سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۲۹۹۶- March, 4, 2003
سومين جشنواره پويانمايي تهران
پايتخت عطش
سخن گفتن درباره توليدات انيميشن و متحرك سازي در ايران كار سختي است از يكسو دست هر كسي را كه در دوران آسان گيري و به دنبال نتيجه راحت رفتن به سوي انيميشن و كار طاقت فرساي انيميشن مي رود بايد فشرد
003110.jpg

گروه ادب و هنر ـ  عليرضا محمودي: «... كشف ناشناخته فقط حق مسلم سندباد، اريك سرخ موي يا كپرنيك نيست. هر يك از ما و همه انسان ها كاشف اند. هر انساني كار خويش را با كشف تندي، شوري، پستي، صافي، زمختي، هفت رنگ رنگين كمان و بيست و اندي حروف الفبا آغاز مي كند. او چهره هاي بسياري را مي بيند. نقشه ها، حيوانات و ستارگان را. او با شك يا يقين و تقريبا با اطمينان كامل به جهل خويش، زندگي را به پايان مي برد...» خورخه لوئيس بورخس
سومين جشنواره بين المللي پويانمايي تهران، نمايش عطش بود. پنج روز از يك هفته سرد زمستاني در ميانه خياباني كه از حجاب تا وصال كشيده شده كاشفان جواني ازدحام كرده بودند كه عطش از سرورويشان مي باريد. آن ها بي آنكه هواي سرد و باران به اراده كاشفانه شان خللي وارد كند، صندلي هاي سالن را مي انباشتند و خيره مي شدند به روياهايي كه از دورترين خاورها و نزديك ترين خانه ها به روي پرده مي افتاد. اين همه نفس گرم هر آدمي را تشنه مي كرد. اگر ابزارهاي نوين و زندگي در دوران پساصنعتي معني بودن ما آدم ها را تغيير داده اند، هنوز نتوانسته اند اغتشاش روياهاي ما را به نظم در آورند. در سرزمين پريشان روياها جايي كه هنوز خلاقيت محض توان خود را به بهانه دموكراسي از دست نداده همچنان كشتي هاي بادباني و حشرات عظيم الجثه و شعبده بازان، بازيگر ميدان اند. هنوز خورشيد يك زن با عينك آفتابي است و صخره ها سخن مي گويند. در چنين وادي بي مرزي كه ديوارها و فلزها انعطاف خميري كاغذ آب خورده را دارند، حركت هنوز رفتن است و رسيدن مقصد را به ابتذال نكشاند، چنين آرمان بلندي هنوز تشنگي مي آفريند. باورنكردني است اما حقيقت دارد، باور كنيد.
من فقط عطش ديدم. چه روي پرده و چه روي صندلي ها. عطش كشف كار طاقت فرساي زنان و مرداني كه مي دانند چگونه مي توان با مرگ دست و پنجه نرم كرد. سومين جشنواره پويانمايي تهران به پايان رسيد و اين بهاي رويا است كه در برابر يك لذت كوتاه طعم گس از دست رفتگي را در ذائقه جاودان كند. وظيفه اين گزارش پرداختن به واقعيت است نه رويا و اين كار دشوار از همين جا آغاز مي شود، البته با عطش.
