بوندس ليگا با (۶۸/۲) گل در هر بازي بالاتر از ليگ برتر انگليس (۶۳/۲) لاليگاي اسپانيا (۶۲/۲) سري A ايتاليا (۵۸/۲) و ليگ اول فرانسه (۲/۲) است
بايرن در حالي جشن زودهنگام قهرماني را ترتيب داد كه به نظر مي رسد دوره اقتدار اروپايي اش به سر آمده
اولي هسه ليشتن برگر
ترجمه: مهدي طاهري
چند هفته قبل كه سري به صندوق نامه هاي الكترونيكي زده بودم با پيغامي شماتت بار مواجه شدم كه مي گفت:
«اين شرم آور است كه فوتبال آلمان هيچ جذابيتي در درون و بيرون ميدان ندارد.» اين هشداري بود تا مرا به فكر وادارد. آيا فوتبال ما واقعاً بي جاذبه است؟ هيجان؟ خب در اين زمينه ما حرف هاي زيادي براي گفتن داريم.
سال گذشته، تكليف قهرمان تا آخرين ربع ساعت بوندس ليگا مشخص نشد. در سال ۲۰۰۱ وضع از اين هم جالب تر بود و بايرن مونيخ در وقت هاي اضافه آخرين بازي فصل قهرمان شد. به عقب تر برويم. سال ۲۰۰۰ لوركوزن با تفاضل هفت گل نسبت به تيم دوم تا هجده دقيقه مانده به پايان فصل فاتح بوندس ليگا محسوب مي شد اما...
سال پيش از آن در ۱۹۹۹ موقعيت سومين تيم سقوط كننده به بوندس ليگاي ۲ طي ۹۰۰ ثانيه پاياني فصل ۵ بار دست به دست شد و در نهايت فرانكفورت با سه گلي كه بعد از دقيقه ۸۰ به ثمر رساند از سقوط نجات يافت. گيج شديد! نه؟ اما ممكن است هيجان دقيقاً همان جذابيت نباشد. شايد گل هاي فراوان جذاب تر باشند. آن وقت بايد اعتراف كرد كه بوندس ليگا به مشكل برخورده زيرا در اين فصل در مجموع ۸۲۱ گل به ثبت رسيده كه ۶۲ گل كمتر از ركورد فصل پيش است. با اين وجود وقتي به ميانگين گل ها نگاه مي كنيم بوندس ليگا را با (۶۸/۲) گل در هر بازي بالاتر از ليگ برتر انگلستان
(۶۳/۲)، لاليگاي اسپانيا (۶۲/۲)، سري A ايتاليا (۵۸/۲) و ليگ اول فرانسه (۲/۲) مي بينيم. در حقيقت در ۱۳ سال اخير بوندس ليگا از نظر ميانگين گل در هر بازي سرتر از چهار ليگ معتبر ديگر بوده است. البته من وقتي به چنين نكاتي اشاره مي كنم منظورم اين نيست كه شما بايد به آلمان نقل مكان كنيد و با صدايي دورگه سرود مشهور «ما هرگز تنها نخواهيم ماند» را بخوانيد. من فقط مي خواستم آمارهاي فوق را مقدمه اي قرار دهم براي داستاني كه مي خواهم در مورد فقدان ناگهاني جذابيت هاي فوتبال آلمان در فصل ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۲ تعريف نمايم. فقط هواداران نيستند كه خود را بابت هزينه بليت مغبون مي دانند. در واقع تنها ۳ باشگاه اين فصل كاملاً خشنود بودند:
۱ ـ اشتوتگارت (به خاطر اينكه به ليگ قهرمانان رسيد. البته با لشگري از كادر فني كه هنوز دستمزدشان پرداخت نشده)
۲ ـ هامبورگ (به خاطر اينكه به موقع مربي اش را تعويض كرد تا از وضعيت سقوط در نيمه ماه نوامبر سال گذشته به جام يوفا راه يابد)
۳ ـ بوخوم (به خاطر اينكه براي نخستين بار در طول تاريخش توانست به جمع صدرنشينان جدول راه يابد و در نهايت با رتبه قابل توجه نهم به كار خود پايان دهد. )
حتي تيم هايي كه با پايان گرفتن بوندس ليگاي ۱ جشن برپا كردند به معناي واقعي موفق نبودند: «بايرن در حالي جشن زودهنگام قهرماني را ترتيب داد كه به نظر مي رسد دوره اقتدار اروپايي اش به سر آمده. لوركوزن و كايزرسلاوترن فصلي را سپري كردند كه به هيچ وجه بازتاب دهنده خواسته ها و توانايي هايشان نبود، هانوور كه در معرض سقوط قرار داشت بازي هاي خارج از خانه را به طرزي باورنكردني يكي پس از ديگري برد، مونشن گلادباخ كه با مصدوميت ها اشباع شده، با مربي مورد علاقه اش هانس مدير خداحافظي كرده در حالي كه احتمالاً از خدمات ميكائيل فورسل بازيكن قرضي چلسي نيز محروم خواهد شد.
|
|
در مورد يك سري ديگر از باشگاه ها نيز نمي توان گفت عملكردشان الزاماً بد بوده است. برمن و هرتا و به خصوص دورتموند و شالكه ثابت كردند كه پول زياد و استعدادهاي درخشان براي ربودن قلب ها كافي نيست. خب. ولي جذابيت كجاست؟ به شما خواهم گفت: در دسته دوم! احتمالاً مطلع شده ايد كه فرانكفورت همراه فرايبور و كلن مستقيماً، بدون برگزاري بازي حذفي، به بوندس ليگاي ۱ صعود كرده. اما مي دانم كه ممكن است بعضي از شما با جزئيات آشنا نباشيد و در اينجا جزئياتي از يك درام فوتبال نه چندان دوست داشتني مي آورم. چهار بازي مانده به پايان فصل اخير بوندس ليگاي ،۲ فرانكفورت و ماينز در امتيازات برابر بودند و فورث سه امتياز پايين تر از آنها بود.
اين سه تيم يك رقابت نفس گير را براي كسب مقام سوم ليگ دسته دوم آغاز كردند. در ۴ مه، فورث در خارج از خانه پيروز شد و سپس ماينز با گل دقيقه ۸۹ بنيامين آئور فرانكفورت را شكست داد. حالا ماينز تيم سوم بود و فورث و فرانكفورت در مكان هاي بعدي ايستاده بودند.
هفته بعد دو تيم تعقيب كننده ماينز به پيروزي رسيدند و اين تيم به خانه آهلن در حال سقوط سفر كرد. آنها ابتدا دو گل از ميزبان عقب افتادند. اما سه گل زدند و تا ۲۶ ثانيه مانده به پايان وقت قانوني جلو بودند كه زپك مهاجم آهلن توپ را از بالاي سر دروازه بان ماينز به درون دروازه انداخت. دو دقيقه بعد در دقيقه (۳۶: ۹۱) هم تيمي او چيكينيو با يك ضربه سر آهلن را به پيروزي رساند. با اين نتيجه ماينز، فرانكفورت و فورث در امتيازات برابر شدند و تنها به خاطر تفاضل گل در بازي هاي مستقيمشان رتبه بندي گشتند. دو هفته مانده به پايان، اين بار فورث بود كه نتوانست برنده شود و در عوض فرانكفورت و ماينز با نتايج پرگل پيروز شدند. حالا فرانكفورت با دو تيم صدرنشين همسايه شده بود. آنها ۵۳ گل زده و ۳۰ گل خورده در كارنامه داشتند در حالي كه ماينز با ۶۰ گل زده و ۳۸ خورده تنها با يك تفاضل گل اختلاف، در جاي چهارم ايستاد. البته اگر تفاضل دو تيم مساوي مي شد آن گاه ماينز كه تعداد گل هاي زده بيشتري داشت در مكان بالاتري مي ايستاد. در آخرين روز فصل (۲۵ مه) فرانكفورت ۳ بر يك از رئوتلينگن گذشت و همزمان ماينز دو بر صفر از براونشويگ پيش افتاد آن هم با دو گل بنيامين آئور. صعود فرانكفورت به خاطر يك تفاضل گل بيشتر قطعي به نظر مي رسيد كه ناگهان بنيامين آئور ۲ گل ديگر براي ماينز به ثمر رساند و در كمال ناباوري رئوتلينگن كار را در شهر فرانكفورت به تساوي ۳ ـ ۳ كشاند.
ناگهان فرانكفورت خود را در شرايطي ديد كه بايد ۴ گل به ثمر مي رساند تا دوباره سر جاي اولش بازگردد. از سوي ديگر مردان ماينز چند فرصت مسلم براي افزايش تعداد گل هايشان را از دست دادند غافل از اينكه در ده دقيقه پاياني چه اتفاقاتي قرار است رخ دهد. براونشويگ با يك گل مسخره و بي معني در دقيقه ۸۰ قفل دروازه ماينز را شكست اما فرانكفورتي ها در ديگر ميدان هنوز به سه گل ظرف ده دقيقه نياز داشتند. در دقيقه ۸۳ با كاري دياكتيه سيه چرده فرانكفورت را ۴ ـ ۳ پيش انداخت و وقتي ساعت استاديوم به عدد (۳۱: ۸۹) رسيد همين بازيكن پنجمين گل را هم وارد دروازه حريف كرد. اما از براونشويگ چه خبر؟
با پايان گرفتن بازي و تثبيت پيروزي ۴ بر يك براي ماينز، بازيكنان اين تيم گرد مردي كه با موبايل از شهر فرانكفورت خبر مي گرفت حلقه زدند. آن مرد همانطور كه گوشي موبايل را به صورت چسبانده بود خبر داد كه فرانكفورتي ها در دقيقه دوم وقت اضافه صاحب يك ضربه كرنر شده اند. توپ سانتر شد و آلكساندر شور به هر شكلي بود توپ را از دروازه بان حريف عبور داد و ساعت ورزشگاه روي (۳۲: ۹۲) متوقف شد. فرانكفورت ۶ ـ رئوتلينگن ۳. خودتان ظاهر مبهوت ماينزي ها و شادي ديوانه وار فرانكفورتي ها را تجسم كنيد. باور كنيد لحظه جذابي بود. چقدر خنده دار، چقدر گريه دار، چقدر مسخره، چقدر پرهيجان.