جمعه 27 تير ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۱۰
گفت وگو با «شهريار مسرور» خواننده، ترانه سرا و آهنگساز
اميد و زندگي
از رشته تحصيلي و سابقه فعاليت هنري تان بگوييد؟
رشته تحصيلي من علوم تجربي بود و فعاليت من در موسيقي بر مي گردد به زماني كه در دوران راهنمايي دانش آموز بودم و چون در مدرسه اي كه در آن تحصيل مي كردم كلاس هاي موسيقي داير بود، در آن كلاس ها شركت مي كردم و اولين سازي را هم كه نواختن آن را به صورت تئوري و عملي آموختم يك نوع ساز بادي به اسم ترومپت بود. بعد از گذراندن خدمت سربازي هم چند سالي در اروپا زندگي كردم و در آنجا با سبك هاي مختلف موسيقي راك و بلوز آشنا شدم و چون قبلاً نواختن گيتار را شروع كرده بودم آشنايي با اين سبك هاي مختلف روي كارم تاثير زيادي داشتند. زماني كه برگشتم مدتي از تجربيات اساتيد خوبي مثل استاد مرتضي دلشب در زمينه سولفژ و همين طور استاد محمد نوري در زمينه آواز پاپ بهره مند شدم. بعد هم كه با استاد خوبم عليرضا داودنژاد آشنا شدم كه واقعاً آشنايي با او نقطه عطف زندگي هنري من بود. همان طور كه مي دانيد ساختن پنج ترانه براي فيلم «بهشت از آن تو» به عهده من گذاشته شد و چون نظر عليرضا داودنژاد هم در سبك ساخت و اجراي اين ترانه ها همان چيزهايي بود كه من هميشه در فكر ارائه شان بودم با كمال ميل اين پيشنهاد را قبول كردم و خوشبختانه توانستم با اجراي اين ترانه ها مخاطباني را كه هميشه به دنبالشان بودم، پيدا كنم.
000125.jpg

دليل گرايش شما به هنر موسيقي چيست؟
به نظر من اساسي ترين دليل گرايش انسان به هنر، حالا چه موسيقي باشد يا هر نوع هنر ديگري در مرحله اول داشتن استعداد و ذوق و علاقه به آن نوع از هنر است و من هم به خاطر اينكه هميشه به صورت ناخودآگاه ريتم را در وجودم و اطرافم و در همه طبيعت حس مي كردم به موسيقي گرايش پيدا كردم و هر هنرمندي حالا چه نوازنده و آهنگساز يا شاعر و نقاش حرف هاي دل خود را با آن هنر بيان مي كند. من هم فكر مي كنم بهترين راهي كه توانايي اش را براي گفتن اين حرف ها دارم موسيقي است.
آقاي مسرور علاقه مندان به موسيقي شما را هم به عنوان خواننده و هم ترانه سرا و هم نوازنده مي شناسند. اين سه نوع فعاليت در ظاهر نزديك ولي در واقع متفاوت كار را سخت نمي كند؟
براي من كه اين طور نيست. چون من معمولاً وقتي مشغول سرودن و ساختن يك ترانه هستم همزمان ملودي اوليه آن را هم در ذهنم مي سازم و سبك خواندن آن ترانه را هم تقريباً همزمان در ذهنم طراحي مي كنم و بعد مطالب لازم را بر روي كاغذ مي آورم. زمان نواختن هم چون عمده اين ها از ذهن خودم تراوش كرده خيلي راحت ترم. زمان ضبط كارها و يا اجراي زنده آنها هم كار ما را براي سازهاي مختلف كه قرار است از آنها استفاده شود روي كاغذ به قول بر و بچه هاي همكار پارت مي كنم و نوازنده ما هم قسمت هاي مربوط به خودشان را اجرا مي كنند. بنابراين انجام اين سه كار با هم براي من نه تنها سخت نيست بلكه لذت بخش تر هم هست.
نوع كارهايي كه تاكنون انجام داده ايد نشان مي دهد به نوعي از موسيقي خاص يعني راك و بلوز علاقه مند هستيد، از اين گرايش و علاقه بگوييد چرا كه به نظر مي آيد حالا در كنار آقاي مهرداد نوذري از نخستين كساني هستيد كه در ايران اين نوع موسيقي را كار مي كنيد.
علاقه مندي من به موسيقي راك و بلوز از خيلي وقت پيش شروع شد و چون خوشبختانه در انتخاب نوع موسيقي كه معمولاً گوش مي كردم در مسير خوبي قرار گرفتم و كارها و اجراهاي خوب راك و بلوز زياد شنيدم طبيعتاً به اين نوع موسيقي گرايش زيادي پيدا كردم. ولي بهتر است بگوييم من و مهرداد شايد جزو اولين كساني باشيم كه از اين نوع كلام يعني كلام عاميانه يا Slang روي اين نوع موسيقي فعاليت مي كنيم، قبل از ما هم كساني بوده اند كه اين كار را كرده باشند. ولي يا نوع كلامشان عاميانه نبوده و فقط نوع موسيقي راك بوده و يا اينكه كلام عاميانه بوده و موسيقي يك نوع ديگري بوده و در مورد بلوز آن هم از نوعي كه من ساخته ام و مهرداد قسمت كلام و خواندن آن را بر عهده داشته شايد بتوانيم بگوييم كه بله جزو اولي ها هستيم.
حرف از آقاي مهرداد نوذري شد، نوع صدا و گويا علاقه مندي هاي مشترك شما نتيجه اي مطلوب و مثبت داده از اين همكاري مشترك و چگونگي شكل گيري آن بگوييد؟
از اين كه علاقه مندي ها و ديدگاه هاي مشترك من و مهرداد نتيجه مطلوب و مثبتي داده بسيار خوشحالم. شكل گيري اين مشتركات هم برمي گردد به حدود ۶ يا ۶ سال پيش كه ما با هم آشنا شديم و همان طور كه قبلاً هم گفتم در طول اين مدت ما با هم كارهاي مشترك داشته ايم كه هيچ وقت ضبط و پخش نشد ولي خب نتيجه اش شكل گيري اين ديدگاه و علاقه مندي مشترك بود.
آقاي مسرور در اولين حضور شما كه در فيلم «بهشت از آن تو» بود اكثر ترانه هايي را كه اجرا كرديد، سرودن اشعار و ترانه هاي آن نيز به عهده شما بود و با توجه به گرايش به طبيعت يا اين تلاش انسان معاصر براي رهايي از قيد و بند زندگي در شهر و نزديك شدن به دل طبيعت بكر، به نظر مي آيد يك نوع فلسفه خاص در پشت اين ترانه ها وجود دارد.
بله همين طور است گرايش به نزديك شدن به دل طبيعت بكر فلسفه خاصي نيست. چون به نظر من انسان هميشه به دنبال نزديك شدن به طبيعت بوده و هست چون خود انسان جزيي از طبيعت است. خود من هم زندگي در طبيعت بكر را (البته اگر طبيعت بكري وجود داشته باشد) به زندگي در شهرهاي شلوغ و پر سر و صدا و آلوده ترجيح مي دهم و هر زمان كه فرصتي پيدا مي كنم به طبيعت نزديك مي شوم، حتي اگر اين نزديك شدن رفتن به كوه هاي اطراف تهران هم باشد اين فرصت را از دست نمي دهم.
سوال ديگري كه به ذهنم رسيد اين است كه كسي كه ترانه هايي اين گونه را مي سرايد با اين نوع نگاه و اين نوع حال و هواي خاص احتمالاً بايد يك جهان بيني خاص داشته باشد. به جز موسيقي به چه هنر ديگري علاقه مند هستيد؟
من به تمام هنرها علاقه مند هستم و همه هنرمندها را نيز دوست دارم چون به نظرم هنرمندان انسان هاي متفاوتي هستند، ولي خوب بعد از موسيقي شعر و سينما را خيلي دوست دارم.
000130.jpg

با سوالي كه پيش مي آيد اين نوع ترانه ها به نوعي به ادبيات و شعر نو نيز پهلو مي زند در اين صورت مي توانيد شاعراني كه به آنها علاقه مند هستيد و در كار شما تاثيرگذار بوده اند نام ببريد و بعد اينكه ادبيات را تا چه اندازه دنبال مي كنيد و اصلاً ادبيات و شعر مي توانند به نوعي بر موسيقي تاثير بگذارند، در واقع از رابطه و تاثير اين سه رشته بگوييد؟
ترانه هاي من به شعر نو پهلو نمي زنند، اگر بتوان اسم اين گفته ها را شعر گذاشت بهتر است بگوييم نوعي است كه كلمات آن با زبان عاميانه يا روزمره بيان مي شود. در جواب قسمت دوم سوالتان هم بگويم كه به نظر من هر كس كه سعي مي كند كلماتي را با نظم و قافيه بندي بيان كند يا بسرايد حتماً به مقوله ادبيات و شعر هم علاقه مند است من كه اين طور هستم و در مورد تاثير ادبيات بر موسيقي به نظر من شعر و موسيقي مكمل يكديگر هستند. البته شعر را مي شود بدون موسيقي خواند و هم موسيقي را مي توان بدون اينكه كلامي داشته باشد اجرا كرد ولي تلفيق اين دو با هم بسيار زيباتر به نظر مي رسد.
شما از معدود خوانندگاني هستيد كه كار خود را با ترانه سرايي و اجراي آواز در فيلم هاي سينمايي شروع كرده اند از تجربه كار در سينما بگوييد و همين طور آخرين فيلم هايي كه در آن كار كرده ايد؟
تجربه كار در سينما به نظر من تجربه بسيار جالبي است چون يك آهنگساز يا ترانه سرا وقتي براساس داستان يك فيلم ترانه سرايي مي كند و نتيجه كار خود را همراه با تصوير مي شنود و مي بيند احساس خاصي به او دست مي دهد كه بيانش آسان نيست ولي همين قدر مي توانم بگويم كه مثل اين است كه شما يك قصه در فكر خودتان مي سازيد و تصاوير آن قصه را هم در ذهنتان مي پرورانيد. خب حالا به نظر مي آيد كه چه چيز كم دارد! قطعاً جواب موسيقي است. چون اين تصاوير با موسيقي به كمال مطلوب مي رسند به هر حال براي من كه تجربه بسيار جالبي بود و علاقه فراواني به كار در اين زمينه دارم به خصوص با كارگرداناني كه از نظر فكر به هم نزديك هستيم مثل تجربه هايي كه با آقاي داودنژاد داشتم. در فيلم «شياد» دو قطعه كار دارم كه يك قطعه بدون كلام قبل از تيتراژ آخر است كه بلافاصله بعد از اين قطعه تيتراژ آخر فيلم آغاز مي شود و يك ترانه كه سروده مهرداد نوذري است كه يك قسمت آن در ميانه فيلم پخش مي شود ولي تنظيم نهايي آن را كه طولاني تر از قسمت مياني فيلم است براي تيتراژ آخر انجام داده ام كه اميدوارم با كلام بسيار زيباي مهرداد نوذري توجه مخاطبان را به خود جلب كند. اين ترانه بسيار ساده ساخته شده و خيلي به قول معروف خاكي است. من در اين ترانه فقط از سه نوع ساز استفاده كرده ام كه عبارتند از يك گيتار اكوستيك ((Metal Srings و يك گيتار اسپانيش (NYLONSTRNSS) يك هارمونيكا و يك شيكر (Shaker) كه نوازندگي همه آنها را هم خودم انجام داده ام و اميدوارم كه مورد استقبال تماشاگران و شنوندگان قرار گيرد در مورد فيلم (ملاقات با طوطي) هم بهتر است بعداً صحبت كنيم.
آقاي مسرور سوالي كه پيش مي آيد اين است كه شما آيا اول فيلم را مي بينيد و بر مبناي آن آوازها را اجرا مي كنيد يا كارگردان ها با شما مشورت مي كنند و با راهنمايي شما به يك ايده و طرح مي رسند؟
بايد بگويم كه به هر حال نظر كارگردان شرط است و براي ساختن يك آهنگ براي يك فيلم و يا ساختن ترانه اي در خور آن فيلم حتماً اول ساختار آن با كارگردان مطرح مي شود و اگر مورد پسند ايشان قرار گرفت ضبط نهايي مي شود و اگر هم مواردي بود كه به نظر كارگردان رسيد، خواسته اش را بيان مي كند و با ايجاد تغييراتي در آن ضبط نهايي مي شود.
ظاهراً يك فيلم كوتاه هم جزو كارهايتان بوده؟
بله «۲۱ اينچ» ترانه اي كه روي اين فيلم گذاشته شده در سبك Rock 8. Roll است و بسيار تيميك است و مورد توجه زيادي قرار گرفته. كلام اين ترانه را مهرداد نوذري چند سال پيش سروده و من هم تقريباً همزمان آهنگ آن را ساختم و براي اجرا تنظيم كردم كه از همان روزهاي اول مورد توجه و علاقه بسياري از دوستان قرار گرفت از قضا كار مورد توجه كارگردان جوان فيلم «۲۱ اينچ» قرار گرفت و از من و مهرداد خواست كه اين قطعه را با يك اجراي جديد در فيلم «۲۱ اينچ» داشته باشيم. من و مهرداد كلاً از سبك آلترناتيو فيلم خوشمان آمده بود و از اين پيشنهاد استقبال كرديم.
چندي پيش اولين كنسرت گروه شما برگزار شد كه با استقبال هم روبه رو شد از اين به بعد روند كاري شما چگونه خواهد بود و فعاليت شما با همين گروه ادامه پيدا خواهد كرد يا اعضاي آن تغيير خواهد كرد؟
اولين فعاليت روي صحنه من با گروه «راز شب» بود كه زمستان سال ۱۳۸۰ در سالن ميلاد برگزار شد و من هم چند ترانه از ترانه هاي اين گروه را اجرا كردم و چندي پيش هم همان طور كه مي دانيد اولين كنسرت مشترك من و مهرداد بود. در مورد اينكه همكاري من با همين نوازندگان كه در كنسرت «بهشت از آن تو» حضور داشتند ادامه پيدا خواهد كرد يا نه، به آينده بستگي دارد. البته من شخصاً از همكاري همه اين افراد راضي بودم و احتمال اينكه باز هم با هم همكاري كنيم كم نيست به خصوص آرش سبحاني كه در گيتار زدن خيلي با هم مچ هستيم و به قول معروف حرف همديگر را مي فهميم.
آقاي مسرور در اين چند سال اخير فعاليت خوانندگان و گروه هاي موسيقي افزايش چشمگيري پيدا كرده نظر شما درباره اين علاقه مندي به موسيقي و فعاليت اين گروه هاي مختلف چيست اين روند را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
افزايش چشمگير فعاليت خوانندگان و گروه هاي موسيقي به نظر من افزايش ايجاد زمينه براي اين گونه فعاليت ها بوده و اگر اين خواننده ها و گروه هاي موسيقي مخصوصاً جوان ترها سعي كنند بيشتر تمرين كنند تا تقليد و به قول معروف بيشتر خودشان باشند تا ديگري، اين روند، روند مثبتي خواهد بود.
در دنياي موسيقي به كدام آهنگساز و خواننده علاقه بيشتري داريد كه در كار شما تاثير گذاشته اند؟
من چون سبك مورد علاقه ام بلوز و كانتري موزيك و راك است طبيعتاً به نوازندگان و خوانندگان اين سبك ها گرايش بيشتري دارم مثل ERIC CLAPTON و KING , G.G.B B.B. و در سبك بلوز CLINTBLACK و از سبك كانتري موزيك PAUL SIMON به خاطر تنوع در كارهايش علاقه زيادي دارم و Jazz Music را به خاطر تكنيكي بودنش با اينكه هيچ مهارت خاصي در نواختن آن ندارم بسيار ستايش مي كنم.
و ديگر ؟
اميدوارم مسئولان امر با ميدان دادن هر چه بيشتر به جوانان اجازه فعاليت گسترده تر به آنها را در عرصه موسيقي بدهند و اميدوارم كه نگذارند با برخوردهاي احتمالي دلسردكننده، فضايي ايجاد شود كه اصلاً جوان هنر و موسيقي را رها كند و عطايش را به لقايش ببخشد.
گفت وگو: آناهيد موسيان

سينما از نگاه تئاتري ها
000120.jpg
هادي مرزبان ـ كارگردان تئاتر ـ معتقد است: سينماي ايران، در وضعيت شتر، گاو و پلنگ به سر مي برد. وي مي گويد: كارگردان هاي قدري در سينماي ايران وجود داشته اند كه همواره، كارهاي خوبي انجام مي دهند و در دنيا نيز، شناسنامه ايراني خودشان را دارند، اما يك نوع سينماي ديگر، در ايران مخصوص جوانان وجود دارد كه پس از ساخت يكي دو فيلم ديگر، كاري انجام نمي دهند.
مرزبان اظهار مي دارد: مدتي است كه از كارهاي ارزنده گذشته، خبري نيست. من نمي خواهم كار جوان ها را زير سوال ببرم ولي بيشتر فيلم هاي جوان پسندانه، به گيشه توجه دارند.
وي درباره رابطه متقابل سينما و تئاتر مي گويد: در كشور ما، تئاتر همواره پشتوانه بازيگري سينما بوده است و شايد همين امر باعث شده كه تئاتر از نظر بازيگر در مضيقه باشد.
وي مي افزايد: به هر حال سينما از مشكلات كمتري برخوردار است و وقتي فيلمي ساخته شد كارگردان آن، مي تواند آن را زير بغل بزند و به همه جا ببرد. اما تئاتر به دليل مشكلات مالي به جايگاه اصلي خودش نرسيده است و مقداري كه حقش است به او داده نمي شود.
وي تصريح مي كند: مشكلات تئاتر فقط مادي است.
دكتر قطب الدين صادقي ـ كارگردان تئاتر ـ نيز مي گويد: هم اكنون سينما وضعيت خوبي ندارد و فيلم ها پشت سر هم در گيشه شكست مي خورند، مگر معدودي از فيلم ها كه براي جشنواره ها ساخته مي شوند و فيلم هاي عامه پسند نيز در حد خيلي پايين فروش مي كنند.
وي معتقد است: هم اكنون سينما و تئاتر دوران بحراني خود را سپري مي كنند.
صادقي درباره تأثير اين وضعيت بر تئاتر گفت: در اوايل انقلاب، تمامي انرژي نيروهاي متخصص تئاتر به سوي سينما رفت و ما هرچه نيرو داشتيم جذب سينما و تلويزيون شدند و هم اكنون به دليل پاسخگو نبودن امكانات مالي، تجهيزاتي، فني وتالاري، اغلب نيروهاي تئاتر در سينما و تلويزيون كار مي كنند، به خصوص كه در سينما و تلويزيون، شهرت پول و امنيت شغلي بيشتري وجود دارد.
قطب الدين صادقي مي گويد: تلويزيون چون كه در فكر برگرداندن بودجه نيست و ظاهراً امنيت شغلي بيشتري دارد عموماً نيروهاي سينما و تئاتر را نيز جذب مي كند.
صادقي ادامه مي دهد: اگرچه تئاترهاي خوب هم فروش مي كنند ولي بيشتر از تئاترهايي استقبال مي شود كه ذوق عوامانه را ارضا مي كنند و مردم به داستان هاي ملودراماتيك همراه با ساز و آواز اشتياق بيشتري نشان مي دهند نمي دانم چه اتفاقي در حال رخ دادن است؟
وي مي گويد: هم اكنون در سينما و تئاتر، هنرمنداني با پذيرفتن اين تاوان كه تماشاگران كمتري دارند كار خود را اصولي انجام مي دهند، يعني به عوامل رشوه اخلاقي نمي دهند و بر تفكر صحيح اين كار پافشاري مي كنند.
جاهد جهانشاهي ـ رئيس انجمن منتقدان و نويسندگان تئاتر ـ در اين باره مي گويد: اكنون به جز فيلم هاي مستندگونه اي كه در جشنواره ها موفقيت كسب مي كنند سينمايي به معناي سينماي نود دقيقه اي كه فيلم باشد، نداريم.
وي درباره تأثير اين وضعيت سينما بر تئاتر گفت: ما نمي توانيم بگوييم وضع سينما بهتر است يا تئاتر، وقتي جامعه هنري بحران زده است همه هنرها بحران زده است.
وي مي افزايد: وقتي هنر با بحران مواجه مي شود، تئاتر و سينما نمي شناسد. سينماي ايران يك جوري غرق در بحران است و تئاتر جور ديگر.
وي در ادامه مي گويد: در سينما، معيارهايي گذاشته اند كه لااقل كسي كه مي خواهد مثلاً كارگردان شود، بايد دو سه تا فيلم كوتاه و مستند ساخته باشد. ولي در تئاتر، اين معيارها وجود ندارد و هر كس از راه رسيده است و از دم در تئاتر (شهر) گذشته به او گفته اند: بفرماييد تو!
وي معتقد است: جرياني در سال هاي اخير در عرصه هنرهاي تصويري و نمايشي به وجود آمده كه بيشتر سعي كرده سرگرمي و اوقات فراغتي را براي مردم به وجود آورد. اما اينكه آيا در اين زمينه موفق بوده است پاسخ مثبت نيست. ما در حال دور شدن از سينما و تئاتر جدي هستيم و دليل آن نيز فيلم هايي است كه هم اكنون بر پرده سينماها مي آيند. اميني مي افزايد: اين فيلم ها از ضعيف ترين روابط ساختاري و علت و معلول برخوردارند و گرايش اكثر كارگردان ها بيشتر به سمت عناصر و المان هاي سرگرم كننده است.
وي در ادامه مي گويد: هم اكنون مسئولان تئاتر نيز به جاي توجه به تئاتر داخلي و شهرستان ها، بيشتر متوجه حضور بين المللي تئاتر هستند و آيا اينكه در اين زمينه موفق بوده اند جاي سوال دارد.
اميني در ادامه تصريح مي كند: ما در سينما نيز، با اين مسئله مواجه هستيم و هم اكنون در تئاتر نيز اين مسئله در حال تكرار شدن است.
اما پري صابري، از كارگردانان عرصه نمايش در ايران در اين باره مي گويد: سينماي ما بيشتر جنبه هاي اجتماعي دارد و قصه هاي آن، بيشتر مربوط به زندگي روزمره و معاصر است.
وي در عين حال معتقد است: بعضي از فيلم ها با قدرت اين كار را انجام مي دهند و بعضي نگاه منطقي تري دارند و نگاهشان جهاني نيست.
صابري همچنين سينما را شاخه اي از نمايش مي داند و تئاتر را گهواره نمايش، كه از اين گهواره، شاخه هاي مختلفي سر بر مي آورند.
پري صابري با اشاره به صحبت هاي كيارستمي كه سينما را به كنسرو ماهي و تئاتر را به ماهي تازه تشبيه كرده بود مي گويد: وقتي يك فيلم ساخته مي شود آن را در قوطي مي كنند و مثل يك كنسرو مي توان مدت ها آن را نگه داشت. اما تئاتر مثل يك غذاي تازه است متأسفانه اين خاصيت سينما را ندارد و در روز و رودرروي تماشاگر بايد آن را معنا كرد. پري صابري تصريح مي كند: تئاتر ايران هم اكنون بر دو نوع است يكي تئاترهايي كه الهام گرفته از تئاتر جهاني است و يكي تئاتر ملي است كه من خودم، به هر حال شايد يكي از سردمداران آن باشم.
كارگردان نمايش يوسف و زليخا مي گويد: اما سينما را بايد خودمان بسازيم چون در واقع ارثيه مان در اين زمينه كم است و بايد با درك و با ذوق زيباشناسي خودمان كاري انجام دهيم.

صحنه
تئاتر شهر در هفته اي كه گذشت
مجموعه تئاتر شهر در هفته اي كه گذشت، ۹ هزار و ۸۲۶ تماشاگر داشت كه از اين تعداد ۵ هزار و ۳۲۸ تن ميهمان بوده اند. مجموع فروش نمايش هاي اين مجموعه ۶ ميليون و ۲۲۲ هزار و ۲۰ تومان بوده است.
000115.jpg

به گزارش روابط عمومي مركز هنرهاي نمايشي، نمايش ضيافت شيطان (امير دژاكام) در تالار اصلي پس از ۵۱ اجرا، ۴۵۵۶ تماشاگر داشته كه از اين تعداد ۲۵۸۱ تن ميهمان بوده اند.
اين نمايش با فروش ۳ ميليون و ۹۵۲ هزار تومان در رتبه نخست جدول فروش قرار گرفت.
اما نمايش ايوانف (اكبر زنجانپور) در تالار چهارسو پس از ۲۵ اجرا با ۲۱۸۲ تماشاگر كه ۹۳۸ تن ميهمان بوده اند، ۱ ميليون و ۸۶۶ هزار تومان فروش داشت و در جايگاه دوم جدول قرار گرفت.
اما جايگاه سوم جدول متعلق است به نمايش هزاردستان (مهرداد راياني مخصوص) كه در تالار سايه اجرا مي شود. اين نمايش پس از ۲۸ اجرا با ۱۱۰۵ تماشاگر كه ۶۲۲ تن ميهمان بوده اند، به فروشي برابر با ۵۶۴ هزار و ۵۰۰ تومان دست يافت.
اژدهاك (ندا هنگامي) عنوان نمايشي است كه در تالار نو اجرا مي شود. اين نمايش پس از ۲۶ اجرا، ۶۶۹ تماشاگر را به تالار نو كشانيد كه ۳۰۹ تن از كارت ميهمان استفاده كردند. اژدهاك با فروش ۳۶۰ هزار تومان در جايگاه چهارم جدول قرار گرفت.
تالار كوچك پذيراي نمايش يادگاري ها (رويا كاكاخاني) بود كه پس از ۲۶ اجرا، ۸۹۱ تماشاگر داشت كه ۶۴۳ تن ميهمان بودند. اين نمايش به فروشي برابر با ۲۴۸ هزار تومان دست يافت و در جايگاه پنجم جدول قرار گرفت و سرانجام اينكه نمايش الكتر (سپيده نظري پور) كه در تالار سايه اجرا مي شود، تاكنون ۶ اجرا داشته و ۲۱۴ تماشاگر را به تالار سايه كشانيد كه از اين تعداد ۱۲۶ تن از كارت ميهمان استفاده كردند و به فروشي برابر با ۱۳۲ هزار تومان دست يافت.
به گزارش ايسنا، نمايشنامه بچه اثر يون فوسه به كارگرداني اروند دشت آراي در برنامه عصري با نمايش روخواني شد. اين نمايش با ۲ اجرا و ۲۰۸ تماشاگر كه ميهمان بودند به فروشي برابر با ۵۹ هزار و ۶۰۰ تومان دست يافت.
اما نمايش تك سلولي ها نوشته و كار جلال تهراني در تالار مولوي پس از ۱۶ اجرا و ۶۸۸ تماشاگر كه ۴۶۲ تن از كارت ميهمان استفاده كرده اند، به فروشي برابر با ۱۸۹ هزار و ۸۰۰ تومان دست يافت.

قصه نقلي در كانون
000110.jpg

«قصه نقلي» عنوان نمايشي عروسكي است كه با نويسندگي، طراحي و كارگرداني حسن دادشكر در مركز تئاتر و تئاتر عروسكي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بر روي صحنه رفته است.
به گزارش روابط عمومي كانون، اين تئاتر با يك بازي نمايشي ميان تماشاگران و بازيگران آغاز مي شود و كودكان حاضر در سالن را به نوعي در نمايش مشاركت مي دهد.
در قصه نقلي كه آهنگسازي آن را آندره آرزو مانيان بر عهده داشته است، شراره سليم بيات، غزاله مراديان، همايون صلاحي، مجتبي معاف و حسن دادشكر به ايفاي نقش و عروسك گرداني مي پردازد.
اين نمايش كه تازه ترين كار دادشكر كارگردان و پيشكسوت هنر نمايش عروسكي به شمار مي رود، داستان كودكي زرنگ، جسور، شجاع و مهربان به نام نقلي را بيان مي كند كه در راه رفتن به منزل مادربزرگ، گرگي حيله گر را در لباس گوسفند مقابل خود مي بيند. نقلي با حيله گرگ بدجنس از مسير اصلي خود منحرف مي شود و گرگ به خانه مادربزرگ نقلي مي رود.
000105.jpg

قصه نقلي در تابستان امسال ساعت ۱۰ صبح ويژه مهدها و مدارس و بعدازظهرها ساعت ۱۸ ويژه عموم در مركز تئاتر كانون اجرا مي شود.
گفتني است حسن دادشكر با بيش از سي سال فعاليت در عرصه نمايش و نمايش عروسكي پيش از اين نمايش هايي مانند «مدرسه خرگوش ها»، «نه زشت، نه زيبا»، «نقلي و مادربزرگ»، «قصه موش كوچولو»، «گنجشك اشي مشي» و «كودك غريب» را در كارنامه هنري خود ثبت كرده است.

هنر
ادبيات
اقتصاد
ايران
جامعه
رسانه
شهر
عكس
ورزش
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جامعه  |  رسانه  |  شهر  |  عكس  |  ورزش  |
|  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |