بسته پنجرههاي همه پشت
همشهري صحبت
بسته پنجرههاي همه پشت
تهران كلانشهر در اجتماعي آسيبهاي
يا خواسته را آدمي و كند را خانه درهاي افتاد راه به مدرن شهر فضاي در كه مهيبي طوفان
شده شكسته هم در آن طبيعي ، حدود مرزهاو همه كه كرد پرتاب جامعهاي بطن ناخواستهبه
بستن باشد مسموم اگر هوا.ميكند نفوذ خانهها داخل به حتي همهغريبگياش شهربا.بود
نيست پنجرههاچارهساز
بررسي نيازمند تبيينشان و تعليل و تحليل كه چندوجهياند مسائلي اغلب اجتماعي مسائل
از بايد كس همه و است جمعي و بيوقفه كوشش و گسترده مقال و مجال مستلزم و مستمر و عميق
.بپردازد آنها به وجهي و جنبهاي
بررسيهاي نيازمند تبيينشان و فهم كه دارد تبعاتي و خصوصيات نيز شهري مدرن زندگي
شهر هر و است غيره و سياسي اقتصادي ، فرهنگي ، اجتماعي ، روابط و ساختارها همه در ژرفتر
خاص مسائل كشور سياسي ساختمان در جايگاهش و اقتصادي اجتماعي ، تاريخي ، بافت به بسته نيز
.است نبوده مستثني قاعده اين از نيز تهران.دارد را خود
عظيم دگرگونيهاي دستخوش شمسي دهه 1340 سالهاي از ايران ، ساله دويست پايتخت تهران ،
.است شده محتوايي و شكلي
جديد مناسبات و روابط شكلگرفتن و شدن ساخته شهرها ، و روستاها از مهاجران خيل
در توسعهاي و مدرنيزاسيون برنامههاي تجلي و تمركز و فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ، صنعتي ،
از گوشهاي تهراني شهروند هر روز هر كه است كرده تحميل شهر اين بر را مسائلي آن ،
.ميشنود شايعات و اخبار خلال در يا ميبيند چشم به را آن پيامدهاي
اجتماعي آسيبهاي و ناهنجاريها افزايش و بروز عوامل و علل بررسي به را گزارش اين
رواج و گسترش روسپيگري ، خياباني ، كودكان تكديگري ، همچون آسيبهايي.داديم اختصاص
تلاش بهرغم كه است مسائلي.. و زورگيري اوباشيگري ، آن ، از ناشي مشكلات و اعتياد
شهر زندگي امور در اختلال موجب و ميگسترد دامن پيش از بيش شهروندان نگراني و مسئولان
.ميشود
خواسته را آدمي و كند را خانه درهاي افتاد راه به مدرن شهر فضاي در كه مهيبي طوفان
جنسي ، و سني طبيعي ، و اخلاقي حدود و مرزها همه كه كرد پرتاب جامعهاي بطن به ناخواسته يا
نفوذ خانهها داخل به حتي همهغريبگياش با شهر.شكست هم در را تاريكي و روشنايي
.نيست چارهساز پنجرهها بستن باشد مسموم اگر هوا.ميكند
ديگر بار تا داشته آن بر را كارشناسان جديد شهرهاي در اجتماعي ناهنجاريهاي گسترش
جمعيت ، افزايش:بخشيدند بيشتري عمق خويش مطالعات به آنها.بنگرند خود اطراف به تامل با
عوامل اين كارشناسان.بيكاري و آموزش فقر انساني ، روابط فقر شهرها ، بيرويه گسترش و رشد
.ميدانند ناهنجاريها بروز ساز زمينه را
و 460 هزار مجموع 53 در سال 1378 در بهزيستي ، سازمان سوي از شده ارائه آمار براساس
ازاي به نزاعها اين تعداد كه است داده رخ تهران در خشونتآميز اعمال و جرح و ضرب مورد
نفر هزار صد هر ازاي به سال همين در.است بوده مورد تهران 482 شهر جمعيت نفر هزار صد هر
در و درصد تهران 25 در طلاق آمار نمودار گذشته سال در.است داده رخ غيرعمد قتل 27
.است بوده درصد روستاها 10
شهرهاي اما كرد مشاهده اجتماعي آسيبهاي از مواردي ميتوان هم روستاها در چه اگر
جاي به منافع و مدرن روابط حاكميت و بيشتر انعطافپذيري و پيچيدگي دليل به بزرگ ،
كنترل بودن دشوار و افراد انزواي و گمنامي تراكم ، انساني ، عواطف و سنتيتر همبستگيهاي
.ميشوند اجتماعي آسيبهاي بروز خاستگاه كوچكتر شهرهاي و روستاها از بيش اجتماعي ،
:بهزيستي سازمان اجتماعي آسيبديدگان دفتر كل مدير معتمدي ، سيدهادي دكتر گفته به
تري خشن چهره و ميكنند رشد تصاعدي طور به ميخورند ، صيقل درشهرها اجتماعي آسيبهاي"
".ميدهند نشان خود از
براي.است گريبان به دست اجتماعي آسيبهاي با بيشتري ميزان به تهران كلانشهر
.كرد تعيين آغازينميتوان نقطه شهر اين اجتماعي ناهنجاريهاي
تهرانيها و بوده حوادث راه چهار در و ري شهر حومه در روستايي تهران كه ميشود گفته
روستاي.امانبمانند در دشمنان گزند از تا بودند ساخته زيرزمين در را خانههايشان هم
از بيش روز هر و شد سرسبزتبديل و زيبا شهري به ماند پايتخت و شد پايتخت تهران ، كوچك
.گرفتند جاي آن دل در كشور نقاط همه از مردم پيش
چشم پيش شرمساري بيهيچ كه خوردهاند صيقل نيز تهران در اجتماعي آسيبهاي اكنون
.ميكشند رخ به را خود رهگذران
ميكند ، نگاه تهران شهر به متخصص يك ديد از وقتي شهري ، شناس جامعه افروغ ، عماد دكتر
از را مهره و پيچ به افراد شدن تبديل و اجتماعي تقسيمكار خواهي ، زياده و تجملگرايي
انسان":ميگويد او.ميكند برجستهتر شهر اين در ساكن افراد زندگي ويژگيهاي ساير ميان
ايمن نيز اجتماعيشان ارتباط در شهريها.معناست بحران دچار روستاييان از بيش شهري
بروز و افراد دلزدگي موجب مساله همين.نميشوند تعاملات وارد وجود تمام با و نيستند
".ميكنند زندگي شهر در كه ميشود انسانهايي براي فرهنگي تراژدي
ميگوييم سخن شهرها در آزادي شدن بيشتر از كه هنگامي كه است معتقد جامعهشناس اين
آزادي.كنيم مطرح نيز را "چه؟ به آزادينسبت" و "كه؟ به نسبت آزادي" سوالهاي بايد
"چه؟ براي آزادي" پرسش قبال در اما.است بيشتر روستاييان به نسبت شهر در ساكن افراد
تقسيم اسير شهريها.است كمتر روستايي افراد به نسبت شهري انسانهاي آزادي كه گفت بايد
برخلاف.ميشود آنها آزادي مانع كه هستند پيچيدهاي ساختارهاي و سالاري ديوان كار ،
اراده گاه هر ولي ميدهد كمتري آزادي آنها به سنتيشان هنجارهاي چه اگر كه روستاييها
.شوند كار به مشغول يا بخورند غذا كنند ، استراحت ميتوانند كنند
بر اما است شهر از بيشتر روستا در اجتماعي آزادي ديدگاه اين از كه آن رغم به
و اصول از تخطي اجازه افراد به كه است مسلط غيررسمي كنترلهاي كوچك ، شهرهاي و روستاها
مكانيسمهاي انواع از گونهاي را غيررسمي كنترل جامعهشناسان.نميدهند را ارزشها
اعضاي از يك هر توسط جامعه ، تمامي وسعت به گسترهاي در كه ميكنند تعريف اجتماعي كنترل
تحقق مجال... و مذهبي اماكن كار ، محل مدرسه ، خانواده ، مانند متفاوتي محيطهاي در و آن
و ارزشها و اخلاقي اصول بر مبتني رفتار بر نظارت سيستم نوعي كنترل اين.مييابند
.دارد قرار رسمي كنترل مكانيسمهاي مقابل نقطه در كه است متعارف هنجارهاي
آسيبپذير مهاجران
دكتر ميشود داده نسبت بزرگ شهرهاي به كه است ديگري ويژگي جمعيتي ، بافت ناهمگوني
دانشجويان":ميگويد و ميكند قلمداد اجتماعي آسيبهاي انواع از يكي را مهاجرت معتمدي
همچنين.ميشوند تهران وارد متعدد فرهنگهاي با كه هستند مهاجري گروههاي از يكي نيز
تداخل اين و نميشود جور يكديگر با شدهاند جمع تهران در كه مهاجري گروههاي ساير فرهنگ
".باشد آسيبزا ميتواند افراد بين فرهنگ
بوجود آنها حاشيه در زندگي محلههاي جغرافيايي ، و جمعيتي لحاظ از شهرها رشد با
.ميآيد
تامين به قادر و ندارند ريشه خودشان زندگي محل در كه كساني بيكار ، افراد معمولا
براي بيشتري آمادگي با خانوادگيهستند ، مسائل درگير كه افرادي و نيستند خود زندگي
به افراد اين اغلب اماميبرند پناه شهر حاشيه محلههاي به اجتماعي آسيبهاي به ابتلا
.ميشوند كشيده خلاف كارهاي به حرفهاي تخصص نداشتن دليل
با روزانه كه شوش "سبز خانه" مركز رئيس و اجتماعي آسيبهاي متخصص آقاعليخاني ، ناصر
از فرار يا مهاجرت قصد به كه فردي":ميگويد ميشود ، مواجه مهاجران اين از زيادي تعداد
اصلا آن در كه ميشود جايي راهي مشكلات از كولهباري با ميآيد ، بزرگ شهرهاي به خانه
".نيست خبري عاطفه از
ما روي پيش شهري مهاجران اين از كه است تصويري تكميلكننده افروغ ، دكتر صحبتهاي
و شده جدا خود روستايي طبيعي محيط از حاشيهنشينان كه اين به اشاره با وي.ميگيرد قرار
كه ميشوند شهري تحرك منطقه وارد حاشيهنشينان":ميگويد نميشوند ، نيز شهري روابط جذب
مانوس شهري فرهنگ با شهري انسان.است سوءاجتماعي روابط از بسياري عامل تحرك منطقه اين
مسلط خود بر را شهري فرهنگ نگرفته ، خو فرهنگ اين با چون روستايي انسان اما است
".ميشود مباح برايش چيز همه تقريبا و نميبيند
آمارها":ميگويد باره اين در نيز بهزيستي سازمان اجتماعي آسيبديدگان دفتر مديركل
.ميكنند بروز بيشتر شهر حاشيهاي مناطق در اجتماعي آسيبهاي كه ميدهند نشان
كه آنجا از و است پايين بسيار مناطق اين در هم زندگي {حداقل براي}لازم استانداردهاي
همه با است بزرگ شهر همان شهر ، حاشيههاي نميكنند ، پيروي قانوني هيچ از حاشيهنشينان
".كردهاند حذف آن از هم را قانون تازه كه عوارضش ،
دارد ادامه
همشهري صحبت
....خفته ديو اين
صالحي سيدعلي با گفتوگو
شهر در يا باشيد آمده دنيا به تهران در نميكند فرقي ميكنيد زندگي تهران در وقتي
تهران در وقتي.كهنسال يا باشيد جوان نميكند فرقي ميكنيد زندگي تهران در وقتي.ديگري
فرقي ميكنيد زندگي تهران در وقتي.بدنام يا باشيد خوشنام نميكند فرقي ميكنيد زندگي
.هست همه براي تهران جذابيتهاي و زيباييهاي مشكلات ، .گمنام يا باشيد مشهور نميكند
با شهر يك در شهري جاذبههاي و تفريحات همه و دولتي سازمانهاي و نهادها همه تمركز
در نميخواهند ساكنانش از بسياري كه شهري.است ساخته عجيب شهري تهران از محدود ، امكانات
نيمهآشناي و آشنا چهرههاي سراغ به.كنند نمي ترك را آن حال عين در و كنند زندگي آن
.ميكنيم پرسوجو را تهران در ماندن چرايي و تهران در زندگي مشكلات و ميرويم تهران ساكن
.ميگويد تهران در زندگي و تهران از "ريرا" شاعر صالحي سيدعلي
ميدهد؟ آزارتان تهران در چيزهايي چه *
مثل ;بود خواهد مشابه نيز پاسخها حتما و كرد خواهند دقت پرسش اين به بسياري -
.است بيعدالتي ميدهد ، آزار خفته ديو اين در مرا چه آن اما آلودگيها ، انواع
گذاشته منفي تاثير شما شعر بهويژه شما ، ادبي آفرينشهاي بر حدي چه تا مشكلات اين *
ميگذارد؟ و
انگيزه اتفاقا من براي ستمها و كاستيها اين.دريابم بهتر كه گرفتهام ياد -
.نميشود غفلتش موجب ديگري عامل هيچ مرگ ، جز كه آنجاست ، شعر مقام واقع در.آفرينشاند
است؟ آسان شما زندگي محل در فرهنگي محصولات خريد *
!يكي؟ اين كه است ، آسان چيزي چه -
ميافتيد؟ دردسر به قدر چه محصولات اين تهيه براي *
!نيست مهمميكنم نگاه دروني وظيفهاي عنوان به خريد نوع اين به -
هست؟ شما نيازهاي پاسخگوي تهران شهري خدمات *
!انتظاري؟ چه !خفته ديو -
كي؟ و آمديد كجا از آمديد؟ تهران به چرا *
مدني حاشيه در هنر كه ميدانستم.بود طلايي تبعيد نوعي من براي تهران انتخاب -
.پيش قرن ربع يك آمدم ، جنوب از.شعر خاصه ميميرد ،
كرده؟ تفاوت نهاديد ، آن به پا پيش سال شما 25 كه تهراني با امروز تهران *
!متاسفانه ايران ، همه يعني تهران امروز اما بود ، ايران پايتخت تهران پيش سال 25-
داريد؟ سراغ ايران از ديگري نقطه در هست ، تهران در كه آموزشي -تفريحي امكانات همين *
يا اصفهان مثلا پايتخت ، هلاهلزده عسلهاي اين مقابل در اما نه ، كه است بديهي -
.است فوقالعاده كه دارند زندگيزا حضوري و حيات ايران ، شمال از نقاطي يا شيراز ،
هستيد؟ تهران ترك به مايل آيا *
!خير -
چرا؟ *
.فرهنگياش شرايط خاطر به خاصه مجبور ، امكانات همين و عادت -
داريد؟ دوست را تهران آيا *
!بله را مردمش -
كرد؟ خواهد تهران ترك به وادار را شما چيزي چه *
.شديد تبعيد نوعي يا مرگ ، احتمالا -
بكند؟ بايد چه شدن ، بهتر براي تهران *
.است خوفآور انفجاري تمركز اينشود جابهجا بايد كشور سياسي پايتخت كلا-
سياسي كار نبايد شورا اعضاي كه ميرسد نظر به.است بوده سياسي بيشتر تهران شوراي*
موضوع اين تحقق براي راهحلي.كنند كار بايد تهران ، مردم نماينده عنوان با بلكه كنند ،
ميكنيد؟ پيدا
به رو جامعه مجريان و ميكنند اجرايي كار سياسيون كه اين عجيب ولي شاعرم ، فقط من -
.ميآورند سياسي كار
ژورنال تهران الكترونيكي مجله
تهرانشهر سايت
|