جمعه 20 تير ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۰۳
به بهانه مرگ جانسوز لاله و لادن
مرگ عزيزان...
معصومه طاهري
006714.jpg

مرگ جانسوز لاله و لادن بيشتر هموطنان را در غم و اندوهي عميق فرو برده است .همه ما در طول عمر خود حداقل يك بار فوت عزيزي را شاهد بوده ايم و خاطراتي را از اين واقعه اندوه ناك در گوشه ذهن خود پنهان ساخته ايم. برخي از شما خوانندگان نيز احتمال غم از دست دادن فردي را تا مدت ها همراه داشته ايد، آيا در حال حاضر موفق به بازگشت به زندگي عادي خود شده ايد؟ در صورتي كه پاسختان مثبت است مطمئن باشيد خود را از اندوهي گزنده نجات داده ايد و مصيبتي را كه واقعيتي تلخ است قبول كرده ايد و مي توان شما را فردي واقع گرا توصيف كرد، لكن متاسفانه معدودي از هموطنانمان و يا بخشي از مردم دنيا سال ها است در اندوه از دست دادن عزيزي همچنان غمگين و عزادار هستند و به دليل شرايط روحي خاص موفق به پذيرش واقعيت نشده اند، در نتيجه گرفتار روان پريشي هاي بسياري شده اند كه عامل اصلي آن را فوت فرد مورد علاقه شان ذكر مي نمايند و به دليل عدم بازگشت و يا بازگشتي بسيار كند و بطني به زندگي عادي، همچنان در ميان تارهاي عنكبوتي غم و نااميدي گرفتار هستند.
خانم ژيلا الف مي گويد:
پس از فوت مادرم بسيار غمگين بودم و غم خود را بسيار طبيعي مي دانستم زيرا علاقه شديدي به وي داشتم و رابطه عاطفي خوبي با يكديگر برقرار كرده بوديم اما نكته اي كه برايم عجيب بود در مراسم عزاداري كه حدود دو ماه پس از فوت ادامه داشت اشك زيادي نريختم و تقريباً با سكوت اين دوره را گذراندم اما در قلب و عمق وجود خود احساس خلاء عجيبي مي كردم كه قادر به ظاهر كردن اين احساس فقدان و غم و اندوه نبودم. مراسم عزاداري كه به پايان رسيد همچنان اين اندوه را همراه داشتم و حتي ذره اي از آن كاسته نشده بود و من همه اين حالات خود را به حساب عشق وافر به مادرم مي گذاشتم و متوجه نبودم كه به تدريج گام در راه افسردگي مي گذارم. حاضر به خروج از منزل و بازگشت به زندگي عادي و طبيعي سابق خود نبودم و در واقع خود را زنداني كرده بودم .با هيچ كس حاضر به ملاقات و صحبت نمي شدم و همچنان خود را عزادار مي پنداشتم. در مواقعي كه به جا نبود به پهناي صورت اشك مي ريختم و تحمل شنيدن حتي يك كلمه ناسازگار با سليقه ام را نداشتم. اطرافيانم تصور مي كردند به دليل سكوت سنگيني كه در طول مراسم عزاداري داشتم اين اشك ها حاصل همان بغض هاي طولاني است كه امروز سرگشاده اند و معتقد بودند اين گريه ها برايم بسيار مفيد است. اين وضعيت ناگوار حدود يك سال به طول انجاميد و تقريباً شبيه آدمي شده بودم كه تنها روحي در كالبد داشته و نشاني ديگر از حيات و زندگي ندارد، حساس، زودرنج، پرتوقع و شديداً آسيب پذير. حتي يكي دو بار به فكر از ميان برداشتن خود افتادم زيرا معتقد بودم بدون وجود مادرم غصه هاي من ابدي باقي خواهند ماند و اين جسم و روح ضعيف در اين دنياي خاكي نباشد بهتر است و اين گونه توجيه مي كردم كه، اصولاً دنيا محل باارزشي جهت ادامه زندگي من ديگر نيست و. . . اما ناگهان يك روز با ديدن همكارم آن هم به طور اتفاقي اين هشدار را دريافت كردم كه «دچار افسردگي شده ام و بايد به روانپزشك مراجعه نمايم. » با وجودي كه دلايل خود را بسيار قوي و محكم مي دانستم بنا به اصرار همكارم به روانشناس مراجعه كردم و وقتي تمامي حالات خود را از ابتدا تا انتها تعريف كردم مجدداً پيش بيني دوستم را شنيدم و اين واقعيت كه «فردي افسرده هستم و بايد از نظر جسمي و روحي به دنبال معالجه خود باشم». با دارويي مختصر و جلسات روانكاوي درمان را آغاز كردم. به فردي نابينا شباهت داشتم كه در تاريكي محض غوطه ور بودم. به تدريج امواج روشن و تابناكي را پيش روي خود مشاهده كردم، درست مثل اينكه يك بار ديگر متولد شده ام. تمامي آن پرده هاي تيره و كدر از مقابل چشمانم ناپديد شدند و مجدداً به همان زندگي بانشاط و پوياي خود بازگشت كردم. پس از گذشت بيش از يك سال به محل كار خود مراجعه كردم و ارتباط با دوستانم را مجدداً برقرار كردم. نكته اي كه در پايان برايم جالب بود اينكه به ياري خداوند و لطف بيكرانش توانستم قبل از آنكه اقدام به خطايي نمايم كليد معماي روح خود را بيابم و واقعيت را اگر چه در آن روزها موافق ميلم نبود بپذيرم و به تدريج وهمياتي را كه در ذهن خود ساخته بودم از خود دور نمايم. روانشناسان مسير آگاهي يافتن از يك فقدان را تا واكنش نهايي دسته بندي و جدا مي نمايند بدين صورت كه در اولين مرحله خبري ناگوار مانند درگذشت يك عزيز به شخص داده مي شود، اين آگاهي يافتن خود از چند مرحله عبور مي نمايد. ممكن است مخاطب بگويد (آه، نه راست نمي گوييد) در اين حالت انكار فكري شروع مي شود بعد پذيرش فكري را به دنبال دارد. پس از قبول كردن فقدان، احساس ناخوشايندي كه شبيه ترس است جايگزين آن مي شود اين ترس به اضطرابي تبديل مي شود كه دليل مشخصي ندارد، زندگي در آينده اي نامطمئن، بدون حضور فرد از دست رفته. اين عناصر رواني حالتي را به وجود مي آورند كه مي توان «رنج» ناميد، رنج غالباً افزايش نشانه هاي مرضي جسمي و رواني را به دنبال دارد كه مزاحم سلامت و توانايي در انجام امور در روزمره است. احساس فقدان ممكن است با ميل شديد به بازگشت شخصي از دست رفته، حتي به صورت موقتي توام باشد. با اين وجود لزوم حصول اطمينان از سرانجام فقدان غالباً اولين مرحله است. بعضي معتقدند ديدن جنازه متوفي خوب است زيرا اطرافيان وادار به پذيرش واقعيت مي شوند و عده اي عقيده دارند مشاهده جنازه اثرات منفي به دنبال دارد و بايد از آن اجتناب كرد. در هر حال به نظر نمي رسد پذيرفتن فقدان در ميان افراد به خصوص مذهبي و فرهنگي حتي بدون مشاهده جنازه مشكل باشد، در مجموع هر شخصي كه درگير فرآيند عزا شده باشد از لحاظ رواني در وضع ناخوشايندي قرار مي گيرد كه اضطراب و بي قراري از نشانه هاي بارز آن است. گاه نسبت به اطرافيان خود حتي به فرد متوفي احساس خشم مي نمايد كه اين خشم ناشي از انتقال و فرافكني احساس هاي دردناك است زيرا موقعيت وي غيرقابل تحمل بوده و هيچ نيرويي قادر به تسكين نمي باشد. در بسياري از كشورهاي حتي پيشرفته در سال هاي دور حمايت از فرد عزادار قابل ملاحظه بود لكن امروز از دامنه اين حمايت ها كاسته شده و در حد چند مجلس تشريفاتي خلاصه شده است. بنابراين روزهاي سخت تنهايي تقريباً بسيار سريع به سراغ شخص عزادار مي آيد و حمايت اطرافيان كه دلگرم كننده بود گاه كاملاً قطع و يا بسيار ناچيز مي شود. به طور كلي روانشناسان دوره رنج عزاداري را حداكثر يك يا دو سال مي دانند و اين مدت را هم درجه بندي مي نمايند كه تقريباً نزد همه يكسان است. دوره اول حدوداً يك يا دو هفته طول مي كشد كه بلافاصله پس از فقدان است و به آن دوره رنج شديد مي گويند كه در اين مدت خاطره متوفي حتي يك لحظه هم فراموش نمي شود. دوره دوم يك ماه طول مي كشد كه رنج همچنان شديد است لكن از تعداد لحظات دردناك و يادآوري خاطرات در ذهن تا حدودي كاسته مي شود. سومين دوره تقريباً يك سال دوام دارد در اين دوره اگر چه ميزان رنج بالاست لكن به تدريج از شدت آن كاسته مي شود. نكته اي كه در اين درجه بندي اهميت دارد احساس رنج يا تحمل رنج است كه در افراد متفاوت است و به عوامل مختلفي بستگي دارد از آن جمله سوابق فرد عزادار و اينكه چند بار در زندگي به مرحله عزاداري عزيزان خود رسيده است. نوع رابطه با شخص مرحوم، طبيعي است هر آن چه دلبستگي به متوفي عميق تر باشد احساس رنج شديدتر خواهد بود. سن عزادار به طوري كه افراد سالمند بيش از جوانان قدرت تحمل فقدان شخص مورد علاقه خود را دارند، نوع شخصيت فرد عزادار و اينكه فردي خوددار، مستقل و سالم است و يا با از دست دادن تكيه گاه خود دچار واكنش هاي شديدي مانند وحشت و احساس درماندگي مي شود، طبقه اجتماعي، اقتصادي و مليت هم در تحمل رنج موثرند. به عنوان مثال طبقات اجتماعي و اقتصادي محروم رنج خود را آزادانه تر ابراز مي كنند و يا اينكه مردم شمال اروپا نسبت به مردم جنوب اروپا خوددارترند و ابراز ناراحتي در ميان مردم شمال اروپا هنگام تدفين عملي ناپسند به شمار مي آيد در حالي كه مردم جنوب اروپا عدم ابراز احساس رنج و اندوه را بي احترامي به متوفي تلقي مي نمايند. تحقيقات و بررسي هاي انجام شده نشانگر اين مطلب است كه مرگ هاي ناگهاني و پيش بيني نشده در دوره اول عزاداري با واكنش شديدتري توأم است. و مرگ هايي كه به دنبال بيماري طولاني به وقوع مي پيوندند بعضاً به عنوان نوعي آسودگي تلقي مي شوند و از واكنش ملايم تري برخوردارند. اعتقادات مذهبي هم در ميزان ابراز رنج نقشي قابل ملاحظه دارند به طوري كه افراد مذهبي تكيه گاه ارزشمندي را براي خود حفظ نموده اند و راه تعديل احساسات و هدايت رفتار خود را به نحو مطلوب تري در اختيار دارند.
006720.jpg

نتيجه گيري:
در پايان بدون آنكه قصد نصيحت گويي داشته باشيم به داغ ديدگاني كه قادر به بازگشت كامل به زندگي عادي و طبيعي خود پس از گذشت حداكثر دو سال از وقوع فوت عزيزي نشده اند توصيه مي شود موارد ذيل را با تعمق افزون تري مطالعه نمايند با اين اميد كه راهگشاي زندگي شان در آينده باشد.
۱ - شما فقط يك بار به دنيا مي آييد. هر وقت زياد ملول هستيد اين جمله را با خود تكرار نماييد و به خاطر داشته باشيد وقتي يكي از گنج هاي خدادادي است كه بسيار گرانبهاست و به سرعت مي گذرد بنابراين در حد امكان براي شادي خود و ديگران حداكثر بهره را ببريد زيرا اين احتمال وجود دارد كه در يك لحظه لب هاي شما از سخن گفتن باز ايستند.
۲ - حوادث زندگي اجتناب ناپذيرند از آن جمله مرگ. به جنبه هاي منفي مرگ فكر نكنيد بلكه بپذيريد كه در اثر مرگ روح از قالب خاكي جدا شده و فارغ و سبكبال بدون كمترين درد و فشار به زندگي برتري وارد مي شود و در واقع دعوت حق براي تكامل حيات و دسترسي به آرامشي ابدي است.
۳ـ در هولناك ترين حوادث جنبه هاي مثبت هم وجود دارند از آن جمله مصائب مي توانند از ما فولادهاي آبديده بسازند، انسان هاي مقاوم و استواري كه در ميدان هاي نبرد زندگي با قامتي افراشته مشكلات را تحمل مي نمايند.
۴ـ بايد قبول نماييم كه زندگي دردناك است و مصائب و فجايع جزيي از زندگي هستند و صدمه خوردن در طول زندگي جزء لاينفكي از حيات بشري است و مهم نوع برخورد ما با اين حوادث است.
۵ـ نقش خود را به عنوان تصميم گيرنده نهايي و در مواجهه با مصائب روشن نماييد و سعي كنيد قرباني دائمي اندوه و ملال نشويد، بلكه تحمل كرده و زندگي را از نو بسازيد.
۶ـ اعتقادات مخرب و منفي را از خود دور كنيد و تصور ننماييد كه غصه خوردن به شما ارزش مي بخشد و يا آدم بدبختي هستيد كه براي درد كشيدن آفريده شده ايد. بالعكس به افكار سازنده و مثبت اجازه رشد و نشو و نما بدهيد و اينكه خداوند در همه حال پشت و پناه شماست و با تكيه به قدرت لايزالش، آنچه در زندگي تان اتفاق مي افتد حكمتي بدانيد كه از سوي قادر متعال رهبري مي شود و در نهايت موجب رشد و تكاملتان مي شود.
۷ـ سرنوشت خود را خودتان بسازيد و خود را در چنگال حوادث اسير ننماييد بالعكس با غلبه كردن بر آنها خود را تقويت كنيد.
۸ـ عادت هاي خوب مانند عادت به خرسند بودن و خنديدن را از خود دور ننماييد و بعضي اوقات كه افسرده هستيد با يادآوري اتفاق مضحكي كه در گذشته احتمالاً داشته ايد از عمق دل و روان بخنديد و چنان چه خود را دست كم و بيچاره بپنداريد به جاي خنده، گريه، عادت شما خواهد شد.
۹ـ به ديگران ياري نماييد تا شادي از آن شما باشد زيرا چنان چه ديگران را ياري نماييد در واقع خود را ياري داده ايد و احساس ارتباط دروني و رواني با ديگران مي نماييد.
۱۰ـ به دنبال فعاليت هاي شادي بخش مطابق با ذوق و سليقه خود باشيد. مانند ورزش، نقاشي، موسيقي و. . .
۱۱ـ براي بيان احساسات خود و بيرون ريختن آنچه در دل داريد جاي مطمئن و فرد قابل اعتمادي را بيابيد كه به حرف هاي شما گوش دهد و هيچ وقت شانس گريه كردن و بيان به موقع احساسات خود را از دست ندهيد. زيرا بيان كامل و آزادانه شما را تا حدود زيادي از درد و رنج رها مي سازد. نكته نهايي آنكه شما بايد بخواهيد كه از درد و رنج جدا شويد و دنبال زندگي خود برويد و بايد قبول كنيد كه كنار گذاشتن غم و اندوه در اختيار خودتان است. شما مظلوم و بي پناه نيستيد زيرا مي توانيد تعيين نماييد كه چقدر و تا چه مدت در اندوه و غصه باقي بمانيد پس بهتر است همين امروز عقايد و افكار نادرستي كه مانع خواست شما براي بهبود و تسكين است به كنار بگذاريد و از راه صحيح با آن برخورد نماييد. اميدوارم حال كه به پايان مقاله رسيديد عميقاً پذيرفته باشيد كه درد و مشكل قسمتي از زندگي بشر است و خواست شما در استقبال از زندگي، با تمام وجود زندگي كردن و با مهرباني و دلسوزي رفتار كردن است بنابراين خودتان را از درد برهانيد و از هم اكنون سعي كنيد از هر لحظه زندگي خود لذت ببريد.
منابع:
۱ - روانشناسي خودپنداري، ماكسول ماتز، ترجمه تقي پور، ۱۳۶۳
۲ - روانشناسي شاد زيستن، جودي تاتلي بام، ترجمه نينوايي، ۱۳۶۶
۳ - روانشناسي پيري، ميشارا، ورايدل، ترجمه گنجي، داوديان، حبيبي، ۱۳۶۶.

دور دنياي خبر
بيش از ۴۴ درصد ازدواج ها در اتريش به طلاق مي انجامد
«بيش از ۴۴ درصد ازدواج ها در اتريش منجر به طلاق مي شود كه اين رقم در وين پايتخت اين كشور بيش از ۵۰ درصد است.»
«آنيتا هوفنر» مسئول بخش طلاق و ازدواج سازمان آمار و اتريش روز سه شنبه در گفت وگو با ايرنا با اعلام اين آمار افزود : « شمار طلاق در اتريش در سال گذشته ۱۹ هزار و۵۹۷ مورد بود كه اين رقم برابر با ۴۴/۴۴ درصد ازدواج در اين كشور است.»وي گفت : «ميزان طلاق در وين در سال گذشته پنج هزار و ۳۶۹ مورد بود كه اين رقم ۶۲/۵۴ درصد ازدواج ها را تشكيل مي دهد.»
«هوفنر » گفت : «آمار طلاق در سال ۲۰۰۱ ميلادي ۴۶ درصد ازدواج ها و در سال ۲۰۰۰ ميلادي ۱/۴۳ درصد بوده است . » تحقيقات سازمان آمار اتريش نشان مي دهد كه ميانگين سن طلاق در بين زنان اين كشور ۳۷ و مردان ۴۰ سالگي است و مدت زندگي زناشويي ۲۰ درصد از افرادي كه طلاق گرفته اند ، زير چهار سال بوده است و از اين ميزان ۹/۱ درصد زير يك سال زندگي زناشويي داشته اند. نرخ ازدواج در اتريش روند نزولي دارد و در نتيجه آمار طلاق  و جدايي در اتريش رو به افزايش است و اين امر به گفته كارشناسان اجتماعي، ناشي از زندگي ماشيني ، كم حوصلگي نسل جديد براي دردسرهاي زندگي خانوادگي ، فردگرايي و راحت طلبي است.
كارشناسان مي گويند كه نسل جديد در برابر هر موضوعي كه موجب محدوديت و مانع آزادي عمل آنان شود ، مقاومت مي كنند و بر اين باورند كه زندگي رسمي با جنس مخالف يعني تشكيل خانواده، جز محدوديت ، حاصلي ندارد.»
بي ميلي مردم اتريش به تشكيل زندگي خانوادگي ، به رغم رفاه بالاي اجتماعي و توانايي مالي براي گذران زندگي ، اين كشور را با مشكل پايين بودن نرخ رشد جمعيت روبه رو كرده است . به طوري كه در مقاطع مختلف ، دولت اين كشور براي حفظ و افزايش جمعيت بومي ، اجراي سياست هاي تشويقي را در پيش گرفته است.تعيين جوايز براي تولد نوزاد در خانواده ها يكي از اين سياست هاي دولت است . به طوري كه خانواده ها در ازاي تولد هر نوزاد ، جوايزي نقدي دريافت مي كنند.دولت اتريش در سال ۲۰۰۱ اعلام كرد كه در ازاي هر كودكي كه به دنيا آيد ، بيش از ۴۰۰ يورو جايزه مي دهد.
براساس آخرين سرشماري در سال ۲۰۰۱ ، جمعيت اتريش حدود ۱/۸ ميليون نفر اعلام شده است كه از اين شمار بيش از ۹/۳ ميليون نفر مرد و بقيه زن و ۳۸ درصد زير ۳۰ سال ، ۳۶ درصد زير ۶۰ و بقيه بالاي ۶۰ سال هستند.نرخ رشد جمعيت از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵ در اتريش پنج دهم درصد و متوسط طول عمر در اين كشور ۷۶ سال است كه براي مردان ۷۳ سال و براي زنان ۷۹ سال اعلام شده است.
پايين بودن نرخ جمعيت در اتريش عوامل گوناگوني دارد كه بي ميلي به ازدواج ، تشكيل خانواده بدون فرزند ، بالا بودن نرخ طلاق  ، نبود محدوديت براي زندگي آزاد و طلاق ، از جمله اين عوامل است.

نتايج كنكور اواسط مرداد اعلام مي شود
سازمان سنجش آموزش كشور اعلام كرد: نتايج اوليه آزمون سراسري (كنكور) سال ۸۲ به همراه كارنامه داوطلبان و فرم انتخاب رشته، اواسط مرداد ماه اعلام خواهد شد.
آزمون سراسري سال ۸۲ با شركت يك ميليون و ۴۵۰ هزار داوطلب در ۵ گروه آزمايشي در روزهاي ،۱۲ ۱۳ و ۱۴ تيرماه به طور همزمان در سراسر كشور برگزار شد.
مدير روابط عمومي سازمان سنجش آموزش كشور در گفت وگو با ايرنا با تصحيح خبر ويژه نامه پيك سنجش، تاريخ اعلام نتايج اوليه آزمون سراسري را اواسط مرداد ماه اعلام كرد.
ويژه نامه پيك سنجش در آخرين شماره خود، اول مرداد را زمان اعلام نتايج اوليه آزمون سراسري اعلام كرده است.
«محمود بسطامي» افزود: تاريخ دقيق و محل هاي توزيع كارنامه، فرم انتخاب رشته و اعلام نتايج اوليه آزمون در اطلاعيه جداگانه اي اعلام خواهد شد.

آخرين وداع با لاله و لادن
006621.jpg
پيكرهاي لاله و لادن دوقلوهاي ايراني در ميان حزن و اندوه مردم نوعدوست، پيش ازظهر ديروز با تشريفاتي ويژه وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد.
در مراسم استقبال از پيكرهاي لاله و لادن كه با نواختن مارش عزا همراه بود برخي مقامات كشوري، تني چند از نمايندگان مجلس، نمايندگان برخي از سفارتخانه ها از جمله عربستان، بنگلادش و سنگاپور، كاركنان هواپيمايي كشوري، خانواده داغدار، بستگان و دوستان لاله و لادن و گروهي از مردم حضور داشتند.
در اين مراسم كه خبرنگاران خبرگزاري ها و رسانه هاي داخلي و خارجي از جمله خبرگزاري رويترز و شبكه هاي تلويزيوني الجزيره، فاكس نيوز، العالم و ان اچ كي حضور داشتند گروه هايي از مردم با نثار گل به پيكر اين دوقلوي ايراني و قرائت فاتحه، به آنها اداي احترام كردند.
به گزارش خبرنگار ما در پي ابراز تمايل خانواده دلسوخته دوقلوهاي ايراني پيكرهاي لاله و لادن در مراسم تجليل و بزرگداشت سيصد شهيد دفاع مقدس به مصلاي بزرگ امام خميني (ره) انتقال داده شد و همزمان با مراسم دعاي عرفاني كميل در جوار سيصد شهيد دفاع مقدس مراسم وداع با اين دو خواهر صبور ديشب بعد از نماز مغرب و عشا در مصلاي بزرگ امام خميني (ره) برگزار شد.
براساس اين گزارش پيكرهاي اين دوقلوي شجاع امروز براي تشييع به شهرستان فيروزآباد فارس اعزام خواهد شد.
بوستان لاله و لادن در فيروزآباد
فرماندار شهرستان فيروزآباد فارس گفت: با تصويب شوراي اسلامي شهر فيروزآباد يك بوستان شهري در دست ساخت در اين شهر به نام «لاله و لادن» نامگذاري شد.
لاله و لادن دوقلوي به هم چسبيده ايراني دهم دي ماه سال ۱۳۵۲ در روستاي «لهراسب» شهرستان فيروزآباد متولد شدند و روز سه شنبه هفدهم تير ماه جاري پس از ۲۹ سال مقاومت و تحمل سختي ها در جريان عمل جراحي جداسازي در بيمارستان «رافلز» كشور سنگاپور به علت خونريزي شديد درگذشتند.
صفر قايدي روز پنج شنبه در گفت وگو با خبرگزاري جمهوري اسلامي افزود: اين بوستان شهري در محل مناسبي از شهر فيروزآباد قرار دارد و وسعت آن ۲۰ هكتار است.
وي اظهار داشت: عمليات كاشت درختان و ايجاد تاسيسات رفاهي اين بوستان شهري انجام شده و در ماه هاي آينده به بهره برداري خواهد رسيد.
فرماندار فيروزآباد هدف از اين نامگذاري را تجليل از روحيه مقاوم و با اراده قوي لاله و لادن خواهران دوقلوي به هم چسبيده ايراني اعلام كرد.
شهر فيروزآباد با ۶۰ هزار نفر جمعيت مركز اين شهرستان در ۱۰۹ كيلومتري جنوب شيراز مركز استان فارس واقع است.
اعتراض ناپدري لاله و لادن
روزنامه ژاپني آساهي ديروز نوشت: «صفاييان» ناپدري لاله و لادن پزشكان بيمارستان رافلز سنگاپور را در مرگ لاله و لادن مقصر مي داند.
به گزارش خبرنگار آساهي از سنگاپور اين بيمارستان درباره دليل مرگ لاله و لادن اعلام كرده است: پس از جدا كردن سر آنها از يكديگر عمل گردش خون مختل و سبب خونريزي شديد شد.
به همين دليل، ناپدري لاله و لادن و برخي پزشكان از پيش بيني بيمارستان كه موفقيت عمل جراحي را ۵۰ درصد اعلام كرده بود، انتقاد كرده اند.
بيمارستان رافلز نيز اعلام كرده است سرگرم تحقيق براي يافتن دليل خونريزي است و براي روشن ساختن اين موضوع چند روز وقت لازم دارد.
آساهي افزود: اين ديدگاه قوي است كه فشار خون لاله و لادن در ميانه عمل جراحي تا دو برابر افزايش يافته و چون پس از جدا كردن سر آنها، كه بيش از حد پيش بيني به هم پيوند خورده بود، زمان زيادي صرف پيوند رگ ها براي به جريان انداختن خون شده، اين موضوع سبب خونريزي بيش از حد شده است.
اين روزنامه ژاپني نوشت: ناپدري لاله و لادن كه از دو سالگي آنها را بزرگ كرده مي گويد بسياري از پزشكان عمل جراحي اين دوقلوي ايراني را غيرممكن مي دانستند.
آساهي افزود: بيمارستان رافلز نيز تاكيد مي كند پيرامون خطرناك بودن اين عمل، توضيحات كافي را براي لاله و لادن داده بود.
در سوگ لاله و لادن
جامعه ايرانيان مقيم سنگاپور و ديگر مسلمانان اين كشور و كليه كساني كه لحظات حساس عمل جراحي لاله و لادن بيژني خواهران دوقلوي ايراني را دنبال مي كردند، در مسجد (حسينيه) «امام باره» گرد آمدند تا به ياد اين دو دختر جوان اشك بريزند.
گزارشات حاكي از آن است كه در مراسم سوگواري لاله و لادن نه تنها مسلمانان بلكه پيروان ديگر اديان از جمله مسيحي ها، بودايي ها و هندوها براي بزرگداشت ياد و خاطره اين دو قلو شركت داشتند.
«محمد رسلي حسن» واعض مسجد «امام باره» سنگاپور در مراسم سوگواري اين دوقلوي ايراني، از آرزوي ديرينه لاله و لادن براي دستيابي به «زندگي مستقل» سخن گفت.
«امير جومابهوي» يك مسلمان سنگاپوري هندي الاصل و يكي از سوگواران شركت كننده در مراسم ترحيم لاله و لادن در رابطه با برگزاري چنين مراسمي گفت: اين عده براي بزرگداشت خاطرات توام با ايمان، اميد و شهامت اين دوقلوي ايراني گرد هم جمع شده اند.
وي كه در مسجد علوي سنگاپور نيز حضور يافته بود، افزود: سوگي كه براي از دست دادن لاله و لادن بر دل ها مستولي شد تنها مربوط به ايرانيان، سنگاپوري ها يا مسلمانان نمي شود، بلكه خاطرات به جا مانده از اين دوقلو تمام مردم جهان با هر دين و آئيني را تحت تاثير قرار داده است.
امير افزود: وحدت و يكپارچگي پيروان كليه اديان در سوگواري اين دو خواهر در حقيقت «پيام واقعي» اسلام مبني بر «بنيان واحد» (بنيان مرسوس) كليه اديان را به نمايش گذاشت.
دقايقي پس از اعلام مرگ لاله و لادن در بيمارستان رافلز سنگاپور، شيون و غوغايي بر پا شد. كليه كاركنان، ايرانيان مقيم، مردم سنگاپور و كليه كساني كه فرايند عمل جراحي جداسازي اين دوقلو را پيگيري مي كردند غرق در اشك و ماتم شدند. همه بدون استثنا مي گريستند و كسي نمي توانست حتي يك كلمه بر زبان آورد.
اين حالت تنها در بيمارستان و حاشيه آن اتفاق نيفتاد بلكه هر كسي كه اين خبر را به هر طريقي شنيد، گريه كرد.
مردم جنوب شرق آسيا به ويژه مالزيايي ها را افرادي خونسرد و بي احساس مي دانند و سنگاپوري ها را مردمي مغرور و كساني كه خم به ابرو نمي آورند، مي پندارند اما مرگ لاله و لادن و فوران احساسات مردم اين ديار بيان، پيام و حكايتي ديگر داشت.
گزارش مرگ لاله و لادن به طور زنده نه تنها در تلويزيون سنگاپور بلكه در عمده شبكه هاي راديو و تلويزيون جنوب شرق آسيا و اقيانوسيه تحت پوشش قرار گرفت و مطبوعات اين كشورها در روز چهارشنبه و پنجشنبه در صفحات اول و مياني خود با چاپ تصاوير مختلف از اين دوقلو، پوشش وسيع و قابل توجهي بدان دادند.
تصاوير تلويزيوني مربوط به اعلام اوليه مرگ جانگداز اين دو خواهر جوان با اشك جانسوز كاركنان، پزشكان و حتي بغض در گلوي مسئولان بيمارستان رافلز همراه بود.
روزنامه «نيواستريتز تايمز» چاپ كوالالامپور نيز در گزارش پنجشنبه صفحه اخبار جهان خود با چاپ تصاويري از تشييع پيكرهاي لاله و لادن توسط ايرانيان مقيم سنگاپور، مسلمانان و ديگر اديان اين كشور، مراسم سوگواري روز چهارشنبه در اين كشور را پوشش داد.
در بخشي از اين گزارش كه با ارائه تصاوير اندوهناك سوگواري اين دوقلو همراه است،آمده است: داستان دوقلوي ايراني به قلب مردم سراسر جهان راه يافت و مرگ آنان همه را ماتم زده كرد.
روزنامه مالايي زبان «مترو» نيز در صفحه اول گزارشات پنجشنبه خود تصوير يكي از دوستان لاله و لادن را كه در كنار پيكر بي جان آنان اشك ماتم مي ريزد، به چاپ رسانده است.
اين روزنامه در سه صفحه مجزا به انتشار تصاوير كودكي و بيان زندگينامه دوقلوي ايراني پرداخته است.
يكي از اين تصاوير، لاله و لادن را در زمان كودكي و در كنار امام خميني رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران نشان مي دهد.
«مترو» در صفحات ديگر گزارش خود ضمن انتشار تصاوير مربوط به مراسم تشييع پيكرهاي دوقلوي ايراني همچنين اقامه نماز جماعت بر پيكرهاي آنان و مراسم قرآن خواني و عزاداري سنگاپور را به تصوير كشانده است.
آنچه كه بيش از همه، شمع دل ها را سوزاند و اشك حسرت بر آن باقي گذاشت عبارتي از اين دوقلو بود كه آرزو كرده بودند روزي بتوانند صورت يكديگر را از روبه رو ببينند بدون اينكه نياز به آينه داشته باشند.
اين آرزوي ديرينه با آنها به گور رفت اما كسي چه مي داند، شايد اين آرزو در عالم باقي محقق شود گرچه تحمل آن براي ما زمينيان دشوار و ناگوار است.

يك صبح پرماجرا
سيستم فعلي كنكور دانش آموزان را متخصص حفظ كردن و امتحان دادن مي كند اما ميزان دانش و آگاهي آنان را افزايش نمي دهد
امروز روز برگزاري آزمون سراسري دانشگاه آزاد است. روزي كه سرانجام با بي تابي دانشجويان و هشدارهاي مسئولين سازمان بخش آموزشي كشور سپري مي شود.
006624.jpg

نحوه گزينش سوالات كنكور در تمامي شاخه هاي درسي همواره مورد توجه كارشناسان اين حوزه ها بوده است اما كنكور هنر كمي متفاوت از ساير شاخه هاي درسي است. ارزيابي آزمون آن نتيجه اي ديگر در پي دارد. اساتيد دانشگاه ها و كارشناسان هنر اغلب نسبت به شيوه برگزاري كنكور هنر انتقاد مي كنند و دانشجويان رشته هاي نمايش معتقد هستند همان طوري كه برگزيدگان المپيادهاي علمي مي توانند بدون كنكور وارد دانشگاه شوند، برگزيدگان جشنواره هاي تئاتري هم بايد از چنين امتيازي برخوردار باشند.
خبرنگار ايسنا، در اين خصوص نظرات برخي از اساتيد رشته هاي نمايشي را جويا شده است.
تاجبخش فناييان عضو هيأت علمي دانشكده هنرهاي زيبا معتقد است: نوع سوالات آزمون سراسري دانشگاه ها در شاخه هنر به نحوي است كه بسياري از افراد داراي استعداد و تجربه كار هنري، در همان مرحله اول حذف مي شوند و به مرحله دوم كه مصاحبه علمي است نمي رسند.
وي كه برگزاري اين چنيني كنكور هنر را بي نتيجه مي داند مي گويد: بايد استعدادها را در دوره پيش از دانشگاه شناسايي كرد تا آنها با تجربيات و معلومات بيشتري وارد دانشگاه ها شوند و در آن صورت شاهد تحول بزرگي در سيستم آموزشي دانشگاه خواهيم بود.
داريوش ارجمند، بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون نيز كه شناسايي استعدادهاي هنر را بي ارتباط با سوالاتي از رياضي و فيزيك كه در كنكور هنر مطرح مي شوند مي داند، معتقد است كنكور هنر مي تواند از آزمون هاي سراسري دانشگاه ها كنار گذاشته شود.
وي مي گويد: در حالي كه نمايش هنر زبان و كلام است، سوالات كنكور اين رشته به جاي تشريحي بودن به صورت چهارگزينه اي مطرح مي شوند به همين دليل دانش آموزان ما متخصص امتحان دادن هستند و نه فراگيري و كنكور، تخصص چگونه امتحان دادن است نه ميزان دانش و آگاهي.
خسرو حكيم رابط، نمايشنامه نويس و استاد دانشگاه مي گويد: در كنكور فعلي تكيه بر محفوظات است در حالي كه بايد تكيه بر خلاقيت و توانايي باشد تا دانشجويي به دانشگاه راه يابد كه از تجربه اي برخوردار شود و حرفي براي گفتن داشته باشد.
وي مي افزايد: در حال حاضر در بهترين صورت، معماران هستند كه سوالات كنكور را انتخاب مي كنند و كنكور فعلي مبتني بر اطلاعات و تصاوير مربوط به معماري است. در حالي كه تصويرسازي براي تئاتر با تصويرسازي و حجم در معماري متفاوت است و سوالات بايد به گونه اي ديگر طراحي شوند.
ايرج رامين فر، طراح صحنه تئاتر و سينما نيز مي گويد: به عنوان يك استاد دانشگاه هميشه با اين معضل برخورد داشته ام كه تعدادي از دانشجوياني كه نتوانسته اند در رشته هاي ديگر هنري پذيرفته شوند در نهايت رشته تئاتر را انتخاب مي كنند زيرا بسياري از دانشجويان حتي با ابتدايي ترين اصول اوليه هنرهاي تجسمي ناآشنا هستند و حتي طراحي را هم نمي دانند و دانشگاه ناچار است براي آنها كلاس آموزشي برگزار كند تا آنان با هنرهاي تجسمي آشنا شوند.
006627.jpg

وي تصريح مي كند: در سراسر دنيا دانشجويان رشته هاي خاصي، توسط خود دانشگاه ها انتخاب مي شوند يعني اساتيد خود در گزينش اين دانشجويان نقش مستقيمي دارند زيرا آنها به اين مسائل مسلط تر هستند. رامين فر به گزارش ايسنا، مي افزايد: در سيستم فعلي، معمولاً دانشجوياني انتخاب مي شوند كه معلومات عمومي بالايي دارند اما اين معلومات ارتباط چنداني به رشته تحصيلي آنها ندارد و ممكن است در مقابل داوطلباني رد شوند كه در زمينه هنرهاي تجسمي بسيار قوي هستند اما معلومات چندان بالايي نداشته باشند.
شيرين بزرگمهر، دانشيار و عضو هيأت علمي دانشگاه هنر بر لزوم شناسايي علل ناموفق بودن دانشجويان رشته نمايش تاكيد و اظهار مي كند: مسلماً طبيعت هنرهاي نمايشي ميان ديگر هنرها و در مجموع كل علوم، متفاوت است. بنابراين نياز به گزينشي متفاوت شامل كارهاي عملي، نشان دادن خلاقيت هاي هنري و توانايي هاي ديگري كه لازمه ورود به رشته نمايش است، احساس مي شود.
به عقيده وي، بايد طرح مقدماتي و سپس طرح كاملي ارائه داد مبني بر اينكه اساساً چگونه مي توانيم علاقه مندان رشته هاي هنري را مشخص كنيم. آيا بايد تنها به دنبال استعدادهاي خدادادي باشيم يا بايد در دبيرستان رشته نمايش را تدريس كنيم.
بزرگمهر، تعيين راه هاي شناسايي خلاقيت ها را مستلزم مشخص شدن پيش شرط هاي ورود به رشته نمايش مي داند و مي گويد: در دنياي امروز، مواردي مانند خلاقيت، و حس هر يك فرمولي مشخص دارند و مانند دنياي قديمي نيست كه وحي آسماني تلقي شود اما چون ما حوصله انجام كارهاي پژوهشي را نداريم درباره اين موارد تنها حرف مي زنيم.
حسين فرخي كارگردان و استاد تئاتر نيز مي گويد: سيستم فعلي برگزاري كنكور هنر از اين جهت خوب است كه به هر حال دانشجو بايد از حداقلي از امتيازات علمي برخوردار باشد اما بسياري از پذيرفته شدگان اين آزمون افراد غيرتئاتري هستند و رشته نمايش مورد علاقه بسياري از آنها نيست و به همين دليل آنها پس از ورود به دانشگاه دچار دلسردي مي شوند.
به گزارش ايسنا، وي معتقد است تدريس هنر و آموزش و پرورش، در حد زنگ تفريح است در حالي كه در كشورهاي ديگر، از دوران دبستان تئاتر آموزش داده مي شود و حتي شكسپير را در دوران ابتدايي با زبان ويژه بچه ها به آنها معرفي مي كنند. در حالي كه در آموزش و پرورش ما تئاتر مظلوم ترين هنرهاست.
وي مي افزايد: در آموزش و پرورش نيازمند بازنگري جدي در مورد آموزش هنر، به ويژه تئاتر هستيم و اگر اين اتفاق رخ دهد زمينه انتخاب بچه ها دقيق تر مي شود و حتي ديگران هم كه در رشته هاي غيرتئاتري تحصيل مي كنند تا حدودي با تئاتر آشنا مي شوند و حداقل نتيجه اثر اين است كه تماشاگر خوب تئاتر خواهند بود.
خسرو خورشيدي استاد پيشكسوت طراحي صحنه تئاتر مصاحبه هاي علمي پس از كنكور هنر را به دليل نادرستي گزينش كتبي ناكارآمد مي داند و مي گويد: دانشجويان هنر بايد حداقل در دوره دبيرستان آموزش هايي را ديده باشند. اما در حال حاضر بيشتر دانشجوياني كه به دانشگاه هاي هنري، راه مي يابند ديپلمه هاي رياضي هستند كه خود را براي رشته هاي غيرهنري آماده كرده بودند بنابراين كار كردن با آنها كمي مشكل است.

شهر
كوچك زيباست
006717.jpg
عبارت «كوچك زيباست» از دو دهه پيش به يك شعار جهاني براي دفاع از محيط زيست و زيست بوم ها تبديل شده است. در آغاز دهه ۱۹۶۰ ميلادي، شتاب هراسناكي براي توسعه، صنعتي شدن و گسترش شهرها جهان را فراگرفته بود. در آن سال ها، هزاران ذخيره گاه با ارزش و كمياب، دره هاي حاصلخير جنگل ها، نابود شدند، تا شهرها و شهرك هاي جديدي ساخته شوند، اتوبان هاي تازه اي به وجود آيند و فرودگاه هاي وسيع تري براي سرعت بخشيدن و ساماندهي حمل و نقل هوايي احداث گردد. در دهه ،۶۰ اما اروپاييان از خوابي گران بيدار شدند و در سراشيبي از ميان رفتن ثروت هاي طبيعي - بي جانشين، به سرعت در انجام و اجراي پروژه هايي كه در دست داشتند به تجديدنظر پرداختند.
در همين دوره فعاليت تشكل هاي زيست محيطي آغاز و شالوده توسعه پايدار به جاي توسعه بي رويه و مخرب ريخته شد تا آغاز دهه ،۸۰ بيشتر طرح عمراني يا صنعتي در كشورهاي صنعتي پيشرفته، پس از انطباق با موازين توسعه پايدار به اجرا سپرده شدند و اگر در جايي خطايي واقع شد با واكنش شديد تشكل هاي زيست محيطي و مردم روبه رو گرديد.
مخالفت تشكل هاي زيست محيطي فرانسه با توسعه بي رويه فرودگاه شارل دوگل پاريس و مبارزات هواداران حفظ محيط زيست در انگليس براي جلوگيري از احداث بي رويه بزرگراه ها در لندن از آن جمله است. اما در كشورهاي در حال توسعه از جمله كشور ما هنوز مجريان طرح هاي عمراني و صنعتي، به چارچوب هاي توسعه پايدار و ملاحظات زيست محيطي بهاي لازم را نمي دهند.
در حالي كه ارزش افزوده ذخيره گاه هاي طبيعي و منابع آب و خاك كه بر اثر اجراي بعضي از پروژه ها نابود مي شوند يا آسيب مي بينند، به مراتب بيشتر از ارزش آن طرح هاست.
بي توجهي به ملاحظات زيست محيطي و هشدار كارشناسان زمين شناسي و محيط زيست در استان سمنان، شهميرزاد يكي از شهرهاي تابعه اين استان را در آستانه يك فاجعه زيست محيطي قرار داده است.
بر پايه گزارش انجمن دوستداران ميراث فرهنگي شهميرزاد، طرح انتقال آب از چشمه روزبه در شهميرزاد به شهر سمنان، كه مي توانست با رعايت پاره اي نكات فني و قبول هزينه بيشتر، پيامد خسارت بار نداشته باشد، به دليل عدم توجه به هشدارهاي پياپي مردم محلي، و كارشناسان محيط زيست، به دليل حفر بي مطالعه تونل در كوهستان شهميرزاد كه داراي لايه هاي آهكي است منجر به شكستن ديواره آبخوان طبيعي در اين منطقه شد. اين آبخوان طبيعي كه طي هزاران سال به مرور در قلب كوه و بين لايه هاي آهكي ايجاد شده بود، تامين كننده اصلي آب چشمه هاي شهميرزاد به ويژه آب كشاورزي اين شهر بود.
اما در پي وقوع انفجاري كه براي حفر تونل صورت گرفت، ديواره آهكي آبخوان گسست و سيلاب عظيمي به سوي شهميرزاد سرازير شد. پس از اين واقعه كه در ۲۵ خرداد ماه ۱۳۸۲ رخ داد، آب چشمه هاي شهميرزاد كاستي گرفت و اكنون مزارع كشاورزي و باغ هاي بزرگ اين منطقه با كمبود آب روبه رو شده اند. پس از وقوع اين حادثه، سازمان حفاظت محيط زيست طي نامه اي از وزارت نيرو خواسته است تا اجراي طرح تونل را متوقف كند.
طرح فوق با توجه به خسارات سنگين و دامنه دار آن نمونه اي از طرح هاي بزرگي است كه بدون توجه به ارزش افزوده منابع و ذخيره گاه هاي طبيعي به اجرا سپرده مي شوند .در حالي كه، مباني توسعه پايدار اقتضا مي كند كه طرح هاي اين چنيني با رعايت حفظ ذخاير و منابع طبيعي كه طي ميليون ها سال شكل گرفته اند، اجرا گردند.

بچه برنامه ريزي شده
سازماندهي زياد مي تواند باعث استرس والدين و كودكان شود
006630.jpg
نيكلاس بهرنز، دو بار در هفته به كلاس ژيمناستيك مي رود، در آنجا بالا و پايين مي پرد و با همسالان خود ورجه ورجه مي كند. او در اوقات فعاليتش به يك پارك مي رود و با توپ بازي مي كند و براي كمي سرشوق آمدن حتي يك روز در هفته را به مركز شيكاگو مي رود.
نيكلاس يك بچه دبيرستاني نيست كه به دنبال فرم هاي پذيرش دانشگاهش باشد، او فقط يك كودك شاد و پرانرژي است كه ۱۸ ماه بيشتر ندارد. نيكلاس با اين برنامه زمانبندي  شده اش كاملاً راضي به نظر مي رسد.
ممكن است كودكان به طرح كلي نيازي نداشته باشند، اما برنامه هايشان تقريباً به اندازه برنامه خواهر و برادرهاي بزرگترشان، فشرده و پرفعاليت  است. در دنياي امروزي كه همه اش رفتن به كلاس فوتبال، كلاس رقص و كلاس آموزش پيانو است مي توان با حرف زدن و قدم زدن نيز اوقات آنها را پركرد. كارهايي از قبيل ورجه ورجه كردن، كاردستي، كلاس موسيقي، آموزش شنا، حتي كلاس آموزش زبان فرانسه را مي توان فعاليت هاي پيش آموزشي ناميد.
اغلب كارشناسان مراقبت از كودك معتقدند كه به طور معمول، چنين كلاس هايي براي كودك مضر است. اما آيا اين فعاليت ها مفيدند؟ ديويد ايلكايند مي گويد: «مدركي در دست نيست كه اين فعاليت ها، هيچ خوبي ندارند. حرف زدن با كودك وقتي او را تميز مي كنيد، اسباب بازي هاي ساده، تمرينات ورزشي معمولي- همين ها كافي است. بچه ها بيشتر از اين به چيزي احتياج ندارند.»
با وجود اين هنوز والدين براي اين فعاليت ها، ثبت نام مي كنند. آنها فكر مي كنند كه اگر اسم اميلي كوچولو را در كلاس باله در ۲ سالگي ننويسند، از همكلاسي هايش در مهد كودك عقب مي ماند و قيل و قال راه مي اندازد. فشار همسالان مي تواند محرك قوي در اين رابطه باشد.
آلوين روزنفلد روانپزشك كودكان، نويسنده كتاب «والدين فوق العاده» چنين مي گويد: «خانواده هاي آمريكايي طبقه متوسط بر اين عقيده اند كه هيچ فعاليت يا هيچ دارايي اي زياد نيست.»«علاوه بر اين شما يا بايد آن را انجام بدهيد يا به عنوان يكي از والدين مسامحه كار شناخته مي شويد.»
متخصصين مي گويند: «تمام برنامه هاي يك كودك والدين را مضطرب و نگران مي كند، تعداد كمي از آنها به بي ثمري كلاس هاي زبان خارجي است.»
آرتوربلاچ روانشناس كودك مي گويد:«اگر زود شروع مي كنيد بهتراست براي حفظ كردن و ادامه دادن آن نيز خودتان را آماده كنيد.»
فعاليت بيش از حد مي تواند به كودك آسيب برساند. برنامه ريزي بيش از حد نه تنها مانع خلاقيت و توانايي كودك براي سرگرم كردن خودش مي شود بلكه، او را بيش از حد به كار و فعاليت وامي دارد.
كارن بوهلين سرپرست بخش ارتقاي شخصيت و اخلاق از دانشگاه بوستون مي گويد: «كودكان نيازمند زماني براي بازي و تفريح، خيالبافي و فكر كردن هستند.»
اغلب كارشناسان به والدين توصيه مي كنند كه به خاطر بياورند كه چطور خودشان بي هدف تمام بعداز ظهرها را به دوچرخه سواري اطراف خانه شان مي پرداختند.
اليزابت برگر يك روانپزشك كودك كه كتاب «كودكان را با شخصيت تربيت كنيد» را نوشته است مي گويد: «والدين به اشتباه فكر مي كنند كه اگر كودك چتربازي يا غواصي نداند، بي محتوا است.روز يك كودك پرمحتوا است اگر حشره اي را در شيشه بگذارد يا به آسمان نگاه كند.»
چطور متوجه مي شويد كه فرزندتان كار زيادي انجام مي دهد؟ هر كودكي مثل تمام بزرگسالان براي فعاليت هايش محدوديت هايي دارد.
الكايند مي گويد:«بهترين توصيه اين است: توجه كنيد، مراقب كودكان باشيد. وقتي كودكان از هر چيزي بيش از حد داشته باشند در گفتن به ما مهارت پيدا مي كنند. آنها فرياد مي كشند، نگاه مي كنند، طرح كلي را براي زماني نگه داريد كه آنها قادر به خواندن باشند.
منبع: مجله نيوزويك
ترجمه: لادن شريعت زاده

پرورش
دانش آموزان
به گفته دبير جامعه اسلامي فرهنگيان سنندج: آيين نامه جديد امتحانات زمينه اي براي افت شديد تحصيلي دانش آموزان بوده و موجب مي شود، تا آنان به هر صورت ممكن به مقطع و پايه بالاتر وارد شوند.
«جليل مهدي عراقي» افزود: براساس اين آيين نامه، در دروسي كه داراي ۱۵ نمره كتبي و پنج نمره عملي يا شفاهي هستند، دانش آموزي كه موفق به نمره ۱۳ سركلاسي (مستمر) و پنج نمره مذكور شود، در امتحان نهايي با گرفتن نمره دو قبول مي شود.
پس از اعلام اين آيين نامه به مدارس، مشاهده مي شود كه بسياري از مديران به معلمين سفارش مي كنند تا ۱۳ نمره مستمر سركلاسي و پنج نمره عملي يا شفاهي دروس را به دانش آموزان كمك كنند، تا درصد قبولي آنها افزايش يابد.
نظر
خوب اين هم يك جور بيلان كاري است. قرار نيست كه مدير مدرسه بغلي گروه تشويقي بگيرد يا اينكه مديران مدارس ساير شهرستان ها به خاطر درصد قبولي سفرهاي زيارتي بگيرند به هر حال مي توان با توصيه هاي مديريتي حجم موفقيت را افزود.
حالا چه تفاوتي مي كند اين موفقيت در عرصه تربيت نيروي انساني باشد و نه افزايش كيفيت خدمات آموزشي، مگر نه اينكه مديران بالا دست به آن بالاترها قرار است گزارش بدهند كه فلان و بهمان كرده ايم، بودجه نياز داريم، اين قدر سفيدكاري كرديم و يا قس عليهذا.
حالا كه نوبت مديران مدارس شده بايد اين غرونق ها شروع شود چرا آن زمان كه گفتند مربيان پرورشي كارايي ندارند و به يكباره همه سامانه را در هم ريختند كسي چيزي نگفت و بعدها همان كار كرده را دوباره رونويسي كردند.

طرح آزمايشي «آموزش از راه دور» آغاز شد
رئيس حوزه هنري يزد از طرح آزمايشي «آموزش از راه دور» در اين مركز هنري خبر داد.
به گفته «محمود ملك ثابت» اين طرح براي نخستين بار در اين استان در تابستان اجرا و در صورت موفقيت در طول سال ادامه خواهد يافت.
وي افزود: اين طرح با هدف برخورداري روستاييان مناطق دورافتاده و كساني كه به دلايل مختلف، امكان دسترسي به امكانات آموزشي ندارند اجرا مي شود.
نظر
اگر خبر را از ابتدا تا انتها مرور كني اين تصور به مخاطب القا مي شود كه نكند كار نويني قرار است رقم بخورد اما وقتي در انتهاي خبر با اين مسئله مواجه مي شوي كه قرار است دختران روستايي با ارائه شعر، قصه، عكس، ادبيات داستاني و نقاشي از طريق مكاتبه اي، آموزش از راه دور را تجربه كنند تازه به اين نتيجه مي رسي كه اين طرح سال ها است توسط بخشي از سازمان هاي فرهنگي طراحي و اجرا مي شود. با اين حال از اينكه مسئولان حوزه هنري يزد مي خواهند پس از سال ها اين ايده را در يزد اجرا كنند دست مريزاد بايد گفت. اما باز مي توان از طريق راديو و تلويزيون محلي اين رويه را با هزينه اندك و برد بيشتر اجرا كرد چه بسا كه پاي هيچ پستچي به برخي از روستاهاي كويري يزد باز نشده باشد.

جايگاه مدرسه پررنگ تر مي شود
به گفته وزير آموزش و پرورش از نگاه آموزش و پرورش، در برنامه چهارم توسعه، نقش و جايگاه مدرسه به عنوان كانون توليد و تربيت پر رنگ خواهد شد.
وي افزود: دادن حق راي به معلمان براي انتخاب مديران مدارس به عنوان يكي از راهكارهاي تقويت جايگاه مديريتي مدارس و ايجاد نشاط و همدلي در بين فرهنگيان است.
نظر
فكر نكنم جايگاه مدرسه تغييري پيدا كند، چون از همان ابتدا هم طي سال هاي اخير گفته بودند مدرسه محوري هدف غايي مسئولان آموزشي است.
با اين حال طي اين سال ها آنچنان اتفاقات جالبي هم نيفتاد، درست است كه با ژست تبليغاتي مسئولان آموزشي شهردار مدرسه، شوراي مدرسه و بالاخره انجمن هاي اوليا و مربيان پررنگ شدند ولي اگر قرار باشد با انتخاب مديران مدارس اين پررنگي دو چندان شود مطمئن باشيد شيرازه مدارس از هم گسيخته مي شود.
به قول يكي از كارشناسان آموزشي، اخيراً در يكي از مناطق آموزشي، انتخاب مدير مدرسه با آراي آنها صورت گرفته مي دانيد چه اتفاق جالبي افتاد، دفتردار كمرنگ و ضعيف مدرسه با تفاوت يك راي مدير شده است. مي دانيد چرا؟ ظاهراً برخي از معلمان دوست ندارند مقررات مدير سخت گير قبلي را رعايت كنند.

با بودجه كم نمي توان مدارس استيجاري خريد
به گفته وزير آموزش و پرورش با بودجه كم و وجود مشكلات آموزشي در آموزش و پرورش، نمي توان مدارس استيجاري را خريداري كرد. با توجه به گستردگي واحدهاي آموزشي و افزايش جمعيت دانش آموزي، بودجه كافي براي مدارسي كه حكم تخليه دارند، در دست نيست. به همين دليل، دانش آموزان مدارس استيجاري در مدارس ديگر جابه جا مي شوند.
وي افزود: اعتبارات دولتي در دست ما نبوده و اين نهاد از طريق انتقادات و بيان مشكلات آموزشي و تحصيلي مي تواند از دولت تقاضاي افزايش اعتبارات كند.

آموزش
اشاره: در وراي خبرهاي منتشره آموزشي ـ فرهنگي و هنري معمولاً نكاتي است كه مي توان با كمي تحليل و ارزيابي آن را در منظر مخاطبان قرار داد.
اغلب مسئولان روابط عمومي سازمان ها و وزارتخانه ها در پي آن هستند كه اخبار «سپيد» را براي انعكاس در مطبوعات در اختيار مخاطبان قرار دهند اما از سويي ديگر اين خبرها در بطن خود رگه هايي از «خاكستري» دارند كه مي توان با طرح آنها متوليان را به رفع آن مجاب كرد.
بي گمان چنين نگرش هايي مي تواند مسئولان را به تلاش هاي بيشتر وادارد يا كاركنان روابط عمومي چنين سازمان هايي را مجاب كند تا در كنار توانايي ها بخشي از ناتواني ها را هم انعكاس دهند چه بسا كه مخاطبان واقعي آنها يعني «مردم» بتوانند راهكارهاي مثبتي را براي رفع ناكامي ها ارائه كنند. پس بايد گفت وظيفه روابط عمومي ها تنها «سفيد نگاشتن» فعاليت ها نيست، شفاف كردن اين بيلان هم جزيي از وظايف فراموش شده آن هاست.

تدوين برنامه جامع نظام آموزش آزاد هنري
به كوشش مركز گسترش آموزش هاي هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برنامه جامع نظام آموزش آزاد هنري كشور تدوين مي شود.
در دومين جلسه شوراي مركز نظارت بر آموزشگاه هاي آزاد هنري موادي از آيين نامه ضوابط تاسيس و نظارت بر آموزشگاه ها و موضوع امكان سنجي اعطاي گواهينامه پايان دوره به هنرجويان اين آموزشگاه ها مورد بررسي قرار گرفت.
نظر
از راه اندازي موسسات آموزشي آزاد هنري سال ها مي گذرد. معلوم نيست طي اين سال ها چه قاعده و قانوني بر آنها حكمفرما بوده، چون تازه پس از مدت ها مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مدعي شده اند كه آيين نامه جامع اين نوع موسسات را تدوين كرده اند.
بديهي است وقتي پس از گذشت ۲۵ سال از انقلاب اسلامي تازه موفق به تهيه چنين آيين نامه اي شده باشند بي گمان نحوه نظارت و اجراي اين آيين نامه نيز قريب ۲۵ سال هم طول بكشد. البته شايد تا آن سال ها اصلاً نيازي به نظارت اين نوع موسسات آموزشي هنري نباشد چون با گذشت هر سال، شيوه هاي دستيابي به اطلاعات هنري آسان تر مي شود.
برخورد مي كنيم
به گفته مدير كل دفتر بازرسي و پاسخگويي به شكايات وزارت آموزش و پرورش خانواده ها، براي ارائه كمك به مدارس، تحت فشار نيستند و با مبلغي كه خود تعيين مي كنند، در مسائل مالي آموزشگاه ها مشاركت خواهند داشت.
«بهمن سميع قهفرخي» افزود: مديران مدارس موظف هستند در صورت تمايل اوليا براي كمك به مدرسه، فيش سفيد بانكي در اختيار آنان قرار دهند و از هر گونه فشار براي تعيين ميزان مبلغ كمك، خودداري كنند.
بنابراين گزارش كسر نمره انضباط و نمره هاي ديگر درسي به خاطر كمك نكردن به مدرسه غيرمنطقي است و در صورت مشاهده اين امر در مدارس، ابتدا براي اصلاح به مديران ياد شده تذكر داده مي شود و در صورت تغيير نيافتن اين روش، با آنان برخورد خواهد شد.
نظر
ما هم تاييد مي كنيم شكايت ۱۶۳ نفر از والدين در زمينه تخلف ثبت نام در مقابل يك ميليون و ۵۰۰ هزار دانش آموز رقم اندكي است. ولي آيا پس از استماع شكوائيه آنان چه اقدامي شده است، صرفاً به خاطر فراواني دانش آموزان اين مسئله رها شده يا نه؟
حال اگر در قبال تخلف مديران مدارس برخي از والدين به خاطر برخوردهاي آتي با فرزندان آنها از شكايت صرف نظر كنند چه كسي مي تواند بگويد كه عده اي هم سكوت كرده اند.
باز هم در اين گفت وگو گفته نشده كه با چند نفر از مديران مدارس متخلف برخورد شده است. بديهي است اگر در طول اين سال ها يك مورد برخورد قاطع اتفاق مي افتاد نيازي به تشكيل ستاد ثبت نام، مدير كل دفتر بازرسي، پاسخگويي به شكايات و قس عليهذا نبود. پس بايد گفت: ما هستيم تا آنها تخلف كنند!

برگزاري دوره آموزشي هسته هاي گزينش آموزش و پرورش
دوره آموزشي برنامه ريزي و روابط اداري اعضاي هسته هاي گزينش سازمان آموزش و پرورش استان هاي سراسر كشور برگزار شد.
به گفته دبير هسته گزينش سازمان آموزش و پرورش مازندران آشنايي با مباني برنامه و مراحل بهبود گزينش و رفتار اداري اعضاي هسته هاي گزينش آموزش و پرورش از مقوله هاي آموزشي و مورد كنكاش در اين دوره است. وي افزود: نقش اين هسته هاي گزينشي جلوگيري از تضييع حقوق و قضاوت در حيطه احقاق حقوق فرهنگيان با هدف بهبود برنامه ريزي هسته هاي گزينشي است.
نظر
انتظار مي رفت مسئولان هسته هاي گزينش آموزش و پرورش قبل تر از اين موقع نسبت به بازسازي روابط اداري در چنين هسته هايي كه هر نوع تصميم گيري آن مي تواند بازخوردهاي مثبت و منفي در جامعه داشته باشد دست مي زدند. حالا چگونه مي توان اطمينان داشت كه قضاوت آنان در گزينش نيروي انساني كارآمد آموزشي در طول اين سال ها بدون خدشه بوده است.
با اين فرض كه قرار است هسته هاي گزينش بهبود يابند نمي توان بار ديگر نسبت به پرونده پرسنلي افراد مردودي ظنين بود چه بسا كه يك خطاي انساني باعث بروز ناهنجاري هايي در سطح جامعه شده باشد. چگونه مي توان گفت كه قضاوت هسته هاي گزينش آموزش نديده، عين احقاق حق فرهنگيان بوده است.

شهر
ادبيات
ايران
جامعه
عكس
علم
ورزش
هنر
يادداشت
صفحه آخر
|  ادبيات  |  ايران  |  جامعه  |  شهر  |  عكس  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|  يادداشت  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |