جمعه 27 تير ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۱۰
حوادث
000060.jpg
زمين لرزه زرين دشت يك كشته و ۱۴۷ مصدوم بر جاي گذاشت
فرماندار زرين  دشت  گفت : براثر حادثه هاي  ناشي  از وقوع  پس  لرزه هاي  متوالي و آوارشدن  ساختمان هاي  آسيب  ديده ، يك  نفر ديگر درروستاي  «دهنو» كشته و تعداد مصدومان  اين  زمين  لرزه ها نيز به  ۱۴۷ نفر رسيد.
پيش  از اين  اعلام  شده  بود كه  بر اثر وقوع  دو زمين  لرزه  در پنجشنبه  شب هفته  گذشته  درشهرستان هاي  زرين  دشت  و جهرم  يك  نفر كشته  و ۲۰ نفر مجروح  شدند.
«سيد محمد موسوي  »روز پنجشنبه  در گفت  وگو با ايرنا افزود: دراين  حادثه ۲۲ واحد آموزشي  آسيب  ديده  كه  از اين  تعداد ۱۵ مدرسه  به طور كامل  ويران  ومابقي  نيز بين  ۱۵ تا ۶۰ درصد تخريب  شده  است .
وي  ميزان  خسارت  واردشده  به  واحدهاي  آموزشي  را ۱۷ ميليارد ريال  اعلام  كرد و يادآورشد: هم اينك  به  منظور ايجاد هماهنگي  بيشتر و توزيع  مطلوب  امكانات  در بين  زلزله زدگان ، ستاد زلزله  با مسئوليت  بنياد مسكن  شهرستان  درشهرستان  «شهرپير» و روستاي  «دبيران » تشكيل  شده  است .
فرماندار زرين  دشت  اظهارداشت : هم اينك  هفت  هزار و ۹۵ دستگاه  چادر امدادي توزيع  شده  و زلزله زدگان  در اين  چادرها اسكان  يافته اند.
وي ، علت  افزايش  نياز به  چادرهاي  امدادي  در بين  زلزله زدگان  را وقوع  پس لرزه هاي  متعدد و ترس  مردم  از حضور در خانه هاي  سالم  اعلام  كرد.
زمين لرزه كوهپان كرمان را تكان داد
زمين  لرزه اي  به  قدرت  ۲/ ۴ درجه  مقياس  امواج  دروني  زمين  «ريشتر » كوهبان در استان  كرمان  واقع  در شرق  ايران  را بعد از ظهر ديروز  تكان  داد.
شبكه  لرزه  نگاري  يزد وابسته  به  موسسه  ژئوفيزيك  دانشگاه  تهران  زمان  وقوع اين  زلزله  را ساعت  ۱۴ و ۴۰ دقيقه  و ۳۶ ثانيه  اعلام  كرد كه  در ۱۵ كيلومتري جنوب  كوهبان  به  ثبت  رسيد.كوهبان  در ۱۰۰ كيلومتري  شرق  شهر بافق  از توابع  استان  يزد قرار دارد.
استان  كرمان  فاقد شبكه  لرزه نگاري است و تاكنون  گزارشي  از ميزان خسارت  وارده  دريافت  نشد.

تبادل آتش سربازان دو كره
سربازان دو كره ديروز در مرز هايشان به تبادل آتش اقدام كردند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از سئول، پايتخت كره جنوبي، رئيس ستاد مشترك ارتش كره جنوبي گفت: تيراندازي در ساعت ۱۰/۶ به وقت محلي ( ۱۰/۲۱ به وقت گرينويچ) در بخش مركزي منطقه غيرنظامي اعلام شده كه پس از جنگ سال ۵۳ - ۱۹۵۰ جزيره كره را به دو بخش تقسيم كرد، صورت گرفت.
به گفته سخنگوي ستاد مشترك ارتش كره جنوبي، سربازان كره شمالي به سوي سربازان كره جنوبي شليك كردند كه با عكس العمل سريع مواجه شدند.
وي افزود: تيراندازي به مدت نيم ساعت طول كشيد و موجب وارد آمدن خسارت به ديوار محل استقرار گارد مرزي كره جنوبي شد ولي موجب بروز تلفات نشد.

جشنواره موزيكال فرانسه
تعطيل شد
جشنواره موزيكال «راديو فرانس» شهر مون  پليه  فرانسه  لغو شد.
جشنواره  موزيكال  «راديو فرانس » سال  ۲۰۰۳ ميلادي  فرانسه  روز گذشته  در پي اعتصاب  هنرمندان  و كاركنان  بخش  «هنر و نمايش » اين  كشور لغو شد.
اين  جشنواره  كه  همه  ساله  در شهر مون  پليه  فرانسه  برگزار شده  و دههاهزار بازديدكننده  دارد قرار بود در اواسط ماه  ژوييه  به  مدت  دو هفته برگزار شود.
«رن  كورين » رئيس  اين  جشنواره  هنري  در اين باره  گفت : لغو اين  جشنواره  خسارت  فراواني  به بار آورده  و يك  سال  زحمات  و تلاش  دست  اندركاران  را به هدر داد.
وي  از عدم  برگزاري  اين  جشنواره  ابراز تاسف  كرد و افزود:اميدواريم  كه جشنواره  موزيكال  «راديو فرانس » در سال  ۲۰۰۴ ميلادي  بدون  هيچ  مشكلي  برگزارشود.
در جشنواره  «راديو فرانس » سال  گذشته  بيش  از ۱۱۰ هزار نفر شركت  كرده  بودند.
پنجاه  و هفتمين  جشنواره  تئاتر «اوينيون » فرانسه  نيز هفته  گذشته  به  دليل ادامه  اعتصاب  و اعتراض  هنرمندان  و كاركنان  اداري  بخش  «هنر و نمايش » فصلي از سوي  گردانندگان  آن  تعطيل  شد.هنرمندان  و كاركنان  بخش  «هنر و نمايش » فرانسه  به  اصلاح  قانون  بازنشستگي  و بيمه  بيكاري  دولت  راست گراي  اين  كشور اعتراض  دارند.
برخي  از جشنواره هاي  موسيقي  و تئاتر در شهرهاي  مختلف  فرانسه  نيز طي  دوهفته  گذشته  به  دليل  اعتصاب  سراسري  هنرمندان  لغو شده  است .

شهر
موتور تاكسي
علي كدخدازاده
نياز عامل هر ابداع و نو آوري است . از سويي نيز گفته اند جامعه نيازمند به هر طريق ممكن براي تأمين ضرورت هاي زندگي خويش اقدام مي كند .
بدين جهت با واقعيت نمي توان عناد ورزيد كه هنر مديريت آن است كه واقعيت ها را با برنامه ريزي و ساماندهي به عنصري مطلوب مبدل سازد . به عبارتي هر پديده اي ماهيتاً بالقوه داراي دو خصيصه فرصت و تهديد است و اين فن مديريت است كه به جاي تهديد چهره و كاركرد مثبت آن را تقويت كند.
طي چند سال گذشته در حوزه مسائل مربوط به حمل و نقل پديده اي به نام «موتورهاي مسافربر» شكل گرفته است . هم اكنون در بسياري از نقاط شهري تهران و تعدادي ديگر از شهرهاي بزرگ افراد جوان و ميانسال با موتور سيكلت هاي خود به انتقال مسافران مي پردازند . اما متأسفانه به اين پديده كه برخاسته از يك نياز اجتماعي است توجه نمي شود . اين بدان معناست كه رشد اين پديده بدون برنامه ريزي بوده و احتمالاً مي تواند فرصت را به تهديد تبديل كرده و يا دست كم از امكانات بالقوه اين پديده سود لازم به دست نيايد.
از ميانه هاي دهه پنجاه رقبايي براي تاكسي ها پيدا شدند. اينها اتومبيل هاي شخصي اي بودند كه دارندگان آنها براي تأمين معاش اقدام به مسافربري ( مسافركشي ) مي كردند.
جاذبه هاي كاذب شهري حجم وسيع مهاجرت به شهرهاي بزرگ به ويژه تهران، درآمد پايين حاصل فعاليت هاي اداري و …. كه هر يك معلول عوامل مختلف اقتصادي _ سياسي بود ، باعث بوجود آمدن اين پديده شد .
متوليان امر در آغاز با اين پديده به مقابله برخاستند . جريمه و توقيف اين اتومبيل ها از جمله شيوه هاي مقابله بود. اما در عمل دو جهت موفق به مهار پديده مسافر كش  ها شدند؛ از يك سو رشد جمعيت و عدم جوابگويي وسايط نقليه عمومي و از ديگر سوي نياز مالي اين گروه مانع از آن شد كه متوليان امور شهري بتوانند با آن مقابله كنند.
در دهه شصت اين پديده چنان خود را بر جامعه تحميل كرد كه مسئولان ناگزير به ساماندهي آنان شدند . تهيه خط هاي ويژه براي اين افراد ، ارائه برچسب هاي مختلف براي اتومبيل آنها ، شناسايي و كنترل سلامت اخلاقي رواني رانندگان ( كه مدت هاست اين نوع كنترل جدي گرفته نمي شود) از جمله اين برنامه ها بود.
اما از آنجا كه حتي در اين دوران نيز برنامه اي اساسي و شايسته براي مواجهه و استفاده از اين پديده صورت نگرفت، پديده مسافركش ها با عوارض جانبي هرگاه اساسي خود در جامعه به حيات خويش ادامه مي دهد.
امروز نيز جامعه مواجه با پديده موتورهاي مسافربر است و اگر متوليان امر اين پديده را به رسميت نشناخته و براي آن برنامه ريزي نكنند بيم آن مي رود كه به سرعت عوارض ناشي از آن بر سود احتمالي اين پديده غلبه يابد .
البته در اين مدت بخش خصوصي و عمومي ابتكارات خاصي را به كار برده است . هم اكنون تعداد قابل توجهي از رستوران ها با بهره گيري از قابليت تردد سريع موتور سيكلت اقدام به توزيع غذا در محل كار يا منزل مشتريان خود مي كنند. سازمان هايي نظير پيك بادپا _ به عنوان يك موسسه عمومي _ با بهره گيري از اين قابليت بسياري از جابه جايي هاي شهروندان را انجام مي دهند.
طي اين مدت اين موتور سواران با ملحق شدن به مؤسسات و شركت هاي خاص خدمات عمومي بسياري از تقاضاهاي شهروندان نظير پرداخت و دريافت چك ، دريافت و پرداخت انواع حواله ها ، خريدهاي سبك و ... را انجام مي دهند و به اين طريق به سهم خود در كاهش بار ترافيكي نيز مؤثر بوده اند.اما اين برنامه هاي پراكنده بدون يك نظم كلان و منطقي دوام نخواهد داشت.
موتور سواراني كه هم اكنون در سطح شهرها به ويژه تهران اقدام به جابه جايي افراد و كالا مي كنند بين سنين ۲۴ تا ۴۰ سالگي قرار دارند. بخش درخور توجهي از آنها متاهل و يا متكفل خانواده هستند. آنها بيمه نيستند. هيچ نهاد، سازمان يا سنديكاي خاصي متولي پيگيري حقوق و تقاضاهاي آنها نيست. از امنيت متعارف شغلي بهره اي ندارند. براي شغل خود هيچ آينده يا پرنسيب (وجاهتي) قائل نيستند و... بدين ترتيب آنها به صورت يك جريان موقتي درخواهند آمد. جرياني كه در هر فصل و دوره عده اي وارد آن شده و پس از مدتي عده ديگر جاي آنها را پر خواهند كرد.
اين پديده باعث مي شود، تا اين شغل نتواند براي فعاليت خويش دست به ابتكار و خلاقيت زده و با ارتقاي كيفيت سرويس دهي به جامعه، منابع درآمدي جانبي براي خويش و ديگران فراهم سازد.
هم اكنون در پاره اي از كشورهاي جهان به ويژه آسياي جنوب شرقي، همكاران آنها از فرصت ها و امكانات متعددي برخوردارند. در اين كشورها تغيير آرايش موتورسيكلت ها - با هماهنگي نهادهاي ذي ربط - حمل و نقل با اين وسيله را حتي به يك تنوع حركتي مبدل ساخته است.
در اين كشورها موتورها داراي خطوط و مسير ويژه حركتي بوده و در بسياري از خيابان ها فقط آنها حق تردد دارند. آنها از بسياري حقوق شهروندي به عنوان افراد شاغل بهره مند هستند. اين افراد ساعت كار مشخص، سرعت مجاز مشخص، ظرفيت حمل مشخص و مسيرهاي مشخص تردد دارند و به اين ترتيب ضريب خطر و ريسك پذيري راكبان و مسافران آنها به شدت كاهش يافته است.
امروز شايد خيلي ها موضوع موتورسواران مسافربر را جدي نگيرند اما همان طور كه ديروز مسئله اتومبيل هاي مسافركش ها را جدي نگرفتند و عوارض آن را ديدند، همان طور كه موضوع فروشندگان گل و روزنامه در سرچهارراه ها را جدي نگرفته و عوارض آن را ديدند، همان طور كه موضوع ميوه فروشان دوره گرد را ديده و عوارض آن را ديدند (و به نوعي براي بهره برداري مناسب از آن طرح ميادين ميوه و تره بار را به سامان رساندند) اگر دير بجنبند به زودي بايد عوارض ناشي از غفلت در برابر اين پديده را نيز مشاهده كنند.
بايد قدرشناس كساني بود كه براي تهيه معاش به سراغ تلاش مي روند در غير اين صورت براي كسب معاش راه هاي ديگري نيز وجود دارد كه الزاما مطلوب امنيت اجتماعي و فردي آحاد يك جامعه نخواهد بود.

... رانده از خانه، مانده از شهر
شايد تفاوت «كودكان خياباني» با «كودكان خيابان» از ديد بسياري آشكار نباشد اما آنچه آنها را از يكديگر متمايز مي كند وابستگي «كودكان خياباني» به خانواده است اما «كودكان خيابان» كه گروه كوچك تري را تشكيل مي دهند، كودكاني هستند كه خيابان براي آنها به منزله خانه است و مشكلات پيچيده تري نسبت به كودكان خياباني دارند.
000050.jpg

بر پايه گزارش ستاد ساماندهي بيش از نيمي از مددجويان (۵۱ درصد) در محدوده سني ۱۶ تا ۱۸ سال قرار داشتند و عمده ترين دلايل فرار نيز درگيري با خانواده (۹/۲۳ درصد) اختلال رفتاري (۱/۱۳ درصد) و اغفال توسط دوستان (۳/۱۲ درصد) اعلام شده است.
سال گذشته و در دوره شهردار سابق تهران تعطيل شدن مراكز ساماندهي كودكان خياباني وابسته به شهرداري يكي از مسائل مهم در موضوع كودكان خياباني بود كه بسياري از مطبوعات، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و فعالان آسيب هاي اجتماعي نسبت به آن واكنش نشان دادند.
در شرايطي كه وضعيت پذيرش و بازگشت كودكان خياباني به واسطه تعطيلي خانه سبز و ريحانه در پرده ابهام قرار گرفته است به نظرمي رسد با تعطيلي اين مراكز لزوم پايان دادن به يك دوره پراكنده كاري و عدم تمركز در اين مقوله جدي باشد.
در حالي كه موضوع كودكان خياباني در كشور و تهران يكي از مهم ترين موضوعات خبري در چند ماه گذشته بود و در پي تعطيل شدن مراكز نگهداري اين دسته از كودكان در تهران، اين موضوع اهميت بيشتري نيز يافت، هنوز مفهوم كودكان خياباني و جامعه آماري آن براي عده زيادي نامشخص است.
كارشناسان مي گويند: «كودكان خياباني»
(the street سonس  Children) كودكاني متفاوت از «كودكان خيابان» (the street  Children سofس) هستند زيرا كودكان خياباني براي كسب درآمد و كمك به خانواده در خيابان كار مي كنند.
شايد تفاوت «كودكان خياباني» با «كودكان خيابان» از ديد بسياري آشكار نباشد اما آنچه آنها را از يكديگر متمايز مي كند وابستگي «كودكان خياباني» به خانواده است.
«كودكان خياباني» شاغلين در خيابان هستند كه براي كسب درآمد براي خانواده اي كه به آن احساس تعلق دارند، كار مي كنند. ارتباط اين كودكان با خانواده متفاوت است و ممكن است اين ارتباط روزانه و يا چند بار در سال باشد، اما به هر حال احساس تعلق به خانواده در اين كودكان وجود دارد.
اما «كودكان خيابان» كه گروه كوچك تري را تشكيل مي دهند، كودكاني هستند كه خيابان براي آنها به منزله خانه است و مشكلات پيچيده تري نسبت به كودكان خياباني دارند.
«كودكان خيابان» در خيابان در پي سرپناه و غذا هستند و ديگر افراد خياباني براي آنها حكم خانواده را پيدا مي كنند. اين كودكان يا سرپرستي ندارند و يا در صورت داشتن خانواده به دليل داشتن آسيب هاي مختلف، خيابان براي آنها امن تر است.
اغلب اين كودكان گرفتار افراد تبهكار و يا سودجوياني مي شوند كه به وسيله آنها كسب درآمد مي كنند و يا آنها را براي استفاده جنسي كرايه مي دهند.
به علت اشتهار اين دسته از كودكان در ايران به «كودكان خيابان» در اين نوشتار نيز برخلاف تعريف علمي اين پديده، از واژه كودكان خياباني استفاده مي شود. خبرنگاران خبرگزاري جمهوري اسلامي اين موضوع را از زواياي مختلف مورد بحث و بررسي قرار داده اند.
جامعه آماري كودكان خياباني در ايران
به رغم اعلام حضور ۲۰ هزار كودك خياباني در تهران و اجراي چندين طرح در زمينه ساماندهي كودكان خياباني، هنوز آمار مشخصي از تعداد واقعي و تعريف علمي اين پديده، نزد مسئولين و تصميم گيرندگان وجود ندارد.
منطقي ترين آمار كودكان خياباني در تهران ۲۰ هزار نفر اعلام شده است و همين آمار مستمسك ايجاد ستاد ساماندهي كودكان خياباني در تهران شد ولي پس از مدتي معلوم شد اين تحقيق نيز دقيق و علمي نبوده است.
دكتر مجيد دهگان پور كارشناس آسيب هاي اجتماعي سازمان بهزيستي پيشتر اعلام كرده بود آمار دقيقي از كودكان خياباني وجود ندارد.
محمدرضا راه چمني رئيس سازمان بهزيستي كشور نيز چندي پيش ضمن تأييد نبود آمار مشخص و جامع در زمينه كودكان فراري و ساير آسيب هاي اجتماعي، از راه اندازي بانك جامع آمارهاي آسيب هاي اجتماعي در آينده نزديك خبر داده بود.
000055.jpg

هيچ يك از نهادهاي مسئول در پديده كودكان خياباني آمار دقيق و مشخصي از تعداد اين كودكان ندارند و تلاش ها براي به دست آوردن آماري جامع در زمينه تعداد كودكان فراري بي نتيجه مانده و طرح ها و برنامه هاي ارائه شده نيز بر پايه حدس و گمان و يا تحقيقات دانشجويي بوده است.
ستاد ساماندهي كودكان خياباني پيش از انحلال آن اعلام كرد كه در سه ماهه اول سال ۸۱ مجموعاً يك هزار و ۲۴۹ دختر و پسر نوجوان در مراكز ساماندهي كودكان خياباني در شهرداري تهران پذيرش شدند.
بر پايه اين آمار، ۶۹ درصد از كودكان خياباني را پسران و ۲۱ درصد از آنان را دختران تشكيل مي دهند.
در اين كنكاش علمي، بيشترين فراواني كودكان خياباني در مقطع راهنمايي مشاهده شدند طوري كه
۲/۴۸ درصد از مددجويان اين مراكز تا مقطع راهنمايي تحصيل كرده بودند و پس از آن مقطع ابتدايي و دبيرستان در رده هاي بعدي قرار داشتند.
بر پايه گزارش ستاد ساماندهي بيش از نيمي از مددجويان (۵۱ درصد) در محدوده سني ۱۶ تا ۱۸ سال قرار داشتند و عمده ترين دلايل فرار نيز درگيري با خانواده (۹/۲۳ درصد)، اختلال رفتاري (۱/۱۳ درصد) و اغفال توسط دوستان (۳/۱۲ درصد) اعلام شده است.
طبق يافته هاي اين تحقيق، استان تهران با ۳/۳۱ درصد داراي بيشترين فراواني در زمينه كودكان خياباني و پس از آن استان خراسان با ۴/۱۰ درصد، لرستان با
۶/۶ درصد، خوزستان با ۳/۶ درصد و كرمانشاه با
۱/۵ درصد داراي بيشترين فراواني بودند و استان يزد با
۱ نفر در پايين ترين مرتبه قرار داشت.
آمارهاي غيررسمي نيز حاكي از وجود ۳۵ هزار كودك خياباني در سطح شهر تهران است.
اين آمار نيز در همايش «چشم اندازي بر آموزش و پرورش كودكان در ايران» اعلام و تأكيد شد طبق آمار غيررسمي يك ميليون و ۲۰۰ هزار كودك خياباني در سطح كشور پراكنده هستند.
علل فرار كودكان
اگرچه تحقيقات ميداني روشن ساخته است در ايران علل فرار بسته به منطقه زندگي كودكان، تفاوت هايي را نشان مي دهد ولي به اعتقاد كارشناسان، علل عام فرار كودكان از خانه و روي آوردن به خيابان تقريباً در همه جوامع يكسان است.
آنان اجتناب از عواقب ناخوشايند رفتار يا اعمالي كه فرد انتظار مواجهه با آن در آينده را دارد همچون تنبيه و يا تهديد والدين در مقابل شكست تحصيلي، يكي از علل فرار كودكان از خانه مي دانند.
فرار از ادامه مواجهه با تجربه اي مستمر و پيش رونده نامطلوب، دردناك يا سخت در زندگي، مثل آزار و اذيت جسمي و جنسي از ديگر علل فرار كودكان عنوان شده است.
يكي ديگر از علل فرار كودكان، از منظر كارشناسان «ترك فعاليت و يا ترك ارتباط يا دوستي هايي است كه براي فرد باارزش است. »
«كودك آزاري يا غفلت نسبت به كودك»، «استفاده از الكل و يا مواد مخدر»، «طلاق و يا جدايي كه مواجهه با آن به درستي انجام نشده باشد» از جمله ديگر عللي است كه از نظر كارشناسان خطر بروز فرار كودكان را افزايش مي دهد.
«رفتار متضاد و معاند والدين كه با تخيلات نامناسب نوجوانان تركيب شده باشد» و «آميزش با يك گروه همسال ضداجتماع» از ديگر مشكلاتي است كه مسبب فرار كودكان از منزل مي شود.
الگوي رفتاري هيجاني، غيرمنطقي و آزاردهنده از سوي والدين يا نوجوانان نيز كودكان را مستعد فرار مي كند.
كارشناسان بر اين باورند كه فرزنداني كه داراي دوستان نظارت نشده هستند و به واسطه وجود اين دوستان حضور در منزل را به تعويق مي اندازند و همچنين معاشرت كودكان با معتادان و سارقان از ديگر عواملي است كه فرار كودكان مستعد را تسريع مي كند.
دكتر محمود گلزاري معتقد است: كودكان و نوجوانان بي خانمان و فراري از منزل در معرض اعتياد به مواد مخدر، الكل، اقدام به سرقت، انحرافات جنسي، فحشا، بيماري هاي جسمي مزمن و مرگبار، ابتلا به ايدز و انتقال و گسترش آن، خودكشي، مرگ ومير در اثر درگيري هاي خشونت بار، تخليه اعضاي بدن، افزايش هيجاني و رواني، توزيع مواد مخدر براي باندهاي تبهكار و تشكيل دادن دسته هاي بزهكاري و شرارت، قرار دارند.
وي تصريح مي كند: اين خطرات همه در حدود سال نخست بعد از فرار رخ مي دهد وگرنه چنين افرادي كه از ناامني رواني رنج مي برند و مسائل گوناگوني را ياد گرفته و مورد سوءاستفاده هاي جسمي و جنسي بزرگترهاي خود واقع شده اند پس از آن مجرمان خطرناكي خواهند شد كه امنيت شهرها و كشور را تهديد مي كنند.
گلزاري مي گويد: اين جوانان به خاطر نارضايتي از زندگي و دشنام و اهانت زياد شنيدن و آزار جسمي از خانه فرار مي كنند.
وي مي افزايد: بيش از دوسوم فراريان از سطح آموزش پايين برخوردار هستند و به دلايلي نتوانسته اند ادامه تحصيل دهند.
اين كارشناس آسيب هاي اجتماعي تصريح مي كند: نوجواناني كه از خانه مي گريزند، اغلب از محيط ناامن و رنج آور در خانه مي گريزند. آنها براي رهايي از مشكلاتي كه در خانه دارند فرار را بر قرار ترجيح مي دهند. تقريباً ۶۵ درصد اين نوجوانان موفقيت خود را در گرو فرار مي دانند.
دكتر «مسعود غفاري» روانشناس و عضو هيأت علمي دانشگاه «علامه طباطبايي» بر اين باور است كه خانواده هاي بدون صلاحيت مي توانند يكي از عوامل پرورش كودكاني باشند كه در آينده بزهكاران بالقوه مي شوند.
اين استاد دانشگاه تأكيد مي كند، مشكلات ناشي از ساختار متزلزل جامعه، كم توجهي و برخورد غيرتخصصي مسئولان و مديران ارشد جامعه با مسئله پرورش صحيح كودكان و همچنين فراواني خانواده هاي كم صلاحيت و بي صلاحيت از عوامل اصلي افزايش كودكان فراري در سال هاي اخير بوده است.
«غفاري»، جامعه ايران را جامعه اي در حال گذار خوانده و مي گويد: جامعه امروز ايران نه مواهب و رفاه جامعه سنتي را دارد و نه از امتيازات جوامع صنعتي برخوردار است و اين امر موجب بروز اختلالاتي در جامعه شده است.
وي براي كاهش مشكلات ناشي از بزهكاري كودكان، تشكيل خانواده هاي استاندارد و با صلاحيت را پيشنهاد مي كند.
خيابان، خانه كودكان خياباني
فريادهاي مرد، سكوت كوچه را مي شكند و پس از چند لحظه ناله هاي مجيد ۸ ساله كه بر روي صورتش جاي انگشتان درشت صاحب كار حك شده به گوش مي رسد.
پس از چند لحظه مجيد دوباره به دخمه كوچك خود (كارگاه تراشكاري) بازمي گردد و زير نگاه سنگين مرد به كار خود ادامه مي دهد. اينجا ميدان شهيد هرندي معروف به «دروازه غار» است.
عقربه هاي ساعت عدد ۳۰/۶ صبح را نشان مي دهد، هيچ نشاني از جنب وجوش ابتداي صبح ديده نمي شود و تنها صداي ناله كارتن خوابي كه به ديوار كاهگلي محل تكيه داده هر از چندگاهي به گوش مي رسد.
آن طرف تر حدود ۱۵ كودك خردسال با نگاهي بهت زده به انتظار نشسته اند تا خودروي نيسان آبي رنگ همه آنها را سوار كند و دور از چشم بيدار مردمان ناپديد شود.
مقصد اغلب كودكان خياباني دروازه غار است. كودكان در دروازه غار هيچ طعمي از لذات كودكي را نمي چشند و براي تأمين زندگي افرادي كه آنها را نمي شناسند، تن به هر كاري مي دهند.
در كوچه هاي باريك دروازه غار بيش از ۵۰ كارگاه كوچك وجود دارد كه چرخ اين دكان ها با بازوي ناتوان كودكان ۶ تا ۱۶ سال مي گردد.
«محمودي» يكي از مسئولين فرهنگي منطقه دروازه غار مي گويد: فقر مادي و فرهنگي خانواده هاي ساكن در منطقه دروازه غار موجب بروز انواع آسيب هاي اجتماعي در اين منطقه شده است و از اين رهگذر كودكان بيشترين صدمه ممكن را مي بينند.
او مي گويد: اكثر كودكان اين منطقه در اختيار باندهاي خلاف قرار دارند و از آنها نهايت سوءاستفاده را مي برند و خوش شانس ترين كودكان، آنهايي هستند كه در كارگاه هاي كوچك مورد بي مهري شديد كارفرمايان قرار مي گيرند.
حوالي ظهر، مادري با فرزندش از راه مدرسه بازمي گردند، زن ميانسالي است اما در چهره اش خستگي كاملاً نمايان است.
خيلي سريع سر صحبت را باز مي كند: «رضا از معدود بچه هاي اين منطقه است كه به مدرسه مي رود، امسال كلاس اول است و از مشكلات اين منطقه چيز زيادي نمي داند. »
مادر به آينده رضا اميدوار نيست، او مي گويد: «اگر دچار مشكل شويم پدرش حتماً او را سر كار مي فرستد فقط اميدوارم دست اين افراد گرگ صفت كه هر روز تعدادي از بچه هاي منطقه را با خود مي برند، نيفتد. »
نزديك غروب، دوباره نيسان آبي رنگ از راه مي رسد و كودكان خسته و رنجور از ماشين پياده مي شوند.
هيچ كدام مايل به صحبت نيستند يا چنان خسته اند كه ديگر رمقي براي آنها باقي نمانده است و يا از نگاه ديگران مي ترسند.
حسين با بي حوصلگي حرف مي زند: «گدايي مي كنم، از اينجا مرا چهارراه مولوي مي برند تا شيشه ماشين ها را پاك كنم. » حسين در حالي كه به سرعت جدا مي شود، مي گويد: «نصف پول را به صاحب نيسان مي دهم و بقيه را به خانه مي برم، تازه پدرم هر شب دعوا مي كند كه چرا مبلغ كمي آورده ام. »
هوا رو به تاريكي رفته و دروازه غار آرام در سكوتي ظاهري فرو مي رود، كمي آن طرف تر در پارك معروف محل، بورس خريد و فروش انسان رونق گرفته است.
صداي چند مرد سكوت پارك را مي شكند، آنها آمده اند دو دختر نوجوان ۱۲ الي ۱۳ ساله را به مزايده بگذارند.
چند لحظه حرف هاي درگوشي بين آنها رد و بدل مي شود و سرانجام دخترها را به قيمت ۵۰ هزار تومان مي فروشند و دو دختر بدون اينكه سر خود را بالا بگيرند و به ارباب جديد خود نگاهي بيندازند در اختيار ناشناسان ديگري قرار مي گيرند.
پيرمرد، سال هاست ميهمان اين پارك است، گويي در همين منطقه زاده شده است.
او مي گويد: اين صحنه ها براي من طبيعي شده است چون تقريباً هر هفته در اين پارك خريد و فروش كودك انجام مي شود.
پيرمرد سرش را روي نيمكت مي گذارد و آرام مي گويد: «اين وضع هيچ وقت درست نخواهد شد.»

نگاهي به پيامدهاي زيانبار توسعه بي رويه، حمل و نقل بيمار و ساخت و سازهاي غيرمجاز در پايتخت
تهران نسيم را از ياد برده است
000150.jpg
موقعيت طبيعي تهران استثنايي و غبطه برانگيز است اما توسعه بي رويه تردد ميليون ها خودرو افزون بر ظرفيت پايتخت و ساخت و سازهاي غيرمجاز در ارتفاعات توان خودپالايي هواي شهر را به حداقل ممكن رسانده است
اين روزها، گرماي هوا در تهران بسيار شديد و در پاره اي ساعات غيرقابل تحمل است. تابستان داغ امسال در پي زمستان و بهاري پر برف و باران و حاصلخيز فرا رسيده است و طبعاً بايد، در اين فصل عليرغم گرما، از هواي پاكيزه اي برخوردار باشيم. اما، مشكل از جاي ديگر است. تهران يك كلان شهر بيمار است.
000175.jpg

حمل و نقل بيمار و ساخت و ساز بيمار به تنهايي براي پديد آمدن تابستاني با هواي گرم و آلوده كفايت مي كند. همچنان كه در خبرها آمده بود، در طول دو هفته اخير شماري از شهروندان تهراني به خصوص كهنسالان و بيماران به علت بيماري تنفسي در بيمارستان ها بستري شده اند. اين نشانه هشداردهنده اي براي كلان شهر بيمار است. بررسي، چگونگي برآمدن بحران كنوني پايتخت به يافتن راه حل هاي ممكن كمك مي كند.
آن روستاي خوش آب و هوا
در روزگاري كه آغامحمدخان قاجار قريه تهران را به عنوان مقر حكومتي برگزيد به بعضي از جاذبه هاي طبيعي اين آبادي دل خوش كرده بود. نخستين، زلال آبي كه از دره هاي شمالي تهران سرازير مي شدند و روح و جان را تازه مي كردند. دوم، سلسله كوه هايي كه تهران را همچون حصار محفوظ مي داشتند و قابليت دفاعي آن را بالا مي بردند. علاوه بر اين، وجود باغ هاي بسيار شامل خيارستان ها و انارستان ها، قريه خوش آب و هواي تهران را شهره كرده بود. اما كلان شهر تهران امروز، هيچ شباهتي با آن قريه خوش آب و هواي روزگار گذشته ندارد.
شب هاي پرستاره
مشكلات تهران امروز، تنها مسايل يك شهر توسعه يافته نيست، بلكه بغرنجي هاي در هم تنيده اي است كه زيستن در اين گستره شهري را با بحران روبه رو كرده است. بر پايه پژوهش ها و مدارك مستند تا سال ۱۳۳۵ هجري شمسي، تهران هنوز چندان توسعه يافته نبود. جمعيت شهر، بالغ بر يك ميليون نفر در محدوده شهري كه پيرامون آن را باغ ها و مزارع سرسبز و حاصلخيز احاطه كرده بودند، مي زيست. نسيم خنكي كه از سوي غرب مي وزيد و همچنين، جريان هاي شمال و شمال شرقي، دايم هواي تهران را پالايش مي كردند و سواي تابستان كه گرماي هوا، بسياري از مردم را وادار به ترك شهر و عزيمت به ييلاق مي كرد، در باقي فصل هاي سال پايتخت از هوايي پاكيزه برخوردار بود.
آسمان آبي تهران، در همان تابستان هاي داغ نيز جلوه ويژه اي داشت و از حوالي غروب، نسيم خنكي كه پاورچين پاورچين، از كوچه ها و خيابان هاي پايتخت گذر مي كرد، گرما را از تن تهراني ها مي راند و شب فرحناكي از راه مي رسيد.
000030.jpg

هنوز، نسل هايي از جمعيت تهران، شب هاي خنك پايتخت و بام هايي را كه خوابگاه بسياري از تهراني ها بود به ياد دارند. كهنسالان امروز و كودكان آن روزها، آسمان پر ستاره تهران را به ياد مي آورند، اما سال ها است كه، تهران بزرگ نسيم را از ياد برده است. چرا چنين شد، به اجمال بررسي مي كنيم.
توسعه بي رويه
در دو دهه گذشته كه ساخت و ساز در خارج از محدوده قانوني شهر تهران رواج يافت، سيل مهاجرين جديد به سوي اين شهر روانه گرديد. گسترش بي رويه تهران به ويژه از نواحي شرق و غرب پايتخت، باعث پيدايش مجموعه هاي مسكوني و شهرك هايي شده است كه از هر سو دامن كشيده اند. نبود طرح جامع و قوانين مربوط به محدوده و حريم پايتخت، زمينه را براي ساخت و ساز و گسترش بي رويه تهران مساعدتر كرد. اين گسترش نابهنجار، باعث افزايش سريع جمعيت و رشد حاشيه نشيني در پايتخت شده است.
مسئله حمل و نقل
افزوني جمعيت تهران و تبديل شدن آن به يك كلان شهر، نيازهاي تازه اي را پيش كشيد كه امكانات موجود پاسخگوي آنها نبودند. به عنوان مثال، در گذشته اي نه چندان دور، شبكه اتوبوسراني تهران (شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه) و همچنين شبكه تاكسيراني پايتخت پاسخگوي بخش اعظم سفرهاي درون شهري بودند و از اواسط دهه ۵۰ به مرور جابه جايي مسافر توسط خودروهاي شخصي و همچنين ميني بوس ها رواج پيدا كرد. اما امروزه به گفته منابع آگاه ۶۵ درصد سفرهاي درون شهري توسط خودروهاي شخصي و حتي موتورسيكلت ها صورت مي گيرد. بر اين پايه مي توان، ريشه هاي آلودگي هواي تهران را پيدا كرد.
خودروهاي موجود در تهران اعم از سبك و سنگين، در شب و روز مقادير زيادي گازهاي آلاينده به ويژه مونواكسيدكربن (CO) را وارد هواي شهر مي كنند. اين ميزان به علت وضعيت طبيعي و اقليمي شهر تهران، چتري از گازهاي آلاينده را برفراز تهران مي گستراند و حتي نفس كشيدن را براي شهروندان ساكن تهران دشوار مي سازد.
كوه هاي تهران كه در روزگار آغامحمدخان قاجار به عنوان موانع طبيعي براي دفاع از امتيازات پايتخت محسوب مي شدند، امروزه، به يك عامل مهم براي حبس شدن هواي آلوده فضاي تهران تبديل شده اند. بروز اين مشكل را نبايد در ساختار طبيعي تهران، بلكه گسترش بي رويه شهر بايد جست وجو كرد.
كاهش خودپالايي
در اينجا بايد يادآوري كنم كه تهران از لحاظ وضعيت طبيعي يكي از غني ترين شهرهاي جهان است. كمتر پايتختي را مي توان با قله هاي آبريز، دره هاي خرم و پر آب و زيستگاه حيات وحش نظير پارك فجر همجوار يافت. اين وضعيت طبيعي سبب شد كه تهران عليرغم محصور بودن در ميان كوه ها، توان خودپالايي را داشته باشد. خودپالايي، عبارت از حركت و تبادل و جريان آزاد هوا است كه به مرور گازهاي آلاينده را از فضاي شهر مي راند. اما متاسفانه در سه سال اخير، به ويژه تابستان امسال، توان خودپالايي شهر تهران به حداقل ممكن رسيده است. تيرماه امسال شمار روزهايي كه تهران با وارونگي دما و انباشت گازهاي آلاينده برفراز شهر روبه رو بوده به مراتب بيشتر از سال هاي گذشته است و مي توان گفت در تاريخ شهر تهران بي سابقه بوده است.
تردد ميليون ها دستگاه خودرو و به خصوص خودروهاي آلاينده، موتورسيكلت ها، ساخت و ساز بي رويه، به ويژه ساخت و ساز بالاي ۱۸۰۰ متر، تهران را با وضعيت بحراني كنوني روبه رو كرده است. اگر هر چه سريع تر براي مهار ساخت و سازهاي عنان گسيخته در ارتفاعات، پارك هاي جنگلي و فضاي سبز طبيعي و همچنين شبكه بحران زده حمل و نقل تهران چاره انديشي نشود، در سال هاي آتي مردم پايتخت با خطرات بسيار شديدتري مواجه خواهند شد. تلاش كنيم كه تهران آسماني آبي و نسيم را به خاطر بياورد.

سخن هفته
محيط زيست و قانون
هر ساله، هزاران نفر براي ديدار از پارك وحش بي نظيري كه در كشور آفريقايي كنيا وجود دارد، به اين سرزمين مسافرت مي كنند و مردم كنيا به خوبي مي دانند كه درآمدهاي حاصل از گردشگري، شريان هاي اقتصادي اين كشور را تشكيل مي دهد و به همين دليل، با انگيزه هاي نيرومندي از محيط زيست و حيات وحش كنيا مراقبت مي كنند. در اين راستا، مسئولان فرهنگي و آموزشي كنيا برنامه هاي آموزش و پرورش كنيا را به گونه اي ساماندهي كرده اند كه كودكان از همان آغاز دوره مدرسه با مفاهيم و ارزش هاي محيط زيست و حيات وحش و راه هاي مراقبت از اين ذخاير و ميراث هاي طبيعي آشنا مي شوند و به اين ترتيب، فرهنگ حفاظت از محيط زيست در دوره هاي مختلف آموزشي نهادينه شده است. فراتر از اين، مربيان آموزشي در قالب نيروهاي داوطلب، با انجام مأموريت هاي آموزشي تا قلب روستاها و زيستگاه هاي قبايل كنيا، با استفاده از وسايل و امكانات نمايشي از جمله فيلم و بخصوص فيلم هاي آموزشي، دهقانان و ديگر اقشار مردم را با فرهنگي كه با بقاي رونق اقتصادي و رفاه اجتماعي كشورشان ارتباط تنگاتنگ دارد، آشنا مي سازند و آنها به خوبي مي دانند كه از ميان بردن جنگلها، شكار بي رويه حيوانات و پرندگان، و آلوده كردن ميحط زيست تاچه اندازه مي تواند اين ويژگي ممتاز اقتصادي كنيا را خدشه دار كند و آنها را از يك درآمد اقتصادي پايدار و روبه رشد محروم سازد. ايران با ويژگي هاي اقليمي كم نظير، جاذبه هاي طبيعي و ميراث هاي كم نظيري براي برخورداري از صنعت توريسم دارد. اما بي مبالاتي هاي گوناگون و ناتواني سازمان هاي مسئول در مقابله با متخلفان باعث شده است كه بسياري از ذخيره گاه ها و ميراث هاي طبيعي دچار تخريب غيرقابل برگشت شوند و يا در معرض ساخت وساز قرار گيرند. در اين روزها كه به علت تداوم آلودگي هوا سلامتي ساكنان پايتخت به طور جدي در معرض خطر قرار گرفته است، متأسفانه شاهد آن هستيم كه برخي كارگاه هاي آلاينده، حتي از اجراي قوانين محيط زيست امتناع مي ورزند. به عنوان مثال، در غرب تهران و در حدفاصل تهران - كرج، دو معدن بهره برداري از شن و ماسه مدام غبار ناشي از فعاليت غيرمجاز خود را به فضاي تهران مي فرستند، يعني در واقع جريان هوا، اين غبار را به تهران منتقل مي كند. اداره كل محيط زيست استان تهران، تاكنون اقدامات قانوني لازم براي تعطيلي اين كارگاه ها را به عمل آورده است، اما به علت ادامه فعاليت كارگاه ها، تهران همچنان در معرض آلودگي ناشي از گرد و غبار و ذرات معلق اين كارگاه ها قرار دارد. اگر هنوز با اجراي برنامه هاي آموزشي فراگير براي رواج فرهنگ مراقبت از محيط زيست فاصله داريم، دستكم بايد، كليه كارگاه ها و اشخاص حقيقي و حقوقي از قانون حفاظت از محيط زيست تمكين كنند، چرا، هرگونه تلاشي براي بهبود وضعيت محيط زيست ايران تنها در بستر قانون و قانونمندي، مثمر ثمر خواهد بود.
جعفر آسيابان

جنگل هاي باراني در سراشيب
000155.jpg
درختان باراني يا «باران زا» را كه بيشتر در مناطق گرم و مرطوب مي رويند بايد در زمره شگفتي هاي طبيعت برشمرد. اين درختان در نتيجه فعل و انفعالات بسيار پيچيده و قانونمند، موجبات باروري ابرها را فراهم مي كنند و سبب بارش مي شوند. جنگل هاي باراني بيشتر در مناطقي از قبيل اندونزي و دره مي. سي. سي. پي و قاره آفريقا پراكنده اند. تا نيمه دوم قرن بيستم ميلادي، جنگل هاي باراني برجا بودند و دشمن قدرتمندي نداشتند، دگرگوني هاي
آب و هوايي و حتي خشكسالي هم نمي توانست به اين مجموعه هاي شگفت انگيز طبيعت آسيب زيادي برساند، اما در دهه هاي پاياني قرن بيستم، با دست اندازي كمپاني هاي بزرگ چوب بري آمريكا و اروپا بر اين جنگل ها، اين منابع ارزشمند و بي جانشين به سرعت رو به كاهش نهاده اند و طبق آخرين برآوردها، جنگل هاي باراني اندونزي تقريباً رو به نابودي گذاشته اند.
مسئله مهم اين است كه در اندونزي، به دلايل اقتصادي دولت چشمان خود را بر روند بهره برداري بي رحمانه بر اين جنگل ها بسته است و در مناطقي از جنگل هاي باراني، كمپاني ها با اختيار تام به پاكتراشي مشغول هستند و در اين ميان تنها صدايي كه براي نجات جنگل هاي باراني به گوش مي رسد، كوشش بي وقفه تشكل هاي زيست محيطي است كه در اجلاس جهاني محيط زيست در ژوهانسبورگ كه در تابستان سال گذشته برپا شده بود، نيز بازتاب گسترده اي داشت. آنها هشدار مي دهند كه با نابودي جنگل هاي باراني، آب و هواي جهان وارد مرحله بحراني تري خواهد شد.

گستره
طرح: علي ديواندري
000165.jpg
طرح: علي ديواندري

خداحافظ شقايق. . .
000160.jpg
شقايق معمولي، يكي از زيباترين گل هاي تيره اي به همين نام است. گل شقايق، در ادبيات كهن و معاصر ما حضوري پر رنگ داشته و از آن به نام «گل هميشه عاشق» هم ياد شده است. اين گل زيبا و سرخ فام با بهار از راه مي رسد، اما اوج شكوفايي آن در ماه خرداد است. به همين دليل دشت ها و دامنه هاي پر از شقايق با چشم اندازهاي بسيار زيبا، در سراسر ايران، ميعادگاه عاشقان و دوستداران طبيعت مي شود. دشت لار از اين لحاظ شهره است و شقايق هاي زيبايش همه ساله، عده زيادي را براي تماشاي دشت و دمن به اين پارك ملي مي كشاند. با فرا رسيدن تابستان گلبرگ هاي زيبا و آتشين شقايق، با زمين خداحافظي مي كنند و از آنها گرزهايي به جا مي ماند كه انباشته از دانه هاي ريز است. اين دانه ها در پايان فصل در دشت و دمن پراكنده مي شوند تا شقايق هاي تازه اي در سال بعد برويند. اما «كوكنار» كه گل زيباي ديگري از تيره شقايق است، سرگذشتي شنيدني دارد. كوكنار با گلبرگ هايي به رنگ سفيد و صورتي، همان گلي است كه خشخاش را در دامان خود مي پروراند و روند زندگي و دانه بندي آن، شبيه شقايق است. اما گرز كوكنار، انباشته از دانه هايي است كه شيره ترياك را در بردارند. دانه هايي كه با مشتقات گوناگون خود، انسان هاي بي شماري را در دام موادمخدر گرفتار كرده اند. اما به راستي، كوكنار مادر «ترياق» نيز هست، همان كه مي تواند درمانگر و نجات دهنده باشد. همچنان كه ابوعلي سينا و دانشمنداني چون او از مشتقات كوكنار براي درمان بيماران بهره مي بردند، در عصر ما، سوداگران جان آدمي، به گونه ديگري، از كوكنار مواد مخدر مي سازند، پس عيب در فرآورده هاي طبيعت نيست، مهم آن است كه چگونه از آنها بهره برداري كنيم.

از هفت گوشه جهان
كفشدوزك هاي اعجاب انگيز
000170.jpg

حشره «كفشدوزك» يكي از مهم ترين كنترل كننده هاي آفات گياهي است. كفشدوزك ها به هنگام هجوم آفت شته به مزارع و كشتزارها، با حملات سازمان يافته به قلع و قمع آنها مي پردازند. تا ساليان دراز، اين خاصيت كفشدوزك و بسياري از حشرات كنترل كننده آفات، از نظرها پنهان مانده بود، اما اكنون كه دانشمندان به پيامدهاي زيانبار استفاده از سموم شيميايي دفع آفات نباتي واقف شده اند، مردم جهان بيش از پيش به اهميت نقش حشرات مفيدي همچون كفشدوزك در دفع طبيعي آفت ها پي برده اند، به همين دليل مراكز گوناگوني در سراسر جهان، از جمله در كشور ما، براي پرورش و تكثير حشرات مفيد و كنترل كننده جمعيت آفات ايجاد شده است. بد نيست بدانيم كه كفشدوزك دشمن طبيعي ندارد و پرندگان به دليل وجود مواد سمي در بال هاي رنگي اين حشره از خوردن آن اجتناب مي كنند و به همين دليل، در نظام خلقت، مكانيسم شگفت انگيزي براي بقاي نسل كفشدوزك ايجاد شده است. اما متأسفانه، انسان با استفاده از سموم دفع آفات به ويژه سم معروف، د. د. ت. اين حشره مفيد را نيز مي كشد و از دو دهه پيش، با آگاهي بيشتر مردم جهان از نقش حياتي اين حشرات مفيد، تلاش هاي گسترده اي براي جلوگيري از نابودي آنها آغاز شده است.


حبس به خاطر پاندا
000180.jpg

هفته گذشته دادگاهي در چين يك چوپان چيني را به اتهام شكار و كشتن يك قلاده «خرس پاندا» به ۱۴ سال زندان محكوم كرد. خرس پاندا كه شمار اندكي از آن در چين باقي مانده است امروزه به نماد طبيعت و جاذبه هاي جهانگردي سرزمين پهناور چين تبديل شده است. دولت چين براي مراقبت از اين گونه كمياب كه نسل آن به شدت در معرض انقراض قرار دارد، مقررات بسيار سختي را به اجرا گذاشته است. از جمله اين قوانين، مجازات اعدام براي كساني است كه به شكار خرس پاندا بپردازند. دادگاه چين به اين دليل محكوميت چوپان متخلف را از اعدام به ۱۴ سال زندان تخفيف داد كه وي به اعتبار گواهي چند شهود، بدون آگاهي از عواقب شكار خرس پاندا به سوي حيوان شليك كرده بود.
«خرس پاندا» از خانواده خرس هاست اما داراي اندامي ريز است. اين حيوان، غيرمهاجم و بي آزار است و اغلب از برگ درختان به ويژه درخت بامبو كه در چين فراوان است، تغذيه مي كند. در دهه ،۱۹۹۰ چين هنگام برگزاري بازي هاي جهاني ورزشي در اين كشور، تصوير پاندا را به عنوان نماد اين بازي ها برگزيد.

نقش حياتي تالاب ها
000185.jpg

تالاب ها، يكي از باارزش ترين اجزاي قانونمندي هاي طبيعت است. طي هزاران سال چنين پنداشته مي شد كه تالاب ها، كانون بروز بيماري ها و حوادث خوفناك مي باشند. پس از آنكه در دهه ۵۰ ميلادي، دانشمندان پي بردند كه بعضي از تالاب ها، محل زندگي پشه آنوفل عامل بيماري مالارياست، اين توهمات و پندارهاي نادرست در مورد تالاب ها شدت يافت. اما اكنون پس از ۵ دهه و در پي تحقيقات پژوهشگران، مشخص شده است كه تالاب ها، با برخورداري از ويژگي هاي منحصربه فرد جذب و دفع آب و خواص هيدروليك طبيعي، نقش بسيار مهمي در كنترل سيلاب ها و همچنين جلوگيري از بروز خشكسالي و كم آبي دارند. در سال ۲۰۰۱ ميلادي، در يكي از نواحي مكزيك، پس از وقوع سيل هاي مخرب، يك كارشناس برجسته، به اين نتيجه رسيد كه، خشكاندن تالاب بزرگي با قدمت چندهزار ساله در مسير اين رود، نقش مهمي در وقوع سيل هاي پرخسارت داشته است. زيرا اين تالاب در يكي از خم هاي رودخانه، به هنگام طغيان، با جذب سيلاب، موجب كاهش آن در فرودست رود مي شد و پس از آنكه، آب رودخانه تا سطح معيني پايين مي رفت، آب جذب شده را به مرور رها مي كرد. اكنون دولت مكزيك مقررات ويژه اي را براي حفظ تالاب هاي اين كشور به اجرا سپرده است و جمعيت هاي هوادار محيط زيست، سهم عمده اي را در اين مراقبت ها برعهده گرفته اند.

«كافي شاپ» هاي رنگ باخته
گويا زمين و زمان دست به دست هم داده بودند تا اين سنت به فراموشي سپرده شود جامعه ايراني در مرحله گذار از جامعه سنتي به جامعه صنعتي بود و بدين سان بسياري از الگوهاي كهن و از جمله سنت قهوه خانه و فعاليت هاي وابسته بدان نتوانستند در قالبي نو در دوره جديد باز توليد شوند و به تدريج منسوخ گرديدند
000310.jpg

اگر روزگاري شاه عباس، سفيران خارجي و ميهمانان فرنگي را به قهوه خانه مي برد و امروزه ديگر چنين نمي كنند اگر تا ديروز جماعت اهل قلم در قهوه خانه دور هم مي نشستند و امروز جايي جز «كافي شاپ» و «كافه تريا» را سراغ نمي گيرند اگر زماني امثال غوللر آغاسي تابلوهاي نقاشي خود را در قهوه خانه هاي شلوغ وسط شهر نمايش مي دادند و حالا نقاشان كالج رفته به گالري هاي سوت وكور شمال شهر كوچيده اند، گناه قهوه خانه چيست؟!
به روايت فيلم هاي سينمايي و سريال هاي تلويزيوني، قهوه خانه جاي چندان خوشايندي نيست؛ نه خيلي تر و تميز است و نه جاي آدم هاي درست و حسابي! معتادان، ولگردها و در يك كلام آدم هاي «ناباب» مشتريان پر و پا قرص قهوه خانه ها هستند و قدم گذاشتن در يك قهوه خانه ورود به دنيايي است شبيه دنياي دزدان دريايي!
البته اگر اين روايت اغراق آميز تا حدي درست باشد، آن وقت بايد گفت كه تقصير از قهوه خانه ها نيست؛ از آدم هايي است كه به قهوه خانه مي روند! اگر روزگاري شاه عباس، سفيران خارجي و ميهمانان فرنگي را به قهوه خانه مي برد و امروزه ديگر چنين نمي كنند، اگر تا ديروز جماعت اهل قلم در قهوه خانه دور هم مي نشستند و امروز جايي جز «كافي شاپ» و «كافه تريا» را سراغ نمي گيرند، اگر زماني امثال غوللر آغاسي تابلوهاي نقاشي خود را در قهوه خانه هاي شلوغ وسط شهر نمايش مي دادند و حالا نقاشان كالج رفته به گالري هاي سوت و كور شمال شهر كوچيده اند، گناه قهوه خانه چيست؟!
قهوه خانه رنگ باخته است، چون ما بي رنگ شده ايم!
سده دهم هجري قمري / شانزده ميلادي را زمان ورود قهوه خانه به ايران دانسته اند. در سال ۹۶۲ هـ.ق همزمان با سلطنت شاه طهماسب صفوي در ايران و سلطان سليمان قانوني در عثماني، دو نفر يكي اهل دمشق و ديگري اهل حلب قهوه خانه اي را در شهر استانبول تاسيس كردند كه اندكي بعد مركز گرد آمدن شعرا و ادبا شد و نام «مكتب عرفان» به خود گرفت.
قهوه ميوه درختي به نام «بون» و بومي منطقه «كافا» در حبشه است كه در سده نهم هجري / پانزده ميلادي به يمن برده شد و بنابر اشعار عربي به صورت جوشانده در مكاني به نام «بيوت القهوه» مورد استفاده قرار گرفت. به تدريج بيوت القهوه ها در مكه، سوريه و آسياي صغير بر پا شد و آنگاه با نام «قهوه خانه» به ايران راه يافت.
ورود قهوه خانه به ايران در زمان شاه عباس اول صفوي (۱۰۳۸-۹۹۶ هـ.ق) صورت گرفت؛ به گونه اي كه بيشتر شهرهاي بزرگ مانند قزوين و اصفهان داراي قهوه خانه بودند و البته مهم ترين قهوه خانه ها در ميدان نقش جهان اصفهان قرار داشتند. توجه شاه عباس به قهوه خانه ها يكي از دلايل رشد آن بود. او نه تنها گاه و بي گاه به بعضي قهوه خانه ها مي رفت و با مردم به گفت وگو مي نشست و به شاعران صله مي داد، بلكه خود نيز قهوه خانه هايي درست كرده و در اختيار مردم مي گذارد.
قهوه خانه معروف «باباشمس تيشي كاشي» اين گونه بود. شاه عباس گاه نيز سفيران كشورهاي اروپايي و آسيايي را به قهوه خانه دعوت و از آنها پذيرايي مي كرد. اين كارها بر اهميت قهوه خانه مي افزود و از رهگذر اين اهميت، فعاليت هايي در قهوه خانه ها صورت مي گرفت كه با مقاصد حكومت صفوي همخواني داشت؛ به بيان ديگر از قهوه خانه استفاده تبليغاتي مي شد. فعاليت هاي درون قهوه خانه به سه دسته بود: شعرخواني، نقالي و بازي هاي مختلف. نقالي از اهميت بيشتري برخوردار بود؛ چرا كه نقالان صرفاً داستان هاي شاهنامه و حكايات مذهبي را باز نمي گفتند، بلكه با در دست داشتن متوني چون عالم آراي عباسي، عالم آراي شاه اسماعيل و تاريخ جهانگشاي خاقان به مدد حافظه كم نظير خود رواياتي را نقل مي كردند كه حاصل آن مشروعيت بخشيدن به حكومت صفويان در ميان توده مردم بود.
در قهوه خانه ها همه طبقات مردم از اعيان و اشراف و درباريان و سران قزلباش (سپاهيان ايلياتي حكومت) گرفته تا شاعران و نقاشان و سوداگران رفت و آمد داشتند. پيش آمده بود كه شاه عباس براي كم كردن بحث هاي سياسي در قهوه خانه ها به چاره جويي بپردازد. با اين وجود «شارون» كه در دوره انحطاط دولت صفوي به ايران سفر كرده بود از آزادي گفتار و كردار در قهوه خانه ها سخن مي گفت و اذعان داشت كه درويش و نقال و شاعر و ملا گاهي با هم و هر كدام در گوشه اي از قهوه خانه مي ايستادند و سخن مي گفتند و هر يك مخاطب خاص خود را داشتند.
قهوه خانه در دوره صفوي، مكاني براي تفرج نيز تلقي مي شد؛ به طوري كه در آن به بازي هاي مختلفي مانند گنجفه، پيچاز و تخم مرغ بازي و مهم تر از همه شطرنج و نرد مي پرداختند و با نوشيدن قهوه و كشيدن قليان و چپق خود را سرگرم مي كردند.
000315.jpg

بعد از پايان كار صفويان و گذر از دوره هاي افشاريه و زنديه، در عصر قاجار قهوه خانه ها كه دچار ركود شده بودند، دوباره رونق گرفتند؛ چنان كه در تهران جمعاً ۶۱۱ قهوه خانه وجود داشت كه بيشترين آنها (۱۵۸ باب) در محله بازار و كمترينشان (۲۶ باب) در محله شهر نو بود. در اين دوره نيز قهوه خانه ها داراي كاركرد سياسي بودند و البته كاركرد ادبي هم داشتند. بزرگان محلات براي رتق و فتق امور محله خود در قهوه خانه ها تصميم گيري مي كردند و به حل اختلافات مردم مي پرداختند. اين ويژگي قهوه خانه هاي دوره قاجار را شايد بتوان با در نظر گرفتن اينكه اكثر صاحبان آنها از لوطي هاي معروف و يا پير ورزشكاران و كهنه داش هاي شهر بودند، پررنگ تر جلوه داد. لوطي ها كه اكثراً مشاغلي چون طبق كشي، توت فروشي، چغاله فروشي، فالوده ريزي، دوغ فروشي، ميوه فروشي و آجيل فروشي داشتند، شب ها به
قهوه خانه هاي سرگذر مي رفتند و از حال و روز يكديگر با خبر مي شدند. زماني هم كه از دست غارت و چپاول اشرار در محلات خود به تنگ مي آمدند به مبارزه و برخورد شديد با آنها مي پرداختند.
در كنار اين ويژگي ها، قهوه خانه محل تفريح طبقات مختلف به شمار مي رفت. براي مثال قهوه خانه «يوز باشي» در پشت شمس العماره محل رفت و آمد اعيان و اشراف و شاهزادگان و رجال و سرداران بود و قهوه خانه «تنبل» محل رفت و آمد باباشمل ها، كلاه نمدي ها و لوطي ها محسوب مي شد.
در همه قهوه خانه ها نوشيدن قهوه (و بعدها چاي)، كشيدن قليان و چپق جزو فعاليت هاي اصلي بود. شعر و نقالي و بازي هاي گوناگون هم در كنار آنها وجود داشت، اما به فراخور موقعيت اجتماعي قهوه خانه اندكي متفاوت بود. مثلاً در قهوه خانه هاي بزرگ شعرخواني شاعران براي صله گرفتن و تجربه شاعران تازه كار در مقابل شاعران كاركشته، غزل خواني بدون موسيقي در دستگاه بيات و سخنوري مرشد مرسوم بود و در قهوه خانه هاي كوچك مراسمي از قبيل «لنگ بندي»، (استاد شدن شاگرد) انجام مي پذيرفت. بازي هايي مانند «پادشاه وزيري» و «ترنابازي» (شكل محدودي از پادشاه وزيري) هم رايج بود.
ليكن از همه مهم تر نقالي بود. نقالي با كمك پرده هاي بزرگ نقاشي انجام مي شد كه توانايي بيشتري به نقالان براي انتقال مفاهيم داستان ها مي بخشيدند. نقالان با ذوقي كه ناشي از موقعيت شناسي بود، داستان هاي كهن را به زندگي پرتحرك مخاطبان مربوط مي ساختند و روح كلامشان را زنده مي كردند.
نقاشي ها با سبك خاص خود (كه بعدها به مكتب نقاشي قهوه خانه اي شهره شد) ديدگاه هاي ملي و ديني موجود در جامعه خود را بازگو مي كردند.
با گذر از دوره قاجار و دگرگوني در شيوه زندگي سنتي جامعه ايران، قهوه خانه ها نيز اهميت و اعتبار خود را از دست دادند و به تدريج فعاليت هاي ديگري جايگزين سنت ديرين قهوه خانه رفتن شدند. شايد رسانه هاي جديد مانند سينما، راديو و در دهه هاي اخير تلويزيون بيش از همه موجبات زوال قهوه خانه ها را فراهم آوردند. آنها مردم را به گونه اي ديگر سرگرم مي كردندو شيوه نويي براي انتقال اطلاعات داشتند؛ از اين گذشته جذاب تر و هيجان انگيزتر بودند. سرگرمي هاي مردم هم ديگر منحصر به يكي دو تا نبود و طيف وسيعي را در بر مي گرفت كه قهوه خانه در ميان آنها گم بود. تعاملات جديد سياسي نيز جايي براي قهوه خانه در اين عرصه باقي نمي گذارد.
گويا زمين و زمان دست به دست هم داده بودند تا اين سنت به فراموشي سپرده شود. جامعه ايراني در مرحله گذار از جامعه سنتي به جامعه صنعتي بود و بدين سان بسياري از الگوهاي كهن و از جمله سنت قهوه خانه و فعاليت هاي وابسته بدان، نتوانستند در قالبي نو در دوره جديد باز توليد شوند و به تدريج منسوخ گرديدند.

چشم هاي مشتاق نگران برف هاي كليمانجارو
000305.jpg
«برف هاي كليمانجارو» اثر «ارنست همينگوي» نويسنده سرشناس آمريكايي كه از آثار معروف ادبيات جهان است، اين قله آفريقايي را بيش از پيش به شهرت رساند. اما كليمانجارو فارغ از اثر ادبي بزرگ همينگوي، يكي از زيباترين كوه هاي جهان است و گونه هاي گياهي و جانوري كم نظيري در دامنه هاي آن به حيات ادامه مي دهند. اين كوه بلندآوازه در جنوب آفريقا واقع شده است و همچنان كه از رمان معروف همينگوي پيدا است، بايد قله اش در تمام طول سال پوشيده از برف باشد. اما، دوستداران طبيعت، هشدار داده اند كه در ده سال اخير به دليل افزايش دماي زمين كه عده اي آن را ناشي از تراكم گازهاي گلخانه اي در جو مي دانند، برف هاي كليمانجارو نيز كاستي گرفته است و طبق برآورد كارشناسان، اگر وضعيت اقليم در قاره آفريقا به همين سان باشد، احتمال دارد حداكثر تا دو دهه ديگر، اثر و نشانه اي از برف هاي كليمانجارو باقي نماند كه در آن صورت، بخش اعظم قاره آفريقا با يك فاجعه بزرگ زيست محيطي روبه رو خواهد شد، زيرا بسياري از رودهاي بزرگ اين قاره از جمله رود نيل از كليمانجارو سرچشمه مي گيرند و تمدن هاي ديرين در حاشيه رود نيل با وجود همين برف ها، شكل گرفته اند. آرزو مي كنيم، كه قله كليمانجارو همچنان پوشيده از برف باشد و زندگي و طراوت را در پهنه آفريقا تداوم بخشد.

شهر
000300.jpg
۲۶ ميليون نفر از جمعيت كشور
زير پوشش بيمه تامين اجتماعي قرار دارند
مشاور امور استان هاي سازمان تامين اجتماعي كشور گفت: هم اينك ۲۶ ميليون نفر از جمعيت كشور زير پوشش اين سازمان قرار دارند و از امكانات بيمه استفاده مي كنند.
«محمد اشرفي» روز پنج شنبه در آيين افتتاح ساختمان تامين اجتماعي شعبه خورموج بوشهر افزود: با تحقق نظام تامين اجتماعي جامع در كشور بايد همه مردم تحت حمايت اين سازمان قرار بگيرند.وي با اشاره به اصل ۲۹ قانون اساسي در خصوص برقراري عدالت اجتماعي براي كليه آحاد جامعه تصريح كرد: براي رسيدن به اين هدف بايد از رشد سرمايه گذاري در بخش هاي اقتصادي، عمراني و اجتماعي برخوردار شويم تا بتوانيم نظام تامين اجتماعي را در كشور گسترش دهيم.


زنان خانه دار زنجان بيمه مي شوند
معاون اداره كل بهزيستي استان زنجان گفت طرح بيمه زنان خانه دار در اين استان امسال به طور آزمايشي اجرا مي شود.
مرتضي مكاريان، در گفت وگو با ايرنا افزود تا پايان امسال ۳۰۰ زن خانه دار در شهرستان ابهر و سال آينده نيز تمام زنان خانه دار اين استان بيمه خواهند شد.
وي گفت براي بيمه كردن اين تعداد زن خانه دار، امسال ۲۳۰ ميليون ريال اعتبار در نظر گرفته شده است.
به گفته مكاريان، با اجراي اين طرح زنان خانه دار و بيكار سنين ۱۸ تا ۵۰ سال مي توانند با پرداخت سالانه ۵۰ هزار ريال حق بيمه، پس از ۲۰ سال از مستمري دائم استفاده كنند.
وي اظهار داشت در زمان حاضر ۹۰۰ خانوار با چهارهزار نفر جمعيت تحت پوشش بهزيستي استان هستند.

دريا جان ۳۱ نفر را گرفت
نيروي انتظامي ناحيه گيلان نسبت به خطرات شنا در سواحل درياي خزر به مسافران و ساحل نشينان استان هشدار داد.
مسئول مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي استان گيلان گفت: بسياري از مناطق ساحلي درياي خزر، داراي حفره ها و چاله هاي عميق و خطرناك است و به هيچ وجه براي شنا مناسب نيست.
سرگرد «حميد چمني»  روز پنج شنبه در گفت وگو با ايرنا افزود: ناامني برخي از سواحل درياي خزر در استان گيلان و ناآشنايي برخي از استفاده كنندگان از دريا به فن شنا از آغاز تابستان امسال تاكنون ۳۱ نفر را به كام مرگ فرو برده است.
وي با تصريح اين نكته كه همه اين افراد در سواحل خلوت و خارج از طرح هاي سالم سازي دريا به دليل خفگي در آب جان خود را از دست داده اند از علاقه مندان و مشتاقان استفاده از دريا خواست به هيچ وجه در خارج از محدوده هاي تعيين شده شنا نكنند.
وي مي افزود: متاسفانه اكثر مسافران به علت ناآگاهي از وضعيت سواحل دريا ترجيح مي دهند در سواحل خلوت و بدون ناجي غريق شنا كنند در حالي كه شنا در اين مناطق به دليل نبود نيروهاي ناجي غريق و امكانات امدادي خطرناك است.
وي به مسافران تابستاني استان گيلان توصيه كرد: براي استفاده از دريا فقط در محدوده طرح هاي سالم سازي و برخوردار از ناجي غريق شنا كنند.
هر سال تابستان بيش از يكصد نفر در سواحل استان گيلان غرق مي شوند.

هر ۱۱۳ خانوار
يكصد واحد مسكوني دارند
وزير مسكن و شهرسازي گفت: به ازاي هر ۱۱۳ خانوار در كشور يكصد واحد مسكوني وجود دارد.
«علي عبدالعلي زاده» در گفت وگو با ايرنا در شهركرد افزود:  هم اكنون ۱۲ ميليون واحد مسكوني در كشور وجود دارد.
وي تصريح كرد: ۵/۱۳ ميليون خانوار در اين واحدهاي مسكوني زندگي مي كنند.
وزير مسكن و شهرسازي گفت: سه ميليون خانوار به طور مشترك از ۵/۱ ميليون واحد مسكوني در كشور استفاده مي كنند.
وي افزود: ۷۵ درصد از خانوارها مالكيت مسكوني دارند و ۲۵ درصد مابقي به صورت استيجاري زندگي مي كنند.
به گفته وي امسال در كل كشور ۱۴۰ هزار واحد مسكوني استيجاري و مشاركتي در حال احداث است كه تا پايان سال ۳۰ هزار واحد آن تكميل و به بهره برداري خواهد رسيد.
وزير مسكن و شهرسازي گفت: پارسال ۶۳ هزار ميليارد ريال در بخش مسكن بدون احتساب زمين سرمايه گذاري شده است.

شهر
ادبيات
اقتصاد
ايران
جامعه
رسانه
عكس
ورزش
هنر
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جامعه  |  رسانه  |  شهر  |  عكس  |  ورزش  |
|  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |