دوشنبه ۹ تير ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۹۲ - jun . 30, 2003
تابستان تهران و ييلاق هاي اطراف
شميران ييلاق پر آوازه تهران قديم
هر سال با آغاز فصل گرما بين يك سوم تا نيمي از مردم تهران اين شهر را ترك مي كردند و به طرف شميران مي رفتند
مزرعه اي در شميران قديم - دركه
001705.jpg

كلاويخو كه در قرن پانزدهم ميلادي از تهران ديدن كرده است آب و هواي اين شهر را نامتعادل و در تابستان گرماي آن را بسيار زياد مي دانست. البته اين تنها نظر كلاويخو نيست بلكه سياحان و مأموران سياسي خارجي كه پس از او در زمان هاي مختلف به تهران آمده اند نيز در مورد آب و هواي اين شهر با او هم عقيده هستند به طوري كه نوشته اند: «در تهران تنها مي شد هفت ماه از سال زندگي كرد و بسياري از مردم پنج ماه از سال كه هوا خيلي گرم مي شد اين شهر را ترك نموده و به جاهاي خنك تر مي رفتند.»
در تابستان سال ۱۸۸۳ ميلادي درجه حرارت تهران در سايه به نودوپنج الي صد وده درجه فارنهايت مي رسيده است، چنانچه بنجامين نماينده سياسي آمريكا در ايران مي نويسد: «در دنيا هيچ جايي به خشكي آب و هواي تهران نيست مگر صحراي بزرگ آمريكا». دكتر ميلسپو نيز گرماي هواي تهران را با نيويورك و واشنگتن مقايسه كرده و مي نويسد: «در دهه دوم قرن بيستم دماي هواي تهران در ماه هاي تير و مرداد به حداكثر مي رسيد ولي به شدت گرماي نيويورك و واشنگتن نبوده است.»
در فصل تابستان علاوه بر ناسازگاري هوا، آب نيز بد بود. اين آب طعم مرداب را داشت كه اين ناشي از اهمال در پاك كردن قنوات و مجاري آبها بوده كه درست صورت نمي گرفته است. كوچه و بازار كه حرارت آفتاب تابستان بدان ها مي تابيد در اثر داشتن آب هاي متعفن، از آنها بخارات نامطبوع متصاعد مي شده كه توليد تب و بيماري هاي خطرناك مي نمود. علاوه براينها براي كساني كه قصد داشتند در اين فصل بمانند آب مشروب هم به قدر كافي يافت نمي شد.
در تابستان به خاطر آب و هوا و شرايط نامساعد تهران براي زندگي مردم با آغاز گرما اين شهر را ترك كرده و به ييلاقات مي رفتند. نام معروف ترين منطقه ييلاقي اطراف تهران، شميران بود.
فرنگي ها تعابير متفاوتي از شميران در سفرنامه ها و كتب خاطرات خود نگاشته اند، برخي معتقدند اين نام از كلمه «سميراميس» كه عمارتي در اين ناحيه داشته گرفته شده و بعضي ديگر عقيده دارند كه اصل شمس ايران بوده و عده اي ديگر را عقيده براين بود كه اين نام شمع ايران بوده كه بعد شميران گفته شده است.
شميران تقريباً در شش ميلي تهران قرارگرفته بود و به كليه آبادي هايي كه در فواصل مختلفي از يكديگر قرار داشتند اطلاق مي شده است. در اين روستاها باغ هاي وسيع و درختان ميوه و رستني هاي فراوان وجود داشته كه در كمتر نقطه اي نظاير آنها را مي توان يافت و هواي خنكي كه از قلل البرز مي وزيده و جويبارهايي با آبهاي زلال كه از دامنه هاي كوه سرازير مي شد و باغ ها را در اوقات تابستان مشروب مي كردند لطافت و زيبايي خاص به آنها مي داده است.
در مدت روز نسيمي كه از طرف جنوب غربي مي ورزيد اختلاف دماي شميران را با تهران بسيار محسوس مي نمود و شب هاي اين منطقه نيز به خاطر باد سردي كه از كوه ها مي وزيد بسيار خنك بود. به گونه اي كه دماي هوا در گرمترين فصل سال به حدود هفتادودو الي نود درجه فارنهايت مي رسيد. اين در حالي بود كه دماي هوا در شب ها تا ده درجه فارنهايت كاهش مي يافت. از هر نقطه تهران، از بالاي بام ها چشم انداز كوه شميران نمايان بود. اين كوه از خود شهر كم كم بالا رفته و به مسافت ده ميل بالا مي رود و به ارتفاع چند هزار پا بالاتر از سطح دريا مي رسد. در تمام فصل تابستان برف در قله هاي مرتفع آن آب نمي شد و سخاوتمندانه چشم انداز زيبايي به تهران مي بخشيد كه هيچ منظره كوهستاني را به اين قشنگي نمي شد تصور كرد و براي خيابان هايي كه از شمال به جنوب كشيده شده بود به منزله پرده دورنماي فريبنده اي بود.
001700.jpg

هر سال با آغاز فصل گرما بين يك سوم تا نيمي از مردم تهران در اواخر ارديبهشت و اوايل خرداد اين شهر را ترك مي كردند و به طرف شميران مي رفتند. چون مدت اقامت در آنجا به دليل طولاني بودن دوره  گرما طولاني بود مردم به ناچار اموال منقول خود را از قبيل فرش، چادر و حتي اروپاييان لوازم خانه و مبلمانشان را بر پشت قاطرها و شترها به آنجا حمل مي كردند. طول قطار مسافران اغلب به بيش از يك ميل مي رسيد.
در ميان كساني كه تهران را بسوي شميران و ييلاقات اطراف آن ترك مي كردند همه اقشار و گروه ها ديده مي شدند گذشته از شاه كه در اين كار پيشقدم بود، درباريان كه خودشان از ايل قاجار بودند، تجار و طبقات ثروتمند كه املاكي در خارج از شهر داشتند، همچنين سفرا و نمايندگان سياسي مقيم تهران و بالاخره عده اي از مردم عادي تهران كه زندگي عشايري را دوست داشتند به تقليد از شاه مدتي دست از كار مي كشيدند و در خارج از شهر زير چادر بسر مي بردند. چون در روزهاي بسيار گرم و طاقت فرساي تابستان، پايتخت به قدري خالي از سكنه بود كه اصلاً براي كسب و كار كسي در شهر پيدا نمي شد حتي فروشندگان و مقاطعه كاران مختلف اروپايي هم ناگزير به تبعيت از اهالي در ييلاق اقامت مي كردند و اين بدان سبب بود كه تقريباً همه ساكنان تهران فقط از طريق دربار، حقوق بگيران و اطرافيان آنها ارتزاق مي كردند، بنابر اين در تمامي زمينه ها از دربار تبعيت مي كردند و قبل از رفتن شاه عازم ييلاق نمي شدند. در اين كوچ تابستاني آنان حتي اردو و خيمه گاه شاه را رها نمي كردند و در نزديك آن جمع مي شدند. اما كساني كه بنا به دلايلي مجبور به اقامت در تهران بودند زن و فرزندان خود را به ييلاق مي فرستادند و خود هر گاه فراغتي حاصل مي كردند يك يا دو شب نزد آنان مي رفتند و دوباره به تهران بازمي گشتند.
جماعتي كه به ييلاق مي رفتند بعضي به طور دسته جمعي در زير چادرهايي كه در كوهپايه هاي دماوند و در كنار رود لار برافراشته بودند منزل مي كردند و بعضي ديگر كه از چادرنشيني خوششان نمي آمد در دهكده هاي متعدد اطراف شميران جايي براي خود پيدا مي كردند.
اغلب اين خانه ها به روستايياني تعلق داشت كه زمستان را در خانه خود مي گذراندند ولي در تمام فصل تابستان خانه هاي خويش را در مقابل پول در اختيار علاقه مندان گذاشته و خود به جماعتي چادرنشين تبديل مي شدند و به دنبال پيدا كردن كار براي امرار معاش به مناطق ديگر مي رفتند.
اگر چه شميران مانند حومه روح نواز پاريس نظير آسنير، سن ژرمن، آرژانتوي و مدون بود، اما آسايش و رفاه آن شهرك ها را نداشت. مردم در شميران در خانه هاي كوچكي سكونت اختيار مي كردند كه خرابه اي بيش نبود و حتي روي ديوارهاي گلين خانه ها هيچ چيز ماليده نشده بود. به هرحال زندگي تابستاني در اين باغ ها و دامنه هاي كوه در چادر مطبوع تر و بهتر بود و شبها و غروبها مخصوصاً لطافت هوا به اوج خود مي رسيد.
همانطور كه گفته شد شميران شامل روستاهايي بود و براي رفتن از تهران به سوي آن منطقه جاده بزرگي از دروازه شميران خارج مي شد و به سمت اين آبادي ها مي رفت. پس از عبور از دروازه شميران و طي نيم فرسخ به قصري متعلق به فتحعلي شاه قاجار مي رسيديم كه بر فراز تپه اي ساخته شده بود و قصر قاجار نام داشت. اين قصر باغ بزرگ طبقه به طبقه بود كه يك استخر بزرگ و فواره هاي زيبايي داشته است و در حقيقت ورساي تهران به شمار مي رفته است.
پس از طي نيم فرسخ ديگر در سمت راست جاده ساختماني متعلق به كارگاه نخ ريسي وجود داشته كه ماشين آلات آن را ناصرالدين شاه از خارج وارد كرده بود ولي درآمدي كه از آن عايد مي شده جبران مخارج و ماشين آلات آنجا را نمي كرده است.
اولين دهكده سر راه تهران- شميران، رستم آباد نام داشت. از اين ده اگر به طرف شمال نگاه مي كرديم قصر باشكوه تابستاني ناصرالدين شاه در نياوران و دامنه هاي كوه كه در ميان انبوهي از درختان واقع شده بود مشاهده مي شد. پس از رستم آباد كه اتريشي ها محلي را در آنجا اجاره كرده بودند قلهك بود. اين دهكده در حدود ۷۰۰ پا از شهر تهران مرتفع تر بود و مأموران انگليسي با استفاده از آب و هواي مناسب آنجا در هنگام تابستان به استراحت مي پرداختند.
محل ييلاقي سفارت انگلستان جز «تيول» شاه بود كه در زمان سلطنت محمد شاه قاجار براي اقامتگاه تابستان به سفارتخانه واگذار شد و پس از چندي شاه تلويحاً نشان داد كه از درآمد اجاره آن نيز صرف نظر نموده و اين محل را به طور رايگان در اختيار هيأت سياسي بريتانيا گذاشت. البته مال الاجاره اين محل ماهي ۳۰ تومان يا ۱۵ ليره بيشتر نبود ولي اين مرحمت شاهانه اعتبار فراواني براي وزير مختار انگلستان به ارمغان آورد و باعث افزايش شخصيت و اعتبار او گرديد.
واگذاري اين تيول به سفارت انگلستان سبب شد كه براي تمام سكنه اي كه در محدوده اين روستاها بسر مي بردند نوعي مصونيت و امنيت به وجود آمده و آنها از مزاياي بي شماري استفاده كنند، زيرا ديگر مأموران جمع آوري متعرض آنها نمي شد، سربازان قشون نمي خواستند و در منازلشان جا خوش نمي كردند و مأموران حكومتي قادر به اجراي مقررات سرباز گيري در بين آنان نبودند.
در نتيجه روستاي قلهك اهميت فراواني كسب نمود و ارزش زمين هاي آن سير صعودي پيدا كرد تا جايي كه عده زيادي از مردم تهران ترجيح مي دادند منازلي در اين محدوده بنا كنند تا بتوانند از امتيازات آن بهره مند شوند.
در قلهك هيأت سياسي انگلستان بيش از يك بنا داشت ولي فقط عمارت اصلي وضع و وسعت قابل توجهي داشت و اين قسمت نيز با يك روپوش (چادر) هندي مجهز بود كه در محوطه باغ براي احتياجات فصل تابستان، استراحت يا صرف شام و ناهار برپا مي داشتند.
منزل ييلاقي سفير درقريه قلهك عبارت بود از خانه بسيار كوچكي كه آن را ژنرال ماژور مامور به خدمت هندوستان ساخته بود و در نزديك آن يك خانه و دستگاه عمارت بزرگي ازجهت مهمانخانه وسفره خانه اوبنا كرده بودند.
ادامه دارد

شهر
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهر   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |  
|  ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |