نيست جذاب برايم حاشيه با شدن مطرح
باد نامههاي" كارگردان اميني عليرضا با گفتوگو
صرافيزاده حامد
دقيقا - گذشته سال يك در او.است فيلماش دومين ساختن مشغول روزها اين اميني عليرضا
متوجه را تلاشش تمام - امسال جشنواره نزديكيهاي همين تا قبل سال جشنواره روز اولين از
در فيلم آن اگر شايدكرد توقيف بند از "باد نامههاي" آزادسازي و نمايش پروانه گرفتن
البته.ميكرديم گفتوگو دومش فيلم درباره او با بود درآمده نمايش به قبلي جشنواره
كارگردانهاي از تن سه حداقل كه چرا نشد تمام او ضرر به هم چندان "باد نامههاي" توقيف
را آن و ديدند را او فيلم پناهي ، جعفر و مجيدي مجيد كيارستمي ، عباس - ايران سينماي بزرگ
فيلمهاي شدن ساخته و اول فيلم درنيامدن نمايش به قضيه اين ديگر طرف از.كردند تحسين
در.ميشود تبديل سنت يك به دارد ايران سينماي در تقريبا كارگردان يك توسط سوم و دوم
- موتمن فرزاد و شهبازي پرويز اميني ، عليرضا - كارگردانها از تن سه حداقل امسال جشنواره
فيلم ساختن براي را خود و است درنيامده عمومي نمايش به سومشان حتي و دوم اول ، فيلم
را مضاعفي انرژي كه است فيلمها نشدن اكران همين احتمالا.ميكنند آماده بعديشان
آن به گفتوگو در هم اميني عليرضا كه مسئلهايميكند فراهم بعدي فيلم ساختن براي
شود انجام تجربي و مستند سينماي گسترش مركز در ما گفتوگوي بود قرار ابتدا.دارد اذعان
ديگر نفر دو مسير طول در.گيرد صورت مقام استوديو در گفتوگو تا شد اين بر قرار بعد اما
نخعي كيوان و اميني عليرضا جدانشدني يار و دوست قبادي بهمن:ميكردند همراهي را ما هم
."باد نامههاي" در او فيلمنامهنويس همكار و سنگلج تالار مدير
دارد؟ حسي چه جشنواره يك در شركت دوبار *
كند شركت جشنواره در دوباره تا كند صبر يكسال كه بيايد پيش است ممكن فيلمسازي هر براي
هم و مردم با هم را كارم نتيجه و درميآيد نمايش به بالاخره فيلمم كه خوشحالم خيلي من و
.كند كمك خيلي بعديام فيلمهاي براي من به ميتواند كه ميبينم سينما دستاندركاران با
.دارم خوبي حس كلا
كرديد؟ دوندگي خيلي گويا فيلم اين نمايش براي *
.و تهيهكننده كردن پيدا براي قبلش يكسال.شد حاضر فيلم تا كرديم دوندگي يكسال طبيعتا
هم عدهاي و شد مطرح فيلم كه است درست.شد ديگري طور نتيجه و شدم اذيت خيلي..
با شوم ، مطرح من است قرار اگر داشتم دوست من ولي شناختند را خودت بسياري كه ميگويند
الان كه حسي سال ، يك گذشت از بعد طبيعتافيلم توقيف يعني حاشيه ، با نه باشد فيلمم
.است متفاوت گذشته سال با خيلي دارم ،
كرد؟ كمك بعديتان فيلم شدن ساخته براي شما به فيلم ، اين اكران عدم آيا *
ميآورد ، دست به چشمگير موفقيتهاي اولشان فيلم وقتي كه هستند فيلمساز دوستان از خيلي
من وليميرود آنها از بيشتري انتظار يعني ميكنند ، كار سخت خيلي را دومشان فيلم
دومم ، فيلم براي دارم الان كه انرژياي و ميشوم مستثني مقدار يك قضيه اين از خوشبختانه
فيلم چوناست بزرگي امتياز خيلي اين و ميسازم را اولم فيلم دارم تازه كه است اين مثل
فيلم راحت خيلي بنابراين بود ، خواهد چه بازتاب ، نميدانم و درنيامده نمايش به هنوز اولم
.است بزرگي امتياز اين و نشدم مسئله آن درگير.اول فيلم حس همان با ميسازم را دومم
درصدي چند "باد نامههاي" ميكنم فكر و ميگويد را قصه يك
دارد نوعي به هم ضدقصه سينماي
را خاص هم كندو جذب را عادي تماشاگر هم كه بگويد را داستاني
بود توانسته صددرصد نه
بود؟ چه "باد نامههاي" فيلم شدن ساخته جريان *
يك كلامي آقاي آنجا و ميدادند نمايش مرا كوتاه فيلمهاي قبلي ، مديريت با هنري حوزه در
خوبي خيلي امكانات هم واقعا و بسازيم آنجا را فيلم تا كرد درخواست و خواست را من روز
كنم تشكر دارد جا اينجا و گذاشتند باز هم را ما دست و گذاشتند ما اختيار در زمان آن در
بايد هم سوژهاش مورد در.باشم داشته را تجربه اين تا دادند را امكان اين من به كه
به برميگشت اين و بسازم پادگان در را فيلمي كه بود من ذهن در قبل مدتها از كه بگويم
اجازه حتي كه منطقهاي يك به شدم اعزام خدمت به جنگ از بعد دقيقا كه خودم سربازي دوران
ميدادند گوش قاچاقي و ميكردند پيدا راديو يك بچهها وقتي و كنيم گوش راديو نداشتيم
چه در واقعياش جايگاه كه ميفهميديم تازه.بود شده مشخص برايمان راديو واقعي جايگاه
همين پادگان از خارج دنياي با ارتباطت تنها و نيست برت و دور كسي شما وقتي.است لحظهاي
ما ارتباط عدم اين و بود دور خيلي بود واقع آن در ما پادگان كه منطقهاي چوناست راديو
من ذهن در موقع همان از سوژه اين و ميكرد پر راديو همين را خلاء آن و خارج دنياي با
.بود
است؟ همينطور آيا.صداست درباره فيلمي "باد نامههاي" فيلم گفت ميشود پس *
خيلي كنيد ، حذف را صدا اگر كه طوري به است ، استوار صدا بر فيلم.است همينطور دقيقا
.ميشود حذف چيزها
كرديد؟ انتخاب معيارهايي چه براساس را فيلمتان عوامل *
كار كوتاه فيلم قبلا ما اكثر.بود اولشان فيلم و تجربه كه بودند بچههايي بيشتر
.حرفهاي سينماي نه بود كوتاه سينماي جو جو ، و بود اولشان فيلم نوعي به همه و ميكرديم
بخواهيد اگر نميكنيد حس گرفت ، صورت كه واكنشهايي به توجه با يكسال ، گذشت از بعد *
ساخت؟ خواهيد حرفهايتري عوامل با بسازيد ، را فيلم الان
با حساسم خيلي من كلا ولي.شده تمام گذشته چون كرد ، صحبت گذشته مورد در نميشود الان
فيلمنامه مثلا كه شكلي آن به ما فيلم اين در چونباشم راحت ميكنم كار كه عواملي
كه عواملي يكسري به داشتم احتياج بنابرايننداشتيم كنيم دكوپاژ و باشيم داشته كلاسيك
صحبت مينشستيم گروه با دوباره صبح ميگرفتيم ، صحنه يك شب ما طبعا بيايند ، جلو من با
شايد داشتم حرفهاي فيلمبردار مثلا افراد اگر بسا چه.ميكرديم مشورت و ميكرديم
نتيجه كلا بود ، موفق خيلي كار اين در فضلي آقاي خوشبختانه البته ميگرفت ، بهتري تصاوير
.است امتياز يك جلو ، بيايم خودم همنسلهاي با ميكنم فكر.گرفتيم را نتيجه كه بود مهم
است؟ سينمايي نوع چه شما دغدغه *
هر با حالا من دغدغه داشتم ، دوست را تجربي سينماي خيلي كوتاهم فيلمهاي در شخصا من ،
هم كه هستم قالبي دنبال به.است جديد روايت نوع يك و نگاه نوع يك كردن پيدا سوژهاي
.خاص تماشاگر هم و كند برقرار ارتباط آن با عام تماشاگر
است؟ مهم خيلي برايتان تماشاگر *
دهيد ، گسترش را مخاطبتان توانستيد ، اگر ميسازيد ، شما كه فيلمي بالاخره چون صددرصد ،
.برديد
علاقه قصهگو سينماي به تماشاگر چون..ضدقصه يا هستيد موافق قصهگو سينماي با *
.دارد بيشتري
ممكن حالا ميگويد ، را قصه يك دارد نوعي يك به هم ، قصه ضد سينماي ولي است ، طبيعي خب
توانسته صددرصد ، نه درصدي ، چند "باد نامههاي" ميكنم فكر و كند فرق روايتش نوع است
.را خاص هم و كند جذب را عادي تماشاگر هم كه بگويد را داستاني
كشيد؟ طول چقدر كار فيلمبرداري *
.روز 30
تدوين؟ *
.نيم و ماه يك ماه ، يك
بود؟ آماده رسيد پارسال جشنواره به وقتي فيلم يعني *
.بوديم كرده آماده هم را فيلم زيرنويس ما حتي...آماده آماده
اينكه از جدا كرد؟ كمك شما به چقدر قضيه اين بودهايد ، قبادي آقاي دستيار قبلا شما *
ميساختيد؟ كوتاه فيلم هم خودتان
حال در كه كسي كه ميكنم تعريف شكل اين به را ايران سينماي در كارگردان دستيار قضيه من
قرار اگر هستم دستيار بهعنوان كه مني و كرده تجربه كرده ، دستياري خودش است كارگرداني
بايد طبيعتا.ندارد فايدهاي بگيرم ، دستمزدي صرفا و بروم فيلمبرداري سر فقط كه باشد
تاثير طبيعتا.بسازم را خودم فيلم خودم ، نگاه با آنگاه و كنم استفاده آن تجربيات از
.ساختم را فيلمم خودم نگاه با آمدم و بردم استفاده گرفتم ، ياد يعني گرفتم ،
كرديد؟ هم مشاوره قبادي بهمن با فيلمتان مورد در *
هستم نوپايي فرد مانند حال هر به چون.نميدانم عيب را اين من.بود موثر خيلي.صددرصد
.مالي كمك چه و فكري كمك چهدارم كمك به احتياج و بيفتم راه ميخواهم تازه كه
است؟ چگونه جديدتان فيلم فضاي *
نروم و كنم كاملش بتوانم اميدوارم و ميكنم دنبال دارم را نگاهي نوع يك من طبعا خب ،
اين در كلا و ميكنم دنبال دارم را نگاه همانكنم كپيبرداري ديگر فيلمسازان دست از
كمتر كه آدمهايي.متفاوت شخصيتهاي با.دارم گروهي زندگيهاي به علاقه هستم كه شرايطي
و كار معدن در كه آدمهايي زندگي سراغ ميروم دارم من حالا.ميرود دنبالشان به كساني
.ميكنند زندگي
را جديدي آدمهاي ولي هستند زيادي آدمهاي كه ميكشيد سرك جاهايي به واقع در *
است؟ درست.بدهيد نشان پرده روي ميخواهيد
و ميشود شروع محتوا از تجربي سينمايكنم تجربه را جديدي چيزهاي دارم دوست مندقيقا
هم محتوا در حداقل داريد دوست و دهيد ارائه تجربي كار ميخواهيد شماميرسد هم قالب به
را بعد.دارم دوست فعلا را فضا اين من.باشد رفته سراغش كسي كمتر و باشد تجربي
.نميدانم
مينوشتيد؟ شب هر را فيلمنامه.گفتيد باد نامههاي مورد در چيزي يك *
اتفاقهاي و ميكرديم كاملترش مينشستيم روز هر نخعي آقاي همكاري با طرح ، يك براساس
اصلي ايده.جلو ميرفتيم و ميداديم قرار اصلي تم راستاي در را فيلم ميافتاد كه جديدي
محيط با ارتباطش عدم و تنهايياش و دارد ضبط يك كه هست سربازي يك كه بود شكل اين به
اين كردن پر با ما و بود ما اصلي خط اين.ميكند پر مردم صداي از كردنش ضبط با را بيرون
ديده فيلم در كه صحنههايي اين.جديد ايدههاي شب هر.برديم جلو را داستان اصلي روند خط
.بودم نكرده فكر صحنه خود به قبلش از يعني بود بكر هم من خود براي ميشد
دارد؟ مشخصي فيلمنامه است؟ چطور بعديتان كار *
.است كاملتر قبلي ، فيلم تجربه با طبيعتا ولي.است سياق و سبك همان به هم آن
فيلمنامه يك با روزي است ممكن كه نكردهايد فكر ساخت ، خواهيد كه بعدي فيلمهاي در شما *
صحنه؟ سر برويد كامل
هم خودم من.ميشود چه موقع آن ببينيم تا بعدي فيلمهاي براي گذاشت بايد را اين خب
هم بيشتر و است راحتتر صحنه سر باشد ، داشته كاملي چارچوب اگر طبيعتا.دارم دوست خيلي
.كرد فكر ميشود
نه؟ يا كنيد كار حرفهاي بازيگر با داريد دوست *
آينده در ولي دهم جواب سوال اين به كه است سخت برايم هستم الان كه مرحلهاي در
.بيفتد اتفاق قضيه اين شايد نميدانم
كرديد؟ انتخاب چگونه را باد نامههاي بازيگران *
بودم ديده پيش ، سالها قبلا هم را اولمان نقش بازيگر و كرديم انتخاب سربازها بين از
.كردم انتخاب جوري اين.است نزديك بسيار ميخواهم من كه كاراكتري آن به شخصيت اين كه
گرفتيد؟ تست آنها از *
.نگرفتيم نه ،
بود؟ سخت چقدر كار اول تجربه بهعنوان *
من به كه ميدهند بروز وقتها گاهي را چيزهايي يك يعني.راحتم خيلي بازيگرانم با من
.كنم بازيگرداني حداقل جوري چه كه ميدهند ياد
كه ميدانم البته.بگوييد تيتروار صورت به فقط را آمد پيش فيلم اين سر كه مشكلاتي*
فيلم اين نبايد مردم دادند تشخيص كه شد چطور ببينم ميخواهم.كردهايد بيانش جاها خيلي
ببينند؟ را
و كنيم نگاه جلوتر به كمي و نكيم صحبت ديگر افتاد اتفاق چطور اينكه مورد در بگذاريد
تصميم كه مسئولاني براي و نيفتد اتفاق اين فيلمي هيچ براي اميدوارم بعديام فيلمهاي
.كنند فكر قضايا اين به مدبرانهتر خيلي كه باشد تجربهاي اين هستند گيرنده
جشنواره شما نظر به.نيست مهمي جشنواره اصلا كه دارند اعتقاد سينماگران از گروه يك *
است؟ مهمي جشنواره فجر ،
شود ديده فيلمم دارم دوست و ساختهام را اولم فيلم و هستم مرحله اين در كه من براي
.است مهم خيلي
يكسري در باشيد؟ كارگردان دستيار هنوز داريد دوست آيا داريد كه فعلي موقعيت با الان *
.كارگردان يكسري با يا فيلم
با و است تجربي كاملا سينماي دارم ، دوست من كه سينمايي اين چون.دارم دوست خيليبله
در ميتوانيد نهايتا و ميگيريد ياد جديدي چيزهاي يكسري ميكنيد كار شما كه كسي هر
.دارم دوست خيلي.كنيد استفاده خودتان فيلمهاي
كنيد؟ كار داريد دوست كساني چه با بپرسم دارم اجازه *
ميخورد درد به كه دارد تجربهاي باشد صاحبسبك كه كسي هر ولي نبرم اسم من بدهيد اجازه
.كنم تجربه آنها با دارم دوست خيلي و
ارتباطيد؟ در دنيا روز سينماي با شما *
.بيش و كم بله ،
ميكنيد؟ تعقيب را دنيا روز فيلمهاي *
.ميكنم نگاه حتما بتوانم كه آنجايي تا
دارد؟ قرار وضعيتي چه در دنيا سينماي ميكنيد فكر *
اروپا حتي و هاليوود با شايد دارد ايران سينماي كه سياستهايي چون.است سختي خيلي سوال
.نباشد قياس قابل
نه؟ يا داريد دوست را هاليوود سينماي *
.است سرمايه بازگشت بيفتد ، اتفاق است قرار سينما براي كه مهمي مسائل از يكي شكل هر به
.شد خواهد فلج سينما نباشد سرمايه بازگشت تا
بدون را دومتان فيلم كه چون كنيد صحبت نميتوانيد شما مورد اين در ميكنم فكر البته*
!!است ايران خاص قواعد هم اين البته.كرديد شروع برگردد اولتان فيلم سرمايه اينكه
در كه سينمايي اين طبيعتا.بچرخد بايد چرخه اين حال هر بهميگويم كلي بهطور
هم روزبهروز و برميگرداند دارد دلار ميلياردها و كرده قبضه را دنيا ميبينيد هاليوود
كار كه هستند هم مستقلي سينماگران اينكه ضمن.ميرود بالا دارد تكنيكي نظر از سينمايش
.جيمجارموش مانند ميكنند
فيلم فضاي با خيلي رفتهاند ، سربازي كه كساني بهخصوص بودند ، ديده را فيلم كه كساني *
است؟ خودتان شخصي تجربههاي از فيلم اين دقيقا.بودند كرده برقرار ارتباط
واقعا فيلم سربازهاي تمام اينكه ضمن كردم استفاده خودم شخصي تجربههاي از فيلم اين در
.كرد كمك قضيه اين باورپذيري به خيلي پادگان داخل مستند فضاي و تا دو يكي جز بودند سرباز
اين كه است اين كردهبراي برقرار ارتباط فيلم اين با كه ميگويد كسي اگر بنابراين
.است كرده تجربه خودش را فضاها
كارگردان يك نگاه يك
(1380) باد نامههاي
اميني عليرضا:كارگردان
نخعي كيوان و اميني عليرضا:فيلمنامه نويسنده
فضلي بايرام:فيلمبرداري مدير
اميني عليرضا:تدوين
اميني عليرضا:لباس و صحنه طراح
تختكشيان محمدرضا و اميني عليرضا:تهيهكننده
هاشمزاده فرامرز هاشمي ، محمدتقي:بازيگران
دقيقه رنگي ، 76
فيلم درباره
در پادگاني به وظيفه خدمت انجام براي را سربازان از گروهي كشور ، دورافتاده مناطق از
است سربازي آنها ميان در و هستند تهران ديدن آرزوي در همه.ميكنند اعزام تهران اطراف
يك جريان در او.ميكند پر آنها به كردن گوش و مردم صداي كردن ضبط با را خود تنهايي كه
به تلفن طريق از همدورهايهايش شده ضبط پيامهاي رساندن ضمن روزه يك تشويقي مرخصي
ميكند ضبط را دختران خصوص به و رهگذران صداي و ميافتد راه به شهر در آنها خانوادههاي
.كند پخش دوستانش براي را آنها پادگان ، به بازگشت از پس تا
كارگردان درباره
با سال 1372 از را هنري فعاليت.است تئاتر كارگرداني رشته فارغالتحصيل و متولد 1349
و كوتاه فيلم چند در.كرد آغاز كوتاه فيلمهاي ساخت سپس و تئاتر كارگرداني و بازيگري
اينجا رنگينكمان ، سبز ، قاب جمله از كوتاه فيلم چند و بوده قبادي بهمن دستيار بلند
.اوست بلند فيلم نخستين باد نامههاياست ساخته را نامه و است تهران
حاشيه در
ايران مسابقه بخش در فجر فيلم جشنواره دوره بيستمين در و سال 1380 در "باد نامههاي"
در فيلم اين.داد انصراف جشنواره در شركت از فيلم تهيهكننده درخواست به اما داشت حضور
.گرفت قرار جشنواره مسابقه بخش فيلمهاي فهرست در مجددا يكم و بيست دوره يعني بعدي دوره
گمشده زمان بهدنبال
منتقد نگاه
راستين شادمهر
يك از متمايز روشي به گرفت تصميم فجر فيلم جشنواره و آمد سر به انتظارها بالاخره
جشنواره ، دبير عسگرپور نظرات طبق ظاهرا.كند عمل ايران سينماي سالانه محصولات جشنواره
و تخصصي و فني برگزيدگان حذف.است شدن هنريتر به فجر جشنواره بعدي دورههاي گرايش
جدول در تا است فجر جشنواره شدن A راه در گام اولين نوآوران به دادن جايزه بر تاكيد
.شود درج جشنواره اين نام برلين و ونيز كن ، كنار در جهاني جشنوارههاي سالانه
جشن وظيفه و هدف بپوشاند ، خود به عمل جامه فجر رنگارنگ دبيران "اميد" و آرزو اين اگر
به فجر جشنواره (محال نه و) فرض بهميشود شفافتر آن برگزيدگان و سينما خانه
كه فيلمهايي صورت آن در كند ، توجه تجربي و نوآور سينماي و خاص ، مخاطب با هنري فيلمهاي
داوران هيات آن دنبال به و انتخاب هيات نظر از دارند وجود كمتر آنها در هنري مولفه
.ميماند پوشيده
مختلف صنوف تخصصي و صنعتي و فناوري دستاوردهاي كه هستند سينما خانه منتخبين اين برعكس
جشنواره برگزاركنندگان و مديران نگاه روشي چنين انتخاب با.ميگيرند بر در را سينمايي
.دارند سينما "گسترش" بر تاكيد سينما خانه صنوف اعضاي و است ايران سينماي ،"رشد" بر فجر
اجرايي برنامه و سياست شدن مدرن نخست چيست؟ رويايي اهداف چنين به دستيابي ابزار اما
كه سوگند و قسم و مهر و امضا ضمانت ، و تعهد گرفتن و سينما خانه جشن و فيلم جشنواره
تغيير جرات آن سالانه دبيرهاي نه و شود عوض جشنواره هدف و سياست نه سال ده براي حداقل
از آنكه ديگر.باشد داشته كاري تعهد سال چهار حداقل با دبير يك البته صد و داشته را آن
فيلم چند نيست مهم اصلا آنكه منظور.شود گذاشته كنار كميت بر تمركز و تفكر فجر جشنواره
متجلي هنري و تاليفي جنبههاي كشف اصل بلكه ميگيرند قرار داوري و قضاوت مورد سينمايي
.است ايران بومي خواستگاه از
به راهيابي كه چرا دارند هنري فجر جشنواره داوران به نسبت دشوارتري وظيفه انتخاب هيات
ايران سينماي سياستگذاران و كارشناسان تاييد مورد الگوي يك يعني فجر جشنواره مسابقه بخش
فجر ، جشنواره مسابقه بخش فيلمهاي رشد ساله ده _ حداقل ميكنم عرض _ حداقل روند يك در و
چرا نيست خبري "جشنواره پديده" معروف جمله از ديگر و است تعميم قابل و منطقي شده ، حساب
عادي و دارد هنري گرايش كه سياست و هدف با و شده پيشبيني جشنواره يك عمده امتياز كه
.است سينما عرصه در پديدهها شدن
.دارد ديگري ويژگيهاي سينما خانه صنفي جشنواره اجرايي روشهاي طرفي از
داراي فيلمهاي تعداد هرچه واقع در.است فيلمها حضور در آن فراگير پوشش همه از اول
زمينه در صنعتي و تخصصي استعدادهاي كشف و است گستردهتر جشنواره باشد ، بيشتر ضوابط
.شود رعايت بايد نيز داوران و منتخبين تعداد امر در فراگيري همينميشود بيشتر سينما
در گيرنده تصميم افراد تعداد منوال همين به اگر شود بيشتر فيلمها تعداد هرچه نوعي به
از ميشود برقرار تعادل شكلي به يابد افزايش فيلم مختلف بخشهاي كردن برگزيده و انتخاب
با را فيلم تعداد افزايش از ترس و است كميت سينما خانه جشن هدف گفت ميتوان رو اين
.كرد برطرف ميتوان متنوع انتخابهاي
فيلم شدن برگزيده ،(اول اكران در فروش تومان ميليون صد حداقل مثلا) فيلم فروش ميزان
استفاده نيز و منطقهاي و موضوعي جشنوارههاي تماشاگران ، منتقدان ، فيلمهاي فهرست در
تا هستند ابزارهايي جمله از غيرتخصصي و تخصصي منتقدان و كارشناسان اساتيد ، نظر از كردن
انتخاب ، اول يعني روشي ، چنينشوند سينما خانه جشن منتخبين جمع به فيلمي هر ورود مانع
جشن اعتبار به كه است عواملي بودن ورود شرايط حائز آخر در و صنف طرف از شدن برگزيده بعد
اهدا جامعتر و عادلانه تخصصي و تكنيكي فني ، جوايز اينرو ازميافزايد سينما خانه
.كردهاند گذر نيز رشته هر داوران هيات يعني مرحله آخرين از البته كه ميشود
سينمايي و نمايشي سال پايان هم آن و سينما ، خانه جشن برگزاري زمان ميماند تنها حال
.است گمشده فعلا زمان اين.است كشور
اساتيد منتقدان ، سينماگران ، مردم ، كه تاريخي.كنيم پيدا را آن زمان اول باشد بهتر شايد
از بعد و ديدهاند _ فشرده و خصوصي نه و _ عمومي اكران در را فيلمها تمامي كارشناسان و
.گمشده زمان دنبال به پس ، .ميپردازند آنها قضاوت به آرامش با مدتي
گربهها و موشها
"بيخوابي" فيلم به نگاهي
اوهير اندرو
اشراقي فرناز:ترجمه
نميتواند او كه ميدانيد آيا.نه يا داريد خبر "نولان كريستوفر" وضعيت از نميدانم
باشند؟ عذاب در غريب و عجيب عصبي ناراحتيهاي از فيلمش آدمهاي آنكه مگربسازد فيلمي
و ندادهاند انجام حتي يا و داده انجام كه كارهايي خاطر به گناه احساس با آدمهايي
در كه مرداني.ميدانند خود روحي افسردگي به پيچيده پاسخي را اطرافشان دنياي اتفاقات
و طولاني نگاهي كند ، كمك آنها به ميتواند واقعا آنچه آنكه ، حال و هستند قاتلين تعقيب
گرايشهاي كه نيست جواني كارگردان اولين "نولان كريستوفر" البته.است آينه در جدي
نام جوياي هيچكاكهاي انبوه برخلاف او.ميگذارد نمايش به را ناخواستهاش وسواسگونه
و ندارند انساني رفتارهاي به جدي توجه هيچگونه كه باهوشي كودكان) خودش از پيش
دنياي به (دارد شباهت سبكشناختي اداهاي از خندهدار مجموعهاي به فيلمهايشان
فيلم سه كه ساله كارگردان 31 يك كردن مقايسه.دارد اعتقاد است ، كرده خلق كه وهمانگيزي
(است "تعقيب در" بودجه بدون فيلم آنها از يكي و) ميخورد چشم به حرفهاياش پرونده در
قصد بار اين و است اجتنابناپذير حال عين در و ناعادلانه كاري اصولا "تعليق استاد" با
معاصر كارگردان هيچ ميدانم كه ميزنم را حرف اين حالي در چون.نيست "نولان" كوبيدن من ،
بلكه ميساخت ، بود ، ما دوران در اگر هيچكاك كه بسازد گونه آن را فيلمي نميتواند ديگري
براي كه ميبينيم را "ترن در بيگانگان" دوربين زواياي از كوركورانهاي تقليدهاي برعكس
.ميبرند كار به ضعيفشان كارهاي ساختن معتبر
وارونه شيوهاي نه داستان ، .ميكند نااميد را بيار ياد به دوستداران احتمالا "بيداري"
كه ميكند دنبال را لسآنجلس از پليسي ماجراهاي صرفا ويژه ، روايي ترفندهاي با نه و
درك براي كس هيچميدهد دست از را خود بيني روشن و بينش قاتل ، يك از بازجويي هنگام
"بيداري" حقيقت در.نيست جزئيات يافتن و كردن جستوجو نيازمند است افتاده اتفاق آنچه
كه خفقانآور و سرد فضايي و يك درجه بازيگران با است معمولي حادثهاي فيلم يك صرفا
مثال براي) موفق حادثهاي فيلمهاي اغلب مثل !جغرافيايي كه است روانشناسانه قدر همان
"بيخوابي".تازهكار آدمهاي گمراهيهاي و فيلم معكوس روايي خط وراي در ،(بيار ياد به
وجود اعماق از حال عين در و ميرسد نظر به ساده بسيار كه ميكند مطرح را خودش پرسشهاي
براي ميتوانيم چطور":ميخواند فرا خود به را انسان اخلاقي ترديدهاي و برميآيد
هميشه مردان آيا هستيم؟ چيزي چه دنبال ميدانيم واقعا آيا بگوييم؟ بدي از خوب آدمهاي
و خير نميتوانيم ، :پاسخها) "هستند؟ هميشگي اغواگران زنان ، و بيسروپا و موذي موجوداتي
كارگردان ،"ديبائرك اسكيول اريك" كه نام همين به ديگري اثر از است اقتباسي فيلم ، ( !بله
كه قاتلي پليس نقش در "سگارد اسكار استلان" و كرد كارگرداني را آن سال 1997 در نروژي
قطبي تابستان در روز هميشگي روشنايي از و است شده فرستاده شمالي مناطق به ماموريت براي
از بسياري فيلم ، يك در اسكار برنده بازيگر سه حضور با.كرد بازي آن در ميكشد ، عذاب
چقدر هر تا بگذارند آزادشان آنها ، حد از بيش ابهت و غرور تحتتاثير است ممكن كارگردانان
و كرده كنترل را بازيگرانش خوبي به "نولان" اما.بگيرند فاصله فيلمنامه از ميخواهند
ميدهد ، ارائه معجزهآسا اجرايي كه "ويليامز رابين" مورد در ويژه به موضوع اين
در ظاهرش كه است "پاچينو آل" حضور مديون همه ، از بيش "بيخوابي" اما.است قابلتوجه
ويل" نقش در پاچينو !است جوشيده بار سه كيسهاي چاي شبيه "افشاگر" از بيشتر حتي جا اين
فرستاده آلاسكا شمال در موت نايت شهر به كه ميشود ظاهر لسآنجلسي سرشناس پليس "دارمر
كمك گرفته ، بازي به را پليس و كشته را جواني زن كه ديوانهاي قاتل كردن پيدا در تا شده
در رفته كار به تزئيني مرز و حد دارمر ، نام و شهر نام تركيب بپرسيد من از اگر).كند
نايت" در حالا كه لسآنجلس در "ويل" سابق همكاران از يكي.(ميكند يادآوري را فيلمنامه
تفاوتي چندان برفپوش سرزمين اين در پليس كار كه ميدهد اطمينان او به ميكند ، كار "موت
روابط فقط.دارند وجود هم بد آدمهاي.دارند وجود خوب آدمهاي".ندارد ديگر جاهاي با
نايت" فوقالعاده چشماندازهاي از فيلمبرداري براي "نولان" ".است محدودتر بسيار عمومي
به هاليوود گرايش شده ، كه هم بار يك براي) است كرده استفاده هليكوپتر از "موت
را او كار اين واسطه به كس هيچ اما (.ميشود توجيه كانادا در فيلمها همه فيلمبرداران
آنها بصري ارزش خاطر به چشماندازها اين به او علاقه.نميگيرد اشتباه "لينچ ديويد" با
فيلم آغاز در راكي كوهستان بيپايان جنگلهاي صحنههاي حدودي تا تصاوير اين.نيست
فيلم اين با هم چندان كه ميكند يادآوري من براي را "كوبريك استنلي" اثر "درخشش"
براي استعارهاي بهعنوان را وسيع دشتهاي كارگردان مورد ، دو هر در.نيست بيارتباط
و علاقه مورد شدت به "ويل".ميبرد كار به اصلياش شخصيت روحي تنهايي و سرگرداني نمايش
ويل بازجوييهاي پرونده قبلا كه "موت نايت" جوان پليس (سوانك هيلاري) "بر الي" احترم
به جوان مريد يك نگاه مثل درست "ويل" به "الي" نگاه.دارد قرار است ، كرده مطالعه را
حال اين با ميزند ، سر او از عجيبي كار هيچ نه و است معتاد نه "الي".است مذهبياش معلم
اثر بر يا و روز دائم روشنايي دليل به يا كلافه ، و آشفته ويل.دارد مردانه كاملا نقشي
ترسناك ساحل يك به قاتل تعقيب در "هپ" و "ويل".بخوابد نميتواند ذهنياش آشفتگي
باشند ، واقعي آنكه از بيشتر كه ترسناكي صحنههاي از استفاده ديگر بار يك) مهآلود
زمين به ناگهان "هپ" و ميشود شروع تيراندازي.ميروند (ميبينيم را هستند نمادين
.است كرده شليك او طرف به عمدا "ويل" است ، مطمئن كه حالي در ميافتد ،
نيست چندانمعماگونه فيلم
موفق حادثهاي فيلمهاي اغلب مثل اما
عبور خودش ژانر سازمانيافته سطح از
دريافتهاي اعماق در كردهو
ميرود فرو كارگردان شخصي
شروع بازي حال هر به اما نيست مطمئن هم خودش حتي بود؟ كرده را كار اين واقعا ويل آيا
و ميكند دستكاري را مدارك"الي" به همينطور و ميگويد دروغ "هپ" همسر به ويل.ميشود
اصلي قاتل شبانه تلفنهاي.ميكند بود ، آنچه از خرابتر را اوضاع ماجرا ، لاپوشاني براي
(ويليامز) "فينچ والتر" نام به است پليسي داستانهاي محلي نويسنده يك او.ميشود شروع
"والتر" "نور؟ جرقههاي و كوچك ردپاهاي ميبيني؟ را چيز همه آيا":ميپرسد ويل از كه
را دختر آن نميخواست هم او كه.نميكند تفاوتي چندان "ويل" و او وضعيت كه دارد اصرار
آنها دوي هر اينكه به توجه با و بود اتفاق جور يك "هپ" مرگ مثل هم دختر مرگبكشند
روشنايي از "ويل"دهند انجام هم براي كاري بتوانند شايد دارند ، مشابهي وضعيت
"الي" و است عذاب در ميرسد ، نظر به بيپايان مسخره ، نمايش يك مثل كه روز ديوانهكننده
قطعات چون بخوابد نميتواند خوب پليس يك":برميگرداند خودش به را او خردمندانه جملات
او به را اجازه اين وجدانش چون بخوابد نميتواند بد پليس يك و نكرده كامل را پازل
".نميدهد
از موفق حادثهاي فيلمهاي اغلب مثل فيلم اما نيست ، معماگونه چندان "بيداري" فيلمنامه
ميرود ، فرو كارگردان شخصي دريافتهاي اعماق در و كرده عبور خودش ژانر سازمانيافته سطح
نولان كريستوفر آيا.پذيرفتند را خطر اين داستايوفسكي و لينچ ديويد هيچكاك ، كه همچنان
.است راه در او ولي.نه كاملا هنوز دارد؟ تعلق مجموعه اين به هم
رويا يك زيستن
يوسفي حامد:ترجمه
كنيد فكر ساختار به فقط جدا و بشوييد فيلم زبان دستور درباره فرضهايتان از دست اگر
است عميقاخطي هستاما استمعكوس فيلم اين از خطيتر "بيار ياد به"
را او كند متقاعد را وارنر برادران ميكرد تلاش هاليوود در نولان كريستوفر پيش سال دو
مربوط غيرطبيعي و غمبار ماجرايي بازسازي كه روانشناختي تريلر يك فيلمنامهنويس بهعنوان
فيلم ساخت حقوق وارنر برادران."بيخوابي" نام به اثري ;گيرند كار به بود ، سال 1997 به
هم تابستان حتي كه جايي _ بودند دارا را شمالگان مدار در شهري در قتل پيچيده مورد يك از
نام به نويسندهاي آنها كه بود آن از نولان ناراحتي عمده و _ نميتابيد آنجا به آفتاب
خاطر همين به.بودند كرده استخدام فيلم از آمريكايي نسخهاي نوشتن براي را سيتز هيلاري
برادرش از قصهاي اساس بر قبلا كه كرد كمهزينه نوآر تريلر يك به معطوف را توجهش نولان
ترتيب خلاف روايتي كه "بيار ياد به" نام با فراموشي و انتقام درباره تمثيلي ;بود نوشته
كاري گرفتار را نولان كه دانست سال 2001 بيدارگر ضربه بايد را فيلم اين _ داشت زماني
براساس را "بيخوابي" تا كرد استخدامش وارنر.نميديد هم را خوابش حتي آن از قبل كه كرد
فيلم براي خودش ايدههاي با دلگرمكننده شباهتي نولان خود قول به كه سيتز ، فيلمنامه
فيلم كه سال 2002 مه ماه به برسيم و بگذريم ميان اين حوادث از.بسازد داشت ، تازهاش
آن در كه "بيخوابي".شد تابستان بزرگ فيلمهاي پرسروصداترين از يكي "بيخوابي" نولان ،
دختر يك قاتل روي فكرياش شاخكهاي كه ميكند بازي را بيخواب كارآگاه يك نقش آلپاچينو
مرسوم فيلم يك كارگردانش قبلي كارهاي همه از بيش كرده ، قفل شمالي آلاسكاي در نوجوان
:است گفته باره اين در سانفرانسيسكو به گذشتهاش هفته سفر طول در نولان.است هاليوودي
و بود گرفته خود به را قديم هاليوود فيلمهاي شمايلي پاسبان يك سازوبرگ حالت" قصه حالا
قابل بهطور طرح حوادث آنكه بدون بود ، قبلي قصه آن از متفاوت كاملا برداشتي اين
توي ليموي با رفتن ور به حواسش بيشتر كه حالي در نولان ".باشند كرده تغيير ملاحظهاي
اما بسازم ، را آن داشتم دوست":داد ادامه بود ، كرده مزهمزهاش قبلا كه بود آبي ليوان
اين نظرم به چون كنم ، تكرار بودند كرده قضيه اصل با آنها كه را كاري كنم سعي اينكه نه
".بود محشر
و آمد دنيا به لندن در سال 1970 در نيمهانگليسي _ آمريكايي نيمه كارگردان اين
قابل و بلند فيلم نخستين.كرد آغاز پدرش هشت سوپر دوربين با سالگي هفت از را فيلمسازي
(محصول 1998) "تعقيب در" نام به بود هوشمندانه و پيچيده سفيد ، و سياه تريلر يك او ذكر
بيآزار كاملا چشمچرانيهاي براي شهوتش كه ميكرد روايت را جوان لندني يك ماجراي كه
بازي با رسيد راه از "بيار ياد به" آن از پس.عظيم جنايت يك توطئه چيدن به ميكند وادارش
عين در اما است عذاب در مدتش كوتاه حافظه دادن دست از خاطر به كه مردي نقش در پيرس گاي
و فوري عكسهاي يادداشتها ، خلال از مظنونين و سرنخها ردگيري با ميكند تلاش دارد حال
منظور بهبگيرد انتقام او از و بيابد را همسرش قاتل تنش سراسر روي خالكوبيهاي حتي
روي پيش دقيقه ده كه اتفاقاتي ندانستن مثلا _ شخصيت ذهن چارچوب در بيننده دادن قرار
معكوس نظمي با حوادث و برميگردد عقب به دقيقهاي چند زماني لحاظ از صحنه هر _ دادهاند
شد ، 26 بدل بزرگ موفقيتي به سينمايي مستقل معيارهاي براساس "بيار ياد به".ميشوند ظاهر
كمتر سنتي خطي طرح يك با فيلمي ساخت آيا.ماند پرده روي ماه و 8 فروخت دلار ميليون
.شد بحث وارد مفهوم اين خود با نولان داشت؟ دردسر
فكر ساختار به فقط جدا و بشوييد فيلم زبان دستور درباره پيشفرضهايتان از دست اگر"
.است خطي عميقا اما هست ، معكوس است ، فيلم اين از خطيتر "بيار ياد به" كنيد ،
به وقتي اينجا ، اما.(باشيد داشته منسجم فيلمي هنوز و) دربياوريد را صحنهاي نميتوانيد
صحنهها بعضي اينكه يا ديد تدارك فيلم از طولانيتر نسخهاي ميشد رفتيم ، مونتاژ اتاق
".كشيد بيرون را
قبل.درميآورد آدم روزگار از دمار واقعا پاچينو":ميگويد فيلمش ستارگان درباره خودش
طول در او.كنيد كار چه ميخواهيد فيلم با شما بداند ميخواهد ببندد قرارداد اينكه از
فيلم آنها با كه كساني به كاملا بتواني بايد بازيگر يك بهعنوان كه گرفته ياد سالها
فهم او"كند اعتماد پاچينو به كه بود گرفته ياد هم كارگردان ".كني اعتماد ميسازي
آمد ، خواهند كنار چگونه بعدا صحنهها اينكه درباره و خودش مهاجرت درباره شگفتانگيزي
گرفته دوربين كه را تصويرهايي و نكني كامل را پروژه تا تو":ميگفت من به جدا.دارد
.ميگفت راست ميزد را حرف اين وقتي هميشه و ".ديد نخواهي كردهام من كه را كاري نبيني ،
ميداد ارائه چيزي و ميگذاشت اختيارم در ميكردم تصور كه را چيزي آن همه مواقع بيشتر
محور اين حول نولان بازسازي كليدي تفاوت يك ".بود من تصور عالي حد از بهتر خيلي كه
به و او درونيات به كه كرده اضافه فرعي داستاني پاچينو پاسبان شخصيت به او كه ميچرخد
براي وقتي او كه حقيقت اين.ميپردازد لسآنجلس در خانهاش به برگشتن براي دغدغهاش
نصفهشب چون بخوابد نميتواند و است خسته و خرد قبل از ميآيد قتل تحقيقات در همكاري
نظر به ".ميكند جابهجا را قصه تمام" نولان ، خود تعبير به روز ، كه است آفتابي همانقدر
قاتل نقش در او.باشد گرفته قرار ويليامز رابين تاثير تحت بيشتر هم اين از نولان ميآيد
كه مرموز رماننويس يك ;ميدهد ارائه متفاوت اجرايي غريب و عجيب و باورنكردني طرزي به
."نميگذاريد محلش بنشيند كنارتان اتوبوس در اگر حتي" كه ميآيد نظر به عادي آنقدر
خيلي آدم يك چوناست هولناك قدر اين او كه است خاطر همين به من نظر به":ميگويد نولان
گيرش كجا كار اين بياورد در سر ميكند سعي دارد حالا و كرده عبور خط اين از كه است عادي
قسمتها بعضي بار صدها رفته ، هم روي ديدهام ، فيلم اين در را او اجراي من.انداخت خواهد
اغلب.ميآورد تاب را مكرر شدنهاي ديده وضوح به.هستند واقعي كاملا و ديدهام را
تازه ميبينيدشان ، باز و ميبينيدشان هي وقتي بازيها ، بيشتر.نيستند اينطور اجراها
".ميشوند كسالتبار.ميفهميد را حقهها تازه.رفتن لو به ميكنند شروع
ويليامز تماشاي با.است موشكاف اينقدر ذهنش كه اين نيست عادي شخصيت درباره كه چيزي
كاري نشده حساب وقتي حتي ميدهد ، انجام قبلي نقشه با را كارهايش همه ميكنيد احساس
فيلم اگر اما":ميافزايد البته و ميكند تاييد سر اشاره با را مسئله اين نولان.ميكند
كه هم آنقدرها بگذاريد ، قدم وضعيت از پاچينو درك از فراتر اگر كنيد ، تماشا دوباره را
تودار بازي اين گرفتن آيا حالا خب ".نميكند توجه چيزها خيلي به.نيست تيز ميكنيد فكر
اگر" بوده؟ دشواري كار است ، مشهور حد از بيش فعاليت به كه ويليامز ، رابين مثل آدمي از
بود كنترلهايي تمام دريافتم كه چيزي.نداشتم احساسي چنين نه ، باشم ، صادق كاملا بخواهم
با را مختلف شخصيتهاي اين ميدهد اجازه او به كه همانجا _ دارد بازيگر بهعنوان او كه
عنان ميدهد امكان او به كه است كنترلي همان دقيقا اين _ بيافريند چيزي هر يا ديوانگي
".باشد داشته اختيار در هم را قضيه
نولان است ، موقرانه ترسناكي نحو به كه اجرا ، اين در ويليامز رابين كارگرداني از بعد
اتفاق به را آن كه هاكس هاوارد زندگينامه ;باشد آماده بعدياش پروژه براي بيشتر بايد
.كري جيم:است شهره لودگي به هم او كه ساخت خواهد بازيگري
مينويسم ، را فيلمنامه دارم فعلا":ميگويد باره اين در است ، فكر غرق كه حالي در خودش ،
كه بزرگي فيلمهاي آن از يكي.است بزرگي پروژه.دارم پيش در درازي راه همين براي
.بدانم كه هم نميخواهم و نميدانم را چرا ، جوابش بپرسيد اگر و _ نساخته هنوز هاليوود
او.است عالي نقش براي كري جيم نظرم به و است آن از مهمي بخش بازيگري ميكنم فكر اما
".بتوانند بازيگرها از خيلي نكنم فكر كه دهد انجام كارهايي ميتواند
نكن نگاه حالا
منتقد نگاه
ميچل الويس
نفس موش آن در كه گربهاي و موش بازي) "بيخوابي" كه درمييابد بيدرنگ تيزبين ، نگاه يك
كاملا (ميدهد ادامه را تعقيبش شرمساري با گربه و ميكند حس پوستش بر را تعقيبكننده
به كه است فيلمي "بيخوابي".دارد مطابقت "نولان كريستوفر" كارگردانش مشكلپسند باسليقه
و ميپردازد خيرهكننده و رنگ و پرآب اندازهاي چشم درميان قاتلي ناخوشايند و سخت تعقيب
آرامش به را بينندهاي هر ذهن كه است آلاسكايي كوچك شهر مسحوركننده سبزي بار اين
آمريكاي آسمانهاي آبي و سوزاننده زردي "بيمار ياد به" نولان قبلي درفيلم) واميدارد
كارآگاه براي دستكم درختان خيس شبنم اما.(ميكرد منتقل بيننده به را حس همين جنوبي
در هم آن قاتل جستجوي در كارآگاهي:ميكند عمل كشنده سمي مثل (پاچينو آل) "درامر ويل"
داخلي مسايل بازجويي سازمان يك تعقيب تحت لسآنجلس در جنايتش خاطر به او خود كه شرايطي
آگاه موضوع اين از خودش او و است تراژدي اين براي مقدر پاياني درامر ماموريت.دارد قرار
او و كرده فراهم نولان طنزپردازي براي را زمينه نمايشي زيباييهاي باورنكردني وفور.است
.است برده استفاده فرصت اين از حيرتآور گونهاي به
به مانده بيمصرف زيبايي اين از آشكارا "فيستر والي" ذوقش خوش فيلمبردار و كارگردان
خندهدار زمينهاي پس.شد تبديل بزرگ بسيار شوخي يك به آنها كار نهايت در و آمدند هيجان
"فيستر" و "نولان".بيپيرايه و روستايي تجملي رخوتناك چشمانداز در جنايتي نمايش براي
.بردهاند كار به فيلم در غمگنانه صميميتي ايجاد براي را تجملي درونمايه اين
باسابقه مامور دو.ميشوند فيلم وارد فضايي چنين در (داناوان مارتين) هپ همكارش و ويل
كه پليسي رئيس (دولي پاول) قديمي ، دوست يك با تا ميكنند سفر شمال به كه لسآنجلس پليس
دست به جوان زني.كنند همكاري است برده پناه آلاسكا به كاليفرنيا صداي و سر و گرما از
براي هپ و ويل و است شده كشته ميبخشد مضحكي رضايتمندي و غرور او به جنايتش كه قاتلي
.رساندهاند آنجا به را خودشان قضيه ، پيگيري به كمك
"ويل" براي بانشاطش روحيه استثناي به كه (سوانك هيلاري) "اليبر" نام به جواني كارآگاه
"ويل" ،"هپ" شدن باكشته.ميكند دنبال را آنها است باشكوه گذشتهاي يادآور شبحي مثل
و قاطعانه رفتار ميان دراين و ميكند پيدا قاتل كردن گرفتار براي دوبرابر انگيزهاي
آلاسكا در روز دايم روشنايي حضور.اوست ناتواني و كفايتي بي يادآور تنها "الي" خوشايند
بر تاكيد براي است مجازاتي ميرود شمار به آن تابستاني پديده "سفيد شبهاي" كه جايي
روزها اين كه بيداري شب ماليخوليايي غرور خواب ، از او كردن محروم و "ويل" گناهكاري
پليديهاي با روشنايي در كه مردي نمايش) ميرسد نظر به فريب ظاهر كمي است شده همگاني
قرار تكنيك كارگيري به براي بهانهاي را بديهي استعاره اين "نولان" اما (ميجنگد وجودش
"يادگاري" در "نولان" كه است خردشدهاي تكههاي آن از خالي ، جاي ميان اين در و ميدهد
.بود برده كار به (1999) درتعقيب بلندش فيلم اولين و
روگ نيكلاس اثر "نكن نگاه حالا" از گرفته الهام تدوين ، شيوه اين به او دلبستگي
شريك آن در "سودربرگ استيون" اجرايياش ، توليدكنندههاي از يكي با او كه است مسالهاي
.است آمده آنها كمك به فيلم ساخت در نكته همين و است
پليسي داستانهاي اغلب در آنچه شبيه ميبرد ، كار به فيلمش در "نولان" كه تعليقي
زيادي مورد داستان ، قهرمان ذهن در آيا":ميشود ناشي ديگري پرسش از بلكهنيست ميبينيم
"دارد؟ وجود افتادنش خاك به براي
فيلم در.بود كرده تجربه را افتاده پا از و خسته پليس نقش هم اين از پيش "پاچينو آل"
چشمان در را برقي وقتي تا كه ميكند بازي را كارآگاهي نقش او "مان مايكل" از "مخمصه"
جلوتر فيلم چه هر "بيداري در".ميكند شليك او طرف به ميبيند ، ناخواستهاش قرباني
از قاتل و مانده ناتمام لسآنجلس در او بازجويي.ميشود قرمزتر و قرمز چشمان ميرود ،
.است آگاه مسئله اين
ميپوشد كه كهنهاي چرمي كت و ميكند كمك نقشش ايفاي به آلپاچينو گرفته و سخت صداي
اسكيلود" اريك كه فيلم قديمي نسخه در.ميشود نمايان بدنش بر وارفته و شل پوستهاي مثل
نگاهي "ويل" نقش از "اسكارسگارد استلان".است كرده كارگرداني را آن سال 1997 در "بيائرگ
شبح و سرد ظاهري ببخشد ، اثيري حالتي او به آنكه از بيش بيخوابيدارد بيرمق و خسته
به لحظه او مسئوليت.ميكند عمل متفاوت كاملا "آلپاچينو" اما.است ساخته برايش مانند
.ميدهد دست از را صحيحش بينش توانايي فشارها ، اين بار زير او و ميشود سنگينتر لحظه
دست از مردي كسلكننده و يكنواخت ويژگيهاي تعقيب ، تحت قاتل نقش در "ويليامز رابين"
.ميگذارد نمايش به است ، خويش تفكرات شيفته كه را رفته
يا و"هانتينگ گودويل" در روانكاو بهعنوان) پيشينش آرامتر نقشهاي در حتي "ويليامز"
در را تصوري از خارج سربلندي و غرور همواره ("مرده شاعران انجمن" در مدرسه معلم نقش در
او اينبار.است رفته دست از او غرور "بيداري" در اما داشته ، همراه به كمدين يك لواي
فخرفروشيهايش و لافزدنها نمايش براي را كسي "ويل" از غير كه است كار ملاحظه قاتلي
روي لبهايش با كه ميخواهد و ميآورد در ادايي پايينش لب با و ميكند اخم او.ندارد
بيننده يك داشتن دارد ، نياز "فينچ" آنچه همهبزند فرياد را گناهش و بخورد تاب درختها
يكي واسطه به را قربانياش كه است افتادهاي پا پيش جنايي داستانهاي نويسنده او.است
و ميرسد نظر به خوب حد از بيش "ويل" برابر در او.است كرده جذب خود به كتابهايش از
مرگ چشمان در وجودشان بازتاب مسحور آنها":كنيم نقل را "يتنان كنت" گفته بخواهيم اگر
."شدهاند
بلافاصله نيست منصفانه كه ميگذارد باورپذير و سريع چنان تاثيري "هپ" نقش در "داناوان"
همان) اقامتگاهشان مالك ،(مائوراتيرني) "راشل" با ميكند تلاش او.ببريم ياد از را او
.كند برقرار ارتباط (ميكند تقلا آن در خوابيدن براي بعدا ويل كه جايي
او عقيده و نولان زيركي به ميگيرد بازي به را بيننده كه "بيخوابي" داستاني حيلههاي
شخصيتهاي حد در نه اگر ما همه كه كهنه زخمي ميگردد ، باز گناه ، بودن فريبنده بر مبني
!باشيم جنس خوش اگر البتهكنيم تاييد حتي و احساس ميتوانيم حال هر به اما فيلم