|
|
وطني - جهان جامعه
بخش واپسين - شدن جهاني گيدنزي نگاه : اشاره ابعاد به سخنرانيش نخست بخش در انگليسي معاصر انديشمند و جامعهشناس ;گيدنز آنتوني است ، وقوع حال در شدن جهاني عنوان زير اخير دهه چند از كه بنياديني تغييرات گوناگون رفتن ميان از و اطلاعاتي تكنولوژيهاي در شتابناك تغييرات به نگاهي با گيدنز.كرد اشاره توان نمي ديگر رو اين از. كرد اشاره ملي فرا دولتهاي گيري شكل به ملتها دولت ساختار محدود تنها ، شود مي اتخاذ ملي مرزهاي در كه تصميمي هر كه انديشيد اين به گذشته مانند .است يافته همگاني و جهاني خصلتي مسائل شدن جهاني گرد فرا بواسطه امروز. همانجاست به فراگرد اين فرهنگي و اقتصادي سياسي ، خصيصههاي از ديگر برخي به بخش واپسين در اينك .ميكند اشاره در تاريخياند و ويژه بقيه و ساختاري برخي كه عوامل از سلسلهاي وسيله به تغييرات اقتصادي تاثيرات ;دارند تاثير تغييرات روند بر كه اثرگذاري نيروهاي بين در.است حركت تاثير همانند تاثيرات اين اما دارند قرار اول رديف در مطمئنا جهاني مالي نظام خصوصا به همچنين و فرهنگي اشاعه و تكنولوژي وسيله به نيروها اين تاثير نيست ، طبيعت نيروهاي .است مليشان اقتصادهاي رهاسازي و آزادسازي براي حكومتها تصميمات وسيله دسته هيچ تاكنون زمان آن از داد ، تحولاتي چنين به بيشتري اهميت شوروي كمونيسم فروپاشي .دارند نگه دور تحولات اين چرخه از را خود زيادي زمان مدت نتوانستهاند كشورها از مهمي رسيدن پايان به چگونگي و چرايي شدن جهاني.نبود تصادفي امر يك تنها شوروي فروپاشي .ميدهد توضيح را شوروي كمونيسم با اقتصادي رشد نظر از شرقي اروپاي كشورهاي و شوروي اتحاد دهه 70 اول سالهاي حوالي تا .افتادهاند عقب سرعت به كه كردند احساس كشورها اين آن از بعد.بودند قياس قابل غرب اقتصاد با نميتوانست سنگين ، صنايع و شركتها دولتي اداره بر تاكيد با شوروي كمونيسم كمونيستي سياسي اقتدار كه آنچه و ايدئولوژيك و فرهنگي كنترل.كند رقابت جهاني الكترونيك .كند وظيفه انجام جهاني رسانههاي قلمرو در نميتوانست بود استوار برآن غربي تلويزيوني و راديويي برنامههاي بخش از نبودند قادر شرقي اروپاي و شوروي رژيمهاي "تلويزيوني انقلابات" درستي به كه انقلابات 1989 در مستقيمي نقش تلويزيون.كنند جلوگيري وسيله به ميافتاد اتفاق كشور يك در كه خياباني اعتراضاتكرد بازي شدهاند ناميده يا بينندگان اين از زيادي شمار ميشد ، مشاهده كشورها ديگر در تلويزيون و راديو مخاطبان .ميريختند خيابانها به اعتراضات تماشاي از پس تلويزيون و راديو برنامههاي شنوندگان كاملا پيامدهاي وجه هيچ به و نمييابد گسترش بيطرفانه گونهاي به شدن جهاني البته لحاظ از مسلطي جايگاه كه است قدرتي ابر تنها متحده ايالات حاضر حال در چون.ندارد مطلوب و اروپا از خارج كه كساني از بسياري براي دارد ، جهاني نظم در نظامي و فرهنگي اقتصادي ، يا شدن غربي مثابه به آزاردهنده گونهاي به شدن جهاني ميكنند ، زندگي شمالي آمريكاي شدن جهاني فرهنگي جلوههاي رويتترين قابل از بسياري.رسد نظر به شدن آمريكايي شايد .مكدونالد كوكاكولا ، مانند آمريكايياند نه كه كمپانيها.دارند قرار متحده ايالات در مليتي چند عظيم كمپانيهاي اغلب همچنين جهاني درباره بدبينانه ديدگاه يكفقير كشورهاي نه و غنياند كشورهاي به متعلق تماما آن ، در كه ميداند صنعتي شمال [كشورهاي] به متعلق را شدن جهاني زيادي اندازه تا شدن شدن جهاني كه ميرسد بهنظر چنين.دارند غيرفعالي يا اندك نقش جنوب توسعه حال در جوامع و ميدهد گسترش را جهاني نابرابريهاي برميدارد ، ميان از را محلي فرهنگهاي همچنانكه جهاني كه ميكنند استدلال برخي.ميكند وخيمتر را شده فقير كشورهاي از بسياري وضعيت پيشرفت سوي به سريع حركت مسير در اقليتي.ميكند خلق را بازندگان و برندگان دنياي شدن .رقتانگيزند و ياسآور زندگي يك به محكوم اكثريتي و دارند قرار /از 3 جهاني اقتصاد در جهان جمعيت فقيرترين پنجماز يك سهم.دلهرهآورند آمارها درواقع يك به كه سهمي ديگر طرفي ازاست سقوطكرده گذشته سال ده طي در درصد به4/1 درصد 2 .است يافته افزايش درصد به85 درصد از70 ميگيرد تعلق جهاني جمعيت ثروتمندترين پنجم .دارند قبل دهه دو به نسبت پايينتري سرانه درآمد عملا آفريقا صحراي منطقه كشور بيست و كم ايمني ، و حفظمحيطزيست به مربوط مقررات يافته ، توسعه كمتر كشورهاي از بسياري در ميفروشند كشورها اين در را كالاهايي مليتي چند كمپانيهاي برخي.ندارد وجود عملا يا داروهاي همانند -است شده ممنوع يا ميگيرد صورت نظارت تحت فروششان صنعتي ، كشورهاي در كه جرم داراي و نيكوتين حاوي سيگارهاي يا مخرب نباتي آفات دفع سموم پايين ، كيفيت با پزشكي بيشتر جهاني دهكده جاي به داشته ، بيان اخيرا نويسندهاي كه همانگونه شدن جهاني -زياد .است جهاني شبيهتاراج جهاني جامعه كه است مسالهاي جديترين نابرابري گسترش ;بومشناختي خطرهاي با همراه براي كه] ثروتي بهخاطر شدن جهاني كردن سرزنش با صرفا مساله اين اما.است مواجه آن با صرفا شدن جهاني امروزه اينكه من بحث براي.نميشود حل ميآورد بههمراه [كشورها برخي عموما و غربي ملل البته.دارد بنيادين اهميتي است شدن غربي معادل زيادي اندازه تا دارند ، فقيرتر دولتهاي به نسبت جهاني امور بر زيادي تاثيربسيار هنوز صنعتي كشورهاي از گروهي هيچ كنترل تحت و است شدن مركززدايي حال در فزايندهاي بهطور شدن جهاني اما غربي كشورهاي در كه اندازه همان تقريبا شدن جهاني تاثيرات.نيست بزرگ شركتهاي و ملتها .ميشود احساس نيز ديگر جاهاي در ميشود احساس خود ماهيت كه تغييراتي و ارتباطات و رسانهها جهاني ، مالي نظام مورد در موضوع اين از بيش وارونه كردن مستعمره از نمونههايي.است صادق ميدهد قرار تاثير تحت را حكومت تحولات غيرغربي كشورهاي كه است معني بدين وارونه كردن مستعمره.است شدن شايع حال در پيش يك ظهور لوسآنجلس ، شدن لاتيني:فراوانند نمونهها.ميدهند قرار تاثير تحت را غرب به برزيل تلويزيوني برنامههاي فروش يا هند در جهاني گرايش با صنعتي فوقالعاده منطقه .پرتغال پديده ، اين پيچيدگي [بهدليل] ميدهد؟ ارتقاء را عمومي خير كه است نيرويي شدن جهاني آيا جهاني كسانيكه و ميپرسند را سوال اين كه افرادي.نمييابد جوابي سادگي به سوال اين ذهنشان معمولا ميدهند ، قرار انتقاد مورد جهاني نابرابريهاي تعميق خاطر به را شدن كه شده آشكار كاملا آنكه حال.است آزاد تجارت و اقتصادي منظر از شدن جهاني به معطوف توسعه كمتر كشورهاي به خاص گونهاي به امر اين.ندارد دربر ناب مزاياي فقط آزاد تجارت ميتواند آزاد تجارت روي بر آن دروني مناطق يا كشور يك درهاي گشودنميشود مربوط يافته بازارهاي در محصول چند فروش به وابسته كه منطقهاي.برد تحليل را محلي معيشتي اقتصاد است آسيبپذير تكنولوژيك برابرتغيير در كه مقياس همان به زيادي اندازه تا است ، جهاني .است آسيبپذير نيز قيمتها تغييرات مقابل در انجام اقتصادي توسعه اشكال ديگر كه آنچه همانند نهادهاست از نظامي نيازمند هميشه تجارت يك اينكه و شوند ايجاد اقتصادي صرفا ابزارهاي بهوسيله نميتوانند بازارها.ميدهند سلسله يك به ميبايست دهد قرار جهاني بازار معرض در را خود بايد اندازه چه معين اقتصاد نظر اين از و اقتصادي نظر از شدن جهاني با مخالفت اين وجود با.باشد وابسته معيارها از هم و فقير ملتهاي براي هم داخلي ، توليدات از حمايت براي است رويهاي مخالفت اين كه ضروري استراتژي يك شايد داخلي توليدات از حمايت.است نامناسبي تاكتيك غني ملتهاي براي شروع براي مالزي سياست من بهنظر مثلاباشد [مناسب] كشورها برخي براي و اوقات برخي در اشكال اما بود ، صحيح كشور از سرمايه خروج سيل از جلوگيري براي سال1998 در كنترلهايش كشورهاي در و كرد نخواهد كمك فقير كشورهاي توسعه به داخلي توليدات از حمايت متداول .شد خواهد منجر متخاصم تجارت بلوكهاي ايجاد به ثروتمند توجهشان عمدتا گيرد ، مي صورت شدن جهاني باب در كه بحثهايي كه شدم متذكر ابتدا در من هنوز ملي سياسي رهبران و ملتها -دولت آيا.است ملتها -دولت براي شدن جهاني الزامات بر دست از را اعتبارشان ميدهند شكل را جهان كه نيروهايي با مواجهه در اينكه يا قدرتمندند ايفا جهان در عمدهاي نقش سياسي رهبران و قدرتمندند هنوز ملتها -دولت درواقع ميدهند؟ اقتصاد سياست.ميگيرند شكل نو از چشمانمان مقابل در ملتها -دولت اين وجود با.ميكنند .باشد موثر قبل همانند نميتواند ديگر ملي اشكال حاضر حال در.كنند هويتهايشانتجديدنظر در مجبورند ملتها اينكه مهمتر ميخواهم.است مناقشه قابل نكتهاي اين اگرچه.شدناند كهنه حال در ژئوپولتيك قديميتر دشمنان چهكساني.ندارند دشمناني ديگر ملتها سرد ، جنگ رفتن بين از متعاقب كه بگويم تهديدهايي و خطرات با دشمنانشان بهجاي ملتها امروزه ژاپناند؟ يا فرانسه يا بريتانيا .واقعيشان سرشت در فراگير تغييري ;مواجهاند كه هرجا ندارد ، اختصاص شود ، ساخته ميتواند تعبيري چنين با كه ملتي به فقط امر اين دارند مشابهي اسامي و مشابهاند بيروني نظر از ظاهرا كه ميبينيم را نهادهايي بنگريم ملت ، درباره كردن صحبت به [هنوز] ما.شدهاند متفاوت كاملا دروني محتواي نظر از اما گذشته در كه هستند همانهايي اينها ، اينكه گو ميهيم جمعيتادامه سنت ، كار ، خانواده ، اما ميمانند باقي تغيير بدون نهادها اين بيروني پوسته نيست ، اينطور درواقع.بودند فرانسه يا بريتانيا متحده ، ايالات در فقط نه امر اين ميگرددو متفاوت آنها محتواي من كه هستند چيزهايي اينها.است افتادن اتفاق حال در نيز ديگر جاهاي اغلب در بلكه اينها.گفت خواهم سخن بيشتر آنها درباره آيندهام سخنرانيهاي در و مينامم قشري نهادهاي .شدهاند نامناسب شده گذاشته آنها عهده بر كه وظايفي براي كه هستند نهادهايي اين در كه تغييراتي همانند نداشتهاند ، وجود تاكنون هرگز كه هستند چيزهايي آنها اولين ما.جهاني وطني -جهان جامعه يك [يعني] ;كردم توصيف اهميت با گونهاي به سخنراني .كنيم مي زندگي جامعه اين در كه هستيم نسلي .باشيم كجا كه نيست مهم است ، درآورده لرزه به را ما زندگي شيوههاي امر اين .حاضر حال در حداقل -نيست باشد ، جمعگرا انسان اراده از ناشي كه جهاني نظام يك اين الزامات از تركيبي بهوسيله كه است ظهور حال در آنارشيك و اتفاقي بهگونهاي برعكس ، .ميشود رانده پيش به اقتصادي و تكنولوژيك فرهنگي ، چهره بر را تودرتو تقسيمبنديهاي داغ كه اندازه همان به اما نمييابد ثبات يا امنيت اين بر كنترلي هيچ كه نيروهايي چنگ در ميكنيم احساس ما از بسياري.است دلهره از مملو دارد ، كنيم؟ تحميل نيروها اين بر را ارادهامان نو از ميتوانيم آيا.گرفتاريم نداريم آنان روي بلكه نيست ، شخصي ناكاميهاي نشانه ميكنيم تجربه ما كه بيقدرتي.ميتوانيم معتقدم من يا كنيم بنا تجديد داريم كه را نهادهايي كه نيازمنديم ما.ماست نهادهاي نشانگرناتواني .باشد جهاني عصر با متناسب كه بهگونهاي كنيم ايجاد جديدي نهادهاي ما.باشيم داشته گريزانمان دنياي بر بيشتري كنترل ميتوانيم و بتوانيم بايد ما وانمود يا روگردانيم چالشها با شدن مواجه از اگر برآييم كاري چنين عهده نميتوانيماز جهاني كه چرا.دهند ادامه خود حيات به ميتوانند بودند قبلا همچنانكه آنها همه كه كنيم شدن جهاني.ماست زندگي جوانب تمامي در تحولي شدن جهانينيست ما زندگي در فرعي امري شدن .است حاضر حال در ما زندگي شيوه نژاد نصرتي فرهاد:ترجمه اسفندماه در رياضي آموزشي -علمي 4همايش ميشود برگزار
|
|