باغ هاي تهران
انتهاي زندگي
مصوبه شوراي شهر تهران و وجود تسهيلات مالي براي نگهداري باغ هاي تهران انگيزه اي براي ماندگاري اندك باغ هاي تهران است
|
|
مينا شهني
تبر مي آيد، درخت مي لرزد، زمين مي ماند از حركت؛ قبراق به كار خويش مشغول است، آمده است سروها و چنارها را به ضرب زور بر زمين افكند. سال ها مي گذرد، درخت ها رفته رفته محو مي شوند و در شهرها و باغ ها به نفع آپارتمان از بين مي روند و درختان همه مجبور به عقب نشيني مي شوند.
نگهداري از باغ كار مشكلي است، باغبان ما ديگر توان نگهداري از درختان را ندارد، درختان و باغي كه پولش زيباتر است از زيبايي باغ. اينجاست كه باغبان هزار بار وسوسه مي شود.
باغ ها به پول و بعدتر به آپارتمان هايي براي زندگي تبديل مي شوند. ديگر جايي براي زندگي نيست، شهر، نفس نمي كشد و همه به خاطر مي آورند روزي روزگاري درختان، ريه هاي تنفسي شهر بودند و حالا شهر با ريه هاي ناتوان و اندكش به سختي نفس مي كشد. هنوز تكه باغ هايي اين ور و آن ور شهر مانده اند، پس بايد به حفظ همين تكه هاي پراكنده پرداخت. حالا همه دنبال يك راهكار هستند. شايد با مصوبه شوراي شهر تهران و وجود تسهيلات مالي براي نگهداري باغ هاي تهران انگيزه اي براي ماندگاري اندك باغ هاي تهران به وجود آيد. نظر شوراي شهر اين است كه نه تنها هيچ باغ و فضاي سبزي از بين نرود، بلكه تسهيلاتي براي صاحبان باغ ها به وجود آيد كه نگهداري باغ به صرفه باشد. بيشتر باغبان ها و صاحبان باغ ها از اينكه نگهداري باغ هيچ سود مالي اي براي آنها به همراه ندارد از حفظ و نگهداري باغ ها خودداري مي كنند. سال هاست كه جنجال بر سر حفظ باغ ها و محيط زيست در گرفته است هر چند كه تاكنون اقدام جدي براي جلوگيري از نابودي باغ ها صورت نگرفته است.
سرگرداني پرونده هاي زيست محيطي
فقدان دادگاه هاي ويژه رسيدگي به جرايم زيست محيطي و كارشناسان رسمي دادگستري با تخصص محيط زيست از جمله چالش هاي حقوق محيط زيست ايران است. هما صالحي، مستشار حوزه معاونت تحقيقات قوه قضاييه مهم ترين علل تخريب محيط زيست ايران را در ناآگاهي و كم آگاهي مردم، فقر مالي و فرهنگي، رشد بي رويه جمعيت و شهرنشيني و سوءاستفاده سودجويان مي داند.
صالحي مي گويد: در حالي كه در بسياري از موارد هم قانون داريم و هم دستگاه هاي متولي براي حفظ محيط زيست تلاش مي كنند باز هم با معضلات متعددي روبه رو هستيم چون صرف قوانين حقوقي الزام آور را نمي توانيم ضامن اجراي قوي بدانيم. »
اين مستشار معتقد است كه در كشور ما آنطور كه شايسته است در عمل به محيط زيست بهايي داده نمي شود كه اين امر بيش از هر چيز ناشي از باورهاي نادرست جامعه به ارزش هاي محيط زيست است.
وي با اشاره به اينكه تنها اعمال مجازات كافي نيست و براي ارتقاي باورها و فرهنگ عمومي جامعه بايد به آموزش و اطلاع رساني روي آورد تأكيد مي كند: بسياري از قوانين ما نيز نيازمند تغييرات ساختاري است، استفاده از جايگزين ها كه امروزه در دنيا نيز مرسوم شده يكي از تغييرات است به طوري كه در بسياري از موارد مي توان به جاي جزاي نقدي مجرم را به عمل واداشت. مثلاً به جاي پرداخت جريمه در ازاي قطع درخت مي توان او را به كاشت تعداد مشخصي نهال و نگهداري و مراقبت از آن وادار كرد كه به مراتب اثرات آن پايدارتر و مفيدتر خواهد بود. صالحي در ادامه با اشاره به ضرورت جرم زدايي و قضازدايي در بسياري از مسائل محيط زيست مي افزايد: «من معتقدم براي جلوگيري از تراكم كار دستگاه قضايي بهتر است رسيدگي به تخلفات كوچك و كم اهميت به سازمان حفاظت محيط زيست و منابع طبيعي واگذار شود و حتي به مأموران آن سازمان ها كه ضابطان دستگاه قضايي محسوب مي شوند، مانند افسران راهنمايي و رانندگي اجازه صدور برگ جريمه داده شود. »
بي مهري به باغ ها
به نظر مي رسد ما در زمينه محيط زيست با فقر فرهنگي روبه رو هستيم. بيشتر مردم با يك تكه باغ همان رفتاري را دارند كه با يك تكه زمين باير. خريد و فروش باغ ها براي ساختمان سازي يكي از بزرگ ترين معضلاتي است كه باغ هاي موجود با آن دست و پنجه نرم كرده اند. رشد روزافزون شهرها به خصوص در ۲ دهه اخير باعث شد باغ هايي كه عموماً در حاشيه شهرها قرار داشته اند آسيب ببينند. اين باغ ها در واقع محلي براي تفريح و استراحت به دور از غوغا و هياهوي شهر بوده اند. با گذشت سال هايي نه چندان زياد در اطراف اين باغ شهر رشد و توسعه پيدا كرد و باغ ها با مساحت هايي چشمگير مورد توجه انبوه سازان مسكن قرار گرفت. بسياري از اين باغ هاي كوچك و بزرگ در اين سال ها مورد هجوم قرار گرفت و بي آنكه كسي صداي قطع درختان را بشنود آرام آرام از بين رفتند. همان شب ها كه شهر سرتاسر در خواب آرام بود و درختان باغ ها را نيز دست باد نوازش ملايمي مي داد صداي چرخ هاي تانكرها درختان باغ را به پچ پچ واداشت. تانكرها نزديك تر شد درختان سر به هم آوردند و در گوش هم به نرمي سخن گفتند. صداي پرسش ها پيچيد. «اين وقت شب صداي عجيب چرا سكوت را مي شكند؟» آرامش شب با جدال گل و لاي و لاستيك شكست. صداي شرشري آرام و ملايم در گوش ها پيچيد اما صداي شرشر آب نبود؛ آرام آرام گازوئيل پاي درختان باغ ريختند. مقاومت بي فايده بود. درخت كه ريشه در خاك داشت پاي فرار كجا مي توانست داشته باشد. شب هاي بعد و بعدتر هم اين حكايت تكرار شد هر شب پاي درختان سر به فلك كشيده باغ گازوئيل و نفت ريختند. صبوري درختان آزارشان نداد. با صداي بلند سكوت باغ را شكستند و ريشه درختان را خشك و خشك تر كردند.
شاخ و برگ هاي درختان كو به كو، برزن به برزن از آن بالاي شهر پي باغبان پير مي گشت، صداي باغبان اما هرگز به گوش نرسيد. صداي گام هاي باغبان انگار گم شده بود در شلوغي و هياهوي شهر بزرگ. درختان نمي خواستند باور كنند كه دست نوازشگر باغبان ديگر تنه هاشان را نوازش نمي كند و شاخ و برگ اضافه شان را به مهر از بن نمي كند.
باغبان اما به جايي ديگر رفت مي خواست خاطره باغ را به جايي چال كند كه ديگر هرگز در خاطرش يادي از درختان نماند. نمي توانست باور كند كه فرزندان «آقا» به همين راحتي باغ را به يك دلال فروخته اند. براي باغبان خيلي سخت بود كه باور كند فقط زمين باغ رافروخته اند و خريدار به صراحت گفته كه درختان باغ را نياز ندارد و از ريشه مي خشكاند و تنه هاشان را مي فروشد. دست واحسرتاي باغبان بر زانوانش مي خورد و پشتش تير مي كشد از درد. انگار سال ها از عمرش به يك چشم به هم زدن گذشت، انگار يك باره پير و پيرتر شد. چيزي درونش شكست، زانوانش لرزيد، پشتش خم شد، نشست و گريست. صداي گريه اش را درختان نشنيدند از بس كه مست بودند از هواي بهار و بوي گل و شكوفه. همان موقع باغبان را مجبور كردند اثاثه مختصري را كه در اتاق كوچكش داشت جمع كند و برود.
دغدغه باغبان چند پتو و چند تكه ظرف و يك دست رختخواب نبود كه بردارد ببرد يا نبرد. دغدغه باغبان فرداي درخت بود. ميوه هاي امسال و هرس درختان و زدودن علف هاي هرز. دغدغه باغبان دغدغه مالك قبلي و مالك فعلي نبود. باغبان براي آخرين بار نگاهي به درختان انداخت، به صداي برگ هاشان گوش داد و پشت به درختان رو به هياهوي شهر بي خداحافظي با اشك و حسرت رفت و رفت. . . مدتي بعد از باغ بزرگ فقط يك خاطره ماند و صداي اين خاطره گاهي از ميان درها و ميزهاي چوبي با جيرجيري آرام و آهسته به گوش مي رسيد حالا باغ فقط در خاطره هاي پراكنده اي بود كه اين گوشه و آن گوشه دنيا پراكنده شده اند.
|