در ارتباط با قيمت ارز و مسائل ارزي من مقام صاحب صلاحيتي نيستم كه بخواهم توضيح بدهم و فني صحبت كنم طبيعتا اين موارد را بايد از سيستم بانكي سوال كنيد
به سرمايه گذار توصيه مي كنيم كه دست نگه دارد تا راه سرمايه گذاري
در حوزه بانك و بيمه كاملا هموار شود
• آقاي خزائي در كل پيشنهادهايي كه تا به حال پذيرفته شده آيا هنوز هم پروژه هاي پتروشيمي سهم بيشتري نسبت به ساير صنايع از كل سرمايه گذاري ها را به خود اختصاص داده اند؟ يا اين كه قانون جديد صنايع ديگر را هم براي خارجي ها جذاب كرده است؟
|
|
آمار و اطلاعات چنين چيزي نشان نمي دهد. البته سرمايه گذاري خارجي در حوزه پتروشيمي سهم قابل توجهي دارد. اصولا حجم سرمايه گذاري در بخش پتروشيمي هميشه بالا بوده است اما بررسي ها نشان مي دهد كه ساير بخش ها مانند خودرو، كشاورزي، معادن و. . . هم سرمايه گذاري هاي خارجي مناسبي جذب كرده و بخش قابل توجهي از كل سرمايه گذاري خارجي را به خود اختصاص داده اند. من اگر بخواهم كل پروژه هايي كه براي اقدام در اختيار ما قرار گرفته كه حدود ۴ ميليارد دلار است را بررسي كنم بايد بگويم كه تعداد زيادي پروژه در حوزه معدن، تعدادي پروژه در صنايع خودروسازي و جوانب آن و حدود ۲ يا ۳ پروژه هم در حوزه پتروشيمي در دست داريم. صنايع غذايي هم به طور تفكيكي سرمايه خارجي مناسبي جذب كرده اند. يك پروژه عظيم سياحتي و توريستي كه قرار است در جزيره كيش اجرا شود هم رقم بسيار بالايي سرمايه خارجي جذب كرده است. ۳-۲ پروژه نيروگاهي برق هم حجم بالايي دارند، به همين ترتيب در بخش IT (فناوري اطلاعات)، كشاورزي و صنايع نساجي هم خارجي ها سرمايه گذاري خواهند كرد. نكته ديگر غير از تنوع بخش ها، توزيع جغرافيايي گسترده درخواست كنندگان است. در واقع با وضعيت پيش آمده كشورهاي بزرگ اروپا به عنوان سرمايه گذاران انحصاري در ايران مطرح نيستند. بلكه كشورهاي عربي، كانادا و ديگر كشورهاي اروپايي از جمله بلژيك كه سابق بر اين حضور كمتري در ايران داشتند، علاقه مند به سرمايه گذاري در ايران شده اند. البته كماكان كشورهاي بزرگ اروپايي مانند آلمان و فرانسه حضور بيشتري نسبت به ساير كشورها دارند اما علاوه بر اين كشورها ساير كشورها هم علاقه زيادي براي سرمايه گذاري در ايران نشان داده اند.
• با توجه به تماس هايي كه شما با سرمايه گذاران خارجي داريد فكر مي كنيد به غير از اقدام هايي مانند اصلاح قانون ماليات هاي مستقيم، تصويب قانون جلب و حمايت از سرمايه گذاري خارجي و. . . چه مشكل ديگري كه رفع آن از سوي دولت ميسر است بر سر راه حضور خارجي ها در ايران وجود دارد؟ در واقع به غير از برخي شرايط سياسي و اجتماعي كه اصلاح آن تقريبا از دست دولت خارج است، دولت و وزارت امور اقتصادي و دارايي چه اقدامات ديگري به عنوان مثال در اصلاح قوانين يا حل مشكلات بانكي و بيمه اي و... مي توانند انجام دهند تا حضور خارجي ها گسترده از وضعيت فعلي باشد؟
برخي از اقدام هاي انجام شده مانند اصلاح قانون ماليات هاي مستقيم، تصويب قانون جلب و حمايت از سرمايه گذاري خارجي و يكسان سازي نرخ ارز در تسهيل روند ورود سرمايه هاي خارجي به كشور بسيار موثر بود اما آن چيزي كه ما در تعامل با سرمايه گذاران متوجه شديم اين است كه به غير از برخي شرايط سياسي و اجتماعي به برخي اصلاحات در حوزه اقتصاد كشور نياز داريم. به عنوان مثال قوانين كار كشور به شفافيت بيشتر و حتي دگرگوني نياز دارد. سيستم پولي و مالي هم از نظر تجهيزات و ابزار نيازمند اصلاحات گسترده است چرا كه يك سيستم مالي روان، روشن و شفاف از عوامل مهم و تاثيرگذار در فعاليت هاي اقتصادي است. ما در اين زمينه هنوز به آن نقطه اي كه مايل هستيم برسيم، نرسيده ايم. البته تغييرات و اصلاحات بسيار مناسبي در چند سال اخير انجام شده اما اين سيستم هنوز كشش همراهي با يك فضاي فعال اقتصادي و سرمايه گذاري را ندارد. مسئله ديگري كه ضرورت وجود آن كاملا احساس مي شود پوشش بيمه اي گسترده و قوي است. البته منظور من بيمه هاي شخصي و درماني نيست، ما به بيمه هاي سرمايه گذاري قوي نياز داريم.
حركت هاي مثبتي در اين زمينه انجام شده اما كافي نيست چرا كه ما بايد به سمتي حركت كنيم كه يك سازمان و تشكيلات فراگير و قوي مالي براي بيمه كردن سرمايه گذاري ها داشته باشيم. يك سازماني كه بتواند هم رديف با شركت هاي بزرگي مانند هرمس، كوفاس و. . . سرمايه گذاري ها و فاينانس ها را تحت پوشش هاي بيمه اي قرار دهد. در اين زمينه جا براي فعاليت هنوز وجود دارد. از سوي ديگر يكي از درخواست هاي خارجي ها، صدور مجوز براي فعاليت آن ها در بخش بانك و بيمه است كه در حال حاضر از نظر قانوني ممكن نيست و به راهكارهاي قانوني خاص احتياج دارد.
• آيا از قانون جديد نمي توان استنباط كرد كه سرمايه گذاران خارجي مي توانند به طور مشروط در حوزه بانك و بيمه فعاليت كنند؟
مجوز فعاليت و سرمايه گذاري خارجي در اين حوزه ها را مي توان از قانون جديد استنباط كرد اما همين موضوع هم احتياج به برداشتن گام هاي متعدد و رفع موانع دارد تا اگر به جمع بندي لازم رسيديم بتوانيم اقداماتي كه به صلاح كشور است را انجام بدهيم.
• براي اين گونه فعاليت ها جمع بندي لازم به دست نيامده يا اين كه مشكل قانوني وجود دارد؟
هنوز يكسري راهكارهاي قانوني بايد انجام شود. به علاوه خود سيستم ها بايد پذيراي اين نوع سرمايه گذاري خارجي در اين بخش ها باشد. ما الان در مناطق آزاد اين مشكل را نداريم ولي در داخل كشور تازه شروع كرديم به حل مشكلات. اگر راه افتادن بانك ها و بيمه هاي خصوصي را به عنوان گام اول قلمداد كنيم مي توان گفت كه راه تازه باز شده است اما هنوز راهكارهايي كه بتواند اين نوع سرمايه گذاري ها را به نفع اقتصاد كشور پيش ببرد فراهم نشده است. من هنوز فضا را براي اين كار آماده نمي بينم.
• در مناطق آزاد كه مي فرماييد مشكلي ندارد آيا استقبالي شده است؟ چرا كه مسئله فعاليت بانك ها و راه اندازي بانك هاي خصوصي در مناطق آزاد چند سال پيش در زماني كه الويري دبير شوراي عالي مناطق آزاد بود با پيگيري ايشان حل شد.
بله در مناطق آزاد با استقبال مناسبي مواجه هستيم اما در داخل كشور همان گونه كه گفتم بايد گام هاي بيشتري برداشته شود تا تمام جوانب قضيه به خوبي انجام بشود.
البته مناطق آزاد قوانين خاص خودشان را دارند و بر آن اساس عمل مي كنند. با اين كه قانون جديد سرمايه گذاري كل كشور را شامل مي شود اما مناطق آزاد تنها مي توانند مجوزهاي لازم را در محدوده خودشان صادر كنند و براي منطقه اصلي كشور نمي توانند تصميم گيري كنند. براي ما در حال حاضر ايجاد يك سيستم بانكي رقابت پذير كه بخش خصوصي هم تحت نظارت دولت در آن فعال باشد، ضرورت اصلي است. البته منظور از نظارت دولت كه گفتم آن چيزي است كه در تمام دنيا اجرا مي شود چرا كه به هر حال اموال مردم نزد بانك ها سپرده گذاري مي شود و دولت بايد نظارت كند تا بانك از چارچوب هاي قانوني خارج نشده و اموال مردم را هدر ندهد. ايجاد چنين فضا و سيستمي در حال حاضر يك ضرورت است. حال سوال اين است كه چگونه اين فضا و سيستم را ايجاد كنيم. به نظر من نمي توان يك شبه در اين مورد تصميم گرفت چرا كه به يك كار تدريجي و حساب شده اي براي رسيدن به اين مرحله نياز داريم. نمي توان گفت چون استنباط ما از قانون جديد سرمايه گذاري خارجي يا ديگر قوانين اين است كه مي توان در اين بخش حركت كرد، پس بايد در اين بخش حركت كرد، پس بايد درها را باز كنيم چرا كه هدف ما رسيدن به نقطه ايده آلي است كه به آن اشاره كردم. رسيدن به اين نقطه احتياج به راهكارهاي مخصوص به خود دارد نه باز كردن درها. همان گونه كه مستحضريد. قانون جديد سرمايه گذاري خارجي منعي براي سرمايه گذاري خارجي در حوزه هاي بانك و بيمه وجود ندارد اما ساير قوانين و مقررات هم بايد متناسب با اين موضوع تدوين و اجرا شود تا بتوانيم كار را پيش ببريم. در غير اين صورت حتي اگر ما مجوزهاي لازم را هم صادر كنيم به دليل اين كه ساير راهكارها براي سرمايه گذاري خارجي در اين حوزه ها پيش بيني نشده، طبعا سرمايه گذاري انجام شده خنثي و بي خاصيت خواهد بود. به همين خاطر هم تا به حال درخواستي براي سرمايه گذاري در اين دو بخش در منطقه اصلي كشور وصول نشده است. البته حتي اگر مراجعه اي هم داشته باشيم تازماني كه راهكارهاي قانوني پيش بيني نشده است به سرمايه گذار توصيه مي كنيم كه دست نگه دارد تا راه سرمايه گذاري در حوزه بانك و بيمه كاملا هموار شود.
• اين موضوعي كه شما اشاره كرديد يك مشكل سخت افزاري بود. حال به سياست هاي پولي بپردازيم. به نظر شما سياست هاي پولي كشور در انگيزه سرمايه گذاري در خارجي ها اثر كاهنده داشت؟
قطعا تاثير بسيار زيادي خواهد داشت.
• به عنوان مثال فكر مي كنيد تثبيت نرخ ارز نقش بازدارنده دارد يا نقش تشويق كننده؟
الان نرخ ارز در كشور ما تثبيت شده نيست بلكه شناور و با نرخ بازار هماهنگ است.
• اما آقاي نوربخش اعلام كردند كه نرخ ارز در سال آينده نسبت به سال جاري تغيير نمي كند. اين موضوع معنايي جز تثبيت نرخ ارز ندارد. البته استنباط بانك مركزي اين است كه نرخ ارز به صورت شناور مديريت شده است در حالي كه نرخ ارز در ۳ سال گذشته ثابت بوده است.
ببينيد در ارتباط با قيمت ارز و مسائل ارزي من مقام صاحب صلاحيتي نيستم كه بخواهم توضيح بدهم و فني صحبت كنم. طبيعتا اين موارد را بايد از سيستم بانكي سوال كنيد. اما آن چه كه به ما مربوط مي شود اين است كه وجود يك نرخ ارز رسمي كه با نرخ بازار تفاوتي ندارد، چه هدايت شده و چه هدايت نشده، باعث مي شود كه سرمايه گذار تكليف خود را بداند، چرا كه با بازار سياه ارز مواجه نيست. اين موضع يكي از عوامل بسيار مهم و تاثيرگذار در جذب سرمايه هاي خارجي است. اما اين كه ما فكر مي كنيم هدايت كردن نرخ ارز موضوع بدي است، درست نيست. تا آن جايي كه من اطلاع دارم تمام كشورهايي كه داراي سيستم اقتصادي باز و آزاد هستند نرخ ارز را به نوعي متناسب با اهداف اقتصادي كشور كنترل مي كنند. به عنوان مثال اگر در آمريكا، كانادا، آلمان و يا ديگر كشورهاي اروپايي ملاحظه كنيد مي بينيد كه خزانه داري ها يا بانك هاي مركزي متناسب با تغيير نرخ بهره، تغيير نرخ مبادله پول داخلي با پول خارجي و. . . يكسري اهرم هايي را پيش بيني مي كنند تا بر نرخ ارز نظارت و كنترل داشته باشند.
• اما در ايران هيچ كدام از اين ابزارها لحاظ نشده است.
البته طبيعي است كه در كشورهايي كه از نظر اقتصادي تراز پرداخت هايشان مثبت است يا بسيار ثروتمند هستند، روال عادي نگه داشتن نرخ ارز نسبت به كشورهايي كه از نظر درآمد ارزي به يك محصول متكي هستند يا تنوع كافي كالا در صادرات ندارند و يا اقتصادشان تحت تاثير عوامل خارجي قرار دارد، بسيار آسان تر است. چرا كه كشورهاي نوع دوم براي كنترل نرخ ارز و يا نزديك كردن نرخ رسمي ارز و نرخ بازار به يكديگر دچار مشكلات خاص خودشان هستند. بنابراين مي توان گفت كه ما همه اهرم هاي لازم را براي كنترل نرخ ارز در اختيار نداريم به همين خاطر است كه انجام اين كار به صورت صحيح و منطقي در ايران بسيار مشكل است. اما اين كه فكر كنيم هدايت كردن يا كنترل كردن نرخ ارز في النفسه بد است، درست نيست بلكه شيوه هاي مديريتي و كنترلي ما براي نرخ ارز بايد درست تنظيم شود. من راجع به اين نرخ ارزي كه بانك مركزي اعلام مي كند، درست است يا غلط بحثي ندارم اما آن چه كه ما مي بينيم اين است كه نرخ اعلام شده توسط بانك مركزي با نرخي كه در بازار آزاد تعيين مي شود، تفاوت چنداني ندارد. تفاوت اندكي هم كه وجود دارد در همه جاي دنيا مرسوم است.
• ببينيد آقاي دكتر ۳ سال گذشته نرخ دلار تقريبا ثابت بوده است در حالي كه به طور متوسط در هر سال بين ۱۲ تا ۱۵ درصد تورم داشته ايم. يعني از ارزش ريال طي ۳ سال گذشته حدود ۴۰ درصد كاسته شده اما ارزش آن در برابر دلار ثابت مانده است. شما در حوزه مسئوليت خودتان بفرماييد كه كاهش ارزش ريال در برابر خودش در حالي كه ارزش آن در برابر دلار ثابت مانده چه تاثيري بر جذب سرمايه هاي خارجي دارد؟
به طور طبيعي كاهش ارزش ريال بر روي تمام حوزه هاي اقتصاد كشور موثر است و به نظر من هر كسي اين موضوع را كتمان كند ساده لوحي كرده است اما در مورد تاثير اين موضوع بر يك مبحث خاص مانند سرمايه گذاري خارجي بايد بگويم كه طبق قانون جديد، يك سرمايه گذار خارجي سرمايه خود را براساس برابري نرخ ارز وارد كشور كرده و سود و منافعش را هم براساس همين برابري نرخ خارج مي كند، بنابراين چون برابري نرخ ارز حفظ شده و تغيير چنداني نداشته، صدمه اي به سرمايه گذار خارجي وارد نمي شود. اما اگر برابري ريال در مقابل دلار افت شديد پيدا مي كرد يا داراي تغييرات متناوبي مي شد، مي توانست تاثيرهاي منفي بسياري به جاي بگذارد. بنابراين چون اين تغيير ارزش ريال در برابر دلار در حال حاضر زياد محسوس نيست و در حالت نرمال و طبيعي قراردارد، تاثير شكننده و منفي روي سرمايه گذاري خارجي ندارد.
البته واضح است كه افزايش نرخ تورم در افزايش هزينه هاي توليد اثر مي گذارد و تاثير منفي بر روند سرمايه گذاري مي تواند بگذارد. اما در ارتباط با ورود ارز خارجي براي سرمايه گذاري موضوعي كه در حال حاضر مي تواند اثر منفي بر رشد سرمايه گذاري خارجي بگذارد، برابري نرخ يورو و دلار است البته اين موضوع به نوع منابع خارجي كه براي سرمايه گذاري وارد ايران مي شوند نيز بستگي دارد. به اين صورت كه سرمايه ها از چه منبعي و به چه صورتي وارد كشور مي شوند. در حال حاضر سرمايه گذاران و كلا معاملات اقتصادي اقبال بيشتري به يورو دارند، به طوري كه همزمان با اقبال به يورو، دلار كنار مي رود. اين برابري نرخ در خارج از ايران بر روند سرمايه گذاري ها قطعا تاثير مي گذارد اما خوشبختانه چون ريال و دلار تنش زيادي ندارند، تاثير كاهش ارزش ريال در برابر خودش همزمان با ثابت ماندن ارزش آن در برابر دلار، بر روي سرمايه گذاري خارجي بسيار نامحسوس است.
• بند «د» ماده ۲ قانون جديد جلب و حمايت از سرمايه گذاري خارجي سهم ارزش كالاها و خدمات توليدي ناشي از سرمايه گذاري خارجي را در هر بخش اقتصادي ۲۵ درصد و در هر رشته ۳۵ درصد تعيين كرده است. با توجه به اين كه ارزش كالا و خدمات به قيمت هايي كه هميشه در حال نوسان است بستگي دارد، فكر مي كنيد مي توان ضابطه ۲۵ و ۳۵ درصد را رعايت كرد؟
طبق قانون اين سهم ها نسبت به ارزش كالا و خدمات در بازار داخلي در زمان صدور مجوز تعيين مي شود. بنابراين اگر تغييري در ارزش ها حاصل شود هر دو شاخص با هم تغيير مي كنند. ارزش كالا و خدمات ناشي از سرمايه گذاري خارجي و ارزش آن در بازار داخلي در زمان صدور مجوز مانند دوظرفي هستند كه در سطح آب قرار دارند. اگر سطح آب تغيير كند سطح اين دو ظرف با هم تغيير كرده و دوباره در يك سطح برابر قرار مي گيرند. البته به اين نكته هم بايد اشاره كنم كه احصا كردن اين موضوع كه اين سهم ها رعايت شده يا خير كار بسيار مشكلي است. چون سازمان سرمايه گذاري اين توان را ندارد به همين خاطر براي نظارت بر رعايت شدن اين سهم ها در قانون و آيين نامه پيش بيني شده كه ما از آمارهاي مركز آمار، بانك مركزي و ساير دستگاه هايي كه آمار توليد مي كنند، پس از تاييد و جمع آوري در معاونت اقتصادي وزارت امور اقتصادي و دارايي استفاده كنيم. در واقع حوزه وظايف سازمان در اين زمينه اين گونه تعيين شده كه با بررسي آمارهاي دريافتي اعلام كند كه سرمايه گذاري در بخش يا رشته A به سهم ۲۵ يا ۳۵ درصدي مي رسد يا خير. تعيين سقف ها داراي يك ويژگي خاص هم است بدين ترتيب كه سرمايه گذاري را به يك سرمايه گذاري افزايشي تبديل مي كند يعني اگر در يك بخشي سرمايه گذاري شود و توليدات نيز به بازار عرضه شود، سطح سرمايه گذاري بالا مي رود. بنابراين مشكلي از لحاظ فرار سرمايه اي در اين رابطه نخواهيم داشت.
• آقاي دكتر يك سوال ساختاري دارم. به نظر شما وظايف سازمان سرمايه گذاري و كمك هاي فني و اقتصادي ايران كه تحت نظر شما است با معاون محترم امور اقتصادي و بين الملل وزارت صنايع و معادن و معاونت اقتصادي وزارت امور خارجه چه تفاوتي دارد؟ آيا فعاليت اين ۳ دستگاه موازي با يكديگر نيست؟
سازمان سرمايه گذاري و كمك هاي فني و اقتصادي وظايف بسيار شفاف و روشني دارد به همين دليل تا به حال بنده هيچ مشكل يا تداخلي با دو دستگاه ديگر كه اشاره كرديد، احساس نكرده ام به علاوه معاون محترم اقتصادي وزير امور خارجه عضو رسمي هيات عالي سرمايه گذاري است و در جلسات هيات شركت مي كند. معاون محترم امور اقتصادي و بين الملل وزير صنايع و معادن نيز بر حسب مورد در جلسات هيات سرمايه گذاري شركت مي كنند، بنابراين يك نوع اشتراك كاري در زمينه كاري بين اين ۳ دستگاه وجود دارد. البته چون سازمان سرمايه گذاري نقش معاونت امور بين الملل وزارت امور اقتصادي و دارايي را هم ايفا مي كند، در امور بين المللي از لحاظ تداخل در نوع وظايف ما در سازمان سرمايه گذاري هيچ مشكلي احساس نمي كنيم. در مورد جذب سرمايه گذاري خارجي در ايران هم مشكلي نداريم چرا كه اگر وزارت امور خارجه، وزارت صنايع و معادن يا هر دستگاه ديگري هر اقدامي در اين زمينه انجام دهند، يك گام در جهت كمك به كشور برداشته اند. از سوي ديگر هر دستگاهي كه بتواند سرمايه خارجي جذب كند، پروژه مورد نظر را براي تصميم گيري نهايي بايد به ما بسپرد. بنابراين ما نه تنها مشكلي احساس نمي كنيم بلكه از به كارگيري توان ديگر دستگاه ها براي جذب سرمايه خارجي استقبال مي كنيم. در همين رابطه اقدام هايي هم انجام داده ايم به عنوان مثال از كليه استانداري ها خواسته ايم كه نمايندگي را به عنوان رابط يا نماينده اي معرفي كنند كه همه اين كار را انجام داده اند و در حال ارسال ليست پروژه هاي موجود نيز هستند. از بين اين استان ها تا جايي كه مقدور بوده است تا امروز به نمايندگان استانداري هاي ۱۶ استان شيوه ها و راهكارهاي جذب سرمايه گذاري را در سمينارهاي ۳ روزه آموزش داده ايم تا بحث سرمايه گذاري و جذب و تشويق آن به استان ها كشيده شود، چرا كه من معتقدم خود استان ها پتانسيل هايشان را بهتر از ما تشخيص مي دهند و مي توانند پتانسيل ها را فعال كنند. خوشبختانه در تعدادي از استان ها ستادهاي جذب سرمايه گذاري نيز تشكيل و فعال شده اند.