نگاه منتقد
جادوي ايجاز روايت
يادداشتي بر نفس عميق ساخته پرويز شهبازي
امين عظيمي
۱. نفس عميق واجد مفهومي ناب در سينماست و آن جادويي است كه صبغه اش را در داستان هاي كوتاه ريموند كارور بارها و بارها جسته ايم. همچون اكتشافي نابهنگام از واقعيت بود انسان هايي كه نمي شناسيم و مي شناسيم و حضور پررنگ خويشتن را در آنها همچون سايه روشني معنا مي كنيم.
نفس عميق از اين ديدگاه يكي از مستحكم ترين ساختارهاي روايي را در سينماي ايران برگزيده است كه يك پايش در ادبيات ميني ماليستي و ايجاز جادويي اين نوع ادبيات است و از سوي ديگر با زباني صريح و فاقد تزئينات خاص فيلم هايي كه اين روزها در سينماهاي كشورمان كم روي پرده نرفته اند و قالب هاي نوي فيلم فارسي را تجربه مي كنند، خود را به عنوان اثري مستقل و هوشمندانه در تصويرسازي از واقعيت بيروني و ارتباط نمايندگان جوان طبقات گوناگون اجتماعي مطرح مي كنند. تماشاچي نفس عميق در همان لحظه آغازين شكل گرفتن تصوير بر پرده سينما خود را در تعليقي فرارونده شريك مي يابد كه هر لحظه امكان سقوط را در جمعي عميق و تاريك احتمال مي دهد. نحوه پردازش اطلاعات در مورد اتفاقات و شخصيت ها،ذهن مخاطب را در يك لابيرنت سهل و ممتنع كه هر لحظه امكان سقوط در آن مي رود تا آخرين ثانيه هاي نمايش فيلم ميخكوب بر روي صندلي نگاه مي دارد.
۲. پرويز شهبازي در يك فراخوان تصويري ناب كه در نهايت وسواس و دقت از ميان هزاران گزينه تصويري شهري ديوانه همچون تهران، برگزيده است با پلان هايي تأثيرگذار، پرداختي مدرن و پاياني آزاد تلاش مي كند هرچه بيشتر به كاركردهاي گفتمان خارج اثر بپردازد.
اين نوع ساختار روايي كه فاقد حشو به مفهوم مطلق كلمه است ما به ازاي كاركردي در ادبيات است كه اثر پس از بازنويسي هاي فراوان حاصل گرديده و هر پلان و ديالوگي نشانه اي است براي كشفي تازه از ابعاد وجودي كاراكترها و وقايع فيلم.
۳. پايان آزاد اين فيلم كه در فضايي رويايي و در ميان ابرهاي ارتفاعات جاده چالوس فيلمبرداري شده همچنين نشانه هاي ديگري همچون تصاوير معلق منصور و كيوان در آب يا صحنه آغازين فيلم و تعميم اين زاويه ديد در پرداخت شخصيت ها و وقايع داستان تماشاچي را به يك عدم قطعيت رهنمون مي سازد كه يكي از ويژگي هاي اساسي هنر و سينماي معاصر است و پرويز شهبازي با بهره گيري بهينه از اين اصل در ساخت تصويري از شهر بي قانون ديوانه و آدم هايش. . . كه به جبر تاريخي تولدشان جوان هستند و در نفس هاي عميق هر روزه شان جز تلخي هر روزه بودنشان نقشي بر عرصه حيات نمي توانند داشته باشند، پرده دار كابوسي است عيني كه در شهر بي قانوني ها و عدم قطعيت ها تصويري است ناب از من جوان معاصر امروز!
|