سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۲- سال يازدهم -شماره ۳۰۶۸ - jun . 3, 2003
سخنگاه آزاد
Front Page

چرا در صدر كشورهاي داراي حوادث مرگبار رانندگي قرار داريم؟
درس هايي از حادثه خونين جاده گناباد
017165.jpg
حادثه خونين رانندگي در جاده گناباد- بيدخت واقع در استان خراسان كه در روزهاي پاياني هفته گذشته رخ داد و طي آن ۲۲ مسافر جان باختند و ۲۳ نفر ديگر به شدت زخمي شدند با توجه به علت وقوع حادثه كه بر اثر برخورد ميان يك دستگاه اتوبوس مسافربري با دو دستگاه تريلي و كاميون پيش آمد، هشدار ديگري است كه بايد مجموعه مديريت و متوليان بخش حمل و نقل كشور را به خود بياورد. طبق نظر كارشناس پليس راه اين حادثه بر اثر خواب آلودگي راننده و انحراف به چپ اتوبوس به وقوع پيوسته است. متأسفانه در طول سال، بارها شاهد حوادثي از اين قبيل هستيم. منظور آن حوادثي است كه خستگي، خواب آلودگي و ناتواني راننده در هدايت خودرو، در آنها نقش داشته اند.
در واقع، پس از چنين حادثه اي تكان دهنده كه طي آن ۲۲ مسافر هموطن ما كه با اطمينان به اتوبوس و راننده آن و مهم تر از آن به شركت مسافربري، عازم سفر بوده اند، بي آنكه خود نقش داشته باشند جان باخته اند. بايد به طور اصولي و ريشه اي، علت خواب آلودگي و راننده مورد بررسي قرار بگيرد. حتي اگر تحقيقات به درازا هم بكشد اما نتايج مثبت و مطلوب به همراه داشته باشد، براي صنعت حمل و نقل كشور و جامعه ما مفيد است. اين حادثه مرگبار نظير دهها حادثه ديگر كه در طول سال شاهد وقوع آن مي باشيم و متأسفانه نام كشور ما را در صدر حادثه خيزترين كشورهاي جهان قرار داده است، بايد مبناي يك پژوهش جدي براي اعمال روش هاي قانوني لازم به منظور پيشگيري از اين حوادث قرار بگيرد. نخستين پرسشي كه به ذهن خطور مي كند آن است كه وضعيت رانندگان اتوبوس ها كه مردم جان خود را به آنها مي سپارند، چگونه كلاسه بندي و كنترل مي شود. چگونه فعاليت هاي يك شركت مسافربري تحت كنترل قرار مي گيرد تا مثلاً براي سودطلبي احتمالي از يك راننده يا رانندگان كار اضافي و غير مجاز طلبيده نشود.وضعيت جسماني و رواني رانندگان اتوبوس ها تحت مراقبت  هاي مستمر بهداشتي قرار دارد تا مثلاً نظير حوادثي كه بر اثر خواب آلودگي رانندگان معتاد يا كهنسال پيش مي آيد رخ ندهد؟ به هر حال لازم است رانندگان اتوبوس ها، كاميون ها و كليه خودروهايي كه به سرويس دهي جاده اي مشغولند، وضعيت شفاف و مشخصي داشته و شركت هاي مسافربري در برابر حوادثي كه باعث زيان هاي سنگين جاني و مالي مي شود، پاسخگو باشند. در آن سوي مسئله، دولت بايد به شركت هاي مسافربري، خدمات و يارانه هايي بپردازد تا آنان امكانات بهتري براي به كارگيري رانندگان سالم و واجد شرايط و خودروهاي بهينه داشته باشند و متقابلاً، بايد به حق كنترل وضعيت بهداشت، سلامتي، نحوه به كارگيري رانندگان، بيمه و حق و حقوق آنها نيز به صورت مستمر توسط بازرسان و كارشناسان دولتي تحت كنترل باشد. تا اگر يك شركت مسافربري به علت كوتاهي در به كارگيري راننده مناسب و واجد شرايط، باعث وقوع حادثه مرگبار رانندگي شد، تحت پيگرد قانوني قرار بگيرد و نام آن شركت نيز به آگاهي عموم برسد. انتشار سياهه، شركت هاي خلافكار و همچنين شركت هاي درستكار در هر سال و يا در مقاطع زماني همين ضريب امنيت مسافران و به كارگيري رانندگان ماهر و با صلاحيت را افزايش مي دهد. حوادث جاده اي ما معلول علت هاي گوناگوني است، اما اگر شناسنامه تحت كنترل درباره جاده، خودرو، شركت مسافربري و رانندگان، در اختيار دستگاههاي مسئول باشد، شاهد كاهش اين قبيل حوادث خواهيم بود و حداقل نام كشور ما، هميشه در صدر دارندگان رتبه هاي نخست در حوادث رانندگي قرار نمي گيرد.
در همين راستا، به عنوان مثال اگر يك خودرو به علت ناكار آمدي قطعه فني، دچار حادثه شد، بايد كارخانه
توليد كننده معرفي و تحت پيگرد قانوني قرار بگيرد، تا اين سازوكارها، براي ايمني حمل و نقل جاده اي به كار گرفته نشود، متأسفانه بايد همچنان شاهد قرباني شدن مسافران در جاده ها باشيم.
ذوقي

صفاي كوچه ما و ميهمانان ناخوانده
017395.jpg
در كوچه شما زندگي مي كنم، در همين همسايگي و زني هستم همچون شما. شكل و شمايل كوچه اي را كه در آن زندگي مي كنيد به خاطر داريد. با درهايي كه اغلب روبه روي هم باز مي شوند و مردمي كه هنگام گشوده شدن درها به هم سلام مي كنند و بچه ها كه با كتاب در بغل راهي مدرسه مي شوند و غروب، كوچه از سر و صداي پرشور آنها غلغله مي شود، اما كوچه ميهمانان ناخوانده ديگري هم دارد، تكه هاي كاغذ، پاكت پفك، چوب بستني، كيسه نايلوني و... آنها را كه مي بينيم، انگار در گوشم مي خوانند: ما صفاي كوچه مان را گم كرده ايم! اين است كه گاهي كيسه  اي برمي دارم و آن ميهمانان ناخوانده را جمع مي كنم با حس ديدگان سنگيني كه مرا مي پايند و در مواردي، اين سنگيني نگاهها از تحسين است.
در كوچه ما- چند خانه آن طرف تر، رزهاي رونده اي كاشته اند كه گلهاي سرخ آتشين آنها در آغوش شاخ و برگ درختان سبزتن، خوش آشيانه كرده اند. با خود مي گويم كاش من در اين كوچه مي بودم.
كودكي خرد دارم مثل بيشتر مادران اين شهر، وقتي او رابا كالسكه اش در كوچه و خيابان شهر مي برم، اگر خداي ناكرده زباله اي ناخواسته از دستي رها شود و به زمين بيافتد آن را برمي دارم، شايد به اين دليل كه، آن ديگري آن را تكرار نخواهد كرد و كودك خردسالم مي بيند اين را و او هم عادت مي كند، بگذاريم نسل فردا هم پاكيزگي محيط زيست را قدر بداند. بيش از يك دهه است كه شعار «شهر ما، خانه ما» در شهر طنين انداز است، اما سهم خود ما چيست؟ آيا هميشه بايد منتظر كارگران نارنجي پوش باشيم، آيا نمي تواند بهتر از اين باشد.
در راه كنار پارك كوچكي كه لبريز از گلهاي رنگارنگ است نگاهم را به خود مي خواند. آري، ما پاكي و زيبايي را بايد دوست داشته باشيم. اين زيباست.
پروانه عليزاده- تهران

ساخت و ساز بي رويه و ديواركشي خلاف در نوار ساحلي درياي خزر
017160.jpg
با سلام و احترام و تشكر از توجهي كه روزنامه همشهري نسبت به محيط زيست و طبيعت ايران دارد (با وجود اين كه متأسفانه فقط در تهران منتشر مي شود) در تأييد مطلب اخير شما مبني بر در اختيار گرفتن حدود ۹۸ درصد از نوار مناسب ساحلي درياي خزر از طرف سازمان ها و نهادها و دستگاه هاي مختلف استدعا داريم اين عريضه دردمندانه ما ساحل نشينان اين دريا را به چاپ برسانيد تا شايد آن دو يا چند درصد ناچيز براي مردم ايران باقي بماند. البته اين قبيل اعمال خودسرانه كه نمونه ديگرش همان نابود كردن بي رحمانه جنگل هاي شمال است، عواقب نگران كننده و خطرناكي دارد كه بهتر است تا كاملاً دير نشده در اين خصوص چاره انديشي شود.
ما ساحل نشينان درياي خزر كه روستاها و خانه هايمان بعضاً كمتر از يك كيلومتر با دريا فاصله دارد و در كنار دريا به سن رشد و كمال رسيده ايم در خلال اين سال هاي اخير رفته رفته در برابر خود سد و مانع و ديوار مي بينيم كه يا از طرف همان دستگاه ها و سازمان ها كه رياست بعضي از مسئولان سازمان محيط زيست اقرار كرده اند توان مقابله با آنها را ندارند، يا در قالب برنامه هايي از قبيل طرح دريا و غيره و يا از طرف افراد مرفه و ثروتمند عمدتاً مركز نشين احداث و ما را از دسترسي به دريا كه حق طبيعي ما و همه مردم است محروم مي سازند. اين دريا و ساحل آن تنها متعلق به ما نيست. به نهادها و افراد مذكور نيز تعلق ندارد. اين دريا از آن همه ملت ايران است. هر ايراني از هر جاي اين سرزمين در هر فصلي از سال حق دارد در صورت تمايل به شمال ايران بيايد و به راحتي به ساحل و دريا دسترسي داشته باشد. به هرحال تا جنگل ها نابود نشده و دريا انحصاري نگشته و عواقب وخيم خود را بروز نداده است ما ساحل نشينان اين دريا اعتقاد داريم ساحل درياي خزر متعلق به همه مردم و تمامي نسل هاست و هيچ سازمان يا فردي حق ندارد، مردم را از اين حق مسلم محروم كند. اميدواريم مسئولان محترم، با انجام بازرسي هاي دقيق اين مشكل را مورد بررسي قرار بدهند.
نام محفوظ

پاركينگ خودرو، نياز حياتي شهر تهران
017170.jpg
در ابر شهر تهران چرا غالب سازمانها، بيمارستانها، سينماها، موزه ها، فروشگاه هاي بزرگ، پارك ها و غيره يا پاركينگ ندارند يا اگر دارند عنوان اختصاصي دارد. به همين دليل در تهران وقتي كسي كه اتومبيل دارد و به اين مراكز مي رود نمي داند ماشينش را كجا پارك كند تا از هر جهت راحت باشد. جريمه نشود، خسارت نبيند يا وقتي كارش تمام شد بيايد ببيند ماشينش صحيح و سالم سرجايش است.
به راستي چرا ساختن پاركينگ و پيش بيني پاركينگ براي مؤسسه ها و سازمانها در ايران جا نيفتاده است؟ تا ارباب رجوع از اين بابت با مشكل روبه رو نباشند. به دليل كمبود پاركينگ در حال حاضر تمام كوچه ها و خيابانها پر از اتومبيل شده و رفت و آمد را مختل كرده است. بايد پرسيد چرا در كشورهاي اروپايي اينقدر اتومبيل ديده نمي شود و كوچه ها و خيابان ها از اتومبيل اشباع نيست. پاسخ روشن است آنجا و در شهرهايشان همه جا همه مؤسسات پاركينگ مناسب دارند، هيچكس نگران نيست و نمي گويد حالا ماشينم را كجا پارك كنم. جا دارد شهرداري در تهران كه به نظر مي رسد عزم كرده است، شكل پاركينگ را در تهران برطرف سازد، در روند ساخت و ساز، احداث پاركينگ را الزامي سازد و احداث پاركينگ به صورت يكي از پيش شرط هاي هر نوع ساختي در آيد. روا نيست در شهري كه فضاي متعلق به بيت المال تحت عنوان تراكم فروخته شود و كساني كه از اين امتياز بزرگ برخوردار مي شوند، از احداث پاركينگ سرباز زنند. اصلاً در همه جا و در شهرهاي بزرگ وقتي تعداد طبقات و زيربناي يك ساختمان نوبنياد، از حد معيني فراتر رفت، آن ساختمان موظف به داشتن پاركينگ بزرگ يا همگاني مي شود تا در ازاي حقوقي كه از مردم در تصرف خود گرفته، آن را به صورت ديگري جبران نمايند. يكي از اين كمبودها را در كنار پارك ها مي توان مشاهده كرد. خانواده هايي كه براي گردش در پارك به اين مكان ها مراجعه مي كنند، همواره با كمبود جاي پارك خودرو روبه رو مي شوند. حداقل مي توان از اين پس هنگام احداث پارك، يك پاركينگ زيرزميني يا طبقاتي مناسب هم براي آن در نظر گرفت. براي اجتناب از آسيب ديدن ساختار پارك، مي توان به نمونه هاي موفق خارجي مراجعه كرد.
حسنعلي مكوندي

تقويت بخش توليد راه حل مشكل بيكاري است
جوانان بهترين سرمايه هاي كشور ما براي حال و آينده مي باشند، اما متأسفانه عوامل اقتصادي به ويژه بيكاري باعث، هرز رفتن بخش وسيعي از اين نيروي سازنده شده است. روي آوري نسل جوان به انواع خلافكاري ها و اعتياد را بايد در عللي از قبيل بيكاري، تبعيض، شكاف روزافزون طبقاتي در جامعه جست وجو كرد و براي حل اين مسائل بايد به فكر ايجاد شغل براي جوانان بود.
برنامه هاي ضربتي و طرح هايي از اين قبيل نمي تواند پاسخگوي مشكلات بيكاري جوانان ما در وضعيت كنوني باشد، همچنان كه ديديم طرح ضربتي ايجاد اشتغال به چه سرنوشتي دچار شد. راه اساسي تقويت بخش توليد به خصوص صنعت كشور است و بايد طوري فعاليت شود كه سرمايه ها و نقدينگي جامعه به اين بخش هدايت شود. مسلماً  تا زماني كه راهها و روش هاي بي دردسري براي پولدار شدن در جامعه وجود دارد، هيچكس حاضر نيست سرمايه خود را در بخش توليد دچار ريسك كند. پس بايد امنيت لازم براي سرمايه گذاري در بخش صنعت بوجود بياوريم و سپس با اعمال قانون، راه درآمدهاي كلان با شيوه هاي دلالي و امثالهم را ببنديم. تا كار براي جوانان ايجاد شود و كشور اين همه ضرر و زيان نبيند.
البرزي- تهران

از ميان آثار شما
طرح : تينا صفاهيه

ساخت و ساز در لاهيجان راپايدار و ضابطه مند كنيد
دامنه آسيب ها و ساخت  و ساز بي رويه شهري، متأسفانه به شهر لاهيجان كه به عروس گيلان شهرت دارد، نيز رسيده است. خرد حكم مي كند ساخت و ساز در شهري كه به دليل دارا بودن معماري جالب اكوسيستم حساس و آسيب پذير موقعيت ويژه اي را دارا مي باشد، تحت ضوابط بسيار دقيق و پايدار صورت گيرد. در غير اين صورت، كساني كه به اعتبار خريد تراكم، محدوده هاي شهري و بخشي از فضاي آن را تحت تملك خويش درآورده اند، نه تنها به مقررات موجود مبني بر حفظ حريم همسايگان وقعي نمي نهند، بلكه مطابق ميل و سليقه خود چشم اندازهاي شهري را كه از حقوق مسلم شهروندي است، كور مي كنند. در اين ميان بيشترين آسيب متوجه خانواده هايي مي شود كه به دلايل مختلف هنوز در خانه هاي قديمي زندگي مي كنند و مثل همه ساكنان شهر حق دارند از فضاي زيستي مناسب برخوردار باشند.
به نظر مي رسد، نهادهاي مسئول در استان روند نوسازي و ساخت و ساز در شهرهاي گيلان را با توجه به حقوق شهروندان، محيط زيست شهري، ضرورت حفظ و ارزش معماري ابنيه و آثار قديمي و حفظ حريم همسايگان، تحت نظارت عاليه داشته باشند تا نوسازي و ساخت و ساز نه طبق سليقه هاي گوناگون، بلكه طبق ضوابط معيني انجام شود.
سيده حرمت فرهي- لاهيجان

حمل با جرثقيل در خيابان بن بست!
چندي پيش مأموران محترم اداره راهنمايي  و رانندگي در خيابان برادران مظفر (ميدان وليعصر) تابلوي توقف مطلقاً ممنوع و حمل با جرثقيل نصب كردند، اما پس از چند روز تابلوها را جمع آوري كردند. متأسفانه دوباره اين تابلوها نصب شده است.
پرسش اينجاست كه آيا در خياباني بن بست، در يكي از مراكز مهم اداري و پرتراكم شهر كه طبعاً مراجعه كنندگان فراوان دارد، نصب چنين تابلوهايي واقعاً ضرورت دارد؟ به نظر اداره محترم راهنمايي و رانندگي منطقه چنين كاري براي رفاه شهروندان انجام شده است؟ و به نوبه خود باعث هجوم خودروها به خيابان هاي اطراف براي پارك كردن نمي شود؟ جا دارد، در صورت امكان در اين مورد تجديدنظر شود و در حد امكان، اجازه پارك خودرو در اين خيابان داده شود.
جمعي از ساكنان

اندر احوال حقوق عابر پياده
017155.jpg
پياده در خياباني در حال عبور بودم كه به مورد جالبي برخورد كردم و از قضا چون دوربين عكسبرداري همراهم بود، توانستم چند عكس از آن تهيه كنم. آنچه كه در ابتدا توجه من را به خود جلب كرد و كنجكاويم را براي گرفتن عكسي نه چندان جدي و قدري خنده دار برانگيخت، اتومبيلي بود كه به درختي قفل و زنجير شده بود هر چند به دنبال آن، دو فكر ديگر از ذهنم گذشتند كه چون اين دو قدري جدي تر بودند، آن لبخند شيرين اوليه به تلخي گراييد.
پس از چند لحظه، ياد حقوقي افتادم كه به عنوان يك عابر پياده داشتم و توسط شهروند محترمي به راحتي از من سلب شده بود و آن چيزي نبود جز حق عبور از پياده رو بدون حضور وسايل نقليه موتوري(پارك شده يا در حال گذر) در آن.
نكته اي كه، اما، حداقل براي من از هر دو اينها جالب تر و صد البته دردناك تر به نظر رسيد، اين است كه اگر قفل و زنجيري در كار نبود و اين خودرو هم همچون صدها و بلكه هزاران خودرو و موتور سيكلت ديگر كه هر روز در پياده روهاي شهرمان جولان مي دهند، فقط در پياده رو بود و به درخت بسته نشده بود، بدون توجه به آن، يا راهي از كنارش در پياده رو براي گذر پيدا مي كردم يا به حريم سواره رو مي رفتم و با به خطر انداختن جان خودم و ايجاد مزاحمت براي خودروهاي عبوري، به مسير خود ادامه مي دادم. بدون آن كه هرگز ذره اي به آن فكر كنم، بدون اين كه رفتار راننده اي كه خودرواش را در پياده رو پارك كرده و بدون اين كه رفتار من كه به حريم سواره رو تجاوز كرده بودم، از نظر خودمان و ديگران، عجيب و غيرعادي به نظر رسد و بدون اين كه احدي به رفتار ما اعتراض كند.
به راستي فرهنگ ترافيكي ما را چه شده است؟ و نكند كه در ديگر كارها و رفتارهايمان هم همچون فرهنگ ترافيكي مان رفتار كنيم و اصلاً  متوجه نيستيم؟ كاش مي شد از آنها هم به همين راحتي عكس گرفت.
شهاب داودي

پاسخ مسئولان
مشكلي وجود ندارد
احتراماً، در پاسخ به مطلب مندرج در شماره ۳۰۳۶ مورخ ۹/۲/۸۲، ستون «از ميان نامه ها و پيامها» تحت عنوان «نقص فني چراغ راهنمايي» به اطلاع مي رساند: با توجه به مراحل پاياني اجراي عمليات بهسازي تقاطع خيابان ائمه اطهار(ع) با خيابان نبرد، در حال حاضر روشنايي چراغهاي راهنمايي و رانندگي در تقاطع فوق الذكر تأمين و مشكل ترافيكي وجود ندارد.
روابط عمومي شهرداري منطقه ۱۴

از ميان نامه ها و پيام ها
حقوق عقب افتاده
با گذشت نزديك به دو ماه و نيم از سال جاري هنوز موفق به دريافت حقوق ۶ ماه آخر سال ۱۳۸۱ نشده ايم. از مسئولان راه آهن جمهوري اسلامي ايران خواستار رسيدگي مي باشيم.
جمعي از پزشكان پلي كلينيك تخصصي راه آهن
درياچه فاضلاب
از ضلع غربي شهرك درياچه واوان واقع در شهرستان اسلامشهر، درياچه اي از فاضلاب صنعتي شركت ها و همچنين فاضلاب گاوداري هاي اطراف به وجود آمده و سلامتي و بهداشت مردم را تهديد مي كند.
حسين رشيدي ساكن شهر واوان
بازنشستگان قبل از سال ۷۹
با تشكر از درج مطلب «حقوق دبيران بازنشسته را دريابيد»، اميدواريم نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي با درك درستي در مورد حقوق حقه بازنشستگان قبل از سال ۱۳۷۹، حقوق آنها را تأمين كنند.
م.د. بازنشسته كشوري
فرهنگ استفاده از پل
در كنار احداث پل هاي عابر پياده بهتر است فرهنگ استفاده از اين پل ها نيز به مردم آموخته شود تا از پل عابرپياده واقع در ميدان امام حسين، استفاده بهتري شود و عابرهاي پياده، ترجيحاً از عرض خيابان زير پل عبور نكنند.
ابراهيم رئيس كريمي
تقاضاي ترميم حقوق
از وزارت كشور تقاضا داريم نسبت به ترميم حقوق كاركنان فرمانداري ها و بخشداري ها نيز عنايت لازم را داشته باشد. تا اين قشر خدوم و زحمتكش هم بتوانند جوابگوي هزينه هاي روزافزون زندگي باشند.
كاركنان فرمانداري شهرستان فسا
تخلف ساختماني در شمال تهران
در خيابان دزاشيب، بعد ازساختمان بانك ملي ايران يك ساختمان نوبنياد، با تصرف پياده رو، عملاً حقوق شهر و شهروندان را ناديده گرفته است. بازرسان شهرداري مي توانند با ملاحظه، عقب نشيني بقيه ساختمان ها از جمله بانك ملي و عدم عقب نشيني ساختمان متعلق به مالك يا مالكان خلافكار، نسبت به اعاده حقوق شهر و شهروندان اقدام كند.
جمعي از ساكنان محل
تغيير ايستگاه و مشكل مسافران
با تغيير ايستگاه مسافران شرق تهران توسط شركت واحد اتوبوسراني در ميدان امام خميني(ره)، آنها براي رسيدن به ايستگاه با مشكل روبه رو شده اند. تقاضا داريم در صورت امكان، اين مشكل برطرف شود.
يك شهروند
قطع پي درپي برق
قطع پي درپي برق در خيابان هاي اشتراكي- رجايي شهر بلوار شهيد مصطفي خميني(ره) به ويژه بوستان هاي ۱۹ و ۲۰ و گلستان هاي ۱۶ و ۱۷، خسارات سنگيني به مردم وارد كرده است.
اهالي خيابان اشتراكي رجايي شهر و باغستان

مشكلات روزافزون يك ساختمان قديمي در تهران
اين ساختمان را به آموزش و پرورش واگذار كنيد
از آنجايي كه وظيفه فرد فرد كشور اسلامي است در بهتر زيستن افراد و در حفظ بهداشت و سلامتي و رفاه اشخاص و جامعه بكوشيم وظيفه خود مي دانيم روزنامه همشهري را از وضع بد و نابسامان ساختمان قبلي آموزش و پرورش مستحضر نماييم.
در خيابان دكتر علي شريعتي پايين تر از چهارراه بهار شيراز در جوار ساختمان هاي وزارت بهداري نزديك بيمارستان خانواده بين كوچه شهدا و پيروزي ساختمان ۸ طبقه اي است كه قبل از انقلاب در اجاره آموزش و پرورش (اداره كل امتحانات) بود. حدود ۱۵ سال است كه به علت پر شدن چاه فاضلاب، فضولات توالت ها در زيرزمين ساختمان انباشته شده. شبها به داخل جوي خيابان دكتر شريعتي سرازير مي كنند كه مشكل بزرگي براي اهالي و بهداشت عمومي شهر مي با شد و بوي تعفن تا مسافت هاي زياد عابرين وساكنين را ناراحت مي كند چون تابستان نزديك است مسلماً سلامتي اهالي شهر چند ميليوني را تهديد مي كند.
برق ساختمان به علت بدهي قطع شده حدود ۸ سال است كه ساكنان ساختمان از جعبه تقسيم جلوي وزارت بهداري و كوچه شهدا دهها رشته سيم به طور نامشروع استفاده مي كنند و چون كنتور ندارند با استفاده از لامپهاي قوي و اسراف در مصرف برق با پايين آمدن ولتاژ برق خساراتي به اهالي محل وارد شده است(آيا برق جزو بيت المال نيست) با اين كه كراراً به اداره برق شكايت كرديم، هيچ گونه اقدامي نمي كنند. در طبقه اول سالن بزرگي كه فاقد تأسيسات است و شهرداري دور آن را ديوار كشيده بود با خراب كردن ديوار در خيابان و كوچه هاي اطراف مغازه و آپارتمان احداث كرده و در مقابل دريافت سرقفلي به كرايه داده اند و آپارتمان ها را به فروش مي رسانند.پاركينگ ساختمان را به فردي واگذار كردند كه برخلاف همه قوانين تعميرگاه اتومبيل در آن داير كرده و مخل آسايش اهالي است.يك طبقه بالاي ساختمان به طور غيرفني ساخته اند و متأسفانه شهرداري محل(منطقه۷) جلوي خلافكاري اينها را نمي گيرد.
اميد است پس از ۲۵ سال به اين مشكلات پايان داده شود و مسئولين را از طريق آن روزنامه محترم در جريان بگذارند. ضمناً محل آموزش و پرورش منطقه ۷ در حال حاضر از محل دبيرستاني استفاده مي شود و قرار بود از طريق مالك آن به اداره آموزش و پرورش واگذار شود كه به نتيجه نرسيد.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |
|   سخنگاه آزاد    |    سياسي    |    شوراها    |    شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |
|   معلولين    |    موسيقي    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |