بعدازظهر يك روز گرم تابستان عبده عرق ريزان وارد تحريريه روزنامه نوروز شد و طي يادداشتي استدلال آورد كه اگر وزير اقتصاد و دارايي مهندس باشد چه بسا كه بهتر هم باشد
گروه اقتصاد، بهمن احمدي امويي: افزايش نزديك ۲۰۰ واحدي شاخص كل بورس تهران در كمتر از سه روز، آن هم پس از روي كار آمدن دبيركل جديد، خيلي ها را نگران كرد. عبده تبريزي كه تازه شنبه به سمت دبيركلي بورس تهران برگزيده شد، براي مقابله با نخستين چالش پيش رويش كه خيلي هم زود خود را نمايان كرد، اقداماتي را براي حضور در شبكه دوم تلويزيون و انجام يك گفت وگو با خودش انجام داد تا بلكه از بالاتر رفتن بيش از پيش قيمت ها و شاخص كل بورس جلوگيري كند. او مي خواهد به سهامداران اطمينان دهد كه هيچ تغيير و تحولي پس از روي كار آمدن او رخ نخواهد داد. اما ديگر خيلي دير شده بود. سخنان روز شنبه او اثر خودش را گذاشته بود. خيلي ها بر اين باور بودند كه با روي كار آمدن عبده تبريزي كنترل هايي را كه ميرمطهري دبيركل سابق براي جلوگيري از افزايش بي رويه قيمت ها گذاشته، برداشته خواهند شد. حالا دبيركل جديد براي شستن اثرات شايعاتي كه پيش از آمدنش مطرح بود و همچنين تاثيرات منفي گفته هاي روز اول انتصابش وارد يك كارزار جدي مي شود.
• • •
«... در تمام روزهايي كه در بورس تهران خواهم بود، در شيوه انجام كار حركت تندي نخواهم كرد و از اين بابت اطمينان لازم را مي دهم...» حسين عبده تبريزي سومين دبيركل بورس اوراق بهادار تهران سخنانش را در روز معرفي اش، به اين سمت، با اين جملات تمام كرد. او با بيان اين جملات مي خواست به منتقدينش كه پيش از آن گفته مي شد، نظر مساعدي نسبت به وي ندارند، پاسخ و اطمينان لازم را بدهد. گفته مي شود شيباني رئيس كل جديد بانك مركزي معتقد بوده كه مخالف هرگونه دگرگوني در تركيب اقتصادي بانك مركزي و نهادهاي وابسته به آن تا پايان دوره خاتمي است. هم از اين رو اعتقادي به ايجاد تغيير و تحول در سازمان خصوصي سازي و دبيركل بورس اوراق بهادار تهران نداشت.اما اصرارهاي وزير اقتصاد و دارايي سرانجام شيباني را هم راضي كرد. اين كشمكش حدود ده روز اين تغيير و تحولات را به تاخير انداخت.
عبده تبريزي نخستين مدير برآمده از بخش خصوصي است كه توانسته تا اين رده از مديريت دولتي را در اختيار بگيرد. او هرگز در ساختار مديريت پرتنش، زمانبر، ناكارا و سياست زده دولتي، خود را نيازموده است. شايد همين موضوع موجب انتقاداتي شده بود. «... ممكن است او دست به يكسري اقدامات تند بزند و وضعيت بازار را متشنج كند...» اما عبده نيز براي اين انتقاد در روز اول كاري اش پاسخي در چنته داشت: «آنجايي كه به تغيير قوانين مربوط مي شود، حركت ها بسيار كند و با تامل و مطمئن خواهند بود. بازار سرمايه خواستار پايداري است و خرد ايجاب مي كند كه تغييرات مورد نظر، با محافظه كاري كامل و تامل لازم همراه باشد...»
سال جديد، چالش كمتر
نخستين روزهاي بهار ۸۲ نويد سال كم چالشي را براي طهماسب مظاهري وزير امور اقتصادي و دارايي با خود به ارمغان آوردند. مدت ها بود كه او چالش مهمي را با محسن نوربخش رئيس كل بانك مركزي خود داشت. چالشي كه تا آخرين روزهاي پاياني سال ۸۱ نيز ادامه داشت و سر از مطبوعات هم در آورده بود. وقتي در دوم فروردين نوربخش بر اثر عارضه قلبي درگذشت، عصر چالش هاي مداوم بين رئيس كل بانك مركزي و وزير اقتصاد، نيز پايان يافت. اين چالش از نخستين روزهاي تشكيل نخستين دولت، پس از دولت موقت شروع شده بود و گويا تنها دست تقدير مرگ قادر به پايان بخشيدن به آن بود. از اين بابت مظاهري شايد، يكي از خوش اقبال ترين وزراي اقتصاد جمهوري اسلامي است كه مي تواند اميدوار باشد، كسي را براي كرسي رياست بانك مركزي خواهد گماشت كه خودش به آن تمايل داشته باشد. تا پيش از اين وزير اقتصاد معمولاً در سايه رئيس كل بانك مركزي قرار داشت. انتخاب شيباني آن هم چهل روز پس از درگذشت نوربخش كه با شايعه و گمانه زني هاي فراواني همراه بود، اين تحليل را قوت بيشتري مي بخشد. اگر چه شنيده شد كه نمايندگان رئيس جمهوري با مسعود نيلي براي رياست بانك مركزي گفت وگوهايي داشتند و گويا به توافقي هم رسيدند.
اگر روزهاي خوش يك وزير اقتصاد از ابتداي سال ۸۱ آغاز شده، حسين عبده تبريزي راه رسيدن به دبيركلي بورس تهران را از يك سال و نيم پيش آغاز كرد. در بعدازظهر يك روز گرم تابستان او خود در حالي كه سمت رئيس هيأت مديره يكي از نخستين بانك هاي خصوصي كشور را يدك مي كشيد، عرق ريزان وارد تحريريه روزنامه نوروز شد و طي يادداشتي كه ارائه داده بود، استدلال آورد كه اگر وزير اقتصاد و دارايي مهندس باشد، چه بسا كه بهتر هم باشد.
دقيقاً از فرداي همان روز و پس از انتخاب مهندس مظاهري به عنوان وزير اقتصاد و دارايي دولت دوم خاتمي، مي شد از گوشه و كنار مطبوعات و محافل كارشناسي شنيد كه بالاخره آن يادداشت «و اما آن مهندس اقتصاد» بي جواب نخواهد ماند. اگر چه او از چند سال پيشتر از دل بخش خصوصي توانسته بود ارتباطات گسترده اي را با بخشي از مديران دولتي به ويژه در وزارت مسكن برقرار كند، اما شتاب گرفتن اين حركت، از همان بعدازظهر گرم تابستان ۸۰ تشديد شد. او پس از مدتي نماينده ويژه وزير اقتصاد در شوراي بورس شد و حالا دبيركل بورس. راهي كوتاه كه عبده تبريزي براي رسيدن به آن زمان زيادي را صرف كرد. كارهاي دانشگاهي، تحقيق و پژوهش، راه اندازي دو انتشاراتي و ترجمه و سرانجام فوكوس بر بورس تهران. او نخستين و تنهاترين فردي است كه توانسته از بخش خصوصي به بدنه مديريت دولتي جمهوري اسلامي بزند و وارد آن شود.
ميزبان تازه وارد
يكشنبه، چهارم خرداد، قرار است كه ساعت هشت صبح مراسم توديع و معارفه سيداحمد ميرمطهري دبيركل سابق و عبده تبريزي دبيركل جديد برگزار شود. يكي دو نفر بر روي صندلي ها نشسته اند. وزير اقتصاد از در بورس وارد مي شود، با همه سلام و احوالپرسي مي كند. نگهبانان به احترامش خبردار مي ايستند و او با تك تك شان دست مي دهد. تازه بعد از وزير است كه كارگزاران خصوصي و دولتي، روساي بانك ها و كارشناسان و خبرنگاران از راه مي رسند. وزير در كنار ميرمطهري در رديف دوم نشسته است. هر كس هم وارد مي شد سري به نشانه سلام و صبح بخير تكان مي دهد و پشت سرشان مي نشيند. سالن تقريباً پر شده است. عبده تبريزي سرانجام از آسانسوري كه مستقيماً به طبقه چهارم مي رود، پياده مي شود، پله ها را طي مي كند و به جمع مي پيوندد.
او از هم اكنون خود را ميزبان مي داند. كنار صندلي ها مي ايستد، هر كس را كه وارد مي شود دعوت به نشستن مي كند. بعضي ها با او روبوسي مي كنند. هر از چند دقيقه اي رو به وزير و ميرمطهري مي گويد: «آقايان بفرماييد رديف جلو...» و آنها از جايشان تكان نمي خورند. رديف جلو كاملاً خالي است. مراسم كه شروع شد، خود عبده بر روي يكي از صندلي هاي رديف جلو نشست و كنار دستش، شيراني رئيس هيأت مديره بورس تهران و مدير عامل بانك سپه. او همان كسي است كه ميرمطهري به دليل مخالفت با كارهايش دو سه روز از دبيركلي بورس قهر كرد و به دفتر كارش نيامد و اگر وساطت وزير نبود شايد اين روزهاي قهر بيشتر مي شدند. نوبت به سخنراني عبده تبريزي كه رسيد، با كمترين مقدمه اي وارد اصل مطلب شد و شروع كرد انتقادات را پاسخ گفتن و همين طور شرح برنامه و شيوه كارش.
برخلاف ديگر مديران و سخنرانان، خيلي موضوع را كش نداد: «تا دو ماه به تركيب مديران و كاركنان بورس دست نمي زنم، تا وضعيت موجود را بررسي كنم. در اين مدت تلاش خواهد شد تا برنامه سه ساله اي تدوين شود كه مورد تاييد هيأت مديره قرار بگيرد. افزايش نقش و ميزان اليت بورس در GDP و شفاف سازي بيشتر از جمله محورهاي قابل پيش بيني اين برنامه خواهد بود...» پس از آن هم باز روبوسي و تبريك و خداحافظي. از عبده مي پرسم فكر نمي كنيد به عنوان يك مدير بخش خصوصي با مديريت دولتي بورس، مشكلي پيدا كنيد؟
او كه در تمام طول مراسم به ندرت لبخند مي زد، بدون كمترين تغيير حالت گفت: «در تمام دنيا مديريت بخش خصوصي مبناي عمل مديريت دولتي است و فكر نمي كنم در اين سازمان كه دولتي نيست، با مشكلي مواجه شوم...»
احتمالاً او مي خواست بگويد درصدد تغيير ساختارها براساس نوع مديريت بخش خصوصي است. همان چيزي كه محل مناقشه هايي در آينده خواهد بود. مديران دولتي به اين راحتي تن به تغيير و تحول نمي دهند. اگر چه بودن ميرمطهري در بورس تهران براي مدت نزديك به پنج سال، بدون كمترين وابستگي سياسي خاص، نشان داده كه مي توان در اين مقام سياسي نبود و كار كرد، اما معلوم نيست يك مدير غيرسياسي بخش خصوصي هم مي تواند در ساختار دولتي موفق عمل كند.
نه ميرداماد، نه توپخانه
ميرمطهري سال ۶۶ كه وارد بورس شد، شرايطش كاملاً متفاوت با امروز بود. عملكرد بورس تهران را مي توان به سه دوره تقسيم كرد. از ابتداي انقلاب تا ۶۹ كه سازمان بورس وجود داشت، اما بازاري نبود، سال هاي ۶۰ تا ۶۶ كه بازار بورس بود اما سازمان بورس وجود نداشت و از سال ۶۶ تاكنون كه هم سازمان و هم بازار وجود دارند. بنابراين يكي از مهم ترين عملكردهاي ميرمطهري ثبات بخشيدن به بازار، گسترش و تعميق دادن بيش از پيش به آن و ايجاد يكسري قوانين و مقررات لازم براي آن است. او توانست تعداد كل شركت هاي پذيرفته شده در بورس را از ۶۰ شركت در سال ۶۶ به ۳۳۹ شركت در حال حاضر برساند و ارزش اين بازار را از ۵/۳ ميليارد دلار به ۵/۱۶ ميليارد دلار برساند. همچنين حجم معاملاتي كه در اين بازار صورت مي گرفت نيز از ۳۱۶ ميليارد تومان در ۶۶ به دو هزار و ۲۶۶ ميليارد تومان در سال ۸۱ رسيد. با اين همه وي در شيوه عملكرد خويش بسيار محافظه كارانه و محتاطانه رفتار مي كرد. او براي جلوگيري از تكرار حوادث سال هاي ۶۴ و ۶۵ و افزايش غيرمعقول و بي رويه قيمت سهام در بازار يكسري كنترل هايي ايجاد كرده بود. بر اين اساس به شركت اجازه داده نمي شد كه قيمت سهام خود را در يك روز و يا در فرايند يك معامله با تغييرات بزرگي همراه كنند. ميرمطهري بر اين باور بود به دليل اينكه هنوز در بازار سرمايه ايران نهادهاي تخصصي اطلاع رساني شكل نگرفته اند، وجود چنين كنترل ها و موانعي فرصت و زمان لازم را براي فكر كردن و تحليل شرايط بازار به خريداران به ويژه خريداران جزء مي دهد و مانع از تحت تاثير قرار گرفتن آنها از شرايط گاهاً مصنوعي پيش آمده، مي شود.
اگر چه اين شيوه محافظه كارانه وي در بورس تهران طي اين پنج سال جواب مثبت خود را داده است، اما مخالفان زيادي نيز داشت. براي همين بود كه عبده تبريزي در روز معارفه خود گفت: «با فرض اينكه مديريت جديد بورس با بعضي از شيوه ها و كنترل ها مخالف باشد، اما براي هرگونه تغييري اثرات اين كنترل ها را بر گذشته بازار و بر قيمت سهام مورد توجه قرار خواهد داد و پس از آن اقدام لازم را به عمل خواهد آورد.» بسياري بر اين باورند كه رفتن ميرمطهري به سازمان خصوصي سازي به دليل شناختي كه وي از عملكرد بورس دارد، مي تواند بسيار موثر باشد؛ چرا كه علاقه خاص وي به بورس موجب خواهد شد تا براي عرضه بيشتر سهام دولتي به بورس تلاش ويژه اي نيز داشته باشد. اما تعدادي از نزديكان وي راه او را در اين موقعيت تازه بسيار پرمخاطره ارزيابي مي كنند. علي اكبر رئيس سابق سازمان خصوصي سازي اگر چه وابستگي خاص سياسي اي نداشت و هرگز آن را بروز نداد، اما به دليل اينكه سال ها در اين مقام بود، با تنگناها، ضعف ها و فشارهاي سياسي و اقتصادي از سوي وزرا، نهادها، شركت ها و موسسات دولتي، آشنايي كافي و لازم داشت. به نظر مي رسد براي مقاومت در برابر اين فشار كسي بايد در اين جايگاه قرار مي گرفت كه وابستگي و نزديكي خاصي به هرم قدرت داشته باشد تا بتواند، تا حدودي اين فشارها را تحمل كند. و ميرمطهري با روحيه و ساختار فكري خاصي كه دارد، از اين زاويه شكننده به نظر مي رسد.
آشنايي او و مظاهري به زماني برمي گردد كه هر دوي آنها در سازمان برنامه همكار بودند. پس از آن نيز اين رابطه هر از گاهي تمديد و تجديد شد. به ويژه زماني كه مظاهري در پست مشاور اقتصادي رئيس جمهور نياز به يكسري گزارش هاي خاص داشت؛ ميرمطهري كسي بود كه با توجه به حضورش در راس هرم بازار سرمايه كشور توانايي پاسخگويي به نيازهاي اين چنيني مظاهري را داشت و به خوبي از عهده اين كار بر آمد. گرچه ميرمطهري در نقش دبيركلي بورس مورد توجه و حمايت ويژه مرحوم نوربخش قرار داشت، اما پس از وزارت مظاهري تدريجاً فاصله نوربخش و ميرمطهري زياد و در مقابل روابط وزير و دبيركل بورس به هم نزديك تر شدند. اين اواخر، گاه شنيده مي شد كه رئيس كل سابق بانك مركزي، از شيوه ها و عملكرد ميرمطهري چندان راضي نيست و انتقاداتي هم به او دارد. ميرمطهري نيز به واسطه روحيه محافظه كارانه اش هرگز اين گونه مسائل را بروز نداد؛ وقتي هم از سوي خبرنگاري مورد پرسش قرار گرفت كه نظرش نسبت به جدايي بازار سرمايه از بازار پول كشور چيست؟ با خنده و تامل خاص خودش گفت: «هر چه بگوييم يا ميرداماد (محل بانك مركزي) ناراحت مي شود و يا توپخانه (وزارت اقتصادي و دارايي).» سازمان خصوصي سازي فضا و موقعيت متفاوتي از بورس تهران دارد كه ميرمطهري خيلي با آن فضا رابطه ندارد.
انتخاب هاي جديد
نگاهي به انتخاب هاي يك سال اخير مظاهري نشان مي دهد كه وي برخلاف ديگر اسلاف خويش از ديد بازتري برخوردار است. او افرادي را به راس هرم تصميم گيري هاي اقتصادي كشور راه داد كه تا پيش از اين سابقه نداشته است.
افرادي بدون كمترين وابستگي سياسي و گروهي. اما اين انتخاب ها با وجود يكسري روابط خاص فردي بين طرفين صورت گرفته كه بيان آنها ابتدا، تعجب محافل مطبوعاتي و كارشناسي را برانگيخت. اما حالا ديگر اين محافل چندان از اين انتخاب ها شوكه نخواهند شد. حالا اگر تيم اقتصادي دولت ضعف ها و ناهماهنگي هايي دارد و نياز به ترميم دارد اما اين ناهماهنگي ها در حوزه وزارت اقتصاد و دارايي، بانك مركزي و بازار سرمايه كشور به حداقل خود رسيده است. شيباني در راس بانك مركزي علاقه اي به پا فشاري بر مسئله خاصي ندارد، او حتي تلاشي براي رساندن خود در مراسم معارفه و توديع دبيركل جديد و قديم بورس به خرج نداد. اگر چه شيراني رئيس هيأت مديره بورس و مدير عامل بانك سپه آمدن او را خيرمقدم گفت، اما او نيامده بود. نه اينكه مخالف باشد. او در اين باره نظر خاصي ندارد. همه چيز از اين پس از توپخانه رقم خواهد خورد. اگر چه بانك مركزي پس از سال ها مركز تصميم گيري خود را از حوالي توپخانه به ميرداماد در يك فضاي خوش آب و هوا منتقل كرده است، اما مجدداً اين تصميم گيري هاي عمده از توپخانه گرفته خواهد شد.