يكشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۵۳- May, 18, 2003
نگاهي به هافبك هاي دفاعي اسپانيا
قدرِ سياه
اسپانيايي ها به چنين بازيكناني سگ شكاري مي گويند هافبك هايي كه وسط زمين دست به كارهايي كثيف مي زنند مثل «خراب كردن» بازي حريف و «دزديدن» و «حمل كردن» توپ براي عزيز دُردانه هايي كه كنار دستشان بازي مي كنند
011880.jpg

فيل بال
ترجمه: آران
قديم ها منچستر يونايتد يك هافبك دفاعي داشت به اسم «رمي موزس» كه به سال ۱۹۸۱ از وست برومويچ ابتياع كرده بود. آن زمان هنوز وست برومويچ شمايلي از سرسختي دهه هفتادش همراه داشت و همچنان به داشتن بازيكنان سمج شهره بود. در اولدترافورد موزس توسط هم تيمي هايش به لقب «سگ مصّب» مفتخر شده بود و وقتي يك روزنامه نگار محلي علت را از آنها جويا شد گفتند: «چون سگ مصّب همه جا هست!» نمي دانم چرا اين هفته صفحات وب ها و روزنامه هاي مختلف را كه باز مي كردم ياد «رمي موزس» افتادم، نه به خاطر اينكه نام «بكام» همه جا بود. برعكس، رسانه هاي ما سر عقل آمده بودند و به جاي «بكام» بالاخره روي اين سوال مهم كه جانشين روي كين در منچستر يونايتد چه كسي خواهد بود متمركز شده بودند، البته اگر پيدا كردن يك جانشين براي كسي مثل كين ممكن باشد.
«گنارو گتوسو» گاو جنگنده ميلان آخرين هدف محسوب مي شد اما چند روز جلوتر صحبت از «كلود ماكه له له» سياه دونده رئال مادريد بود. البته رمي موزس به خوبي هيچ يك از اين دو نبود اما خب به هر حال همان كار آنها را مي كرد.
اسپانيايي ها به چنين بازيكناني «سگ شكاري
El Perro de Caza» مي گويند، هافبك هايي كه وسط زمين دست به كارهايي كثيف مي زنند، مثل «خراب كردن» بازي حريف و «دزديدن» و «حمل كردن» توپ براي عزيز دُردانه هايي كه كنار دستشان بازي مي كنند و بايد انرژي خود را براي كارهاي خلاقانه تر حفظ نمايند. رسانه ها و مردم اغلب اين زحمتكشان را تحويل مي گيرند اما هيچ وقت كسي جايزه سالانه فيفا را دستشان نمي دهد. بازيكني مثل كين هم از آن رو ارج وقرب بيشتري يافت كه قدرت تهاجمي و ثقل شخصيتي اش را با كارهاي مزبور تلفيق كرد، وگرنه در كل چنين بازيكناني حكم جاشوهايي را دارند كه در اعماق موتورخانه كشتي در عرق و روغن غوطه مي خورند تا آن بالا ملوانان سپيدجامه روي عرشه زيبا جلوه كنند. آنها نمايندگان نسلي پرورش يافته از بازيكنان فوتبال هستند كه در حد انتظار ستايش نمي شوند اما جالب است بدانيد اخيراً روزگار بر وفق مرادشان شده است.
زيدان و رونالدو هر دو طي روزهاي اخير كلود ماكه له له را در زمره مهم ترين بازيكنان رئال ارزيابي كرده اند. پي بردن به اينكه آيا رئالي ها مي خواهند از شرش خلاص شوند يا حقيقتاً قصد دارند او را نگه دارند به عهده خودتان ولي نگاه مشتاقانه فرگوسن به ماكه له له چشم انداز روشني را ترسيم مي كند.
بله! ماكه له له حقيقتاً مهم ترين مهره رئال مادريد است چرا كه بدون حضور او ستاره هاي تيم رويايي در حسرت توپ مي مانند. همان اتفاقي كه در چهارشنبه سياه دل آلپي براي سپيدپوشان افتاد و اعتبار خط هافبك دويست ميليون دلاري تنها به خاطر فقدان يك پول سياه به نام «كلود ماكه له له» بر باد رفت. البته قضيه به همين سادگي ها هم نيست. در سطوح مختلف لاليگا سگ هاي شكاري زيادي وجود دارند و اتفاقاً در كار خودشان هم استادند.
011885.jpg

اما آنها بايد بيش از اين مورد تمجيد قرار بگيرند و بيشتر از اين صيقل بخورند. ديه گو ناتئو در سانتاندر يك نمونه قابل توجه است حتي اگر زوج او اسماعيل خيلي تك بعدي و فيزيكي باشد. «خوسيكو» در ويارئال همسايه والنسيا به تنهايي ميانه زمين را با تلفيق دو فاكتور جنگندگي و خلاقيت اداره مي كند همانطور كه «گونسالو كولسا» در وايادوليد اين وظيفه را برعهده دارد. اما هر چقدر هم كه آنها بازيكنان خوبي باشند موقعيت تيم هايشان در رده هاي نازل لاليگا ثابت مي كند كه كمپلكس هاي دوگانه يا سه گانه ميانه ميدان بسيار بهتر جواب مي دهند. بدون شك هيچ مربي لايقي اهميت يك سگ شكاري در ميانه ميدان را منكر نمي شود، با اين حال افكار عمومي ممكن است قدر چنين موجود نازنيني را ندانند. مثلاً سياه قصه ما فقط بدين خاطر توسط اهالي برنابئو به حساب نمي آيد كه عادت دارد گاهي اوقات توپ را لو دهد اما همه چيز نسبي است.
زيدان، گوتي و فيگو توپ را لو نمي دهند، اين درست، ولي نمي شود كلود بيچاره را گناهكار دانست. وقتي آقايان ستاره پاس هاي عمقي ۳۰ متري را وسط تماشاگران مي فرستند ديگر نبايد كلود نگون بخت را مسئول جمع كردن خرابكاري هاي آنان قلمداد كرد. چه مي شود كرد؟ در باشگاه هاي بزرگ واكنش عمومي مهم تلقي مي شود، خصوصاً در اسپانيا و صدالبته در رئال مادريد.
همچنين اگر از زاويه اي ديگر نگاه كنيم با اين سوال مواجه مي شويم كه دقيقاً منظور ما از «هافبك» چيست؟
پاسخ مطلوب حداقل در فصل جاري لاليگا مبتني است بر فرم عمومي خط هافبك در تيم هاي اسپانيايي، يعني چيدن يك جفت بازيكن در زمين كه خيلي سخت و خشن عمليات ميانه زمين را سازماندهي كنند ـ به اصطلاح ميانداري كنند ـ و دو بازيكن تكنيكي به موازات آنها در راست و چپ، كه در روزگار قديم بايد حتماً «بال ـ Winger» ناميده مي شدند اما در حال حاضر از آنها به عنوان «دپارتمان طراحي» ياد مي شود. مزيتي كه در چنين شكلي از خط مياني وجود دارد و مورد توجه بيشتر تيم هاي اسپانيايي نيز قرار گرفته، قابليت ايجاد تعادل ميان زشت و زيباي فوتبال يا «Beauty and the beast» است.
رئال مادريد بزرگ ترين خراب كننده بازي رقيبان محسوب مي شود. پس بخشي از مشكلات اين فصل آنها ـ اگر بتوان حقيقتاً آن را مشكل ناميد ـ به بخش خلاقه هافبك رئال كه نقش بسيار تعيين كننده اي دارد مربوط مي شود. زيدان همان چيزي است كه اسپانيايي ها «چهار چرخ متحرك ـ Four-Wheel drive» مي گويند و دقيقاً با تعريف يك بازيكن آزاد سنخيت دارد، پس ساده انگارانه است اگر او را «هافبك مياني» خطاب كنيم. بزرگ ترين ويژگي زيدان توانايي او در توپ گيري، ايجاد جريان رو به جلو از هر نقطه زمين و تاثيرگذاري مثبت بر روند كار تيم است. بنابراين دل بوسكه براي تثبيت نيروي محركه بي مانند تيمش هرازچندگاهي فلاويو يا كامبياسو را با نتايجي متفاوت وسط زمين با ماكه له له تركيب مي كند تا از زيدان حمايت كنند. در حال حاضر گوتي كه به طور غيرمتعارف جايش را عوض كرده، كنار دست سياه قصه ما بازي مي كند و ظاهراً همه راضي هستند.
چيزي كه يك سگ شكاري را از هافبك هاي دفاعي يا «هافبك هاي جنگنده معمولي» متمايز مي سازد، تنها دوندگي زياد و شم بالاي او براي شكار توپ هاي سرگردان يا آدم هاي پا به توپ نيست. اين درست كه سگ هاي شكاري بزرگترين تخريب كنندگان بازي رقيب به شمار مي روند، امّا در عين حال بزرگترين حاميان «بازي زيبا» نيز محسوب مي شوند. آنها خود را فداي خلاقيّت ستاره هاي همبازيشان مي سازند و اين چيزي نيست كه در فوتبال ستاره محور امروز قابل چشم پوشي باشد.
011890.jpg

شكست سنگين رئال در دل آلپي بيش از هر چيز به عدم حضور چنين بازيكني در زمين مربوط بود. فلاويو و كامبياسو در بهترين حالت هافبك هايي سختكوش هستند كه توانايي هاي نسبتاً بالايي دارند اما هيچكدام نتوانستند تيمارگر خوبي براي نابغه فرانسوي باشند كه در معرض زخم ها و حملات هافبك هاي خشن قرار داشت. كسي كه نابغه فرانسوي را در بربگيرد و در هر لحظه خود را براي سرويس دادن به او مهيّا كند. ما كه له له چنين كسي بود. حتّي در بسياري مواقع كامبياسو و فلاويو بخشي از وظايف دفاعي را به زيدان و فيگو محوّل مي كردند، و در مواجهه با امواج ابتدايي حملات يوونتوس پيش قدم نمي شدند.
امّا ما كه له له نه تنها يك هافبك دفاعي تمام عيار بود بلكه مي توانست زير فشار هافبك هاي حريف توپ را بگيرد، نگاه دارد و به طور سالم به زيزو، كارلوس، رائول يا فيگو تحويل نمايد تا بدين ترتيب هم در هنگام دفاع از برخورد مستقيم اين مهره هاي ارزشمند با بازيكنان حريف كه به فرسودگي روحي و جسمي آنها منجر مي شد جلوگيري كند و هم در هنگام حمله آنها را در موقعّيت رواني برتري نسبت به مدافعان حريف قرار دهد. قدر سگ شكاري سياه و محجوب رئال با اين شكست دانسته شد.
پاتريك ويه را سمبل يك هافبك «چهار چرخ متحرك» تمام و كمال است. اين روزها او يك بار ديگر سروكله اش در صفحات روزنامه ماركا پيدا شده، پس به احتمال قوي هدف بعدي رئال خواهد بود و سؤال اين است كه با آمدن او ديگر جايي براي ما كه له له هست؟
سال گذشته وقتي شايعه پيوستن ويه را به رئال قوّت گرفت يك روزنامه نگار انگليسي سعي كرد ليستي معتبر از بهترين هافبك هاي دفاعي دنيا جمع آوري كند تا بدين گونه ثابت كند دعواي آرسنال و رئال بر سر ويه را بي خودي است، زيرا مطابق ليست او رئال دو تن از پنج هافبك دفاعي برتر دنيا را در اختيار داشت: «ويه را، ما كه له له، كين، داويدز، هلگرا». آن موقع هلگرا هنوز اسير سياست مديران برنابئو مبني بر پرهيز از خريد مدافعان نشده بود و يك ژنرال همه كاره در ميانه ميدان قلمداد مي شد. كين هم مثل امروز به خداحافظي فكر نمي كرد و البته فوتبال هنوز با ايده آل هاي دوران پيش از جام جهاني اخير خوش بود. امّا امروز اين حقيقت پذيرفته شده كه رئال و منچستر به عنوان بزرگترين نمايندگان فوتبال هجومي بيش از سايرين به سگ هاي شكاري بزرگ احتياج دارند. اين هزينه اي است كه آنها بايد براي صيانت از مردان خلاقّشان بپردازند.
بدون شك برخلاف نظر آن روزنامه نگار انگليسي دعواي ميان آرسنال و رئال برسر جذب ويه را يك دعواي زرگري نيست. رئال به او احتياج دارد و ما كه له له نيز نبايد نگراني به دل راه دهد، زيرا او در تيم ملّي فرانسه هم شانه با ويه راي بزرگ بازي كرده و مي كند و هر دوي آنها در حمايت از زيدان يد طولايي دارند. ممكن است بكام پيراهن هاي زيادي براي رئال بفروشد امّا اتفاق چهارشنبه سياه دل آلپي نشان داد رئال پيراهني مي خواهد كه فقط در قواره پاتريك است. با او آسمان رقباي رئال تيره و تار خواهد شد.

چابي آلونسو
011920.jpg

شگفتي اين فصل لاليگا، رئال سوسيه داد، درست در نقطه مقابل ساير تيم ها يك زوج مياني كامل دارد.
اگر آنها امسال بتوانند كورس قهرماني را با موفقيت به پايان رسانند آن وقت خيلي ها از نيهات و كواچويچ خواهند گفت. در حالي كه آنچه ديده نمي شود بخش بزرگ تري از حقيقت را به خود اختصاص داده: خط مياني! «رينولد دنويي» در منطقه هافبك مياني پيوندي ستودني بين «چابي آلونسو و ميكل آران بورو» به وجود آورده. آلونسوي ۲۰ ساله دو هفته پيش مقابل اكوادور نخستين بار پيراهن تيم ملي اسپانيا را بر تن كرد و عملكرد او طوري بود كه گويي ده سال است وسط زمين بازي مي كند.
در تركيب سوسيه داد چاربي آلونسو اين شانس را دارد كه وقتي به سازماندهي تيم مي پردازد، يك جوان خوش اخلاق و معصوم به نام آران بورو فداكارانه پشت سر او را جمع كند. بالاخره پس از ماه ها مطبوعات اسپانيايي به اين زوج مياني موفق توجه نشان دادند و حالا چند وقتي است كه تيترهاي خبري بيشتري به اين دو جوان باسكي اختصاص مي يابد.

مائورو سيلوا
011915.jpg

تعجب برانگيز نيست اگر ديگر رقيب رئال براي فتح لاليگا يعني دپورتيوو نيز سابقه اي موفق در راه اندازي چنين سازوكاري در ميانه ميدان داشته باشد. مائوروسيلواي كبير به واقع يك بازيكن نخبه است. او استاد هنري است كه ديگر مثل گذشته ناشناخته نيست: «بازي خواني و تخريب بازي حريف».
در كنار او يك جوان كاتالان به نام سرجيو گونزالس ـ كه به خاطر شباهت حالاتش به سرگي بارخوان به «سرگي كوچك» ملقب شده ـ مدام گرداگرد استاد مائورو در جنب وجوش است و همان كارهاي او را با سرعتي مضاعف انجام مي دهد.
در نتيجه «خوان كارلوس والرون» ـ كه هنوز از سوي خيلي ها بهترين هافبك طراح حال حاضر اسپانيا شناخته مي شود ـ مي تواند بدون هيچ دغدغه اي بابت مورد هجوم قرار گرفتن از پشت سر يا لو دادن توپ وظيفه سازماني اش را انجام دهد. بي خود نيست به روي ماكاي آنقدر خوب سرويس داده مي شود، چرا كه تغذيه كننده هايش با خيالي آسوده تنها به كار بازي سازي مشغولند.

ژاوي هرناندس
011910.jpg

بارسلونا تمام فصل درگير تناقضات تاكتيكي بوده است و صحبت كردن از مشكلات گوناگون ميانه ميدان نوكمپ كاري تكراري است. تيم در كانال هاي كناري آنجا كه اوورمارس، موتا و ريكلمه بازي مي كنند تعادلي نسبي دارد ولي ساماندهي فضاهاي مياني بزرگ ترين چالش هافبك بارسا بوده است. لوئيس انريكه مي تواند نقش هافبك وسط را ايفا كند، اما او به آزادي عمل بيشتري براي پي ريزي حملات احتياج دارد.
بنابراين ژاوي و فيليپ كوو ميانداري را برعهده گرفته اند. هر دوي آنها بازيكنان قابل ستايشي هستند ولي از بحران شخصيتي رنج مي برند.
كدام يك طراح و كدام يك تخريبچي؟
در تئوري ژاوي يك سازمان دهنده است اما او بيشتر اوقات مجبور مي شود به شغل دوم روي بياورد زيرا كوكو هم شرح وظايف خود را مشخص نكرده است. بهترين حالت اين است كه ژاوي نيروي محركه تيم باشد و كوكو خود را فداي او كند اما گويا قرار است شيزوفرني آبي و اناري همچنان ادامه پيدا كند.

روبن باراخا
011905.jpg

البته والنسيا هم هرگز از يك سگ شكاري در وسط زمينش استقبال نكرده. هافبك هاي دفاعي والنسيا كساني مثل منديتا بوده اند. همين حالا روبن باراخا گل مي زند و خلاصه مي درخشد. او گونه اي پيشرفته تر و فرهيخته تر از ساير همتايان بازي خراب كنش به نظر مي رسد، چنان كه مرد مياني هميشه حاضر تيم ملي اسپانيا محسوب مي شود و يكي ديگر از كساني است كه چشم فرگوسن را گرفته اند.
مشكل اخير والنسيا كمبود تنوع و خلاقيت در خط مقدم جبهه است، جايي كه هميشه جان كاريوي هيكل گنده مي ايستد. والنسيا نيز از مشكلي شبيه رئال مادريد رنج مي برد.
پابلو آيمار جوان يكي از آن هافبك هاي تهاجمي است كه دوست دارند مثل بچه گربه هاي بازيگوش آزادانه به هر سو بخرامند. بنابراين باراخا همبازي خلاقي نمي يابد كه در مداري تعريف شده گرد او توپ بزند و با او يك زوج مياني متكامل را تشكيل دهد. «روفته» هافبك راست اسپانيايي، «دي لوس سانتوس» هافبك دفاعي اروگوئه اي و آئورليو بال چپ برزيلي نيز هيچ يك با باراخا تطبيق نيافته اند.

ورزش و سياست
تاريخچه ورزش و سياست - ۱
011900.jpg
سهيلا قاسمي
«فلسفه اي كه مي خواهد ورزش و سياست با هم ادغام نشوند استثنا و خائن است. پيكارهاي ورزشي، امروزه به عنوان معيار بزرگي يك كشور به شمار مي روند.» (هـ. آدفوپ، وزير امور خارجه نيجريه)
ورزش هيچ وجه اشتراكي با سياست ندارد! واقعاً اين طور است؟ بي طرفي ورزش برخاسته از اسطوره ها است و در درون خود ايدئولوژي اي را شكل مي دهد. اين بار استقلال فرضي به معني حياتي طولاني است. دوستداران جدايي ورزش و سياست به دنبال دفاع از مفهوم ورزش خالص هستند. ورزش مبتني بر دوستي بين مردم كه جوهره دولت ها و جدا از جنگ هاي سياسي است. فردريك بايت مي نويسد: «ورزش غالباً توسط ستايشگران و مدافعان همانند حقيقتي جهاني و فرهنگي غيرقابل تغيير معرفي شده است. » اين طرز تفكر ورزش را به عنوان چيزي خارج از زمان مي داند كه با تكوين مغايرت دارد.

تولد ورزش
از دوران باستان و حتي شايد پيش از آن، بازي ها و فعاليت هاي فيزيكي وجود داشته اند. مشهورترين آنها بازي هاي المپيك است كه توسط يوناني ها و همچنين نبرد گلادياتورهاي رومن به وجود آمده است. اما اساس و اهداف آن فعاليت ها با ورزش امروز كاملاً تفاوت دارد. پيش از قرن نوزدهم هم در اروپا فعاليت هاي بدني تفريحي (بازي هاي سنتي) انجام مي گرفت. اما تولد ورزش از نظر تاريخي به نيمه اول قرن نوزدهم و كشور انگلستان برمي گردد.
ورزش، آنچنان كه در اينجا تعريف مي شود سيستمي نهادينه شده از فعاليت هاي فيزيكي، رقابتي، قانونمند و قراردادي است كه هدف از آن مقايسه عملكردها، تعيين بهترين رقيب يا فرد قهرمان و همچنين ثبت بهترين عملكرد يعني ركورد است. با پيدايش جوامع كاپيتاليست صنعتي ورزش نيز پيشرفت كرده است. ورزش آن طوري كه مجله اختصاصي «Quel corps? » مي نويسد «جوهري متعالي كه از قرن ها و شيوه هاي توليدي عبور كرده است» نيست.
ورزش نيز در دوراني مشخص و با پيشرفت كاپيتاليسم يا تولد دوران صنعتي انگلستان به وجود آمده است. استفانو پيواتو در «شرط هاي ورزش» اين نظريه را توضيح مي دهد: «به طور كلي ورزش به عنوان مجموعه قوانين، رسمي شدن بازي هايي كه قبلاً وجود داشتند و مقرراتي كه بايد به آنها احترام گذاشت تعريف شده است و به ايدئولوژي تمام شده اي تبديل مي شود كه تاريخ نويسان به عنوان يكي از مشخصه هاي دوران ملكه ويكتوريا از آن نام برده اند يعني ورزش قهرماني. سرعت، كمال، گذشتن از خود، تمايل به موفقيت و به خصوص روحيه رقابتي (روحيه اي كه قوانين ليبراليسم اقتصادي را تحريك مي كند) از ورزش قهرماني، برداري براي انتقال ارزش هاي آموزشي و اخلاقياتي منطبق با فرهنگ صنعتي ملت بريتانيا ساخته اند. »

توسعه ورزش
همه گير شدن ورزش با توسعه كاپيتاليسم و شيوه توليدي آن همراه است. در نيمه دوم قرن نوزدهم، دريانوردان انگليسي با حضور در بنادر اصلي اروپا ورزش را اشاعه دادند. (به عنوان مثال اولين باشگاه ورزشي فرانسه نيز توسط آنان در لوهاور تأسيس شد). همچنين خارجياني كه در مراكز آموزشي بريتانيا به تحصيل مي پرداختند عاملي براي گسترش ورزش بودند. كشورهاي بسياري هم كه تحت سلطه ملت هاي اروپايي و در اصل مستعمره آنها بودند (به خصوص فرانسه و بريتانيا) با اين پديده برخورد كردند. امپرياليسم نيز كه به دنبال پيروزي مفهوم غربي جهان بود در گسترش و همه گير شدن ورزش نقش بسيار عمده اي داشت.

تولد استفاده سياسي
از پايان قرن نوزدهم، برخي افراد، احزاب يا دولت ها از ورزش براي رويارويي يا توسعه مفاهيم سياسي و ايدئولوژيكي خود استفاده كردند. بارون پيردو كوبرتن با احياي بازي هاي المپيك در سال ۱۸۹۶ به دنبال وسيله اي براي عملي كردن مفاهيم اشرافي جامعه و وضعيت هاي ملي گرايي آن بود. بازي هاي المپيك طي سال ها، اهميت بيشتري پيدا كردند. در جوامع اروپايي به هنگام دو جنگ جهاني، ورزش تبديل به يكي از شرط هاي اوليه شد. استفانو پيواتو در اين باره مي نويسد: «احزاب سياسي و همچنين جنبش هاي فكري ورزش را به عنوان ابزاري ديدند كه به آنها امكان مي داد جوانان را در كنار هم قرار دهند و به هم ملحق كنند. »
مي توان گفت كه از سال ،۱۹۱۹ ورزش به عنوان يكي از بخش هاي مطرح روابط ديپلماتيك در نظر گرفته شد و كم كم در استراتژي هاي سياسي دولت ها ريشه دواند. پير وليونل آرنو در كتاب «اولين تحريم هاي تاريخ ورزش» مي نويسد: «براي نخستين بار دولت ها و كشورها درست پس از جنگ جهاني اول تلاش كردند از ورزش براي اهداف غيرورزشي خود استفاده كنند.
ورزش به عنوان تنها ويتريني براي نمايش حيات و عظمت ملت ها باقي مانده بود و به اين ترتيب سياستمردان از آن به عنوان ابزاري براي تبليغ خود استفاده كردند. » به اين ترتيب در سال ۱۹۱۹ بازي هاي بين كشورهاي متحد (به جاي بازي هاي المپيك) انجام گرفت. در آغاز سال هاي دهه بيستم ديدارهاي ورزشي با رويارويي ملت هايي كه پيروز جنگ بزرگ بودند برگزار شد. آلماني ها و متحدينشان و همچنين كشورهاي بي طرف مثل اتحاد جماهير شوروي از مسابقات كنار گذاشته شدند. در فرانسه وزير امور خارجه هدايت سياست هاي مطابق با ورزش را به عهده داشت.

حاشيه ورزش
• بحران در فوتبال اسپانيا
درست است كه فوتبال باشگاه هاي اسپانيا جزو جذاب ترين مسابقات سراسري فوتبال در سراسر دنياست، اما غول بزرگ بحران مالي ممكن است دردسر بزرگي براي تيم هاي حاضر در دسته اول (پريمرا) و دسته دوم (سگوندا) به وجود آورد. نايب رئيس اتحاديه باشگاه هاي فوتبال اسپانيا يعني خوان خوزه هيدالگو اعلام كرد كه جمع بدهي باشگاه هاي اسپانيا چيزي نزديك به ۶/۱ ميليارد يورو يا معادل ۸۴/۱ ميليارد دلار است.
اين رقم بسيار وحشتناك چندي است كه به صورت مكتوب براي وزارت داخلي اسپانيا ارسال شده، اما شخص وزير يعني ماريانو راخوي نخواسته تا دو روز قبل اين اعداد فاش شود. براي دولتمردان اسپانيا كه فوتبال را از اركان مهم اقتصاد مي شمارند، اظهار چنين وضعيت نابساماني به صلاح نبوده است. آنچه قابل تأمل است خطر از بين رفتن باشگاه هاي كوچك و نه چندان مشهور در عرصه فوتبال ملي است كه مي تواند صدمات جبران ناپذيري به فوتبال اسپانيا وارد كند.

• تقلب در دو و ميداني
مدير باشگاه ذوب آهن اصفهان گفت: در مسابقه هاي دو و ميداني بزرگسالان باشگاه هاي ايران در حق تيم اين باشگاه اجحاف شده است. «حسين كفعمي» ضمن اعتراض شديد به مسئولين برگزاري اين مسابقه ها گفت: در ماده ۲۰ كيلومتر پياده روي اين مسابقه ها تقلب صورت گرفته و مسافت اين ماده استاندارد نبوده است. به گفته وي اين مسافت ۱۳۰۰ متر كمتر از حد استاندارد بوده است. مدير باشگاه ذوب آهن اصفهان اظهار داشت: در اين ماده به دلايل واهي يك ورزشكار آماده تيم ذوب آهن را از مسابقه خارج كردند تا اين تيم امتيازات لازم را كسب نكند. وي افزود: در اين ماده شاگردان مسئول برگزاري مسابقه حضور داشتند و هدف اين فرد از خارج نمودن ورزشكار ما اين بود تا شاگردانش بتوانند امتياز لازم را به دست آورند. كفعمي اظهار داشت: تيم ما با اختلاف يك امتياز قهرماني را از دست داد در حالي كه حق ما قهرماني بود. وي با اشاره به اينكه از سوي مسئولين برگزاري مسابقه ها اعلام شد در ماده ۲۰ كيلومتر پياده روي دو نفر ركورد كشور را شكسته اند افزود: در اين راستا تقلب انجام شده و براي فدراسيون نيز محرز است و امتيازهاي اين دو نفر نيز بايد سلب شود. به گفته مدير باشگاه ذوب آهن در چنين شرايطي فدراسيون دو و ميداني تيم ذوب آهن را بايد قهرمان اعلام كند.

• شوماخر خط و نشان مي كشد
011895.jpg

ميشائل شوماخر قهرمان سال گذشته مسابقات فرمول يك راننده برتر تيم مك لارن ـ مرسدس را به مبارزه طلبيده است. كيمي رايكونن برترين راننده مك لارن كه در حال حاضر در صدر جدول رانندگان ايستاده است، فقط چهار امتياز بيش از شوماخر دارد و احتمال آن مي رود كه در مسابقات مرحله اخير كه طي ديروز و امروز برگزار شده، جايگاهش را در خطر ببيند. در اين مرحله از مسابقات كه در اتريش انجام مي گيرد شوماخر اعلام كرده كه با روحيه و شرايط خوبي به اين كشور خواهد آمد. شوماخر در مرحله قبلي مسابقات در بارسلونا توانست مقام نخست را به دست آورد در حالي كه رايكونن به دليل تصادف از مسابقه كنار كشيد. شوماخر قبل از شروع مسابقه اخير گفت: «رايكونن فعلاً صدرنشين است و من مهارت او را در رانندگي مي ستايم، اما من مي خواهم عنوانم را پس بگيرم.»

• عشق بدون معشوق
اين مسئولان ورزش استان قم، چرا كاري نمي كنند؟ چرا زمين گلف درست نمي كنند؟ گلف، اين همه در قم طرفدار دارد. اين همه ورزشكار دارد. اين همه گلف باز دارد، اما زمين ندارد. نه، شوخي نيست. اين خبر ايرنا است كه «علاقه مندان گلف: زمين مانع رشد و ترقي اين رشته ورزشي در استان قم است. » خنده ندارد؛ اين هم يك خبر جالب و خواندني است مثل بقيه خبرها. اما اي كاش نويسنده خبر و مسئولان ايرنا ورزشي از خود مي پرسيدند چطور مي شود اين رشته ورزشي در استان قم حتي يك متر هم زمين ندارد اما اين همه علاقه مند و گلف باز دارد؟ «اين ورزش در حالت مطلوب و مطابق با استانداردهاي جهاني نياز به ۴۰ هكتار زمين با ۱۸ زمين بازي دارد اما براي ورزشكاران قم در حال حاضر حتي يك متر زمين نيز در نظر گرفته نشده است. »
فكر مي كنيد گلف چند زمين در كل كشور دارد؟ فقط يك زمين! آن هم در تهران كه چند سال قبل بنا به دلايلي ناقص شد. وقتي رشته اي در كل كشور فقط يك زمين دارد آن هم ناقص، خيل طرفداران گلف در قم چه معنايي دارد؟ اما اظهار فضل بعدي در مورد سرمايه گذاري براي ايجاد زمين گلف است؛ «فدراسيون گلف با سرمايه گذاري در اطراف قم و ايجاد زميني براي گلف مي تواند باعث ترقي و پيشرفت و افزايش بازيكنان در اين رشته شود. » يك نظر خواندني ديگر: «مربي اعزامي در سال گذشته بر وجود استعدادهاي عالي و وجود زمينه موفقيت تشكيل و فعاليت تيم گلف در استان قم تأكيد داشت اما نبود امكانات اين استعدادها را سرگردان كرده است. » جمله خانه خراب كن بعدي متعلق است به دبير هيأت گلف استان قم: «مشكل اساسي گلف، نداشتن زمين مناسب است.» اما جالب ترين نكته دعوت ۸ گلف باز به مرحله دوم اردوي آمادگي تيم ملي گلف براي شركت در رقابت هاي آماتور تيمي آسيا و اقيانوسيه است. ۳ نفر از اين ۸ نفر از استان خوزستان هستند يعني منوچهر نصيري از صنعت آب اهواز، محمدرضا شيني و جهانگير نصيري از مسجدسليمان و ۵ نفر ديگر تهراني هستند. اين مسابقات شهريور ماه در استراليا برگزار مي شود.

ورزش
اقتصاد
ايران
جهان
زندگي
فرهنگ
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |