عليرضا كيان
|
|
اخيرا كتابي به نام «شنود اشباح» چاپ شده است كه ظاهرا به مرور كارنامه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي مي پردازد. نام «رضا گلپور» به عنوان مولف اين كتاب بر روي جلد حك شده و در معرفي وي آمده است: «پژوهشگر و نويسنده آزاد. . . متولد ۱۳۵۶ فعاليت مطبوعاتي خود را از سال ۱۳۶۴ با چاپ مقالاتي در روزنامه ها و مجلات داخلي آغاز كرد. تاكنون ده ها عنوان مقاله و پژوهش كارشناسي در موضوعاتي نظير تاريخ انقلاب اسلامي، توازن و گسترش توانمندي هاي استراتژيك جهاني (در سطوح متعارف و نامتعارف) وضعيت ژئوپلتيك خاورميانه، مقاومت اسلامي در لبنان و فلسطين، شكل گيري جريان تروريستي القاعده - طالبان توسط A.I.C و. . . از وي منتشر شده است. » با وجود اين نام مولف، چندان آشنا نيست و بازار كتاب و فرهنگ و سياست كمتر نام وي را شنيده است. از سوي ديگر اين كتاب ۱۰۰۰ صفحه اي فاقد حتي يك صفحه تاليف به قلم مولف است، به گونه اي كه مقدمه اي هم براي كتاب به چشم نمي خورد. مقدمه ظاهرا اين چند سطر است: «بدين وسيله خالصانه ترين احترام ها و تشكرات خود را از همه عزيزاني كه مراحل مختلف تحقيق، تاليف و انتشار اين كتاب جز به ياري شان امكان نمي يافت ابراز مي دارم. باشد كه تلاش در مسير افشاي ماهيت منافقين انقلاب اسلامي كامل تر و موثرتر شود «اللهم عجل لوليك الفرج واجعلنا من المستشهدين بين يديه» البته بخشي از كاور كتاب به وصيتنامه مرحوم اسدالله لاجوردي اختصاص يافته كه در آن مكررا آمده است «خطر منافقين انقلاب به مراتب زيادتر از خطر منافقين خلق است چرا كه علاوه بر همه شيوه هاي منافقانه منافقين سالوسانه در صف حزب اللهيان قرار گرفته صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود درآورده اند به گونه اي كه عملا عقل و اراده منفصل برخي تصميم گيرندگان قرار گرفتند. »
«شنود اشباح» يازده فصل با نام هايي مشابه دارد كه هر يك رازآميز و در ژانر نوشته هاي وحشت است: ۱ - هاشمي هشتم ۲ - شنود اشباح ۳ - قوادان زيتون ۴ - پاتريس لومومبا ۵ - تلاشي تلاش ها ۶ - دانه هاي شن ۶ - كودتا در ضد كودتا ۸ - كيد و كلاهي ۹ - كشميري شهيد؟! ۱۰ - نفوذ نفاق۱۱ - ايران / كنترا.
كتاب با بريده هايي از برخي كتاب هاي مشهور و نيز مقالات معروف مجلات تدوين شده است از جمله كا.گ.ب در ايران نوشته ولاديمير كوزيچكين، شاهد (خاطرات منصور رفيع زاده)، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي (خاطرات حسين فردوست) و. . . از مجله همشهري ماه نيز مقاله سلام آقاي خوئيني ها چند بار در كتاب مورد استناد قرار گرفته است. تنها بخش هاي تاليفي كتاب دو بخش است اول آنچه «دست نوشته هاي تحقيق كتابخانه اي محقق» (اشاره به مولف، رضا گلپور) معرفي شده و نيز مصاحبه هايي كه با برخي افراد آشكار و پنهان صورت گرفته است. برخي از اين افراد تحت عنوان منبع (ل)، منبع (ص) و. . . معرفي شده اند و برخي ديگر با نام هاي اصلي خود چون حجت الاسلام سيد احمد علم الهدي (قائم مقام دانشگاه امام جعفر صادق)، حجت الاسلام فلاحيان (وزير اسبق اطلاعات)، سيد رضا زواره اي (عضو شوراي نگهبان) و. . . به اظهارنظر پرداخته اند. رضا گلپور همچنين اخيرا در مصاحبه اي با روزنامه رسالت دخالت حجت الاسلام روح الله حسينيان در تاليف اين كتاب را رد كرده و گفته است: من صرفا از راهنمايي ها و كمك هاي وي جهت استفاده از منابع مركز اسناد انقلاب بهره گرفتم.
|
حسين شريعتمداري
از شنود اشباح انتقاد كرد
|
از سوي ديگر اعضاي مجاهدين انقلاب اسلامي در اين كتاب به طيف گسترده اي از اعضاي موسس، سابق، فعلي و مرتبطين با اين گروه گسترش يافته اند. بهزاد نبوي، سعيد حجاريان، محمد عطريانفر، عباس عبدي، فريدون وردي نژاد، خسرو تهراني، علي ربيعي همگي از نظر مولف اين كتاب در زمره مرتبطين با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي محسوب مي شوند.
كتاب همچنين عكس هايي از منوچهر قرباني فر (بازيگر ماجراي مك فارلين) مسعود كشميري (متهم اصلي فاجعه ۸ شهريور) محمدرضا كلاهي، خسرو تهراني و. . . را به چاپ رسانده كه بعضا براي اولين بار منتشر مي شوند.
«شنود اشباح» بيشتر به يك پرونده قطور مي ماند تا كتابي محققانه. كتابي كه تقريبا نيمي از كادرهاي انقلاب اسلامي را به محاق تهمت و افترا مي برد. در اين كتاب آقاي موسوي خوئيني ها به اتحاد شوروي، بهزاد نبوي به مائويست هاي چيني و تسخير لانه جاسوسي به طرحي ناشي از اراده چپ ارجاع داده شده است. آتش تند مولف كتاب در متهم ساختن اين كادرها به گونه اي بود كه حسين شريعتمداري مديرمسئول روزنامه كيهان نيز طي سرمقاله اي در اين روزنامه از آن انتقاد كرد. شريعتمداري در ابتدا به روابط خود با مولف كتاب اشاره كرده و نوشته است: «با توجه به شناختي كه از نويسنده محترم، متعهد و جوان كتاب شنود اشباح داريم شايد بهتر آن بود كه گفتني ها را با شخص ايشان در ميان مي گذاشتيم ولي از آنجا كه اين كتاب چاپ و منتشر شده و در ميدان ديد و قضاوت اين و آن قرار گرفته، گفت وگوي خصوصي درباره آن منطقي به نظر نمي رسيد. » مديرمسئول كيهان سپس به مرزبندي با جريان اصلاح طلب (كه در كتاب مورد حمله قرار گرفته اند) مي پردازد و متذكر مي شود كه «نگاه كيهان. . . نسبت به مواضع و عملكرد برخي از شخصيت هاي مورد اشاره در اين كتاب، منفي است و در پاره اي موارد گردش كار سياسي آنها را به نفع دشمنان نظام ارزيابي مي كند. » اما شريعتمداري اعلام مي كند كه به سه دليل با «شنود اشباح» مخالف است:
اول ـ رعايت انصاف در برخورد با مخالفان
دوم ـ امكان سوءاستفاده دشمنان از كتاب
سوم ـ ارزش تحقيقي اسناد و تحليل هاي كتاب
بندهاي ديگر يادداشت شريعتمداري به ابطال فرضيه هاي مولف شنود اشباح درباره موسوي خوئيني ها، خسرو تهراني و بهزاد نبوي مي پردازد از جمله مي نويسد: «در جاي ديگري از اين فصل به اظهارات آقاي فلاحيان اشاره شده كه آقاي خسرو تهراني را يك نيروي اطلاعاتي تودار معرفي كرده است. آيا تودار بودن براي يك عنصر اطلاعاتي جرم است يا نقطه مثبت؟»
مديرمسئول كيهان افزون بر نقد كتاب به طرح نكته اي نو درباره پاره اي از اطلاعات آن نيز مي پردازد كه به نظر مهم مي رسد. اين نكته كه عينا از روزنامه كيهان نقل مي شود به شرح زير است:
|
رضا گلپور
مؤلف شنود اشباح
|
فصلي از كتاب با عنوان «قوادان زيتون» به فعاليت موساد در ايران قبل از انقلاب اختصاص يافته كه اين بخش، براي شناخت دقيق و عيني مخاطبان نسبت به نقش رژيم صهيونيستي در ايران و سلطه اسرائيل بر منابع و منافع مردم مسلمان اين مرز و بوم، بسيار سودمند و موثر است.
و اما در مطالعه اين بخش نيز سوالي به ذهن خطور مي كند كه درخور توجه است و آن سوال اين است كه در «شبكه زيتون» يعني شبكه جاسوسي و اطلاعاتي موساد در ايران دوران طاغوت شخصي به نام «مسعود عاليخاني» نقش اصلي و برجسته اي داشته است تا آنجا كه ـ مطابق اسناد موجود ـ اگر افسر اطلاعاتي سفارت اسرائيل در ايران، فردي را براي همكاري شكار مي كرد، مركزيت موساد در فلسطين اشغالي بدون تأييد مسعود عاليخاني اين همكار معرفي شده را نمي پذيرفت و...
كساني كه از اسناد مربوط به شبكه زيتون باخبرند، به خوبي از نقش كليدي مسعود عاليخاني اطلاع دارند ولي آنچه سوال برانگيز است اينكه چرا نويسنده محترم كتاب شنود اشباح، در ميان انبوه اسنادي كه در اين فصل ارائه داده كمترين اشاره اي به مسعود عاليخاني نكرده است؟ مخصوصا آنكه با توجه به موضوع كتاب، اشاره به مسعود عاليخاني و نقش برجسته و اصلي او در شبكه زيتون، بسيار ضروري تر و بااهميت تر از اشاره به افرادي نظير «اوري لوبراني»، «ديويد كيمخي»، «يعقوب نيمرودي»، «عدنان خاشقي» و. . . ديگر مأموران رژيم صهيونيستي در ايران آن روز بوده است.
اين نكته نيز گفتني است كه مسعود عاليخاني، عموي مهرداد عاليخاني، يكي از متهمان قتل هاي زنجيره اي است كه هم اكنون در بازداشت به سر مي برد و با نام مستعار «صادق» فعاليت مي كرده است.
با توجه به تعهد و دلسوزي نويسنده محترم ـ و البته جوان ـ كتاب «شنود اشباح» ترديدي نيست كه ايشان به اسناد مربوط به مسعود عاليخاني دسترسي نداشته است و به همين علت از اين مأمور برجسته و مسئول اصلي شبكه زيتون نامي به ميان نياورده است ولي نويسنده عزيز بايد به اين نكته كه از ضرورت هاي قطعي كار تحقيقي است توجه مي كرد كه در پاره اي از موارد ـ از جمله همين مورد ـ ارائه ناقص اسناد درباره موضوع تحقيق، مي تواند نتيجه را تا مرز تضاد و تفاوت يكصد و هشتاد درجه اي تغيير بدهد.
نكته اي كه از سوي حسين شريعتمداري مورد اشاره قرار گرفته در واقع گوياي صورت ديگري از يك تحليل است كه به نفوذ بيگانگان در ماجراي قتل هاي زنجيره اي اشاره دارد و در واقع شريعتمداري ضمن نقد كتاب، پرونده مهم تري را نيز همزمان گشوده است.
اما اين پايان ماجراي «شنود اشباح» نبود. در حالي كه روزنامه كيهان از كتاب انتقاد مي كرد، هفته نامه شما ارگان جمعيت موتلفه اسلامي از «شنود اشباح» استقبال كرد. در عين حال عباس سليمي نمين مديرمسئول سابق هفته نامه كيهان هوايي (كه پس از سرپرستي حسين شريعتمداري بر موسسه كيهان سليمي نمين از اين موسسه خارج شد) هم از شنود اشباح انتقاد كرد.
سليمي نمين كه با عنوان مدير «دفتر تدوين تاريخ ايران» با ايسنا سخن مي گفت تأكيد كرد: «اين كتاب تحت تأثير منابع غربي قصد دارد كل حركت ضدآمريكايي نظام را زير سوال ببرد و ثابت كند كه اسلام با غرب مشكل ندارد و اين ماركسيست ها بودند كه عليه آمريكا اقدام كردند.»
سليمي همچنين گفت: «انسجام لازم در اين كتاب ديده نمي شود به عبارتي ديگر بسيار مي توان نسبت به اهداف آن ظنين بود. »
با وجود اين گفته مي شود عباس سليمي نمين پس از خروج از موسسه كيهان در مركز اسناد انقلاب اسلامي مشغول به كار است جايي كه مولف شنود اشباح مدعي است از برخي اطلاعات آن استفاده كرده است.
پس از مدتي در شانزدهم بهمن ماه كيهان توضيحي درباره مقاله شريعتمداري چاپ كرد كه نشان از قاطعيت مولف شنود اشباح درباره كتاب خود داشت. كيهان چنين نوشت: «در واكنش به يادداشت روز سه شنبه (۸/۱۱/۸۱) كيهان كه به نقد كتاب شنود اشباح اختصاص داشت، نويسنده كتاب جوابيه اي ارسال داشته است كه حاوي اتهامات تازه اي عليه برخي ديگر از افراد و مسئولان است.
بديهي است درج اين جوابيه به دليل ايراد اتهام بدون سند عليه اين و آن ـ صرفنظر از هويت و مواضع آنان ـ مطابق ماده ۲۳ قانون مطبوعات ممنوعيت قانوني دارد بنابراين به نويسنده محترم كتاب پيشنهاد مي كنيم اسامي كساني را كه در جوابيه ايشان مورد اهانت و اتهام قرار گرفته اند حذف و يا حداقل، محل نام آنها را نقطه چين كند تا از يك سو منع شرعي و قانوني براي چاپ جوابيه برطرف شود و از سوي ديگر اين فرصت فراهم آيد كه گفتني هاي ديگر كيهان درباره اين كتاب در معرض اطلاع و قضاوت همگان قرار گيرد. »
اينكه گفتني هاي ديگر كيهان درباره «شنود اشباح» چيست مسئله اي است كه بايد منتظر ماند تا جوابيه مولف شنود اشباح به چاپ رسد. تا اينجاي كار هنوز كيهان از چاپ جوابيه خودداري كرده است در حالي كه خبر سايت بازتاب مبني بر توزيع شبنامه عليه حسين شريعتمداري و تهديدش از سوي روزنامه كيهان تكذيب شده است.