نقد ترجمه فتوحات
مترجم در مقدمه به خوبي از عهده معرفي ابن عربي و مكتب او برآمده و خواننده را با مقدمات اين كتاب آشنا كرده است و راهي درياي بيكران فتوحات مي كند
منصور آرام
ابن عربي عارف قرن ۶ - ۶ هجري را بحق بايد پايه گذار عرفان نظري به حساب آورد. عرفاني كه پيش از وي گستره جوامع اسلامي را در اختيار خود داشت و سرمنشاء شور و حال و وجد بزرگاني چون حلاج و بايزيد و ابوسعيد و شبلي و. . . بود. با ظهور عارفي چون محي الدين ابن عربي؛ آثار و تأليفات وي رنگ ديگري به خود گرفت و سرچشمه بزرگي از مباحث نظري و گاه استدلالي (از نوع متكلمانه)؛ گرديد.
آن گرمي و شور و غليان احساس و عاطفه و انديشه و تجربت هاي عملي جاي خود را به گفتارها و مباحث خشك و نظري داد و بدين ترتيب عرفان از متن جامعه و افراد آن رخت به گوشه مكتب خانه و مدارس كشيد و حال به قال مبدل شد.
البته اين اتفاق در همه جوامع اسلامي صادق نيست چنانكه مولانا نيز با ديوان غزليات و مثنوي عظيم اش همزمان با ابن عربي شاخه هاي ديگري از عرفان را رهبري كرد كه مانع متروك شدن عرفان از جامعه نگرديد.
در هر صورت وجود و حضور ابن عربي در تاريخ عرفان امري نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن گذشت و تاثيرات شگرف اين مرد بزرگ را ناديده انگاشت. حتي طرح مباحث عرفان و تصوف به صورت سلسله مباحث نظري از جانب ابن عربي را نيز مي بايست به فال نيك گرفت و از آن استقبال كرد چرا كه اين گونه مباحث در حوزه معرفت شناسي منبع بركات زيادي است كه كارشناسان و اهل فن اين گونه مباحث را بسيار راهگشاست.
ابن عربي با همه شهرت و محبوبيتش در ايران؛ هنوز هم بسيار ناشناخته است و حتي دو اثر بسيار مهم وي؛ فصوص الحكم و فتوحات مكيه؛ هنوز به زبان فارسي ترجمه نشده اند.
فصوص الحكم را ما ايراني ها بيشتر از طريق شروحي كه بر اين كتاب كوچك و موجز اما به معني بزرگ و عظيم؛ خوانده و مي شناسيم.
تا به حال خود كتاب فصوص الحكم به تنهايي ترجمه و چاپ نشده است (البته تا آنجايي كه نگارنده به خاطر دارد) چندي پيش تعليقات ابوالعلاء عفيفي بر فصوص توسط يك ناشر ايراني ترجمه و چاپ شده است. اما جالب است اگر ببينيد كه اين كتاب خود فاقد متن فصوص الحكم است البته اين گونه اتفاقات درخور توجه فقط در حوضه نشر ايران مي تواند حضور داشته باشد.
عمده انديشه هاي بنيادين ابن عربي همان گونه كه آمده در دو كتاب وي فصوص الحكم و فتوحات مكيه است كه اين دو اثر از مهمترين آثار تاريخ عرفان نيز محسوب مي گردند و مطالعه و تحقيق در مورد اين دو اثر خود از اهميت به سزايي برخوردار است. ابن عربي به كثرت تاليفات مشهور است اما در ميان آثار وي فصوص الحكم و فتوحات مكيه جايگاهي بس ممتاز دارند.
اخيراً آقاي محمد خواجوي كه خود از استادان بنام و مترجمي زبردست در حوزه عرفان هستند كار عظيمي را شروع كرده اند كه اميدواريم با وجود مشغله هاي بسيار اين كار را به سرانجام برسانند. انشاءالله.
فتوحات مكيه اخيرا از جانب آقاي محمد خواجوي ترجمه و همراه تعليقات ايشان روانه ويترين كتابفروشي ها شده و چشم خوانندگان و علاقه مندان اين گونه آثار را به جمال خويش روشن كرده است.
آقاي خواجوي مترجم چيره دست و آگاه به مسائل عرفاني خود از اساتيد مسلم عرفان به شمار مي روند و ترجمه هاي زيباي ايشان از مشكل ترين آثار ديني فلسفي عرفاني؛ هميشه خوانندگان و پژوهشگران اين عرصه را وامدار همت و تلاش خويش كرده اند.
ترجمه اسفار اربعه - مصباح الانس حمزه فناري - شرح اصول كافي ملاصدرا - كتاب الفكوك و مفتاح الغيب صدرالدين قونوي و ترجمه قرآن مجيد و. . . از جمله آثار ماندگار اين استاد است كه به لحاظ احاطه بر مطالب و اصطلاحات و زبان شناسي هر كدام نمونه عالي و ممتاز به حساب مي آيند.
مترجم از آنجا كه بر مكتب و انديشه ذهن و زبان ابن عربي تسلط كامل دارد و پيش از اين نيز با ترجمه آثاري از حوزه انديشگي ابن عربي اين تسلط و احاطه بر اين متون را به اثبات رسانده اند شايد به جرأت بتوان گفت كه يكي از صالح ترين افراد براي ترجمه اين كتاب عظيم است.
فتوحات مكيه اصولا به لحاظ زباني كتابي است مشكل. هم چنين مطالب و محتواي كتاب كه كاملا زباني رمزي است. مترجم فتوحات بيش از همه به ترجمه فتوحات واقف است و به همين خاطر با اصرار پي درپي ناشر محترم سعي در عدم قبول ترجمه اين كتاب مي كنند كه بالاخره به اين كار سترگ رضايت مي دهند.
البته قرار آقاي خواجوي با ناشر محترم ترجمه مقدمه فتوحات بوده است اما مترجم كار را ادامه داده است و فعلا سه جلد از فتوحات را ترجمه و منتشر كرده است كه اميدواريم بقيه مجلدات اين كتاب بزرگ نيز ترجمه و منتشر شود.
كتاب از ترجمه بسيار روان برخوردار است كه از پختگي مترجم محترم و احاطه وي بر مباحث عرفان نظري و خصوصا اصطلاحات مخصوص ابن عربي؛ حكايت دارد. در طول خواندن متن فتوحات خواننده فارسي زبان چندان احساس ترجمه بودن كتاب از زباني ديگر را ندارد كه كمتر ترجمه اي به اين زبان مشكل و پيچيده و پررمز و راز؛ از چنين توفيقي برخوردار است.
كتاب مقدمه مفصلي را بر پيشاني خود دارد كه با توجه به چند اثر در مورد ابن عربي؛ آن را كاملاً محققانه تاليف كرده اند. خود اين مقدمه به مانند رساله اي مي تواند در مورد زندگي و آرا و انديشه هاي ابن عربي محققان را در آينده به كار آيد. مترجم در مقدمه به خوبي از عهده معرفي ابن عربي و مكتب او برآمده و خواننده را با مقدمات اين كتاب آشنا كرده است و راهي درياي بيكران فتوحات مي كند. بدون اين مقدمه شايد خواننده در پيچ و خم هاي بسيار فتوحات چنان گم شود كه ديگر خود را باز نيابد. چرا كه اين يك كتاب معمولي نيست.
مترجم در مورد اين كتاب به نقل از نويسنده مناقب ابن عربي؛ دكتر صلاح الدين المنجد چنين مي آورد: اين كتاب خلاصه معارف تصوف و آراي صوفيان و متفكران اسلامي است، ولي بهره وري تمام از آن موقوف بر افراد متخصص و حريفان اين فن و كاوشگران در حقايق تصوف است. زيرا اسلوب اين كتاب شباهتي به اسلوب كتاب هاي ديگر تصوف ندارد. نه از حيث نگارش شايع و متداول، و نه از جهت رشته و پيوستگي مطالب، بلكه اصلاً عناوين كتاب هم رمزي است و خواندنش مشكل بوده و از محتواي حقيقي اش پرده برنمي دارد و به قول مصحح آن: همانند بيشه وحشي دست نخورده اي است كه رونده اي در آن «در راه هاي سخت و دشوار و تنگناهاي پيچيده و فضاي متراكم و غيرقابل تصرف و دور از دسترس اش» گمراه و سرگشته مي شود. مقدمه مترجم - ۴۵
حال كاملا معلوم است كه چنين كتابي وقتي بخواهد كسوت زبان ديگري به خود بپوشد؛ مترجم را به چه عذاب دردناكي دچار و خواننده ناآشنا را به كدام وادي سوق خواهد داد. البته همانگونه كه قبلا آمده مترجم اين اثر نيز خود در اين وادي ها بسيار قلم زده و با حال و هواي چنين اثري كاملاً آشناست و خبره. تعليقاتي هم كه مترجم در پاورقي كتاب جهت راهنمايي خواننده قلمي فرموده اند خود روشنگر بسياري از ابهامات و ايهامات متن كتاب است.
فتوحات مكيه شامل ۵۶۰ باب است كه بر شش قسمت تقسيم شده است از اين قرار: قسم اول: معارف كه شامل ۶۳ باب است و قسم دوم: معاملات كه شامل ۱۱۶ باب و قسم سوم: احوال است كه شامل ۸۰ باب و قسم چهارم: منازل است كه شامل ۱۱۴ باب و قسم پنجم: منازلات است شامل ۶۸ باب و بالاخره قسم ششم: مفاجات است كه ۹۹ باب است كه جمعاً ۵۶۰ باب متن كامل فتوحات را تشكيل مي دهد. ابن عربي فتوحات را در طول ۳۰ سال تحرير كرده است كه آغاز آن به سال ۵۹۹ هجري به هنگام اقامت و مجاورت در شهر مكه بوده و در سال ۶۳۶ هجري نيز تحرير اين كتاب كبير را به پايان رسانيده كه اين تاريخ اخير ۲ سال قبل از رحلت ايشان است.
ابن عربي در كتاب فتوحاتش قائل است كه اين كتاب را از راه الهام و القا به قلبش تعليم شده و خودش در آن دخالتي ندارد، گويد: سوگند به خدا از آن حرفي ننوشتم مگر اينكه از املاي الهي و القاي رباني يا الهام روحاني در قلب كياني بوده است. ص ۵۸
البته ابن عربي در مورد كتاب ديگرش يعني فصوص الحكم نيز شبيه چنين ادعايي را دارد، چنانكه در مورد تحرير فصوص الحكم مي گويد: در محروسه دمشق در عالم مثال مقيد و خيال متصل كه عبارت از روياي صالحه است شرف اندوز زيارت جمال عديم المثال حضرت ختمي مرتبت(ص) شدم كتابي در دست مبارك گرفته بودند. فرمودند: بگير اين كتاب فصوص الحكم را و بر مردم آشكار كن تا از مضامين آن متنفع گردند. ص ۴۸
شمار رسالات و كتب ابن عربي را از چهارصد واندي تا ۸۴۸ عدد ذكر كرده اند.
آقاي دكتر محسن جهانگيري در كتاب گرانقدر خويش به نام محي الدين ابن عربي، چهره برجسته عرفان اسلامي، ۵۱۱ كتاب و رساله كه پاره اي از آنها به يقين و پاره اي ديگر به ظن قوي از آن ابن عربي است را فهرست كرده و نام و مشخصات آنها را ذكر مي كنند.
ابن عربي بيش از يكصد كتاب و رساله خويش را نام مي برد كه مدعي است خداوند فرمان تصنيف آنها را به وي داده و دستور پخش و انتشارش را به مردمان و خلايق به او نداده است.
ظاهراً اين كتاب ها نيز الهام شده از جانب خداوند به ابن عربي بوده كه يا در روياي مبشره بوده و يا در حال خواب و بيداري و يا به طرقي ديگر. به هر حال ابن عربي مدعي است اين كتاب ها را به فرمان خداوند نوشته است. اما موضوعي كه قدري نامعقول جلوه مي كند اين است كه چرا خدا به ابن عربي فرمان تصنيف كتابي را داده اما اجازه نشر و پخش اش را به مردم نداده؟ و اصولا فلسفه چنين فرماني براي تصنيف كتابي كه خوانده نخواهد شد چيست؟
در هر صورت نظاير چنين ادعاهايي در آثار ابن عربي كم نيست و شايد بتوان چنين گفت كه ابن عربي در تاريخ عرفان اسلامي صاحب بيشترين ادعاهاست. البته شايد اين جمله اخير به مذاق مريداني كه مقلد بي چون و چراي ابن عربي هستند چندان خوش نيايد، اما اين واقعيتي است كه قابل انكار نيست و با نگاهي به آثار ايشان پي به اين واقعيت خواهند برد.
ابن عربي در مورد فتوحات مكيه خويش ادعايي مطرح مي نمايد: مانند اين كتاب (فتوحات مكيه) كتابي نه در گذشته نوشته شده است و نه در آينده نوشته خواهد شد، زيرا من در اين كتاب روش عجيب و اسلوب شگفتي را اتخاذ كرده ام. ۳۶ / جهانگيري ۱۱۶
با همه آنچه كه گفته آمد فتوحات مكيه مجموعه بزرگ و مفصلي از علوم قرآني، ديني، عرفاني، كلامي و. . . است كه ابن عربي آنها را با چيره دستي به رشته تحرير كشيده است. البته فتوحات مي توانست با حذف بسياري از مطالب و موضوعات غيرضروري مانند «بخش هاي مفصل احكام فقهي و شرعي بخش هاي مربوطه به حروف و كلمه و غيره» مجموعه اي دسترس پذير و قابل استفاده بيشتر گردد و حجم زيادش موجب وحشت خواننده نگردد. ناگفته نماند كه ايرادي چنين (به رغم نگارنده) چيزي از عظمت آن كتاب سترگ كم نمي كند.
آقاي خواجوي فتوحات را بر اساس تصحيح و چاپ عثمان يحيي، ترجمه كرده اند و در كنار آن دو متن چاپي را نيز مدنظر داشته اند. خود ايشان در مقدمه چنين آورده اند: متني را كه ما براي ترجمه برگزيديم متن چاپ شده جديد است كه توسط دانشمند عرب زبان - مرحوم عثمان يحيي - و با همكاري لجنه اي علمي در مصر چاپ شده و تاكنون ۱۴ مجلد از آن انتشاريافته است و در پاورقي همان صفحه مترجم اشاره مي كنند به اينكه در طي ترجمه متوجه غلطات سقطات چه از جهت متن و چه از جهت مطبعه اي چاپ عثمان يحيي مي شوند و لذا دو چاپ ديگر فتوحات يعني چاپ احمد شمس الدين در بيروت و نسخه منيريه كه در سال ۱۲۹۴ هجري چاپ شده، نيز در مدار كار ايشان قرار مي گيرد و اختلاف متن را با توجه به اين دو چاپ فتوحات تصحيح مي كنند.
به اين ترتيب كار آقاي خواجوي از حد ترجمه و تعليمات فراتر رفته و دست به تصحيح فتوحات نيز زده اند. آقاي خواجوي هرجا هم كه متن فتوحات دچار تحريف و تصحيح گرديده، در پاورقي توضيح داده و علل سياسي و مذهبي آن را براي خواننده برشمرده اند. نمونه اي از اين تحريفات و دستبرد مطالب آن در باب دوم - معرفت مراتب حروف - بند ،۶۸۶ خودنمايي مي كند كه در چاپ فارسي در صفحه ۳۴۹ آمده است و مترجم محترم با تبحر كامل اين بند را نقد و دلايل دستبرد و تناقض محتواي آن را به نحو احسن براي خواننده شرح داده اند. به هر حال ترجمه فتوحات مكيه از اتفاقات بسيار مبارك در حوزه نشر انديشه ديني عرفاني است كه به همت و پشتكار آقاي خواجوي راهي محافل فرهنگي شده است و ايشان اگر اين كار خطير را هم چنانكه بر عهده گرفته اند به سر منزل مقصود برسانند پژوهشگران و علاقه مندان اين عرصه را بيش از پيش وامدار همت قدسي خويش كرده اند.
|