سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۱ - شماره ۲۹۸۳- Feb, 18, 2003
وقتي اشباح شنود مي كنند
ماجراي كتابي كه اعتراض چپ و راست را برانگيخت
«شنود اشباح» بيشتر به يك پرونده قطور مي ماند تا كتابي محققانه كتابي كه تقريبا نيمي از كادرهاي انقلاب اسلامي را به محاق تهمت و افترا مي برد
مقاله  حسين شريعتمداري در نقد كتاب شنود اشباح گوياي صورت ديگري از يك تحليل است كه به نفوذ بيگانگان در ماجراي قتل هاي زنجيره اي اشاره دارد و در واقع شريعتمداري ضمن نقد كتاب پرونده مهم تري را نيز همزمان گشوده است
عليرضا كيان
001285.jpg

اخيرا كتابي به نام «شنود اشباح» چاپ شده است كه ظاهرا به مرور كارنامه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي مي پردازد. نام «رضا گلپور» به عنوان مولف اين كتاب بر روي جلد حك شده و در معرفي وي آمده است: «پژوهشگر و نويسنده آزاد. . . متولد ۱۳۵۶ فعاليت مطبوعاتي خود را از سال ۱۳۶۴ با چاپ مقالاتي در روزنامه ها و مجلات داخلي آغاز كرد. تاكنون ده ها عنوان مقاله و پژوهش كارشناسي در موضوعاتي نظير تاريخ انقلاب اسلامي، توازن و گسترش توانمندي هاي استراتژيك جهاني (در سطوح متعارف و نامتعارف) وضعيت ژئوپلتيك خاورميانه، مقاومت اسلامي در لبنان و فلسطين، شكل گيري جريان تروريستي القاعده - طالبان توسط A.I.C و. . . از وي منتشر شده است. » با وجود اين نام مولف، چندان آشنا نيست و بازار كتاب و فرهنگ و سياست كمتر نام وي را شنيده است. از سوي ديگر اين كتاب ۱۰۰۰ صفحه اي فاقد حتي يك صفحه تاليف به قلم مولف است، به گونه اي كه مقدمه اي هم براي كتاب به چشم نمي خورد. مقدمه ظاهرا اين چند سطر است: «بدين وسيله خالصانه ترين احترام ها و تشكرات خود را از همه عزيزاني كه مراحل مختلف تحقيق، تاليف و انتشار اين كتاب جز به ياري شان امكان نمي يافت ابراز مي دارم. باشد كه تلاش در مسير افشاي ماهيت منافقين انقلاب اسلامي كامل تر و موثرتر شود «اللهم عجل لوليك الفرج واجعلنا من المستشهدين بين يديه» البته بخشي از كاور كتاب به وصيتنامه مرحوم اسدالله لاجوردي اختصاص يافته كه در آن مكررا آمده است «خطر منافقين انقلاب به مراتب زيادتر از خطر منافقين خلق است چرا كه علاوه بر همه شيوه هاي منافقانه منافقين سالوسانه در صف حزب اللهيان قرار گرفته صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود درآورده اند به گونه اي كه عملا عقل و اراده منفصل برخي تصميم گيرندگان قرار گرفتند. »
«شنود اشباح» يازده فصل با نام هايي مشابه دارد كه هر يك رازآميز و در ژانر نوشته هاي وحشت است: ۱ - هاشمي هشتم ۲ - شنود اشباح ۳ - قوادان زيتون ۴ - پاتريس لومومبا ۵ - تلاشي تلاش ها ۶ - دانه هاي شن ۶ - كودتا در ضد كودتا ۸ - كيد و كلاهي ۹ - كشميري شهيد؟! ۱۰ - نفوذ نفاق۱۱ - ايران / كنترا.
كتاب با بريده هايي از برخي كتاب هاي مشهور و نيز مقالات معروف مجلات تدوين شده است از جمله كا.گ.ب در ايران نوشته ولاديمير كوزيچكين، شاهد (خاطرات منصور رفيع زاده)، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي (خاطرات حسين فردوست) و. . . از مجله همشهري ماه نيز مقاله سلام آقاي خوئيني ها چند بار در كتاب مورد استناد قرار گرفته است. تنها بخش هاي تاليفي كتاب دو بخش است اول آنچه «دست نوشته هاي تحقيق كتابخانه اي محقق» (اشاره به مولف، رضا گلپور) معرفي شده و نيز مصاحبه هايي كه با برخي افراد آشكار و پنهان صورت گرفته است. برخي از اين افراد تحت عنوان منبع (ل)، منبع (ص) و. . . معرفي شده اند و برخي ديگر با نام هاي اصلي خود چون حجت الاسلام سيد احمد علم الهدي (قائم مقام دانشگاه امام جعفر صادق)، حجت الاسلام فلاحيان (وزير اسبق اطلاعات)، سيد رضا زواره اي (عضو شوراي نگهبان) و. . . به اظهارنظر پرداخته اند. رضا گلپور همچنين اخيرا در مصاحبه اي با روزنامه رسالت دخالت حجت الاسلام روح الله حسينيان در تاليف اين كتاب را رد كرده و گفته است: من صرفا از راهنمايي ها و كمك هاي وي جهت استفاده از منابع مركز اسناد انقلاب بهره گرفتم.
001300.jpg
حسين شريعتمداري
از شنود اشباح انتقاد كرد

از سوي ديگر اعضاي مجاهدين انقلاب اسلامي در اين كتاب به طيف گسترده اي از اعضاي موسس، سابق، فعلي و مرتبطين با اين گروه گسترش يافته اند. بهزاد نبوي، سعيد حجاريان، محمد عطريانفر، عباس عبدي، فريدون وردي نژاد، خسرو تهراني، علي ربيعي همگي از نظر مولف اين كتاب در زمره مرتبطين با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي محسوب مي شوند.
كتاب همچنين عكس هايي از منوچهر قرباني فر (بازيگر ماجراي مك فارلين) مسعود كشميري (متهم اصلي فاجعه ۸ شهريور) محمدرضا كلاهي، خسرو تهراني و. . . را به چاپ رسانده كه بعضا براي اولين بار منتشر مي شوند.
«شنود اشباح» بيشتر به يك پرونده قطور مي ماند تا كتابي محققانه. كتابي كه تقريبا نيمي از كادرهاي انقلاب اسلامي را به محاق تهمت و افترا مي برد. در اين كتاب آقاي موسوي خوئيني ها به اتحاد شوروي، بهزاد نبوي به مائويست هاي چيني و تسخير لانه جاسوسي به طرحي ناشي از اراده چپ ارجاع داده شده است. آتش تند مولف كتاب در متهم ساختن اين كادرها به گونه اي بود كه حسين شريعتمداري مديرمسئول روزنامه كيهان نيز طي سرمقاله اي در اين روزنامه از آن انتقاد كرد. شريعتمداري در ابتدا به روابط خود با مولف كتاب اشاره كرده و نوشته است: «با توجه به شناختي كه از نويسنده محترم، متعهد و جوان كتاب شنود اشباح داريم شايد بهتر آن بود كه گفتني ها را با شخص ايشان در ميان مي گذاشتيم ولي از آنجا كه اين كتاب چاپ و منتشر شده و در ميدان ديد و قضاوت اين و آن قرار گرفته، گفت وگوي خصوصي درباره آن منطقي به نظر نمي رسيد. » مديرمسئول كيهان سپس به مرزبندي با جريان اصلاح طلب (كه در كتاب مورد حمله قرار گرفته اند) مي پردازد و متذكر مي شود كه «نگاه كيهان. . . نسبت به مواضع و عملكرد برخي از شخصيت هاي مورد اشاره در اين كتاب، منفي است و در پاره اي موارد گردش كار سياسي آنها را به نفع دشمنان نظام ارزيابي مي كند. » اما شريعتمداري اعلام مي كند كه به سه دليل با «شنود اشباح» مخالف است:
اول ـ رعايت انصاف در برخورد با مخالفان
دوم ـ امكان سوءاستفاده دشمنان از كتاب
سوم ـ ارزش تحقيقي اسناد و تحليل هاي كتاب
بندهاي ديگر يادداشت شريعتمداري به ابطال فرضيه هاي مولف شنود اشباح درباره موسوي خوئيني ها، خسرو تهراني و بهزاد نبوي مي پردازد از جمله مي نويسد: «در جاي ديگري از اين فصل به اظهارات آقاي فلاحيان اشاره شده كه آقاي خسرو تهراني را يك نيروي اطلاعاتي تودار معرفي كرده است. آيا تودار بودن براي يك عنصر اطلاعاتي جرم است يا نقطه مثبت؟»
مديرمسئول كيهان افزون بر نقد كتاب به طرح نكته اي نو درباره پاره اي از اطلاعات آن نيز مي پردازد كه به نظر مهم مي رسد. اين نكته كه عينا از روزنامه كيهان نقل مي شود به شرح زير است:
001295.jpg
رضا گلپور
مؤلف شنود اشباح

فصلي از كتاب با عنوان «قوادان زيتون» به فعاليت موساد در ايران قبل از انقلاب اختصاص يافته كه اين بخش، براي شناخت دقيق و عيني مخاطبان نسبت به نقش رژيم صهيونيستي در ايران و سلطه اسرائيل بر منابع و منافع مردم مسلمان اين مرز و بوم، بسيار سودمند و موثر است.
و اما در مطالعه اين بخش نيز سوالي به ذهن خطور مي كند كه درخور توجه است و آن سوال اين است كه در «شبكه زيتون» يعني شبكه جاسوسي و اطلاعاتي موساد در ايران دوران طاغوت شخصي به نام «مسعود عاليخاني» نقش اصلي و برجسته اي داشته است تا آنجا كه ـ مطابق اسناد موجود ـ اگر افسر اطلاعاتي سفارت اسرائيل در ايران، فردي را براي همكاري شكار مي كرد، مركزيت موساد در فلسطين اشغالي بدون تأييد مسعود عاليخاني اين همكار معرفي شده را نمي پذيرفت و...
كساني كه از اسناد مربوط به شبكه زيتون باخبرند، به خوبي از نقش كليدي مسعود عاليخاني اطلاع دارند ولي آنچه سوال برانگيز است اينكه چرا نويسنده محترم كتاب شنود اشباح، در ميان انبوه اسنادي كه در اين فصل ارائه داده كمترين اشاره اي به مسعود عاليخاني نكرده است؟ مخصوصا آنكه با توجه به موضوع كتاب، اشاره به مسعود عاليخاني و نقش برجسته و اصلي او در شبكه زيتون، بسيار ضروري تر و بااهميت تر از اشاره به افرادي نظير «اوري لوبراني»، «ديويد كيمخي»، «يعقوب نيمرودي»، «عدنان خاشقي» و. . . ديگر مأموران رژيم صهيونيستي در ايران آن روز بوده است.
اين نكته نيز گفتني است كه مسعود عاليخاني، عموي مهرداد عاليخاني، يكي از متهمان قتل هاي زنجيره اي است كه هم اكنون در بازداشت به سر مي برد و با نام مستعار «صادق» فعاليت مي كرده است.
با توجه به تعهد و دلسوزي نويسنده محترم ـ و البته جوان ـ كتاب «شنود اشباح» ترديدي نيست كه ايشان به اسناد مربوط به مسعود عاليخاني دسترسي نداشته است و به همين علت از اين مأمور برجسته و مسئول اصلي شبكه زيتون نامي به ميان نياورده است ولي نويسنده عزيز بايد به اين نكته كه از ضرورت هاي قطعي كار تحقيقي است توجه مي كرد كه در پاره اي از موارد ـ از جمله همين مورد ـ ارائه ناقص اسناد درباره موضوع تحقيق، مي تواند نتيجه را تا مرز تضاد و تفاوت يكصد و هشتاد درجه اي تغيير بدهد.
نكته اي كه از سوي حسين شريعتمداري مورد اشاره قرار گرفته در واقع گوياي صورت ديگري از يك تحليل است كه به نفوذ بيگانگان در ماجراي قتل هاي زنجيره اي اشاره دارد و در واقع شريعتمداري ضمن نقد كتاب، پرونده مهم تري را نيز همزمان گشوده است.
اما اين پايان ماجراي «شنود اشباح» نبود. در حالي كه روزنامه كيهان از كتاب انتقاد مي كرد، هفته نامه شما ارگان جمعيت موتلفه اسلامي از «شنود اشباح» استقبال كرد. در عين حال عباس سليمي نمين مديرمسئول سابق هفته نامه كيهان هوايي (كه پس از سرپرستي حسين شريعتمداري بر موسسه كيهان سليمي نمين از اين موسسه خارج شد) هم از شنود اشباح انتقاد كرد.
سليمي نمين كه با عنوان مدير «دفتر تدوين تاريخ ايران» با ايسنا سخن مي گفت تأكيد كرد: «اين كتاب تحت تأثير منابع غربي قصد دارد كل حركت ضدآمريكايي نظام را زير سوال ببرد و ثابت كند كه اسلام با غرب مشكل ندارد و اين ماركسيست ها بودند كه عليه آمريكا اقدام كردند.»
سليمي همچنين گفت: «انسجام لازم در اين كتاب ديده نمي شود به عبارتي ديگر بسيار مي توان نسبت به اهداف آن ظنين بود. »
با وجود اين گفته مي شود عباس سليمي نمين پس از خروج از موسسه كيهان در مركز اسناد انقلاب اسلامي مشغول به كار است جايي كه مولف شنود اشباح مدعي است از برخي اطلاعات آن استفاده كرده است.
پس از مدتي در شانزدهم بهمن ماه كيهان توضيحي درباره مقاله شريعتمداري چاپ كرد كه نشان از قاطعيت مولف شنود اشباح درباره كتاب خود داشت. كيهان چنين نوشت: «در واكنش به يادداشت روز سه شنبه (۸/۱۱/۸۱) كيهان كه به نقد كتاب شنود اشباح اختصاص داشت، نويسنده كتاب جوابيه اي ارسال داشته است كه حاوي اتهامات تازه اي عليه برخي ديگر از افراد و مسئولان است.
بديهي است درج اين جوابيه به دليل ايراد اتهام بدون سند عليه اين و آن ـ صرفنظر از هويت و مواضع آنان ـ مطابق ماده ۲۳ قانون مطبوعات ممنوعيت قانوني دارد بنابراين به نويسنده محترم كتاب پيشنهاد مي كنيم اسامي كساني را كه در جوابيه ايشان مورد اهانت و اتهام قرار گرفته اند حذف و يا حداقل، محل نام آنها را نقطه چين كند تا از يك سو منع شرعي و قانوني براي چاپ جوابيه برطرف شود و از سوي ديگر اين فرصت فراهم آيد كه گفتني هاي ديگر كيهان درباره اين كتاب در معرض اطلاع و قضاوت همگان قرار گيرد. »
اينكه گفتني هاي ديگر كيهان درباره «شنود اشباح» چيست مسئله اي است كه بايد منتظر ماند تا جوابيه مولف شنود اشباح به چاپ رسد. تا اينجاي كار هنوز كيهان از چاپ جوابيه خودداري كرده است در حالي كه خبر سايت بازتاب مبني بر توزيع شبنامه عليه حسين شريعتمداري و تهديدش از سوي روزنامه كيهان تكذيب شده است.

بازگشت ايران به خانواده جهاني
001310.jpg
هم زمان با بيست و چهارمين سالگرد انقلابي كه به تاسيس جمهوري اسلامي در ايران انجاميد سخن محمد خاتمي، رئيس جمهوري، درباره معادن اورانيوم كشف شده در يزد، اكتشاف آن و ايجاد تاسيساتي در اصفهان و كاشان براي توليد تركيبات اورانيوم، واكنش وسيعي در سراسر جهان برانگيخت ولي از نگاهي ديگر نشان دهنده تغيير در نظام سخنگويي ايران در صحنه جهاني است.
اين خبر در جمع دانشمندان و متخصصان دانشگاهي و از زبان محمد خاتمي اعلام شد كه در پنج سال رياست جمهوري او كمتر خبري درباره سياست هاي مهم اجرايي كشور از زبان او به دنيا مخابره شده است. پنجمين رئيس جمهور ايران تاكنون براي جهانيان بيشتر به دليل طرح مباحث نظري و گفت وگوهاي مربوط به توسعه سياسي و اصلاحات دروني جامعه آشنا بوده است. رئيس دولت ايران كه از نظر جهاني و قانوني سخنگوي اصلي جمهوري به حساب مي آيد، اين بار در مبحث بحث برانگيزي مانند تجهيزات هسته اي به ميدان در آمده است. او به روشني و به زباني كه براي جهانيان آشناست اعلام داشت كه ايران حق خود مي داند كه از اين تكنولوژي بهره مند باشد و اقداماتي هم براي آن انجام داده است و بر استفاده صلح آميز از آن نيز تاكيد دارد. آنچه رئيس جمهور خاتمي اعلام داشت و حتي اين خبر كه ايران تجهيزات هسته اي خود را تحت نظارت هاي بين المللي قرار مي دهد و آمادگي پذيرش بازرسان سازمان ملل متحد را دارد، خبر تازه اي نبود اما گام پراهميتي در جهت انجام خواستي است كه به ويژه دولت هاي اروپايي همواره بر آن تاكيد كرده اند. علاوه بر دولت ها حتي بخش خصوصي كشورهاي صنعتي هم براي سرمايه گذاري و شراكت در ايران مايل به گفت وگوهاي آشكار و با حمايت قانون، با بخش انتخابي حكومت ايران بوده اند. از پنج سال پيش كه سياست تنش زدايي در روابط خارجي توسط دولت اصلاح طلب محمد خاتمي اعلام شد مخالفت آشكار مخالفان، روند تحولاتي را كه با استقبال جهانيان روبه رو شده بود چنان به كندي كشاند كه حتي بعضي از هواداران دولت اعلام داشتند كه اصلاحات به بن بست رسيده است. تنها در دو سال گذشته هم زمان با تحولات بزرگي كه در همسايگي ايران رخ داد نشانه هايي از پيشبرد سياست تنش زدايي ظاهر شد. همكاري هاي ايران در جريان حمله نظامي كشورهاي متحد ، سرآغاز اين دور تازه بود كه هيأت ايراني را، به نوشته ناظران، از فعال ترين نمايندگان كشورهاي همسايه افغانستان در جريان كنفرانس بن قرار داد و ايران را از اولين كشورهايي كه انتخاب دولت موقت جانشين طالبان را تاييد كردند، دانست.
پيش از آن با توجه به مخالفت اعلام شده ايران با حمله نظامي آمريكا و متحدانش به افغانستان و روابط نزديك ايران با دولت برهان الدين رباني و حضور شخصيت تندرويي مانند گلبدين حكمتيار در ايران، تصور مي رفت كه ايران بر حمايت از آنان و مخالفت با تركيبي كه به پشتيباني از آمريكا مشهور بودند اصرار خواهد داشت. همكاري ايران با شكل گيري دولت حامد كرزاي باعث شد تا وزير خارجه ايران اولين سخنران خارجي در مراسم تحليف حامد كرزاي در مقام رئيس دولت موقت افغانستان باشد و گروه هاي افغاني نزديك به ايران از همكاران دولت تازه كابل، پس از آن نيز ايران با ارسال كمك هاي جنسي و مالي همراهي خود را در ايجاد آرامش و صلح در افغانستان پس از طالبان نشان داد.
در جريان بحران عراق، تهران با سرعت بخشيدن به سياست همگرايي با اروپا سياستي مشابه را پي گرفت. ملاقات هاي وزير خارجه ايران با همتايان اروپايي خود و مهم ترين آنها حضور وي در خانه شماره ده داونينگ استريت (دفتر نخست وزيري بريتانيا) و گفت وگو با نخست وزير بريتانيا، گفت وگوهاي كريس پاتن، كميسر خارجي اتحاديه اروپا، با سران سه قوه در تهران و سرانجام حضور و سخنراني معاون وزارت خارجه ايران در اجلاس هفته گذشته كشورهاي عضو ناتو در مونيخ نشان داد كه تهران مصمم است به سياستي كه در سركوب طالبان برگزيد در مورد درگيري آمريكا و متحدانش با همسايه غربي خود هم ادامه دهد. در ادامه همين سياست دولت ايران با تاييد طرح خلع سلاح حكومت عراق، با وجود فشارهايي كه گروه هاي محافظه كار و ضدآمريكايي در داخل كشور بر دولت وارد مي آوردند درخواست هاي صدام حسين را بدون پاسخ گذاشت و تا آنجا پيش رفت كه اعلام داشت در صورت تاييد سازمان ملل با حمله به عراق هم مخالفتي نخواهد كرد. هم زمان با روندي كه بعضي از ناظران غربي از آن به عنوان بازگشت ايران به خانواده جهاني ياد مي كنند، سخنراني رئيس جمهور خاتمي درباره برنامه هاي هسته اي ايران، خبري بود كه بدون برانگيختن واكنش هاي شديد منفي در بخش هاي خبري رسانه هاي جهاني نقل شد. آيا گفت وگوي تازه ايران و جهان مي تواند نشانه ديگري از اصلاحاتي باشد كه بخش انتخابي حكومت جمهوري اسلامي در پي پنج سال نبرد سخت موفق به انجام آن شده است؟ اگر پاسخ به اين سوال مثبت باشد اصلاح طلبان برگزيده مردم در دولت و مجلس مي توانند ادعا كنند كه به يكي از قديمي ترين سنت هاي تصميم گيري در ايران نظمي تازه بخشيده اند.
منبع: بي. بي. سي

تحقيق و تفحص ـ ۳۰
سقوط هواپيما
بدرالسادات مفيدي
تاكنون ۲۹ قسمت از پاورقي «تحقيق و تفحص» كه به گزارش تحقيقات مجالس پس از انقلاب اختصاص دارد، در «همشهري» چاپ شده است. انتشار پاورقي «رئيس صددرصد» در ميانه انتشار اين مطالب وقفه اي به وجود آورد. طي چند روز آينده گزارش دو تحقيق و تفحص آخر مجلس كه در دوره ششم و درباره سقوط ياك ۴۰ و شهرداري تهران انجام شده را خواهيد خواند.
• • •
سقوط هواپيماي ياك ۴۰ ديگر موضوعي بود كه مجلس ششم به تحقيق و تفحص درباره آن پرداخت. اين حادثه كه منجر به كشته شدن رحمان دادمان وزير راه و ترابري، ۶ تن از نمايندگان مجلس از استان گلستان، تني چند از مسئولان اجرايي و كادر پروازي هواپيماي مذكور شده بود، تا مدت ها فضايي از تاثر و تاسف را در كشور ايجاد كرد. خصوصا آنكه دادمان چند ماهي بيشتر از عمر وزارتش در كابينه اول آقاي خاتمي نمي گذشت.
تحقيق و تفحص درباره علت بروز اين حادثه در روز ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۰ يعني درست ۴ روز بعد از پيروزي آقاي خاتمي در هشتمين دوره انتخابات رياست جمهوري از تصويب نمايندگان گذشت. در عين حال پيش از ارائه تقاضاي اين تحقيق و تفحص كميته اي با مشاركت كميسيون عمران، اعضاي هيات رئيسه و افراد ذي صلاح ديگر در حال رسيدگي به اين حادثه بود كه با تصويب اين تقاضا مسئوليتشان بر عهده هيات تحقيق و تفحص گذاشته شد.
در هر صورت از آنجا كه موضوع اين تحقيق و تفحص رنگ و لعاب سياسي نداشت، سير رسيدگي به آن با تنش و مانع جدي مواجه نگرديد و نهايتا هم گزارش آن تهيه و در هفدهم ارديبهشت ماه ۸۱ از تريبون مجلس قرائت شد.
به موجب اين گزارش معلوم شد كه يك ماه قبل از حادثه مذكور جهت افتتاح برج مراقبت، توسعه ميادين پروازي، شروع عمليات اجرايي، سيستم روشنايي باند فرودگاه گرگان و چند طرح عمراني در سطح استان گلستان در دفتر دكتر دادمان با حضور استاندار گلستان و مسئول فرودگاه هاي كشور و تعدادي از مديران ذي ربط قرار سفر به گرگان گذاشته مي شود. يك روز قبل از سفر هواپيماي جت فالكن ۸ نفره آموزشي جهت اين سفر پيش بيني مي گردد، ليكن به علت افزايش تعداد همراهان از طرف دفتر نظارت بر حمل و نقل هوايي براي انجام سفر يك فروند هواپيماي ياك ۴۰ شركت هواپيمايي فراز قشم در نظر گرفته مي شود تا به مقصد گرگان پرواز نمايد. ضمن آنكه فالكن مورد اشاره طبق برنامه قبلي همزمان به گرگان پرواز آموزشي داشت كه به خاطر هواي نامساعد صبح آن روز پرواز خود را لغو مي نمايد. در ساعت ۲۰/۵ دقيقه صبح روز ۲۶/۲/۸۰ وزير و هيات همراه او در پاويون آماده عزيمت به گرگان بوده اند كه به علت شرايط جوي نامناسب گرگان، امكان سفر به ساري از طرف وزير پيشنهاد مي شود. خلبان با حدود ۳۰ دقيقه فرصت جهت مطالعه مسير و هدف تغيير يافته از گرگان به ساري با دريافت هواي فرودگاه ساري در حداقل هاي مقرر با پرواز موافقت مي نمايد و بالاخره هواپيما با ۱۹ مسافر و ۱۱ خدمه در ساعت ۵۱/۶ دقيقه شروع به پرواز مي نمايد. البته خلبان در حين پرواز به سمت ساري امكان فرود در فرودگاه گرگان را هم بنا به مكالمات موجود بررسي مي كند ولي متاسفانه هواپيما در ساعت ۴۲/۶ دقيقه در ۳۰ كيلومتري دشت ناز ساري با درختان ارتفاعات افراكلام روستاي خرچنگ برخورد و سانحه رخ مي دهد.
هيات تحقيق و تفحص مجلس در گزارش خود در ابتدا به فرضياتي مربوط به ايجاد اين سانحه اشاره كرده و سپس بنا به دلايلي تمام آنها را مردود اعلام مي كند. يكي از فرضيات انفجار هواپيما بود كه با توجه به نحوه پراكنده شدن اجساد قربانيان و قطعات هواپيما در شعاع ۲۰۰ متري و قطع شدن درختان رد مي شود. برخورد صاعقه ديگر فرضيه مورد نظر بود كه به دليل برق گير داشتن هواپيما و نوع ابرهاي منطقه كه طبق اطلاعات هواشناسي فاقد قدرت توليد صاعقه بوده اند، قابل قبول واقع نمي گردد. ضمن آنكه نشانه و علائمي دال بر فرضيه ديگر مبني بر خرابكاري در هواپيما مشاهده نشده بود و از سوي ديگر فرضيه مصرف الكل، دارو و يا سمي توسط خلبان و كمك خلبان در بررسي هاي سازمان پزشكي قانوني مردود اعلام مي شود.
از سوي ديگر اين گزارش عواملي چون خطاي انسان، نقص هواپيما و اثرات محيط را در ايجاد اين سانحه دخيل دانسته و درباره هر كدام از اين عوامل به تفصيل شرح داده است. در بخش نقص هواپيما به مواردي چون قديمي و مدل ۱۹۶۸ بودن آن با تكنولوژي دهه ۶۰ اشاره و تاكيد كرده است كه اين هواپيما با ۲۲ سال سن و ساعت و سيكل پرواز بالا، داراي سه موتور با تحرك كم و برد كوتاه و هزينه عملياتي بالا و فاقد تجهيزات اكسيژن و سيستم سريع نزول ماسك و نيز فاقد دستگاه هاي ناوبري F.D.R و C.V.R و فرستنده ELT بوده و در عين حال ۴۸۰ كيلوگرم بار غيرمجاز داشته است. همچنين اين گزارش با ناقص خواندن تجهيزات فرودگاهي و كمك ناوبري به متفاوت بودن شرايط جوي ايستگاه هواشناسي ساري و نيز برج كنترل فرودگاه كه در فاصله ۲۵ كيلومتري از يكديگر مستقر بوده اند، اشاره دارد و در ضمن اعلام داشته است كه امكان عدم تطبيق كامل دستگاه هاي كمك ناوبري زميني مستقر در فرودگاه كه از نوع غربي بوده است، با دستگاه هاي ناوبري موجود در هواپيما كه از نوع شرقي است به دليل تفاوت در سيستم و تكنولوژي به كار رفته بررسي بيشتري را مي طلبد چون در سانحه خرم آباد هم چنين مطلبي مطرح بوده است.
هيات تحقيق و تفحص مجلس در بخش ديگري از گزارش خود به عدم اطلاع دقيق خلبان، از ارتفاع، ساخت و جهت هاي واقعي هواپيما از محل فرستنده و گيرنده دستگاه DME و VOR فرودگاه دشت ناز اشاره كرده و در عين حال مسائلي چون نامساعد بودن شرايط جوي از قبيل مه، رطوبت و باران و همچنين سنگيني و لختي هواپيما را مانع اوج گرفتن هواپيما معرفي كرده است كه با كمال تاسف بال راست آن با درخت برخورد مي كند و البته نحوه قطع شدن درختان و طرز قرار گرفتن لاشه هواپيما اين فرضيه را تاييد مي كند. ضمن آنكه علي رغم يكي از مقررات هواپيمايي مبني بر عدم استفاده از خلباني كه براي اولين بار مي خواهد به فرودگاهي پرواز داشته باشد مگر اين كه در يك سال گذشته آن هم تحت شرايط ويژه اي به آنجا پرواز كرده باشد، خلبان ياك ۴۰ هيچ گاه به دشت ناز پرواز نداشته است.

حاشيه ايران
• نامه تيرماه ۶۶
نشريه «منشوربرادري» ارگان جمعيت فداييان اسلام كه اخيرا در مقاله اي به انتقاد شديد از فعاليت هاي فرهنگي «محسن رضايي» و نشريات و سايت هاي اينترنتي منتسب به وي پرداخته بود، در شماره اخير خود به واكنش نزديكان رضايي درباره آن مقاله پاسخ داد. مدافعان رضايي يكي از دلايل انتقادات نشريه مذكور را «در راستاي اختلاف بين محسن رضايي و برخي طيف هاي تندرو جناح راست از زمان جنگ به خصوص انتخابات مجلس پنجم و دوم خرداد» ارزيابي كرده اند. در بخشي از پاسخ ارگان فداييان اسلام، از اين كه مدافعان رضايي اين موضوع را به مسايل جنگ مرتبط ساخته اند، انتقاد شده و آمده است كه اگر مي خواستيم درباره جنگ بنويسيم كه حداقل مي پرسيديم: «چرا متن نامه خود را در تيرماه سال ۱۳۶۶ خطاب به حضرت امام خميني (ره) كه منجر به پذيرش قطعنامه ۵۹۸ شد، منتشر نمي كنيد؟. . . چرا امثال شما نيامديد تا صريح و منطقي علل ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر را كه به دلايل بسياري قابل دفاع مي باشد ـ توضيح داده و تشريح كنيد؟. . . »

• ديدار موتلفه با نوه امام(ره)
001290.jpg

اعضاي شوراي مركزي جمعيت موتلفه اسلامي، به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب ديداري با حجت الاسلام «سيد حسن خميني» نوه حضرت امام خميني (ره) داشته اند. وي در اين ديدار گفته است: «بايد مواظب باشيم واژه هاي ارزشي وارداتي را وارد فرهنگ ما نكنند، ممكن است برخي واژه ها در ابتدا و در شاخه ها نسبت به يكديگر نزديك باشند ولي در عمق اختلاف زيادي با هم دارند. تفاوت خط حضرت امام راحل با جريان موسوم به ملي مذهبي ها نيز در همين جاست. ابتدا اين دو خط ظاهرا نسبت به يكديگر نزديك هستند ولي وقتي عمق پيدا مي كنند، تفاوت ها عميق تر مي گردد. » نوه حضرت امام همچنين از عملكرد عسگر اولادي و موتلفه تقدير كرده و گفته است: «جمعيت موتلفه اسلامي از سال هاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي و بعد از آن سعي مي كند در مسير حضرت امام راحل حركت كند. »

• وزارت دفاع و نشست منصورون
در پي درج خبري مبني بر تشكيل نشست گروه «منصورون» در سازمان صنايع دفاع، اداره كل تبليغات دفاعي وزارت دفاع و پشتيباني توضيحاتي را براي «همشهري» ارسال كرد. در متن ارسالي آمده است:
۱ - طي هر سال چندين بار فرآيندهاي بزرگداشت شهدا با كمك و حمايت هاي نسبي وزارت دفاع برگزار مي شود. اين امر ارتباط به شهدا، گروه و مجموعه خاصي ندارد. دفاع از فرهنگ شهادت، زمينه حمايت از برگزاري اين مراسم را فراهم مي كند.
۲ - بزرگداشت شهداي منصورون همه ساله برگزار گرديده و به عنوان اقدامي براي ارزش گذاري بر مقام شهدا و گسترش هنجار شهادت گرا در جامعه تلقي مي شود. در اين مراسم افراد و مجموعه هايي شركت داشتند كه از گرايشات سياسي و شكل بندي هاي فكري متفاوتي برخوردار بودند.
۳ - مشاركت محدود وزارت دفاع (قرار دادن سالن «ساصد» براي برگزاري مراسم) به عنوان اقدامي موثر از سوي وزارت دفاع براي ارج گذاري و هنجارسازي انگيزش هاي شهادت گرا محسوب مي شود. اين امر در راستاي حمايت ساختارهاي دفاعي از هنجارهاي دفاع و امنيت ملي كشور تلقي مي شود.
۴ - مسئوليت آنچه كه افراد در اين گردهمايي مطرح كرده اند با خود آنان است، زيرا وزارت دفاع در پاسخ به درخواست ستاد برگزاري مراسم شهدا و در جهت اهداف دفاعي، ارزشي اين سالن را در اختيار ستاد برگزاري مراسم بزرگداشت شهدا قرار داده است.
۵ - برگزاري اين گونه مراسم، برخي از اختلافات نهفته بين مقامات را كاهش داده و زمينه مقابله با آنچه را كه عامل تفرقه، اتهام سازي و بي اعتمادسازي محسوب مي گردد را فراهم مي آورد.
۶ - بسياري از افرادي كه نام آنان در اين خبر آورده شده در جلسه مذكور حضور نداشته اند. از جمله آقاي بهزاد نبوي، سردار ذوالقدر و سردار رشيد.

• طرح اتهام عليه عضو دولت كرزاي
001305.jpg

روزنامه «جمهوري اسلامي» اخيرا ويژه نامه اي به مناسبت چهاردهمين سالگرد صدور فتواي حضرت امام خميني(ره) عليه «سلمان رشدي» منتشر كرده است. يكي از مطالب درج شده در اين روزنامه به «نفوذ تفكر رشدي مرتد» در دولت موقت افغانستان اختصاص دارد. نويسنده اين مطلب با استناد به يك نامه وارده درج شده در هفته نامه «پيام مجاهد» ارگان حزب جمعيت اسلامي افغانستان، مدعي شده كه «سيما ثمر» معاون كرزاي و وزير امور زنان افغانستان به «شريعت الهي» اعتقاد ندارد. اين روزنامه بر اين اساس نوشته است: «نفوذ غرب در افغانستان و ورود نيروهاي نظامي آمريكا به اين كشور سبب رشد تفكر لائيكي و مطرح شدن چهره هايي گرديده است كه با اساس اسلام مخالفند. يكي از اين چهره ها كه مطبوعات افغانستان از او به عنوان «سلمان رشدي افغانستان» ياد مي كنند، «سيما ثمر» نام دارد كه وزير امور زنان كشورش (افغانستان) مي باشد.»

ايران
اقتصاد
جهان
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |