درماني خدمات پوششبيمه نفرزير ميليون 33
شد درمانمنتشر و دارو
گرانپايه ريالي ميليارد وثيقهدو قرار
شد صادر
چاپ به نسبت متفاوت واكنشهاي ادامه
نو حيات روزنامه در طرحي
مورد در مطبوعات بر نظارت هيات بيانيه
حياتنو روزنامه
به روزنامهنگاران صنفي انجمن اعتراض
نو حيات و بهار توقيف
كنيم؟ رفتار نابينا كودك با چگونه
معلولين نياز مورد وسايل برخي معرفي
حركتي -جسمي
معلول روانشناسي بر درآمدي پيش
درماني خدمات پوششبيمه نفرزير ميليون 33
در: گفت كشور درماني بيمه خدمات سازمان درآمد و بيمهگري مديركل:ايرنا
.دارند قرار درماني خدمات بيمه پوشش تحت كشور جمعيت از نفر زمانحاضر33ميليون
نفر تعداد22ميليون اين از:افزود ايرنا با گو و گفت در دوشنبه هوشنگي باقر محمد
، طلاب هزارنفر و600 ميليون يك ، دولت كارمند نفر ميليون 6/، 5 روستايي
شامل را فرما وخويش آزاد نفر زار_ه و500 شاهد معظم خانواده و جانباز دانشجو ،
.ميگردد
پوششهيچ تحت كه افرادي جهت سازمان اين اعتباري رديف از سالجاري در:گفت وي
: افزود وياست شده داده اختصاص ريال ميليارد مبلغ320 بيمهاينبوده ، گونه
:داد ادامه وي. شدهاست كشور سطح در نفر ميليون سه بيمه صرف اعتبار ميزان اين
اين هزينه درصد شدهاندكه75 بستري مورد هزار شده ، 300 اعتبارياد محل از همچنين
بيمه فرد كهصورتگرفتههيچ باتمهيداتي:افزود وي.است گرديده پرداخت تعداد
.داشت نخواهيم كشور در جاري سال پايان تا نشدهاي
شد درمانمنتشر و دارو
.شد منتشر درمان و دارو پژوهشي علمي ماهنامه شماره بيستمين
خطاي يك از درسي انجمنها ، مسئوليت و اسلامي نظام در عدالت چون مطالبي شماره اين در
دو برابر در پزشكي جامعه پزشكي ، بيوتكنولوژي و ژنتيكي مهندسي اخلاقي جنبههاي پزشكي ،
.است رسيده چاپ به..و تاريخي تصميم
گرانپايه ريالي ميليارد وثيقهدو قرار
شد صادر
موقت بازداشت قرار:گفت گرانپايه بهروز وكيل مشهدي حاج رمضان:اجتماعي گروه
.شد تبديل وثيقه ريال ميليارد دو به گرانپايه
قضائي تصميم اين به اشاره با ايرنا با گفتگو در دوشنبه روز گرانپايه وكيل
گفتهام من ولي هستند وثيقه صددتهيه در گرانپايه خانواده: افزود مرتضوي قاضي
.نيست خانوادهموكلم توان در و است زياد مبلغ اين كه
اين موردوضعيت در دارد برعهده نيز را قاضيان حسينعلي وكالت كه مشهدي حاجي
تا كنيم صبر كهبايد گفته پرونده قاضي نيز قاضيان آقاي درمورد: گفت نيز موكلش
.شود تصميمگيري هم ايشان درباره عبدي عباس با همزمان
چاپ به نسبت متفاوت واكنشهاي ادامه
نو حيات روزنامه در طرحي
اسلامي جامعهانجمنهاي دعوت به تهران بازاريان از جمعي آميز اعتراض تجمع:ايسنا
.شد برگزار تهران بازار مسجد صحن در امروز صبح بازار و اصناف
به اعتراض در قم علميه حوزه مدرسين جامعه عضو فاكر ، حجتالاسلام ايسنا ، گزارش به
دوستان از بعضي ما ، روحاني دوستان از بعضي:گفت سخناني نوطي حيات روزنامه عملكرد
بوديم ، ستمشاهي رژيم زندانهاي در آنها با ما كه كساني از بعضي ما ، انقلاب دوران همسنگر
افاضل عاليقدر ، مراجع بزرگ ، علماي از بهتر كه ميكند تصور زرنگند ، خيلي ميكنند فكر
صندلي يك بر كه هنگامي ميكنند تصور آنها ميفهمند ، را مسائل متدين سياستمداران و حوزه
.نشستهاند آن بر كه هستند خودشان نشستند ،
شما كرد ، اعتراض موارد اين به كسي وقتي:افزود قم علميه حوزه مدرسين جامعه عضو
ابزار خودتان شما !بيچارهها دادهاند ، قرار سياسي ابزار را مذهبي عقايد ميگوييد
كه كاري هر كشور داخل در داريد دوست شما:داشت اظهار وي.نداريد خبر و شدهايد
!باد شرمتان نكنند ، دفاع قرآنشان و دين از مردم و نزند حرف هم هيچكس و بكنيد ميخواهيد
درآوردهايد ، صورت اين به را تصويرامام شما !قدمتان شكستهباد قلمتان ، باد سياه
كار ما مجلس ، رئيس آقاي ;ميكنند جناحي كار گوييد مي شما و است كرده تعطيل تهران بازار
فاكر.نيستيد متوجه و شدهايد ابزار شما ;ميكنيم دفاع دينمان از ما ميكنيم؟ ابزاري
اثر بر اينكه عوض است ، گذاشته را ارشاد وزارت اول خشت كسي چه دانم نمي كه من:داد ادامه
هم چيزي يك ;كنند مي جانبدارانه موضعگيري كنند ، تاسف اظهار آمده ، پيش كه غفلتي و خطا
و ميبريد خود عرض" بيخود كه ميگويم اصلاحطلبان به:كرد اضافه وي.شدهايم بدهكار ما
نميرسد ، اسلام به زورتان شما نميرسد ، ملت و انقلاب به زورتان شما ،"ميداريد ما زحمت
حرف آمريكاييها نظامي قدرت اعتماد به و آمريكاست شما ، پشتيبان !اصلاحطلبان آقايان
كسي ;آمد خواهد پايين هم شما صداي تن شود ، مضمحل آمريكا متحده ايالات فردا اگر ميزنيد ،
.ندارد افتخاري ديگر ميايستد ، خودش پاي روي بيگانگان با معامله روي از كه
قطعنامهاي صدور با پايان در تهران بازار (ره) خميني امام مسجد در تجمعكنندگان
.كردند محكوم را نو حيات روزنامه در طرح چاپ
اسلامي موتلفه جمعيت بيانيه
خطوط از (ره)خميني امام تقدس و حرمت:كرد اعلام بيانيهاي صدور با نيز موتلفه جمعيت
يا كسي به را آن تقدس و حرمت شكستن و شدن نزديك اجازه ايران غيرتمند ملت كه است قرمزي
رهبري و امام به ايران ملت عشق كه بدانند بايد اسلامي انقلاب دشمنان نميدهد ، رسانهاي
عشق اين بلكه ندارد نتيجه تنها نه توطئهها اينگونه كه است برخوردار استحكامي از نظام
.ميسازد بيشتر را اسلامي امت حساسيت و عميقتر را
است انقلاب حق در جفا مسائل ، بزرگنمايي
اسلامي ، شوراي مجلس در سنندج مردم نماينده ادب بهاءالدين ديگر سوي از
سياسي جناحهاي برخي سوي از نو حيات روزنامه در شده چاپ طرح بزرگنماييموضوع
روز ادب.دانست آنها حق در جفا ،(ره) امام و ملت انقلاب ، به خدمت قبلاز را
پيش سال به 66 مربوط نو حيات روزنامه شدهدر چاپ طرح:گفت ايرنا به دوشنبه
خامنهاي هادي كه روشني توضيحات:افزود وي.ندارد (ره) امام به ربطي و است
مطرح شبهات تمام مشخص طور به كرد ، ارايه مجلس در حياتنو روزنامه مسئول مدير
.كرد رابرطرف دراينباره شده
ازاين ندارد حق جناحي هيچ:اسلاميگفت شوراي مجلس در سنندج مردم نماينده
ازسوي موضوع بهاين رسيدگي از پيش و كرده سياسي بهرهبرداري قضيه
.كند صادر حكم مراجعذيصلاح
است باطل خيال آمريكا ، يك به نو حيات جريان اتصال
عسگراولادي اظهارات خصوص در اسلامينيز شوراي مجلس فرهنگي كميسيون عضو
يك آمريكا به جريان اتصالاين:گفت نو ، حيات روزنامه طرح به درواكنش
.ميدهد نشان درايران را او نفوذي نقش و آمريكا كردن بزرگ و است خيالباطل
در است قادر آمريكا بپذيريم اگر:افزود ايرنا ، وگوبا گفت سازگارنژاددر جليل
سئوال زير را جامعه ابعاد همه كند ، نفوذ اعمال برآنها و گيرد قرار ما روحانيت كنار
نيست جناح بهيك محدود منفياينواكنش پيامدهاي:كرد اضافه وي.بردهايم
.گيرد دربر را وميتواندهمه
مورد در مطبوعات بر نظارت هيات بيانيه
حياتنو روزنامه
قضايي مراجع از بيانيهاي در دوشنبه روز مطبوعات بر نظارت هيات:اجتماعي گروه
"نو حيات روزنامه در طرح يك درج موضوع قانوني و حقوقي موازين رعايت با" خواست
.دهند قرار رسيدگي مورد را
قرارگرفت ، ايرنا فرهنگي گروه اختيار در آن از نسخهاي كه بيانيه اين در
نظاممقدس بنيانگذار (ره)خميني امام حضرت والاي و معنوي شخصيت:آمدهاست
ملتمسلمان ستيزي ظلم و خواهي اسلام آرزوهاي تبلور عنوان اسلاميبه جمهوري
قسم حتيدشمنان كه است ايران انقلابي مردم آحاد احترام مورد تنها نه ايران
شخصيت اين بهعظمت نسبت اعتراف به ناگزير متعددي موارد در نيز ايران خورده
.شدهاند معاصر تاريخ گذار تاثير
مقدسات ، صرف و امام حضرت به جسارتي گونه هيچ:است شده تاكيد بيانيه دراين
.شد نخواهد تحمل گيرد ، صورت عمد يا سهو طور به اينكه از نظر
شدنمنبع روشن منظور به دارد ، تصريح مطبوعات بر نظارت هيات بيانيه دوم بند
ومديرمسئول ذيصلاح دستگاههاي بين شده انجام هماهنگي با خطايي ، چنين صدور
پوزش و عنوانتوضيح با را متني ديماه بيستم جمعه روز نو حيات روزنامه محترم ،
.ساخت متوقف خودرا فعاليت داوطلبانه مذكور روزنامه آن متعاقب و كرد منتشر
به نميتواننسبت روزنامه ، مسئول مدير مناسب و مسئولانه حساسيت به اذعان با
قانونيآنان تكاليف انجام در سهلانگاري و مسئول مديران جدي نظارت عدم
از بيش انتظاردارد مطبوعات مسئول مديران همه از هيات رو اين از.بود بيتفاوت
.دارند مبذول را لازم دقت و حساسيت تصاوير و مطالب درج به نسبت پيش
مرجع موضوعدر درج به توجه با:ميافزايد خود بيانيه در مطبوعات بر نظارت هيات
با و موازينحقوقي رعايت با كه مينمايد درخواست دادگاه از نظارت هيات قضايي ،
با و دهد راانجام لازم رسيدگي روزنامه ، اين مسئول مدير مناسب برخورد به توجه
.رساند ياري دركشور مطبوعاتي فعاليتهاي سالمسازي روند به عادلانه صدورحكم
به روزنامهنگاران صنفي انجمن اعتراض
نو حيات و بهار توقيف
و "بهار"روزنامه دو توقيف به بيانيهاي صدور با ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
.كرد اعتراض "حياتنو"
دو تعطيلي و توقيف شاهد ديگر بار يك متاسفانه:است آمده بيانيه اين در ايرنا گزارش به
از قبل "نو حيات"روزنامه با برخورد درباره البته.بوديم حياتنو و بهار يعني روزنامه
چندان ايران ملت نزد (ره)خميني امام مرتبت و شان كه شويم متذكر را نكته اين بايد چيز هر
با كرامت و تدبير با اميدواريم و است ناممكن آن به خدشه شدن وارد كه است مكرم و والا
شدن بيكار بماند دور نظر از نبايد آنچه اما شود برخورد روزنامه اين در مطروحه موضوع
با برخورد روند چنانكهاست مطبوعات دستاندركاران و روزنامهنگاران از ديگر جمعي
نشر و بيان آزادي حق پاسدار بايد كه قضائيه قوه سوي از هم آن اخير سال پنج در مطبوعات
شغلي امنيت هيچگونه و شده مطبوعه حدود 90 تعطيلي و توقيف به منجر تاكنون باشد ، جامعه در
.است نگذاشته باقي روزنامهنگاران براي
هيچ كه مطبوعات توقيف جهت مصوب 1339 اقداماتتاميني قانون و 13 مواد 12 به استناد
غيرقانوني اقدام بيانگر كافي اندازه به خود ندارد ، مطبوعاتي فعاليتهاي با ارتباطي
و قانوني وجاهت فاقد را برخوردها گونه اين دليل اين به و است باره اين در دادگاهها
قانون اصل 168 اجراي به توجه عدم ميشويم يادآور حال عين در.ميدانيم توجيه غيرقابل
مرز به را ما اميد روزنامهنگاران ، درباره خصوصا مطبوعاتي ، جرايم با رابطه در اساسي
و بايد آنچنانكه روزنامهنگاران كشوري در اگر كه ميدهيم هشدار و است رسانده شكنندهاي
و جامعه متوجه زيان و آسيب بيشترين بپردازند ، خود حرفهاي وظيفه ايفاي به نتوانند شايد
.ميشود سلب مردم از اجتماعي نظارت حق و شد خواهد آن ادارهكنندگان
شدهاند ، بازداشت كه نگاراني روزنامه درباره را خود عميق نگراني صنفي ، انجمن پايان در
و انساني و قانوني موازين دقيق رعايت با كه ميخواهد مربوطه مراجع از و ميدارد اعلام
و دلگرم حرفهشان مورد در را روزنامهنگاران و بررسي را موضوع حادث رواني فضاي از فارغ
.باشند رسان ياري
كنيم؟ رفتار نابينا كودك با چگونه
پدر يك تجربههاي به مروري
همواره آگاه و توانمند والدين ندارد كودكان ديگر با فرقي نابينا كودك رواني خصوصيات
برميدارند گام كودكان اين پرورش و آموزش براي ديگران از موثرتر
بودن اجتماعي شايد.است يكديگر به انسانها متقابل خدمات و فعاليت حيطه اجتماعات ،
جلب به قادر خود ارتباطات در انسان اگراست خدمات اين به او نيازمندي دليل به بشر
و خواستهها تحقق زيرا است شده محروم عظيمي بهره از نباشد ديگران مساعدت و حمايت
نسبت به انسان صورت هر به.است ديگران حمايتي چتر از برخورداري مستلزم او نيازهاي
در و برآمده موانع و مشكلات همه عهده از كه است شده تجهيز نوعي به طبيعت در خود نيازهاي
مواهب از يكي از دليل هر به انسان وقتي اما.آيد بيرون پيروز مبارزه ميدان از خاتمه
.ميكند فرق كاملا وضع ميشود مطرح جامعه در معلول عنوان به و محروم الهي نعمات و طبيعي
لطمات ميتواند خود ناچيز ، هراندازه انساني حواس و طبيعي قواي از او محروميت
لازم حمايتهاي از برخورداري صورت در برعكس يا كند وارد او جان و جسم بر جبرانناپذيري
.بگذارد نمايش عرصه به را خود ديگر توانهاي و داشته هماهنگي جامعه با نيكو نحوي به
جامعه اين مشخصات از منتظر نگاههاي و خاموش فريادهاي.پرغوغاست و ساكت معلولين جامعه
ميشوند آشنا احوال اين بر ميافتد خاموش وادي اين به گذرشان دليل هر به كه كساني.است
هريك حضور.نيستند خصوص اين در قضاوت به قادر ندارند مردمان اين با برخوردي كه ديگران و
و مشكلات مسائل ، با جامعه آن برخورد موجب خانواده همچون كوچك جامعه يك در افراد اين از
.بود خواهد طبقه اين محروميتهاي
بهراحتي خانواده يك در هيچگاه معلول كودك يك حضور كه است اين واقعيت اما
اين با سالم برخورد و معلولين جامعه مشكلات با آشنايي جهت رو اين از.نيست توجيهپذير
شادي زنگ سرنوشت پيش سال سه حدود.ميآيد بهحساب لوازم و ابزار ضروريترين آگاهي ، طبقه
دنيا اين به هنگام از زودتر ميخواست كه نوزادي.درآورد بهصدا خانهام در را هيجان و
چندان شادي اين ليكن.پيچيد خانهام در صدايش و كرد غافلگير را ما ماهه هفت گذارد ، پا
ديدن از و ديده آسيب دخترم چشم عصب بيمارستان ، در ناخواسته اهمالي دليل به.نبود پايدار
در معلول نوزاد يك حضور با آشنايي يعني واقعيت بااين برخورد.شد محروم ديدنيها همه
و بود حقيقت اين بر حاشيهاي چونها و چند.پذيرد انجام بهراحتي نميتوانست منزل
جامعه مشكلات با من گونه بدين.ميخواست آهنين تواني نوزاد اين پرورش و نگاهداري مشكلات
آگاهي ، .بگيرم كار به او از حمايت جهت در را توانم همه ميخواستمشدم آشنا معلولين
كند ، هدايت و راهنمايي مرا تا بيابم را مراكزي يا مركز ميخواستم.بود نيازم بيشترين
اطلاعات سطح ميخواست دلم.كند رشد بقيه كنار در ميتواند نوزاد اين چگونه كه بياموزم
اما كنم مراقبت او از مهربان و دلسوز پرستاري و مشاور همچون خود و داده ارتقاء را خود
.يافتم كمتر گشتم هرچه
ولي كردم مراجعه مراكز بسياري به هرچند.نيافتم خاص جامعه اين حمايت براي را مركزي
و سوي اين زيادي انجمنهاي گرچه.نديدم نابينا كودك والدين به اطلاعرساني براي انجمني
بهچشم دهد آگاهي و آموزش نابينا كودك والدين به كه نشريهاي دارند ، فعاليت سوي آن
و مشاورهاي سياحتي ، تفريحي ، مراكز نبود افراد ، اين براي ويژه تسهيلات كمبود.نميخورد
افراد موفق الگوهاي از اطلاعرساني شبكههاي نبود.طبقه اين براي تخصصي كودك مهدهاي
نشريه ، كتاب ، كمبود آنها ، پربار تجربيات از شدن بهرهمند منظور به آنها خانواده و معلول
...و معلول قشر اين براي سيما و صدا در برنامههايي نبود جهتيابي ، و حركت آموزش فيلم
اينخصوص در فراواني كوشش و گماشته همت تجربه كسب به شخصا خود تا داشت آن بر مرا
و نشريات كتب ، بررسي با سال ، سه گذشت با اينك.گيرم بهره آنها از عملا و برده بهكار
ترجمه نيز و يافته انتشار فارسي بهزبان زمينه اين در كه مطالبي تمامي مطالعه بالاخره
كرده پيدا من براي قانون صورت كه را شخصيام تجربيات از چكيدهاي اينترنت از متون بعضي
مفيد ميگيرند ، قرار من گذشته موقعيت در كه افراد بسياري براي شايد تا ميدهم ارائه است
.باشد حركت براي مساعدي قدمهاي و
نكنيد فكر او بينايي نقص به.اوست با عادي رفتار و نابينا كودك پذيرش گام ، نخستين
آگاه و توانمند والدين.ندارد كودكان ديگر با فرقي نابينا كودك رواني خصوصيات كه چرا
قادرند آنها.برميدارند گام كودكان اين پرورش و آموزش براي ديگران از موثرتر همواره
آنها.ببينند تدارك خود كودكان براي را تجربه كسب و رشد امكان پرتحرك و سالم فضايي در
مناسب ، محيطي و شرايط آوردن بهوجود با و داده كاهش را محدوديتها ميتوانند حتيالمقدور
بايد كودك.كنند پيشبيني كودكان مهارتهاي سطح ارتقاء براي فضايي و يادگيري براي فرصتي
مساعي.آورد بهدست را مناسب تجربه بستر ، اين در و كرده تجربه خود بهشخصه را چيز همه
افزوده آنها كلمات خزانه ميزان بر كه شد خواهد باعث كودكان آموزش جهت در والدين پيگير
بايد كودك اجتماعي ارتباطات ميزان.گردد مرتفع لامسه حس تقويت و مفهومسازي مشكل و شده
برادر و خواهر ارتباطباشند داشته ارتباط بيشتري افراد با بتوانند آنها تا يابد توسعه
همسالان با كودك ارتباط كيفي اثرات.باشد صميمي و عادي هم به نسبت نابينا كودك
طبيعت يعني موجود واقعي كتاب تنها با را نابينا افراد.است سايرين از بيشتر غيرخويشاوند
.شوند بهرهمند خود آزاديهاي حداكثر از كودكان اين تا دهيد واجازه سازيد آشنا
و عاطفي ارتباط.دارد بيشتر عاطفي ارتباط به نياز منزل در آرامش كه ميدانند والدين
به نسبت والدين مهرورزي و صميميت.است كودكان شخصيتي امنيت تضمينكننده مادر و پدر عميق
.ميكند ايجاد كودكان رواني بهداشت و جسمي سلامتي بهبود در ارزشمندي بسيار اثرات هم
اندازه هر.كند لمس را شما دهيد اجازه و بگيريد آغوش در را كودك يكبار روزي حداقل
ارتقاء بيشتر نابينا كودك آموزشي و ارتباطي خودرهبري ، خودياري ، اجتماعي ، مهارتهاي ميزان
موجب مهارت ارتقاء.داشت خواهد نيكوتري چشمانداز جامعه با او برخورد مقدمات يابد
عاطفي را كودك و ميدهد افزايش را او اعتمادبهنفس تشويق.ميشود اعتمادبهنفس افزايش
تشويق بنابراين.ميسازد خدشهدار را كودك هويت و عاطفه تنبيه كه بارميآورد ، همانطور
مرزهاي بايد بينديشيد آنها تواناييهاي به پيوسته و است كودك اعتمادبهنفس كليد
عمل هماهنگ خانواده يك بهصورت و داشته بازنگاه را نابينايان خانوادههاي با ارتباطي
كه چرا ميطلبند را مضاعفي كاملا انرژي و وقت همواره بينايي ، آسيب داراي كودكان.كرد
و شناسايي بايد را كودك علاقههاي.ميكند جبران را حاصله نقص بيشتر توجه و انرژي صرف
.بردارند قدم استقلال و موفقيت سمت به مضاعف تشويق با تا نمود بسترسازي آن راستاي در
را خود همواره.باشد دوستانه و قاطعيت با توام بايستي كودك با والدين رفتار و آموزش
بگيرند ياد آنها تا ميكند كمك خود اينكنيد آماده آنها بدرفتاريهاي با مقابله براي
.باشند داشته رفتاري چه اطراف محيط در كه
صحبت بيشتر او بابخواهيد مسئوليت او از و بدهيد مسئوليت كودك به ميتوانيد تا
شناسايي را او علاقه مورد بازيهاي.كنيد تقويت را او لمسي و بويايي شنوايي ، قدرت و كنيد
با لذا.ميكند صرف سرگرمي نوع يك براي را محدودي زمان كودك كه باشيد داشته توجه و كنيد
را او بازي سطح سرگرمي ، و بازي وسائل گردآوري و جديد محرك محيط و فراگيري زمينه ايجاد
تدارك برايش را كوچك و بزرگ پارچهاي و پلاستيكي اشكال و حيوانات انواع.دهيد گسترش
منزل محيط در كمتر را كودك.دهيد توضيح او به آن ويژگيهاي و مشخصات از و ببينيد
جمله از مختلف كلاسهاي در را او و برده بيرون پارك يا خريد براي را او حتما نگهداريد ،
به اضافي كمكهايباشد بيكار منزل در كودك نبايد كه باشيد داشته توجه.دهيد شركت شنا
كودكان اين مواقع بعضي.ندهيد جلوه بزرگ هرگز را بينايي مشكل و كرده حذف را نابينا كودك
رفتار با بايستي والدين كنند ، درخواست نادرستي توقع تا داده قرار بهانه را خود نقص
و كنيد حذف را مستقيم دخالتهاي حتيالمقدور.كنند توقعاتايستادگي اين مقابل در منطقي
بايد.كنيد جلب جديدي محرك به را كودك توجه مركز كودكان بين نزاع يا وي درگيري صورت در
است مردود ميشود كودكان اين در نااميدي و ترس به منجر كه تربيتي شيوههاي كه داشت توجه
قصههاي.داشت انتظار را سالم فرد تربيت نميتوان هرگز ناراحت و مضطرب والدين از لذا
بازيهاي ساير و تعادلي بازيهاي و خمير پازل ، گلبازي ، كودكانه ، سرود و نوار و آهنگدار
ده كودك براي شب هر.ميباشد كودك براي لذتبخش و سرگرمكننده وسائل بهترين موجود ،
.بگوئيد قصه او براي يا و بخوانيد كتاب دقيقه
ذهن در مثبت جنبه با رفتار آن انجامپذيرد ، تشويق با توام رفتار يك تثبيت هرگاه
.ميبندد نقش كودك
و ترحم از فارغ ميبايست كودكان اين با والدين نگاه و رفتار شيوه و كلام آهنگ
با.شود رعايت بايد پيوسته "محدوديت ميزان كمترين" جهاني اصل مصداق.دلسوزيباشد
از.ندارند خود همسالان ديگر با تفاوتي هيچگونه گويي كه كنيد رفتار طوري نابينا كودكان
نابينا كمتواني امر اين زيرا كنيد خودداري نابجا تخفيفهاي و پوشي چشم ارفاق ، گونه هر
ناشي عواقب كنند معاف كارها انجام از را نابينا كودكان والدين ، هرگاه.ميكند تقويت را
خود فرزندان استقلال جهت در اگر همچنين.بود خواهد كودك براي كفايتي بي حس ايجاد آن از
به را آنها زندگي عمر ، آخر تا كودك وابستگي بودنو تحتالحمايه منفي اثرات نكنند تلاش
.كشاند خواهد زنجير
از كودك گذاشتن آزاد.ميشود كودك توانايي و قوا تحليل موجب اندازه از بيش مراقبت
.است مفيد خطر صورت در كنترل و دورادور داشتن نظارت و لحاظ هر
نابينا كودك پدر
موسوي جلال سيد
معلولين نياز مورد وسايل برخي معرفي
حركتي -جسمي
تا زانو روي از كه اشخاصي براي است وسيلهاي (مصنوعي پاي) پروتز:هوشمند پروتز (1
همراه به هميشه از زيباتر معلول شخص كه ميشود موجب وسيله اين باشند ، شده عضو قطع لگن
است ميكروكامپيوتري داراي و برود راه آهسته و تند رفتن راه در زانو موزون و نرم شدن خم
هماهنگ آن سرعت مختلف شرايط با و ميكند تنظيم را آن و ميدهد تشخيص را معلول سرعت كه
تنظيم را خود سرعت نتواند معلول اگر (مصنوعي پاي) پروتز در زياد سرعت كه چرا ميشود ،
.شود پرت جلو به و شده كنده معلول شخص پاي از (مصنوعي پاي) پروتز كه دارد احتمال كند
.دارد وجود بماند عقب ديگر پاي از پا يك كه اين احتمال باشد كم معلول شخص سرعت اگر
انجام امكان و نيست اضافه نيروي به احتياجي ديگر هوشمند يعني پروتز از نوع اين در اما
تا زانو آن در و دارد وجود زانو شدن خم خوب قابليت دليل به روزمره گوناگون فعاليتهاي
(طبيعي زانوي از بيشتر حتي) ميشود خم درجه 155
ميكند محاسبه را معلول شخص گامهاي و رفتن راه سرعت كه است گيرنده داراي پروتز اين
شخص رفتن راه مانع باطري شدن تمام يا ضعيف كه ميكند كار باطري عدد يك با گيرنده اين و
.نميشود
و جسمي معلولين و جانبازان سالمندان ، مخصوص ماشين اين:(برقي اسكوتر) برقي ماشين (2
و نيست ويلچر شكل ولي ميدهد انجام را برقي ويلچر كار ماشين اين.است شده ساخته حركتي
به نيز آن كار و نميكند معلوليت احساس هيچ آن روي در معلول كه است اين آن مزاياي از
:است آناين ديگر مزاياي از و ندارد سوخت به نياز و است برق وسيله
پاركها و خيابانها در استفاده قابل (1
طرفين آينه و بوق و راهنما و عقب و جلو روشنايي به مجهز (2
متحرك فرمان و جلو و عقب دنده داراي (3
جهات تمام به چرخشي قابليت با صندلي داراي (4
ميكند طي را راه كيلومتر تا60 ساعته يك شارژ بار هر با (5
ساعت در كيلومتر سرعت12 حداكثر (6
وفا شروين
معلول روانشناسي بر درآمدي پيش
پيشبرد تحليل و تجزيه دارد معلوليتها درمان روند در موثري نقش انگيزه كه آنجايي از
اين به انگيزه مكانيسم عملي طور به.ميرسد نظر به ضروري معلول روانشناسي در پديده اين
او توانايي و قدرت بالارفتن سبب انسان ، ذهن در عمل نتيجه از دركي قابل تجلي كه است صورت
وفعل تحولات يكسري بروز سبب هدف به رسيدن ميل حقيقت در.ميگردد هدف آن به رسيدن راه در
انسان اينجا در ميناميم انگيزش را تحولات اين كه ميشود انسان بدن سيستم در انفعالات و
معلول فردميكند احساس خود در را اهدافي به نيل و پيروزي براي جانبهاي همه آمادگي
ترسيم ذهن در خود اجتماعي و فردي آينده از قبولي قابل و منطقي تصوير بتواند اگر نيز
راستا اين در.ميكند دنبال جديتر را خود درمان موقعيت آن به رسيدن براي نمايد ،
فرد.است معلول فرد انگيزه بردن بالا عوامل موثرترين از يكي عاطفي راهكارهاي بكارگيري
ديگران سوي از و باشد داشته دوست ميتواند افراد ساير مانند كه كند باور وقتي معلول
ميدارد آن بر را او ارزشمندي احساس همين و مييابد ارزشمند را خود گيرد قرار محبت مورد
درمان در را عشق شخصي تجربيات با منبپردازد تكامل و درمان به بيشتري جديت با تا
تحت نيرو همين كمك به را معلوليتم از اعظم بخش و يافتهام موثر بسيار خويش معلوليت
و ميداند بيماريها و علتها تمام طبيب را عشق "روم ملاي" كه نيست بيجهت.درآوردم كنترل
:ميفرمايد
ما سوداي خوش عشق اي مرحبا
ما علتهاي جمله طبيب اي
ما ناموس و نخوت دواي اي
ما جالينوس و افلاطون تو اي
شد چاك زعشقي جامه هركهرا
شد پاك كلي نقص و عيب اوز
ذهني معلول
يافتن مانند اساسي امور در برنامهريزي از جدا انسان در فعال ذهن و تفكر و نقش
او به كه اوست رفتاري عملكرد به بخشيدن جهت عامل...و زندگي مسير انتخاب ايدئولوژي
.ميآموزد را اجتماعي چهارچوب در زيستن
معلول ميگردد ، اجتماعي سيستم به بخشيدن نظم موجب كه افراد رفتار همساني حقيقت در
فرد شود وارد خلل انسان ذهن سيستم در دليل هر به چونانكه.آنهاست پوياي و سالم ذهن
رفتاري ناهنجاريهاي دليل به بپردازد تصميم اتخاذ به زندگي در نميتواند اينكه بر علاوه
كمك ما به ناهنجاريها اين ضعف و شدت چند هر.ميشود قلمداد مانده عقب ديگران بين در خود
گروه اين بارز مشتركات ولي شويم قايل تقسيمبنديهايي معلوليتها از حوزه اين در ميكندتا
دليل به ذهني معلول.ميكند فراهم را ذهني معلول روانشناسي در كلي مباحث طرح زمينه
.ميشود شناخته خود رفتاري ناهنجاريهاي واسطه به جمع در خود ذهني نسبي نارسايي
پيدا حضور جامعه در مستقل شخصيت يك صورت به ندرت به افراد نوع اين كه آنجايي از
بحث در لذا برخوردارند خود خانوادههاي فيزيكي همراهي و حمايت از همواره و ميكنند
:اساسياست مساله دو ذهني معلول روانشناسي
فرد با برخورد چگونگي-1
.فرد خانواده مشكلات درك-2
هر به را خود ميتواند دليل همين به است آگاه كمبودهايش و نقصها از خود جسمي معلول
از حدي تا ميتواند است آگاه خويش شرايط بر اينكه دادن نشان با و دهد وفق جامعه با طريق
بنابراين.ندارد شناختي خويش بر ذهني معلول امابكاهد خود خانواده رواني فشار
نكته اين درك رو اين از نمايد برقرار جامعهاش و خانواده با همكاري رابطه هيچ نميتواند
خانوادهاش در ذهني معلول با صحيح ارتباط برقراري در را آنها ميتواند ديگران جانب از
خودغافل مشكلات درك از جسمي معلول خلاف بر ذهني معلول چون داشت توجه بايد.دهد ياري
بر لذا.ميگردد خانواده متوجه ذهني معلوليت از ناشي رواني فشار تمام رو اين از است ،
. بكاهند آنها رنج از خانوادهها اين شرايط از خود درك ابراز با است واجب سايرين
فشار ميزان بر جامعه رفتار يعني ميشود مسالهمشاهده اين عكس موارد اكثر در متاسفانه
به معلول فرزند رهاكردن قبيل از پيشنهادهاييميافزايد ذهني معلول داراي خانواده رواني
نيز ذهني معلول كودك زيرا ميافزايد ايشان روحي مشكل ميزان بر كه است مواردي از خانواده
است ناگوار و سخت رهاكردنش و دارد را گوشه جگر حكم مادرش و پدر براي شرايطي هر تحت
نوع اين ايزولاسيون مساله.است اهميت حائز ذهني معلول روانشناسي در كه ديگري مساله
در جامعه يا فرد سياستهاي از است عبارت انزواگرايي يا ايزولاسيون مفهوم.ميباشد افراد
يك گوشهگيري و انزوا به كه بينالملل جوامع صحنه در كشورهايي يا كشور و اجتماع صحنه
يك از.است بررسي قابل منظر دو از ايزولاسيون حقيقت در.ميشود منجر كشور يك يا فرد
ديگري ديدگاه از و باشد خود انزواي عامل و خواهان ميتواند جامعه يا فرد خود ديدگاه
مقدمه اين از بعدباشند جامعهاي يا فرد انزواي عامل ميتوانند جوامع و افراد
در موارد از بسياري در ذهني معلول يك خاصه معلول يك كه بپردازيم موضوع اين به ميخواهيم
آسايشگاهها گوشه در آنها كردن رها يا خانه در افراد نوع اين حبس.ميشود منزوي جامعه
.مدعا اين بر است گواهي
يا طبيعي است امري جامعه از ذهني معلول انزواي اين آيا كه ميشود مطرح سوال اين حال
براي.رساند حداقل به را آن جامعه همكاري با ميتوان كه است امري يا اجتناب قابل امري
.بنگريم آن به سياسي روانشناسي ديدگاه از كه است مناسب بحث اين شدن روشن
معضل همجوارش كشورهاي براي ميتواند منطقه يك در نيافته توسعه كشور يك كه همانطور
موجب و نمايند كوشش مذكور كشور پيشرفت و توسعه در كه كشورهاست ديگر نفع به و باشد آفرين
معلولين خصوص به معلولين پيشرفت نيزدر سالم افراد مساعدت و امداد نشوند ، آن ايزولاسيون
به نه طلبي توسعه كشور ، همانند معلول ديدگاه اين در ميباشد جامعه كل صلاح به ذهني
يافته توسعه كشورهاي مدد به كه است پيشرفت و رشد معناي به بلكه قلمرو توسعه معناي
ذهني معلول ميتوان راهكارهايي چه با و چگونه كه ميآيد پيش بحث اين حال.است نيازمند
.داد جاي جامعه بافت در را
كه است اين اجتماعي تعاون و همكاري ايجاد لازمه شد گفته نيز مقدمه در كه همانطور
زيربناي را شناخت اين و بشناسند خوبي به را يكديگر محدوديتهاي و توانايي نخست افراد
به جوامع بافت در را ذهني معلول بتوان آنكه براي.دهند قرار يكديگر از اجتماعي انتظارات
ذهني معلوليتهاي چون.داد قرار سنجي توان مورد را او و شناخت را او بايد ابتدا گرفت كار
معلولين از كاري نوع هيچ كه نيست طور اين و دارد ضعف و شدت جسمي معلوليتهاي همانند نيز
ميتوان اما.دهند انجام را دقيق و فكري كارهاي نتوانند شايد ذهني معلولين برنيايد ذهني
.كرد تربيت غيرفكري و فيزيكي كارهاي براي را آنها درماني -رفتار روشهاي بردن كار به با
بيهودگي و انزوا از را او شود مي بيمار خود بهبود باعث اينكه بر علاوه راهكار اين
.ميدهد نجات
رفتارهاي و گرفته فرد از ناهنجار رفتار كه معناست اين به درماني -رفتار روانشناسي
فرد قابليتهاي و رفتار نوع به توجه با درماني فرايند اين كه شود ، آن جانشين هنجار
پيشنهاد دكتر كنم ترك را سيگار ميخواستم وقتي":مينويسد راسل مثلا.ميگيرد انجام
."بزنم گاز ترشي تكه يك شد ايجاد من در كشيدن سيگار وسوسه كه هنگامي كرد
جايگزين را هنجار رفتار و گرفت معلول از را ناهنجار رفتار ميتوان چگونه ببينيم حال
به بايد كه است غيرمعمول هيجانات ابراز معمولا ذهني معلول يك ناهنجار رفتارهايكرد آن
.شود عادي افراد واكنشهاي شبيه رفتهرفته و شود داده جهت آن
از بيش هيجان و بيقراري ميتواند دست اين از رفتارهايي و هيجاني بازيهاي -آواز -موسيقي
.نمايد تعديل را افراد نوع اين حد
حسيني محسن سيد
طه
|