در كمين ناشران مشهور
اكبر قنبري اسبش را زين كرده تا نگاه معاصر را به يكي از مهمترين ناشران كتاب هاي تخصصي در حوزه فلسفه، دين شناسي و جامعه شناسي تبديل كند. معلوم نيست بايد از كناره گيري قنبري، از مسئوليتي كه در مجله نقد و نظر داشت، ابراز تاسف كنيم، يا خشنود باشيم كه توانسته است محفلي از انديشمندان سرزمين ما را در انتشارات نگاه معاصر گرد هم بياورد. مصطفي ملكيان، حسين بشيريه و سيد جواد طباطبايي نام هاي آشناي نگاه معاصرند. نام هايي كه هر كدام شان مي توانند اعتبار كافي را براي يك بنگاه انتشاراتي فراهم كنند.
«نامه به يك كشيش» يكي از تازه هاي نگاه معاصر است. اين كتاب كه حاصل تاملات سيمون وي عارف و معلم فلسفه فرانسوي است را فروزان راسخي ترجمه كرده است. ملكيان هم مقدمه اي بر اين كتاب نگاشته است كه مي تواند به تنهايي در قالب يك رساله منتشر شود. گويا آشنايي راسخي با افكار سيمون وي هم حاصل ارجاعات ملكيان به آراي او بوده است. سيمون وي سال هاي بسياري از عمرش را در دوران جنگ هاي جهاني به سر برد و تبار يهودي اش نيز باعث شده بود رنج و درد هم كيشانش در دوران جنگ را با تمام وجود حس كند. تجربيات عرفاني او عمق و لطافتي به زبانش بخشيده است كه مي توان آثار او را با نوشته هاي آگوستين قديس مقايسه كرد. نامه به يك كشيش، بازتابنده صداقت انسان مومني است كه تمام زندگي اش در طلب عشق به خداوند و انسان ها سر شده است. از اين روست كه بر دل مي نشيند و كهنه نمي شود.
|
|
اثر ديگري كه نگاه معاصر روانه بازار كرده، فلسفه اگزيستانسياليسم گابريل مارسل به ترجمه شهلا اسلامي است. اگزيستانسياليسم در كشور، با ژان پل سارتر آغاز شده و با هايدگر ادامه پيدا كرده است. در صورتي كه معناهاي متفاوت اين واژه در فرهنگ غربي، حالا ديگر چنان گسترده شده اند كه محدود به افكار اين دو انديشمند نمي شوند. روايت مارسل از اگزيستانسياليسم را بايد در طبقه اي مستقل از آنچه سارتر و هايدگر مي گويند جاي داد. مارسل را اگزيستانسياليست خداباور ناميده اند، گرچه او خود هيچگاه چنين صفتي را براي خود نپسنديد (همان گونه همتاي آلماني اش از واژه اگزيستانسياليسم گريزان بود.) به هر حال تاثير گابريل مارسل بر كلام و الهيات جديد مسيحي به حدي است كه مي توان او را يكي از پدران معنوي نسل جديد متالهان مسيحي به شمار آورد.
يوداش تادوش كروسينسكي، باني كتاب ديگر نگاه معاصر است. او يك راهب يسوعي لهستاني بوده كه از مبلغان مسيحي مقيم اصفهان بوده است. او هم مانند همه مبلغان مذهبي در كشورما اقدام به تنظيم گزارش هايي از اوضاع محل ماموريت خويش كرده است و از اين روست كه نوشته هاي او تبديل به اثري قابل استناد در مورد واقعه يورش افغانان به اصفهان شده است. مهمترين نكته اي كه در خلال مطالعه چنين كتاب هايي به دست مي آيند اين است كه مخاطب مي تواند از طريق آنها و مقايسه شان با آثار مشابهي كه توسط نويسندگان ايراني آن دوران ها نگاشته شده است، اختلافات فرهنگي و فكري ميان ساكنان شرق زمين و صاحبان مغرب زمين را درك كند. به اين نكته هم بايد توجه داشت كه چنين كتاب هايي صرفاً به حوزه تاريخ تعلق ندارند، بلكه مي توانند موضوعات فراواني براي پژوهش در حوزه انديشه سياسي فراهم كنند. اين كتاب را سيد جواد طباطبايي بازنويسي كرده است.
روح آيين پروتستان به ترجمه فريبرز مجيدي و در باب هستي و ذات توماس آكوئيناس به ترجمه فروزان راسخي هم از ديگر كتاب هاي جديد نگاه معاصرند.
كاسترو در آرويج
حالا ديگر ريش و كلاه كاسترو كه زماني از كفر ابليس هم مشهورتر بود، مي رود كه به موزه تاريخ انديشه سياسي سپرده شود. كوباي كاسترو با بحران هاي شديدي مواجه است. مشكلات اقتصادي، تحريم هاي گسترده، از هم گسيختگي اجتماعي و موضوعاتي از اين دست كار را بر سياستمدار و سخنران چيره دستي كه در دسامبر ۱۹۵۶ به همراه دوستانش براي مبارزه با رژيم باتيستا وارد كوبا شده بود، دشوار ساخته است. اي كاش شرايط امروز هم مثل همان سال ها بود. اي كاش هشتاد و دو نفري كه با كشتي گرانما به كوبا آمده بودند تا مقدمات يكي از تاثيرگذارترين انقلاب هاي قرن بيستم را در آن فراهم كنند، مي توانستند مطابق وعده هايشان آرمان هاي سوسياليسم را بر دوزخ امپرياليسم چيره كنند.
«فيدل اينجاست»، مجموعه اي از سخنراني هاي كاسترو پس از واقعه ۱۱ سپتامبر است كه به مناسبت هاي مختلف ايراد شده است. كاسترو در اين سخنراني ها به بيان مشكلات كشورهاي توسعه نيافته مي پردازد و درباره حركت آهسته سرمايه داري به سوي توحش و جنگ هشدار مي دهد. شايد براي خوانندگان كتاب هاي سياسي در ايران بد نباشد كه بعد از صرف مقادير معتنابهي از نوشته هاي نوام چامسكي مخالف خوان، كمي هم كاسترو بخوانند تا بفهمند آرمانگرايان قرن بيستمي در جهان قرن جديد چه مي كنند. فيدل اينجاست را نشر آرويج منتشر كرده است.
بازهم شريعتي
«چهره نگاري سياسي شريعتي؛ آرمانگراي اسلامي» پژوهشي است در حوزه شريعتي شناسي كه بيشتر وجهه سياسي او را مدنظر دارد. گرچه بنا به ضرورت به جنبه هاي ديگر شخصيتي و فكري او نيز پرداخته است. مهمتر اينكه، چهره نگاري سياسي شريعتي خوانندگانش را قادر مي سازد كه به درك بهتر اوضاع سياسي و فرهنگي ايران آن سال ها دست پيدا كنند. برخي از علاقه مندان افكار شريعتي معتقدند كه جامعه فكري ايراني هنوز هم به خوبي انديشه هاي شريعتي را هضم نكرده است و با متهم كردن او به ايدئولوژيك كردن دين به سادگي از كنار او گذشته است. شايد انتشار كتاب هاي تحقيقي كه ديگر ياد گرفته اند از مرثيه نامه ها فراتر بروند پاسخي به اين دغدغه شريعتي دوستان باشد. اين كتاب را علي رهنما نگاشته، مجيد نكودست ترجمه كرده و انتشارات حسينيه ارشاد منتشر كرده است.