چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۴۲- May, 7, 2003
گفت وگو با مسعود ده نمكي
ما متهم شديم
ما خودمان يكي از كساني بوديم كه كار سلبي مي كرديم و فكر مي كرديم با حضور فيزيكي در خيابان مي شود يك چيزهايي را مهار كرد ولي رفته رفته گذشت زمان من را به اين نتيجه رساند كه بايد با افكار عمومي حرف زد
ما ساخته شده ايم براي قرباني شدن تفكر بسيجي با قرباني شدن همراه است بايد براي مبارزه به ميدان بيايد و در اين راه قرباني شدن اصل است
010242.jpg
عكس: ايمان پورحسن
مسعود ده نمكي سردبير نشريه صبح دوكوهه ضمن آنكه تأكيد دارد «پاي ثابت در جريان انصار حزب الله نبوده و باقي نمانده است»، مي گويد «ما خودمان يكي از كساني بوديم كه كار سلبي مي كرديم و فكر مي كرديم با حضور فيزيكي در خيابان مي شود يك چيزهايي را مهار كرد ولي رفته رفته گذشت زمان خود من را به اين نتيجه رساند كه بايد با افكار عمومي حرف زد. . . » وي در عين حال معتقد است كه «حزب الله درد مشتركي است كه همه بايد آن را فرياد زنند، حال هر كس به هر اسمي كه مي تواند. » گفت وگو با وي در پي مي آيد:
ابوالقاسم ايرانشاهي
• يك عقبگرد به جنگ هشت ساله، چه حال و هوايي به شما مي دهد؟
تعريف آن فضايي كه ما در آن قرار داشتيم بسيار مشكل است. من فكر مي كنم قابل تعريف نيست، چون قابل تجربه نيست، مگر اينكه چنين عرصه اي دوباره پيش آيد، اما واقعيت اين است كه كار بزرگ را امام كرد و آن زنده كردن نفس هاي مرده بود، كه ما هم يكي از آن نفس ها بوديم، اما يكي از اجحاف هايي كه در حق اين كار عظيم ايشان مي شود، تحريف دفاع مقدس است كه گاهي توسط خود ما هم انجام مي گيرد، و آن اينكه اين بستر فقط براي كساني فراهم بود كه ريشه اي كاملاً مذهبي داشتند، در حالي كه اين گونه نبود، دوران رژيم شاه دوراني بود كه نسل جنگ در آن پرورش يافته بود، جايي كه فساد، بي حجابي و نه بدحجابي فراوان بود، و امام از اين بچه ها همت ها ساخت، باكري ها، آويني ها ساخت، اين كار بزرگ امام بود. خلاصه آنجا مدينه فاضله اي بود كه هر كدام از بچه ها كه مي رفتند و اين مدينه فاضله را مي ديدند، ديگر حاضر به بازگشت نبودند، همانجا مي ماندند.
• وقتي جنگ تمام شد و برگشتيد، چه انتظاري از جامعه و مردم داشتيد؟ به هر حال مي دانيد كه جامعه آن مدينه فاضله شما نبود. از اين جامعه چه توقعي داشتيد؟
من خودم هيچ توقعي نداشتم، ولي آن چيزي كه توي فيلم ها ديده بودم، فكر مي كردم اينجا هم تكرار مي شود، من تصور مي كردم مثل جنگ جهاني دوم كه وقتي سربازان برمي گشتند به شهرهايشان و استقبال عظيمي از آنها مي شد، از بالاي ساختمان ها مردم گل مي ريختند روي سر سربازان، همه جا چراغاني بود، كاغذهاي رنگي روي سر اينها مي ريزند، من فكر مي كردم از منجيان اين آب و خاك استقبال مي كنند، تصورم اين بود كه وقتي اين بچه ها برمي گردند، مردمي كه ديدند در هويزه بر سر دخترانشان چه آمد، مردمي كه تكه تكه شدن ايران را در چند صد ساله اخير مطالعه كرده و به ياد دارند، ديدند كه حتي يك وجب از خاك مملكت شان را از دست ندادند، من فكر مي كردم مردم و روشنفكران اينها را مي فهمند، تصور مي كردم مدعيان ملي گرايي اينها را مي فهمند، مدعيان غيرت، مردن غيرت را در هويزه ديده اند وقدر اين بچه ها را مي فهمند، كساني كه دم از مليت مي زنند، از دست دادن سرزمين مان را در برهه هاي مختلف تاريخ ديده اند وقدر اين بچه ها را مي دانند، من فكر مي كردم وقتي اين بچه ها از دو كوهه سوار قطار مي شوند و به تهران مي روند، با يك استقبال عظيم جمعيت مثلا از قم، تهران كه صف كشيده اند و براي آنها دست تكان مي دهند، مواجه مي شوند. خودم خوشم نمي آمد در چنين فضايي باشم. ماندم در منطقه و به تهران نيامدم، ولي وقتي بچه ها هم آمدند، ديدم نه از اين خبرها هم نبود.
• خوب حالا شما چه مي خواهيد؟ شما منظورم شماي نوعي بود؟
ببينيد، ما به خاطر آرمان ها و اهدافي به جبهه رفتيم، همه آن بچه ها به عشق و به خاطر آنها مي جنگيدند، تصورمان هم اين بود كه وقتي برگرديم پشت جبهه ها، حداقل هاي آرمان ما در جامعه محقق شده باشد، و در سيره عملي مسئولين كشور قابل مشاهده باشد، ولي وقتي پشت جبهه آمديم ديديم كه نه! با يك فضاي بسيار متفاوت و حتي متناقض و متعارض روبه رو شديم، اين حرفي كه مي زنم شايد براي اولين بار مطرح مي كنم. ما حتي در روزهاي اول مردم و بخصوص جوانان را مقصر مي دانستيم، خود من چون حداقل جلودار خيلي از آن حركت ها بودم، اينگونه فكر مي كردم كه آنها عمداً با ارزش ها مقابله مي كنند، جوان ها مي دانند كه ما به خاطر چه جنگيديم و دارند با ما مخالفت مي كنند، و اين مخالفت را با فسادشان، يا ظاهر تقليد شده شان از فرهنگ هاي مختلف و. . . نشان مي دهند و اين را بعدها فهميديم.
• اينكه جوانان به عمد با شما مخالفت مي كنند؟
نه، ما با جوانان كلنجار رفتيم، دو نسل بوديم كه وقتي وارد مشاجره و بعد مباحثه و يا اول مباحثه و بعد مشاجره شديم، ديديم توي اين فضا، اين جوان نمي داند با چه كسي دارد مقابله مي كند، با چه دارد مخالفت مي كند، براي چه چيزي مخاصمه مي كند، اصلاً نمي شناسد اين فرهنگ را. اين جوان رمبو و راكي و رپ را فهميده و باكري و همت را بيشتر مي شناسد، اصلاً نمي توانستيم از او توقع داشته باشيم. او هم خود قرباني شده بود.
•و به همين خاطر گاهي درگيري هم مي شد؟
ببينيد خيلي از اين بچه ها براي اينكه بفهمند براي دفاع از مطالباتشان بايد وارد عرصه شوند، زمان مي برد، برخي از اينها فكر مي كردند پذيرش قطعنامه يك تاكتيك است و جنگ دوباره شروع مي شود و اينها آدم هاي زندگي نيستند و بايد برگردند توي همان جبهه ها، ساك هايشان را هم آماده توي خانه ها نگهداشته بودند، اما رفته رفته ديدند كه واقعا بايد پذيرفت كه اين جنگ با آن پرونده هشت ساله اش بسته شده است و ديگر از صداي توپ و خمپاره و. .. خبري نيست، اما ما با يك پروسه روبه رو بوديم كه بايد طي شود، اينكه با پايان جنگ آيا پرونده مبارزه هم بسته شده يا نه، اينكه بچه ها بفهمند كه بايد به صحنه بيايند يا نه، مسئله اي بود كه بايد حل مي شد، من بارها پيام امام را در رابطه با قطعنامه گوش كردم كه مي گفت: «جنگ ما جنگ عقيده است، مرز و جغرافيا ندارد جنگ ما جنگ حق و باطل است. جنگ فقر و غناست، جنگ حق و باطل هميشگي است. » اين خيلي براي من عمق داشت يعني اينكه جنگ نه مرز مكاني مي شناسد و نه مرز زماني، اين پروسه بود كه همه به اين نتيجه نرسيدند، خيلي ها غرق در دنيا شدند، خيلي ها پشيمان از گذشته شدند، خيلي ها هم بي تفاوت شدند و غصه و انزوا را انتخاب كردند، يك عده اي هم مبارزه را برگزيدند، هر چند شرايط به ميدان آمدن خيلي سخت بود. تا مي آمدي حرفي بزني، اتهام هاي مختلف بود كه نصيبت مي شد، مضاف بر اينكه استقبالي از انديشه بسيجي و تفكر بسيجي و بسيجي هاي بازمانده از دوران دفاع مقدس هم نشد.
• يعني چه كه استقبالي نشد، بيشتر توضيح مي دهيد؟
ما با يك تعارض و تغافل روبه رو شديم، اصلا در يك برهه اي اصل بر حذف فكر بسيجي شد، در و ديوار شهر را از اسم شهدا و ياد آنها شروع كردند به پاك كردن، يادم هست راهنمايي و رانندگي يك استفتايي از امام كرد كه اين عكس شهدا در اتوبان قم باعث تصادف مي شود. امام هم گفت كار كارشناسي كنيد، ببينيد اگر چنين است برداريد. من نمي دانم چرا اين كارشناسان هيچ وقت استفتا نكردند اين همه تابلوهاي رنگارنگ تبليغ كالاهاي لوكس جلوي چشم ها، در خانه مان، توي اتوبان، حتي جنب چراغ قرمزها كه نصب شده است باعث تصادف نمي شود، ولي تصاوير شهدا منجر به تصادف مي شد، مي بينيد تعمدي بود كه اينها را پاك كنند، و ما مبارزه اي را شروع كرديم كه مقاومت كنيم در برابر حذف نام و ياد شهدا، البته بعدها هم سياسي ها ميوه اش را مي چيدند.
• كدام سياسي ها و كدام ميوه ها؟ واضح تر بگوييد.
ببينيد وقتي همه ديدند اين نسل با ارزش ها و شهدا و آرمان آنها بيگانه مي شود، بالطبع به سمت اميال كشيده مي شود. آمدند و مطابق اميال اينها شعار دادند. در انتخاب ها بهره برداري كردند و از نسلي كه خودشان بي تفاوت بار آورده بودند استفاده بهينه كردند از آن در جهت جذب آرا. اين اتهام متوجه همه مي شود، طيف اصولگراي انقلاب يك روزي آمد بحث علما و ارزش ها را مطرح كرد، ديد كه راي نياورد، چون كسي ديگر به اين انديشه ها راي نمي دهد، كسي اينها را نمي شناسد به چه چيزش راي دهد؟ شما آمديد سال ها گفتيد پرچم آمريكا را آتش نزنيد، تنش زدايي كنيم و. . . وقتي هم يازده سپتامبر پيش مي آيد، اين جوان مي رود و شمع روشن مي كند. وقتي در سفارت آمريكا را بستند و اين جوان نمي داند آنجا چه گذشته و چه بوده، مسلم است كه بحث استكبارستيزي براي او اولويت اول را ندارد. حالا بعد از سال ها ديركرد ما بياييم اين درها را باز كنيم و كار كنيم. يك نسل از دست رفته به همراه داريم. اما بحث عميق تر از آن است، ما الان سر آرمان شهدا با مسئولين دعوا داريم. الان با حفظ ظاهر اين آرمان ها مشكلي ندارند كه گاهي كمك هم مي كنند، يعني يك گام عقب نشستند، اجازه دادند روي در و ديوارها نقاشي شهدا هم بشود، كار پوستر شهدا هر كس بكند، حمايت هم مي شود. «شب هاي خاطره» راه افتاد كه برويد بنشينيد و خاطره تعريف كنيد و. . . اما در برابر اين سوال كه آنها چرا شهيد شدند؟ آرمان آنها چه بود؟ ما دعوا داريم. اينها رفتند كه آرماني متحقق بشود، ما از شما اين را مي خواهيم بايد اينجوري باشيد.
• چقدر از اين موضع گيري شما استقبال شد؟
از اينجا به بعد معارضه اي ديگر شروع شد، ما كه اين حرف ها را مي زديم متهم شديم به اينكه از جنگ و ارزش ها استفاده ابزاري مي كنيم، مي گفتند شما عكس فلان شهيد را مي زنيد و بعد مي گوييد چرا فلان مسئول در فلان ويلا زندگي مي كند؛ بله شما اسمش را هر چه مي خواهيد بگذاريد. ما چون اينطوري زندگي كرديم، اينطوري خون ها داديم، اينطوري جوانان را روي مين فرستاديم. وقتي شما مسئولين گفتيد آقا برويد به خاطر اينكه حكومت ساخته شود، شما برويد روي مين، بچه ها هم رفتند، امروز از شما مي خواهند. خودشان نيستند ما كه هستيم، رفقايشان كه هستيم، همراهانشان كه هستيم، بازمانده هايشان كه هستيم. اين جنگ جديد ما بود كه تا الان ۱۳ سال طول كشيده است، بيشتر از دفاع مقدس.
• راه اندازي انصار حزب الله هم در راستاي همين جنگ جديد بود؟
من از اول هم معتقد بودم كه حزب الله يك جريان عام است، باند و گروه و دسته نيست كه من بخواهم تاسيس بكنم، درد مشتركي است كه همه بايد فريادش بزنند، حالا هر كس به همه اسمي كه مي تواند.
• ولي شما جزو موسسين انصار حزب الله بوديد!
بله من در خيلي از جريان ها بودم، فكر مي كردم بايد در راه اندازي خيلي جريان ها سهيم بود. ولي اينكه بخواهم در يك جرياني بمانم، نه اينگونه نبود كه پاي ثابت بمانم و همه چيز را منحصر به يك گروه بكنم، مهم براي من جريان سازي است.
• اما اطلاعاتي هست كه پس از انتخابات مجلس پنجم، اختلافاتي در ميان انصار بر سر ارائه ليست انتخاباتي، بروز پيدا كرد و شما در مخالفت با ارائه ليست از انصار جدا شديد؟
اصل جريان حزب الله از اول هم يك جريان يكدستي نبود، بچه حزب اللهي ها طيف هاي مختلف دارند، آن موقع كه توي خيابان مي آمديم و به اسم حزب الله و يا حزب الله تهران بيانيه مي داديم و يا تجمع برگزار مي كرديم هم طيف ها مختلف بودند، ولي بي نام و نشان. عواملي بود كه اينها را كنار هم مي نشاند. شايد اقتضائات آن موقع عاملش بود، اما بعد از سال ۶۵ ساختار به جاي اصلي خود برگشت، يعني طيف ها از هم جدا شدند، ولي طيفي از بچه ها به نام انصار حزب الله ماندند، اين اتحاد يك تاكتيك بود براي انسجام گروهي و بعد همه برگشتند سر جاي خودشان و هر طيف هم براي خودش سليقه و روش و زبان متفاوت دارد براي بيان خواسته هاي خودشان.
• پس آن آرمان مشتركي كه از آن دم مي زديد، چه شد؟
آرمان مشترك دردهايي است كه با زبان متفاوت مطرح مي شود، سكوت اينها خطرناك است نه زبان متفاوتشان. اصلاً من مي گويم نظام بايد هزينه هم بدهد كه اين بچه ها در صحنه بمانند، حتي اگر اشتباه هم بكنند. بايد تجربه بكنند، ما براي اينكه به اينجا برسيم راهي طولاني طي كرديم، يادم مي آيد زماني بچه ها حتي قائل به اين هم نبودند كه بايد نشريه داشته باشيم و حرف مان را بزنيم. مي گفتند ما به كار سلبي اعتقاد داريم، شما به ايجابي؛ در حالي كه ما خودمان يكي از كساني بوديم كه كار سلبي مي كرديم و فكر مي كرديم با حضور فيزيكي در خيابان مي شود يك چيزهايي را مهار كرد، ولي رفته رفته گذشت زمان خود من را به اين نتيجه رساند كه بايد با افكار عمومي حرف زد و اين حرف زدن هم ابزار خودش را لازم دارد كه رسانه هاي نوشتاري يكي از آن راه ها بود.
• ولي شما رسانه هاي نوشتاري هم داشتيد؟
داشتيم، اما به صورت غيررسمي بود، ما نوشته هايي داشتيم كه كپي مي زديم و در نماز جمعه توزيع مي كرديم، اما نياز بود كه ما حرف ها و شعارهايي را كه مي داديم، براي همه مشخص بشود كه منطقش چيست، به خاطر همين نشريه يالثارات راه افتاد. رفته رفته همان دوستاني كه اعتقاد داشتند كار ايجابي لازم نيست، خودشان ماندند و نشريه را به عهده گرفتند و بهتر از ما كه تازه فكر مي كرديم بايد كار نشريه كرد، نشريه را منتشر كردند و اتفاقا نشان دادند كه كننده هستند و با استقبال خوبي هم در جامعه مواجه شد. به عقيده من همين كه بچه ها به اين نتيجه رسيدند كه بايد نشريه درآورند گام بزرگي است، حالا در نوع نشريه درآوردن هم اختلاف سليقه بود، من فكر مي كردم بايد شناسنامه دارتر حركت كرد و اقتضائات نشريه را بايد در نظر گرفت كه به اين نتيجه رسيدم خودم اين كار را انجام بدهم، به خاطر همين نشريه شلمچه را منتشر كردم. براي من مهم بود كه هر كس زير بيرق خودش سينه بزند و مسئوليت حرف هايي را كه مي زند خودش برعهده بگيرد، يعني بحث جدا شدن و انشعاب زياد در اين بحث مهم نبود. لازم بود كه هر كس مسئوليت حرفي را كه مي زند يا كاري را كه مي كند بر عهده بگيرد. درست است جريان مخالف ما هنوز پس از ده سال كه من جزو انصار حزب الله نيستم، هر كس هر كاري مي كند به حساب انصار مي گذارند، حرفي هم كه من مي زنم به حساب انصار حزب الله مي گذارند، در حالي كه اين تشكل ثبت شده است. معلوم است كي هستند و مشخص است كه ما نيستيم، ولي باز به اين اسم تمام مي كنند، چون هدفشان محدود كردن جريان حزب الله است، و مي خواهند همه حزب الله را با يك مارك بشناسند.
• بسيار خوب بگذريم، هيچ مي دانيد نام شما تداعي كننده گروه هاي فشار در جامعه است؟
تعريف گروه فشار در فرهنگ سياسي، الزاماً با خشونت همراه نيست، در دنيا مي بينيد كه بسياري از جريانات هستند كه نقش گروه فشار را بازي مي كنند، در ساختار اقتصادي، سياسي، در مجلس و دولت هم گروه فشار هست، به عقيده من اعمال نظرات به طور غيررسمي و غيرمحسوس در ساختارهاي سياسي، اقتصادي فشار محسوب مي شود. اين جمع فكري كه من هم جزو آن بودم، چون يك جريان رسمي نبود و ديدگاه هايش را از طريق غيررسمي بيان مي كرد، بنا به تعريف در علم سياست و واژه هاي سياسي اطلاق اين عنوان خيلي هم بي ربط نيست، حتي بخشي از هيأت دولت كه به يك حزب نزديكتر هستند، نسبت به اكثريت دولت گروه فشار اطلاق مي شود. گروه هايي مثل دفتر تحكيم كه به خيابان مي آمدند و تظاهرات مي كردند، گروه فشارند، عناصر ملي گرا و اپوزيسيون داخل نظام گروه فشار هستند براي قدرت هاي بزرگ. هر كس به نحوي دارد يك فشاري اعمال مي كند و گروه فشار ناميده مي شود.
• اما اين فشار همواره با خشونت همراه بود، در تجمعات و درگيري هايي كه يك طرفش انصار بود، همواره خشونت آميز بود. و شما و گروهتان مسئول اين خشونت ها معرفي مي شديد!
اينها كه مي گوييد كارهاي ما با خشونت همراه بود، بايد در محكمه عدل الهي به آن رسيد نه در محكمه افكار عمومي كه هدايت شده توسط رسانه هاست. ولي من هميشه گفته ام جرياناتي كه دو نسل انقلاب را قرباني كرد يكي را به اسم آزادي و ديگري را با اين توهم كه مقصر همين ها هستند، به جان هم انداخت و خودشان در حاشيه امنيت بردند و خوردند و چاپيدند، لازم بود كه نسل جنگ را خشونت طلب معرفي كنند، تا اين نسل انقلاب كه بي تفاوت شده بودند را با يك دشمن فرضي مواجه كنند و آنها را به جان هم بيندازند. اين بحث خشونت طلبي بچه حزب اللهي ها و عنوان گروه فشار از سينما قدس شروع شد. آن موقع هدايت مي كردند اين بچه ها را، و مي گفتند شما اگر اعتراض داريد چرا نمي رويد جلوي وزارتخانه هايي كه دست راستي هاست، آن وقت وزارت ارشاد دست ميرسليم بود، آنها هم براي اينكه ثابت كنند كه جناحي نيستند، رفتند جلوي وزارت ارشاد و گفتند كه فلان فيلم شما مشكل دارد. رسيدگي نكردند، بچه ها هم رفتند جلوي سينما تجمع كردند. ازدحام زياد شد و در اين بين يك شيشه شكست، روزنامه ها تيتر زدند كه يك زن حامله آنجا سقط جنين شد، من همانجا گفتم و بعدها هم گفتم كه اين زن بي صاحب كه نيست، او را بياوريد در روزنامه هايتان با او مصاحبه كنيد، من يكي مسئوليتش را به عهده مي گيرم، من نمي دانم اين زن كيست كه هر موقع حزب اللهي ها تجمع مي كنند مي آيد و سقط جنين مي كند و مي رود. صاحب هم ندارد كه بيايد و پيگيري كند، اما مهم اين زن نيست، مهم اين است كه در افكار عمومي جا بيندازند كه بسيجي ها خشونت طلبند. روزنامه هاي مختلف آن موقع اينها را نوشتند و هيچگاه نيامدند ثابت كنند، كسي هم نيامد از اينها بخواهد، مهم نيست، هر موقع آنها اين زن را پيدا كردند مي توانند ثابت كنند ما هم خشونت طلب هستيم.
• آقاي ده نمكي! از دو نسل كه قرباني شدند نام برديد، خود شما جزو قرباني شدگان نيستيد؟
ما ساخته شده ايم براي قرباني شدن، تفكر بسيجي با قرباني شدن همراه است، بايد براي مبارزه ميدان بيايد و در اين راه قرباني شدن اصل است اما اينكه چه كسي قرباني مي كند، دشمن است يا در جبهه خودي است؟ مي تواند جواب اين خون ها و قرباني كردن ها را بدهد يا نه؟ بالاخره قيامتي هم هست. براي همه، هم قرباني كننده و هم قرباني شونده.
•  به بازي گرفتن چطور؟ به بازي گرفته نشديد؟
من سعي كردم خودم هيچوقت بازيچه نشوم، البته اين به آن معني نيست كه به اصطلاح افتادن توي بازي هم دست خودم باشد. اما هر گاه كه فهميدم وارد بازي شدم، سريع خودم را از ميدان بازي كنار كشيدم. يك مطلب به شما بگويم، اربعين امام بود، خواب مي ديدم كه امام در همان جا در مصلي در حال لحظات آخر عمر خود بود، بيرون از مصلي دعوا بود. همه داشتند دعوا مي كردند، خوب كه نگاه كردم ديدم يك لنگه كفش افتاده پايين و همه سعي مي كنند آن لنگه كفش را بردارند، من يك لحظه جلو رفتم و اعتراض كردم كه، بابا امام دارد فوت مي كند، شما داريد سر يك كفش دعوا مي كنيد، كه ناگاه من هم افتادم توي دعوا، حتي يك لحظه كفش افتاد دست من. بعد كسي آمد و گفت بيا بيرون آمدم بيرون، گفت امام مي گويد خودت را قاطي دعواي لنگه كفش نكن، براي من خيلي معني داشت، به خاطر همين هم سعي كردم وارد دعواي لنگه كفش نشوم.
• شما قلم را برگزيديد و اين كار شما قابل تحسين است، اما مسعود ده نمكي را همگان با همان تيپ اوليه معرفي مي كنند.
خوب اينها به يك دشمن فرضي احتياج دارند، براي مقابله با مردم.
• حتي الان هم؟!
بله، الان هم احتياج دارند، بعد از قضيه كوي دانشگاه يكسال بعد يا دو سال بعد، يادم نيست، انجمن اسلامي دانشكده حقوق ما را دعوت كرد و من رفتم و در آنجا به دانشجويان گفتم؛ بعد از دو سال به قول شما ضارب و مضروب كنار هم نشستند، اگر ما زديم؛ چرا ديگر به خيابان نمي آييد؟ چرا شلوغ نمي كنيد؟ بياييد همديگر را بزنيم، ديديد اختيار دست خودتان نبود! آن موقعي هم كه مي آمديد شما را مي آوردند، الان نمي توانيد، چون به شما نمي گويند به خيابان بياييد، ديديد بازيچه ايد؟ من توي دانشگاه جلوي دانشجويان اين حرف ها را زدم و گفتم كه اگر جاي شما بودم مي آمدم با هم يكي مي شديم و مي رفتيم سراغ كسي كه ما را بازي داده، من و شما را بازي داده، به اسم فشار از پايين، چانه زني از بالا ما را به جان هم انداخته، ببينيد اين حرف ها، اين نوشته ها، اين همگرايي بين دو نسل براي اصحاب قدرت وحشت آور است، چون در آن صورت هم آن بسيجي مي فهمد كه دانشجو دشمنش نيست، و هم دانشجو مي فهمد كه من بسيجي دشمنش نيستم، مي فهمد كه درد مشترك داريم، بي عدالتي آرمان ماست، آرمان او هم هست، به همين خاطر همه كار مي كنند كه اين همگرايي و تماس بين اين دو نسل عميق تر از اين نشود.
• از كوي دانشگاه گفتيد، چقدر در آن حادثه فعال بوديد؟ اينكه حضور داشتيد و به لباس شخصي ها خط مي داديد؟!
من بي سپرتر از آن هستم كه در حاشيه امنيت قرار بگيرم. وقتي روزنامه ايران آمد و از خودش نوشت كه فلاني هم آنجا بود و يكي از شاكيان نيروي انتظامي بود، قاضي مانده بود كه هم نيروي انتظامي از شما شاكي است و هم دانشگاه، ولي هر كسي هم كه بود، نمي توانست اين قضيه را اثبات بكند كه ما در اين جريان دخيل بوده ايم. مطمئن باشيد ابايي نداشت از اينكه بتواند ثابت بكند و ثابت نكند.
• ولي شما در آنجا حضور داشتيد. اين حضور را تكذيب مي كنيد؟
خير، من صبح حادثه آنجا بودم. بهترين عكس ها و خبرها را نشريه جبهه از اين قضايا پوشش مي داد، كسي كه مي خواهد روزنامه منتشر كند، بايد به اقتضائاتش هم تن بدهد، من نمي توانم بروم توي خانه ام بنشينم و بگويم كه مي خواهم روزنامه چاپ كنم، من فرداي شبي كه به كوي حمله شده بود آنجا بودم؛ براي تهيه خبر و عكس. بقيه حرف ها هم انتقام گيري روزنامه ايران از نشريه شلمچه بود. مديرعامل وقت ايرنا چندين بار توسط جبهه و شلمچه به خاطر تخلفات و مواردي كه در روزنامه داشت رسوا شده و مي خواست به هر نحو ممكن انتقام بگيرد، اين خبرسازي روزنامه ايران هم ريشه در اين بازي داشت، وگرنه هيچ روزنامه ديگري حتي صبح امروز، خرداد، عصر آزادگان و. . . اين خبر را كار نكردند. چون مي دانستند دروغ است.
• بسيار خوب، حالا تحليل شما از آن واقعه چيست؟
همه اش بازي بود. حادثه كوي بايد ساخته مي شد. تز «فشار از پايين، چانه زني از بالا»، خودش را اينگونه نشان داد، يك لولوي سرخرمن ساختند به اسم كوي دانشگاه، كه اگر شوراي نگهبان ما را رد كند، مثل كوي دانشگاه راه مي افتد، اينها هم عمل كردند و فيلتر را باز گذاشتند و كساني كه محال بود تاييد صلاحيت شوند، تاييد صلاحيت شدند، كل قضايا بازي بود، همين.
• اگر زمان به عقب برگردد ـ يعني جنگ تازه تمام شده است ـ شما همين مسير را طي مي كنيد؟
ما مجبور بوديم همين راه را طي كنيم. حرف امروز من، ادامه حرف ديروز من است. اگر من علم لدني داشتم كه فردا چه خواهد شد كه خيلي خوب بود، ولي نيست، واقعيت اين است كه همه ما بايد در سير مبارزه پخته شويم. جبهه، شلمچه نيست، صبح هم جبهه نيست، همان طور كه دو كوهه، صبح نيست، ما با تجربه ياد گرفتيم كه بايد چه كنيم، اما يكي از كارهايي كه مي كردم، مي فهميدم كه آدم بايد خودش آدم باشد تا بتواند آدم بسازد.

خانه احزاب
مجاهدين انقلاب و نظم نوين جهاني
شهرام رستگار
سازمان مجاهدين انقلاب دومين تشكل سياسي اصلاح طلبان است كه پس از پايان جنگ آمريكا عليه رژيم صدام حسين به اين رويداد مهم تاريخي واكنش نشان داده است. در اوايل ارديبهشت ماه مجاهدين انقلاب با صدور بيانيه اي خواستار در پيش گرفتن راهبرد بازدارندگي سياسي فعال در مقابل آمريكا شد. اين سازمان با جدي خواندن تهديدهاي آمريكا عليه ايران بر اين نكته تاكيد كرد كه واشنگتن با بهره گيري از نقاط ضعفي كه درون نظام وجود دارد، مي تواند تهديدهاي خويش را علني كرده و از حالت بالقوه به حالت بالفعل تبديل سازد. اين بيانيه ضمن هشدار براي پرهيز از اتخاذ سياست هاي نظامي و تبليغاتي تحريك آميز كه به اعتقاد بسياري از ناظران توسط برخي رسانه ها آن دنبال مي شود روش هاي اصلاح طلبانه را به عنوان تنها راه حفظ استقلال، تماميت ارضي و نظام سياسي دانسته و معتقد است بدون كاستن از قدرت متمركز و غيرپاسخگو عبور از بحران فعلي برايشان مقدور نخواهد بود. مجاهدين انقلاب از جمله گروه هاي سياسي ايران است كه به مخالفت ايدئولوژيك و ساختاري با آمريكا به ويژه ساختار نظام سرمايه داري شهرت دارد و اين موضوع در پيش نويس مواضع اين سازمان كاملاً مشهود است. در دومين دوره حيات اين سازمان كه به دهه هفتاد باز مي گردد، مجاهدين انقلاب بارها و بارها محافظه كاران را از نزديك شدن به آمريكا برحذر مي داشتند. گسترش روابط تجاري ايران و غرب در اوايل دوران رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني و روي باز دولت به شركت هاي آمريكايي براي در اختيار گرفتن پروژه هاي نفتي در جنوب ايران از جمله انتقاداتي بود كه همواره از سوي مجاهدين انقلاب به محافظه كاران وارد مي شد. اوج اين انتقادات بيانيه معروفي بود كه به عنوان يك سند در واكنش به نامه رجايي خراساني نماينده مجلس چهارم و نماينده پيشين ايران در سازمان ملل به مقام معظم رهبري منتشر شد. نامه اي كه رجايي خراساني در آن از رهبري خواسته بود تا باب مذاكره با آمريكاو برقراري روابط با اين كشور باز شود. انتقاد از دستگاه ديپلماسي در مقابل سياست ايران در قبال افغانستان و عدم حل مسائل باقي مانده رژيم صدام حسين از جمله انتقاد مستمر اين سازمان بود كه در ارگان اين سازمان منتشر شد. حتي در آستانه انتخابات رياست جمهوري كه داستان رستوران ميكونوس دستگاه ديپلماسي را با يك بحران بزرگ روبه رو ساخته بود و فضاي ضدآمريكايي بر تبليغات آمريكايي سايه افكنده بود نيز مجاهدين انقلاب با بهره گيري از ارگان خويش قافيه را از رقيب ربود و با فاش ساختن مذاكره يكي از چهره هاي سرشناس با يك ديپلمات انگليسي كه بعدها سفير اين كشور در ايران شد «واتر گيتي» به راه انداخت كه به اعتقاد ناظران تمامي رشته هاي رقيب را پنبه كرد. اين روند تا پس از انتخاب خاتمي در دوم خرداد نيز ادامه داشت. اما پس از مصاحبه معروف رئيس جمهوري منتخب دوم خرداد با شبكه تلويزيوني سي. ان. ان و ارائه تصويري جديد نزد افكار عمومي از ايالات متحده كه به استقبال گسترده جهاني و انتقاد شديد محافظه كاران داخلي انجاميد نگاه مجاهدين انقلاب نسبت به موضوع آمريكا تغيير كرد و امري كه پيش از دوم خرداد مذموم تلقي مي شد امري لازم و ضروري تفسير گرديد.
از اين تاريخ بود كه لحن بيانيه ها و مواضع سازمان نسبت به آمريكا تغيير كرد و اين محافظه كاران بودند كه در مخالفت با آمريكا و آمريكاستيزي وارد عرصه شدند و هر گونه تحرك نيروهاي دوم خرداد براي عادي سازي مناسبات با آمريكا را با حساسيت دنبال مي كردند. اين وضعيت پس از واقعه يازدهم سپتامبر تشديد شد به طوري كه طرح موضوع مذاكره با آمريكا اقدامي مجرمانه قلمداد شد. در شرايط كنوني كه محاصره ايران توسط آمريكا تقريباً كامل شده است ناظران معتقدند كه اين بيانيه صريح ترين بيانيه اي است كه به حاكميت ايران توصيه مي كند تهديد آمريكا را جدي بگيرد و از اقدامات تحريك آميز عليه آمريكا پرهيز كند. اقداماتي كه اخيراً واكنش جورج بوش رئيس جمهور آمريكا را برانگيخت و ايران را از دخالت در امور عراق بر حذر داشت. به نظر برخي منابع آگاه لحن هشدارآميز مجاهدين انقلاب در برخي مراكز بلندپايه تصميم ساز در حاكميت بي تاثير نبوده است. به اعتقاد اين منابع يكي از اين مراكز تصميم گرفته است تا دولت روابط خويش را با حاكم نظامي عراق برقرار سازد و در صورت لزوم با اين دولت همكاري نمايد. اما به راستي فحواي بيانيه مجاهدين انقلاب حاوي چه نكته اي است. آيا مجاهدين انقلاب در اساس نظريات خويش درباره آمريكا تجديدنظر كرده اند يا اين بيانيه صرفاً يك راهكار تاكتيكي براي گذر از بحران محسوب مي شود. به اعتقاد غالب ناظران تغيير نظريه در سازمان ايدئولوژيكي چون مجاهدين انقلاب كه گرايش هاي چپ در اعضاي برجسته آن ملكه ذهن آنها شده است امري بعيد به نظر مي رسد اما به راستي چه برداشتي مي توان از بيانيه هاي مجاهدين انقلاب ارائه كرد؟ به عبارتي انقلاب در مقابل اجراي فاز دوم استراتژي نظم نوين جهاني در خاورميانه كه از حمله به افغانستان آغاز شد چه تدبيري اتخاذ كرده اند؟ آيا ديپلماسي در شرايط كنوني جوابگو خواهد بود؟ مجاهدين انقلاب بازدارندگي سياسي و بسط دموكراسي در كشور را به عنوان راهكار نهايي مقابله با آمريكا پيشنهاد مي كنند اما ناظران معتقدند كه اين راهكار نيز در شرايط كنوني به دليل غيرعملي بودن موثر واقع نخواهد افتاد زيرا از سويي محافظه كاران ادبيات مجاهدين انقلاب را نمي پسندند و از سوي ديگر آمريكايي ها به گسترش و بسط دموكراسي توسط اصلاح طلبان در ايران نااميد شده اند و بعيد است كه حاضر به بازي سياسي با نخبگان اصلاح طلب شوند.
به اعتقاد برخي ناظران برقراري قرارداد آتش بس ميان گروه رجوي و آمريكا به خوبي نشان مي دهد كه آمريكا با اصلاح طلبان از رو بازي كرده است و دور از باور است كه چانه زني ديپلماتيك اصلاح طلبان آن هم توسط دستگاه ديپلماسي يك بام و دو هواي دولت بتواند تاثيري در فرآيند سياسي منطقه بر جاي گذارد. به اعتقاد برخي ناظران سياسي اصلاح طلبان و از جمله مجاهدين انقلاب در صورتي مي توانند در اين حيطه خودي نشان دهند كه خارج از چارچوب هاي متعارف دپيلماتيك و به اصطلاح در بازار سياه ديپلماسي به دنبال كالاي خويش بگردند.

حاشيه ايران
• جلسه پس از رايزني
ظاهراً قرار است جلسه فوق العاده اصلاح طلبان مجلس براي لوايح خاتمي پس از شكست رايزني ها به ميزباني فراكسيون مشاركت برگزار شود. يك عضو ارشد فراكسيون مشاركت در اين باره گفته كه اين جلسه براي بررسي موضوع راهكارهاي مقابله با رد لوايح خاتمي از سوي شوراي نگهبان و تصميم گيري در مورد نظرسنجي انجام شده اخير است و از اعضاي ساير فراكسيون هاي اصلاح طلب نيز دعوت شده است. اين نماينده همچنين از شكست رايزني هاي كروبي با شوراي نگهبان و برخي مقامات خبر داده و افزوده: «با اين اتفاق، حمايت نمايندگان اصلاح طلب از گزينه هاي رفراندوم و استعفا در مورد لوايح خاتمي افزايش يافته است. »

• «وفاق ملي» با حضور اپوزيسيون
سايت «رويداد» روز شنبه خبر داد كه در جلسه اخير مجمع روحانيون مبارز كه با حضور خاتمي و كروبي تشكيل شده بود، اعضاي شوراي مركزي اين تشكل بر ضرورت اقدامات عملي در جهت تحقق «وفاق ملي» در شرايط كنوني منطقه تأكيد كرده اند. در اين ديدارها، خواسته شده تا در مورد انسداد قانونگذاري و مشكلات مجلس چاره انديشي شود. بنابراين گزارش در پي اين تصميم دو عضو ارشد مجمع ديدارهايي را با مقام هاي عالي نظام آغاز كرده اند. همچنين، آنان با حضور در جلسه كميسيون سياسي مجمع تشخيص خواستار تدوين طرحي براي فعاليت و حفظ حقوق كليه جريان هاي سياسي و از جمله نيروهاي اپوزيسيون غيرمسلح شده اند. اين خبر حاكي است كه فراكسيون دوم خرداد مجلس نيز در حال تهيه نامه اي خطاب به مقامات عالي نظام در خصوص «لزوم اعتمادسازي بين مردم و نظام» است. در اين نامه حفظ آزادي ها و حقوق مدني شهروندان، آزادي مطبوعات و آزادي زندانيان سياسي به عنوان راهكارهاي ايجاد وفاق ملي و اعتمادسازي عنوان شده است.

• جنگ آنها و جاده هاي ما
روزنامه «ياس نو» اوايل اين هفته در صفحات خود يادداشت كوتاهي را به نقل از يك كارشناس سازمان حمل و نقل و ترافيك شهرداري چاپ كرده كه جالب توجه است. در اين يادداشت آمده: «درجريان جنگ ۲۱ روزه آمريكا عليه عراق براساس آمار رسمي پنتاگون تلفات نيروهاي آمريكايي در مجموع ۱۲۸ نفر بوده كه از اين تعداد ۱۸ نفر به علت اتفاقات مختلف كشته شدند. . . هنگام نبرد ۲۱ روزه درعراق كه نيروهاي مهاجم تنها ۱۲۸ كشته را متحمل شدند، هنگامه اي در جاده هاي ايران برپا بود، كارزاري كه بنا بر گزارش رسمي سازمان پزشكي قانوني متأسفانه تنها در عرض ۱۵ روز ۱۳۳۶ نفر در سوانح رانندگي و حوادث جاده اي جان خود را از دست دادند. آماري كه مويد ۶/۱۳ درصد افزايش نسبت به سال گذشته بود و تأسف بارتر آنكه اغلب كشته شدگان در گروه سني ۲۱ تا ۳۰ سال قرار داشتند. »

• واكنش دولت به اظهارات خطيب
010245.jpg

به دنبال اظهارات اخير «آيت الله احمد جنتي» دبير شوراي نگهبان در خطبه هاي نمازجمعه كه رسانه هاي جهان از آن به عنوان «دعوت رسمي ايران از شيعيان عراقي براي قيام عليه آمريكا» نام بردند، سخنگوي دولت نسبت به اين امر موضع گيري كرد. «عبدالله رمضان زاده» گفت كه محافل سياسي ديگر بايد مسير دولت را دنبال كنند و از برداشت هاي سياسي در زمينه چنين مسئله حساسي پرهيز كنند. سايت «اينترنتي امروز» متعلق به اصلاح طلبان نيز علاوه بر انتقاد از جنتي، به خاطر آنچه كه آن را «اظهارات غيرمسئولانه» خوانده، صدا و سيماي جمهوري اسلامي را نيز به خاطر پخش اين اظهارات مورد اعتراض قرار داده است. اين سايت از دولت خواست تا روشن سازد اظهاراتي از اين دست موضع رسمي ايران نيست.

• قاضي صلاحيت دارد
درحالي كه چندي پيش دو تن از استادان سرشناس رشته حقوق در اظهارنظري تشخيص مفهوم دولت متخاصم را در صلاحيت قاضي دادگاه ندانسته بودند، روزنامه رسالت در يادداشتي به قلم فارغ التحصيل رشته حقوق جزا با رد نظر طرح شده استدلال كرد كه تشخيص مفهوم دولت متخاصم در صلاحيت قاضي است. در اين يادداشت آمده است: در خصمانه بودن رفتار آمريكا با جمهوري اسلامي ايران هيچ ايراني كوچكترين ترديدي ندارد. . . اختلاف نظر در يك اصطلاح يا يك مفهوم حقوقي و يا در يك استنباط حقوقي بين حقوقدانان امري كاملاً رايج است كه همه دانش آموختگان اين رشته به آن واقف اند ولي هرگز اين امر موجب نمي شود كه قاضي را در انشاي راي مجبور به پيروي از يك مفهوم خاص و يا يك استنباط حقوقي خاصي نمود. . . قطعاً به مفهوم دولت متخاصم وقوف داشته و آن را دولت در حال جنگ مسلحانه نمي دانسته اند.

•تلاش آمريكا براي انزواي ايران
كالين پاول، وزير امور خارجه آمريكا اعلام كرده است كه ايالات متحده درصدد انزواي جهاني ايران است و در اين راستا از هيچ كوششي فروگذار نخواهد كرد. به گزارش سايت اينترنتي «القناه» پاول تأكيد كرده است كه واشنگتن در كنار تحريم و انزواي ايران تلاش مي كند تا ارتباط خود را با تهران بر سر مواضع حساس مثل وضعيت جنوب عراق و مبارزه با سازمان تروريستي القاعده حفظ كند. وي كه از شبكه تلويزيوني «ان بي سي» سخن مي گفت، تاكيد كرد «تا آنجا كه بتوانيم، ايران را تحت فشار قرار خواهيم داد تا اين كشور، از حمايت گروه هاي فلسطيني و همچنين فعاليت هاي هسته اي دست بردارد. » پاول در مورد آغاز هرگونه جنگ عليه ايران اعلام كرد: «ما هنوز در اين مورد به جمع بندي كامل نرسيديم و درصدد هستيم تا به هر شكل ممكن، بر سر برخي موضوعات از طريق گفت وگو با ايران كنار بياييم. »
وزير امور خارجه آمريكا همچنين گفت: نتايج حاصله از جنگ عراق به ما خواهد گفت كه جنگ به كشور ديگري را شروع كنيم يا خير؟ وي تصريح كرد: ما به دقت مواضع ايران را در قبال جنوب عراق تحت نظر داريم، چرا كه جمهوري اسلامي ايران به دليل بهره مندي از مذهب شيعه، مي تواند در اين منطقه تأثيرگذار باشد.

ايران
اقتصاد
جهان
علم
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |