هيوا مسيح، از اواخر دهه هفتاد، كار ادبي اش را شروع كرد. حاصلش تا امروز چاپ و انتشار ده عنوان مجموعه شعر، داستان، تحقيق و پژوهش است.
چنين كه از گوشه و كنار شنيدم، بناست تا «كتاب فقير» او به زبان فرانسه و «شباني كه دست هاي خدا را مي شست» به زبان اسپانيولي ترجمه شود. چندي پيش هم كتاب ديگر او، «من از دنياي بي كودك مي ترسم» به چاپ پنجم رسيد.
لازم است بدانيم كه مسيح چند سالي هم كار روزنامه نگاري را به شكل جدي پي گرفت و البته، امروز به دور از دغدغه هاي دست و پاگير سعي دارد با فاصله گرفتن از فعاليت ژورناليستي بر آفرينش ادبي خود متمركز باشد.
همه اينها دست به دست هم داد تا ما نظرات ديگر شاعران صاحب سبك و نام را نيز درباره آثار او جويا شويم.
پس مي خوانيم رويكردهاي ذهني و زباني منصور اوجي، م. آزاد، حميد يزدان پناه و مفتون اميني را پيرامون كتابهاي منتشر شده از هيوا مسيح.
وقوف بر شعر معاصر
منصور اوجي، شاعر پيشكسوت، با ديدي كلي نسبت به آثار «هيوا مسيح» مي گويد:«او شعر امروز ايران را خوب مي شناسد و با روحيه اي كه دارد، رمانتيسيسم شعرهايش كاري با پست مدرن بازي هاي امروزي ندارد. بن مايه هاي شعر «هيوا» قبل از آن كه مدرن باشد، پيش مدرن است. از آنجا كه جامعه ايراني، هنوز به پايان تاريخ پيش مدرن گونه خود نرسيده و ناچار در كشاكش گذر ازمرحله پيش مدرن به مدرن است؛ شعرهاي اين شاعر دوستداران و هواداران خاص خود را يافته. از طرفي زبان و بيان شعري وي، زبان و بياني راحت، شسته رفته، زلال و روشن است.
اين شسته رفتگي زبان، به بن مايه هاي شعري و نيز دانايي و آشنايي او نسبت به شعر امروز و همچنين تشكل هاي شعرهايش كه مي داند؛ آنها را چگونه و از كجا آغاز كند و فرجامي رساند، ربط مي يابد.
تجربه هاي تازه
يكي از فرماليست ها(شكل گرايان) در جايي گفته: ايماژها، دست مايه هاي فرسوده اي هستند كه نسل به نسل منتقل مي شوند و از به كارگيري ايماژ مي گويند؛ مثل ساير عناصر شعر، تا خلق ايماژ.
حميد يزدان پناه، شاعر، منتقد و مترجم معاصر با بيان اين مطلب درباره آثار «هيوا مسيح» اضافه كرد:
پس، فرماليست ها تا ساخت گرايان و نقد بعد از ساختگرايي نيز چندان به خلق ايماژ اعتقادي نداشته اند. پست مدرن هم به دليل بي اعتنايي به زندگي پيچيده و روزمره مردم از دهه ۱۹۹۰،كوس رحلت سرداد، باور كنيم! پس از درهم ريختن ديوار برلين كه حالا مي خواهند آن را به عنوان آثار باستاني نگهداري كنند و پايان عصر بدگماني ها؛ حالا رئاليسم حرف هميشگي اش را با شكل هاي تازه بيان مي كند.
محمد قاسم زاده (هيوا مسيح) در «شباني كه...» به فرامتن ها روي آورده و به عرفاني كه فكر نمي كنم روي به زندگي روزمره داشته باشد. اما بالاخره قاسم زاده عزيز، تجربه هاي خودش را بيان مي كند و چه خوب كه كارهايش به چند چاپ هم برسد.
خالق «به خاتون خيابان شماره ۶۶» با اشاره به اينكه بهره بردن مدام از تلنگرهاي عاطفي و ضرباهنگ احساسات به اثر هنري لطمه مي زند ادامه داد: تي.اس.اليوت، ادبيات را به شكل غيرشخصي نگاه مي كند و آن را عاطفي نمي داند. عاطفه احساسات را هدف قرار مي دهد و هنر روح انسان را. مترجم مجموعه داستان «رابطه» اثر ريموند كارودر، در آخر افزود: شايد بهتر باشد تجربه هاي تازه تري داشته باشيم. عصر بدگماني ها و شباني ها، روزگار سالخورده اي دارد.
***
آنها قلبشان فقط براي كتاب مي تپد!
جل الخالق؛ كارهاي ناشران ما هم عجب جالب است. در بهترين حالت ممكن، كتاب حسابي را با تيراژ ۲۰۰۰ نسخه منتشر مي كنند و بعد هم بر سر راه معرفي و فروشش سد مي سازند. عجب مهندسان معمار همه فن حريف و كارداني هستند. كار همه شان حرف ندارد!
پنج، شش ماه پيش، وقتي يكي از دفترهاي شعر شاعران معاصرمان، از سوي يكي از ناشران منتشر شد، روزنامه نگاري براي معرفي و نوشتن نقد بر اين كتاب با مدير مسئول نشر مذكور، تماس گرفت و از او درخواست كرد كه لااقل يك نسخه از كتاب را در اختيارش بگذارد.
دو، سه هفته بعد همان ناشر درآمد و گفت: در اين اوضاع نابسامان، مجموعه شعر فروش نمي رود، چه رسد به نشريه اي كه مي خواهد در آن، كتاب ما را معرفي كند. خب چه مي شود گفت ديگر؟ مي بينيد اين ناشر محترم چقدر انگيزه همكاري و همدلي در وجودشان هست. ايشان، فقط و فقط قلبشان براي كتاب ها مي تپد!
دست بر قضا چند روز پيش، از همان مدير مسئول سