گروهي از كشورهاي اروپايي در حال تدوين برنامه اي نوين جهت يكپارچگي دانشگاهها هستند. طرح ايجاد منطقه آموزش عالي اروپايي تا سال ۲۰۱۰ دربرگيرنده ۳۸ كشور اين قاره است. اين كشورها موافقت كرده اند تا ويژگي هاي مهمي را به عنوان الگوي مشترك در دانشگاههاي خود ايجاد كنند، از جمله تمايز دوره هاي ليسانس و پايين تر از دوره هاي تكميلي، نظام واحدي و انتقال واحد، متمم گواهي پايان آموزش كه مدارك را در ساير نقاط منطقه ياد شده قابل اعتبار مي كند، ساختار اطمينان از كيفيت و برنامه مشترك و يكپارچه آموزش و تحقيق.
اخيراً شهر دانشگاهي گراتس در اتريش ميزبان سومين كنوانسيون اتحاديه دانشگاه اروپايي بود كه نهاد مربوط به رؤساي دانشگاههاي اروپاست. در اين اجلاس رؤساي دانشگاهها و دانشكده هاي منطقه آموزش عالي اروپايي نيز حضور داشتند. هدف از اين گردهمايي تهيه گزارش خط مشي پيشرفت كار بود كه قرار است در اجلاس وزراي آموزش ۳۸ كشور اروپايي در برلين در شهريور ماه ارائه شود. موضوع اين خط مشي همگرايي تحقيقات و ارزيابي كيفيت است.
اين گزارش تحقيقات را جزيي لاينفك از دانشگاه اروپايي مي داند كه امكان پرسشگري نظام مند را فراهم مي كند.
با اين حال، هنوز سوالات جدي در اين زمينه وجود دارد. آيا وجود قالب مشتركي براي ماهيت، ساختار و طول مدت بهينه دوره دكتري در اقتصاد در حال ظهور دانش مدار، همكاري و ترويج دوره هاي مشترك دكتري، راهبردهاي رفع موانع تحرك دانشجويان دوره هاي دكتري و پس از دكتري امكان پذير است؟و د انشگاهها چگونه مي توانند نقش خود را براي گسترش دانش در سطح منطقه اي بهتر ايفا كنند؟ در مورد ارزيابي كيفي، اعضاي كنوانسيون قصد دارند توصيه هايي را تدوين كنند، از جمله راجع به چگونگي پرهيز از ايجاد ديوانسالاري دست و پاگير براي اطمينان از كيفيت آموزش و مدارك اعطايي. به اين ترتيب برلين جاي خود را در فرايند دانشگاهي جمعي كه از بولونيا در سال ۱۹۹۹ آغاز شد، پيدا مي كند. جايگاهي كه در دوران معاصر بي مانند است. در اجلاس بولونيا بيشتر معيارهاي ساختاري همگرايي مشخص شد. در اجلاس پراگ درسال ۲۰۰۱ نقش دانشگاهها را به عنوان يك نهاد خدمات دهنده عمومي به رسميت شناخت و براي نخستين بار كميسيون اروپا و نهادهاي دانشجويي را به عنوان شركت كننده پذيرفت.
با توجه به سنن، حساسيت هاي ملي و خودمختاري دانشگاههاي اروپايي كه به شدت از آن حفاظت مي شود، سوال اين است كه چگونه دانشگاهها به پذيرش همگرايي رسيدند و دولتها را به حمايت از خود وادار كردند؟ مي توان گفت فرايندي كه از بولونيا آغاز شد، آرمان و اقدام براي تحقق آن را با توجه به موقعيت در كنار هم قرار مي دهد و اين كار را بهتر از ساير نهادهايي انجام مي دهد كه طرفدار همكاري بين المللي هستند، نهادهايي مانند اتحاديه اروپا، شوراي اروپا و سازمان توسعه و همكاري اقتصادي.
جنبش بولونيا در سال ۱۹۹۸ و بر اساس انديشه اي نيرومند از كلود الگره وزير آموزش فرانسه پا گرفت. وي استدلال كرد كه دانشگاههاي اروپايي بايد بتوانند با همكاري يكديگر نقش خود را به كارآمدي دانشگاههاي آمريكايي در عرصه بين المللي ايفا كنند. پيش شرط تحقق اين امر آن بود كه دانشگاههاي اروپايي از طريق ساختار و كيفيت تحقق و دانش مرزي قابل شناسايي باشند.
مهم اين است كه الگره نه فقط وزير، بلكه دانشمندي در اندازه هاي جهاني و استاد دانشگاه بود. وي مي دانست پژوهشگران بايد در عرصه بين المللي رقابت كنند. وي دانشگاه را بخشي از جامعه اي مي دانست كه در خدمت منفعت عملي است.
الگره توانست موضوع تدوين راهبردي براي ارتقاء كيفيت رشته هاي هنري و علمي را از طريق همكاري در سطح اروپا پيش ببرد.
فعاليتي كه از بولونيا شروع شد، سبب شد تا دانشگاهها به صورت تعيين كننده دستور كار بدل شوند. به اين شكل آنها نيروي محركه قويتري از وزرا هستند كه به هنگام نشستهاي بين المللي، بيشتر در مقام ديپلمات ظاهر مي شوند تا تدوين كنندگان سياست. گروههاي فعال بولونيا در قبال نهادهاي اتحاديه اروپا و كميسيون اروپا انعطاف پذير بوده اند.
هر چند كه الگره مي خواست كميسيون اروپا را از اين فرايند دور كند، بعداً مشخص شد كميسيون اروپا در مقام ايجاد همكاري و نيز ارائه دهنده كمكهاي مالي چقدر ارزشمند است. در حال حاضر، اين كميسيون كمك مالي مهمي به جنبه اطمينان از كيفيت آموزش و متمم مدارك مي كند.
كميسيون اروپا متوجه شده است مي تواند از اين طرح براي تحقق هدف اروپاي دانش مدار استفاده كند. هدف ياد شده شامل تدوين خط مشي پژوهشي و توسعه و ايجاد منطقه پژوهش اروپايي (يك طرح اتحاديه اروپا) در كنار منطقه آموزش عالي اروپايي است.
واقعيت اين است كه بخش اعظم فرايندهاي يكپارچگي اروپا در سياست عمومي، هم در قالب اتحاديه اروپا و هم بين دولتي، جنبه تشريك مساعي دارند. همانطور كه سياستمداران از مدتها پيش دريافته اند، اين ديدگاه كه اجراي سياست يك فرايند از بالا به پايين است، مبين واقعيت نيست. آنچه اتفاق مي افتد بيشتر شبيه كار شبكه اي است.
نگراني هاي شايع در زمينه رقابت ملي و بين المللي يا امكان دخالت سازمان تجارت جهاني در عرصه آموزش عالي به عنوان خدمتي كه تابع موافقتنامه عمومي تجارت و خدمات است، در چارچوب تحولات اروپا خيلي محتمل به نظر نمي رسد.
استدلال مبتني بر پژوهشي وجود دارد كه نتيجه مي گيرد فرايند يكپارچگي اروپا كشور ملتها را از خطر روال نجات داده است. يكپارچگي بيشتر اروپا شايد همين نتيجه را براي دانشگاهها دربر داشته باشد.
منبع: گاردين