003005.jpg

تجربه سوم
سومين تجربه برگزاري جشنواره پويانمايي تهران را مي توان يك رويداد فرهنگي مهم و تاثيرگذار توصيف كرد. تاكيد بر اهميت و موثربودن اين اتفاق را مي توان در ذات اين جشنواره جست وجو كرد. ذات جشنواره پويانمايي براساس يك تجربه موفق تاريخي شكل گرفته است. در سال ۱۳۴۳ كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان به اهتمام ليلي جهان آرا آغاز به كار كرد. هنوز كانون سر و شكل گسترده اي نگرفته بود كه در سال ۱۳۴۵ نخستين فستيوال بين المللي فيلم هاي كودكان و نوجوانان به مديريت هژير داريوش با آرم معروف فرشيد مثقالي (آرم جشنواره پويانمايي) در تاريخ ۹ آبان در محل تالار فارابي افتتاح شد. اين رويداد زماني آغاز شد كه هنوز كانون هيچ برنامه اي براي توليد آثار سينمايي نداشت. اين نگرش كه نمايش فيلم هاي كودكان و نوجوانان بستر فرهنگي مناسب را فراهم خواهد كرد، نتيجه داد. چهار سال بعد در سال ۱۳۴۹ ايران با ۶ فيلم زنده و نقاشي متحرك در پنجمين فستيوال فيلم هاي كودكان و نوجوانان حضوري پر شور داشت. فيلم هاي نقاشي متحرك فرشيد مثقالي و آرابيك باغداساريان در كنار فيلم هاي زنده عباس كيارستمي، محمدرضا اصلاني و بهرام بيضايي نظر هيات داوران را به سوي خود معطوف كرد. اين توليدات سينمايي كه هزينه ساخت آن ها از سود حاصل نمايش سيرك مسكو در تهران و آبادان تامين شده بود، كانون را به شوق آورد كه چرخ توليد را بچرخاند و با همين روش كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان پس از يك دهه از زمان تاسيس خود به يكي از مهم ترين مراكز آموزش فيلمسازي انيميشن در كشور تبديل شد و علي اكبر صادقي و نورالدين زرين كلك و بسياري از انيماتورهاي قدرتمند و خلاق كشور را كشف و زمينه ظهور يكي از جدي ترين جريان هاي سينماي كشور را فراهم كرد. به عبارت ديگر فستيوال كودكان و نوجوانان با برگزاري خود راه را باز كرد تا زمينه فرهنگي و بستر مناسب جذب استعدادها و رويكرد به آموزش انيميشن در كشور گسترش يابد. اولين دوره آموزش انيميشن در ايران توسط كانون با مربياني چون احمدرضا احمدي، مهرداد فخيمي و فيروز ملك زاده به راه افتاد و موفقيت و گسترش روز به روز حاصل كار كانون مي شد. اين تجربه موفق در حال حاضر سرمشق برگزاركنندگان جشنواره پويانمايي شده است. مسئولان كانون كه برخلاف ديگر نهادهاي فرهنگي به سرعت و بدون تدبير جابه جا نشده اند، دريافته اند كه براي هر حركت قوي و تاثيرگذاري بايد بستر فرهنگي آن را فراهم كنند. اين بستر در كشوري كه جوان است و شيفته سينما فراوان دارد به شكل خودجوش حاضر است. از سوي ديگر در دوران ما ابزارهاي توليد تا حدود چشمگيري از طاقت فرسايي كار كاسته و در خدمت فيلمسازان در آمده اند. پس در چنين زمين مساعدي فقط بايد كاشت و كار كانون پرورش فكري كودكان و نوجوان نيز چيزي جز كاشت خلاقيت نيست.
محمدرضا كريمي صارمي دبير جشنواره در بخش پاياني پيام خود جشنواره سينماي انيميشن ايران را محتاج هدايت مي داند.
«بديهي است كه مفهوم چنين هدايتي به مراتب فراتر از ارائه مشاوره به فيلم ساز براي رفع نقايص اثر خواهد بود و بيش از همه هدايتگري در پيكره سينما و سمت و سوي جريان هاي حاكم بر آن را شامل مي شود. پيكره اي كه اگر چه با تك تك اجزا شكل مي گيرد اما به عنوان يك كل مطرح است و برگزاري جشنواره يكي از بهترين راه هايي است كه مي توان اين كليت را ديد و مورد ارزيابي قرار داد. »
كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان با برگزاري اين جشنواره در طول ۶ سال گذشته راه ارزيابي را باز كرده است و اينك بايد از ظرفيت اين ارزيابي استفاده كند. به عبارت ديگر ما اكنون در يك مرحله تاريخ ساز قرار گرفته ايم. كانون از يكسو با برگزاري خوب و شايسته و هدفمند جشنواره پويانمايي تهران فاصله ها و تنوع انيميشن مستقل جهان را با وضعيت توليد انيميشن در كشور به نمايش گذاشته حال اين فاصله و تنوع بستري مي خواهد كه پاسخ دهد و پاسخ در سرمايه گذاري كانون به عنوان مجري اصلي هدايت و كشف استعدادها باز مي گردد كه از اين فرصت تاريخي چگونه استفاده كند. كانون كه در تجربه هاي چندساله خود به اين نتيجه رسيد، كه نبايد دلخوش تك ستاره ها بود بايد تداوم توليد را نيز چاشني تداوم بسترسازي كند. كافي است كه به همان تجربه موفق تاريخي برگرديم كه چگونه تعدادي جوان جوياي نام كه در ميانه دهه ۴۰ كسي آن ها را جدي نمي گرفت، اكنون به غول هاي غيرقابل انكاري تبديل شده اند. آن زمان كسي به ذهنش خطور نمي كرد كه از دفتر كوچك كانون چه موجي به راه خواهد افتاد. اما اينك ما مي توانيم اين شده را با درك درست تاريخي راحت تر به دست آوريم. كافي است به تجربه كشورهايي چون، چك، كانادا، لهستان، مجارستان، بلغارستان، فرانسه رجوع كنيم. فيلم هاي انيميشن اين كشورها فقط حاصل خلاقيت فيلمسازان نيستند بلكه برآمده از هدايتي هستند كه دبير جشنواره از آن سخن مي گويد. بخش خصوصي تا همين جاي كارخيلي همت به خرج داده است. كانون اگر بتواند از اين همه ظرفيت كه خود به وجود آورده استفاده كند آن وقت پروژه جشنواره پويانمايي به جرياني بدل خواهد شد كه نهايت آن را در دهه هاي آينده خواهيم ديد و اين براي كانون شدني است چرا كه مي تواند.
002995.jpg

موهبت اول
برونو و زتو در پيامش به جشنواره تهران پويانمايي را يك موهبت در جهان امروز دانسته بود. موهبتي بي دريغ كه فرصت تامل در ماورأ را به ما مي دهد. انيميشن در دنيايي كه هر روز در برابر ابزارها و قدرت عميق آن ها زانو مي زند، هنوز تنها رسانه اي است كه در آن خلاقيت محض حرف اول را مي زند. بدون داشتن استعداد ذاتي و خلاقيت ژرف نمي توان وارد دنياي پويانمايي شد. اين ويژگي سخت و غيرقابل گسترش براي انيميشن در جهان دروازه اي ساخته است كه فقط به آدم هاي سخت كوش اجازه ورود مي دهد در حالي كه رسانه هاي تصويري جهان سرشار از تحرك سازي هستند اما به جرات مي توان گفت همه حاصل خلاقه جهان انيميشن سازي در جهان طي دو سال گذشته همين ۶۰۰ فيلمي است كه در جشنواره تهران به نمايش در آمد. اميرلطفيان مدير اجرايي جشنواره تهران اين جشنواره را جشنواره جشنواره هاي انيميشن در جهان مي داند. اين تعبير او را نبايد يك تعارف و تعريف صرف دانست. كافي است به مجموعه فيلم هاي خارجي به نمايش در آمده در جشنواره نگاه كنيم. مهم ترين فيلم هاي بهترين جشنواره هاي جهان در تهران به نمايش در آمدند. هيات انتخاب فيلم هاي بخش هاي گوناگون كار مشكلي نداشته اند. چرا كه آن ها با بهترين ها سرو كار داشته اند. همه فيلم هاي خارجي يا برندگان ممتازترين جشنواره هايي چون انسي و زاگرب بودند يا بهترين توليدات شركت هاي خارجي كه كارشان توليد و عرضه انيميشن هاي مستقل و خلاقانه در جهان است. اين وضعيت براي سينماي انيميشن نوپا و در حال راه افتادن ايران بسيار ايده آل است. هر علاقه مندي به راحتي مي توانست با مرور بر فيلم هاي خارجي جشنواره تهران مجموعه اي از آخرين روش ها، تكنيك ها و استفاده هاي خلاقانه از ابزار متحرك سازي را درك كند. اعتبار جشنواره تهران را از آن جا مي توان حس كرد كه حتي اسكار هم در آن حضور داشتند. اگر بخواهيم در يك نگاه كلي فارغ از پيشرفت ابزاري و پيشگامي تكنولوژيك به فيلم هاي انيميشن به نمايش در آمده در جشنواره سوم تهران نظري بيندازيم به راحتي مي توان آنارشيسم طنازانه را در كارها ديد كه بر عليه تسلط تفكر ماشيني شدن شوريده است.
بيشتر آثار چه آن هايي كه از آمريكاي لاتين، چه از اروپاي شرقي و اروپاي غربي و آسيا به نمايش درآمد، تصويرگر شورشي هنرمندانه بودند كه بربريت ناب را به انسان نزديك تر از بي هويتي مدرن توصيف مي كردند. تاكيد فيلمسازان بر اين كه انسان از انسانيت تهي و به ماشين تبديل مي شود و سپس عليه آن عصيان مي كند، چون يك نخ نامرئي فيلم ها را به هم مرتبط كرد. ديگر از كنايه هاي سياسي چندپهلو و حتي فلسفي پيچيده خبري نيست. همه چيز روشن و واضح است. در فيلم هاي انيميشن جديد انيماتورها با شدت به مقابله با وضعيتي بر مي خيزند كه در آن جهان با حضور رسانه ها ابعاد خود را در فرهنگ ملي گوناگون از دست داده است. موهبت انيميشن روزگار ما از آن جا است كه هنوز به خاطر ارتباط بي واسطه اش با تخيل مرزهاي از هم گسيختگي انسان ها را پشت سر گذاشته و ما را در هر كجاي جهان كه باشيم وادار مي كند كه كمي تامل كنيم. تاملي كه نتيجه اش شايد همان چيزي باشد كه اين روزها در جهان شاهد آن هستيم.
003000.jpg

راهي در خلاء
سخن گفتن درباره توليدات انيميشن و متحرك سازي در ايران كار سختي است. از يكسو دست هر كسي را كه در دوران آسان گيري و به دنبال نتيجه راحت رفتن به سوي انيميشن و كار طاقت فرساي انيميشن مي رود، بايد فشرد. اين گروه انسان هاي فرهيخته اي هستند كه خلاف جريان آب شنا مي كنند و خودشان را در برابر يك انگيزه سخت قرار داده اند. از سوي ديگر تماشاي آثار ايراني جشنواره جز يك رهنمود در مقابل ما قرار نمي دهد و آن خلاء عظيم آموزش است. آموزش نه تنها در بعد فني كار بلكه در پرورش ايده ها و عميق تر شدن آن ها. فاصله ما با پويانمايي در جهان از بعد تكنيك آنقدر زياد هست كه جاي بحث نداشته باشد. اما مگر در طول دهه هاي پيشين اين فاصله چگونه پر مي شد. مگر نه اين كه انيميشن سازي در ايران در طول دهه ۵۰ با آثار نصرت كريمي، نورالدين زرين كلك و علي اكبر صادقي، گل سر سبد محافل انيميشن جهان شد. آن نسل با تكيه بر استعداد در راهي قدم گذاشت كه خلا در برابرش نبود. خلاء فعلي حاصل عدم برنامه ريزي كلان موسساتي است به مسئله انيميشن كلان نگاه نمي كنند. موسسات بخش خصوصي هنوز راه هاي درآمدزايي و توسعه كار را به خوبي درك نكرده اند. هنوز بازار تبليغات با ايده هاي خلاقانه انيماتورها انباشته نشده است.
در نمايشگاه تخصصي كه در كنار نمايشگاه برگزار شده بود، با انواع نرم افزارهاي پيشرفته در غرفه هاي شركت ها روبه رو مي شديم. اين ابزارها نيازمند نظام توليد پيوسته هستند تا از درون آن بتوان به يك جريان رسيد.
مراكز آموزش انيميشن كه در حال حاضر در دو دانشگاه كشور متمركز شده اند توانايي انگيزش را دارند اما شور و عطش حركت جوانان با استعداد بايد با بازار كار و فرصت هاي شغلي مناسب پاسخ داده شود كه اين اتفاق در كشور ما تازه مرحله جنيني خود را آغاز كرده است.
باز هم تاكيد مي كنم كه كانون بايد ظرفيت خود را در توليد و آموزش بالا ببرد. كانون رسالت خود را با برگزاري جشنواره در ايجاد انگيزه و بالابردن ظرفيت فرهنگي انجام داده است اما هدايت ثمره اين انگيزه و ظرفيت كه كار عميق تر و مهم تري است هنوز به جايي نرسيده است كه بتوان آن را اميدبخش توصيف كرد.
شما قبول شده ايد
بايد به اجراي جشنواره پويانمايي تهران در سومين دوره آن نمره قبولي داد. تيم برگزاركننده جشنواره با تجربه خوب دو دوره گذشته به سه اصل مهم توجه وافري داشت. اطلاع رساني، احترام به مخاطب و بالابردن ظرفيت فرهنگي. سايت جشنواره، كاتالوگ جشنواره پوستر جشنواره، برنامه جشنواره و اطلاع رساني، جشنواره همگي خوب، آبرومند و تا حد امكان بد و رنجور بودند.
فضاي اصلي جشنواره در مركز آفرينش هاي كودكان و نوجوانان با فضاسازي مناسب و برخورد خوب برگزاركنندگان گرم و دلچسب بود. جوانان و دانشجويان و علاقه مندان اغلب راضي از برنامه ها استقبال مي كردند. به خاطر ندارم هيچ كدام از سانس هاي جشنواره با سالن خالي برگزار شود. جلساتي تخصصي نيز با حضور چهره هاي مطرح انيميشن هميشه پرطرفدار بود. عطش دانستن و ديدن و شنيدن در مخاطبان به خوبي احساس مي شد و جشنواره و برگزاركنندگان آن برنامه ريزي خوبي براي استفاده علاقه مندان ترتيب داده بودند.
نكته اي كه بايد حتما به آن اشاره كرد بالا بردن توان تجاري جشنواره است. جشنواره تهران بايد به يك بازار منطقه اي براي پويانمايي تبديل شود. اين جشنواره مي تواند همه خاورميانه را با يك نگرش بالاتر از سطح فعلي تحت پوشش خود قرار دهد و اين نيازمند باز كردن دريچه هاي ارتباط است. كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان به عنوان مجري بالابردن و ظرفيت هاي فرهنگي در توليدات مربوط به كودكان در اين راه بايد از اعتبار جهاني خود نهايت استفاده را بكند. آرم كانون در جهان در طول چهار دهه گذشته به بهترين و پرافتخارترين آثار هنري كشور حك شده است. اين اعتبار كوچكي نيست كه مي توان از آن براي تبديل كردن جشنواره تهران به يك بازار ثابت تامين نيازهاي فرهنگي منطقه استفاده كرد، به شرط آنكه مانند بخش هاي ديگر جشنواره از تجربه گذشته و ديگر تجربه هاي موفق و ناموفق سود جست.
سومين جشنواره پويانمايي تهران يك امتياز مثبت براي كانون ثبت كرد. اين به خاطر پاسخگويي درست به عطشي است كه وجود دارد. براي تثبيت اين امتياز مثبت چون انيماتورهاي قدرتمند جهان تداوم، پشتكار و آينده نگري لازمه كار است و با اين عطش و اين همه جوان كانون مي تواند. فقط كافي است فراموش نكنيم كه اعتبار امروز كانون چگونه به دست آمده و چگونه مي توان آن را تداوم بخشيد. اين كار شدني و واقعي است. با روياها مي توان واقعيت را تغيير داد.

نگاه اول
كسب اعتبار
اميرحسين رسائل
در اين روزهاي بي تفاوتي نسبت به همه چيز، استقبال از سومين جشنواره بين المللي پويانمايي تهران كمي عجيب بود. به خصوص اينكه جشنواره تخصصي انيميشن ايران درست بعد از جشنواره فيلم فجري برگزار شد كه تا امسال خود را تا اين حد فرومايه و كم فروغ نديده بود. آدمك جشنواره پويانمايي تهران پاهايش را بر شانه هايي گذاشته كه گرچه اين روزها دچار بحران خلاقيت است ولي هنوز قد و قواره اي بلند و اندامي استوار دارد و اگر تا دير نشده كمي بيشتر بجنبد مي تواند دوباره پرفروغ سربلند كند. اين جشنواره جهش بلند خود را در مدت ۳ دوره بيشتر از هر چيز مديون ارتزاق از اعتبار كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در عرصه بين المللي، آن هم به خاطر چند دهه فعاليت تخصصي در حوزه اي است كه كمتر متولي دارد. علت اول براي اين استقبال برمي گردد به ماهيت دروني جشنواره كه برخلاف بسياري ديگر از جشن ها و جشنواره هاي كشور قصد ايجاد فضاي راهبردي براي انيميشن ايران را ندارد و صرفا مجالي است براي عرضه و ارزيابي آثار محدودي كه در شرايط دشوار سينماي انيميشن توليد مي شود. اما مهم ترين دليل استقبال از جشنواره پويانمايي تهران، خلائي است كه در اين زمينه در كشور وجود دارد. تلويزيون به عنوان مهم ترين رسانه محل نمايش آثار كوتاه و مستقل انيميشن، در ايران به اين امر چندان توجهي ندارد. وضعيت نمايش و اكران در سالن هاي سينما هم آن قدر آشفته و بي سامان است كه مجالي را براي فيلم كوتاه، مستند و انيميشن باقي نمي گذارد. اينها هم عوامل بيروني هستند كه بر اقبال جشنواره تاثير مي گذارند.
جشنواره تهران نشان داده است كه در صورت نرفتن به كژراهه، مي تواند تا چند دوره ديگر موقعيت جهاني خود را تثبيت كند، اگر برگزاركنندگان آن به دام توهم بي بديل بودن نيفتند و همچنان خود را صرفا خدمتگزاران انيميشن بدانند، شايد يكي از راه هاي جلوگيري از اين آسيب غيررقابتي كردن جشنواره باشد. حداقل تا چندين دوره كه نيروهاي جديدي تربيت شده و صلاحيت اعمال نظر و داوري را بيابند. همين سه دوره نشان داده كه در انتخاب تركيب هيأت داوران داخلي، كم كم دارد كفگير به ته ديگ مي خورد. از سوي ديگر كانون خود به عنوان يكي از اصلي ترين تهيه كنندگان فيلم انيميشن نمي تواند بي طرف بماند و در نهايت اعمال نظر نكند. شبيه همين آفت به جان سينماي ايران هم افتاد كه حالا به چنين سرانجامي دچار شده است. در بخش بين الملل هم ديدن فيلم ها و آمدن انيماتورهاي بزرگ براي جوانان و علاقه مندان به حتم مهم تر و مفيدتر از آن است كه بخواهيم جايزه اي داده باشيم. فعلا كسب اعتبار بر همه چيز اولويت دارد.

نگاهي به فيلم بماني ساخته داريوش مهرجويي
بولينگ براي بماني
003025.jpg
عليرضا آشوري
بماني در كارنامه فيلمسازي مهرجويي اثري منحصر به فرد به حساب مي آيد. كارنامه فيلمسازي مهرجويي به طور عمده دربرگيرنده دو نوع سينمايي است. دسته اول فيلم هاي اجتماعي او هستند مثل دايره مينا، اجاره نشين ها، سارا و دسته دوم فيلم هايي با نگرش فلسفي او را شامل مي شود مثل پري، هامون و درخت گلابي. بماني گرچه مي تواند در رده آثار اجتماعي مهرجويي قرار گيرد ولي به خاطر فرم خاص روايتي آن مشابه فيلمي چون شيرك جزو فيلم هاي خاص مهرجويي محسوب مي شود. مهرجويي در بماني وارد حيطه اي مي شود كه به شهادت كارنامه اش تجربه چنداني در آن ندارد. بماني به طور كلي فيلمي است مستند - داستاني كه مقوله اي بسيار ملتهب و وحشتناك را مورد بررسي قرار مي دهد. انتخاب اين سبك براي بررسي موضوعي مثل خودسوزي في نفسه نمي تواند تصميم بدي باشد گرچه به نظر مي رسد فيلمي صددرصد مستند هم براي بررسي آن مناسب باشد. به هر حال مهرجويي قدم در راهي مي گذارد كه براي او تجربه اي جديد محسوب مي شود و براي فردي با سابقه و اعتبار او اين تجربه اندوزي ريسك بزرگي است؛ ريسكي كه مهرجويي آن را پذيرفته است.
فيلم ماجراي سه دختر ايلامي را با تمركز بيشتر بر ماجراي بماني بررسي مي كند. در ابتدا شاهد پا گرفتن عشقي پاك و ساده بين دلارام و يك سرباز وظيفه هستيم. در همين ابتداي فيلم مهرجويي سعي مي كند مستند بودن حوادث را به رخ تماشاگر بكشد. حركات سردست و تعمدا لرزان دوربين، با كادرهايي بدون تمركز كه انگار تصادفا مشغول پرسه زدن است حس لازم را به خوبي، به تماشاگر منتقل مي كند. اين ماجرا ناگهان به زندگي بماني برش مي خورد و بعد از مدت كوتاهي در سكانس مدرسه از مرگ دلارام مطلع مي شويم. اين حركت ناگهاني بيشتر از آنكه در آثار مستند ديده شود، مخصوص فيلم هاي صددرصد داستاني است كه در تضاد با آن چيزي قرار مي گيرد كه مهرجويي در ابتدا سعي دارد به ما نشان دهد. در سكانس مدرسه چيزي كه از همه بيشتر به چشم مي آيد اصرار مهرجويي بر مستند كردن وقايعي است كه به شكلي كاملا داستاني روي مي دهند. مهرجويي براي اين كار از دم دست ترين و آزاردهنده ترين روش هاي ممكن استفاده مي كند و باعث تخريب كامل حس اين حوادث مي شود. جيغ زدن عجيب دختران روبه دوربين، روزنامه خواندن و. . . زمينه اي مي چيند تا روايتي كه بسيار ظريف و دقيق آغاز شده بود يكباره با حالتي عصبي و آزاردهنده مستقيم به صورت تماشاگر كوبيده شود. اين روند با حضور بيوك ميرزايي و نمايش سربريده دلارام تشديد مي شود. به طور كلي اصلي ترين مشكل فيلم بماني هم در همين نكته نهفته است. فيلم بماني به وضوح بين دو ساختار كاملا متفاوت مستند و داستاني معلق و بلاتكليف است و گاهي به اين سمت متمايل مي شود و گاهي به سمت ديگر. اين تمايل ها هم متاسفانه متعادل و منطقي نيستند. اصرار عجيب مهرجويي به مستندسازي در صحنه هاي اغلب داستاني همان تاثير صرف حوادث مستند را هم زايل مي كند. اينجاست كه مشكل دوم هم در دل ايراد اول تنيده مي شود يعني ابتكارات مخربي كه مهرجويي براي رسيدن به هدف خود برمي گزيند. مجموعه اين دو نكته باعث مي شود تا با فيلمي غيريكدست و پر از پستي و بلندي روايتي روبه رو باشيم. از اواسط فيلم به بعد روي حركتي شايد عمدي و شايد سهوي فيلم سمت و سويي صددرصد داستاني مي يابد. نكته اي كه مهرجويي سعي داشت در نيمه اول فيلم به زور از آن فاصله بگيرد و بايد اذعان كرد در نيمه دوم با فيلمي بسيار بهتر و روان تر روبه رو هستيم. دقيقا از ازدواج بماني به بعد مهرجويي به وادي هميشگي و آشناي خود برمي گردد و موفق مي شود صحنه هايي بسيار تاثيرگذارتر خلق كند. سكانس هاي طولاني و حساب شده كاركردن بماني در منزل شوهر نفرت انگيزش به خوبي حس خشم و عصيان بماني را انتقال مي دهد و واكنش نهايي او را بسيار باورپذير جلوه مي دهد. اينجا ديگر مهرجويي به طور كامل به سينماي هميشگي خود بازگشته است. نماي نزديك از غذاخوردن هاي اعصاب خردكن شوهر، صحنه هاي ترياك كشيدن، محافل مردانه و نماهايي از اين دست بسيار يادآور كارهاي قبلي مهرجويي است. در نهايت هر چه فيلم به انتها نزديكتر مي شود تاثير آن مستندگرايي تحميلي كمرنگ تر مي شود تا اينكه به جز تك صحنه مصاحبه با حبيب رضايي كاملا به فيلمي داستاني از گونه اجتماعي تبديل مي شود. يعني چيزي كه مهرجويي در آن استاد است. حال اينجا اين سوال پيش مي آيد كه دليل ورود به چنين حيطه ناشناخته اي چيست؟ واقعا چه اصراري وجود دارد كه فيلمسازي مثل مهرجويي سعي كند موضوعي را كه تا اين حد جاي كار دارد و مي توانست به يكي از بهترين كارهاي او تبديل شود با اين انتخاب ناصحيح گونه روايتي كه او تبحري در آن ندارد به هدر دهد؟گونه اي كه عباس كيارستمي بهترين فيلم هاي ممكن را در آن ساخته بود. مهرجويي در قبال سبك مستند - داستاني بلاتكليف و مستأصل مي ماند و جالب اينكه در نهايت هم به همان حريم امن خود بازمي گردد. اگر مهرجويي از همان ابتدا با اين مقوله به شكلي كاملا داستاني برخورد مي كرد به شهادت نيمه دوم فيلم قطعا با اثري به مراتب بهتر روبه رو مي شديم اگر هم قرار است حتما و الزاما شيوه روايت مستند باشد قطعا اين ساختار روايي بي نظم و آشفته با چنين خط داستاني پررنگي نمي تواند حق مطلب را ادا كند. موضوع فيلم بماني از بسياري جهات يادآور مستند استثنايي بولينگ براي كلمباين ساخته مايكل مور است. مايكل مور بدون آنكه كوچكترين ته مايه داستاني به فيلم اضافه كند، يك مستند كامل ساخته است. بماني در اصل دچار مشكلي مي شود كه گل هاي هريسن ساخته الي شوراكي هم به نوعي با آن دست به گريبان بود يعني اصرار بر نمايش مستند يك داستان. بماني در كارنامه پربار فيلمسازي داريوش مهرجويي اصلا اثر قابل دفاعي نيست. ولي به هر حال مهرجويي آنقدر شاهكار به تاريخ سينماي ايران تحويل داده است كه مي توان بماني را نديده گرفت و همچنان با شنيدن نام داريوش مهرجويي شاهكارهاي بي بديلي چون گاو، اجاره نشين ها، هامون و درخت گلابي را به ياد آورد.

حاشيه هنر
003115.jpg

• ۱۰ و آبادان به نمايش درنمي آيد
پيش از اين روابط عمومي فرهنگسراي نياوران اعلام كرده بود كه در همايشي تخصصي با عنوان «سينماي ديجيتال، ديروز، امروز و فردا» چهار فيلم جنگ ستارگان (جورج لوكاس)، سولاريس (استيون سودربرگ) ۱۰ (عباس كيارستمي) و آبادان (ماني حقيقي) كه به روش فيلمبرداري ديجيتالي ساخته شده اند، به ترتيب در روزهاي ۱۰ تا ۱۳ اسفندماه به نمايش درمي آيند اما عباس كيارستمي و ماني حقيقي در گفت وگويي با خبرنگار همشهري اعلام كردند كه ارشاد اجازه نمايش اين دو فيلم را نداده و بنابراين اين همايش بدون نمايش فيلم هاي نامبرده برگزار مي شود.
003120.jpg

• فيلمنامه هاي جشنواره ۲۱
ماهنامه فيلمنامه نويسي فيلم نگار شماره ويژه اسفندماه خود را به فيلمنامه هاي جشنواره ۲۱ اختصاص داده است.
ميزگردي درباره سطح كيفي فيلمنامه هاي جشنواره ،۲۱ نقد فيلمنامه مجموعه تلويزيوني «جوان امروز»، بررسي تطبيقي فيلم و رمان «قول» و چاپ كامل فيلمنامه بازگشت به آينده اثر رابرت زمكيس و باب گيل به ترجمه علي عامري از ديگر مطالبي است كه در اين شماره از فيلم نگار به چاپ رسيده است.
003015.jpg

•«جنايت» محمدعلي سجادي
«جنايت» عنوان جديدترين فيلم محمدعلي سجادي است كه فيلمبرداري آن در تهران آغاز شده است. فيلم داستان جوان دانشجويي به نام سياوش را روايت مي كند كه بنا به دلايلي تصميم به قتل شخصي گرفته است.
در اين فيلم جمشيد هاشم پور، ميترا حجار، شهرام حقيقت دوست و مهدي ميامي بازي مي كنند. از ديگر عوامل فيلم مي توان به افراد زير اشاره كرد: مدير فيلمبرداري: حسين ملكي، صدابردار: حسن زاهدي، تدوين: محمدعلي سجادي، تهيه كننده: حسن توكل نيا، محصول: يكتا فيلم. گفتني است سجادي هم اكنون فيلم «رنگ شب» را آماده نمايش دارد.
003035.jpg

• نشست انيميشن در اسپانيا
شهر گاليناي اسپانيا ميزبان استادان دنياي انيميشن مي شود. هنرمندان فعال در زمينه انيميشن در نشست ۳ روزه استادان انيميشن شركت مي كنند. اين نشست از ۱۵ تا ۱۸ ماه مي برپا مي شود. اسپانيا براي تمركز بيشتر بر فعاليت هاي انيميشن داخلي، ميزباني اين نشست را پذيرفته است. صنعت انيميشن سازي اسپانيا در ميان كشورهاي اروپايي ضعيف تر از بقيه است.
003030.jpg

•ماردل پلاتا در انتظار سينماي ايران
۳ فيلم ايراني در بخش هاي مختلف هجدهمين جشنواره بين المللي فيلم ماردل پلاتا به نمايش در مي آيند. روابط عمومي بنياد سينمايي فارابي اعلام كرد فيلم هاي زير از سوي اين بنياد در اين دوره جشنواره ماردل پلاتا شركت خواهد كرد. ارتفاع پست (ابراهيم حاتمي كيا) در بخش مسابقه رسمي، زيرپوست شهر (رخشان بني اعتماد) در بخش زنان، امتحان (ناصر رفايي) در بخش نقطه ديد.
هجدهمين دوره جشنواره مزبور كه يكي از رويدادهاي دوازده گانه سينمايي رده الف در جهان به شمار مي آيد، از ۱۵ تا ۲۴ اسفند در كشور آرژانتين برگزار خواهد شد.

• مالزي با ايران فيلم مشترك مي سازد
مالزي خواستار ساخت فيلم مشترك با ايران درباره صلح شد. خليل يعقوب وزير اطلاع رساني مالزي خواستار ساخت فيلم مشترك از سوي مالزي و ايران با موضوع صلح و ائتلاف براي صلح شد. دكتر عبدالله ناصري رئيس دوره اي ائتلاف خبرگزاري هاي كشورمان عضو جنبش غيرمتعهدها (ناناپ) به دعوت وزير امور خارجه مالزي براي شركت در سيزدهمين اجلاس سران كشورهاي عضو جنبش غيرمتعهدها به مالزي سفر كرده است. وزير اطلاع رساني مالزي حضور فيلم هاي ايراني شركت كننده در جشنواره جهاني فيلم مالزي در هفته گذشته را بسيار چشمگير دانست و از فيلمسازان ايراني براي شركت فعال تر در جشنواره فيلم سال آينده كشورش دعوت به عمل آورد.

هنر
اقتصاد
ايران
جهان
زندگي
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |