بازي فوتبال باز هم تبديل به نبردي شبه سياسي شد اين بار روسيه و گرجستان ياران قديمي بر سر منافع ملي ميدان فوتبال را عرصه ميدان نبرد كردند براي اين دو تيم بازي فوتبال تبديل به پديده اي فرامتني شده است
طي سال هاي اخير ستاره هايي نظير تيمور كتسبايا كه در نيوكاسل به خاطر نبوغش به بچه جن معروف است و كاخا كالادزه مدافع قدرتمند ميلان توانسته اند براي فوتبال گرجستان اعتبار كسب كنند فوتبالي كه سال ها سمبلي به نام ديناموتفليس
داشت
آران
«فوتبال و هر پديده اجتماعي ديگر به خودي خود بحران زا نيست بلكه صرفاً مي تواند نمايشگر نارسايي ها، اختلافات و تناقضات موجود باشد. »
اين جمله «پاسكال بونيفاس» استراتژيست فرانسوي چندي پيش ديگر بار مورد توجه سياسيون قرار گرفت. درست در بحبوحه جنگ عراق يك مسابقه فوتبال از اختلافات عميق ميان دو رفيق بزرگ و كوچك سابق، روسيه و گرجستان پرده برداشت. آخرين چهارشنبه حكومت صدام مصادف بود با رقابت هاي مقدماتي يورو ،۲۰۰۴ كه بدين مناسبت در هر گوشه از قاره سبز و ملزمات اخير آن يعني جمهوري هاي تازه استقلال يافته از شوروي مكاره اي بر پا شده بود.
در منتهي اليه سرحدات خاوري اروپا نيز تفليس پايتخت گرجستان پذيراي تيم ملي روسيه شد، اما در نهايت نتوانست ميزبان سربلندي باشد و تنش در حاشيه فوتبال چنان بالا گرفت كه روابط سياسي دو كشور را بيش از پيش آشفته ساخت و يا به قول پاسكال بونيفاس از آشفتگي اين روابط پرده برداشت.
البته حساسيت مسابقه «روسيه ـ گرجستان» وابسته به متن «بازي زيبا» ـ كه گاهي اوقات جلوه هاي زشتي پيدا مي كند ـ محسوب نمي شد زيرا نه گرجستان فوتبال قدرتمندي داشت كه بخواهد جلوي روسيه، ميراث دار بزرگ فوتبال امپراتوري شوروي قد علم كند و نه ملي پوشان روس دغدغه اي جز گرفتن حمام آفتاب در پلاژهاي مشهور كناره درياي سياه و فكاهي ساختن از رويدادهاي يك بازي دستگرمي جلوي رعيت سابق داشتند. روسيه تيم اول گروه، حتي جمهوري ايرلند كيفي ترين تيم جام جهاني اخير را درهم شكسته و با خيال راحت براي سفر تابستان آينده به سواحل اطلسي پرتغال نقشه مي كشيد.
|
|
حتي ايرلندي ها كه با توجه به نفوذشان در رسانه هاي بريتانيايي و آمريكايي، به بهانه رقابت ايرلند با روسيه پوشش انحصاري رقابت هاي گروه را از آن خود كرده بودند ـ و اين از نام مقاله نويساني كه بدين موضوع مي پرداختند آشكار بود ـ وقتي شكست از روسيه به استعفاي مك كارتي منجر شد، عملاً سرخوردگي از روياي حضور در جام ملت هاي پرتغال را اعلام كردند. بي خود نبود كه در بازي فينال جام يوفا كاتوليك هاي متعصب ايرلندي طرفدار سلتيك چنان لشكركشي عظيمي به سويل ترتيب دادند تا غيبت سال بعد را در يك همايش اروپايي جبران كرده باشند.
روسيه قدرتمند به سياق دوران تزار بار ديگر براي فتح به تفليس پا مي گذاشت اما استقبال گرجي ها نه تنها از دوران تزار بلكه حتي از بار اولي كه در اواسط اكتبر سال گذشته با از كار انداختن پروژكتورهاي استاديوم دينامو مانع از انجام مسابقه شده بودند گستاخانه تر به نظر آمد.
اين بار گرجي هاي به جوش آمده علناً از هيچ خرابكاري و تهاجمي در حاشيه فوتبال فروگذار نكردند و اين گونه بود كه شعارها، بطري ها و سنگ ها به سوي هواداران روسي و بازيكنان محبوبشان و متقابلاً از سوي آنها به طرف گرجي هاي حاضر در ورزشگاه به پرواز در آمدند.
كاملاً پيدا بود كه «تنفر» جايگزين «عشق گمشده» دو ملت شده است.
•••
قضيه از آنجا آب مي خورد كه گرجستان پيوندهاي اقتصادي و نظامي اش با آمريكا را بيش از هر زمان ديگري مستحكم ساخته و اين بر روسيه اي كه به عنوان مدافع اصلي عراق، در اوج خصومت سياسي با ايالات متحده به سر مي برد بسيار گران آمده بود. مسئله ديگر جنگ چچن بود. منطقه اي كه هم با روسيه و هم با گرجستان مرز دارد. روس ها احساس كرده بودند گرجستان دقت لازم را براي متوقف كردن شورشيان چچني در منطقه مرزي «پانكيسي گرجه» واقع در شمال غربي كشور به خرج نمي دهند.
بنا بر اين گرجي ها را متهم ساختند به اين شورشيان كمك مي كنند تا از مرز «گرجستان ـ چچن» رفت و آمد نمايند. سرانجام در سپتامبر سال ۲۰۰۲ ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه دست به اقدامي عملي براي جلوگيري از اين رفت و آمدها زده بود و با فرستادن چند جنگنده به منطقه «گرجه» پناهگاه هايي را كه به شورشيان چچني منسوب مي دانست بمباران كرده بود. يك كشته و چند زخمي ماحصل تجاوز روس ها به خاك گرجستان محسوب مي شد و البته تنفر عمومي مردم گرجي از روس ها را نيز بايد افزود.
پوتين هم زمان حمله به گرجه را چنين توجيه كرد: «اگر مقامات گرجي در گروگان گيري سالن اپراي مسكو دست نداشته اند پس بايد از نابودي تروريسم راضي باشند.
چنان چه شبه نظاميان چچن باز هم از مرزهاي گرجستان وارد خاك روسيه شوند، روسيه اين حق را براي خود قائل است تا براي مقابله با تروريست ها برخورد مقتضي را انجام دهد. »
سرگئي ايوانف وزير دفاع روسيه نيز طي نطقي در دوما ـ پارلمان روسيه ـ نمايندگان كشورش را از خطري جديد بيم داد: «وقتي از تروريسم صحبت به ميان مي آوريم منظور ما بيشتر «ادوارد شوارد نادزه» است تا صدام حسين. »
در مقابل شوارد نادزه نخست وزير گرجستان و مردي كه سال ها رابط بين المللي پروستاريكاي گورباچف شناخته مي شد، گفت: «بمباران روستاهاي گرجي توسط جنگده هاي روسي همه حدود را پايمال كرد. »
با آن بمباران غيرمنتظره و اين جنگ لفظي خصومت دو كشور از پاييز سال گذشته ابعاد تازه اي يافت.
•••
شش هفته بعد هم زمان با سالگرد انقلاب ۱۶ اكتبر ملي پوشان روسيه وارد تفليس شدند تا در چارچوب رقابت هاي مقدماتي يورو ۲۰۰۴ مقابل گرجستان صف آرايي كنند اما با خرابي نورافكن ها در بين دو نيمه بازي نيمه كاره ماند. با توجه به سابقه ذهني منفي بين دولت ملت روس ها بلافاصله حرف از توطئه به ميان آوردند و توپ را به زمين حريف گرجي انداختند. والري دراگانف معاون فدراسيون فوتبال روسيه (RFU) كه همراه تيم بود، صريحاً گفت: «من دوست دارم خراب شدن نورافكن ها را باور كنم اما واقعيت هايي وجود دارند كه مانعم مي شوند. اگر اين خرابكاري بخشي از يك برنامه بوده باشد ماجرا چيز ديگري مي شود و عواقب وخيمي براي ميزبان خواهد داشت. »
از طرف ديگر گرجي ها مدعي شدند بازيكنان روسي به هنگام نواخته شدن سرود ملي گرجستان پشت خود را به جايگاه ورزشگاه كه شوارد نادزه در آن نشسته بود، كرده اند و سوت زدن تماشاگران گرجي به هنگام اجراي سرود ملي روسيه و همچنين كتك زدن سرمربي تيم ملي اين كشور در خاموشي بين دو نيمه در واكنش به اقدام اهانت آميز نخستين بوده است.
هيچ يك از طرفين نتوانستند حرفشان را ثابت كنند اما اظهارات وزير كشور گرجستان «كوبا نارچماشويلي» حكايت از پذيرش نسبي بحث خرابكاري در استاديوم داشت: «ژنراتورهاي اضطراري هم از دور خارج شده بودند، پس احتمال خرابكاري در بازي وجود داشته است. »
البته او با اين حرف ها مي خواست نشان دهد يك ميزبان با شرافت و با آبروي خود بازي نمي كند و كار، كار خرابكاران اجنبي است. با گذشت چند ماه از آن حوادث و درست در گيرودار جنگ عراق، بعضي تحليلگران كه احتمال برخورد نظامي ميان روسيه و گرجستان را بررسي مي كردند شواهد قابل اعتنايي يافتند. ظاهراً دولت روسيه حمايت هاي عمومي گسترده اي براي برخورد با گرجستان يافته بود. به طوري كه روزنامه پرتيراژ «كرود» چاپ مسكو هم زمان با ورود نظاميان آمريكا به عراق چنين تيتر زد: «صدام را با شوارد نادزه معاوضه كنيد!» گرجستان در مقابل اين را اتهام مطرح كرد كه روسيه سعي دارد جدايي طلبان ايالت «آبخازستان» در غرب گرجستان را تقويت نمايد. بدين ترتيب تنش بين دو ملت بار ديگر بالا گرفت و اين در حالي بود كه دوماي روسيه نگراني خود از افزايش حضور نظامي آمريكا در گرجستان را رسماً اظهار داشته بود: «برداشتن گام هايي براي برهم زدن توازن نيرو در قفقاز شمالي براي رهبر گرجستان گران تمام خواهد شد و رابطه خوب همسايگي «روسي ـ گرجي» را خدشه دار خواهد ساخت. »
در همان حال عده اي از سياستمداران روس گرجستان را چيزي فراتر از يك فريب خورده آمريكا مي دانستند چنانكه به ثبت راداري هواپيماهاي جاسوسي آمريكا در منطقه مرزي «روسيه ـ گرجستان» اشاره داشتند. «آناتولي چخوف» عضو دوما حتي گرجستان را پايگاه دشمن خطاب كرد: «امنيت ملي روسيه به خطر افتاده و عامل اصلي گرجستان است كه طي گسترش حضور نظامي آمريكا در عراق و منطقه زمين بازي جديد آنها شده است. »
•••
در چنين حال و هوايي دو كشور بار ديگر در زمين فوتبال روياروي هم قرار گرفتند. ميداني كه حكم يك جدال مستقيم به دنبال جنگ هاي رواني گذشته را داشت. صرفنظر از بازي سياست، گرجستان مي خواست از اعتبار ميزباني مخدوش شده اش و همچنين اعتبار فوتبال ملي اش كه از سه بازي نخست تنها يك امتياز به دست آورده بود دفاع كند.
ابتدا قرار بود بازي به دستور يوفا پشت درهاي بسته برگزار شود زيرا ماه پيش از آن به هنگام مسابقه گرجستان ـ ايرلند در استاديوم دينامو يك چاقو به سمت كوين كيلبين هافبك ايرلندي پرتاب شده بود.
با شكايت گرجستان يوفا حاضر شد جواز فروش يازده هزار بليت را صادر كند اما با قيد اينكه به هيچ عنوان نبايد بليت اضافي فروخته شود. ضمن اينكه گرجستان بايد ۵۳ هزار يورو به عنوان غرامت پرداخت مي كرد كه رقمي بي سابقه در سطح نازل فوتبال گرجي قلمداد مي شد.
سفارت روسيه در تفليس پيش از مسابقه اعلام كرد هواداران روسي هيچ تقاضايي براي رواديد نكرده اند اما «واختان تاتوناشويلي» رئيس فدراسيون فوتبال گرجستان با چشم بستن بر اتفاقاتي كه قبلاً در استاديوم تفليس روي داده بود گفت كه هيچ جايي براي نگراني وجود ندارد زيرا سه هزار افسر پليس امنيت مسابقه را تأمين مي كنند: «گرجستان امنيت بازي را با بالاترين استاندارد تضمين خواهد كرد و هر كاري خواهد كرد تا از بروز مشكلاتي در آينده جلوگيري به عمل آورد. »
رئيس گرجي در حالي كه سعي مي كرد حداكثر احترامات را براي طرف روسي قائل شود حتي مژده داد كه: «روسي ها در تفليس با آغوش باز پذيرفته خواهند شد!» ظاهراً براي «تاتوناشويلي» اينكه گرجستان عليرغم بهره مندي از استعدادهايي بزرگ هرگز به يك تورنمنت بين المللي معتبر راه نيافته اهميتي فراتر از درگيري سياسي اين كشور با روسيه داشت.
ستاره هاي گرجي چند زماني است كه خود را در سطح اروپا مطرح ساخته اند. بهترين نمونه ها «شوتا آرولادزه» هافبك گلاسكو رنجرز، «كاخا كالادزه» مدافع ميلان، «تيموري كتسبايا» مهاجم پيشين نيوكاسل و گئورگي كينكيلادزه هستند.
طي سال هاي اخير اين چهره ها اعتباري براي فوتبال گرجستان كه سال هاي سال سمبلش ديناموتفليس بوده است دست و پا كرده اند. «تيمور كتسبايا» در نيوكاسل به خاطر نبوغش به «بچه جن» مشهور بود و «كاخا كالادزه» براي دو فصل عضوي ثابت از ميلان ايتاليا محسوب مي شده و اگر مصدوميت اجازه مي داد مسلماً او مي توانست همراه روسونري در فينال ليگ قهرمانان پاي گذارد. جالب اينجاست كه كالادزه در پاسخ به اتهام روس ها مبني بر حمايت گرجي ها از تروريست هاي چچن با اشاره به از دست دادن برادرش در يك گروگان گيري و جريان سوءقصد به شواردنادزه گفته بود كه ما خود قرباني تروريسم هستيم.
اما در حالي كه نژاد گرجي همواره سمبل استشراق اروپاييان بوده است و آنها اين نژاد را معيار زيبايي قلمداد كرده اند نه تنها او و ساير لژيونرهاي گرجي نشاني از زيبايي فرض شده ندارند بلكه زشتي رفتار هواداران گرجي نيز مايه دلسردي اروپاييان شده است. حركات خارج از شأن اين تماشاگران پس از حوادث بازي «گرجستان ـ ايرلند» به شكلي كاملاً منفي در رسانه هاي انگليسي زبان بازتاب يافت و يكي از مقاله نويسان گاردين بي اطلاع از مبدا نژادي و فرهنگي گرجي ها واژه «توحش شرقي» را در مورد آنها به كار برد. چند سال پيش كه انگلستان و گرجستان در بازي هاي مقدماتي يورو ۲۰۰۰ هم گروه شده بودند، اين گرجي ها بودند كه از رفتار هوليگان هاي كم تعداد انگليسي به ستوه آمده بودند و حالا قضيه كاملاً عكس شده است. در آن موقع تيم ملي ارمنستان مجموعه قدرتمندي بود كه حتي سبب هراس ملي پوشان انگلستان مي شد ولي امروز گرجي ها با داشتن ستاره هاي بلندآوازه تر از قبل ضعيف تر به نظر مي آيند و همين عامل در تناقض با انتظارات مردم از تيم ملي كشورشان ـ كه تقابل با روسيه به شدت گرفتن اين خواسته ها كمك مي كند ـ سبب دامن زده شدن به واكنش هاي جنجالي تماشاگران گرجي مي شود. در حقيقت دو سال از آخرين پيروزي ملي با ارزش گرجستان مي گذرد و «الكساندر شيوادزه» سرمربي چند ساله تيم در زمستان گذشته به دنبال تساوي بي ارزش گرجستان در يك ديدار دوستانه خانگي مقابل مولداوي بركنار شد تا ايوو شوشاك جاي او را بر صندلي داغ مربيگري بگيرد.
از طرف ديگر روسيه اگر چه به عنوان قدرت اصلي گروه اما در حقيقت زخم خورده از نتايج ضعيف جام جهاني و به خصوص شكست مقابل ژاپن پاي به ميدان تفليس گذارد و در نهايت با پرتاب سنگ و بطري بدرقه شد.
گرجستان يك ـ روسيه صفر
بالاخره بازي موعود فرا رسيد و درگيري هاي لفظي روس ها و گرجستان به ميدان فوتبال كشيده شد. گرجستان كه امتياز ميزباني را در اختيار داشت به هيچ وجه علاقه مند نبود كه بازنده ميدان فوتبال باشد. به همين دليل يازده هزار نفر تماشاگر پر سروصداي گرجي به ورزشگاه تفليس ريختند تا در فضايي متفاوت با سال هاي اتحاد در شوروي سابق با بازيكنان روسي مثل يك دشمن برخورد كنند.
روس هاي مغرور كه فكر مي كردند گرجستان حريف آنها نيست فرصت هاي زيادي را از دست دادند، اما مالخاز آساتياني مهاجم گرجستان در دقيقه ۱۲ تنها گل بازي را به ثمر رساند تا روس ها در نزديكي سوئيس شكست تلخ و دور از انتظاري را در كارنامه ببينند. آنها براي رسيدن به سوئيس به اين برد نياز داشتند و حال بايد تا بازي بعد صبر پيشه كنند.
منبع: Soccernet
گازايف مربي تيم ملي روسيه نگران روزهاي آتي است