سه شنبه ۲۴ تير ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۰۷- July, 15, 2003
بخش خالي سبد خانوار
زير ذره بين
مردم آفريننده فرهنگ هستند، ولي وقتي فرهنگ مردم آن طور كه شايسته است توسعه داده نمي شود و گاهي با اقدامات غيرفرهنگي، رسانه هاي دولتي سعي در تخريب فرهنگ مردم دارند، ديگر خانواده ها نيز هزينه اي را براي اين بخش اختصاص نخواهند داد.
ائلدار محمد زاده صديق: «سبد خانوار» تعريفي است از اقلام عام المصرف؛ يعني كالاهايي كه اكثريت قريب به اتفاق اعضاي جامعه از آن بهره مي گيرند؛ نظير: خوراك، پوشاك، مسكن، نيازهاي آموزشي و فرهنگي و... .
خانواده ها براساس محدوديتهايي كه دارند و نيز با توجه به فرهنگ مصرف و سطح درآمدشان، مشخص مي كنند كه چه اقلامي و به چه ميزان در سبد خانوارشان قرار مي گيرد و اين مقوله اي است كه بستگي به اقتصاد خانواده دارد.
000560.jpg

«فرهنگ» درونمايه جامعه است. به عبارتي مجموع ارزشها و نهادهاي موجود در جامعه فرهنگ است كه نماد پاسخ به يك نياز جمعي تلقي مي گردد.
در اين گزارش سعي شده است ميزان سهم كالاهاي فرهنگي در سبد خانوار مورد بررسي قرار گيرد.
اول تصور مي كردم اين هم گزارشي است مثل گزارشهاي ديگر. راه مي افتي در خيابان و پرسش هايت را مي پرسي و از چند پير و جوان و زن و مرد پاسخ مي گيري و گزارشي را كه دبير گروه خواسته است در مدتي اندك فراهم مي آوري و آنگاه گزارشي ديگر.
اما اين بار اوضاع فرق مي كرد. از ۱۲-۱۰ نفر پرسيدم: «ببخشيد، ممكن است كمي درباره سبد خانوار خود و سهم كالاهاي فرهنگي در سبد خانوارتان، صحبت كنيد؟»
اما كسي حرفي نداشت. هيچ يك از پرسش شوندگان اصلاً نمي دانستند سبد خانوار چيست. مرد جواني مي گفت: احتمالاً سبد خانوار، همان است كه با آن به فروشگاه مي روند تا خريد كنند! و زن مسني مي گفت: سبد خانوار، همان است كه در فروشگاههاي زنجيره اي داخلش را پر از اقلام مصرفي مختلف مي كنند و با درصدي تخفيف يكجا مي فروشند! و دانشجويي مي گفت: مگر جايي هم براي كالاهاي فرهنگي باقي مانده است؟!
اين نوع پاسخ ها و نمي دانم ها، به اين معني نبود كه كسي برنامه ريزي براي دخل و خرج زندگي اش ندارد و يا نمي داند كه خانواده اش به چه چيزي و به چه ميزاني نياز دارد. در واقع اغلب پاسخ دهندگان، نامي براي اين ظرف تقاضا و دخل و خرج آن نمي شناختند، بخشي از اين گفت وگو ها را در پي آورده ايم.
نويد شراره، ۳۹ ساله
* سبد خانوار؟
- نمي دانم.
* شما متأهليد؟
- بله.
* در سبد خانوار، كالاهاي مورد نياز جامعه جاي مي  گيرند. نظير مسكن، خوراك و پوشاك، اقلام فرهنگي و تفريحي.
- منظور شما همان صندوق مركزي اقتصاد خانواده است كه بر مبناي واقعيتهاي عيني زندگي تنظيم مي شود؟
* بله!
- براي من پرداخت اجاره خانه در اولويت قرار دارد. خورد و خوراك در رتبه دوم است و بعد هم هزينه اياب و ذهاب. درآمد من بيشتر از اين پاسخگو نيست. مگر اينكه با فعاليت بيش از حد و شبانه روزي به ميزان درآمدم اضافه كنم كه اين خود مستلزم خرجهاي ديگر نظير اياب و ذهاب بيشتر، وسايل مورد نياز كار و غيره است. در نهايت با وجود چند شغلي بودن، تغيير چنداني هم در سبد خانوارم به  وجود نمي آيد.
* پس شما ساير نيازهاي خود، نظير نيازهاي فرهنگي را چگونه تأمين مي كنيد؟
- مسايل فرهنگي و تفريحي از ضروريات زندگي است، ولي اين مسأله تبديل به مقوله اي دكوري و غيرقابل تأمين شده است. من براي تأمين هر بخش، به اجبار هر ماه، از يك بخش به بخش ديگر مي زنم. اما بخش مسكن و خوراك و پوشاك هميشه، حداكثر درآمدم را به خود اختصاص مي دهد. شايد از نظر من مسأله فرهنگي به خورد و خوراك و پوشاك ارجح باشد، به فرض مثال بنده مي توانم نان خشك بخورم و به جاي آن بخشي از درآمدم را به خريد كتاب و بخش فرهنگي اختصاص دهم، ولي در خانواده، تك تك افراد بايد بتوانند خواست هاي شخصي خود را با نيازهاي مجموع خانواده همسو و هماهنگ كنند. در مجموع اگر نتوانم نيازهاي اوليه ام را برآورده كنم، چطور مي توانم چنين كالاهايي تهيه كنم؟
000570.jpg

* ببخشيد، شما سيگار به دست داريد، با توجه به مشكلاتي كه داريد آيا كشيدن سيگار ضرورت دارد؟
- مسأله سيگار فرق مي كند. هزينه هاي شخصي غرقابل حذف است.
* فكر نمي كنيد با ترك سيگار، مي توانيد اين هزينه را صرف اقلام ديگر، نظير اقلام فرهنگي كنيد؟
- سيگار در زندگي من جزو اولويت هاي درجه اول است!
نسيم صدرنيا۳۰، ساله، مشغول خريد در يك فروشگاه
(عصباني است، با اين وجود به سؤال ما پاسخ مي دهد:)
- سبد خانوار شامل كليه مايحتاج عمومي خانواده از جمله مسكن، خوراك و پوشاك، خدمات و لوازم التحرير و به طور كلي تمام مايحتاج است، كه هر كس با توجه به سطح درآمد خود خريد مي كند و آنهايي كه سطح درآمدشان به نسبت پايين تر است، بيشتر به تهيه خوراك و پوشاك توجه مي كنند و كسي كه سطح درآمدش بالاست، ساير مايحتاج را نيز تأمين مي كند.
* در مورد ساير مايحتاج بيشتر توضيح دهيد.
- خيلي ها فكر مي كنند تنها نياز مردم خورد و خوراك است. مردم نيازهاي فرهنگي، علمي و ادبي هم دارند. وقتي كسي نتواند نيازهاي فرهنگي خود را تأمين كند، خوراك به چه كارش مي آيد؟ مردم نياز به تفريح و شادي دارند و بايد بتوانند بخشي از وقت خود را براي تفريح و شادي اختصاص دهند وگرنه تبديل به انسانهايي رواني مي شوند. مردم نياز به آرامش دارند كه اين مسأله نيز زمان بر است. مردم نياز به بهداشت و درمان دارند. بدون بهداشت كه نمي توان به زندگي ادامه داد.
* براي تنظيم درست سبد خانوار به چه مواردي نياز است؟
- مشكل از خانواده نيست. بلكه مشكل از جامعه و سياستگذاريهاي اقتصادي و اجتماعي است. بايد بر روي قيمتها كنترل وجود داشته باشد تا قيمتها به  راحتي دستخوش تغيير و جابجايي نشود.
(زنگ موبايل خانم صدرنيا به صدا درمي آيد و اين نشان دهنده پايان گفتگوي من با اوست.»
پري بشرخواه۲۰، ساله، كارمند يك انتشاراتي
- سبد خانوار، سطح فهم الگوي مصرفي يك خانواده از كالاهاي مصرفي است.
* بيشتر توضيح دهيد.
- يعني اينكه هر خانواده بايد دانشي را براي مصرف كالاهاي مورد نياز خود داشته باشد و براساس آن دانش و سطح درآمدش، نيازهاي خود را تنظيم كند و به نظر مي رسد تنظيم اين نيازها براساس واقعيات نظام اقتصادي كشور، نظام تربيتي جامعه و نظام ارزشي اجتماع امكان پذير خواهد بود.
* به نظر شما، بيشترين بخش سبد خانوار شامل چه چيزي است؟
- نيازهاي فرهنگي و اجتماعي خانواده و همچنين نيازهاي تفريحي، بايد مهمترين بخش سبد خانوار باشد كه متأسفانه كمتر مورد توجه خانواده ها واقع مي شود.
* چرا؟
- اول به  دليل سطح درآمد، اكثر مردم جامعه داراي درآمدي متوسط به پايين هستند و فشارهاي اقتصادي موجود و نيازهاي ضروري نظير خوراك و پوشاك، مسكن و اياب و ذهاب و خرج هاي كاذب ديگر مانع آن مي شود كه مردم بتوانند به نيازهاي فرهنگي و تفريحي خود برسند و دوم اينكه هر چند بعضي از خانواده ها از سطح درآمد مناسبي برخوردارند، اما دانش گنجاندن مسايل فرهنگي را در سبد خانوار خود ندارند.
* با توجه به اينكه شما كارمند يك انتشاراتي هستيد، بيشتر چه نوع كتابهايي را منتشر مي كنيد و يا چه كتابهايي را مي فروشيد؟
- بيشتر كتابهاي ما در حوزه روانشناسي است، ولي براي كسب درآمد، كتابهاي كمك درسي و تست كنكور هم چاپ مي كنيم.
* از صبح چند كتاب فروخته ايد؟ (ساعت ۵/۱۱ صبح است).
- هفت كتاب، كه همگي تست كنكور بودند.
محمد استادرحيمي، دانشجوي رشته كتابداري
- نگاه نكردن به فرهنگ  خودي و جلوگيري از گسترش فرهنگ بومي و منطقه اي سبب رويكرد جوانان به فرهنگ غيرخودي و يا به عبارتي گسترش پديده تهاجم فرهنگي شده است و اين مسأله باعث حذف بخش فرهنگي از سبد خانوار مردم شده است.
* يعني مردم نمي خواهند بخشي از سبد خانوار خود را به مسايل فرهنگي اختصاص دهند؟
- مردم آفريننده فرهنگ هستند، ولي وقتي فرهنگ مردم آن طور كه شايسته است توسعه داده نمي شود و گاهي با اقدامات غيرفرهنگي، رسانه هاي دولتي سعي در تخريب فرهنگ مردم دارند، ديگر خانواده ها نيز هزينه اي را براي اين بخش اختصاص نخواهند داد.
* آيا اين مسأله باعث دوري مردم از فرهنگ نخواهد شد؟
- اين موضوع باعث افزايش بي فرهنگي و رويكرد مردم به فرهنگ بيگانه خواهد شد، زيرا آنها كه به  دنبال فرهنگ برتر مي گردند و آن را در جامعه خود نمي يابند، به فرهنگ بيگانگان پناه خواهند برد.
* به نظر شما چگونه بايد از خودبيگانگي فرهنگي جلوگيري كرد؟
- ايران از اقوام مختلفي تشكيل شده است و شيوه هاي قومي، ستون فقرات فرهنگ و سنت ايراني را تشكيل داده است، بازگشت به شيوه هاي كهن قومي، مناسب ترين راه براي گسترش سهم فرهنگي در سبد خانوار مردم است. اين مسأله باعث مي شود تا سبك لباس پوشيدن، نحوه تربيت فرزند و نحوه گذراندن اوقات فراغت و حتي سرگرمي ها نيز از شيوه قومي تبعيت كند.
***
اين طور به نظر مي رسد كه «سبد خانوار» معمايي است كه اگر درون آن را خوب جستجو كنيم، اغلب فقط مايحتاج ضروري نظير مسكن، خوراك و پوشاك را خواهيم يافت و اگر موارد ديگري مثل اقلام فرهنگي و تفريحي در آن پيدا كرديم، قطعاً اين اقلام، در اكثر مواقع، بخشي جزيي را به خود اختصاص خواهند داد. براي تغيير اين وضعيت چه بايد كرد؟
***
دكتر عماد افروغ در اين مورد معتقد است فرهنگ از مقولات سهل و ممتنعي است كه هم مي توان برخورد سطحي و صوري با آن كرد و هم مي توان به ذات معنايي و لايه هاي تو در تو، پيچيده و ظريف آن نظر افكند. هم مي توان به مثابه يك ناظر صرف از بيرون به آن نگريست و درباره آن به داوري نشست و هم مي توان به عنوان يك ناظر بازيگر به اعماق و لايه هاي دروني آن دست يافت. اين استاد دانشگاه مي گويد: سال هاست كه در سياست هاي فرهنگي كشور به ندرت شاهد نگاه كيفي و عميق به فرهنگ هستيم و همواره، نگاه غالب، نگاه كمي به فرهنگ بوده و تحت عنوان توسعه فرهنگي و فرهنگ توسعه، سعي شده است از بالا و از بيرون به فرهنگ نگاه كنند و برخلاف دهه اول انقلاب، آن را ضد توسعه جلوه دهند. حال آنكه فرهنگ از درون بايد مطالعه شود. بايد در نگاه مردم، در تعبير و تفسير مردم، در فهم مردم و در نحوه استدلال مردم شريك بود و اين امكان ندارد جز با ممارست هاي طولاني تاريخي و انتخاب روش هاي مطالعه مناسب.
وي معتقد است، توسعه تنها در فرهنگ جامعه مي تواند رشد كرده و ريشه بدواند، زيرا توسعه، فرآيندي همه جانبه و مرتبط با ارزش هاي جامعه و برآيند مشاركت همه افراد و گروه هايي است كه هم بنيانگذار آن هستند و هم از آن بهره مند مي شوند.
دكتر حسين كدخدايي، اقتصاددان و استاد دانشگاه نيز در اين  باره گفته است: در حركت اول، بايد اقتصاد خانواده را از نوسانات غيرطبيعي در قيمت كالاها و خدمات مصون داريم. بزرگترين آسيب براي اين اقتصاد، تورم و بي ارزش شدن پول است كه باعث مي شود دخل و خرج مختل شود و فرد نتواند برنامه ريزي دقيقي براي آينده داشته باشد.
تحت اين شرايط، خانواده ها نمي توانند بين دخل و خرج و درآمد و هزينه، تعادل ايجاد كنند، چرا كه آنها با نوسانات مكرري در اقتصاد كلان روبه رو هستند كه اين موضوع، امكان برنامه ريزي براي خرج متعادل و متناسب با درآمد را از آنها سلب مي كند.
از طرف ديگر،  با ايجاد ثبات در اقتصاد كه برنامه ريزي را در اقتصاد خانواده ميسر مي كند، بايد بخش ارائه تسهيلات مالي در مؤسسات مالي و بانكها به صورتي فعال شود كه قادر باشد در مقاطعي كه اين ناهماهنگي و عدم تعادل به  وجود مي آيد، با فراهم آوردن تسهيلات مالي و وام و اعتبار، ناهماهنگي ها را برطرف و از ايجاد اختلال دراقتصاد خانواده جلوگيري كند. در كشور ما از اين امكانات كمتر استفاده مي شود.
***
راستي سهم كالاهاي فرهنگي- اجتماعي در سبد خانوار شما چه ميزان است؟

طنزهاي آموزشي -۲
بازي سنتي  بگير و نگير!
۱- اين بازي محدوده زماني خاصي ندارد، اما بهترين زمان براي آن ايام تابستان است.
۲- مكان بازي هم محدود نيست، ولي قواعد بازي در مدارس دولتي و غيرانتفاعي تا حدودي متفاوت است.
۳- طرفين بازي عبارتند از مديران مدارس، والدين دانش آموزان و مسئولان وزارت آموزش و پرورش.
۴- بازي، تماشاگران و عوامل حاشيه اي زيادي مي تواند داشته باشد. مثلاً صدا و سيما، روزنامه ها، نمايندگان مجلس و...، تماشاگران گاهي در خود بازي وارد مي شوند.
۵- ترتيب انجام بازي به اين صورت است: مدير مدرسه در يك طرف مي ايستد و والدين در طرف ديگر، مسئولان وزارتي آموزش و پرورش هم به عنوان مياندار در وسط قرار مي گيرند. بازي را مدير مدرسه شروع مي كند:
مدير مدرسه: پول بگيرم...
مسئول: بگير بگير...
والدين: پول بگيره...
مسئول: نگير نگير...
اين كار ادامه پيدا مي كند. برنده كسي است كه بيشتر مقاومت كند و ديرتر از ميدان خارج شود.
۶- تماشاگران زيادي به طرفداري از والدين سروصدا مي كنند. نمايندگان مجلس نامه پخش مي كنند و تذكر مي دهند. روزنامه ها گزارش تهيه مي كنند. صدا و سيما طبق روال هر ساله پي مصاحبه با مسئولين بازرسي وزارتخانه مي رود تا آنها بگويند اجباري در پول گرفتن نيست. بعد چند مصاحبه هم با والدين مي كند تا آنها هم بگويند كه چاره اي جز پول دادن نداشته اند. توصيه مي شود صدا و سيما همان مصاحبه هاي سال هاي قبل را پخش كند و بيخودي وقت خود را براي تهيه گزارش هاي تكراري تلف نكند.
۷- چند نكته: مدير مدرسه براي اداره امور مدرسه، چاره اي جز درآمدزايي ندارد و اگر واقعاً پول مردم نباشد، نمي تواند حتي هزينه هاي معمولي مدرسه را تأمين نمايد. والدين هم حق دارند اعتراض كنند كه چرا رويه و عرف مشخصي براي اين كمك ها وجود ندارد. مسئولين وزارتي هم حق دارند كه آشكار و پنهان، هم به مديران اجازه دريافت وجه بدهند و هم به نوعي مردم را توجيه كنند. اين وسط پيدا كنيد پرتقال فروش را!
از طرف ديگر روال كار اقتصادي چانه زني و فشار است. ما ياد گرفته ايم كه اگر زور نزنيم، به اين سادگي از مردم پول در نمي آيد. مدير مدرسه مي داند كه اگر سفت و سخت نگويد۴۰ هزار تومان، والدين۲۰ هزار تومان هم نخواهند داد. شايد بسياري از مديران خودشان هم نخواهند كه اينچنين با مردم رفتار كنند، ولي بالاخره هر كاري قواعد خود را دارد.
مسئولين وزارتي هم واقفند كه سرانه هاي پرداختي، كفاف هزينه هاي مدارس را نمي دهد و دولت در اين امر محدوديت هاي غيرقابل انكار دارد. اما عجيب است كه بعد از اين همه سال، هيچ راهكار و روش مشخصي اتخاذ نشده است و هر مدرسه اي هم در تعيين حد و حدود كمك هاي مردمي، دلبخواهي و اختياري رفتار مي كند و هم در نحوه اخذ آن ترفندها و فنون خاصي در پيش مي گيرد.
ظاهراً جذابيت هاي بازي «بگير و نگير» بيشتر از هر كار ديگري است.
۸- نتيجه اخلاقي: بالاخره زندگي در ابهام چيز بدي نيست. اولاً يك بازي از آن در مي آيد و ثانياً تا مردم بيايند بفهمند كه چي شده و مدير حق پول گرفتن داشته يا نداشته؟ سال تحصيلي تمام شده است. براي سال تحصيلي بعد هم كه بازي ادامه دارد.
ابرام خير نديده

نگاه
منع «رستم زايي» در جهان و رواج آن در ايران
در حدود دو هزار و ۵۰۰ سال  قبل ، پزشكان  روم  باستان  راه  علاج  مرگ  مادران  در هنگام  زايمان  را از طريق  خارج كردن  نوزاد بوسيله  شكافتن  شكم  مادر يافتند.
چندين  سال  بعد هنگامي  كه  مادر «ژوليوس  سزار» امپراطور آينده  روم  در هنگام  زايمان  دچار مشكل  شد، نوزادش  از اين  طريق  به دنيا آمد و واژه  «سزارين » الهام  گرفته  از اين  موضوع  است .
در فرهنگ  ايراني  نيز اولين  بار در شاهنامه  فردوسي  چگونگي  تولد «رستم »  با عمل  مشابه  سزارين  توصيف  شده ، به  طوري كه  هم  اكنون  فرهنگستان  ادب  فارسي  براي  عمل  سزارين  واژه هاي رستم زاد را انتخاب  كرده  است .سزارين  يا رستم زاد روشي  است  كه  نوزاد از طريق  يك  برش  جراحي  كه  به روي  شكم  و رحم مادر داده  مي شود متولد مي شود.
اين  در حاليست  كه  در گذشته  درصد اندكي  از زايمانها به دلايل  پزشكي ، به روش  سزارين  انجام  مي شد اما با گذشت  زمان  در دهه هاي  اخير به  خصوص  در كشور ما متقاضيان  سزارين  بيشتر از زايمان  طبيعي  مي باشد.در حال  حاضر عمل  «رستم زاد » يكي  از شايع ترين  عملهاي  جراحي  متخصصان  زنان  و زايمان  در كشور ماست .طبق  بررسيهاي  انجام  شده ، ميانگين  عمل  رستم زاد  در كشور ما بين  ۳۵ تا ۴۲درصد است  و اين  در حاليست  كه  اين  رقم  در جهان  ۱۵ و در كشور آمريكا شش  درصد است  .
به  عقيده  صاحبنظران ، افكار عمومي  زنان  ما از زايمان  طبيعي  فقط درد كشيدن است  در صورتي كه  تمام  شواهد و قراين  حاكي  از آن  است  كه  زايمان  طبيعي  نسبت به  سزارين  ارجح  بوده  و فوايد بسياري  دارد.
بهبودي  سريع ، كاهش  خونريزي  و عفونت ، كاهش  مرگ  و مير مادر و برقراري  رابطه عاطفي  بين  مادر و نوزاد از جمله  فوايد بي شمار زايمان  طبيعي  است .
افزايش  سزارين هاي  «الكتيو» يا انتخابي  در كشور به قدري  رواج  دارد كه  نگراني مسئولان  را برانگيخته  و وزارت  بهداشت  به  تازگي  بخشنامه اي  به  مراكز درماني كشور ارسال  كرده  كه  در آن  ممنوعيت  بيشتري  در خصوص  عمل  سزارين  اعمال  شده  و در آن  قيد با «تشخيص  پزشك » درج  شده  است .
يكي  از پيامدهاي  مختلف  افزايش  سزارين هاي  انتخابي  مسئله  سوء استفاده  پزشكان  مي باشد و به  گفته  منابع  آگاه ، برخي  از پزشكان  متخصص  زنان  تمايل به انجام عمل زايمان طبيعي ندارند.
در حال  حاضر به  دليل  مزاياي  فراوان  زايمان  طبيعي  در اروپا و آمريكا آمار سزارين  در اين  كشورها به  شدت  كاهش  يافته  ولي  زنان  ايراني  همچنان  به  انجام عمل  سزارين  جهت  به دنيا آوردن  فرزندشان  تمايل  نشان  مي دهند.
از سوي  ديگر بسياري  از پزشكان  معتقدند، ما از نظر تجهيزات  و امكانات  لازم  براي  يك  زايمان  طبيعي  بسيار پايين تر از كشورهاي  پيشرفته  هستيم  بطوري كه  در۹۵ درصد مراكز درماني  ما، امكان  كنترل  دقيق  جنين  درحين  زايمان  وجود ندارد. به  گفته  آنان ، وقتي  امكان  عمل  زايمان  بي درد در كشور وجود ندارد نمي توان  از مزاياي  زايمان  طبيعي  با درد فراوان  سخن  گفت .
دكتر عليرضا مرندي  پزشك  فوق  تخصص  نوزادان  در خصوص  يكي  از فوايد مهم  سزارين  معتقد است :در زايمانهاي  به  روش  سزارين  ارتباط عاطفي  نوزاد با مادر در ساعات  اوليه كه  بسيار اهميت  دارد از بين  مي رود. وي با اشاره  به  اينكه  نوزاد وقتي  به دنيا مي آيد در اوج  هوشياري  است  مي افزايد: اين  هوشياري  تا ۲۴ ساعت  ادامه  دارد و سپس  دچار اختلال مي شود.
به  گفته  وي ، ارتباط عاطفي  نوزاد و مادر در ۲۴ ساعت  اول  تولد نقش  مهمي  در رفتار عاطفي  و اجتماعي  آينده  كودك  دارد و در «سزارين» به  علت  گيجي  مادر بعد از عمل ، نوزاد از اين  ارتباط عاطفي  مهم  محروم  مي شود.
وي  با بيان  اينكه  امروزه  نحوه  مراقبت  نوزاد و مادر تغيير كرده ، مي افزايد: در كشورهاي  پيشرفته  با انجام  زايمانهاي  طبيعي  به اين  سمت  حركت  مي كنند زيرا مادر كاملا« هوشيار است  و مي تواند از نوزاد استقبال  كند.
دكتر مرندي  خاطرنشان  مي كند: نوزاد در ۲۴ ساعت  اوليه  عمر به  اوج  هوشياري  مي رسد و قادر است  نسبت  به  خيلي  چيزها ازجمله  تصاوير، اجسام  و اشخاص  واكنش  نشان  دهد.وي  با بيان اينكه  نوزاد قادر است  چهار ساعت  بعد از تولد صداي  مادرش را تشخيص  دهد مي گويد: در ساعات  اوليه  عمر او قادر است  حركات  موزون  و رقص گونه  را درك  كند.
دكتر مرندي در خاتمه  با بيان  اينكه  به  فاصله  يك  تا پنج  دقيقه  بعد از تولد نوزاد بايد به روي  سينه  مادر قرار داده  شود مي گويد: در كشور ما اين  امر ناديده  گرفته  شده  درصورتي كه  تحقيقات  زيادي  دليل  اين  مدعا است.
دكتر «قدسيه  علوي » نيز موارد كاربرد سزارين  را حداكثر ۱۰ تا ۱۵ درصد زايمانها مي داند. وي مي گويد: در زناني  كه  زايمانهاي  سختي  داشته ، لگن  تنگ  و يا بچه  بزرگ  است  و يا بچه  غير از سر قرارگرفته  و يا نبود تطابق  سر با لگن مادر وجود داشته  زايمان  به  روش  سزارين  انجام  مي شود.
به گفته استاد دانشگاه  علوم  پزشكي  در دهه  ۷۰ و ۸۰ ميلادي  آمار سزارين به  طور ناگهاني  بالا رفت  كه  دلايل  آن  افزايش  سزارين هاي  انتخابي  يا «الكتيو» است.
وي  با اشاره  به  اينكه  در سال  ۱۹۶۰ آمار سزارين  ۷/ ۴ درصد بود تصريح  مي كند: اين  آمار به  طور ناگهاني  ابتدا به  ۱۵ درصد، سپس  ۲۵ درصد و هم اكنون  در كشور ما ميانگين  سزارين  بين  ۳۵ تا ۴۲ درصد است .
به  گفته  وي ، بدليل  اينكه  آمار سزارين  در برخي  از مناطق  دنيا حتي  به  ۸۰ تا ۹۰ درصد زايمانها رسيده  بود، سازمان  بهداشت  جهاني  تصميم  گرفت  كه  آمار سزارين  در سال  دو هزار ميلادي  را به  ۱۵ درصد برساند.
وي  با اشاره  به  اينكه  اين  موفقيت  به  دلايلي  حاصل  نشد افزود: شايع ترين  علت  سزارين ، سزارين  قبلي  است  و چون  قبلاً آمار سزارين  بالا بود ميزان  سزارين كاهش  نيافت .
به  گفته  وي ، در علم  جديد سزارين  قبلي  مساوي  با سزارين  نيست  و خانمي  كه به  علتي  غير از تنگي  لگن  سزارين  شده  مي تواند بچه اش  را به  صورت  طبيعي  بدنيا آورد.
به  گفته  اين  پزشك ، از نظر علمي  خطر زايمان  طبيعي  براي  زناني  كه  سزارين قبلي  داشته اند بين  نيم  تا ۷/. درصد است  و در برخي  از موارد خاص  كه  برش  شكم  به روش  غير مرسوم  صورت  گرفته  اين  خطر حداكثر تا ۱۰ درصد است .
اين  پزشك  علت  ديگر ميزان  بالاي  سزارين  در كشور را افزايش  درصد خانمهايي كه  بچه  اولشان  را بالاتر از سن  ۳۰ تا ۳۵ سالگي  حامله  مي شوند مي داند و معتقد است: در كشور ما تعداد بارداري  هر زن  كاهش  يافته  و بسياري  از زنان  باردار شكم  اول  هستند و عمل  سزارين  به  علت  وضعيت هايي  كه  در زنان  اول  زا شايع تر است  بيشتر كاربرد دارد.
دكتر «علوي » با اشاره به برخي  از تفكرات  درباره  سزارين  مي گويد: در تفكر عوام  مرسوم  است  كه  بچه اي  كه  سزارين  مي شود ضريب  هوشي  بالاتري  دارد كه اين  هيچ  منبع  علمي  ندارد و نيز هيچ  ارتباط مستند و علمي  بين  سزارين  و كاهش  مشكلات  عصبي ، تشنج  و فلج  مغزي  وجود ندارد.

سايه روشن فرهنگ
سرآغاز
هيچ فكر كرده ايد كه علل ناكامي در عرصه هاي آموزشي به چه كساني بازمي گردد،معلمان، دانش آموزان و يا پدران و مادران؛ بي گمان بازخواني هر يك از اخبار آموزشي و فرهنگي مي تواند ما را در كشف اين حقايق ياري كند. اما ما قصد نداريم اين پرونده را يك طرفه به قضاوت بكشانيم و از اين رو لازم است افراد مطلع، شاكي و متهم يكسان در منظر قضاوت بنشينند. پس منتظريم براي تكميل اين پرونده ما را ياري كنيد.
***
دانش آموزان بازمانده از تحصيل
به گفته رييس سازمان آموزش و پرورش استان هرمزگان هفتاد هزار نفر از ۳۶۰ هزار دانش آموز استان از تحصيل بازمانده اند كه اين رقم ۱۹ درصد از دانش آموزان استان را شامل مي شود. بر اساس گفته  آقاي سياري، سه هزار نفر از دانش آموزان دختر بازمانده از تحصيل در مقاطع ابتدايي و راهنمايي در سال تحصيلي آينده زير پوشش قرار مي گيرند و براي اين امر يك ميليارد و ۸۰۰ ميليون ريال اعتبار نياز است.
000565.jpg

* نظر:چه كساني دربازماندن از تحصيل ۳۶۰ هزار دانش آموز هرمزگاني مقصرند، والدين، دانش آموزان يا متوليان نظام آموزشي؟
آيا متوليان آموزشي استان هرمزگان در مورد علت بازماندن ۱۹ درصد از دانش آموزان اين استان، تحقيق ميداني انجام داده اند؟ چگونه مي توان ميزان بازماندگان از تحصيل را كاهش داد؟ آيا اين نوع پرسش ها نمي تواند زمينه پاسخگويي را براي ساير متوليان نظام آموزشي در سراسر كشور فراهم كند. به درستي بازماندن دانش آموزان از تحصيل، ريشه  در چه چيزهايي دارد، شيوه هاي آموزشي، نوع برخورد اولياي خانه و مدرسه ويا حجم كتابهاي درسي و...؟
همه ما مي دانيم كه با كاهش هزينه ها، مي توان در بازسازي مدارس فرسوده، خريد مدارس استيجاري و... سرمايه گذاري كرد؟ آيا متوليان نظام آموزشي استان هرمزگان، بايد به خاطر اين نوع ناكامي موردبازخواست قرار بگيرند؟
راه جلوگيري از دورريختن يك ميليارد و ۸۰۰ ميليون ريال بابت بازآموزي اين دانش آموزان را در كجا بايد جستجو كرد؟

اوليا و تربيت صحيح فرزندان
اولياي دانش آموزان، تابستان امسال با شركت در كلاس هاي آموزش خانواده در سراسر كشور، روشهاي صحيح تربيت فرزندان خود را فرامي گيرند.
به گفته حسين ملكي قائم مقام وزير آموزش و پرورش در سازمان انجمن اوليا و مربيان مدارس، كلاس آموزش خانواده ها، امسال به صورت غيرمتمركز در شهرستانها و مراكز استانها تشكيل مي شود.
روشهاي برخورد اوليا با تخلفات فرزندان، رابطه والدين با فرزندان، تفاهم با فرزندان، سالم سازي بهداشت رواني خانواده و آسيب هاي اجتماعي از جمله موضوعاتي است كه خانواده ها در اين كلاسها با آن آشنا مي شوند.
* نظر: اي كاش فرصتي بود كه در كنار آموزش اولياي دانش آموزان، معلمان، مديران و معاونان مدارس نيز روش هاي برخورد صحيح تربيتي با دانش آموزان را باز آموزي مي كردند.چه اشكالي داشت كه مديران ارشد وزارت آموزش و پرورش براي تصحيح برنامه ها و سياست هاي آموزشي خود، دوباره در سر كلاس هاي درس حاضر مي شدند.
اي كاش فرصتي مي شد كه كارشناسان آ موزش و پرورش براي نگارش كتابهاي درسي، تدوين برنامه هاي سال آتي، راه اندازي طرح ها و ايده هاي نوين، هم قبل از هر چيزي، مسايل را در كلاس هاي آموزشي ياد مي گرفتند. به نظر مي رسد همه ما به ياد گرفتن و ياد دادن محتاج هستيم. به گفته يكي از كارشناسان ايراني شركت كننده در همايش مديريت در اسكاتلند، متوليان نظام آموزشي نو در جهان، مي گويند: هميشه ياد بگيريم، بعد ياد بدهيم!

باز هم مطالبات معوقه فرهنگيان كشور
مطالبات معوقه فرهنگيان كشور به استثناي استان گيلان پارسال تسويه شد. به گفته مرتضي حاجي وزير آموزش و پرورش در رشت، مطالبات معوقه مربوط به سال هاي ۷۴ و ۷۵ فرهنگيان پارسال پرداخت شد و تنها در استان گيلان اين مطالبات به تأخير افتاده كه علت آن اعلام نشدن اعداد و ارقام مطالبات فرهنگيان اين استان بوده است. وي افزود: حدود ۶۰ درصد اين مطالبات در استان گيلان به فرهنگيان پرداخت شده و ميزان باقيمانده آن امسال پرداخت خواهد شد.
* نظر: اميدواريم روزهاي آتي وزير آموزش و پرورش در سفر به ساير استان ها اين نكته را مجدداً مطرح نكنند كه مطالبات ساير استان ها نيز پرداخت شده و تنها استان مورد نظر باقي مانده است. طرح اين نكته كه تاكنون فرهنگيان گيلان مطالبات خود را به خاطر شفاف نبودن اعداد و ارقام دريافت نكرده اند، باز مشكلي را حل نمي كند.
اتفاقاً بايد از مديران استان گيلان پرسش كرد چرا با تمامي بخشنامه هاي اداري ارائه شده، آنان هنوز ارقام شفافي را مطرح نكرده اند. به راستي چه كسي بايد پاسخگوي ديركرد مطالبات اين معلمان در استان گيلان باشد؟ آيا در خصوص عدم ارائه به موقع اعداد و ارقام كسي هم بازخواست شده يا نه؟
البته طرح اين موضوع نمي تواند مسائل را تمام نشده قلمداد كند، چون مسئولان استاني مي توانستند به طور علي الحساب مبلغي را براي كاركنان استان گيلان درخواست كنند، آن گاه پس از مشخص شدن اعداد و ارقام، مبالغ را تسويه كنند. مگر استان هاي ديگر كشور چه كرده اند كه استان گيلان نتوانسته  است آن را انجام دهد؟

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
انديشه
زندگي
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |