شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۶۵- May, 31, 2003
داستان غير سرراست
بوندس ليگا با (۶۸/۲) گل در هر بازي بالاتر از ليگ برتر انگليس (۶۳/۲) لاليگاي اسپانيا (۶۲/۲) سري A ايتاليا (۵۸/۲) و ليگ اول فرانسه (۲/۲) است
بايرن در حالي جشن زودهنگام قهرماني را ترتيب داد كه به نظر مي رسد دوره اقتدار اروپايي اش به سر آمده
اولي هسه ليشتن برگر
013745.jpg

ترجمه: مهدي طاهري
چند هفته قبل كه سري به صندوق نامه هاي الكترونيكي زده بودم با پيغامي شماتت بار مواجه شدم كه مي گفت:
«اين شرم آور است كه فوتبال آلمان هيچ جذابيتي در درون و بيرون ميدان ندارد.» اين هشداري بود تا مرا به فكر وادارد. آيا فوتبال ما واقعاً بي جاذبه است؟ هيجان؟ خب در اين زمينه ما حرف هاي زيادي براي گفتن داريم.
سال گذشته، تكليف قهرمان تا آخرين ربع ساعت بوندس ليگا مشخص نشد. در سال ۲۰۰۱ وضع از اين هم جالب تر بود و بايرن مونيخ در وقت هاي اضافه آخرين بازي فصل قهرمان شد. به عقب تر برويم. سال ۲۰۰۰ لوركوزن با تفاضل هفت گل نسبت به تيم دوم تا هجده دقيقه مانده به پايان فصل فاتح بوندس ليگا محسوب مي شد اما...
سال پيش از آن در ۱۹۹۹ موقعيت سومين تيم سقوط كننده به بوندس ليگاي ۲ طي ۹۰۰ ثانيه پاياني فصل ۵ بار دست به دست شد و در نهايت فرانكفورت با سه گلي كه بعد از دقيقه ۸۰ به ثمر رساند از سقوط نجات يافت. گيج شديد! نه؟ اما ممكن است هيجان دقيقاً همان جذابيت نباشد. شايد گل هاي فراوان جذاب تر باشند. آن وقت بايد اعتراف كرد كه بوندس ليگا به مشكل برخورده زيرا در اين فصل در مجموع ۸۲۱ گل به ثبت رسيده كه ۶۲ گل كمتر از ركورد فصل پيش است. با اين وجود وقتي به ميانگين گل ها نگاه مي كنيم بوندس ليگا را با (۶۸/۲) گل در هر بازي بالاتر از ليگ برتر انگلستان
(۶۳/۲)، لاليگاي اسپانيا (۶۲/۲)، سري A ايتاليا (۵۸/۲) و ليگ اول فرانسه (۲/۲) مي بينيم. در حقيقت در ۱۳ سال اخير بوندس ليگا از نظر ميانگين گل در هر بازي سرتر از چهار ليگ معتبر ديگر بوده است. البته من وقتي به چنين نكاتي اشاره مي كنم منظورم اين نيست كه شما بايد به آلمان نقل مكان كنيد و با صدايي دورگه سرود مشهور «ما هرگز تنها نخواهيم ماند» را بخوانيد. من فقط مي خواستم آمارهاي فوق را مقدمه اي قرار دهم براي داستاني كه مي خواهم در مورد فقدان ناگهاني جذابيت هاي فوتبال آلمان در فصل ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۲ تعريف نمايم. فقط هواداران نيستند كه خود را بابت هزينه بليت مغبون مي دانند. در واقع تنها ۳ باشگاه اين فصل كاملاً خشنود بودند:
۱ ـ اشتوتگارت (به خاطر اينكه به ليگ قهرمانان رسيد. البته با لشگري از كادر فني كه هنوز دستمزدشان پرداخت نشده)
۲ ـ هامبورگ (به خاطر اينكه به موقع مربي اش را تعويض كرد تا از وضعيت سقوط در نيمه ماه نوامبر سال گذشته به جام يوفا راه يابد)
۳ ـ بوخوم (به خاطر اينكه براي نخستين بار در طول تاريخش توانست به جمع صدرنشينان جدول راه يابد و در نهايت با رتبه قابل توجه نهم به كار خود پايان دهد. )
حتي تيم هايي كه با پايان گرفتن بوندس ليگاي ۱ جشن برپا كردند به معناي واقعي موفق نبودند: «بايرن در حالي جشن زودهنگام قهرماني را ترتيب داد كه به نظر مي رسد دوره اقتدار اروپايي اش به سر آمده. لوركوزن و كايزرسلاوترن فصلي را سپري كردند كه به هيچ وجه بازتاب دهنده خواسته ها و توانايي هايشان نبود، هانوور كه در معرض سقوط قرار داشت بازي هاي خارج از خانه را به طرزي باورنكردني يكي پس از ديگري برد، مونشن گلادباخ كه با مصدوميت ها اشباع شده، با مربي مورد علاقه اش هانس مدير خداحافظي كرده در حالي كه احتمالاً از خدمات ميكائيل فورسل بازيكن قرضي چلسي نيز محروم خواهد شد.
013755.jpg

در مورد يك سري ديگر از باشگاه ها نيز نمي توان گفت عملكردشان الزاماً بد بوده است. برمن و هرتا و به خصوص دورتموند و شالكه ثابت كردند كه پول زياد و استعدادهاي درخشان براي ربودن قلب ها كافي نيست. خب. ولي جذابيت كجاست؟ به شما خواهم گفت: در دسته دوم! احتمالاً مطلع شده ايد كه فرانكفورت همراه فرايبور و كلن مستقيماً، بدون برگزاري بازي حذفي، به بوندس ليگاي ۱ صعود كرده. اما مي دانم كه ممكن است بعضي از شما با جزئيات آشنا نباشيد و در اينجا جزئياتي از يك درام فوتبال نه چندان دوست داشتني مي آورم. چهار بازي مانده به پايان فصل اخير بوندس ليگاي ،۲ فرانكفورت و ماينز در امتيازات برابر بودند و فورث سه امتياز پايين تر از آنها بود.
اين سه تيم يك رقابت نفس گير را براي كسب مقام سوم ليگ دسته دوم آغاز كردند. در ۴ مه، فورث در خارج از خانه پيروز شد و سپس ماينز با گل دقيقه ۸۹ بنيامين آئور فرانكفورت را شكست داد. حالا ماينز تيم سوم بود و فورث و فرانكفورت در مكان هاي بعدي ايستاده بودند.
هفته بعد دو تيم تعقيب كننده ماينز به پيروزي رسيدند و اين تيم به خانه آهلن در حال سقوط سفر كرد. آنها ابتدا دو گل از ميزبان عقب افتادند. اما سه گل زدند و تا ۲۶ ثانيه مانده به پايان وقت قانوني جلو بودند كه زپك مهاجم آهلن توپ را از بالاي سر دروازه بان ماينز به درون دروازه انداخت. دو دقيقه بعد در دقيقه (۳۶: ۹۱) هم تيمي او چيكينيو با يك ضربه سر آهلن را به پيروزي رساند. با اين نتيجه ماينز، فرانكفورت و فورث در امتيازات برابر شدند و تنها به خاطر تفاضل گل در بازي هاي مستقيمشان رتبه بندي گشتند. دو هفته مانده به پايان، اين بار فورث بود كه نتوانست برنده شود و در عوض فرانكفورت و ماينز با نتايج پرگل پيروز شدند. حالا فرانكفورت با دو تيم صدرنشين همسايه شده بود. آنها ۵۳ گل زده و ۳۰ گل خورده در كارنامه داشتند در حالي كه ماينز با ۶۰ گل زده و ۳۸ خورده تنها با يك تفاضل گل اختلاف، در جاي چهارم ايستاد. البته اگر تفاضل دو تيم مساوي مي شد آن گاه ماينز كه تعداد گل هاي زده بيشتري داشت در مكان بالاتري مي ايستاد. در آخرين روز فصل (۲۵ مه) فرانكفورت ۳ بر يك از رئوتلينگن گذشت و همزمان ماينز دو بر صفر از براونشويگ پيش افتاد آن هم با دو گل بنيامين آئور. صعود فرانكفورت به خاطر يك تفاضل گل بيشتر قطعي به نظر مي رسيد كه ناگهان بنيامين آئور ۲ گل ديگر براي ماينز به ثمر رساند و در كمال ناباوري رئوتلينگن كار را در شهر فرانكفورت به تساوي ۳ ـ ۳ كشاند.
ناگهان فرانكفورت خود را در شرايطي ديد كه بايد ۴ گل به ثمر مي رساند تا دوباره سر جاي اولش بازگردد. از سوي ديگر مردان ماينز چند فرصت مسلم براي افزايش تعداد گل هايشان را از دست دادند غافل از اينكه در ده دقيقه پاياني چه اتفاقاتي قرار است رخ دهد. براونشويگ با يك گل مسخره و بي معني در دقيقه ۸۰ قفل دروازه ماينز را شكست اما فرانكفورتي ها در ديگر ميدان هنوز به سه گل ظرف ده دقيقه نياز داشتند. در دقيقه ۸۳ با كاري دياكتيه سيه چرده فرانكفورت را ۴ ـ ۳ پيش انداخت و وقتي ساعت استاديوم به عدد (۳۱: ۸۹) رسيد همين بازيكن پنجمين گل را هم وارد دروازه حريف كرد. اما از براونشويگ چه خبر؟
با پايان گرفتن بازي و تثبيت پيروزي ۴ بر يك براي ماينز، بازيكنان اين تيم گرد مردي كه با موبايل از شهر فرانكفورت خبر مي گرفت حلقه زدند. آن مرد همانطور كه گوشي موبايل را به صورت چسبانده بود خبر داد كه فرانكفورتي ها در دقيقه دوم وقت اضافه صاحب يك ضربه كرنر شده اند. توپ سانتر شد و آلكساندر شور به هر شكلي بود توپ را از دروازه بان حريف عبور داد و ساعت ورزشگاه روي (۳۲: ۹۲) متوقف شد. فرانكفورت ۶ ـ رئوتلينگن ۳. خودتان ظاهر مبهوت ماينزي ها و شادي ديوانه وار فرانكفورتي ها را تجسم كنيد. باور كنيد لحظه جذابي بود. چقدر خنده دار، چقدر گريه دار، چقدر مسخره، چقدر پرهيجان.

بايرلوركوزن در بوندس ليگا باقي ماند
روزهاي عشق، سال هاي نفرت
آخرين باري كه به تماشاي يكي از ديدارهاي باير لوركوزن رفتم پنج هفته پيش در شهر گلادباخ بود. درست پس از اينكه خبر قهرماني زودهنگام بايرن مونيخ از بلندگوها پخش شد. مهاجم گلادباخ در وقت هاي تلف شده بازي گل تساوي را وارد دروازه لوركوزن كرد تا استاديوم خاموش به جنب وجوش بيفتد.
013770.jpg

گلادباخ هنوز به خاطر افتخارات دهه هفتادش در خاطره ها مانده و در سراسر آلمان كماكان تيمي محبوب است. اين تيم از شهري نه چندان امروزي برخاسته كه با شهر بايرن يعني مونيخ رقابت هايي دارد. اما من نمي خواهم درباره گلي كه گلادباخ به ثمر رساند صحبت كنم بلكه قصد دارم روي گلي متمركز شوم كه لوركوزن دريافت نمود، زيرا نايب قهرمان فصل گذشته اروپا ديگر محبوب نيست.
هنوز هستند كساني كه به بايرلوركوزن علاقه داشته باشند يا تحسينش كنند. بخشي از آنها روزنامه نگارند كه براي «راينر كالموند» مدير تجاري باير دل مي سوزانند. مردي كه در گفتن جملات قصار مهارت دارد و واي به وقتي كه نخواهد براي گفت وگو پشت تريبوني ظاهر شود. الان او ابهت گذشته را ندارد وگرنه در جواني خوش اندام و خوش تيپ بود و تا حدودي يك بازيكن سرنوشت ساز محسوب مي شد. كالموند در مقايسه با بسياري از همتايان خود در بوندس ليگا واقعاً علاقه مند و پيگير فوتبال بود. طيف ديگري كه به نظر مي رسد به لوركوزن علاقه مندند مربيان هستند چرا كه ظرف شش هفت سال اخير، باير فوتبالي مدرن، تاكتيكي، تكنيكي و باشكوه را در آلمان به نمايش گذاشته است. ابتدا تحت هدايت كريستوف دام و سپس به رهبري كلاوس تاپ مولر گرچه دوره مربيگري كوتاه برتي فوگتس در باي آرنا با يك افت شرم آور همراه بود. آنها در طول اين چند سال به مراتب تهاجمي تر از بايرن مونيخ و بوروسيا دورتموند بازي كرده اند.
سومين گروهي از مردم كه نسبت به لوركوزن سمپاتي دارند قشر وسيعي را شامل مي شوند، يعني كساني كه خرده علاقه اي به فوتبال دارند و با فاصله مطمئني آن را دنبال مي كنند. آنها با تكان دادن سر به نشانه افسوس مي گويند: «اوه، آنها ـ لوركوزن ـ هميشه بدشانس هستند. اين طور نيست؟»
بله حق دارند. لوركوزن در شش فصل اخير چهار بار در رقابت بر سر قهرماني دوم شده است. مثلاً در سال ۲۰۰۰ آنها فقط به يك تساوي مقابل اونترهاخنيگ احتياج داشتند اما نتوانستند. فصل گذشته نيز در فاصله سه هفته به پايان پنج امتياز پيش بودند اما تاپ مولر ظرف چند روز بوندس ليگا، جام حذفي و ليگ قهرمانان اروپا را از دست داد. گويا بخت به او پشت كرده بود. هواداران فوتبال هم فارغ از اينكه آنها چه مسيري را پيموده اند روي از لوركوزن برتافتند. فصل گذشته براي يك آن لوركوزن عنوان ليگ را به دورتموندي واگذار كرد كه خود در كمال ناباوري به برمن و نورمبرگ باخته بود. در استاديوم باري آرنا هواداران لوركوزن پس از شكست همانطور كه اشكشان آزادانه جاري بود سرود حزين «شما هرگز و هرگز ليگ را نخواهيد برد» را خواندند. سپس صداي خواننده تنور سرداگلاس كوئيتت مندوسينو به گوش رسيد كه پشت تريبون مي گفت: «هيچ كس مثل راينر كالموند زيبا نمي گريد.» هواداران آلماني هنوز «باير ۰۴ لوركوزن» را يك باشگاه فوتبال درست و حسابي نمي دانند. بخشي از اين نگاه منفي به سابقه لوركوزن بازمي گردد كه سال ها به عنوان باشگاهي چندرشته اي براي كارگران كمپاني شيميايي و دارويي باير فعاليت مي كرد و هميشه پول برايش آماده و مهيا بود. به سال ۱۹۶۶ بازگرديم، هنگامي كه لوركوزن در دسته دوم بازي مي كرد و فوتبال حرفه اي هنوز در آلمان جوان بود. باير ۰۴ در آن موقع با خريد هفت بازيكن حرفه اي جديد متحول شد. لوركوزن نخستين تيم آلماني است كه اقدام به خريد ستاره هاي برزيلي كرد. اولين آنها تيتا بود كه در ۱۹۸۶ خريداري شد. همچنين اين باشگاه پس از فروپاشي ديوار برلين در جذب استعدادهاي آلمان شرقي سابق پيش قدم شد: «آندرياس توم» خيلي زود در سال ۱۹۸۹ به لوركوزن پيوست و پشت سر او «اولف كرشتن» و «هايكو شولز» هم آمدند.
راينر كالموند حتي قراردادي براي ماتياس سامر بزرگ فرستاد اما بعداً پشيمان شد و از به خدمت گرفتن تعداد بيشتري از بازيكنان شرقي پرهيز نمود.
013765.jpg

حالا حتي همه آن ريخت وپاش ها نمي توانند براي لوركوزن افتخاري بخرند. براي رسيدن به بوندس ليگا باير تا سال ۱۹۶۹ صبر كرد و چهار سال بعد پسرعموي كوچك ترش «باير اوردينگن» نيز دسته اولي شد. اوردينگن بخشي از منطقه «كرفلد» محسوب مي شد، جايي كه كمپاني باير شهرك صنعتي ديگري را برپا ساخته بود. در ۱۹۹۵ اين شركت بودجه باشگاه را قطع كرد و باير اوردينگن به كي اف سي اوردينگن تغيير نام داد. باور كردنش كمي مشكل است اما لوركوزن قهرماني هايي نيز در ويترين افتخاراتش دارد. در سال ۱۹۸۸ آنها جام يوفا را فتح كردند و تبديل به نخستين باشگاه اروپايي شدند كه بدون قهرماني در ليگ داخلي يك جام اروپايي را تصاحب كرده است. سرانجام لوركوزن در سال ۱۹۹۳ يك عنوان داخلي را هرچند در سطحي نازل به دست آورد اما اين عنوان چيزي جز جام اقطاري آلمان نبود كه آن هم با هزار حرف و حديث همراه شد چرا كه باير به سختي از سد تيم آماتور هرتا برلين گذشت و به طور مضحكي هنگام جشن قهرماني توسط تماشاگران هو شد. عجيب نيست اگر باير ۰۴ را در طول تاريخش يك باشگاه كم طرفدار بدانيم. حتي بعضي ها لقب «تيم بدون طرفدار» را به آن داده اند. در سال ۱۹۶۳ وقتي لوركوزن به دسته سوم سقوط مي كرد تنها ۴۰۰ نفر از مسابقه آخر فصل بازديد كردند. ۱۳ سال بعد لوركوزن به مقام ششم بوندس ليگا دست يافت در حالي كه به طور متوسط تنها ۹۰۰۰ نفر از بازي هاي اين تيم استقبال كردند.
البته موفقيت هاي سال هاي اخير بدين معناست كه آنها راه و رسم جذب هوادار و پر كردن استاديوم ۲۲ هزار و پانصد نفري باي آرنا را مي دانند ولي هنوز شور و حرارت طرفداري از لوركوزن همه گير نشده. در فصل گذشته ليگ قهرمانان زماني كه لوركوزن نمايش خارق العاده در استاديوم رياسور لاكرونيا برپا ساخت تنها ۱۵۶ هوادار همراه تيم بودند كه همين رقم كم در تاريخ بازي هاي اروپايي غيرخانگي لوركوزن يك ركورد محسوب مي شود. پس چه دليلي وجود دارد كه ساير مردم در حالي كه خطر سقوط لوركوزن را تهديد مي كند نسبت به آن دلسوزي كنند. آنها حتي اگر مي توانستند ضربه اي هم بر پيكر بي رمق باير مي زدند. حتي در كايزرسلاوترن فوتبال دوستان سقوط لوركوزن را عدالت شاعرانه مي خواندند. قضيه به فصل ۹۶ ـ ۹۵ بازمي گردد زماني كه در آخرين روز فصل لوركوزن در خانه خودش با كايزرسلاوترن ديدار كرد. آنها فقط به يك مساوي احتياج داشتند تا جايگاهشان در صدر جدول را تثبيت كنند. اما برخلاف انتظار تماشاگران حاضر در باي آرنا در دقيقه ۹ يك گل وارد دروازه ميزبان شد. دقايقي بعد ميروسلاو كاولچ سوئيپر كايزرسلاوترن خودبه خود مصدوم شد و يكي از هم تيمي هايش توپ را با بغل پايي آرام به كناره زمين قل داد تا با بيرون فرستادن توپ جريان بازي متوقف شود اما بازيكنان باير با ربودن توپ آن را در كمال بهت و حيرت بازيكنان حريف به گردش درآوردند و گل تساوي حياتي را به همين سادگي وارد دروازه كايزرسلاوترن كردند. هفته پيش نيز ماجراي تباني لوركوزن به نفرت عموم مردم از آن افزود. كلاوس آوگن تاولر مربي دو هفته اخير باير كه قبلاً توسط نورمبرگ بركنار شده بود با كسب يك پيروزي مشكوك مقابل تيم سابق خود سه امتياز لازم براي بقاي لوركوزن را كسب كرد. در حالي كه مطبوعات آلماني پس از بازي احتمال زد و بند ميان مقامات دو باشگاه را منتفي ندانستند چرا كه قبلاً نورمبرگ سقوط كرده بود و هيچ شانسي نداشت و در عوض اوگن تالر قول هاي مساعدي براي خريد بازيكن از اين تيم و كمك هاي مالي به آنها داده بود. به هر حال با تك گل باشتورك باير در بوندس ليگا ماند تا قصه نفرت وارد مرحله تازه اي شود.

خط پايان
خاك بديمن فرانسه
013760.jpg
سهيلا قاسمي
روژه فدرر سوئيسي مرد شماره دو تنيس جهان كسي نيست كه به اين راحتي ها بتوان شكستن را فراموش كرد. پيش از آغاز مسابقات رولان گاروس نگاه همه رقبا به او دوخته شده بود. همه فكر مي كردند كه او به زودي تنيسور شماره يك جهان خواهد شد. خبرنگاران پيش از همه او را براي مصاحبه انتخاب كرده بودند. تيتر اين مصاحبه ها عنوان هاي چشم نوازي مثل «تنيسور شماره يك آينده» يا «ستاره اي بي رقيب» بود. البته خود روژه مي گفت كه هدفش تبديل شدن به شماره يك جهان نيست، بلكه در اصل مي خواهد بيش از گذشته تلاش كند. او با اعتماد به نفس بسيار زيادي حرف مي زد: «بايد در برابر رقبا، آماده انجام هر كاري بود و تحت هيچ شرايطي نبايد امتيازي از دست داد. مهم ديدي است كه رقبايتان نسبت به شما دارند. از نظر روحي بايد برتري خود را به حريف تحميل كرد. همه تنيسورهاي مطرح اين ويژگي را دارند. فكر مي كنم خودم هم چنين ويژگي اي را به دست آورده باشم.» فدرر هنوز تجربه زيادي ندارد. او هم اكنون ۲۱ سال سن دارد و در مقايسه با آندره آغاسي ۳۳ ساله (شماره يك جهان) هنوز فرصت زيادي براي پيشرفت دارد. خود روژه نيز در مصاحبه هايش گفته بود كه حداقل تا ۱۲ سال آينده تصور رسيدن به سطح آغاسي را ندارد.
به هر حال هيچ كس تصور نمي كرد كه روژه در همان دور نخست رولان گاروس را ترك كند. نكته جالب اين است كه لوئيز هورناي پرويي، نفر هفتاد و سوم جهان و كسي كه در سال ۲۰۰۲ او را شكست داده بود، دوباره موفق شد روژه را از ميدان به در كند. دوشنبه هفته گذشته روژه به شكل غيرقابل باوري سه ست را به حريف اش واگذار كرد. او پس از دو ساعت و ۱۱ دقيقه با سري فرو افتاده و نگاهي رو به پايين زمين سرد مسابقه را ترك كرد. آن قدر ناراحت بود كه پيش از رفتن به رختكن نه به كسي امضا داد و نه حاضر شد با خبرنگاران حرف بزند. حتي پس از گذشت مدت زماني از اين ديدار باز هم به نظر مي رسيد كه كلمات توان خروج از دهان او را ندارند. درست مثل شيوه بازي اش كه در وسط استاديوم رولان گاروس ناتوان و باور نكردني بود.
رقيب او لوئيز هورنا يكسال بزرگ تر است و هنوز هم هيچ كس نمي داند كه چه حركتي انجام داد تا توانست روژه فدرر را اين گونه مسخ كند. لوئيز مي گويد: «اگر مي توانستم همان طور كه در اين ديدار بازي كردم، تنيس بازي كنم؛ مسلماً مي توانستم موفقيتي خارق العاده به دست آورم.» اين تنيسور عجيب و ناشناس هنوز كه هنوز است لبخند به لب دارد: «من درست همان طور كه مربي ام گفته بود بازي كردم مي دانستم كه فرصت هايي برايم فراهم مي شود و از همان فرصت ها هم استفاده كردم.» گابريل ماركوس مربي هورنا است و شاگرد خوبش درست پس از پيروزي به تجليل از او پرداخت: «او به من ياد داد كه بازي كنم. پيش از او هيچ چيز از تنيس نمي دانستم. او تمام زندگي ام را متحول كرد.»
در عوض روژه فدرر پس از گذشت مدت زماني گفت: «حالم پس از اين شكست چگونه مي تواند باشد؟ اصلاً خوب نيستم. اين شكست بسيار بزرگ و دردناك بود. از اينكه ناچار شدم به اين زودي از ميدان خارج شوم فوق العاده اندوهگينم.»
روژه فدرر به تنيسوري بدون ضعف معروف شده بود. او از آغاز فصل جاري، با يك پيروزي در مونيخ و رسيدن به فينال رم همه نگاه ها را متوجه خود كرده بود. ۱۲ پيروزي و ۲ شكست در كارنامه او بسيار منحصر به فرد به نظر مي رسد. روژه فدرر كه يكي از محبوب ترين هاي تنيس در فرانسه است، هرگز موفق نشده در خاك پاريس آن طور كه بايد و شايد بازي كند. شهرت او بيشتر به واسطه بازي در زمين هاي سرعتي به دست آمده، اما اين اواخر پيشرفت قابل توجهي نيز در زمين هاي خاك رس داشته است. همين موضوع باعث شده بود كه تنيس دوستان فرانسوي روي او حساب زيادي باز كنند. بدترين چيزي كه در اين ديدار به چشم مي خورد حالت ايستادن او بود. به نظر مي رسيد كه روژه را آهار زده و اتوكشي كرده اند. او حتي قادر به مهار ضربه هايي كه بسيار ساده به نظر مي رسيدند هم نبود. اين شرايط جسماني نامناسب به احتمال زياد ناشي از آغاز بسيار رعدآساي اش در اول سال بود. به هر حال حملات رعدآساي اوايل فصل او اين بار به حركاتي كند و بي حاصل تبديل شده بود. در مجموع لوئيز هورنا مرتكب ۵۲ خطا شد. اين تعداد خطا براي يك مسابقه در سه ست رقم كمي نيست. اما روژه ۸۲ اشتباه داشت. او بارها و بارها توپ را به تور پرتاب كرد و ضربات ناهماهنگي هم داشت.
او مي گويد: «زمين ها و توپ ها هميشه تغيير مي كنند. درست است كه توپ هاي اينجا در مقايسه با توپ هايي كه قبلاً استفاده مي كردم نرم تر بودند، اما اين مسئله مشكل خاصي ايجاد نمي كرد.» هر چند روژه ناتوان شده بود، حركت زيادي نمي كرد و ضرباتش با پشت راكت معمولاً افتضاح بود، اما در عوض لوئيز هورنا تحرك بسياري داشت و ضربات مستقيم اش فوق العاده بود. اين تنيسور پرويي مي تواند ادعا كند كه اين پيروزي به دست آمده در دور نخست رولان گاروس، تورنمنتي كه او براي اولين بار در آن شركت كرده است، بزرگ ترين پيروزي او در كل دوران حرفه اي اش است. «اولين حضور در وسط زمين رولان گاروس... هيچ چيزي بهتر از اين نمي توانست برايم پيش بيايد.»
روژه فدرر براي اولين بار نبود كه در خاك فرانسه بازي مي كرد، او پيش از اين هم در دور اول حذف شده بود. حالا ديگر روژه واقعاً ايمان دارد كه خاك فرانسه برايش بديمن است: «سال ۲۰۰۰ كه به مرحله يك هشتم نهايي رسيدم، همه چيز برايم باورنكردني بود. سال ۲۰۰۱ هم كه تا مرحله يك چهارم پيش رفتم چنان احساسي داشتم. سال گذشته و امسال، هيچ چيز خوب پيش نرفت. دوست ندارم فقط به خاطر دو شكست در دور اول از اين تورنمنت متنفر شوم.»

حاشيه ورزش
• نترس ها
تيم ملي فوتسال ايران ديروز براي شركت در جام KL مالزي عازم اين كشور شد. اين سفر در حالي صورت گرفته كه بسياري از تيم هاي ورزشي دنيا از سفر به محدوده آسياي شرقي پرهيز مي كنند. شيوع بيماري سارز در اين كشورها مهم ترين دليل لغو مسافرت هاي تيم ورزشي سراسر دنياست. جالب است كه فدراسيون پزشكي ورزشي نيز پيش از اين طي نامه اي به فدراسيون فوتبال توصيه كرده بود كه به دليل شيوع بيماري سارز در منطقه از اعزام تيم فوتسال خودداري كند. با اين حساب بايد به شجاعت بازيكنان ما و البته فدراسيون تبريك گفت، البته به شرطي كه هيچ كدام از بازيكنانمان در بازگشت اين سوغاتي خطرناك را نياورده باشند.

• خانواده ها نيايند
به اطلاع آن عده از خانواده هاي محترمي كه قصد حضور در ورزشگاه آزادي را براي ديدار از بازي استقلال و پرسپوليس داشتند مي رساند كه طبق اطلاع فدراسيون حضور بانوان در اين بازي ممنوع است. بنابراين به خانواده هاي محترم ورزش دوست توصيه مي شود كه به جاي حضور در ورزشگاه آزادي به مناطق خوش آب و هواتر مثل دامنه هاي البرز در تهران يا پارك هاي محل تشريف ببرند و در راستاي مثل معروف «ادب از كه آموختي از بي ادبان» آموزش رايگان ادب و نزاكت را به زمان ديگري كه متعاقباً از سوي فدراسيون اعلام خواهد شد موكول كنند. در ضمن بليت هاي بازي هم ،۳۰۰ ۵۰۰ و هزار تومان و صندلي ها هم كاملاً نو و آماده شكستن و پرتاب به سوي بازيكن و مربي تيم حريف است.
013750.jpg

• ۱+۹۰ ميليون دلار
در حالي كه در دنياي ورزش اين باشگاه ها هستند كه معمولاً با اختصاص رقم هاي نجومي ورزشكاران زبده و بااستعداد را جذب مي كنند، ظاهراً شركت هاي تجاري و توليدكنندگان لوازم ورزشي هم دست كمي از باشگاه ها ندارند. به طور مثال شركت نايك كه چند سالي است به طرز حيرت آوري در عرصه تجارت لوازم ورزشي بازارهاي جهاني را قبضه كرده اخيراً قراردادي يك ميليون دلاري با يك پسربچه ۱۳ ساله غنايي تبار به امضا رسانده است. «فردي آدو» فوتباليست غنايي الاصل به خاطر تبحر عالي بر توپ فوتبال توانسته چنين قراردادي را براي تبليغ محصولات نايك به نام خود كند. او در حال حاضر عضو تيم ملي زير ۱۶ سال آمريكا نيز هست. به غير از اين «لبرون جيمز» ستاره بسيار جوان بسكتبال آمريكا كه از دوران دبيرستان به صف ستارگان بسكتبال پيوسته نيز اخيراً قرارداد بسيار نان و آبداري با نايك به امضا رسانده است. صاحبان كمپاني نايك براي اين جوان ۱۹ ساله كه فقط در بازي هاي دبيرستاني حدود ۳ هزار نفر را به ورزشگاه ها مي كشاند ۹۰ ميليون دلار پرداخت كرده اند. يعني يك چيزي نزديك به هزينه كل ورزش ما در يك سال!

• دولت روسيه وارد مي شود
دولت روسيه حمايت خود را از طرح نامزدي شهر مسكو براي ميزباني بازي هاي المپيك سال ۲۰۱۲ اعلام كرد. به گزارش خبرگزاري فرانسه از مسكو و به نوشته مطبوعات روز سه شنبه روسيه، حمايت دولت اين كشور از طرح ميزباني مسكو در نشست مشترك روز سه شنبه رئيس كميته ملي المپيك، وزير ورزش و «ميخائيل كاسيانوف» نخست وزير روسيه مطرح شد. نامزدي مسكو براي ميزباني اين بازي ها جمعه گذشته با اعلام رسمي «يوري لوژكوف» شهردار مسكو عنوان شد.
مسكو در سال ۱۹۸۰ بازي هاي المپيك را برگزار كرد. رقباي اين شهر براي ميزباني اين دوره از بازي ها شهرهاي پاريس، لندن، نيويورك، مادريد و لايپزيك، هستند. تورنتوي كانادا هم قرار است آمادگي خود را اعلام كند و از شهرهاي ريودوژانيرو و سائوپولوي برزيل هم يك شهر، داوطلب مي شود. ۱۵ ژوئيه آخرين مهلت اعلام آمادگي شهرهاي داوطلب است و شهر ميزبان در تاريخ ۶ ژوئيه ۲۰۰۵ در سنگاپور انتخاب مي شود.

• مصافحه اجباري
فدراسيون بين المللي فوتبال فيفا اعلام كرد در مسابقات جام كنفدراسيون ها كه در فرانسه برگزار مي شود، بعد از پايان هر ديدار بازيكنان دو تيم موظفند به نشانه دوستي و تفاهم با يكديگر دست بدهند. به گزارش خبرگزاري فرانسه از پاريس، فيفا روز سه شنبه اعلام كرد كه اين رفتار و حركت نمادين از اصول لاينفك پورتكل رسمي مسابقات جام كنفدراسيون ها است كه ميان فيفا با كشور ميزبان به امضا رسيده است. اين مسابقات از ۲۹ ـ ۱۸ ژوئن (۲۸ خرداد تا ۸ تير) برگزار مي شود. فيفا اين رفتار را نشانه رعايت احترام متقابل بازيكنان دو تيم به يكديگر و به داوران مسابقه دانسته است.
فيفا روزهاي ۲۱ و ۲۲ ژوئن (۳۱ خرداد و اول تير) را روز جهاني فيفا در مبارزه با نژادپرستي و تبعيض نژادي با شعار بازي من فير پلي است نامگذاري كرده است. براي اين روز مسابقاتي ترتيب داده شده و بازيكنان دعوت شده مسابقات جام كنفدراسيون ها پيام هايي با مضمون آرمان اين روز به دوستداران فوتبال در سراسر جهان ابلاغ مي كنند.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
ايران
جهان
علم
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |