جمعه 20 تير ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۱۰۳
هنر
Friday.htm

گفت وگو با فريدون جيراني كارگردان فيلم صورتي
دنياي صورتي
006486.jpg

اشاره: فريدون جيراني فيلمسازي است كه در عرصه مطبوعات نيز حضوري فعال دارد و كار روزنامه نگاري و سينما را كه از روزگار نوجواني آغاز كرده به موازات هم تا به امروز ادامه داده است. او از نخستين افرادي بود كه سينماي پس از انقلاب را كليد زد و با همراهي سيد غلامرضا موسوي، رسول صدرعاملي، مهدي صباغ زاده و. . . نخستين تعاوني فيلمسازان را تاسيس كرد و فيلم هاي سناتور، دبيرستان، گل هاي داوودي، مي خواهم زنده بمانم، پاييزان، در آرزوي ازدواج، زير بام هاي شهر، دوصفر، نرگس و. . . براساس نوشته هاي او به تصوير در آمد.
صعود اولين تجربه كارگرداني جيراني در سينماي حرفه اي است كه چندان موفق نبود اما او يك دهه بعد با فيلم قرمز، آب و آتش، شام آخر و صورتي موفقيت خود را در اين عرصه تثبيت كرد. «صورتي» كه در جشنواره بيست و يكم فيلم فجر براي اولين بار به نمايش در آمد مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت و به عنوان يك فيلم پرفروش و پرمخاطب سال ۸۲ مطرح شد.
سؤال اول اينكه، در جايي فرموده بوديد از سال ۴۹ فعاليت هنري خود را با بازي در تئاتر آغاز كرديد و بعد از خبرنگاري و روزنامه نگاري به فيلمسازي روي آورديد. چه انگيزه اي شما را از دنياي بازيگري و خبرنويسي به دنياي فيلمسازي و فيلمنامه نويسي كشاند؟
بنده از همان اوايل جواني به سينما علاقه مند بودم و تئاتر برايم بهانه اي بود براي نزديكي به سينما. در سال ،۴۹ ۱۹ سال داشتم. در آن زمان كار در سينما سخت بود. حداقل براي نسل جواني كه آن زمان طور ديگري مي انديشيد. بعد از تجربه تئاتر، سينماي آزاد (آماتور) با دوربين هاي ميلي متري به وجود آمدند كه باعث شدند نسل من، آنهايي كه علاقه مند به كار سينما بودند، بتوانند وارد سينما بشوند و اين كار را تجربه كنند. فرصت ساخت فيلم كوتاه پيش آمد تا بتوانند در جشنواره هاي فيلم كوتاه، تفكر و نگاه خود را عرضه دارند. من هم سه فيلم كوتاه ساختم و از طريق اين سه فيلم به سينما نزديك شدم و همان زمان با نگارش فيلمنامه وارد عرصه سينماي حرفه اي شدم. كوشش هايم تا سال ۵۶ طول كشيد و درست زماني كه قرار بود يكي از فيلمنامه هاي من ساخته شود انقلاب شد. انقلاب به كار من راحتي بيشتري داد و با سرعت بيشتري با نگارش فيلمنامه وارد عرصه سينماي حرفه اي شدم.
پس به عبارتي مي توان گفت منتظر به وجود آمدن شرايط نمانديد بلكه شرايط ايجاد كرديد.
هيچ فردي در عرصه هنر نمي تواند مدعي باشد كه بدون كوشش به جايي رسيده است. اگر كوشش نباشد انسان ها نتايج مثبتي به دست نمي آورند. در واقع معتقدم كه موفقيت ها نتايج كوشش ها هستند و آنهايي كه يك شبه يا يك دفعه به موقعيت هايي دست يافتند، آن موقعيت ها كوتاه مدت و از دست رفتني بوده است.
006489.jpg

غالباً در مورد شما به ساخت ۵ فيلم بلند اشاره مي شود ولي ۴ فيلم آخر بيشتر مدنظر قرار مي گيرند و كمتر صحبتي از اولين فيلم بلند شما «صعود» مي شود. در مورد صعود برايمان بگوييد روندي كه بين ساخت آن تا ساخت فيلم بعدي شما يعني «قرمز» اتفاق افتاد.
در سال ۶۶ صعود ساخته و در سال ۶۶ اكران شد. فيلم قرار بود يك فيلم كمدي موقعيت باشد اما به دلايلي تبديل به يك ملودرام شد و با انتخاب بد بازيگران و تناقض در فيلمنامه و ساخت، يك تجربه تلخ شد. بعد از صعود ۱۰ سال بين كار فيلمسازي ام وقفه افتاد. ولي اين ۱۰ سال خيلي خوب بود و سراسر مملو از تجربه هاي مختلف. تجربه در فيلمنامه نويسي، تجربه در تحقيق و روزنامه نگاري و تاريخ نويسي، تحقيق در مسائل اجتماعي و البته تدريس فيلمنامه نويسي كه بسيار تجربه باارزشي بود و به همين دليل است كه اكنون به رغم وجود همه مشكلات با پيشنهاد مجدد تدريس موافقت كرده ام.
از فيلم قرمز جرياني در فيلم هاي شما در حال اتفاق افتادن است و آن پرداختن به موضوعات «جامعه شناسي و روان شناختي» است. در هر فيلم شما شخصيت ها افرادي هستند با خصوصيات خاص رواني كه مثبت يا منفي مشخصه اصلي آنهاست و در عين حال درگير با مسائل اجتماعي. برايمان بگوييد در پرداخت شخصيت ها و تعيين جهت كلي ساختار فيلم بيشتر بعد اجتماعي مسائل مدنظرتان است؟
من خيلي مطالعات دقيق و علمي در زمينه روان شناسي نداشته ام و بيشتر ديدم اجتماعي است. بنده تجربه روان شناسي علمي را ندارم اما تجربه بررسي مقولات جامعه شناسي را دارم و در اين زمينه مطالعه كرده ام و در مورد فيلم هايم تجارب و مطالعاتم به كمك مي آيند. در فيلمنامه نويسي درس اول شخصيت پردازي است و نويسنده بايد تمام شناسنامه كاراكتر را از نظر خصوصيتي، شخصيتي و حرفه اي بنويسد، اين ابعاد به كاراكتر هويت روان شناسانه مي دهد و به تدريج وارد كار مي شوند. به همين دليل مسائل روان شناختي كاراكترها تا حدي غريزي است و تا حدي آگاهانه اما در شخصيت پردازي ها بيشتر بعد اجتماعي را در نظر مي گيرم.
در فيلم هايتان شخصيت زن و مرد در كنار يكديگر و به يك اندازه در شكل گيري داستان يا به عبارت معمول قهرمان سازي شخصيت ها، نقش دارند. تا حدي كه گاهي اوقات تشخيص قهرمان اصلي داستان مشكل مي شود، در واقع به نظر مي رسد فيلم هاي شما چند قهرمان دارند؟ نظر شما چيست؟
از نظر قاعده فيلمنامه نويسي و دستور زبان آن هيچ فيلمنامه اي داراي دو شخصيت اول نيست و عموماً يك شخصيت است اما من معتقدم كه شخصيت هاي مكمل فيلم هاي من در حد شخصيت اول نقش هايشان را ايفا كردند و تاثيرشان را در درام گذاشته اند. فيلم هاي من يك شخصيت اول دارند و چند شخصيت مهم تاثيرگذار. بايد اين را در نظر گرفت كه داستان بر چه شخصيتي واقف شده است. در «قرمز» شخصيت اول «هستي مشرقي» است كه گرفتار شوهر روان پريش است. در فيلم دوم «علي مشرقي» كه با زندگي يك زن خياباني آشنا مي شود و فيلم سوم نمايشگر شخصيت يك زن استاد دانشگاه است كه گرفتار عشق ناخواسته مي شود و در فيلم چهارم كاراكتر كارگردان تئاتري است كه بين دو عشق مي ماند. عشق به فرزند و عشق به زن.
آقاي جيراني در فيلم هاي شما نام «مشرقي» تكرار مي شوند. علت اين تكرار چيست؟
اسم مشرقي براي من يك مشخصه است كه باز هم تكرار خواهد شد. مجموعه مشرقي ها در فيلم هاي من نماينده قشر خاصي از طبقه متوسط جامعه هستند.
اسم هاي رنگي فيلم ها يعني قرمز و صورتي نشان چيست؟
اسم ها اتفاقي است و براساس جنس سناريو انتخاب شده اند كه البته اغلب هم به جنس فيلم در آمده اند. ناگفته نماند كه تهيه كننده فيلم قرمز و صورتي يك نفر است و اسامي پيشنهاد تهيه كننده بوده است. البته در فيلم صورتي مي خواستيم نوعي آرامش را القا كنيم و رنگ صورتي هم رنگ آرامش است. رنگي از تداخل قرمز و سفيد. نه به آرامي سفيد و نه به تندي قرمز.
در روان شناسي مكانيسمي به نام تصعيد يا والايش وجود دارد. اين نظريه معتقد است كه كشش هاي مثبت شغلي افراد سرچشمه گرفته از انگيزه هاي منفي سركوب شده آنان است. به عنوان مثال: عمل قلب باز در حالي كه قلب گرم و تپنده همراه با قرمزي و تندي خون توام مي شود از عهده هر كسي برنمي آيد و طبق اين نظريه افرادي كه يك نوع خشونت پنهان يا سركوب شده دارند در صورتي كه در مسير تعليم و تربيت درست قرار بگيرند به جاي آنكه دست به جنايت و خونريزي بزنند به سوي جراحي هاي سخت رانده مي شوند تا هم از نظر اجتماعي پذيرفته باشند كه ثمره تربيت خوب آنان است و ارضاكننده انگيزه هاي سركوب شده باشند. آيا مي توان اين نظريه را در مورد شما هم به كار برد. با توجه به اينكه در سه فيلم قبلي شما قتل و جنايت و خونريزي نمود بسياري داشتند؟ شايد انگيزه هاي پنهان در يك مسير درست تبديل به فيلمنامه هايي جنايي شده اند؟
فيلم قرمز را كه نوشتم همه گفتند از يك شخصيت آرام كه هميشه مي خندد و كمتر عصباني مي شود و با كسي دعوا نمي كند بعيد است چنين خشونتي ديده شود. ولي من معتقدم كه درونيات انسان ها با برونيات آنها متفاوت است و فيلم ها از درون انسان ها مي آيد و بخشي از درون انسان ها را بيرون مي ريزد كه شايد براي خود او هم پنهان باشد. ممكن است چهره ها آرام باشند اما درونشان پرجنب و جوش باشد، من با اين نظريه موافقم.
شخصيت هاي زن فيلم هايتان شخصيت هايي هستند كه در بطن اجتماع عموماً ناديده گرفته مي شوند يا به عبارتي انكار مي شوند. چه طور بر ظرافت هاي پرداخت اين شخصيت ها و مميزي ها فائق آمديد؟
خانم هاي فيلم من باسواد و پذيرفته هستند و جايگاه خوبي دارند و شرايط آنها را به سمت ديگري سوق مي دهد منهاي شخصيت مريم شكوهي در آب و آتش. همه زن هاي فيلم هايم درگير موقعيت خاص و استثنايي هستند كه ديگر آنها را نمي توان انكار كرد. در مورد مميزي ها هم معتقدم اگر هر موضوعي در سينما يا تئاتر خوب و درست بيان بشود و حسن نيت سازنده پشت اين موضوعات مشخص باشد اتفاقي نمي افتد و مميزي با آن مشكلي نخواهد داشت.
در مجموعه كارهايتان كدام اثر را خودتان بيشتر دوست داريد و از نظر اجتماعي كدام را موثرتر مي دانيد؟
هميشه فيلمساز از آخرين فيلم بيشتر رضايت دارد تا اولي. من هم به عنوان كارگردان «صورتي» را خيلي دوست دارم. البته آب و آتش را هم به خاطر جنس فيلم و تركيب بازيگران و فضاي حاكم بر داستان خيلي دوست دارم. از نظر تاثيرگذاري هم فكر مي كنم فيلم قرمز به دليل آنكه داستان پرتب و تابي است و زمان اكران آن هم در موقعيت خاصي بود كه با جنس قصه و بازيگران درهم آميخت، موفق تر بوده است.
كار آخرتان صورتي كار متفاوتي بود. در جشنواره آبادان هم كه هفته اول اسفند ماه برگزار شد جايزه اي را به خود اختصاص داده است و اكران نوروزي آن بهانه اين مصاحبه بوده است. از صورتي برايمان بگوييد.
«صورتي» در جشنواره آبادان جايزه ويژه هيأت داوران را گرفت و من از لطف آنان تشكر مي كنم. البته من فيلم را براي كسب جايزه نساختم اما خوشحالم كه فيلم مورد پسند قرار گرفته است. براي اكران نوروز هم تا اين تاريخ (۱۲) اسفند قول مساعد داده اند ولي صد در صد نيست. تصورم اين است كه فيلم با بيننده ارتباط برقرار مي كند و بيننده آن را دوست خواهد داشت.
و فيلم بعدي؟
هنوز معلوم نيست. فكرهاي مختلفي هست ولي اينكه كدام يك به سرانجام برسد مشخص نيست. من در ذهنم از يك حادثه اي شروع مي كنم ولي بعد ممكن است به يك فيلم كمدي برسم و به خاطر همين نمي توانم پيش بيني كنم ولي با توجه به اينكه ساخت يك فيلم از اولين گام يعني نگارش فيلمنامه تا انتهاي كار يعني ارائه كپي صفر براي گرفتن انتشار پروانه نمايش ۸ ماه طول مي كشد، مي توانم بگويم ان شأالله براي جشنواره بعدي هم فيلم خواهم داشت.
گفت وگو: ريحانه شمس الواعظين

زن در آثار تهمينه ميلاني
گاه معترض گاه تسليم
006492.jpg

واكنش پنجم سومين بخش از تريلوژي تهمينه ميلاني بعد از فيلم هاي دو زن و نيمه پنهان است. هر كجا كه زنان تحت انقياد بوده اند - كه تقريباً هميشه چنين بوده است - زناني نيز بوده اند كه اين موقعيت را تشخيص داده و به صورتي آن را مورد اعتراض و چالش قرار داده اند. تهمينه ميلاني نيز از آن دسته زناني است كه اين موقعيت را تشخيص داده و آن را از طريق لنز دوربين مورد اعتراض قرار داده است.
موقعيت زنان ميلاني، موقعيتي است كه در چارچوب آن، زنان مورد آزار و اذيت، تحت انقياد و ستم مردان قرار مي گيرند. چنين چشم اندازي به موقعيت و وضعيت زنان در جامعه را مي توان در چارچوب نظريه ستمگري در پارادايم فمينيستي مورد بررسي و تحليل قرار داد. براساس مهم ترين اصل موضوعه اين نظريه، الگوي ستمگري به زنان به عميق ترين و فراگيرترين اشكال خود در سازمان و ساختار اجتماعي رسوخ پيدا كرده و ساختار بنيادي سلطه اي را تشكيل داده كه عموماً از آن با عنوان «پدرسالاري» ياد مي شود. در فيلم هاي ميلاني، به ويژه در فيلم اخيرش واكنش پنجم، موضوع پدرسالاري يا به تعبيري ديگر «مردسالاري» از خصلتي محوري برخوردار است و در آنها وجود پديده اي موسوم به مردسالاري در جامعه باعث از بين رفتن حقوق زنان شده است.
پنج زن در رستوراني نشسته اند و در مورد مشكلات و ارتباطي كه با شوهرانشان دارند صحبت مي كنند. در ميان آنها، فرشته عزادار و غمگين نشسته و صحبتي نمي كند. تنها حرفي كه مي زند، مي گويد عاشق شوهرش بوده و او حالا مرده است. پس بنا به تعبيري «عشق» مرده است. عشق براي ميلاني وجود ندارد و همه تلاش زن در جامعه نه براي عشق بلكه براي حق زندگي است. محدوديت زنان، توان عشق ورزيدن را از آنها مي گيرد و آنها را به دنيايي خيالي مي كشاند كه در نهايت به موجودي ضعيف و درجه دو تبديل مي كند.
رد پاي فرشته را از «دو زن» تا واكنش پنجم دنبال مي كنيم. فرشته در دو زن، زني باهوش و بااستعداد است كه با وجود محدوديت ها و فشارهايي كه به او اعمال مي شود، نتوانسته به جايگاه واقعي خود دست يابد. وي ناخواسته به شرايطي تن در داده كه تمام دنيا و جهان او فقط چهار ديواري خانه و دو بچه اي است كه دركي از به دنيا آمدنشان ندارد. او به بن بست رسيده، هويت خود را خدشه دار مي بيند و تسليم اين سرنوشت تلخ مي شود تا اينكه شوهر او كه تمام محدوديت ها را براي او به وجود آورده بود مي ميرد و او زماني رها و آزاد مي شود كه به گفته خودش پرنده اي است پروبال شكسته، انرژي اش بي جهت سوخته و انگيزه و توان اوليه خود را از دست داده است. مختصر كلام اينكه او قرباني سنت و اقتدار مردسالارانه جامعه شده است. در واكنش پنجم شوهر فرشته مرده و حالا او و بچه هايش بي سرپرست شده اند. اما اين بار حاج صفدر پدر شوهر فرشته، مردي كه نماينده ديگري از جامعه مردسالار است براي او محدوديت هايي را به وجود مي آورد كه حتي نمي تواند به عنوان مادر نزد فرزندانش بماند. زور و خودخواهي مرد كه حتي پشتوانه قانون را نيز به همراه دارد بر مهر و محبت مادر چيره مي شود. فرشته در دو زن مبارزه مي كند تا چيزي فراتر از يك مادر و همسر باشد اما فرشته در واكنش پنجم تلاش مي كند تا همان مادر باقي بماند. يك گام عقب تر!
006495.jpg

ساختار روايتي واكنش پنجم، به ويژه بخش هاي پاياني آن به گونه اي است كه گويي زنان در نهايت با همان حربه اي كه انگاره هاي سنتي برايشان تعريف كرده - يعني ترحم و دلسوزي - به هدف خود مي رسند. اگر در پايان حاج صفدر قبول مي كند كه فرشته به عنوان مادر نزد بچه هايش بماند به معناي اين نيست كه به حقوق فرشته به عنوان يك مادر و زن آگاه شده است، بلكه ترحمي است كه به فرشته روا مي دارد و اينكه عذاب وجداني هم در ميان نباشد. اين انگاره سنتي را در بخش مياني فيلم نيز مشاهده مي كنيم، آنجا كه يكي از پنج زن (مريلا زارعي) در ابتداي فيلم با همسر هوسباز خود دچار مشكل مي شود و سرانجام با حربه «قهر و ناز» پيروز مي گردد. ملاحظه مي شود كه مفاهيم محوري در انگاره هاي مورد نظر ميلاني همان مفاهيم نخ نماي سنتي است كه حال شايد اين بار در كنار چند صحنه آرايي به ظاهر مدرن مثل كافي شاپ و. . . باز توليد شده اند.
در واكنش پنجم تحليلي فمينيستي به عنوان يك نهضت روشنفكرانه نمي بينيم. ميلاني خودش هم چنين ادعايي ندارد. او فيلم هايش را براي عموم زنان مي سازد، زناني كه خود را با فرشته همصدا مي بينند. شخصيت هاي فيلم ميلاني از نقطه نظر جامعه شناختي و روان شناختي بررسي دقيقي نمي شوند. ميلاني فمينيستي است با تاريخچه شخصي خودش نه با اطلاعات و آگاهي دقيق آكادميكي از معنا و اهداف فمينيسم. جريان فمينيسم از ابتداي پيدايش تا به امروز تحولات زيادي به خود ديده است. پرونده فمينيست ها به چند نسل تقسيم مي شود. براساس يكي از نظريه هاي بنيادي فمينيستي، زنان علاوه بر نابرابري با مردان و متفاوت بودن از آنها، تحت ستم نيز هستند. يعني تحت قيد و بند، تابعيت، تحميل، سوءاستفاده و بدرفتاري مردان به سر مي برند. اما فمينيست هاي نسل بعد به مسائل ديگري پرداختند. امروزه فمينيسم ظاهراً سعي دارد نگرش ليبرال تر از ساختارهاي قدرت جنسيتي را كه در آن عدم برابري بين مردان و زنان يك پديده فرهنگي و اجتماعي قلمداد مي شود با هم تركيب كرده و در تحليل هاي فمينيستي خود از نگرشي كه براي زنان اهميتي بيشتري قايل است استفاده كرده و در يك چارچوب نظري كه طبقات، نژادها، قوميت و ساير تقسيم هاي اجتماعي را در نظر دارد، حركت كند.
ما در فيلم هاي ميلاني با دو قطب خير و شر مطلق روبه رو هستيم و اين در حالي است كه در فيلم هاي بيضايي و مهرجويي كه به مسائل زنان نيز مي پردازند نگرشي متعصبانه نمي بينيم. شخصيت هاي زن آنها به گونه اي ظريف تحليل مي شوند و علت و معلولي در ارتباط هاي آنان موجود است. در فيلم هاي آنها با مرد بد و زن خوب روبه رو نيستيم يا اينكه نگاه سياه يا سفيد به جامعه ندارند. آنها مسائل و مشكلات تاريخي - اجتماعي را در يك نفر خلاصه نمي كنند. به قول مهرجويي زماني كه ما كليت مسائل اجتماعي و سياسي و تاريخي جامعه را مدنظر داريم و از يك زاويه ديد كلي گرا، روي فرد متمركز مي شويم و سعي مي كنيم تا نقبي به روان شناسي فرد ايراني بزنيم، به اين اميد كه شايد از اين طريق نسبت به خصوصيات كلي ذهنيت او شناخت حاصل شود و از اين راه بشود به شناخت كل جامعه رسيد و هدف نهايي مهرجويي شناخت و معرفت است و در جايي ديگر مي گويد؛ فردي كه بي گناه در مواجهه با جامعه پيرامونش قرباني مي شود و به دليل شرايط خاص اجتماعي و تقدير محتومش، مورد هجوم يك سلسله عوامل پرخاشگر و خشن و نابودكننده قرار مي گيرد، به دنبال گذار از چنين تجربه اي پوست مي اندازد و دچار دگرديسي مي شود و به دانش و معرفت جديدي مي رسد كه تا پيش از اين تجربه، از آن بي بهره بوده است و رسيدن به شناخت، بزرگ ترين هدف فيلم هاي اوست. تهمينه ميلاني در فيلم هايش با نقد و به چالش كشيدن الگوهاي نقش سنتي داعيه دفاع از حقوق زنان را دارد. اما به نظر مي رسد خود نيز در اين فرآيند ناخودآگاه به همان تمهيدات سنتي دست مي يازد. با مروري تحليلي به كليه آثار ميلاني به روشني مي توان تشخيص داد كه وي علي رغم انتخاب موضوعي چالش برانگيز و مدرن، از يك متدولوژي سنتي بهره جسته است. بعد از آنكه ميلاني امكان اين را يافت كه فيلم هايش را به نمايش بگذارد و خود را به عنوان يك فمينيست معرفي كند حالا ديگر وقت آن رسيده كه روي آثارش مطالعه و تامل بيشتري قايل شود و از اين تحليل سنتي پا فراتر بگذارد، به تحليل عميق تري روي آورد و تا حد امكان در فيلم هايش منطق و دلالت را حاكم سازد.
مرضيه بهرامي برومند

هنر
۳۹ فيلم در هفته فيلم فروغ
هيات هاي انتخاب چهارمين هفته فيلم فروغ الهام خاكسار، محمدرضا مقدسيان، عليرضا اميني، بعد از بررسي آثار ارائه شده، فيلم هاي منتخب را براي نمايش در چهارمين هفته فيلم فروغ انتخاب كردند. اين فيلم ها عبارتند از:
۱ - اگر دوباره حرف بزنم (هيوا امين نژاد) ۲- افغانستان حقيقت گمشده (ياسمين ملك نصر) ۳ - بيرون از دايره (افسانه خليلي) ۴ - شاخه هاي پاييزي (سيده سحر ابراهيمي ثابت) ۵ - صداي ماه (فرحناز شريفي) ۶ - ننه گلي (نورالدين عبدالله پور) ۶ - ميلكان (مينوكياني) ۸ - كاغذهاي بي جواب (ابراهيم اصغرزاده) ۹ - تولد مرگ (صفورا احمدي) ۱۰ - بعد از سياهي (نادر طريقت)
۱۱ - به دنبال خالق هستي (گلناز محمديان) ۱۲ - مادران هميشه (مرجان رياحي) ۱۳ - آمنه خاله (مهدي منيري) ۱۴- همچون كوچه اي بي انتها (مژگان نيك بخت) ۱۵ - اهالي سرزمين هيچ (مهناز با نور) ۱۶ - نقش هاي آرزو (مرضيه عليرضايي) ۱۶ - زنان بودن سايه (مهناز محمدي) ۱۸ - خاطره خوشبو نيست (آذر مهرابي) ۱۹- عشاق سينما (بخش سوم) (ماني پتگر) ۲۰ - قدم زنان در آب (فيما امامي) ۲۱ - زخمه ناميرا (محبوبه پيرمردي) ۲۲ - شهرزاد و ديگران (عطاءالله حياتي) ۲۳ - كشتي نوح (سودابه
بابا گپ) ۲۴ - گناه مريم (پريسا شاهنده) ۲۵ - به من نگاه كن (سوسن بياني) ۲۶ - زنانه (مهناز افضلي) ۲۶ - پنجره (مريم طالب لو) ۲۸ - ديار فراموش شده (سوسن شمس) ۲۹ - روزنامه (محمدعلي صفورا) ۳۰ - سوشيوس (حسن نقاشي) ۳۱ - چه شگفت است عشق كه هم زخمي هم مرهم (كيوان عليمحمدي - اميد بنكدار)
گفتني است طي برگزاري اين هفته فيلم، ۸ فيلم مستند مطرح سال هاي اخير نيز به صورت غيررقابتي به نمايش درمي آيد. اسامي اين فيلم ها چنين است:
۱ - ميان سايه و نور (خسرو سينايي) ۲ - زاويه تاريك (عليرضا اميني) ۳ - پروانه زرد (فرشاد فرشته حكمت) ۴ - كلاسي در مه (فرهاد مهرانفر) ۵ - يازده سپتامبر (سميرا مخملباف) ۶ - فوتبال به سبك ايراني (مازيار بهاري) ۶ - روزگار ما (رخشان بني اعتماد)
۸ - آب و عاطفه (ناهيد رضايي)
چهارمين هفته فيلم فروغ از تاريخ ۲۸ تيرماه تا سوم مردادماه در خانه هنرمندان ايران برگزار مي شود.

امروز در كافه ترياي تئاتر شهر
نمايشنامه بچه، نوشته «يون فوسه» به كارگرداني آروند دشت آراي، در برنامه اين هفته عصري با نمايش روخواني مي شود.
اين نمايشنامه در سال ۱۹۹۶ نوشته شده و در ايران توسط نشر نيلا منتشر شده است.
در اين نمايشنامه، زن و مردي همديگر را در يك ايستگاه اتوبوس مي بينند بعد به شيوه خود در كليسا ازدواج مي كنند. در اپيزودي آنها در انتظار به دنيا آمدن كودكي هستند اما در اپيزود سوم، بچه به خاطر پاره شدن كيسه آبش مي ميرد.
اشكان صادقي، هدي ناصح، ندا مقصودي، بنفشه حيدرزادگان، ميلاد رحيمي، محمدرضا سلطان فراري و سپيده سعيدي، نقش هاي گوناگون اين نمايشنامه را روخواني مي كنند.
دشت آراي مي گويد: فوسه در نمايشنامه هايش، با جسارت تمام، آدم هايي را تصوير مي كند كه همه گونه شخصيت پردازي، روان شناسي و جامعه شناسي از آنها گرفته شده است. او آنان را در موقعيت خاصي قرار مي دهد و در لحظه است كه آنان واكنش هاي خود را نشان مي دهند.
وي افزود: درباره شخصيت ها هيچ اطلاعاتي به تماشاگر داده نمي شود و يكسري نقاط وجود دارند كه تماشاگر بايد آنها را به هم وصل كند.
به اعتقاد اين نويسنده و كارگردان تئاتر، تنهايي، انتظار و ناتوايي در برقراري ارتباط و تهي بودن، ويژگي هاي مشترك كاراكترهاي نمايشنامه هاي يون فوسه است.
گفتني است اين نمايشنامه امروز جمعه ۲۰ تير ماه راس ساعت ۱۵ در كافه ترياي اصلي تئاتر شهر روخواني مي شود و ورود براي عموم آزاد است.

نكوداشت حميد سمندريان
مراسم نكوداشت حميد سمندريان كارگردان، استاد دانشگاه و مترجم تئاتر چهارشنبه ۲۵ تيرماه در تالار مبارك فرهنگسراي ورزش (بهمن) برگزار مي شود.
در چهارمين نشست تخصصي تئاتر كه با حضور اساتيدي همچون حميد سمندريان، دكتر محمدرضا خاكي، دكتر عطاءالله كوپال، محسن حسيني و شكرخدا گودرزي راس ساعت ۱۵ برگزار مي شود، آثار برتولت برشت مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
در حال حاضر نمايش «چه روزگاري داشتي گل پري خانم» به كارگرداني «احمد ايراني خواه» نوشته «محمدرضا امامي» هر روز راس ساعت ۱۹ در اين تالار اجرا مي شود.

جشنواره آوينيون لغو شد
در پي اعتراضات اخير كاركنان صنعت هنر فرانسه، جشنواره سالانه تئاتر «آوينيون»، شهري در جنوب فرانسه، لغو شد.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از آوينيون، «برنار فور دارسيه» مدير اين جشنواره پنج شنبه در گفت و گو با روزنامه فرانسوي «لوموند» گفت: پس از سه روز (اعتصاب) من به اين نتيجه رسيده ام كه اين جشنواره نمي تواند چون هميشه برگزار شود.
اين جشنواره كه يكي از رويدادهاي هنري معتبر اروپا محسوب مي شود، قرار بود از روز سه شنبه آغاز و تا ۲۸ ژوئيه (۶ مرداد) برگزار شود.
اين جشنواره از زمان تاسيس آن در سال ۱۹۴۷ تاكنون هرگز لغو نشده است.قرار بود علاوه بر برگزاري ۴۰ رويداد هنري، صدها اجراي كوچك در خيابان ها نيز برگزار شود.
پس از اعلام لغو اين جشنواره در روز پنج شنبه اجراي اين برنامه هاي «حاشيه اي» نيز در ابهام قرار گرفته است.

برگزيدگان جشنواره تئاتر دفاع مقدس
نخستين جشنواره منطقه اي تئاتر دفاع مقدس با معرفي برگزيدگان اين جشنواره در رشت به كار خود پايان داد.
در مراسم پاياني اين جشنواره كه ديروز (پنج شنبه) برگزار شد، برگزيدگان و بهترين هاي هنر هاي نمايشي در بخش طراحي صحنه،  بازيگري،  كارگرداني و نمايشنامه نويسي از سوي هيات داوران معرفي شدند.
در اين مراسم جايزه بهترين طراحي صحنه به «رضا حسن زاده» براي نمايش «شب هاي حرم» از تربت حيدريه،  بهترين بازيگر زن به«بهاره كريم زاده» براي بازي در نمايش «محرم زنده است» از تبريز، و بهترين بازيگر مرد به «جواد قامتي» به خاطر بازي در نمايش «پاييز» از مرند اهدا شد.
در بخش كارگرداني، جايزه بهترين كارگرداني شامل: لوح تقدير، تنديس ويژه و سكه بهار آزادي به «محبوبه باقرپسند» براي كارگرداني نمايش «قصر شيرين» از سبزوار،  تعلق گرفت.
همچنين جايزه بهترين نمايشنامه نويسي به «نادر برهاني» براي نوشتن متن نمايش «پاييز» از شهرستان مرند اختصاص يافت.
جوايز برگزيدگان اين جشنواره شامل: لوح تقدير، ديپلم افتخار، تنديس ويژه و سكه بهار آزادي،  طي مراسمي در مجتمع خاتم الانبياي رشت به آنان اهدا شد.
در اين مراسم، نمايش هاي «محرم زنده است» به كارگرداني  «يعقوب جمالي» از تبريز، و نمايش «قصر شيرين» به كارگرداني «محبوبه باقرپسند» از سبزوار به عنوان نمايش هاي برتر جشنواره معرفي و به دهمين جشنواره سراسري تئاتر دفاع مقدس كه اوايل مهرماه سال جاري برگزار مي شود راه يافتند.
در اين جشنواره منطقه اي كه طي پنج روز در رشت جريان داشت، ۱۲ نمايش از شهرهاي تبريز، گرگان، قروه، مرند،  تربت حيدريه، اراك، فولادشهر، مشهد مقدس و سبزوار شركت داشتند.

|  ادبيات  |   ايران  |   جامعه  |   شهر  |   عكس  |   علم  |
|  ورزش  |   هنر  |   يادداشت  |   صفحه آخر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |