شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۱ - شماره ۲۹۸۰- Feb, 15, 2003

مرتون ميلر
000882.jpg
شانزدهم ماه مه سال ۱۹۲۳ ميلادي خانواده جول و سيلويا ميلر از اهالي بوستون صاحب يگانه فرزند پسري شدند كه او را مرتون ناميدند. جول ميلر وكيل دادگستري و فارغ التحصيل دانشگاه هاروارد بود. شايد دست كم به خاطر احترام به پدر بود كه مرتون پس از اتمام تحصيلات دبيرستاني در سال ۱۹۴۰ وارد دانشگاه هاروارد شد و در سال ۱۹۴۳ در مقطع كارشناسي در رشته اقتصاد فارغ التحصيل شد. طي دوران جنگ جهاني دوم او به عنوان كارشناس اقتصاد و با اداره تحقيقات ماليات وزارت خزانه داري آمريكا و سپس اداره تحقيقات و آمار هيأت رئيسه بانك مركزي آمريكا همكاري مي كرد. در سال ۱۹۴۹ او به دانشگاه بالتيمور و سپس به دانشگاه هاپكينز رفت. در سال ۱۹۵۲ در مقطع دكتراي اقتصاد تحصيلات خود را به پايان برد و به عنوان استاديار دانشكده اقتصاد دانشگاه لندن برگزيده شد. يكسال بعد به موسسه فناوري كارنيج كه هم اينك به دانشگاه كارنيج ملون تغيير نام داده است، دعوت شد كه در ميان دانشكده هاي علوم اقتصادي آمريكا منحصربه فرد است. در سال ۱۹۵۸ به اتفاق فرانكو موديگلياني (برنده جايزه اقتصاد سال ۱۹۸۵ بنياد نوبل) رساله دكتراي خود را تحت عنوان «سرمايه گذاري شركت هاي سهامي» نوشتند. همكاري و مطالعات و تحقيقات مشترك ميلر و موديگلياني تا اواسط دهه ۱۹۶۰ ادامه داشت. در سال ۱۹۶۱ ميلر به دانشكده بازرگاني دانشگاه كارنيج رفت و تا سال ۲۰۰۰ ميلادي كه او چشم از جهان فرو بست، در اين دانشكده شاگردان بسياري تربيت كرد. تنها از سال ۱۹۲۶ تا ۱۹۶۶ به مدت يكسال به دانشگاه لووين بلژيك دعوت شد. دكتر ميلر از طرفداران فعال به كارگيري راه حل هاي بازار آزاد براي حل مشكلات اقتصادي بود. بنياد نوبل در سال ۱۹۹۰ ميلادي دكتر ميلر را به همراه دكتر ماركوويتز و دكتر شارپ لايق دريافت جايزه خود در رشته اقتصاد دانست. دكتر ميلر در ژوئن سال ۲۰۰۰ ميلادي درگذشت.


• رضايي از تحول خبر داد
محسن رضايي از تحول زيربنايي در اقتصاد كشور خبر داد. محسن رضايي، دبير مجمع تشخيص مصلحت گفت: با تصويب سياست هاي كلان مالي و سرمايه اي در مجمع تشخيص مصلحت و تأييد رهبري، تحولات زيربنايي در اقتصاد كشور به وجود خواهد آمد. وي قطع اتكاء هزينه هاي جاري دولت به درآمدهاي نفتي، استقلال بازارهاي پول و سرمايه از يكديگر و اصلاح نظام مالياتي كشور را از مهم ترين عناوين اين تحولات دانست. دبير مجمع تشخيص مصلحت افزود: پس از تصويب اين سياست ها، دولت موظف خواهد بود طي دو برنامه پنج ساله، درآمد حاصل از فروش نفت و منابع زيرزميني را صرفا در بخش سرمايه گذاري اعم از دولتي يا خصوصي، هزينه كند و پس از پايان مدت مقرر، حق صرف درآمدهاي منابع ملي را بخش هزينه جاري نخواهد داشت. رضايي از استقلال بازارهاي پول و سرمايه از يكديگر به عنوان اقدامي موثر بر جريان اقتصادي كشور ياد كرده و افزود: با استقلال اين بازارها، هماهنگي بين آنها از طريق نظارت عاليه دولت انجام خواهد شد كه اين استقلال منجر به تقويت رقابت در بازارهاي پول و سرمايه مي گردد. نتيجه اين جداسازي، عدم دخالت بانك مركزي به عنوان متولي بازار پول در بازار سرمايه، بورس و اوراق بهادار است. دبير مجمع تشخيص مصلحت در ادامه اصلاح نظام مالياتي كشور تأكيد بر برقراري ماليات بر ارزش افزوده را سومين تحول زيربنايي در اقتصاد كشور دانست و گفت: اين اصلاح بازار كالاهاي وارداتي غيرقانوني در كشور را با ركود مواجه كرده و باعث خواهد شد كه قيمت كالاهاي داخلي قابل رقابت با محصولات خارجي گردد. وي در پايان، اصلاح نظام بودجه را به عنوان گام بعدي اصلاحات زيربنايي در اقتصاد كشور دانست و افزود نظام بودجه كشور بايد به گونه اي تغيير يابد كه هزينه كردن بودجه بدون نظارت و ارزيابي در شرايط فعلي به نظام بودجه عملياتي و برنامه اي تبديل گردد. گفته مي شود، مصوبه تحولات زيربنايي در كميسيون اقتصاد كلان مجمع تشخيص مصلحت نظام پس از هشت ماه بررسي و در جلسه اي با حضور رئيس بانك مركزي، معاون وزارت اقتصاد و دارايي، نماينده سازمان برنامه و كارشناسان اقتصادي تصويب گرديد.


نوبليست هاي اقتصاد
ويليام اف شارپ
000879.jpg
ويليام شارپ در شانزدهم ژوئن سال ۱۹۳۴ ميلادي در بوستون ماساچوست چشم به جهان گشود. پدر و مادر ويليام به ترتيب فارغ التحصيل رشته ادبيات انگليسي و علوم بودند. پدرش در دانشگاه هاروارد اشتغال داشت. در سال ۱۹۴۰ حوادث جاري جهاني باعث شد ويليام به همراه والدينش به تگزاس برود. پدرش كه از نيروهاي گارد ملي آمريكا بود با شروع جنگ جهاني دوم به كاليفرنياي شمالي و در نهايت به كاليفرنياي جنوبي رفت. ويليام در سال ۱۹۵۱ ميلادي پس از اتمام تحصيلات دبيرستاني وارد دانشگاه كاليفرنيا شد. هرچند در ابتدا شاخه علوم و رشته پزشكي را برگزيده بود ولي يكسال بعد دريافت بايد رشته ديگري را دنبال كند. از اين رو به دانشكده مديريت بازرگاني دانشگاه كاليفرنيا واقع در لس آنجلس رفت و چون تغيير رشته داده بود دو واحد درسي حسابداري و اقتصاد را گذراند. هر دو اين دروس در طرز تفكر ويليام تأثير شگرفي گذاشت. در مطالعه اقتصاد مبحث تئوري اقتصاد خرد را برگزيد. از آنجايي كه حسابداري را درسي سهل و آسان مي ديد اقتصاد را ادامه داد. در سال ۱۹۵۵ ليسانس اقتصاد گرفت و در سال ۱۹۵۶ در مقطع كارشناسي ارشد همين رشته فارغ التحصيل شد. پروفسور فرد وستون از اساتيد دانشكده اقتصاد و بازرگاني دانشگاه كاليفرنيا او را به عنوان معاون خود در امور تحقيقات برگزيد. او كه از اساتيد خود آموخته بود، درباره همه چيز سوال مي كرد و درصدد پاسخ اين سوالات بود و همواره تحقيق و مطالعه مي كرد. از اين رو به موسسه تحقيقاتي راند رفت، جايي كه براي محققان محلي ايده آل بود. در همين موسسه با برنامه نويسي رايانه اي نيز آشنا شد. در سال ۱۹۶۱ موفق به اخذ دكترا در رشته اقتصاد از دانشكده مديريت بازرگاني دانشگاه كاليفرنيا در لس آنجلس شد. در ادامه مطالعه و تحقيقات خود به سياتل و دانشكده بازرگاني دانشگاه واشنگتن رفت. دكتر ويليام شارپ نتايج تحقيقات و مطالعات خود را در زمينه اقتصاد در قالب كتابي تحت عنوان «علم مديريت» در سال ۱۹۶۳ منتشر كرد. دكتر ويليام شارپ تا سال ۱۹۶۸ به تدريس در دانشگاه واشنگتن پرداخت. طي اين مدت دروس مختلفي از جمله اقتصاد خرد ـ سرمايه گذاري ـ علوم رايانه ـ آمار و تحقيق عملياتي به دانشجويان تدريس مي كرد. در سال ۱۹۶۸ و در حالي كه دوران فعاليت در دانشگاه واشنگتن براي دكتر شارپ بسيار مفيد و سودمند بود، به منظور تأسيس دانشكده علوم اجتماعي به دانشكده ايروين دانشگاه كاليفرنيا رفت. بنا به علل بسيار اين كار تحقق نيافت و دكتر شارپ در سال ۱۹۶۰ به دانشكده بازرگاني دانشگاه استانفورد دعوت شد. در همين ايام او كتاب جديدي تحت عنوان «تئوري اوراق بهادار و بازارهاي سرمايه» را تكميل و منتشر كرد. در سال ۱۹۶۳ دانشگاه استانفورد عنوان پروفسور امور مالي را به دكتر شارپ اعطا كرد. بيشتر مطالعات و تحقيقات پروفسور شارپ در دهه ۱۹۶۰ در زمينه موضوع «تعادل در بازارهاي سرمايه» بودند. طي سال هاي ۶۶ ـ ۱۹۶۶ به مدت يك سال تحصيلي در اداره ملي تحقيقات اقتصادي آمريكا به همراه گروهي ديگر از اساتيد رشته اقتصاد به تحقيق مشغول بود. در سال ۱۹۸۰ به سمت رياست انجمن امور مالي آمريكا انتخاب شد. طي دو سال خدمت در اين موسسه، مقاله اي استثنايي در مورد عوامل موثر در درآمدهاي بازار بورس نيويورك از محل خريد و فروش اوراق بهادار تهيه و در سال ۱۹۸۲ منتشر كرد. پروفسور شارپ با بهره گيري از دانش رايانه مجموعه اي متشكل از كتاب، نرم افزار و لوح فشرده رايانه اي با عنوان «ابزارهاي تخصيص دارايي» آماده و به بازار عرضه كرد. در سال ۱۹۸۶ با ترك دانشگاه استانفورد موسسه تحقيقاتي شارپ ـ راسل را تأسيس كرد ولي پس از دو سال و در سال ۱۹۸۹ به دانشگاه استانفورد بازگشت و فعاليت هاي تحقيقاتي و مشاوره اي خود را پي گرفت. موسسات تحقيقاتي بسياري جوايز مختلفي به پروفسور شارپ اهدا كرده اند كه از جمله مهم ترين اين جوايز، جايزه انجمن دانشكده هاي بازرگاني آمريكا است. بنياد نوبل نيز در سال ۱۹۹۰ ميلادي پروفسور شارپ را به اتفاق دكتر ماركوويتز و دكتر ميلر هر سه از آمريكا به عنوان برگزيدگان جايزه اقتصاد معرفي و جايزه خود را در اين رشته به آنها اهدا كرد.


حاشيه اقتصاد
• آينده اقتصاد ايران در يك روز
«آينده اقتصاد ايران» همايشي است كه امروز در محل سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران برگزار خواهد شد. روزنامه دنياي اقتصاد كه متولي اين همايش است، اعلام كرده كه اين سخنراني ها از چهار محور تجارت، نفت، صنعت و سرمايه گذاري ارائه خواهند شد. شريعتمداري وزير بازرگاني در مورد جايگاه ايران در تجارت جهاني آينده و مظاهري وزير امور اقتصادي و دارايي تحليلي بر وضعيت فعلي سرمايه گذاري در ايران خواهند داشت. چند تن ديگر از دست اندركاران اقتصادي و اساتيد دانشگاه چالش هاي جهاني شدن در ايران، پيامدهاي تجاري سازي تكنولوژي در ايران، تحليلي بر وضعيت امنيت اقتصادي و آينده سرمايه گذاري در ايران و سناريوهاي قيمت نفت در دهه آينده را به تجزيه و تحليل خواهند پرداخت.



اقتصاد در خدمت اخلاق
000873.jpg
به گفته مرحوم علامه جعفري آقاي عالي نسب به مدت ۱۵ سال به علامه جعفري اقتصاد آموزش مي دادند و علامه جعفري هم به ايشان حكمت و فلسفه و فقه ياد مي دادند
يكي از دوستان مي گفتند در شوراي طرح هاي انقلاب چند بار بني صدر مي خواست در حوزه مسائل اقتصادي اظهار فضل هاي بي مورد كند كه آقاي مطهري براي ساكت كردن بني صدر مكرر اين جمله را مي فرمودند كه وقتي در جلسه اي آقاي عالي نسب نشسته باشند و موضوع اقتصاد هم مطرح باشد ما همه دو زانو مي نشينيم و فقط گوش مي كنيم
بخش نخست
در پي چاپ گفت وگوي همشهري با مسعود روغني زنجاني رئيس اسبق سازمان برنامه و بودجه كه در آن وي به خاطراتي از ميرمصطفي عالي نسب اشاره كرده بود، جمعي از دوستداران و نزديكان عالي نسب توضيحاتي را درباره شخصيت وي به روزنامه ارسال كرده اند كه در پي مي خوانيد: ايام دهه فجر يادآور زحمات و حماسه هاي فجرآفرينان است. استاد ميرمصطفي عالي نسب از معدود شخصيت هاي شناخته شده در كشور هستند كه نمونه مجسم تاريخ مبارزات انقلاب اسلامي از نهضت ملي شدن صنعت نفت تاكنون بوده اند. سال گذشته به پاس قدرداني از چند دهه فعاليت هاي خستگي ناپذير علمي، صنعتي - اجتماعي و تلاش هاي عدالت خواهانه ايشان در پيشبرد اهداف توسعه كشور بزرگداشتي از سوي موسسه توسعه دانش و پژوهش ايران در دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار و متعاقب آن نشان درجه يك كار و توليد توسط سيد محمد خاتمي رئيس جمهور محترم به ايشان اعطا گرديد. دبيرخانه اين همايش به منظور شناخت و آشنايي همه نسل ها با يكي از نخبگان برجسته و بي مدعاي كشور اقدام به گفت وگوهايي با تعدادي از شخصيت هاي سياسي، اقتصادي، علمي كشور كرد كه به زودي تحت عنوان «عالي نسب پيوند اخلاق و اقتصاد» به زيور طبع آراسته مي گردد. در آستانه بيست و پنجمين سالگرد شكوهمند انقلاب اسلامي بر آن شديم تا بخش هايي از اين كتاب را به منظور شناخت افزون تر مردم انقلابي كشورمان و ارج نهادن بر تلاش هاي صادقانه و پيگير اين مرد بزرگ در راه اعتلاي اسلام و كشور به چاپ برسانيم. دكتر فرشاد مومني در مورد ويژگي هاي خانوادگي و شخصيتي و علمي استاد ميرمصطفي عالي نسب چنين مي گويد:
آن طوركه از دوستان و نزديكان ايشان شنيده ام، خانواده ايشان چه از نظر نسب و چه از نظر عملكرد، جزو پرافتخارترين خاندان هاي آذربايجان و از سادات جليل القدر هستند. از نظر عملكرد نيز، چه خاندان پدري و چه خاندان مادري ايشان جزو برجسته ترين چهره هاي مشروطيت بودند. خود ايشان بارها تصريح كرده اند كه ايشان اسنادي كه در كتابخانه شخصي شان درباره مشروطيت دارند، از بعضي جهات، منحصر به فرد است كه اين نشاني است بر اينكه خاندان ايشان در دوره مشروطيت، سوابق درخشاني داشته اند. خود آقاي عالي نسب بيان مي كردند كه با برخي از قهرمانان مشروطيت، در ايام كهولت آنها، موانست ها و مجالست هاي طولاني داشته اند و در جريان جزئيات مشروطه قرار داشته اند.
• پدر حاج آقا به چه كاري اشتغال داشت؟
تا جايي كه من مي دانم پدرشان از شخصيت هاي بسيار فعالي بود كه چند سالي را در عتبات به سر برد. خود ايشان در عتبات متولد شده است. پدر حاج آقا از مالكين بزرگ آذربايجان بود و در سطوح كلان تجاري فعاليت مي كرد.
آنچه كه براي من خيلي مهم است شخصيت چندوجهي آقاي عالي نسب است. حساسيت هاي ايشان در زمينه ترويج انديشه ديني و تشيع اصيل، اگر بيش از حوزه فعاليت هاي اقتصادي ايشان نباشد، كمتر از آن هم نبوده است مثلا حاج آقا يكي از بنيانگذاران مجموعه «مكتبه اميرالمومنين» بود كه در نجف با همت مرحوم علامه اميني و شهيد آيت الله محمد باقر صدر برپا شده بود و در هيأت امناي آن نيز عضويت داشت و اگر نگوييم همه، دست كم، بخش عمده تامين مالي امور پژوهشي را كه علامه اميني انجام مي داد و به انتشارالغدير انجاميد به عهده داشت.
000876.jpg

ايشان با كانون هاي فرهنگي مختلف نجف، ارتباطات مستحكمي داشت. يك بار علامه اميني با هزينه ايشان، جهت بررسي كتابخانه هاي هند و براي تحرير بخش هايي از كتاب الغدير به اين كشور مسافرت كردند.
علامه اميني از آنجا تلگرافي زده بودند به اين مضمون كه منابع خوبي در اينجا هست كه خوب است به ايران هم آورده شود. آقاي عالي نسب در جواب آن تلگراف، چك سفيدي فرستادند و گفتند كه در اين زمينه مي توانيد به هر اندازه كه بخواهيد هزينه كنيد. ايشان از علامه اميني نقل مي كرد كه خود اين چك سفيد، وسيله اي شد جهت ترويج مكتب تشيع در هند، چون علامه اميني گفته بود كه من چك را نشان مي دادم و مي گفتم علي ابن ابيطالب (ع) چنين شيفتگان و شيعياني در ايران دارد.
ايشان با مراجع بزرگ نظير آيات عظام بروجردي و ميلاني و امثالهم نيز در ارتباط بودند. در واقع هر كدام از آقايان، پس از اينكه ايشان را مي شناختند، در حوزه مسائل اقتصادي، قبل از مشورت با ايشان فتوايي صادر نمي كردند و مكررا از دوستان شنيده ام كه از قول آقاي ميلاني نقل كرده اند كه ايشان چندين بار گفته اند در امور اقتصادي تقليد بر آقاي عالي نسب حرام است.
• آيا مي توانيد مواردي را از تاثير مشورت ايشان در فتواهاي علماي مذكور ذكر بفرماييد؟
به گفته مرحوم علامه جعفري كه با خودم شخصا در ميان گذاشتند آقاي عالي نسب به مدت ۱۵ سال به علامه جعفري اقتصاد آموزش مي دادند و علامه جعفري هم به ايشان حكمت و فلسفه و فقه ياد مي دادند. علامه جعفري مي فرمودند كه وقتي آقاي ميلاني درباره سفته و سرقفلي فتوا دادند، آقاي عالي نسب از ايشان گله و انتقاد كرد؛ چرا كه معتقد بود اين فتوا در واقع ربا را به شكلي تجويز مي كند و علامه جعفري مراتب گله و انتقاد ايشان را به اطلاع آقاي ميلاني رسانده بود. آقاي ميلاني هم خواسته بودند كه اين مسئله در يك جلسه مورد بحث كارشناسي قرار گيرد و به گفته آقاي جعفري، آقاي عالي نسب در يك ساعت، توضيحات خودشان را ارائه كردند و آقاي ميلاني هم سه بار گفتند محظوظ شدم و بهره بردم. در نتيجه هم فتوا را تغيير دادند و هم خواسته بودند كه اين ارتباط به صورت فعال ادامه داشته باشد.
نزديكان مرحوم آقاي آيت الله العظمي بروجردي هم مكررا نقل مي كردند كه آقاي بروجردي علاوه بر آنكه با ايشان جلسات منظم هماهنگي داشتند تقريبا هيچ وقت بدون مشورت با ايشان در مسائل اقتصادي تصميم گيري نمي كردند. خود آقاي عالي نسب به مناسبتي در بيان درجه دوستي و محبت فيمابين مي فرمودند كه اگر به هر علتي از آخرين ملاقات، بيشتر از يك هفته مي گذشت آقاي بروجردي شخصا تلگراف مي زدند و مي گفتند من نگرانم، هر چه سريع تر با من تماس بگيريد.
يكي از دوستان مي گفتند در شوراي طرح هاي انقلاب كه رياستش با مرحوم آقاي دكتر يدالله سحابي بود و مرحوم استاد مطهري، بني صدر، مهندس عزت الله سحابي و آقاي عالي نسب در آن عضويت داشتند، چند بار بني صدر مي خواست در حوزه مسائل اقتصادي اظهار فضل هاي بي مورد كند كه آقاي مطهري براي ساكت كردن بني صدر، مكرر اين جمله را مي فرمودند كه وقتي در جلسه اي آقاي عالي نسب نشسته باشند و موضوع اقتصاد هم مطرح باشد ما همه دو زانو مي نشينيم و فقط گوش مي كنيم چون مي دانيم كه خيلي چيزها براي آموختن نصيبمان خواهد شد. مي گفتند كه بني صدر چندان اعتنايي نمي كرد ولي وقتي كه بحث ها ادامه مي يافت و به صورت جدي درمي آمد، بني صدر هم به ناگزير كوتاه مي آمد و از آقاي عالي نسب به عنوان استاد عالي قدر نام مي برد. شهيد بهشتي نيز در امور اقتصادي با آقاي عالي نسب همفكري مي كرد و از سال هاي پيش از انقلاب هر هفته دوبار با هم مي نشستند و در زمينه مسائل اقتصادي مطالعه و مباحثه مي كردند و در دوره پس از پيروزي انقلاب هم مرتبا با يكديگر تماس و ارتباط داشتند.
شهيد بهشتي مي فرمودند كه ما يك دور كامل كتاب كاپيتال ماركس را با هم خوانديم و حتي روي كتاب هايي كه مي خوانديم يادداشت هايي مي گذاشتيم. به گفته ايشان، مرحوم دكتر بهشتي از متن آلماني كتاب كاپيتال استفاده مي كردند و خود ايشان هم متن انگليسي را مطالعه مي كردند. ارتباط و دوستي اين دو، تا آخرين روزهاي حيات شهيد بهشتي ادامه داشت.
• نقش جناب آقاي عالي نسب در نهضت ملي شدن نفت چه بوده است؟
ايشان مي فرمودند كه با اوج گيري نهضت ملي شدن نفت، من همچون يك سرباز نهضت ملي از ساعت ۶ صبح تا پاسي از شب در نخست وزيري وقت مي ماندم و به دولت و به شخص مرحوم مصدق كمك مي كردم. فعاليت هاي ايشان در نهضت ملي شدن نفت بسيار درخشان بوده و شايسته تامل ويژه اي است.
به گفته خود آقاي عالي نسب ايشان يكي از هفت نفري بودند كه ايده اوراق قرضه ملي را براي كمك به دولت مطرح كرده بودند و براي آن، برنامه عملياتي نوشتند. بنا به گفته ايشان، مرحوم شمشيري از نظر كمك هاي عملي بالاترين سهم را در ارائه كمك بلاعوض به آن اوراق قرضه ملي داشت، بعد از او آقاي عالي نسب بود. يعني ايشان هم در جنبه هاي نظري اين طرح همكاري وسيع داشتند و هم در زمينه عملي آن.
ايشان مي فرمودند پس از ملي شدن نفت كه دولت انگليس اقتصاد ايران را با تحريم بين المللي مواجه كرد مرحوم مصدق مرا صدا كردند و گفتند كه ما اگر بتوانيم در اقتصاد ملي تقاضاي هر چند كمي براي نفت ايجاد كنيم، اين باعث مي شود كه مجبور نشويم لوله هاي نفت را ببنديم. لذا مي توانيم از راه درآمد فروش نفت، هزينه هاي حفاظت و نگهداري از تاسيسات و تجهيزات لوله ها را فراهم كنيم. ايشان مي فرمودند كه من چندين ماه سراسر ايران را گشتم تا صنعتكاري پيدا كنم كه مثلا سماور يا اجاق نفتي توليد كند اما موفق نشدم كسي را پيدا كنم. به گفته ايشان، بزرگ ترين دستگاه كه آن زمان در ايران فعال بود، فقط مي توانست در حد قوطي هاي واكس كفش بسازد و در ايران كسي دستگاه هاي بزرگ تر پرس نداشت. گفتند من به مرحوم مصدق گزارش دادم كه در ايران كسي را نداريم كه بتواند در اين زمينه فعاليت كند؛ مرحوم مصدق خيلي متاثر شد و من از ناراحتي ايشان متاثر شدم و به او گفتم كه من خودم اين كار را خواهم كرد. در اين راه موانع متعددي وجود داشت؛ موانع اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و موانع فني و تكنولوژيك. هر كدام از اينها شاخه اي است كه ايشان از هر كدام از آنها خاطرات بي شماري را براي من تعريف كرده اند. ايشان بر همه اين موانع غلبه كردند و مي فرمودند وقتي كه اولين سماور نفتي را به صورت آزمايشي تهيه كرديم، مصدق با ديدن آن گريه كرد و صورت مرا بوسيد و بعد دستور داد كه اين سماور به صورت سمبليك، به طور شبانه روزي در كاخ گلستان كه مقر نخست وزيري آن زمان بود، روشن باشد و به عنوان يك افتخار ملي در معرض ديد همه كساني باشد كه در نخست وزيري آمد و شد داشتند.
همزمان با اين سماور، اجاق خوراك پزي را هم راه انداختند كه به طور سنتي بازار آن در ايران در انحصار كمپاني والور انگليس بود كه ايشان اين اجاق پزي را هم جايگزين والور انگليس كردند كه آن هم داستان هايي دارد كه فوق العاده حماسي است و نكات بسيار عجيبي در آن وجود دارد. مثلا مي فرمودند پس از كودتا، دولت كودتا با كمپاني والور همدستي كرده و عليه عالي نسب اقامه دعوا كردند.
•دكتر سيد محمدرضا بهشتي در خصوص مراتب علمي و دانش استاد عالي نسب چنين مي گويد:
يكي دو مورد كه خوب است ذكر كنم اين است كه بعضي وقت ها كساني كه مي خواستند پايان نامه بنويسند براي مشورت سراغ آقاي عالي نسب مي رفتند كه اين هم براي من جالب بود چرا كه ايشان كسي بود كه از بازار شروع كرد بعد وارد كار صنعت شد و پنجاه سال سابقه صنعت داشت و در واقع صنعت متحرك ايران بود و وقتي شروع به صنعت كرد كه حتي امكانات و ماشين آلات در حد قوطي سازي هم وجود نداشت. ايشان از آنجا شروع كرده و به چنين جايي رسيد.
آقاي عالي نسب، آدم بسيار باهوشي هم هست، نه فقط در سطح اقتصاد خرد بلكه چيزي كه جالب است ديد اقتصادي كلان ايشان است. اين هم نكته قابل توجهي است چون معمولا كساني كه در زمينه اقتصاد خرد كار مي كنند، حتي وقتي به سطوح بالاتر مي رسند باز هم با ديد اقتصادي خرد به مسائل مي نگرند اما ايشان با ديد اقتصاد كلان و ملي به مسايل نگاه مي كردند. بنابراين احساس مي كرديم با كسي روبه رو هستيم. كه منافع شخصي اش باعث نمي شود كه به مسائل ملي بي توجهي كند. او برخلاف بعضي ها كه كارهاي خلاف خود را به حساب زرنگي مي گذارند، معتقد بود زرنگي آن است كه يك كشور بتواند به لحاظ صنعتي و اقتصادي تكان بخورد.
آقاي عالي نسب هم زبان انگليسي را خوب مي داند و هم زبان فرانسه را. مطالعات ايشان بسيار گسترده بود. ايشان از ذهن جواني برخوردار بود و اين را تا حدود زيادي تا حال حاضر نيز حفظ كرده و بسيار جالب است كه كسي در بازار باشد و چنين روحيه اي را نيز حفظ كند. لذا ايشان يك تافته جدا بافته بود. با از آنجا كه ذهن و عمل ايشان متوجه مسائل ملي بود، طبعا با ديگران اصطكاك پيدا مي كرد و لذا روابطش با ديگر بازاريان، چندان گرم نبود. بعضي از دوستاني كه مي شناسم از ايشان به تندي و تلخي ياد مي كنند كه چرا ايشان كه در سطوح بالاي تصميم گيري دخالت دارد و مشاوره مي دهد، صنفي برخورد نمي كند و چرا نگاه ملي دارد.
ايشان در اوضاع نابسامان پس از انقلاب نيز يكي از افراد بسيار موثر بود و زير بار كارهايي مي رفت كه كسي جراتش را نداشت. مثلا در آن اوضاع، كارخانه ايران ناسيونال را از بحران نجات داد به طوري كه پيكان هاي توليد سال هاي ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ داراي كيفيت بالايي بود و به پيكان عالي نسب معروف شد و اين به علت كيفيت كار و مديريت ايشان بود. ايشان صنعت ايران را خوب مي شناسد.
ادامه دارد

اقتصاد
ادبيات
ايران
جهان
زندگي
سينما
علم
فرهنگ
موسيقي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  سينما  |  علم  |  فرهنگ   |
|  موسيقي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |