كارشناسان عرب معتقدند كه نفت امنيت اسرائيل و استراتژي منطقه اي مي تواند بهانه اي براي اعمال فشار آمريكا بر ايران سوريه و عربستان سعودي باشد
فهد بن عبدالرحمن آل ثاني
ترجمه: عبدالهادي طرفي
با بررسي نقطه نظرات مراكز پژوهشي و دولت هاي مختلف آمريكا به اين نتيجه مي رسيم كه طيف هاي سياسي آمريكا ـ از جناح تندرو گرفته تا جناح معتدل ـ براي حفظ سلطه يك جانبه آمريكا بر جهان بعد از جنگ سرد سناريوهاي مختلفي را طراحي كرده اند.
اولين اقدام آمريكايي ها براي حفظ سلطه خود مطرح ساختن پروژه جهاني شدن اقتصاد، سياست امنيت و فرهنگ به رهبري آمريكا بود و براي پياده كردن اين برنامه قصد داشتند كه از ابزار سازمان تجارت جهاني، سازمان بين الملل و صندوق بين المللي پول و بانك جهاني استفاده كنند. ولي بعد از سال ۲۰۰۰ يعني بعد از گذشت يك دهه كامل و قبل از تغيير مرزها و بازسازي دوباره جهان آمريكايي ها دشوار بودن جهاني كردن را درك كردند.
اين اقدام آمريكا جديد و تازه نيست چرا كه در اين زمينه نمونه هاي بسياري وجود دارد و ما شاهد بوديم كه كشور يا كشورهاي فاتح چه به صورت چند كشور هم پيمان و يا يك كشور تك تاز، بعد از پيروزي به سليقه خود اقدام به بازسازي جهان مي كنند تا سلطه جهاني خويش را براي اداره جهان به آساني انجام دهند. به طور مثال كشورهاي: روسيه، انگليس، اتريش و فرانسه در قرن نوزدهم و پس از شكست عثماني (در جنگ القرم) سعي كردند جهان را به گونه اي بازسازي كنند تا منافع آنان را تامين نمايد. همچنين در نيمه دوم قرن نوزدهم بيسمارك در آلمان مي خواست كه سلطه خويش را بر سراسر جهان گسترش دهد و يك جهان تك قطبي را به رهبري آلمان تشكيل دهد. به هر حال اين سناريوهاي سلطه جويانه باعث بروز جنگ جهاني اول شدند.
پس از جنگ جهاني اول كشورهاي پيروز ـ انگليس و فرانسه ـ توانستند به وسيله تصويب پيمان ننگين بالغور و معاهده سايكس بيكو در سال ۱۹۱۹ جهان را بازسازي و تقسيم كنند. آنچه كه به آن پرداختيم گزيده اي از تاريخ تغييرات سياسي در جهان در دوره زماني مشخصي بود. بنابراين همان گونه كه قبلاً اشاره كرديم آنچه كه آمريكا در حال حاضر انجام مي دهد تازگي ندارد و همه حكومت ها به جز كشورهاي عربي و اسلامي با در نظر گرفتن مصالح خويش سناريوهاي متعددي را براي رويارويي يا هماهنگي با سناريوهاي آمريكا در پيش گرفتند.
همه اين موضوعات حول يك محور مي چرخند و آن: سناريو و يا سناريوهايي است كه كشورهاي عربي و اسلامي بعد از پايان جنگ سرد و بروز جهان تك قطبي بايد انجام دهند. البته نمي توانيم از پژوهش هايي كه گروه هاي مختلفي از پژوهشگران عرب انجام دادند غافل بمانيم. در ذيل به چند نمونه از آن ها اشاره مي كنم.
۱ - تركي الحمد متفكر عرب در كنفرانس جشنواره فرهنگي الايام (روزها) در مقاله اي پيرامون سناريوهاي احتمالي جنگ عليه عراق گفته بود كه هدف از تسلط بر عراق مي تواند چهار سناريوي احتمالي زير باشد:
• سناريوي اول: ايالات متحده به طور مستقيم در عراق حكومت خواهد كرد.
• سناريوي دوم: بازگرداندن سيستم حكومت پادشاهي در عراق.
•سناريوي سوم: اتحاد اردن و عراق؛ براساس اين سناريو اردن مي تواند مشكلات اقتصادي و جمعيتي خويش را كه غالباً متاثر از حضور فلسطيني ها در اردن است، حل كند و اتحاد با عراق باعث كاهش تاثير اين اقليت خواهد بود ولي اين سناريو ممكن است آمريكا را به چالش بكشد با اين احتمال كه رژيمي كه از اتحاد آن دو كشور روي كار خواهد آمد ابتدا طرفداري آمريكا خواهد بود ولي به مرور زمان از مواضع خود عدول كرده و باعث به خطر افتادن منافع آمريكا به خصوص امنيت اسرائيل خواهد شد.
• سناريوي چهارم ـ تشكيل حكومت وابسته به اردن در وسط عراق.
د. الحمد اعتقاد دارد اگر آمريكا پس از عراق تسلط كامل بر عراق شروع به اعمال فشار بر ايران و سوريه و عربستان سعودي خواهد كرد چرا كه اين كشورها به سه دليل عمده؛ نفت، امنيت اسرائيل، استراتژي منطقه اي مي توانند بهانه اي براي مداخله مستقيم باشند.
۲ ـ در كنفرانسي كه مركز پژوهشي «الخليج» در امارات متحده در فوريه ۲۰۰۲ برگزار كرد شركت كنندگان در كنفرانس ۴ سناريوي احتمالي ذيل را پيش بيني كردند.
در كنفرانس الاهرام در فوريه ۲۰۰۳ همايشي تحت عنوان گردهمايي فوق العاده اعراب در شرايط دشوار جهاني برگزار شد. پژوهشگران راهكارهاي ممكن براي رويارويي يا كاهش خطرات سناريوهاي آمريكا در منطقه را مورد بررسي قرار دادند. در آن گردهمايي مصطفي الفقي گفته بود: «در مورد اين گردهمايي فوق العاده بايد بگويم كه برگزاري آن بسيار ضروري است و اگر اعراب نخواهند كه در حال حاضر ديدار و گفت وگو كنند پس كي اين كار را خواهند كرد؟ چرا كه شرايطي ناگوارتر از شرايط حاضر وجود نداشته است.
ما شاهد هستيم كه دانشمندان عرب و مردمشان و ملت هاي جهان با ملت عراق همبستگي دارند و از وارد شدن ضرر و زيان به آن ها نگران بودند اما برعكس ديديم كه حكومت هاي عربي نسبت به آنچه كه در عراق و در منطقه اتفاق خواهد افتاد و به بلندپروازي آمريكا براي تسلط بر جهان اهميتي نمي دهند. اما ايالات متحده، به نظر مي رسد كه تكليف عراق و خاورميانه و جهان را مشخص كرده است زيرا در مصاحبه اي كه روزنامه «الشرق الاوسط» در شماره (۸۸۵۳) با ريچارد پرل مشاور سابق وزارت دفاع آمريكا ترتيب داد وي گفته بود: اگر نتوانستيم از شوراي امنيت براي حمله به عراق مجوز بگيريم به آن سازمان و هر سازمان بين المللي ديگري بي اعتقاد نخواهيم بود. »
از اين اظهارات در مي يابيم كه مي خواست بگويد براي تحقق اهداف و منافع آمريكا و حفظ سلطه آن برجهان هيچ مانعي نمي تواند جلوي ما را بگيرد و ما جهان را ويران مي كنيم و دوباره آن را كاملاً بازسازي خواهيم كرد زيرا اهداف ما به عراق و خاورميانه محدود نمي شود.
همچنين فرانكس همه كشورهايي را كه رودرروي استراتژي آمريكا بايستند تهديد كرد و گفت: اميدوارم كه رئيس جمهور سوريه در روند اصلاحات سوريه بازنگري كند و به خصوص دفاتر سازمان هاي تروريستي را ببندد و همچنين لبنان را به لبناني ها بازگرداند.
در پايان، كشورهاي عربي را جهت يك تصميم گيري تاريخي در مورد سرنوشت خود دعوت مي كنيم. اگر اين حكومت ها از تصميم گيري در اين زمينه عاجز هستند به ملت هايشان اجازه دهند تا به دموكراسي حقيقي و نه صوري دست يابند تا اين فرصت را پيدا كنند كه نماينده حقيقي شان را براي توليت امور انتخاب كنند. در اين صورت اگر اتفاق مثبت يا منفي اي به وقوع پيوست همه در آن مسئول خواهند بود. ولي متاسفانه بعضي به اين حكومت ها همچنان اعتقاد دارند. به اين مسئولان مي گوييم پس چه وقت اعتقاد پيدا خواهيد كرد كه ملت هايتان شايستگي برخورداري از دموكراسي را دارند. در آخر لطيفه اي را از مقاله اي از اياد ابوشقرا برايتان نقل مي كنم كه جالب است. يك پزشك متخصص اعصاب براي معاينه به بيمارستاني رفت. بعد از ترك بيمارستان مشاهده كرد كه يكي از چرخ هاي اتومبيلش به سرقت رفته، آن پزشك حيران و مبهوت به اين فكر فرو رفت كه چه تصميمي بگيرد ديوانه اي رشته افكارش را پاره كرد و به او گفت: آقاي دكتر چرا متحير و مردد هستي؟! چرخ زاپاس را از صندوق ماشين بيرون بيار و بر خدا توكل كن!
آن پزشك روبه طرف آن ديوانه برگرداند و گفت: تو ديوانه هستي؟! نه! تو عاقل ترين عاقلان هستي! ديوانه به او گفت: نه آقا من ديوانه هستم ولي احمق نيستم.