله اين به من پاسخ
سخت اثر يك.دارد را خودش مستقل زندگي هنري اثر كه معتقدم من.ميدانم مقدم هويتاش
حالا ما.كند عقبنشيني خودش موضع از يا بقبولاند را خودش بايد كه است خودش و تنهاست
آثاري تمام ميدانيم كه داريم استالين و هيتلر دوران از بعد تاريخي تجربه قدر آن ديگر
و ماهيت آنها به قبل از اينكه از دور بهداشتند هنري حقانيت كه بودند آثاري ماندند ، كه
هزار كه وجود اين با نبودند ، ماندگاري آثار نماندند كه آنهايي و نه يا شده تزريق هويت
وجودي استقلال يك هنري اثر.نشدند ماندگار هم باز گرفتند نامه تشويق و مدال و نشان نوع
برخوردهاي كه افكاري مقابل در را من حرف اين شما.معتقدم چيزي چنين يك به من ;دارد
بگذاريد ، شده اظهار اخير سيسال اين در زبانشناسي حتي يا تاويل نظريات با جديدي
بر چون ;ميآيد در درست آزمايش بوته از من حرف اين افكار آن ميان در كه ميبينيد
مثال ، براي ميدانيم و كرديم تجربه ديگر ما يعني.است عينياستوار و تاريخي مستندات
توسط كند ، نفي را كاپيتاليسم اينكه بود ، براي شده ساخته شوروي در كه اثري فلان
را اين نتوانستند و بوده مستقل اثري پس شد ، گرفته كار به كمونيسم نفي در كاپيتاليسم
شد؟ چي پس نميشد ، اجرا شوروي در سال سي كه استراوينسكي آثار بالعكس و ;بگذارند گردنش
از مستقل آهنگساز اثر.ميشود اجرا هم شوروي در حالا كه شد اجرا قدر آن نه شد؟ فراموش
سال در تهران موسيقي گروه اعلام جلسه اولين در دارم ياد به من.ميرود جلو آهنگساز خود
از من ;آوردم زندهاي مثالهاي آنجا در و كردم مطرح را مساله اين پاسخ و پرسش هنگام 1372
در و بود شده جلوگيري اجرايش از مورد چندين در كه بردم نام "نيما" نام به آثارم از يكي
قطعه ، اگر و نوشتم را نيما قطعه من ندارم ، نيما قطعه باره در حرفي من گفتم جلسه همان
من نظر اگر اما ميماند ، باشد داشته توانايي اگر و شد خواهد ناپديد باشد نداشته توانايي
سالنهاي تمام در و كرد خواهد تحميل را خودش و ميماند كه است قطعهاي اين بخواهيد را
توسط انقلاب از قبل كه قطعه اين خوب.شد خواهد هم CD و ضبط شد ، خواهد اجرا شهر اين
رهبري به ارمنستان فيلارمونيك اركستر توسط ديگر كنسرت يك در و بود شده اجرا مشكات فرهاد
توسط بعد و شد اجرا بار چندين اروپا در آمد ، در اجرا به تهران همين در چكناوريان لوريس
بود مستقل من از قطعه اين.شد ضبط CD روي بلغارستان فيلارمونيك اركستر با صهبايي منوچهر
قطعه اين كه بود تاريخي ضرورت.كنم تحميل را چيزي آدمها اين به كه نداشتم قدرتي هيچ و
گونه اين فلسفيام تزهاي از يكي در من.ميكرد را خودش زندگي قطعه و ميخواست را
را قطعه يك شما اوقات گاهيدارد وجود موسيقي يك تولد براي كشندهاي شرايط كه ميگويم
بميرد و ندهيد شير آن به شما كه ميماند بچهاي مثل اين.ميريزيد دور و ميكنيد پاره
خودش با بقيهاش باشد داشته وجود حيات حق قطعه اين براي اگر ولي.ديگريست بحث البته كه
ديگر او ;كند دفاع خودش از بتواند تا ميكنيد تغذيهاش قدر آن شما كه بچهاي مثل.است
آن به محدود رابطهاش و است موثر هميشه تاويل بنابراين.است باخودش زندگيش ادامه
اثر يك اگر.است حقانيتش اثر يك اصلي محركه و اصلي نيروي.تاويلميكند كه است كسي
.كنيد خفه را آن نميتوانيد شما باشد داشته حقانيت
لغت اين شما آيا و بفهميم را آن ميتوانيم چگونه چه؟ يعني هنري اثر يك در حقانيت *
كرديد؟ استخراج ايران عرفاني اصول از را
.نميكنم نگاه نظر آن از من ;ميكنيد ايجاد برايش شما دارد آن با رابطهاي اگر نه ، -
دهها به است ممكن ذهنم در ميبرم ، كار به هنري اثر يك مورد در حقانيترا لغت وقتي من
اگر مصاحبه اين در اما.شود ريشهيابي تاريخي حقانيت اين براي توضيحي كه.كنم رجوع كتاب
فرهنگي گنجينه به چيزي كه ميكند پيدا حقانيت هنگامي اثر يك كنم ، ساده را فرمول بخواهم
اين وليببينيد ديگران طريق از ميتوانيد شما قبلابودند كه چيزهايي آن ;كند اضافه
كه اثري براساس نوآوري اول.ميافتد اتفاق طريق دو از فرهنگي گنجينههاي به شدن اضافه
را آن شما و صحبتشنبوده اصلا كه چيزي آن يعني. است صريح نوآوري دوم و بوده قبلا
ندارند دوست را نو موسيقي خيليها كه بگويم شما به نكتهايرا جا همين در.كرديد مطرح
تاريخ در شرطي به گذشتگان تمام كه گفت بايد.داريم دوست را گذشته موسيقي ما ميگويند و
و ميكند ايجاد حقانيت كه است كردن نوآوري تاريخ در ماندن شرط.كردند نوآوري كه ماندند
.است ديگران حرفهاي حرفها ، تمام نكنيم عرضه ما را جديدي چيز اگر. است معلوم خيلي هم علتش
توجه ميكنم طرح كه موضوعي به بايد من چرا نميكنيد ، اضافه موضوعها به چيزي شما وقتي
مطرح را جديد موضوع يك و ميآييد شما اما كنم؟ مطالبتوجه تكرار به بايد كنم؟چرا
.ميشود اضافه فرهنگي گنجينه به اين و نميدانستم من كه ميكنيد
از بخشهايي ما.است قطعات بين در است ، وحدت شگفتانگيز شهرزادبسيار در كه آنچه *
تغييراتو كمي با يا و قبلي قطعه عين اوقات گاهي.ميشنويم ديگر قطعه در را قطعه يك
صداها كه ميشويم موضوع اين متوجه دهيم ، انجام نميتوانيم را شناسايي اين كه وقتها بعضي
.بگوييد قطعات در موسيقايي وحدت اين از برايمان كمي.هستند آشنا برايمان
بيست ، اين در كه است آكوردشناسي اصولا يكي.ميرسيد وحدت به شما كه دارد علت دو -
با ارتباط در گلصباحي خانم كه است برخوردي ده همان از يكي و كردم طراحي اخير سيسال
رسيدو خواهد چاپ به ;"اصلي بخش براساس آكوردشناسي" عنوان تحت و كردند تعريف من موسيقي
من كه است قطعاتي آخرين از يكي شهرزاد قطعه.است شهرزاد قطعه آكوردشناسي اين اوج نقطه
.است رسيده خودش صلابت نهايت به قطعه اين در كه نوشتم ، آكوردشناسي اين براساس
تدوين خودم كه مدون اصول سري براساسيك زيادكه متفاوتو ديسونانسهاي با آكوردشناسي
استكه وحدتي همان مثل اين البته.شده ايجاد وحدت اين نهايت در استو شده نوشته كردم
آكوردشناسي براساس بتهووندارد سيستموجود علت به آخر تا اول از بتهوون سمفوني يك در
تقريباپنجاه قطعه كه آنجايي از اين بر اضافه.خودم آكوردشناسي براساس من و خودش
است ، پيانو براي قطعات طولانيترين از يكي كنسرتي متعارف قطعات در زمان اين و بود دقيقه
در آگاهانه كاملا را عناصري يك من كه ميكرد ايجاب كار روانشناسي طولي و عرض چنين در
من و كند حفظ را قطعه وحدت بتواند ذهن كه ببرم كار به خويشاوند طور به خاصي نسبتهاي
وحدت قطعه در شما كه علت همين به بدهم ، درست انجام توانستم را كار اين كه خوشحالم خيلي
.شنيديد
ميباشد؟ آكوردشناسي نوع چه شما ، آكوردشناسي اين *
ملودي يك از ما بگويم ، بخواهم خلاصه خيلي طور به اگر اما است ، تخصصي خيلي خوب -
محاسبه البته.برسيم ملودي يك به ميتوانيم آكورد يك از و برسيم آكورد يك به ميتوانيم
دنبال به اينجا در من.صدا بمترين يعني ميشود ، انجام باس براساس غربي آكوردشناسي
آن.صدا بمترين براساس نه ميگيرد صورت اصلي بخش براساس محاسبهاش كه بودم آكوردشناسي
همان اضافه به موضوع اين ;است من آكوردشناسي اساس هست كه جا هر من نظر مورد اصلي صداي
و بشود استخراج آكورد از ميتواند ملودي گفتم كه همانطوري يعني گفتم كه اولي موضوع
چقدر هر حالا ميشوند ، استخراج آكوردها از ملوديها معمولا اروپايي موسيقي در.بالعكس
يعني موضوع دو اينبشود استخراج ملودي از آكورد كه داريم بيشتري نياز ميآييم شرق به
من آكوردشناسي اساس بالعكس ، يا آكورد از ملودي استخراج و اصلي صداي براساس آكوردشناسي
.بودند
زنداني ، دوباره يعني بعدي قطعه در ميشنويم ، نبرد قطعه ابتداي در كه ايرا ملودي *
براي ابزار تنها بهعنوان زندان در زن سكوت تداعيكننده من نگاه از كه ميشود ، شنيده
و داديد انجام را تكرار اين فكري چنين با هم شما آيا بدانم ميخواهم من.ميباشد نبرد
است؟ شده القا شنونده من به شما طرف از فكري انتقال يك طريق اين از
كه قطعه روانشناسي همان براساس فكرش ولي.نباشد هم ميتواند و باشد ميتواند -
اينها حالا ببرند ، جلو به را موسيقي اين بايد ستونهايي.شده انجام گفتم شما قبلابه
نظر از چه و بياني نظر از ، چه شماست مدنظر كه مطالبي همان با باشند ، موازي ميتوانند
كه دارد را توانايي اين ملودي ، اين كه دادم تشخيص من كه است اين موضوع اصل ولي.تاويلي
گوش به بهتر را منحني اين من كه ميشود كمكي شود تكرار دوباره ديگر دقيقه هفت اگر
ميتواند زنداني و نبرد در ملودي تكرار اين شما نگاه به توجه با و ميرسانم شنوندهام
متوسل و ميشود ايجاد سلطان براي كه ياسي بعد و نبرد از را زنداني ;بكند معاني تداعي
قطعه با اگر و باشد ميتواند تاويلشخصي ديگر اين ابرها ، سوي آن دنيايي به ميشود
.نبودم فكر اين به شايد من وليندارم مسالهاي من ميكند راضي را شما و ميخواند
.كردم فكر مساله اين فنيبه نظر بيشتراز
ميشوم مواجه آن با كه سوالي اولين.كنيم صحبت نو موسيقي اركستر درباره كمي حالا *
ويلنسل ، چون غربي سازهاي از بعضي صداي ما سنتي سازهاي همنوازي كنار در كه است اين
بود؟ چه شما كار اين علت.ميشنويم سلونوازي صورت به را پيانو و كلارينت
اركستر در سازهايسنتي فقط كه بود اين سعيماندر تمام اول ما كه است درست اين -
شالوده يك ميخواستيم ما.شد برداشته طور اين آگاهانه و بود اول قدم فقط اين ولي باشند
من و نبود پايان نقطه ولي بود شروع نقطه اين.باشيم داشته ايراني سازهاي اصوات از اساسي
به آن همه و دارم من كه پژوهشي نيازهاي روي ما.باشد اين بايد فقط كه بودم نگفته هم
كه اين به بسته و داريم احتياج مختلف تلفيقات از بسياري به ميگردد باز موسيقي بيان
سازهاي به حتي ماميگيرد را خودش خاص شكل اركستر است من كار از مرحلهاي چه در پژوهش
در ما ميشنويد ، الكترونيكي اصوات دو شماره چهارگاه در شما.نميكنيم عنايت هم غربي
انشاءاللهاز بشود اگر اميدوارمكنيم محدود را اركستر ونبايد داريم كامپيوتر آنجا
جزو كامپيوتر و كنيم اجرا زنده بهطور كامپيوتر با همراه كنسرت يك بتوانيم آينده سال
يك سازهاي كردن جمع ما هدف.است آهنگسازي ما هدف بنابراين.بود خواهد ما اركستر اصوات
كه اصواتي با دادم تشخيص مرحله يك در ;است نوآوري است ، آهنگسازي من هدف.نيست خاص ملت
خود موسيقايي بيان براي جديد فضاهاي مقدار يك بياورند بوجود ميتوانند ايراني سازهاي
.باشم داشته ميتوانم
و ايراني سازهاي از تركيبي ميتوانم كه رسيدم نتيجه اين به ديگر مرحله يك در
از ساز آن كه است ممكن حتي مغايرتندارند ، هم اصلابا اينها باشمو داشته غيرايراني
ولي استراليا جنگلي - بومي ساز نوازنده يك با داشتيم قراري يك اتفاقاما.باشد برزيل
حرف موسيقي در ببينيدماكند ترك را ايران شد مجبور و كرد پيدا گرفتاري متاسفانه
يك حتي من.ديگر چيز هيچ نه و ساز نه است مهم حرفمان ميزنيم ، اصوات با را خودمان
و قابلمهها از سازها درصد پنجاه تقريبا كه "بزرگ مادر آشپزخانه" اسم به دارم قطعهاي
.ميشود بيان گونه اين قطعه و ميشود كارگرفته به آشپزخانه در كه است ديگهايي
گرفته؟ صورت شما خود نظارت با CD در قطعات نظم اين *
عسگري آقاي مشاوره همچنين بودهو صدري قوام خانم و من نظر زير نحوي به چيز همه -
ساز نوازندگان با قطعات از بعضي در حتي.بودند درگير خيليها اصولا و ;ما ضبط مهندس
خيلي قطعات بين كه بود اين افتاد اتفاق انتشار در كه اشتباهي تنها.كرديم مشورت تخصصي
بود انگليسي موسسه اشتباه اين.متاسفم خيلي من و زد صدمه خيلي اين و شد گذاشته كمزمان
كار اين با و شد مرتكب اشتباهي چنين كسي چه اجازه با نميدانم ميكرد ، تكثير را اصل كه
گرفتن نظر در با خوب ولي.است مضر كار براي اين كه كرد ايجاد قطعات بين پيوندي يك خود
ثانيه چند كه اين براي اوقات گاهي حتيببخشيد بايد هست CD در كه خوبي چيزهاي آن تمام
جزو را سكوتها ما نداشت ، سكوت اندازه يك به قطعه تا دو.كرديم بحث ساعتها ما باشد سكوت
لطمات مقابل در ولي ;زد خيليبدي اتفاق ، لطمه اين بوديمو داده قرار موسيقايي كار
به و بشود شروع كاملاايراني CD داشتم دوست.است هيچ ميزنند ما به دائما كه ديگري
بيا بگويم تهراني همشهري يك به كه رفتم پيش زمينه اين روي بيشتر من.برود انتزاع طرف
قطعهاي يك ميتوانيم ما و نميشود تمام مناينجا حرف ولي كنيم گوش هم با چهارگاهي يك
زياد قرون بعداز بالاخره مثال براي ميتوانيم بعد و كنيم گوش ايراني موسيقي از ملهم را
در را مستقل شخصيت دو و بدهيم نجات شعر حاكميت از را موسيقي و موسيقي حاكميت از را شعر
اكثر را سير اين.برسيم انتزاعي فضاهاي سري يك به ميتوانيم بعد و بدهيم قرار هم مقابل
مشكل و منبسط و غليظ بحث بعد و ميكنم شروع دوستانه خيلي من.داشتند دوست ما همكارهاي
.ميشود
قطعه يك صرفا خدا باغ آيا.دشواريست بسيار كار خدا باغ قطعه با كردن پيدا ارتباط *
است؟ انتزاعي
در را ابهامي اصطلاح به حالت يك ميخواستم.است معاني تداعي همان جزء هم خدا باغ -
خدا باغ در ميكنيد فكر شما كنم ، صحبت بخواهم عاميانه كاملا اگر حالا و كنم تهيه قطعه
يك بهطرف قطعه و ميدانم انتزاعي خيلي مفهوم يك را خدا باغ من ;ميزنند مضراب و تار
.ميرود پيش انتزاعي قطعه
و يكبار با ديگر كه حدي به ميشود ، بيشتر و 2 شماره 1 افلياي در شما كار پيچيدگي *
با را مردم رابطه اساس اين بر.دارد وجود بيگانگي از حسي هنوز قطعه دادن گوش بار دو
بشود؟ فهم موسيقي اين تا برد مي زمان چقدر ميكنيد فكر و ميبينيد چطور خودتان موسيقي
فلسفي درتزهاي و است شده نوشته زنده اجراي براي موسيقي نشده ، نوشته CD براي موسيقي-
و فني شنيداري يكي:داريم موسيقايي شنيدار نوع دو ما.كردم باز بيشتر را مسئله اين ام
در دانشفني نقش و فني شنيداري ميشود ، شنيده CD روي موسيقي كه وقتي.ناب شنيداري يكي
فني شنيداري ميشود ، شنيده زنده وقتي و ميشود كم ناب شنوايي وقدرت ميرود بالا شنونده
ناب شنيداري اما كرد خواهد بازي را خودش نقش شنونده فني پيشزمينه به بستگي صورت هر در
.ميشود منتقل شنونده به مجري توسط موسيقي كه است اين براي اين و خواهدرفت بالا قدرتش
شنونده به درست را من پيام وقتي صحنه روي مجري.است انسان يك مجري نيست ، گرامافون مجري
عصبي رابطه اين ناب شنيداري آن طريق از باشد نداشته فني دانش كه شنوندهاي برساند ،
عنوان به ما كه گفتم مكررا من.ميكند برقرار موسيقي با را صريح و صحيح و سريع بسيار
و ميزنم حرف حقيقت در دارم من.كنيم دشوارش كه نكرديم قايم موسيقيمان در چيزي آهنگساز
ناب شنيداري در اما.ميشود سختتر يا آسانتر مقدار يك مختلف مقاطع در زدن حرف طبيعتا
دريافتش شنونده و ميگيرد تماس شنونده با مستقيما فني دانش وراي از آهنگساز پيام
كه ميديديد و بوديد پيش شب چند همين بايد شما.ماست موفق اجراهاي امر اين شاهد.ميكند
دو كنسرت يك ماشدند دريافت خوب چقدر نوگرا جوان آهنگسازان آثار حتي من قطعات فقط نه
هيچ در كه ميدانم بعيد من شنونده با رابطه نظر از كه داشتيم رودكي تالار در پيش سال
دوباره مردم تشويق اثر بر كنسرت قطعات تمام.باشد افتاده اتفاقي چنين ديگري جدي كنسرت
هم را آن و نبود كنسرت برنامه جزء خدا باغ بهنظرم اضافي قطعه يك همراه به.شدند تكرار
براي اينكرديم اجرا (بوديم ديده تدارك ديگر كنسرت يك براي كه) اركستر آمادگي بهخاطر
سرپا زحمت به خستگي روي از من كه بود سالن در غوغايي و بود باور قابل غير هم من خود
باور مردم بگذارند و شوند بلند كه خواستم بچهها از و برداشتم را نتهايم بودم ، ايستاده
اتفاقا ;بودند موسيقيدان آنها ميكنيد فكر.كنيم اجرا نميخواهيم ديگر ما كه كنند
كه كساني درصد پنج و نود كنم مي فكر من.ميروند كنسرت به كم تهران در موسيقيدانها
دانشجوي بودند ، پزشكي دانشجوي.فني شناخت بدون بودند ، غيرموزيسين ميديدند را كنسرت
به CD با امكاندارد طبيعتا آنها.تاكسي راننده هم شايد و كارمند يا و بودند معماري
و هست CD ندارند كنسرترفتن امكان كسانيكه براي كه خوشحاليم ما.نكنند برخورد راحتي آن
يك ميتواند و خوبيه بسيار چيز ميبرند ، منزلشان رابه كنسرت از نمونه يك وسيله اين به
براي پيشزمينه ساختن بكند شما به ميتواند بيشتر كه خدمتي CD ولي.بشنود را خوب اجراي
براي كه وقتي ميسازد خودش براي ذهنيت يك CDاين طريق از كه شنوندهاي.است بعدي اجراي
كه اميدوارم من.ميشود برابر چند لذتش ميآيد سالن به موسيقي از ايننوع ديدن
را خودشان و كنند توجه خيلي موضوع اين به داشتند ، لطف خيلي ما به كه ما شنوندههاي
مادي نه كمكي هيچ نميشود ، كمكي هيچ ما به چون كنند ، آمادهتر CD اين وسيله به يكمقدار
موسيقي از خاصي نوع ما تلويزيون در ما ، چلوكبابيهاي در ما ، تاكسيهاي در.معنوي نه و
تفريح موسيقي اين و است تفريح اسباب بيشتر و ندارد رابطهاي خيلي تفكر با كه ميشود پخش
.كنيد تفريح برويد بايد و ميشويد خسته شما دادنش گوش بعداز كه است موسيقياي ايننيست
برنامه در كه ببينيم و بشود روبهرو مردم اقبال با باز ما موسيقي اين كه اميدوارم من
را شما خيال همينجا من.بيايند كنسرت به قويتر پيشزمينه يك با مردم آيندهمان هاي
علاقهمند يك و داريم متخصص شنونده يك ما. است من تفكر جزءطرز مسئله اين كه كنم راحت
هيچگاه آهنگساز و ;كنند گوش موسيقي كه دارند حق اندازه يك به دو هر اين ;فني دانش بدون
كه است نكرده قايم را حرفي دارد فني پيشزمينه كه كسي براي و نميكند خاصي ملاحظه
.بفهمند مردم ميزنم كه را حرفي ميكنم افتخار خيلي من.نفهمند ديگران
دف از استفاده در افراط
دف نوازنده آزادبيگي احمد با گفتوگو
به قريب وي.است (بجنورد شهرستان) خراسان استان از متولد 1352 بيگي آزاد احمد:درآمد
نزد را دف بيگي آزاد.ميكند دنبال دف ساز و موسيقي زمينه در را خود فعاليت سال 10
.است فراگرفته ايشان فرزندان و غوثي آغه ميرزا خليفه كامكار ، استاد بيژن همچون اساتيدي
.بخوانيد وي با را ما كوتاه گفتوگوي
بوده روبهرو افراط با آن از استفاده و دف ساز گذشته ، سال چند در ميرسد نظر به *
چيست؟ شما نظر.است
.است شده روبرو افراط نوعي با ساز اين هستيد واقف هم خودتان كه همانطوري متاسفانه -
اين كه ميشود نواخته نيست ، عرفاني ساز اين شايسته كه جاهايي در ساز اين مواقع بعضي در
ميان در آن شدن رايج يا و ساز اين شدن مد آنها از يكي كه برميگردد مطلب چند به خود
خودش جاي در اگر كه است خود خاص هيجان و شور و باطني نفوذ داراي ساز اين.است مردم عموم
خوب شاگرد بايد عرفاني ساز اين استفاده مورد در من نظر بهاست عالي خيلي شود استفاده
افراطگريها اين تا نشود برخورد ساز اين با مادي نگاه از همه از مهمتر و شود تربيت
آنگاه كند ، تربيت هم اخلاقي لحاظ از را شاگرد استاد ، اگر ميگويم هم باز.نيايد بوجود
.آمد نخواهد بوجود مشكل اين
ميبريد؟ بهره دف در نوازندگي شيوه چه از شما *
كه بود سبك صاحب بايد ساز اين مورد در من نظر به كه چرا است ، مشكلي بسيار سوال -
كه غوثي آغه ميرزا خليفه و كامكار بيژن استاد همچون بزرگوارم اساتيد به برميگردد هم آن
ميخواستم هميشه خودم كارهاي در من.دارند را خودشان نوازندگي خاص حالتهاي آنها دوي هر
به را غوثي آغه ميرزا خليفه عرفاني حال و حس يعني باشم ، داشته سبك دو اين براي پيوندي
آماده دف تكنوازي در را كتابي زمينه همين در.درآميزم كامكار بيژن استاد مختلف ريتمهاي
.ميكنم چاپ را آن شد مناسب وقت هر كه كردهام
برخي گذشته سال چند در چرا است ، برخوردار بالايي دهي صدا از دف اينكه به توجه با*
ميگنجانند؟ اجرا يك در دف ده چند گروهها ،
و حال با هم آن كه برميگردد عرفاني مجالس در گروهي نوازيهاي دف به كار اين ريشه -
سالنها نبودن مناسب و ساز اين بالاي صداي به توجه با.گردد اجرا بايد خودش خاص هواي
گروه اگركرد دقت ساز اين از استفاده در بايد سالن ، بر حاكم هواي و حال همه از مهمتر
اجراها خيلي چون چيست ، نوازنده هر وظيفه كه ديد بايد باشند نفر بالاي 10 دف نوازي
اجرا را ثابت تيم يكبار بقيه و ميدهد انجام را انفرادي كارهاي نفر يك فقط كه ميبينيم
عرفاني اشعار با خوانندگي بايد حتما دف گروهنوازيهاي و نيست درست كار اين كه ميكنند
.غوثي ميرزاآغه خليفه استاد گروه مانند باشند داشته خود در هم را
بگوييد؟ خود جديد و قبلي اجراهاي از*
و كردهام اجرا كشور از خارج در هم كنسرت چند و كشور داخل در را متعددي كنسرتهاي -
موسيقي اساتيد كنار در كه باشم داشته را آن لياقت كه است بوده اين من نظر مد هميشه
همچون اساتيدي كنار در كه داشتهام را اين افتخار تاكنون.بپردازم برنامه اجراي به كشور
جواد عليپور ، فرج يگانه ، محمد عالينژاد ، خليل سيد مرحوم ناهيد حس ذوالفنون ، جلال
.بپردازم برنامه اجراي به بطحائي
سكوت گاهي و گوياست صدا گاهي
سل گروه اجراهاي انگيزه به
اين در كه چرا شنوا ، ميخواهد گوشي كه شكوهي و دارد نوايي خود در نيز سكوت البته كه
را ، خود و شناخت ميتوان را خدا آن در كه نوايي شكوهترين با ميآيد ، پديد موسيقي زمان
.انسان ماندگار نواي است ، درون انعكاس موسيقي كه
موسيقي شايد ميماند ، وا خود از گاهي انسان كه بازار آشفته اين و حاضر عصر در
كه ناگفته كلامي فرياد شايد يا كهنه دردهاي بر درماني واقع در ماست ، دلمشغولي برترين
گونه اين نيز بتهوون موسيقي ، دنياي نابغه كه كند كمك سازندگي به و نشيند دلها بر
:ميگويد
".مينشيند قلب به و ميكند تراوش فكر از موسيقي"
زياد -دارد جريان دنيا در آنچه با مطابق -علمي و كلاسيك موسيقي امروز ايران در
هستيم موسيقي از سبك اين عمومي اجراهاي يا جدي كارهاي شاهد كمتر ما و نيست شده شناخته
.ميگردد نمايانتر -آكادميك محافل در حتي - خلا اين ميرويم ، پيشتر هرچه البته كه
ثابت است ، برخوردار ويژهاي جايگاه از امروز دنياي در موسيقي كه ميدانيم خوب همگان
.ميشود حمايت مختلف جوانب از نيز هميشه كه شده شناخته و
يا كمبودها تمامي عليرغم ولي يافته ، تغيير ديگر گونهاي به شرايط گرچه ما كشور در
برعهده آن مختلف جنبههاي شناساندن و رشته اين موقعيت تثبيت عمومي ، حمايتهاي عدم
كه شود گرفته نظر در فردي كار يك از فراتر بايستي و بوده موسيقي طرفداران و دوستداران
از جدي فعاليتهاي يكسري شاهد ما موسيقي جامعه اخير ، روزهاي در.انسانهاست براي موسيقي
وضعيت به توجه با و حال زمان در كه بوده كلاسيك موسيقي به علاقهمندان از قشري جانب
موسيقي از رشته اين جايگاه بهبود جهت در سايرين براي اميدواري و خوشحالي بسي جاي موجود ،
.است
و كلاسيك موسيقي ساختن نهادينه جهت در فعال مراكز از يكي عنوان به سل موسيقي گروه
.است امر اين بارز نمونههاي جمله از علمي
-جهان موسيقي بزرگ آثار از مجموعهاي -"شادي" كاست ارائه و انتشار دنبال به گروه اين
گيتار يك و سهويولن همراهي -"نيايش" نام با بعدي مجموعه ارائه منظور به كار ادامه و
ديگر برنامه چند اجراي به اقدام -مختلف اعصار در كلاسيك موسيقي برجسته آثار اجراي براي
موسسه در گروه اين توجه قابل و زيبا بسيار اجراي به ميتوان جمله آن از كه نموده نيز
همچنين "محك" موسسه همكاري با سرطان به مبتلا كودكان از حمايت در سفال مجسمه پژوهشهاي
همكاري با و پژوهش هفته بهانه به مديريت دانشكده در گروه اين هماهنگ بسيار اجراي
قرار علاقهمندان توجه مورد بسيار كه نمود اشاره ايران موسيقي انجمن و هنر فرهنگستان
.گرفت
ديدن ، بهتر براي است راهي روحبخش ، نواي اين موسيقي ، به پرداختن كه پيداست ناگفته
بودن بهتر براي ديگران به كمك بهانه همين به شايد و زيستن خوبتر نهايت در و شنيدن بهتر
و برداشته موثري گامهاي راه اين در وجود ، تمام با و مشتاقانه سل موسيقي گروه اعضاي كه
.مينگرند دورتر افقهاي به
.آينده پربار روزهاي به اميد و آنها بيشتر هرچه موفقيت آرزوي با
تاجيك مريم
|