پنج شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۲۹۹۸- March, 6, 2003
مقايسه وضعيت اعراب در جنگ اول و دوم خليج فارس
كشتي شكستگان
آمريكا به طور همزمان از يك سو عامل ارتجاع سياسي و از سوي ديگر
مشوق انقلاب اجتماعي در جهان عرب است و جهان عرب به دنبال پناهگاهي است
كه از خطر برهد
003290.jpg
خلاصه ترجمه: لطف الله ميثمي
مقاله حاضر جوهره يابي و تلخيصي است از مقاله «عراق و آينده اعراب» نوشته فواد اعجمي، كه در نشريه فارن افرز در ژانويه و فوريه ۲۰۰۳ به چاپ رسيده است.
الف: مسير مدرنيته
در صورتي كه جنگ احتمالي بين آمريكا و عراق آغاز گردد، اعراب منطقه آن را يك جنگ عادلانه نخواهند دانست. آنها اين نبرد را جنگي نفتي و دنبال كردن منافع اسرائيل مي دانند. از آنجا كه ديپلماسي عمومي و جهاني براي قانع كردن مخالفان اين جنگ وجود ندارد، آمريكا بايد كاري كند كه اين بي اعتمادي و تنفر كاهش يابد؛ چرا كه مهم تر از سرنگوني رژيم صدام و برچيدن سلاح هاي كشتارجمعي، مسئله مدرنيته كردن جهان عرب و همسايگان عراق مطرح است و افراط بيش از اندازه دامنگير هم آمريكا و هم عراق خواهد شد.
واقعيت اين است كه نبرد بين شورشيان و حكمرانان عرب مايه دغدغه آمريكاست. دو ويژگي در جهان عرب به چشم مي خورد؛ نخست، انفجار جمعيت در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۸۰ و دوم اسلام گرايي پرجنب وجوش بسان يك باد هلاكت بار. اين دو با هم جفت بودند، اسلام گرايي آرامش مي داد، جوانان را اغوا مي كرد و خشم آنها را تئوريزه مي كرد و براي مدتي محدود و كوتاه نيز ناكامي هاي جهان عرب محدود به خود آن منطقه بود، اما مهاجرت و اعمال تروريستي وضعيت را دگرگون كرد و در پي آن، آمريكا هدف عمده خصومت امتي زجر كشيده قرار گرفت.
در نهايت يازدهم سپتامبر ،۲۰۰۱ موازنه موجود را به هم زد و نيز سياست مهار عراق را به سياست تغيير آن رژيم مبدل كرد. قدرت بلامنازع آمريكا مي تواند توجيهي براي همراهي با او در جهت اهدافش باشد. اسلام گرايان بعد از شكست طالبان گفتند: «آمريكا دارد مي آيد تا حضور نظامي پيدا كند. » اسلام گرايان كه مردمي حسابگر و زيرك هستند، از توجه عمومي به جنگ بين فلسطين و اسرائيل قوت قلب گرفته اند.
آمريكا به طور همزمان از يك سو عامل ارتجاع سياسي است و از سوي ديگر مشوق انقلاب اجتماعي در جهان عرب و اسلام. كويت و قطر آشكارا از آمريكا حمايت مي كنند. جهان عرب به دنبال پناهگاهي است كه از خطر برهد. حاكمان عرب به جاي توفان صحراي سال ،۱۹۹۱ خواهان يك توفان كامل هستند (تا تكليف را يكسره كنند) اعلان جنگ آمريكا عليه عراق با اظهارنظرهاي ضد و نقيض مواجه شده است. عده اي مي گويند حكمرانان عراق داراي سلاح هاي كشتارجمعي هستند و اين سلاح نوين شان نشان مي دهد كه عراقي ها به پختگي و بلوغ مدرنيته رسيده اند. اما قدرت هاي فراسوي منطقه عزم خودشان را جزم كردند كه آن را سركوب كنند، نظام سلسله مراتبي برقرار كنند و عراقي ها را از سلاح هايي كه سمبل مدرنيته در زمان حاضر است محروم كنند.
با توجه به نظريه توطئه در جهان عقب مانده عرب، هيچ گونه سنت بومي، ليبرالي يا لائيكي وجود ندارد تا از ايجاد يك جايگزين به جاي حكومت جابرانه صدام به نفع خود بهره برداري كند. كمتر عربي است كه آمريكا را الگوي «وودرو ويلسون» بداند و اعتقاد داشته باشد كه اين جنگ منجر به آزادي در جهان عرب مي شود.
آمريكا توده هاي عرب را هنوز عميقا نشناخته و تاكنون در مقابل رژيم هاي حاكم عرب سازش كرده است. آمريكا چاره اي ندارد جز اينكه در نقش پيشين خود تجديدنظر جدي بنمايد.
ب: آمريكا، تنها در رأس هرم
۱) در سال ۱۹۹۱ عراق با اشغال كويت موازنه قدرت را در خليج فارس به هم زد.
۲) فقهاي عربستان و مصر لشكركشي او را تحريم كردند.
۳) مصر، عربستان و سوريه عليه صدام صف آرايي كردند.
۴) صدام به طور خاص به عنوان كسي كه مقررات جهان عرب را نقض كرده، مقصر شناخته شد.
۵) موضوع، تجاوز يك قلدر به كويت بود و انگلستان و آمريكا آماده بودند كه جلوي اين قلدري را بگيرند.
۶) گرچه صدام قبلا به ايران انقلابي، حمله كرده بود تا نظم عرب و تاج و تخت سلاطين حفظ شود، ولي اين بار خود اين نظم را به هم زد و كويت را اشغال كرد. با اين همه، توده هاي عرب، حمله صدام به كويت را تأييد كردند. مردم او را سردمدار يك كوشش عربي مي دانستند و احساس مي كردند كه صدام مانند رابين هودي است كه انتقام صلاح الدين را مي گيرد. در آن شرايط اگر يك انتخابات آزاد برگزار مي شد، توده هاي عرب صدام را انتخاب مي كردند. وي مرزهاي استعماري و تحميلي پس از جنگ جهاني اول را درهم نورديد و بر دودمان ها و سلسله هاي موروثي كه منفور مردم هم بودند، حمله كرد. مردم ساده عرب مي گفتند او نظم موجود استعماري در راستاي منافع انگليس و آمريكا را به هم زده است. اين مختصري از وضعيت سال هاي ۹۱ ـ ۱۹۹۰ بود، اما حالا اين روي سكه پيدا شده است: الف) صدام با تجاوز خود به كويت و ضربه اي كه به دنبال آن خورد، منطقه را در باتلاقي از شكست فرو برد.
ب) مردم ديگر نمي خواهند به دنبال منجيان دروغين باشند.
مردمي كه رهبري بن لادن را قبول كردند، همان كشتي شكستگاني بودند كه روزي فكر مي كردند، صدام اختلافات طبقاتي و مشكلات جهان عرب را حل خواهد كرد. در وضعيت كنوني اين جماعت ممكن است عليه آمريكا شعار بدهند، ولي رشته پيوندشان با صدام بسيار سست شده است. در سال ۱۹۹۰ صدام با شعار قوميت عرب و از بين بردن تبعيض بين كشورهاي نفت خيز و غيرنفت خيز، جذابيتي ايجاد كرد، به طوري كه ملك حسين به شيخ نشينان خليج فارس و آمريكا پشت كرد و در كنار صدام قرار گرفت. حتي برخي از علماي اخوان المسلمين فتوا دادند كه قرص ناني به آمريكاي متجاوز نبايد داد و هيچ بندر و فرودگاهي نبايد به رويش باز شود، اما اين بار اردن شعار خردمندانه ديگري مي دهد: «جنگي برق آسا و كوتاه مدت و سپس عراقي بازسازي شده به نفع كشورهاي فقيرتر منطقه. » قدرت آمريكا مي تواند به دو راهبرد در مورد عراق تبديل شود.
يكي اينكه آمريكا نسبت به امكان تحول در يك كشور سرسخت و لجوج، بدبين شود، كه در اين راستا دو حالت اتفاق مي افتد: يا بايد از سر تقصيرات صدام بگذرد و يا به حمله اي دست بزند كه منافع محدودي براي منطقه داشته باشد.
دوم اينكه قدرت آمريكا در جهت بازسازي و مدرنيته شدن منطقه استفاده شود و اين كار از عراق شروع شود، تنها در اين راهبرد است كه نقش بيشتري براي آمريكا در حيات سياسي منطقه قائل مي شوند. راهبرد اول همان الگوي توفان صحرا بود كه پس از عمليات محدود، معادله قدرت دوباره برقرار شد و جورج بوش پدر با كشورهاي سلطنتي و نظام آنها كنار آمد و آنها را وادار ساخت كه در مادريد براي حل مسئله عراق و فلسطين جمع شوند. اقتداري كه آمريكا پس از سال ۱۹۹۱ به دست آورد تنها اين بود كه به راهبرد مادريد تبديل شد، ولي اداره امور عربستان و كويت به دست همان پادشاهان قرار گرفت و اصلاح طلبان و لائيك هاي طرفدار آمريكا مأيوس شدند. بايد دانست دموكراسي هديه اي نيست كه بيگانگان تقديم مردم يك سرزمين كند. ضمن اينكه انديشه جورج بوش پدر نيز به دموكراسي معطوف نبود. شيعيان در جنوب و كردها در كوه ها به فراخوان بوش پدر لبيك گفتند، شورش كردند و سربازان برگشته از جبهه به شورش آنها پيوستند و يك قيام سراسري به راه افتاد. سلطه دولت مركزي بر عراق مخدوش گشت، اما آمريكا پاي خود را از آن جنگ كنار كشيد و كالين پاول ـ رئيس ستاد مشترك آن جنگ ـ درباره شورش كردها و شيعيان نوشت: «هيچ كدام از اين دو شورش امكان موفقيت نداشتند، ضمن اينكه موفقيت آنها در راستاي سياست خارجي آمريكا نيز نبود. » اين پايان بي رحمانه نبردي بود كه مي خواست پيش درآمد نظم نوين جهاني باشد. به هر حال گردان هاي توپ دار ويژه عراق، طغيان شيعيان و كردهايي را كه بنا بود به دعوت بوش، زمام امور را به دست گيرند، سركوب كرد. از اين زمان به بعد بود كه در ميان مردم عرب يك جابه جايي اضداد صورت گرفت. بدين معنا كه صدام بر سر قدرت ماند، اما اعمال تروريستي به زيان آمريكا تكوين يافت.
از آنجا كه مبارزين عراق، مصر، عربستان و سوريه نتوانستند توفيقي در كشورهاي خود به دست آورند، بنابراين آمريكا لبه تيز خصومت آنها شد. اين جابه جايي اضداد چه بود؟ تا اين زمان مبارزين عرب ـ با اينكه آمريكا از اسرائيل حمايت مي كرد ـ به آمريكا ضربه نمي زدند، ولي اين بار چون آمريكا از رژيم هايشان حمايت مي كرد، ضربه را متوجه آمريكا كردند. مبارزين عرب نمي توانستند رژيم هاي خود را از پاي درآورند، چرا كه اولا ريشه دار بودند و ثانيا اگر عمليات مسلحانه را ادامه مي دادند، گناه حاكمان نزد مردم كوچك شمرده مي شد. مردم مي گفتند عدم كارايي آنها به خاطر مبارزه مسلحانه است.
به همين دليل بود كه مبارزين با واقع بيني متوجه آمريكا شدند. مثلا ايمن الظواهري پزشك كه شكنجه هاي زيادي در زندان هاي رژيم نظامي مبارك متحمل شده بود، از آنجا كه نمي توانست مبارك را از پاي در آورد، به اين نتيجه رسيد كه چون آمريكا از رژيم نظامي مبارك حمايت مي كند، بايد با آن درگير شد. مبارزين سعودي القاعده نمي توانستند دودمان آل سعود را از كار بركنار كنند، چرا كه اولا ثروت زيادي داشتند، ثانيا ثبات سياسي و مذهبي داشتند.
بنابراين آنها متوجه حامي اينها يعني آمريكا شدند كه سهل الوصول تر بود و در آمريكا به دليل وجود دموكراسي به آنها ظن و گمان نمي بردند. مبارزين عربستان با حمله به دوقلوها در آمريكا در يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ ثبات سياسي اي كه عربستان داشت و پيوندي كه بين عربستان و آمريكا بود، مخدوش كرده و شكاف بزرگي در آن ايجاد كردند.
جمعيت عربستان جوان تر، فقيرتر و ناراضي تر بودند و در راديو و تلويزيون عربستان شعارهاي گزنده اي نسبت به آمريكا مي دادند. وعاظ جوان وهابي علي رغم مذهبشان براي اولين بار نافرماني از حاكم را تبليغ مي كردند. قبلا خاندان آل سعود همپاي با آمريكا پيش مي رفت، ولي اين بار اجازه داد كه آمريكاستيزي هم راه مستقل خود را پيش گيرد، چرا كه از جانب مردم احساس خطر مي كرد و راه احتياط را در پيش گرفت. حاكمان عربستان بر سر يك دوراهي قرار گرفتند كه اين به حساب پيروزي بن لادن ارزيابي مي شود.

گزارشي از درگيري لفظي اميرعبدالله و قذافي در اجلاس شرم الشيخ
عرب ها عليه عرب ها
قذافي با ليموزين سفيدي از طرابلس به شرم الشيخ آمده بود كه محافظان زن او را در خود داشت
003305.jpg

محمد قذافي رهبر ليبي روز دوشنبه در سخناني خطاب به سردبيران روزنامه هاي مصر در قاهره گفت كشورش از اتحاديه عرب خارج خواهد شد. شبكه خبري مصري منا (MENA) در گزارشي با اعلام اين خبر به نقل از قذافي اتحاديه عربي را به ناكارآمدي متهم كرد. اين خبر در حالي منتشر شد كه پس از اختلاف نظر ليبي و عربستان سعودي در نشست عمومي روز شنبه ۲۲ عضو اين اتحاديه در شرم الشيخ رهبران دو طرف سيلي از اتهامات و اهانت ها را به طرف مقابل نسبت دادند.
در نشست روز شنبه درگيري لفظي قذافي با اميرعبدالله، نخست وزير عربستان سعودي هنگامي آغاز شد كه هريك بر ديدگاه هاي خود در قبال بحران عراق و وضعيت خاورميانه پاي فشردند. اوايل جلسه قذافي عربستان سعودي را به ايجاد ائتلاف با شيطان متهم كرد. قذافي با اشاره به اينكه ايالات متحده در سال ۱۹۹۰ با آرامش و اطمينان خاطر توانست عراق را بدون برخورداري از كمترين حمايتي از جانب اعراب هدف حملات خود قرار دهد عربستان سعودي را به حفظ منافع آمريكا در منطقه متهم كرد. پس از پايان اظهارات قذافي، اميرعبدالله نخست وزير عربستان سعودي كه به شدت برآشفته بود گفت: «عربستان سعودي بسان ليبي و ديگران عامل امپرياليسم نيست.» اين جملات آغازين درگيري لفظي طولاني اي بود كه عاقبت با وساطت عمرو موسي، دبير كل اتحاديه عرب و وزير امور خارجه سابق مصر و رهبران كشورهاي عربي پايان يافت.
شبكه خبري بي بي سي تنها سه روز پس از اين درگيري لفظي از فراخوان سفير ليبي در سعودي به طرابلس خبر داد. در گزارش بي بي سي آمده پارلمان ليبي براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد آنچه هجمه اميرعبدالله به رهبري ليبي عنوان شده سفير اين كشور در رياض را فراخوانده است. يك مقام ارشد دولت ليبي در گفت وگو با بي بي سي اعلام كرده روابط طرابلس با رياض مورد بازبيني قرار خواهد گرفت و پارلمان در مورد ادامه عضويت اين كشور در اتحاديه عرب تصميم گيري خواهد كرد. درگيري لفظي قذافي و اميرعبدالله دقايقي كوتاه طول كشيد اما در همين زمان كوتاه دو طرف اتهاماتي را عليه يكديگر وارد آوردند كه ميليون ها عرب كه پخش مستقيم اين برنامه را دنبال مي كردند، شاهدش بودند. رهبر ليبي ادعا كرد سعودي ها براي حفاظت از تاج و تخت خود آمريكايي ها را به سرزمين مقدس آوردند و اميرعبدالله در بخشي از سخنانش از قذافي پرسيد: «دقيقا چه كسي تو را به قدرت رساند؟ تو يك دروغگو هستي و بايد به انتظار مرگت بنشيني. » پس از رد و بدل اظهاراتي تند بين دو طرف و پس از آنكه سرهنگ قذافي رهبر ليبي حاضر نشد از اميرعبدالله به خاطر شروع اين درگيري عذرخواهي كند اميرعبدالله با عجله و عصبانيت سالن كنفرانس را ترك كرد. كمتر از دو ساعت پس از اين درگيري هزاران ليبيايي در برابر سفارت عربستان سعودي در طرابلس تجمع كردند و عليه اين كشور شعار سر دادند. هرچند بروز اختلاف نظر بين قذافي و اميرعبدالله نكته اي درخور تعمق است اما واكنش رهبر ليبي به اين مسئله و خصوصا نحوه انعكاس اين حادثه در رسانه هاي غربي جالب توجه به نظر مي رسد. سرهنگ قذافي روز سه شنبه در اظهاراتي گفت ترجيح مي دهد كشورش به عنوان ملتي آفريقايي و نه عضوي از جامعه عرب آينده خود را جست وجو كند. از دگرسو رسانه هاي غربي بروز اختلاف بين ليبي و عربستان سعودي در آستانه وقوع جنگ آمريكا و عراق را نشانه پراكندگي و فقدان هماهنگي و اتحاد در جهان عرب توصيف كردند. روزنامه انگليسي تلگراف در مقاله اي كه روز سه شنبه منتشر كرد نوشت هر چند اين چيز نامعمولي براي رسانه هاي عربي نيست كه قذافي را به نامتعادل بودن متهم كنند اما اين بار عربستان سعودي پا را از اين نيز فراتر نهاده است. تلگراف به مقاله اي اشاره داشت كه روز يكشنبه در روزنامه عكاظ درج شده بود. در اين مقاله آمده بود قذافي خطرناك تر از رهبران خارجي خودكامه و جاه طلب است و وقت آن رسيده كه از حاكميت ساقط شود. عكاظ در ادامه تأكيد مي كند: «هيچ راهي براي رويارويي با خطرات بالقوه بدون اين گام ضروري و شجاعانه وجود ندارد. » عكاظ كه شاخه مطبوعاتي حاكميت رياض است در بخش ديگري از مقاله خود نوشت: «مقابله با ديوانگي هاي قذافي و ديگراني كه مثل او هستند بايد اولين فصل در برنامه اصلاح وضعيت ملت عرب باشد در غير اين صورت ملت عرب وضعش از امروز بدتر خواهد شد. »
003310.jpg

اتهاماتي كه دو طرف به هم وارد آوردند از دگرسو از عمق بي اعتمادي رهبران جهان عرب نسبت به هم حكايت داشت. قذافي فهد را به هم پيماني با شيطان به دليل اتكا به آمريكا براي حفاظت از اين كشور در بحران ۱۹۹۱ خليج فارس متهم كرد و اميرعبدالله نحوه روي كار آمدن قذافي در سال ۱۹۶۹ را زير سوال برد و تلويحا او را به دست نشانده آمريكا بودن متهم كرد. تنها يك روز پس از حوادث روز شنبه روزنامه تايمز لندن با اشاره به مشاجره لفظي قذافي و اميرعبدالله به نقل از تحليلگران عرب [كه نامشان در هيچ جاي مقاله تايمز نيامده] نوشت رهبران عرب نگران اهداف گسترده تر واشنگتن در پس خط مشي تغيير رژيم دولت آمريكا هستند كه گمان دارند ممكن است آنچنان گسترش يابد كه آنها را نيز در بر گيرد. اين روزنامه پيشنهاد اخير امارات متحده عربي به صدام براي ترك عراق در ازاي برخورداري از عفو و معافيت از تعقيب قضايي را نشاني از نااميدي اعراب براي جلوگيري از در گرفتن جنگ در حياط خلوت خود دانست. روزنامه عرب زبان الشرق الاوسط چاپ لندن هم روز يكشنبه با انتشار مقاله اي تحت عنوان «نمايش غم انگيز در نشست اتحاديه عرب» با اشاره به درگيري لفظي قذافي و اميرعبدالله به تشريح ماجرا مي پردازد و مي نويسد هيأت نمايندگي سعودي قصد داشت محل برگزاري كنفرانس را ترك كند كه با وساطت حسني مبارك رئيس جمهور مصر، بشار اسد رئيس جمهور سوريه، اميل لحود رئيس جمهور لبنان و ساير نمايندگان به سالن كنفرانس بازگشت و جلسه پس از ۲۰ دقيقه از سر گرفته شد.
در پايان اين نشست يك روزه اتحاديه عرب بيانيه اي صادر كرد كه در آن تلاش براي تحميل تغييرات به منطقه محكوم شده است كه اشاره به عزم آمريكا براي عزل صدام حسين از قدرت دارد، هرچند اعراب به رغم همگرايي در زمينه مخالفت با حمله به عراق حاضر نشدند موضعي قاطع تر در برابر اين مسئله اتخاذ كنند. شايد يك نكته كه به همان اندازه درگيري لفظي دقايق آغازين نشست بين قذافي و اميرعبدالله جالب توجه است، تلاش محافظان زن معمر قذافي براي همراهي او تا داخل سالن برگزاري كنفرانس بود. قذافي كه با اتومبيل از طرابلس به شرم الشيخ آمده بود ليموزين سفيدي به همراه داشت كه محافظان زن او را در خود داشت. اين محافظان براي ورود به سالن كنفرانس با نيروهاي امنيتي مصر درگير شدند اما در نهايت از همراهي قذافي چشم پوشيدند.

نگاه پژوهشگر
تبارشناسي راست نوين آمريكا ـ ۴
فريد مرجايي*
ترجمه: رضا سادات
خصيصه شناسي جنبش نئوكون
مك برايد در اين جا تامل مي كند. او مي خواست روند امور تا حد ممكن شفاف و دقيق باشد اما پاتولوژي شرقي تم مورد علاقه او را به تسخير خود در آورده بود و او نمي توانست در برابرش مقاومت كند. نوشته ام فوستر، نوشته اي است خطاب به اينديا.
در تراژدي پس از سپتامبر، نوعي احساس كنجكاوي به منصه ظهور رسيد. مباحث عمومي خودجوشي در تلاش براي از پرده ابهام درآوردن وجوه سياسي اعتقادي و فرهنگي جنبش هاي اسلامي شكل گرفت. در مقابل و در اين ضمن نوعي گفتمان دوباره به سطح آمد كه بر مقابله با ايده هاي شرقي استوار شده و متضمن مخدوش جلوه دادن چهره جوامع اسلامي و تاريخ اسلامي است. شرق شناساني هستند كه گرايشات مشهود فرهنگي سياسي دارند. اينان برآنند تا با تكيه بر توانمندي هاي خود جوي سفسطه آميز به نفع برنامه هاي آشكار و پنهان خود پديد آوردند. موج نئومحافظه كار چيزي فراتر از منسوبين سياسي و لابي هاي خاص است و حتي بايد آن را مقوله اي فرهنگي، رفتاري نيز قلمداد كرد.
يكي از كساني كه به دفعات در پيگيري ديدگاه هاي ايدئولوژيك و راهكارهاي فرهنگي محافظه كار به نامش بر مي خوريم، برنارد لوئيس است، استاد نيم بازنشسته دانشگاه پرينستون. همان طور كه پيش از اين نيز اشاره شد در طول دوره زمامداري ريگان و براساس حال و هواي دوران جنگ سرد آن زمان مبلغان محافظه كار توصيه مي كردند تا مناقشه اسرائيل و فلسطينيان از همين زاويه نگريسته شود. پس از پايان دوران جنگ سرد تئوري برخورد «تمدن هاي هانتينگتون» مباحثات مربوط به روابط شرق و غرب و ديدگاه هاي مربوط به آن را تحت نفوذ خود دارد. بر اين مبنا مسلمانان و جهان عرب جايگزين تهديد سرخ ها، اتحاد جماهير شوروي مي شوند. در اين ديدگاه قطبي شده از جهان، اسرائيل دژ نفوذپذير غرب معرفي مي شود. در مقاله اي كه به بررسي كتاب جوديت ميلر در نشريه Nation اختصاص يافته بود ادوارد سعيد در مورد اين كتاب نوشت براي غير انساني و شيطاني كردن فرهنگي كامل روي زمين كه (در عبارت به كار گرفته شده از سوي لوئيس) خصم مدرنيته است كافي است مسلمانان را به هدف توجه همسونگر و موشكافانه تبديل مي كنيم.»
رئول مارك كرچت كه از تحسين كنندگان لوئيس است و او نيز از مستشرقين پرينستون و نخبگان نئومحافظه كاري است كه در موسسه آمريكن اينترپرايز مشغول است در گفت وگويي با هاآرتص مي گويد: «... من يكي از معتقدين سرسخت جنگ سرد بودم. يكي از اساتيد من ارتباطاتي با سيا داشت و مرا هم با آنان مرتبط كرد. » (رونن برگمن، «مرد آن ها در ايران»، اوت ۱۹۹۹) كرچت به مدت هفت سال و حدفاصل سال هاي ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۴ افسر عمليات سيا بود كه شبكه اي از عوامل را در داخل و خارج ايران به وجود آورد. هر چند او در كتاب خود تحت عنوان «دشمنت را بشناس» اين شبكه را ناكارآمد توصيف مي كند اما اين احتمال وجود دارد كه انتظارات انرلوژيك واهداف يك طرفه سياسي براي سازمان سيا مناسب نباشد.
پيش از ايراد نطق وحدت ملي و در ماه سپتامبر سال گذشته ميلادي كرچت در مصاحبه اي با نشريه آتلانتيك ( ۲۸ دسامبر ۲۰۰۱) عنوان داشت «تنها راه خاموش كردن آتش افراطي گري به كارگيري نيروي منكوب كننده و گسترده نظامي است. » آن كولتر از نخبگان راستگرا نوشت: «ما بايد به كشورهاي آنان يورش ببريم، رهبرانشان را بكشيم و آنان را وادار به پذيرش مسيحيت كنيم. » (اين يك جنگ است، نشنال ريويو آن لاين، ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۱).
ساختارشناسي عبارت محور شرارت ممكن است خيلي ها را متحير كرده باشد اما بازبيني و بررسي مقالاتي كه حدفاصل سپتامبر ۲۰۰۱ تا ژانويه ۲۰۰۳ در نشريات مختلفي مثل نيويورك، ماهنامه آتلانتيك و به ويژه نيورپابليك منتشر شد برخورد تمدن ها را به تصوير كشيد و نشان داد كه فرهنگ جديدي در حال تكوين است. الكساندر كوك برن يك بار به كنايه گفته بود كه دفتر نيورپابليك در واشنگتن از پشت به سفارت اسرائيل راه دارد.
هر چند كه نويسندگان نئومحافظه كار مثل ريچارد پايپس، دنيل پايپس و مايكل لدن به طور منظم در رسانه هاي تاثيرگذاري مثل وال استريت ژورنال مي نويسد دژ ارائه كارهاي ژورناليستي آن ها نشرياتي مثل نيورپابليك، Commentary، ويكلي استاندارد و واشنگتن تايمز است. ويليام سفاير در نيويورك تايمز و چارلز كراتامر در واشنگتن پست حامل مشعل نئومحافظه كار هستند كه تعمدا موضوعاتي خاص را پوشش مي دهند. اگر چه جنگ طلبان محافظه كار دسترسي گسترده و كاملي به هژموني رسانه اي دارند كه توسط روبرت مردوخ و كنراد بلك خلق شده است اما مواردي كه حول محور خاورميانه و تكثير تسليحات كشتار جمعي مي گردد ندرتا گوش شنوايي پيدا مي كنند.
در پاييز سال ۲۰۰۱ و درست قبل از ايراد نطق وحدت ملي از سوي بوش در جبهه نيروهاي راستگرا، طرح هايي مطرح شد كه موجب نگراني نخبگان دانشگاهي شد.

حاشيه جهان
• انتقال مشكوك
يكي از كارخانه هاي مهم توليدكننده اجزاي بمب هاي هوشمند با اخراج كارمندان خود در ايالات متحده و انتقال دستگاه هاي فوق مدرن خود به خاك چين قصد دارد فعاليت هاي توليدي خود را در جمهوري خلق چين ادامه دهد. شركت آمريكايي Magnequench كه دفاتر مركزي اش در اينديانا پليس واقع است در تصميمي نامعمول قصد دارد كه تمامي امكانات و تجهيزات توليد اجزاي هدايت كننده بمب هاي هوشمند را به چين برده و در آنجا با استفاده از كارگران و امكانات ارزان قيمت چين فعاليت هاي توليد خود را از سر گيرد.
مجله Insight كه اين خبر را منتشر كرده يادآوري مي كند اين تصميم محرمانه در جلسات اخير هيات مديره اين كارخانه اتخاذ شده و روند انتقال تجهيزات پنهاني و بدون جنجال آفريني مطبوعات اخيرا آغاز شده است.
003295.jpg

• پيشنهاد كره شمالي به صدام
كره شمالي به صدام حسين پيشنهاد پناهندگي داد. براساس خبري كه روز دوشنبه در صفحه اول روزنامه ساوث چاينا مورنينگ پست منتشر شد كيم جونگ ايل رهبر كره شمالي پيشنهاد كرده براي جلوگيري از در گرفتن جنگ صدام به عنوان پناهنده سياسي به كره شمالي عزيمت كند. روزنامه تايم اواينديا كه اين خبر را منتشر كرده مي نويسد اين خبر همه اجزاي لازم براي اينكه شوخي اي بي محتوا تلقي شود را دارد به جز يك نكته و آن منبع خبر است كه كاملا موثق و قابل قبول است.
ظاهرا خبر مذكور توسط هوهانگ سان، از ثروتمندان چيني تبار كه مالكيت قمارخانه هاي ماكائو را در اختيار دارد در اختيار رسانه ها قرار گرفته است. مقامات كره شمالي از طريق هوهانگ براي رهبر عراق پيام فرستاده اند كه در صورت بروز جنگ مي تواند به اين كشور پناهنده شود.

• جنگ تا ۸ روز ديگر
جلسه دوم تصميم گيري شوراي امنيت در مورد تصويب قطعنامه پيشنهادي آمريكا و بريتانيا در رابطه با عراق امروز برگزار مي شود. روزنامه انگليسي SUN ادعا كردند در صورت تصويب نشدن قطعنامه مورد نظر آمريكا فرماندهان ائتلاف تحت رهبري آمريكا ساعاتي بعد دستور آغاز حملات هوايي عليه عراق را صادر خواهند كرد. خبر سان تاكيد دارد حملات سريع، كوبنده و كوتاه خواهند بود. در خبر روزنامه سان به نقل از يك مقام ارشد اطلاعاتي ايالات متحده آمده نيروهاي آمريكايي قاطعانه و با تمام قدرت عليه عراق وارد عمل خواهند شد و انتظار كمترين مقاومت را از سوي نيروهاي مسلح عراقي دارند. اين منبع اطلاعاتي گفته است: «آنها هيچ علاقه اي به نگاه داشتن صدام بر اريكه قدرت ندارند. »
003300.jpg

• جنگ بعدي بوش
«كره شمالي، جنگ آتي بوش» مطلبي است كه در شماره ۲۴ فوريه هفته نامه Korean leekly منتشر شده است. در اين مقاله آمده هر چند آمريكا ادعا دارد بحران هسته اي كره شمالي از راه هاي صلح آميز حل و فصل خواهد شد اما بوش نيروهاي نظامي خود را در وضعيتي قرار داده كه بتوانند در صورت لزوم بلافاصله عليه كره شمالي وارد عمل شوند.
در نوشتار مذكور با اشاره به استقرار بمب افكن هاي سنگين بي۵۲ و بمب افكن هاي نامريي بي۲ در گوام كه حامل بمب هاي هسته اي هستند ادعا شده اين بمب افكن ها در آماده باش هستند تا بلافاصله پس از صدور دستور حمله به كره شمالي وارد عمل شوند. در اين مقاله استقرار ناو هواپيمابر هسته اي Carl vinson در بعد عملياتي عليه كره شمالي و خارج از برد موشك هاي اسكادبي هاي كره شمالي دليل ديگري بر اين ادعا دانسته شده است.

• تضمين آمريكا به اپوزيسيون عراق
در حاشيه برگزاري نشست چهار روزه رهبران گروه هاي معارض عراقي در صلاح الدين واقع در شمال عراق كه روز شنبه اين هفته به پايان رسيد و در آن مباحثات بر كسب آمادگي براي رفع خلأ قدرت پس از سرنگوني صدام متمركز شده بود احتمال مداخله تركيه در شمال عراق مهم ترين موضوع مورد بحث بين حاضران در نشست بود. اكراد عراق نگرانند تركيه با گسترش جنگ از شمال و جنوب عراق به ساير نواحي اين كشور از وضعيت به وجود آمده سوءاستفاده كرده و با گسيل داشتن نيرو به كركوك و موصل و نقاط استراتژيك شمال را به اشغال خود درآورد. شبكه خبري بي بي سي در گزارشي به قلم جيم ميور، خبرنگار منطقه اي اين شبكه مي نويسد آمريكا به اكراد عراق در مورد عملكرد تركيه مجددا اطمينان داد.

• تكرار حمله به پرل هاربر
طي يك سال و اندي كه از حملات يازدهم سپتامبر مي گذرد رسانه هاي آمريكا ادعاهاي متناقض و رنگارنگي در مورد احتمال وقوع حملات تروريستي عليه خاك آمريكا و منافع اين كشور در خارج مطرح كرده بودند اما آنچه روزنامه واشنگتن تايمز در شماره روز دوشنبه خود مطرح كرد كاملا متفاوت بود. اين روزنامه ادعا كرد تروريست هاي وابسته به القاعده تاسيسات نظامي آمريكا در پرل هاربر را هدف حملات خود قرار داده اند. در مقاله واشنگتن تايمز به نقل از يك منبع اطلاعاتي ناشناس ادعا شده اطلاعاتي به دست آمده كه نشان مي دهد تروريست ها قصد دارند به پرل هاربر حمله كنند و اين اطلاعات با كسب اخبار موثق در مورد برنامه ريزي بن لادن براي انجام حمله بزرگ ديگري عليه آمريكا مقارن شده است.

جهان
اقتصاد
ايران
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |