شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۶۵- May, 31, 2003
گفت وگو با بيل گيتس در زمينه زيست شناسي
افق هاي پيش رو
هر چه دانش ما در زمينه زيست شناسي افزايش پيدا مي كند بهتر مي توانيم
در مقابل بيماري هايي كه بشر را تهديد مي كنند به مقابله بپردازيم اين روزها علاقه ام به خواندن مقاله هايي در اين زمينه بيشتر شده است
ترجمه: عليرضا عبادتي
013775.jpg

«ويليام اچ گيتس سوم» معروف به بيل گيتس نياز به معرفي ندارد. در نشست اقتصادي داووس در سوئيس (كه ماه ژانويه برگزار شد) همه انتظار داشتند شام آخر را با كله گنده هاي سياست و اقتصاد بگذراند اما او محفل دانشمندان را ترجيح داد. سر ميز آن شام، بزرگاني همچون «بروس آلبرتس» رئيس آكادامي ملي علوم، «ايلان چت» رئيس موسسه علوم اسرائيل وايزمن و «سر رابرت مي» رئيس انجمن سلطنتي لندن حضور داشتند. در آن نشست موضوع اصلي بحث بهداشت عمومي جهاني بود. باورش مشكل است كه اين معمار افسانه اي نرم افزار دستي هم در زيست شناسي داشته باشد. اما اگر از متخصصان اين رشته بپرسيد اذعان دارند كه او در اين زمينه هم شخصيت كم اهميتي نيست. در پنج سال گذشته، از زماني كه «بنياد بيل و مليندا» [نام همسرش] را تاسيس كرده بيش از ۳ ميليارد دلار صرف تامين بهداشت عمومي و اساسي در كشورهاي در حال توسعه كرده است. براساس تخمين وي، سرمايه گذاري اش در شركت هاي بيوتكنولوژي بالغ بر ۳۰۰ تا ۴۰۰ ميليون دلار بوده است. ماه آوريل امسال نيز ۶۰ ميليون دلار به دانشگاه واشنگتن اختصاص داد تا صرف دانش مهندس زيستي و علوم مربوط به ژنوم شود. هدف اصلي گيتس از صرف هزينه هاي گزاف در زمينه دانش زيست شناسي مبارزه با بيماري هاي مسري و افزايش توانايي بشر به ويژه در آفريقا، آسيا و آمريكاي لاتين در مقابله با آن بيماري هاست. او در توضيح طرح خود كه نام آن را «عنصر گمشده» گذاشته مي گويد: «عنصر گمشده نحوه كاربرد زيست شناسي در مهار امراض در كشورهاي در حال توسعه است. مخصوصاً كه در آنجا [كشورهاي جهان سوم] مكانيسم ها و قواعد بازار كارگر نيست. اگر چه دولت ها و شركت هاي دارويي عظيم در زمينه مطالعه علوم ژنوم سرمايه گذاري هنگفتي كرده اند اما فقط بشردوستي مي تواند انگيزه هاي مالي براي درمان بيماري هاي فراگير مثل سل و مننژيت در كشورهاي جهان سوم را فراهم آورد.
شيفتگي گيتس نسبت به زيست شناسي باعث سرمايه گذاري در زمينه بيوتكنولوژي شد اما به تدريج جنبه هاي انسان دوستانه نيز به خود گرفت. در سال ۱۹۹۰ شركتي تحت عنوان باتل (Bothell) در واشنگتن تاسيس كرد. جي گرين از دفتر بيزينس ويكس در سياتل مصاحبه اي با گيتس ترتيب داده است كه ترجمه آن از اين قرار است:
•••
• شما ۶۰ ميليون دلار به دانشگاه واشنگتن اختصاص داده ايد. انتظار داريد چه تاثيري بر جاي بگذارد؟
دانشگاه واشنگتن يكي از معدود مكان هايي است كه از لحاظ متخصصان ژنوم بسيار غني است. خوشبختانه افق هاي بسيار هيجان انگيزي در اين حوزه گشوده شده است. با تكميل ژنوم انسان افق هايي نو پيش روي انسان قرار گرفت و محدوديت هايي را آشكار ساخت كه انسان بايد از عهده غلبه بر آن برآيد. اين پول در كنار كمك هاي مالي دولت امكان تحقق كارهاي عظيمي را ايجاد خواهد كرد.
• آيا سرمايه گذاري بيشتر روي تحقيقات علوم ژنوم را يك فرصت جديد مي بينيد؟
013795.jpg

بنياد ما، اصولاً روي فعاليت هاي تحقيقاتي علوم پايه و زيست شناسي سرمايه گذاري نمي كند. اين كمك مالي بنياد هم جهت گيري نوين در برنامه بهداشت جهاني محسوب نمي شود. اگر پدرم [كه عضو هيأت مديره دانشگاه واشنگتن است] در اين فعاليت حضور نداشت و اگر دانشگاه واشنگتن جزيي از جامعه اي كه ما به وجود آورده ايم نبود شايد هرگز در فهرست دريافت كنندگان كمك مالي قرار نمي گرفت.
• آيا علوم مربوط به ژنوم تسهيل كننده تحقيقات در زمينه واكسن براي بيماري هايي است كه كشورهاي جهان سوم با آن دست به گريبان هستند؟
دقيقاً. با شناخت كامل ژنوم پيدا كردن راه حل ها براي مشكلات بيولوژيكي تسهيل مي شود. با هر گامي كه دانش زيست شناسي برمي دارد راه ها براي پيشرفت دانش بيوتكنولوژي و داروشناسي هموار مي شود. زيست شناسي دانش بسيار جذابي است. دانشي است كه مردم كار كردن با آن را دوست دارند. در عين حال، اهرم هايي كه ما در كشورهاي جهان سوم به كار مي گيريم در اثر حمايت موسسات ملي بهداشت پيشرفت مي كند.
• هفت سال پيش در مقاله اي كه منتشر كرديد نوشتيد كه سرگرمي شما بيوتكنولوژي است. چه چيزي در اين دانش وجود دارد كه شما را تحريك مي كند؟
آنچه شيفتگي مرا برانگيخته، زيست شناسي به طور عام و اين حقيقت است كه هر چه دانش ما در زمينه زيست شناسي افزايش پيدا مي كند بهتر مي توانيم در مقابل بيماري هايي كه بشر را تهديد مي كنند به مقابله بپردازيم. اين روزها علاقه ام به خواندن مقاله هايي در اين زمينه بيشتر شده است. مثلاً هفته پيش مقاله اي در مورد بيماري سل خواندم. هفته قبل از آن مقاله اي در مورد «ايدز در قرن بيست و يكم» نوشته «توني بارنت» را مطالعه كردم. من عاشق زيست شناسي عمومي هستم و به مقاله هايي كه در زمينه سيستم ايمني نوشته مي شوند و به اخبار پيشرفت هاي اين علم علاقه مندم و هميشه پيگيري مي كنم. بدن انسان پيچيده ترين سيستمي است كه تاكنون روي كره زمين خلق شده است. هر چه دانش ما نسبت به بدن انسان بيشتر مي شود به پيچيدگي هاي آن بيشتر پي مي بريم. در حالي كه هر چه بيشتر پيش مي رويم مي بينيم كه هنوز در ابتداي راهيم.
• دانش خودآموخته شما در زمينه زيست شناسي كنجكاوي همه را برمي انگيزد. مي گويند شما تعطيلات را در هاوايي گذرانديد در حالي كه سخت مشغول مطالعه كتاب معروف «جيمز دي واتسون» تحت عنوان «زيست شناسي مولكولي ژن» بوديد؟
[گيتس ضمن پاسخ گفتن به اين سوال كتابي را از قفسه كتابخانه اش بيرون مي كشد و مي گويد] در هاوايي نبود، در برزيل بود. وقتي در اين زمينه ها مطالعه مي كنم به وجد مي آيم. دوران دبيرستان و دانشگاه بيشتر اوقاتم با درس هايي نظير فيزيك، رياضي و شيمي مي گذشت و وقتي براي زيست شناسي صرف نمي كردم. هنوز هم به رياضي و فيزيك علاقه مندم. اما اين روزها ميزان مطالعه ام در زمينه تكامل و زيست شناسي از ساير زمينه ها پيشي گرفته است. كساني كه اين روزها با من هم صحبت هستند بيشتر در مورد ريچارد داوكينز (Richard Dawkins)، استيون پينكر (Steven Pinker) و استفن جي گولد (Stephen Jay Gould) حرف مي زنند.
بخشي از اين دانش را به خاطر علاقه اي كه دارم دنبال مي كنم اما بر بعضي از حوزه ها نظير سيستم ايمني در اثر سروكار پيدا كردن با واكسن ها علاقه مند شده ام.
• آيا هنوز مسائل مربوط به شركت بيوتكنولوژي را خودتان اداره مي كنيد؟
در چند سال اخير سرمايه گذاري چندان زيادي روي بيوتكنولوژي انجام نداده ايم. اگر به چهار يا پنج سال پيش برگرديد، بله ما تا حدودي در اين زمينه سرمايه گذاري كرده ايم. چون به هر حال با علوم و فنون سروكار دارد. من دوستاني دارم كه به اين حوزه علاقه مند هستند. گاه گداري آنها مرا در جريان وقايع قرار مي دهند. بعضي از چيزهايي كه ارائه مي كنند ارزشمند است. بعضي هم چنگي به دل نمي زند. شركت هاي بيوتكنولوژي به دنبال عرضه محصولات جديد هستند. اما من كه در زمينه زيست شناسي مطالعه مي كنم به خاطر آن است كه تمركز خود را بر غلبه بر بيماري ها در جهان سوم قرار داده ام. من تلاش مي كنم با مطالعه در اين زمينه به قدري از دانش و اطلاعات دست پيدا كنم كه با موضوع بيگانه نباشم. در چند سال اخير بيشتر توجهم به سمت زيست شناسي بوده است تا به بيوتكنولوژي.
• ممكن است قدري درباره شام آخر در داووس صحبت كنيد. شما در آن نشست با آبرتس، چت، ديويد بالتيمور (رئيس موسسه فناوري كاليفرنيا) و الياس زرهوني مدير ان آي اچ (موسسه ملي بهداشت) بوديد؟
يك گروه از دانشمندان جهان در آن ميز شام گردهم جمع شده بودند. در صحبتي كه با آنها داشتم به مسائل روز از جمله ايدز و پيشرفت هايي كه در آن زمينه حاصل شده پرداختيم. در اين نشست ما اساسي ترين پرسش هاي پيش رو را بررسي كرديم.
نشستن در جمع دانشمندان با شهرت جهاني افتخار بزرگي است. ما اكنون با هر يك از آنها ارتباط مستقيم داريم و از همكاري يكديگر بهره مي گيريم.
BusinessWeek

كاشفان فروتن سرطان
تغييرات هورموني صورت گرفته در رات ها كه در واكنش به گسترش سرطان صورت مي گيرد از بسياري جهات مشابه تغييرات هورموني صورت گرفته در انسان است
013810.jpg
هلن پيلكر
ترجمه: زينب همتي
ژن هاي موجود در رات به منظور ايجاد سويه هايي با خصوصيات ژنتيكي دلخواه انسان ـ به عنوان ابزاري براي بررسي طولاني مدت بيماري ها ـ مورد دستكاري ژنتيكي قرار گرفت.
اين جانوران كه رات هاي خارق العاده نام گرفته اند از ژني كه از بروز سرطان سينه در انسان ممانعت به عمل مي آورد تهي شدند. اين مسئله مي تواند به پژوهشگران در شناسايي ژنتيك بيماري كمك شاياني بكند.
مايكل گولد (M.Gould) از دانشگاه ويسكانسين ـ مديسون و خالق اين رات هاي معركه مي گويد: «آرزوي قلبي ما اين است كه بتوانيم با بررسي گسترده و مفصل بيماري در رات ها، به مدل هايي براي جلوگيري از ابتلا و همچنين درمان بيماري دسترسي پيدا كنيم. » او معتقد است رات هاي خارق العاده در آينده با پژوهشگران در بررسي سرطان ها و بيماري هاي ديگري چون ديابت و هايپرتانسيون (هرگونه كشيدگي و فشار ناهنجار) كمك شاياني خواهند كرد.
طي ۱۰۰ سال گذشته، بيشترين آزمايش ها بر روي رات هاي مفلوك و فروتن صورت مي گرفت. وليكن طي دهه هشتاد رات ها به نفع موش ها كنار كشيده و از آن به بعد موش ها به قهرمانان آزمايشگاه ها تبديل شدند. از آن دهه تا كنون دستكاري هاي ژنتيكي بسياري بر روي موش ها صورت گرفته و قريب به ۵۰۰۰ موش خارق العاده حاصل آمده است وليكن رات ها ثابت كرده اند كه نسبت به موش ها چغرتر و جان سخت تر هستند. موش هاي معركه بدين شيوه ايجاد مي شدند كه در ابتدا سلول هاي بنيادي موش ها در محيط آزمايشگاه كشت داده شده و سپس از نظر ژنتيكي، دستكاري و در زهدان موش هاي ماده جايگزين شده و دوران رشدونمو جنيني خود را طي مي كردند. سلول هاي بنيادي رات ها براي كشت داده شدن بسيار مشكل بوده و به هنگام رشدونمو نيز در زهدان تحليل مي رفتند. گولد معتقد است در حال حاضر به نظر مي رسد كه موش ها براي مطالعه بر روي تعداد زيادي از بيماري هاي مرتبط با انسان مناسب نيستند ـ به عنوان مثال، سرطان سينه در رات ها به شكل بهتري مورد بررسي قرار گرفته است. او مي گويد: «تغييرات هورموني صورت گرفته در رات ها كه در واكنش به گسترش سرطان صورت مي گيرد از بسياري جهات مشابه تغييرات هورموني صورت گرفته در انسان است. »
رات ها نسبت به موش ها جثه بزرگ تري دارند و همين مسئله كاركردن بر روي آنها را بسيار آسان مي كند. علاوه بر اين فيزيولوژي و رفتار رات ها به خوبي شناخته شده است. يائين رابينسون ( I.Robinson) از انستيتوي ملي تحقيقات پزشكي بريتانيا در ميل هيل انگلستان مي گويد: «رات ها براي تحقيقات صورت گرفته طي دوران رشدونمو جنيني موجودات باارزشي هستند. »
تيم تحقيقاتي به سرپرستي گولد، سويه هايي از رات ها كه حامل نسخه هاي اصلاح شده اي از ژن هاي brca1 و brca2 بودند را ايجاد كردند. در زناني كه داراي نقص در اين ژن ها هستند احتمال ابتلا به سرطان سينه نسبت به زنان ديگر بسيار بيشتر است. موش هايي كه تنها داراي يك نسخه از اين ژن معيوب هستند به سرطان سينه مبتلا نمي شوند اما تعدادي از زنان تنها با داشتن يك نسخه از ژن به راحتي سرطان را در خود بروز مي دهند. آلن آشورت ( A.Ashworth) كه يك متخصص سرطان در لندن است معتقد است بسيار مشكل است كه بتوان در رات هاي جوان به وجود سرطان پي برد اما در صورتي كه آنها بتوانند در سنين جواني به سرطان سينه مبتلا شوند ثابت خواهند كرد كه براي انجام تحقيقات بر روي سرطان سينه، موجودات باارزشي هستند. آشورت معتقد است كه مي توان با اين شيوه، مدلي نيز براي نوع كشنده آنمي ايجاد كرد. همانند تعدادي از رات ها، بيماران مبتلا به آنمي فانكوني حامل دو نسخه از ژن brca اصلاح شده هستند.
تيم تحقيقاتي گولد سلول هاي بنيادي رات ها را ناديده گرفته و اقدام به تزريق ماده شيميايي اي به رات هاي نر كردند كه موجب موتاسيون تصادفي در DNA آنها مي شد. در مرحله بعد به رات هاي نر اجازه جفت گيري با رات هاي ماده را دادند. بنابراين موتاسيون ها به نوزادان آنها نيز انتقال يافت. با جدا كردن و آزمايش DNA نوزادان رات ها، امكان شناسايي تغييرات ايجاد شده در ژن هاي كليدي براي پژوهشگران فراهم آمد. مونيكا جاستيس (M.Justice) از كالج پزشكي بيلور در هوستون تگزاس و متخصص ژنتيك موش ها معتقد است تكنيك دو مرحله اي به كار گرفته شده در مورد رات ها بسيار ساده بوده و در عين حال محدوديت هاي خاص خود را داراست.
در اين روش ژن ها نه مي توانند تكرار شوند و نه مي توانند فعال شوند، بلكه تنها كاري كه مي توان انجام داد اين است كه مي توان آنها را به طور تصادفي دستكاري كرد. او مي گويد: «اين تكنيك يك ابزار تكميلي مفيد خواهد بود اما قادر نخواهد بود موش ها را به يك ابزار ژنتيكي، همانند گذشته تبديل كند. »
Nature, 19 May 2003

حاشيه علم
• رابطه سن پدر و سقط جنين
013780.jpg

تحقيقات جديد نشان مي دهد بين سن پدر و سقط جنين رابطه مستقيمي وجود دارد. در بررسي هاي قبلي مشخص شده بود كه با افزايش سن مردان درصد اسپرم هاي معيوب نيز در آنها افزايش مي يابد. محققان با در نظر گرفتن اين مسئله، شرايط جسمي ۱۱۵۱ زن را كه بين سال هاي ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۰ حامله شده بودند، مورد بررسي قرار دادند. در اين گروه جمعاً ۲۵۰۰ مورد حاملگي گزارش شد كه بيش از ۱۲ درصد از اين حاملگي ها به سقط جنين منجر شده است. محققان با بررسي شرايط جسمي و سن پدر در ۲۵۰۰ مورد حاملگي مزبور به وضوح دريافتند كه خطر سقط جنين در زنان جواني كه همسران آنها بيش از ۳۵ سال سن دارند، دو برابر زناني است كه همسران آنها جوان ترند. به عبارت ديگر هر چه سن پدر بيشتر باشد درصد بروز سقط جنين نيز بيشتر است. اما نكته قابل توجه در اين يافته ها اين بود كه سن پدر تاثيري در درصد بروز سقط جنين در زنان واقع در گروه سني بالاي ۳۵ سال نداشت. اين زنان نسبت به زنان جوان تر از خود با خطر سقط جنين بيشتري روبه رو هستند.

• باز هم كاهشي ديگر
013790.jpg

كاهش شديد تعداد گنجشك هاي خانگي در انگلستان نگران كننده اعلام شد. انجمن سلطنتي حفاظت از پرندگان معتقد است كه تعداد اين پرندگان طي ۲۵ سال گذشته به شدت كاهش يافته است. تعداد اين پرنده ها طي سال هاي ۱۹۶۲ تا ۱۹۹۶ تا ۶۴ درصد كاهش نشان مي دهد. انجمن سلطنتي حفاظت از پرندگان از مردم خواسته كه تعداد گنجشك هاي موجود در باغ هاي خانه خود را شمرده و به اين انجمن گزارش كنند. آنها اميدوارند كه به اين طريق بتوانند جلوي كاهش تعداد آنها را گرفته و آينده آنها را تضمين كنند. فقدان مواد غذايي و جايگاه آشيانه سازي مي تواند بر كاهش جمعيت گنجشك ها تاثير بگذارد وليكن هيچ توضيح آشكاري براي كاهش اخير تعداد آنها داده نشده است. ريچارد باشفورد (R.Bashford) كه هماهنگ كننده بررسي هاي صورت گرفته بر روي گنجشك هاي خانگي است مي گويد: «آنچه كه در حال حاضر ضروري به نظر مي رسد اين است كه مكان هايي را كه در آنها گنجشك هاي خانگي از وضعيت بالنسبه خوبي برخوردارند را از مكان هاي نامناسب تمييز دهيم. اين نكته نيز حائز اهميت است كه بدانيم آيا واقعاً شما هيچ گنجشكي نداريد؟»

• كوركورانه بودن ساعت مولكولي
013805.jpg

محققان مي گويند يك گونه موش تنها طي ۱۵۰ سال به طور قابل ملاحظه اي تكامل يافته است. اين امر نشان مي دهد تغييرات ژنتيكي مي تواند سريع تر از آنچه كه تصور مي شود صورت گيرد. اوليور پرگامس (O.Pergams) از انجمن جانورشناسي شيكاگو و همكار او دكتر دنيس نايبرگ (D.Niberg) كه در حال تكميل نقشه ژنتيكي يك نوع موش وحشي در شيكاگو بودند به طور تصادفي اين مسئله را كشف كردند. آنها DNA ميتوكندريايي ۵۶ موش پا سفيد كه قدمت آنها به سال ۱۸۵۵ باز مي گردد و در موزه نگهداري مي شدند را با نمونه DNA، ۵۲ موش امروزي كه در پارك هاي محلي زندگي مي كنند با هم مقايسه كرده و پس از تقسيم كردن نمونه ها به گروه هايي با فاصله زماني ۵۰ سال و مقايسه توالي DNA ميتوكندريايي آنها متوجه تغييرات ژنتيكي شديدي شدند. پژوهشگران معتقدند كه توالي ژنتيكي جديد در موش هاي امروزي ضرورتاً مفيد نبوده و تنها مزيتي را كه مي توان به آن نسبت داد اين است كه در راستاي تغييرات محيطي صورت گرفته توسط انسان به وجود آمده است. علاوه بر اين ساعت مولكولي موجودات گاهي اوقات ممكن است كوركورانه و با سرعت زياد به جلو حركت كنند.

• كودك موميايي
013815.jpg

دو سگ گرسنه كه در جست وجوي استخوان چال شده در حيات خانه مالك خود بودند، يك جسد موميايي شده را يافتند. باستان شناسان قدمت اين جسد را ۲۵۰۰ سال برآورد كردند. يان پارادس (J.Paredes) كه در آمريكا زندگي مي كند مي گويد كه پس از بيرون كشيده شدن جسد توسط سگ ها بسيار متعجب شده است. باستان شناسان معتقدند كه جسد موميايي شده متعلق به كودكي است كه توسط والدينش در آن محل دفن شده است. علاوه بر اين آنها احتمال مي دهند كه والدين اين كودك، كشاورز بوده اند. گفته مي شود كه جسد موميايي شده در وضعيت بسيار خوبي بوده و به منظور انجام مطالعات بيشتر بر روي آن به موزه سان ميگول دي آزاپ منتقل شده است. باستان شناسان معتقدند كه حيات خانه پارادس احتمالاً يك گورستان قديمي بوده و قصد دارند كه آنجا را مورد كند و كاو بيشتر قرار دهند.

نگاه دانشمند
فضاي بين سياره اي ـ۱
نيل دوگراس تايسون
013785.jpg

ترجمه: سليمان فرهاديان
در مورد تهي بودن فضاي بين سياره اي بيش از حد مبالغه شده است. از فاصله هاي دور، منظومه شمسي تهي به نظر مي رسد. اگر منظومه شمسي را در داخل كره آن چنان بزرگي محصور كنيد كه حتي مدار نپتون را هم در برگيرد، خواهيد ديد كه حجم اشغال شده به وسيله خورشيد، سيارات و اقمار آنها و تمام سيارك هاي موجود در اين منظومه كمي بيش از يك تريلينيوم حجم كل فضاي كره خواهد بود.
ولي با اين همه هنگامي كه از نزديك به منظومه شمسي نگاه مي كنيم خواهيم ديد كه پر از انواع ريگ ها، قطعه سنگ ها، تكه هاي يخ، ذرات گرد و غبار، جريان هايي از ذرات باردار و كاوشگرهايي است كه به فضا پرتاب شده است. در عين حال فضا پر است از ميدان هاي قوي گرانشي و مغناطيسي.
فضا آن چنان هم كه گمان مي رود خالي نيست، به طوري كه زمين طي حركت خود در مدار كه با سرعت تقريبي سي كيلومتر در ثانيه انجام مي شود، در هر روز صدها تن از ذرات بين سياره اي را درو مي كند، كه البته بسياري از آنها كوچك تر از يك دانه شن هستند. تقريباً تمام اين سنگ ريزه ها در جو بالايي زمين مي سوزد، چرا كه برخوردشان با هوا تحت چنان انرژي زيادي صورت مي گيرد كه در لحظه برخورد تبخير مي شوند. سطح قطعاتي كه كمي بزرگ تر باشند، مثلاً به اندازه توپ گلف، به طور سريع و نابرابر گرم مي شود و اغلب پيش از آنكه تبخير شوند، به قطعات كوچك تري تبديل مي شوند. اما قطعاتي كه از اين هم بزرگ تر باشند به طور سطحي سوخته و به راه خود ادامه مي دهند تا با زمين برخورد كنند. شايد شما پيش خود فكر كنيد اكنون كه زمين بيش از ۶/۴ ميليارد بار به دور خورشيد چرخيده است، مدار حركت خود را از تمام خرده ريزه هايي كه ممكن بود در سر راهش وجود داشته باشند، پاك كرده است.
اما زماني شرايط بسيار اسفبارتر از امروز بود. نيم ميليارد سال پس از تشكيل خورشيد و سيارات آن بارش چنان شديدي از قطعات سنگ و شن روي زمين در گرفت كه انرژي حاصل از برخورد اين ذرات باعث افزايش دماي جو و ذوب شدن سطح زمين شد.
اما يكي از اين تكه هايي كه با زمين برخورد كرد بسيار بزرگ بود و به تشكيل ماه منجر شد. مقدار آهن و ساير عناصر با جرم بالاي موجود در ماه كه اصلاً انتظار نمي رفته تا اين حد كم باشد (مقدار اين عناصر از روي نمونه هايي از خاك ماه كه توسط فضانوردان آپولو به زمين منتقل شده، محاسبه شده است) بيانگر آن است كه به احتمال بسيار زياد در اثر برخورد يك پيش سياره (Protoplanet) به اندازه مريخ كه با سرعت بسيار بالايي حركت مي كرد و پوسته فقير از آهن زمين، ماه به صورت تركشي از زمين جدا شده است. تكه پاره هاي حاصل از اين تصادم كه در مدار زمين در حال گردش بودند، يكپارچه شدند و ماه محبوب با چگالي كم را به وجود آوردند. گذشته از اين حوادث بسيار مهم و قابل توجه كه براي زمين روي داده است بايد اذعان كرد اين دوره طولاني بمباران، اتفاق منحصر به فردي در منظومه شمسي ما نبوده است: تمام سيارات و ساير اجرام بزرگ چنين شرايطي را تجربه كرده اند، و در اين بين سطح صاف ماه كه فاقد اتمسفر است و سياره مريخ از لحاظ دارا بودن گودال هايي كه به اين طريق به وجود آمده اند ركورددار محسوب مي شوند.
013800.jpg

منظومه شمسي نه نتها از خرده سنگ هاي ايجاد شده از زمان تشكيل آن پر است بلكه بايد گفت فضاي بين سياره اي حاوي سنگ هايي در اندازه هاي مختلف است كه منشاء آنها مريخ، ماه يا زمين است و از تركش هاي ناشي از برخورد يك جسم با سطح سياره ناشي مي شوند. شهاب سنگ هاي زيادي كه منشاء آنها مريخ است به زمين وارد مي شوند، به طوري كه بسياري از دانشمندان بر اين باورند كه هر ساله هزاران كيلوگرم از صخره هاي مريخي وارد زمين مي شوند. شايد به همين ميزان از صخره ها و سنگ هايي كه از ماه جدا شده اند وارد زمين شوند. در حقيقت براي آنكه صخره ها و سنگ هاي ماه را به دست آوريم مجبور نيستيم به كره ماه سفر كنيم، هر چند هنگامي كه پروژه آپولو در جريان بود از اين موضوع اطلاع نداشتيم. مقدار زيادي از اين شهاب سنگ ها به زمين وارد مي شود هر چند كه نظر ما را جلب نمي كند.
اگر مريخ زماني مأمن حيات بوده است ـ ميلياردها سال پيش، هنگامي كه سطح آن مرطوب و پوشيده از آب بود ـ احتمال دارد كه بعضي از باكتري ها به طور قاچاقي در گوشه و كنار و مخصوصاً درزهاي سنگ هاي كنده شده از مريخ جاي گرفته و به زمين سفر كرده باشند.
پيش از اين مي دانستيم كه بعضي از گونه هاي باكتري ها مدت زمان طولاني را به خواب زمستاني رفته يا در مسير طولاني حركت خود به سوي زمين مقدار بالاي پرتوهاي يونيزه كننده را تحمل كرده و زنده مي مانند. بنابراين وجود باكتري هاي فضايي نه يك فكر احمقانه است و نه داستان صرفاً علمي تخيلي. اگر پيش از آنكه حيات در زمين به وجود آيد، مريخ مولد زندگي بوده است و اگر گونه هاي ساده حيات به وسيله سنگ ها و صخره هايي به زمين مهاجرت كرده و بذر زندگي را در اينجا پراكنده ساخته اند، شايد همه ما از نسل مريخي ها باشيم. دانستن اين موضوع شايد بتواند از نگراني طرفداران محيط زيست در مورد عطسه فضانوردان در سياره سرخ و پراكنده كردن ميكروب ها در سرزمين موجودات فضايي بكاهد.
Natural History, Oct.2001

علم
ادبيات
اقتصاد
ايران
جهان
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |