سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۱ - شماره ۲۹۸۳- Feb, 18, 2003
و آن ها كه جنايت مي كنند
غلامرضا رضايي نصير
001250.jpg

نام: اسلوبودان ميلوسويچ
متولد: ۲۰ آگوست ۱۹۴۱ پوزارواچ، صربستان، جمهوري فدرال يوگسلاوي
بازداشت: اول آوريل ۲۰۰۱ در بلگراد، به دست مقامات محلي
اتهام: نقض قوانين جنگ، جنايت عليه بشريت و نقض كنوانسيون ژنو در كوزوو، كرواسي، بوسني و هرزگوين
يك سال از محاكمه اسلوبودان ميلوسويچ، رهبر سابق صربستان گذشت، اما ظاهرا تنها كسي كه حوصله برپايي مراسم سالگرد اين واقعه را داشت، خود متهم بود. ميلوسويچ با ۶۶ اتهام بسيار جدي، از جمله نسل كشي، در دادگاه جنايات جنگي سازمان ملل در لاهه روبه روست، اما چنين به نظر مي رسد كه از محاكمه خود لذت مي برد. وي با پرخاش كردن به شاهدان، دادستان و ارعاب آنها از حق خود براي به عهده گرفتن وكالت خود براي اجراي يك نمايش تمام عيار سود برده است.
با اين همه ميلوسويچ نتوانسته است اعتبار دادگاه را از بين ببرد يا در روند آن اخلال ايجاد كند و دادگاه همچنان انبوهي از مدارك كوبنده را فاش مي سازد. به علاوه تعداد فزاينده اي از رهبران ارشد كه در تدارك بدترين قتل عام اروپا پس از جنگ جهاني دوم نقش داشته اند، در انتظار محاكمه به سر مي برند، اين امر ممكن است راه را براي كشاندن ديگر جنايتكاران بين المللي به پاي ميز محاكمه هموار سازد.
با آنكه از زمان تاسيس اين دادگاه حدود ۱۰ سال پيش توسط سازمان ملل تاكنون ده ها نفر از متهمان در لاهه محاكمه شده اند، اما مورد ميلوسويچ بزرگترين پرونده اين دادگاه محسوب مي شود. او اولين رئيس يك حكومت است كه از زمان دادگاه نورنبرگ در سال هاي ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶ در يك دادگاه بين المللي محاكمه مي شود و رفتار او كل محاكمه و در حقيقت اصل محاكمات بين المللي جنايات جنگي را در معرض آزمايش بزرگي قرار داده است.
تاكنون سه قاضي۱ اين دادگاه كار خود را خوب انجام داده اند، آنها نهايت تلاش خود را به كار گرفته اند تا ميلوسويچ را عادلانه محاكمه كنند: تقاضاهاي دادستان را براي گرفتن يك وكيل تسخيري براي دفاع از وي رد كرده اند، هر گاه احساس كسالت كرده است، جلسات دادگاه را به تعويق انداخته اند و با صبر و حوصله فراوان قوانين دادگاه را بارها و بارها براي او توضيح داده اند. با آنكه ميلوسويچ حقوق خوانده است، اما قضات با آگاهي از اينكه وي يك وكيل مدافع با تجربه نيست، به او در سوال پيچ كردن شاهدان آزادي عمل فراواني داده اند؛ امتيازي كه ميلوسويچ بي رحمانه از آن سوء استفاده كرده است. در حقيقت دوسوم وقت دادگاه در سال اول را خود ميلوسويچ گرفته است، هر چند هنوز لايحه دفاعيه خود را ارائه نكرده است.
با اين همه قضات در ادامه محاكمه موفق بوده اند و به خوبي با ارائه انبوه مدارك وي را كنترل كرده اند. برخلاف انتظار، ميلوسويچ نيز به آنها كمك كرده است. در آغاز اين نگراني وجود داشت كه ميلوسويچ خيال دارد دادگاه را به هم بزند، اما اكنون از ظواهر امر چنين برمي آيد كه قصد دارد تا آنجا كه مي تواند دادگاه را به درازا بكشاند و هر گاه جلسات دادگاه از تلويزيون پخش مي شود اين امر بيشتر مشهود است. اگرچه ميلوسويچ هنوز مشروعيت دادگاه را به رسميت نشناخته است، به دستورات قضات گردن مي نهد، به هنگام ورود و خروج آنها از جاي خود برمي خيزد و با همه كس در دادگاه مؤدبانه برخورد مي كند. بدون شك وي با شركت فعال خود در جلسات محاكمه بر اعتبار دادگاه، حتي در چشم مشكوكان، مي افزايد. بنابراين وقتي دادگاه تمام شود او و طرفدارانش مشكل بتوانند ادعا كنند كه عادلانه محاكمه نشده است.
به رغم لودگي هاي ميلوسويچ در دادگاه، دادستان ادله محكمي عليه او ارائه مي دهد. مرحله اول محاكمه كه به پرونده كوزوو مي پرداخت در ماه سپتامبر خاتمه يافت. در اين مرحله مدرك مستدلي كه نشان دهد ميلوسويچ مستقيما دستور وحشي گري ها يا اخراج جمعي آلباني تبارهاي كوزوو را در سال ۱۹۹۸ و اوايل سال ۱۹۹۹ صادر كرده باشد، ارائه نشد. البته جاي تعجبي ندارد، او به ندرت دستوراتش را به صورت مكتوب مي داده و با زيردستانش نيز به تنهايي ملاقات مي كرده است. اما دادستان انبوهي از مدارك را ارائه داد كه نشان مي داد صرب ها در طرحي هماهنگ قصد داشته اند صدها هزار نفر از كوزووارهاي آلبانيايي تبار را از طريق قتل و وحشت از استان بيرون برانند و همچنين موفق شد زنجيره اي از دستورات را كه سرچشمه اش به ميلوسويچ رسيد، در اين رابطه نشان دهد.
مرحله دوم محاكمه كه به وحشي گري هاي گسترده تر صرب ها در بوسني و كرواسي مي پردازد، تاكنون شامل اداي شهادت توسط برخي از مقامات صرب در سال هاي آغازين دهه ۱۹۹۰ بوده است، كه نشان مي دهد ميلوسويچ شخصا ارتش يوگسلاوي و شبه نظاميان صرب را از بلگراد رهبري مي كرده است؛ هر چند ميلوسويچ اين شهادت ها را رد كرده است. اخيرا ژنرال الكساندر واسيليويچ، رئيس سابق اطلاعات ارتش عليه رهبر سابق خود شهادت داد. وي بلندپايه ترين مقام خودي - از نظر ميلوسويچ - صربستان بوده كه تاكنون در دادگاه حاضر شده است. انتظار مي رود كه در ماه هاي آينده ديگر مقامات بلندپايه صرب در جايگاه شهادت قرار گيرند. هدف بسياري از آنان در شهادت عليه ميلوسويچ فرار خودشان از چنگال عدالت است.  
001265.jpg

واكنش ميلوسويچ به اين شواهد تركيبي از داد و بيداد راه انداختن و تلاش پيگير براي بي اعتبار كردن شاهدان بوده است. او در دفاعياتش اغلب به گزارش هاي پليس مخفي و ارتش كه گروهي از دستيارانش در بلگراد براي او تهيه مي كرده اند، استناد مي كند. با اين همه از نقطه نظر حقوقي، دفاعيات او بسيار ضعيف بوده است. تلاش هاي اخير او براي ارعاب شاهدان، كه در هفته هاي اول بسيار موثر بود، اينك با توجه به اينكه شاهدان مي دانند با چه چيزي مواجه خواهند شد، ناكام مانده است. سوال پيچ كردن شاهدان كه بيشتر با هدف كسب امتيازات سياسي صورت مي گيرد تا دفاع در مقابل مدارك، در اغلب موارد بي ربط بوده است. ريچارد مي كه رياست قضات را به عهده دارد، مرتبا مجبور بوده است سوالات ميلوسويچ را به موضوع مورد بحث برگرداند، وي بارها به متهم گفته است كه «حمله متقابل، دفاع محسوب نمي شود. »
اما مسلم است كه قصد واقعي ميلوسويچ ارائه يك دفاع حقوقي نيست. در عوض او مي خواهد موعظه گر اين ديدگاه باشد كه صرب ها بزرگترين قربانيان يك توطئه بين المللي براي تجزيه يوگسلاوي بوده اند و اينكه خود او نه معمار اصلي جنگ هاي خونين بلكه بزرگترين حافظ صلح در بالكان بوده است. هيچ كس دقيقا نمي داند طرح او براي آخرين دفاعش، احتمالا در تابستان سال آينده چيست. اما مي تواند براي اينكه زمان دفاعش با زمان طرح كيفرخواست از سوي دادستان برابر باشد، دادگاه را دو سال ديگر به درازا بكشاند و بعيد نيست كه ده ها نفر از سياستمداران عاليرتبه غربي را به جايگاه شهادت فرابخواند.
در هر صورت حكمي كه عليه او صادر خواهد شد، موفقيت يا شكست خود دادگاه سازمان ملل در لاهه را رقم خواهد زد. برخي از حاميان اين دادگاه به تدريج نسبت به هزينه هاي آن كه در حال حاضر سالي بيش از ۱۰۰ ميليون دلار است، و همچنين طولاني شدن جريان محاكمات، شكيبايي خود را از دست مي دهند. جورج بوش، مانند سلفش بيل كلينتون از اين دادگاه حمايت كرده  است؛ در سال ۲۰۰۱ آمريكايي ها صربستان را مجبور كردند ميلوسويچ را به دادگاه تحويل دهد. اما اخيرا اظهار داشته اند كه دادگاه بايد تا سال ۲۰۰۸ برچيده شود، استدلال آمريكايي ها اين است كه شوراي امنيت سازمان ملل اين دادگاه را به عنوان نهادي موقت تشكيل داده است. در ضمن آمريكا از فشار به صربستان براي تحويل متهمان به دادگاه لاهه به تنگ آمده اند. شايعه است كه آنها به رهبران صربستان وعده داده اند اگر سه نفر ديگر از متهمان عاليرتبه صرب را، از جمله راتكو ملاديك؛ كسي كه ادعا مي شود طراح اصلي قتل عام ۶۰۰۰ مسلمان بوسنيايي در سال ۱۹۹۵ در سربرنيتسا بوده است، تحويل دهند، بقيه متهمان در دادگاه هاي محلي محاكمه خواهند شد.
هنوز قضاوت در مورد خود دادگاه لاهه بسيار زود است. اميد به اينكه اين دادگاه آشتي و صلح را تقويت خواهد كرد تاكنون به يأس بدل شده است، اما انتشار عمومي جزييات مربوط به آنچه واقعا در بالكان اتفاق افتاده است مي تواند به نسل هاي آتي كمك كند تا درك درستي از آنچه در دوران وحشت تجزيه يوگسلاوي روي داده، به دست بياورند. در ضمن اين دادگاه مي تواند درس ارزشمندي به جهانيان بدهد؛ اينكه اگر دنياي متمدن واقعا بخواهد مي تواند آنان را كه مرتكب جنايات جنگي شده اند، حتي در جنجال برانگيزترين موارد سياسي و با عجيب ترين متهمان، به صورت عادلانه محاكمه كند.
پي نوشت:
۱. قضات شامل ريچارد مي از انگلستان، پاتريك رابينسون از جامائيكا و اگون كوون از كره جنوبي هستند.

اسرائيل و بازمانده آپارتايد
گرچه رژيم آفريقاي جنوبي به خاطر سياست هاي نژادپرستانه اش از سوي محافل متعدد محكوم و مطرود شد اما اسرائيل همچنان به روابط گرم و پنهاني خود با اين رژيم ادامه داد
001530.jpg
بخش اول
يحيي غانم
كتاب منتشر شده از سوي دولت اسرائيل (چاپ ۱۹۶۵) پيرامون موضع اقليت هاي يهودي گوشه و كنار جهان پيرامون فاجعه اي كه دولت اسرائيل در جنگ ۱۹۶۳ دچار آن گشته بود، به طور خاص بر نقش يهوديان آفريقاي جنوبي در آن زمان تاكيد دارد. زيرا آن ها در خلال جنگ اكتبر ۱۹۶۳ در مقايسه با ساير اقليت هاي يهود حتي آن هايي كه در آمريكا به سر مي بردند ـ بيشترين كمك را به دولت اسرائيل كردند. اين كتاب كه رسما توسط دولت منتشر و ابراهام كاتسير رئيس جمهوروقت اسرائيل بر آن مقدمه اي نوشته است اشاره مي كند كه در آن دوران تعدادي از يهوديان آفريقاي جنوبي به صورت داوطلب در جبهه هاي جنگ بر ضد اعراب شركت كردند. در عين حال اين كتاب توضيحي درباره كمك هاي يهوديان آفريقاي جنوبي پيش از تاسيس دولت اسرائيل و يا كمك ها و حمايت هاي رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي به رژيم صهيونيستي ندارد و فقط به همپيماني آن دو اشاره مي كند.
از اين رو بد نيست كه بر اين تاريخ طولاني مروري سريع شود تا معلوم گردد كه كمك هاي مالي دولت آفريقاي جنوبي تا پيش از ماجراي اخير اعطاي كمك مالي به آريل شارون در سال ۱۹۹۴ چگونه بوده است. اما پيش از پرداختن به اين موضوع بد نيست يادآوري شود كه پيش از افشا شدن كمك هاي يهوديان آفريقاي جنوبي به شارون در سال گذشته كمك هاي مالي فراواني براي حمايت از رژيم اسرائيل در ميان يهوديان آفريقاي جنوبي گردآوري و براي شخص شارون فرستاده شده كه حتما اين كمك ها همراه با اسامي كمك كنندگان بود.
به رغم اظهارات ضدنژادپرستانه اي كه دولت اسرائيل گاه به گاه در دهه هاي پنجاه و شصت مطرح مي كرد تا دل كشورهاي آفريقايي را به دست آورد، اين دولت ـ طبق عادت ديرينش روابط محكم و مخفيانه اي را با آفريقاي جنوبي در تمام اين مدت داشت. اين روابط عملا حدود ۵۰ سال پيش از تاسيس دولت اسرائيل شروع شده بود. در آغاز قرن بيستم تعدادي از رهبران جنبش صهيونيسم به توصيه تئودور هرتسل قرار شد اقليت هاي يهودي مقيم آفريقاي جنوبي را تشويق كنند كه براي صدور فرمان بالفور (۱۹۱۶) در دولت بريتانياي كبير وساطت نمايد. يهوديان آفريقاي جنوبي پذيرفتند و از سيسيل رودس نخست وزير مستعمره انگلستان در آفريقا و ساير شخصيت هاي برجسته انگليسي در آفريقاي جنوبي خواستند كه در لندن ميانجيگري كند. در اين ميان تلاش هاي يهوديان آفريقاي جنوبي در تشويق يان اسميت كه بعدها نخست وزير اين كشور شد موثرتر واقع شد. به ويژه آنكه اسميت در جنگ جهاني اول به عنوان يكي از اعضاي شوراي جنگ بريتانيا تعيين شد و پيوسته تكرار مي كرد بايد يك دولت اسرائيلي تاسيس شود كه به عنوان نماينده غرب از كانال سوئز حمايت كند. اين باور اسميت را بر آن داشت كه در جهت خدمت به اصول صهيونيسم كه وي مدافع آن نيز بود كارهايي را صورت دهد. در سال ۱۹۲۶ دولت آفريقاي جنوبي تصميمي را اتخاذ كرد كه به موجب آن مقرر مي شد اتحاديه آفريقاي جنوبي از هيچ كوششي به منظور بر پايي يك وطن براي يهوديان در فلسطين دريغ نورزد. در سال ۱۹۳۴ يهوديان آفريقاي جنوبي يك صندوق سرمايه گذاري آفريقايي ـ اسرائيلي تاسيس كردند كه هدفش خريد زمين در فلسطين بود. اين صندوق در حال حاضر در اختيار بانك (يومي) اسرائيل است كه قريب به يك هزار سرمايه دار آفريقايي در آن سهميه دارند.
در پي جنگ جهاني دوم، يان اسميت به يهوديان آفريقاي جنوبي اجازه داد تا كمك هاي مالي و مادي و نظامي خود را به طور مستقيم در اختيار يهوديان در فلسطين بگذارند. اين كمك ها كه تا دهه هفتاد و هشتاد ادامه داشت به نسبت كمك ساير اقليت هاي يهودي جهان در سطح بالاتري قرار مي گرفت. حتي چنان كه اشاره شد تعدادي از يهوديان آفريقاي جنوبي به صورت داوطلب در كنار دولت اسرائيل و بر ضد اعراب جنگيدند. در سال ۱۹۴۸ با ظهور نسل جديدي از سياستمداران ملي گراي آفريقايي و شكست اسميت در انتخابات اين كشور يهوديان آفريقاي جنوبي دچار بيم و هراس شدند. به ويژه آنكه آن ها در طول جنگ جهاني دوم نوعي حمايت ضمني از آلمان نازي هم از خود بروز داده بودند. اما نخست وزير جديد آفريقاي جنوبي دانيل مالان، حمايت كشورش را از يهود و اسرائيل مورد تاكيد قرار داد. او اولين نخست وزير آفريقايي بود كه در سال ۱۹۵۳ از اسرائيل ديدن كرد. از آن پس ـ بر خلاف دعاوي به ظاهر ليبراليستي ـ بين دولت اسرائيل و يهوديان آفريقاي جنوبي ائتلافي به وجود آمد كه هنوز هم ادامه دارد.
سال ۱۹۵۶ ژنرال ايگال آلون ـ كه بعدها وزير امور خارجه اسرائيل شد ـ از آفريقاي جنوبي بازديد كرد و كشورهاي آفريقايي، به خصوص پريتوريا را برضد اعراب تحريك نمود. از آن پس نيز گرچه رژيم آفريقاي جنوبي به خاطر سياست هاي نژادپرستانه اش از سوي محافل متعدد محكوم و مطرود مي شد اما اسرائيل همچنان به روابط گرم و پنهاني خود با اين رژيم ادامه داد و در پايان دهه پنجاه بارها مقامات ارشد دولت اسرائيل از رژيم پريتوريا ديدن كردند. اين روابط پس از تجاوز سال ۱۹۶۶ اسرائيل و اشغال اراضي فلسطيني ها ابعاد تازه تري گرفت. در فاصله جنگ هاي ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۳ در روابط كشورهاي آفريقايي و دولت اسرائيل ركود عميقي به وجود آمد و اوج آن به قطع روابط تمام كشورهاي آفريقايي با رژيم تل آويو منجر شد. اما در همان زمان نيز رابطه دولت آفريقاي جنوبي و اسرائيل به همراه كشورهاي ديگر حامي آفريقاي جنوبي چون سوازيلند، لسوتو و ملاوي با اسرائيل برقرار بود و در مقابل، اسرائيل هم به صورت مطلق از رژيم پريتوريا حمايت مي كرد.
چند روز پس از جنگ ۱۹۶۶ اعراب و اسرائيل، رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي هياتي از كارشناسان نظامي را به اسرائيل اعزام كرد تا تاكتيك ها و فنون جنگ سبك را كه اسرائيل بر ضد اعراب پياده كرده بود بياموزند. اين تاكتيك ها هنوز هم در دانشكده جنگ آفريقاي جنوبي تدريس مي شود. پس از جنگ ۶ روزه مشاوران نظامي اسرائيل به آفريقاي جنوبي سرازير شدند تا شيوه هاي جهنمي سركوب سياهان را به رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي و ساير رژيم هاي سركوبگرانه آفريقايي بياموزند. نتيجه اين روند، اقتباس بسياري از شيوه ها و تاكتيك هاي سركوبگرانه اي بود كه رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي برضد اكثريت سياهان در اين كشور اعمال كرد: مثل روش هاي پيشرفته سربازگيري و مزدورپروري، تجسس، شكنجه و كشتارهاي جمعي و انهدام منازل به اضافه سياست محاصره اقتصادي كامل يك شهر مربوط به سياهاني كه از اطاعت از دولت سرپيچي مي كردند.
الاهرام

نگاه روزنامه نگار
زخم كهنه
توماس فريدمن
001260.jpg

ظهر جمعه در مراسم نماز جمعه مسجد الازهر در قاهره، مهم ترين مسجد مصر، شركت كردم. هزاران نفر از مومنان مصر در اين مراسم عبادي شركت كرده و به خطبه هاي شيخ الازهر گوش فرا مي دادند كه با لحني حساب شده از چگونگي برخورد با «ستمكاران» سخن مي گفت. در پايان شيخ الازهر براي نجات فلسطينيان به درگاه خدا دعا كرد. همه چيز در كمال آرامش پيش مي رفت، اما با تمام شدن نماز هيجان آغاز شد. هنوز چند ثانيه از پايان نماز نگذشته بود كه شخصي صدها اعلاميه سياسي را به هوا پرتاب كرد؛ مرد جواني به روي دوش مردم رفت و در محكوميت استبداد آمريكايي داد سخن سر داد. صدها نفر از مومنان پشت سر او در خيابان هاي اطراف مسجد با دادن شعارهاي مختلف دست به راهپيمايي زدند، در حالي كه اكثريت خاموش با قدم هاي شرمگين از مسجد خارج شدند. اما آنچه بيش از همه مرا متعجب ساخت، اين بود كه ضمن انتقاد شديد عليه آمريكا هيچ كس از جمعيت در حمايت از صدام حسين شعار نمي داد. اين وضعيت با آنچه من در ده ها مصاحبه با مردم قاهره از دهان آنان شنيده بودم همخواني داشت. در حقيقت صدام ديگر قهرمان مردم عرب محسوب نمي شود و چنين به نظر مي رسد كه اكثريت مردم از سرنگوني او استقبال مي كنند. اما از سوي ديگر نفرت از جورج بوش، رئيس جمهور آمريكا و سياست هاي اين كشور حتي بيشتر شده است. چرا؟
در سال ۱۹۹۰ صدام حسين به هنگام حمله به كويت قدرتمند به نظر مي رسيد. امروز ضعيف است و در مقابل تمامي خواسته هاي سازمان ملل و ايالات متحده حالت دفاعي يا تسليم به خود گرفته است. در سال هاي آغازين دهه ۱۹۹۰ صدام هنوز از خريدن روزنامه نگاران عرب سود مي برد كه در مدح و ستايش او مقاله ها مي نوشتند. ظاهرا اكنون كه ديگر صدام نمي تواند پشت سر هم مرسدس بنز هديه كند، اين همسرايي رو به خاموشي گذاشته است. در آن سال ها صدام هنوز شمشير اعراب در مقابل ايران شيعه تلقي مي شد و اغلب اعراب اهميتي نمي دادند كه او با مردم خودش چگونه رفتار مي كند. اما اكنون در اين باره مقاله ها نوشته مي شود. در نهايت حمله يازده سپتامبر كه از اين منطقه سرچشمه گرفته است، باعث تقويت مردمي شده است كه خواستار گفت وگو از شيوه بد حكومت در كشورهاي عرب هستند. ريموند استاك، پژوهشگر ادبي كه در قاهره ساكن شده است، مي گويد دوستان عرب او اوضاع را چنين جمع بندي مي كنند: «عراق مثل هواپيمايي است كه ربوده شده است. اگر كماندوهاي آمريكايي بتوانند بدون صدمه زدن به مسافران هواپيما را آزاد كنند، در آن صورت اكثريت مردم آسوده خاطر خواهند شد.» پس چرا جورج بوش اين همه به شدت مورد تنفر است؟ تا اندازه اي به اين دليل كه مردم احساس مي كنند رئيس جمهور آمريكا و گروهش با مردم دنيا حرف نمي زنند، بلكه فقط نعره مي كشند. اما مهم ترين عامل بي تفاوتي گروه بوش به تلاشي جدي براي حل درگيري هاي اسرائيل و فلسطينيان آن هم در زماني است كه كشت و كشتار با شدت ادامه دارد. امتناع دولت بوش از ارائه راه حلي مبتكرانه براي جلوگيري از درگيري ها و حتي كم اهميت جلوه دادن آن با قلمداد كردن آريل شارون به عنوان «مرد صلح» افكار عمومي جهان عرب را به خشم آورده است. اين موضع گيري بر تمامي اقدامات آمريكا سايه افكنده است: در مصر حمله به عراق را جنگي براي دفاع از اسرائيل تلقي مي كنند و دموكراتيزه كردن روشي براي تنبيه اعراب به حساب مي آيد.
001275.jpg

بلي، درست است كه روزنامه ها و تلويزيون هاي رسمي عرب خشم اعراب عليه آمريكا و اسرائيل را دامن زده اند و هنوز هم چنين مي كنند، درست است كه رژيم هاي عربي يكي پس از ديگري از درگيري بين فلسطين و اسرائيل بهره برداري سياسي كرده اند، اما وقتي در يكي از اتاق هاي سفارت آمريكا با ۳۰ نفر كارآفرين روشنفكر مصري كه عمدتا تحصيلكرده آمريكا هستند، مي نشينيد و درباره مسئله اسرائيل و فلسطين، مسئله مورد علاقه آن ها براي بحث، صحبت مي كنيد؛ يا وقتي با دانشجويان رشته هاي مربوط به آمريكا در دانشگاه قاهره به گفت وگو مي نشينيد و آن ها به شما مي گويند بسياري از دانشجويان حاضر نيستند در نمايش هاي مربوط به كنگره آمريكا بازي كنند، زيرا ممكن است انگي به آن ها بزنند؛ در مي يابيد كه خشم آن ها در مورد اين زخم كهنه و سرباز واقعي است. تا زماني كه اين زخم درمان نگردد، به مثابه چاهي عمل خواهد كرد كه «افكار كشتار جمعي» از آن به بيرون مي تراود و به هر گروه راديكال ضدآمريكايي انرژي مي بخشد. من عميقا معتقدم كه بخش اعظم خشم اعراب عليه سياست آمريكا، فريادي واقعي از سوي مردمي است كه مي دانند چه بايد بكنند ـ دموكراتيزه كردن و ليبراليزه كردن اقتصادشان ـ و مي دانند كه اگر چنين نكنند، پنجاه سال ديگر عقب خواهند افتاد. اما نمي توانند اين كار را بكنند زيرا اين ايده ها از سوي قدرتي تبليغ و ترويج مي شود كه احساس مي كنند، نسبت به عميق ترين رنج هاي آن ها بي تفاوت است. من از اين سخن نمي گويم كه چه چيز درست است، يا چه چيز عادلانه يا حتي منطقي و عاقلانه است. من از آن چيزي كه وجود دارد و هست سخن مي گويم. اگر ما اين واقعيت را ناديده بگيريم، يا آن را جعلي بپنداريم، هرگز از تغيير رژيم عراق، تغييرات مثبتي را كه در نظر داريم برداشت نخواهيم كرد. علي سالم، نمايشنامه نويس مصري مي گويد: «ما مصري ها ضرب المثلي داريم كه مي گويد هشيار بايد از مست مراقبت كند. فراموش نكنيد كه هشيار شما هستيد. »
نيويورك تايمز

حاشيه جهان
• مظنون شماره يك
001255.jpg

طي ماه هاي اخير مهم ترين مخالف جنگ آمريكا عليه عراق، آلمان بوده است. روز يكشنبه اين هفته روزنامه تايمز آسيايي در مقاله اي با اشاره به اظهارنامه تسليحاتي عراق كه هفتم دسامبر سال گذشته ميلادي تحويل مقامات سازمان ملل متحد و تيم بازرسي تسليحاتي بين المللي شد اين واقعيت را يادآوري مي كند كه بخش اعظم نيازهاي عراق در زمينه ساخت تسليحاتي شيميايي از سوي شركت هاي آلمان تامين شده است. اين روزنامه همچنين ادعا دارد با توجه به مراودات تجاري گذشته آلمان ها و بغداد دستگاه هاي اطلاعاتي آلمان اطلاعات محرمانه وسيع و قابل توجهي در مورد برنامه تسليحاتي كشتار جمعي عراق در اختيار دارند. در ادامه مقاله آسيا تايمز مواضع آلماني ها در قبال بحران عراق به سخره گرفته شده و حتي به نوعي سعي شده تلاش هاي برلين براي جلوگيري از جنگ با مواضع رايش سوم مقايسه شود!

• تهديدات تروريستي عليه بريتانيا
روزنامه انگليسي آبزرور در شماره روز يكشنبه خود ادعا كرد دستگاه هاي اطلاعاتي، امنيتي انگلستان خود را براي رويارويي با حملات انتحاري تروريست ها عليه منافع بريتانيا آماده مي كنند. بر اين اساس گفته مي شود مقامات ارشد پليس بريتانيا با استناد به نوار ويديويي منتشر شده اخير از بن لادن به اين استنتاج رسيده اند كه آغاز سلسله حملات انتحاري گسترده عليه منافع بريتانيا در داخل و خارج اين كشور قريب الوقوع است. آبزرور همچنين ادعا كرده كميته اضطراري كابينه انگلستان موسوم به كميته كبرا در آستانه برگزاري مراسم سالانه حج در عربستان سعودي گزارشاتي را از MI5، اداره اطلاعات خارجي سرويس جاسوسي بريتانيا دريافت داشته بود كه از احتمال بمب گذاري در فرودگاه هيث رو همزمان با مراسم حج حكايت داشت كه با تمهيدات صورت گرفته از وقوع اقدامات تروريستي جلوگيري شده است.

• سفيري براي كشور يهود
001270.jpg

پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اسرائيل به شدت در تلاش بوده است نفوذ خود را در آسياي ميانه گسترش دهد و به همين جهت دولت و سرمايه گذاران خصوصي اسرائيل به جمهوري هاي آسياي ميانه هجوم آورده اند تا با به كارگيري راه هاي اقتصادي كشورهاي منطقه را جذب اسرائيل و سياست هاي كشور يهود كنند. يكي از آخرين كشورهاي آسياي ميانه كه با اسرائيل رابطه سياسي و ديپلماتيك تمام عيار برقرار كرد قزاقستان بود كه البته به رغم اعلام آمادگي دو طرف براي ارتقاي روابط نورسلطان نظر بايف رئيس جمهور اين كشور از اعزام سفير به تل آويو سرباززده بود. عاقبت پس از هفت ماه و در حاشيه ديدار روساي گروه هاي عمده يهودي آمريكا از قزاقستان نظربايف در ديدار با اين گروه اعلام كرد سفير قزاقستان در اسرائيل تعيين شده و به زودي راهي اسرائيل خواهد شد.

• ممنوعيت فعاليت خلبان هاي سعودي
مقامات دولت آمريكا از ادامه فعاليت دو خلبان تبعه عربستان سعودي در خاك اين كشور جلوگيري كردند. روزنامه آمريكايي وال استريت ژورنال در شماره روز جمعه خود با اعلام اين مطلب مي نويسد اين تصميم به دلايل امنيتي اتخاذ شده است. ظاهرا مقامات سازمان هوانوردي ايالات متحده با استناد به قوانين جديد ضدتروريستي ايالات متحده كه به آنان اجازه مي دهد گواهينامه پرواز خلبانان خارجي را باطل كنند اجازه پرواز خلبانان تبعه سعودي شاغل در شركت هاي هواپيمايي آمريكا را لغو كرده است. اين دو خلبان معان حسن زائر و طارق حسن جعفر معرفي شده اند كه با اختيارات جديد اداره هوانوردي آمريكا از ادامه فعاليت شان جلوگيري شده و ظاهرا قرار است اين قانون در مورد ساير خلبانان سعودي تبار شاغل در ايالات متحده هم به مورد اجرا درآيد.

• غرامت ۵۰ ميليون دلاري
001280.jpg

بيوه يكي از قربانيان حملات بيولوژيك سال گذشته ميلادي ايالات متحده با طرح دادخواست عليه دولت آمريكا خواستار دريافت ۵۰ ميليون دلار غرامت شد. اين خانم كه مورين استيونس نام دارد ادعا دارد همسرش رابرت كه با دريافت نامه اي حاوي هاگ سياه زخم به اين بيماري مبتلا شده و جان باخته است به دليل اهمال در اجراي تمهيدات امنيتي در يكي از پايگاه هاي نظامي مريلند و سرقت هاگ هاي سياه زخم قرباني حملات تروريستي با اين ماده بيولوژيك شده است. نكته شايان توجه اين است كه همسر خانم استيونس روز ۵ اكتبر ۲۰۰۱ يعني كمتر از يك ماه بعد از حملات تروريستي يازدهم سپتامبر جان باخته است كه از ابتلاي او در محدوده زماني وقوع حملات به كاخ سفيد و پنتاگون و مدت ها قبل از گسترش حملات بيولوژيك اوايل سال ۲۰۰۲ ميلادي در آمريكا حكايت دارد.

• در تعقيب فراري ها
پخش گزارشي توسط شبكه تلويزيوني Kusa در دنور سوژه روز آمريكا شده است. اين شبكه تلويزيوني با پخش گزارش مبسوطي از تلاش دو مرد كه هدايت يك تريلر را بر عهده داشتند براي پر كردن تانكر كاميون شان با بنزين بدون سرب خبر داد. اين دو مرد كه گفته مي شود چهره شان شبيه اتباع خاورميانه بوده سعي كرده بودند در پمپ بنزين Hess واقع در ۶۰ كيلومتري شرق دنور تانكر كاميون خود را پر از بنزين كنند كه با مقاومت مالك پمپ بنزين مذكور از انجام اين كار چشم پوشيدند. با تماس مالك پمپ بنزين با اف بي آي موضوع بازداشت اين دو تن سوژه مطبوعات و شبكه هاي تلويزيوني آمريكا شده و دفتر مركزي اف بي آي حكم بازداشت افراد مذكور را صادر كرده است.

جهان
اقتصاد
ايران
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |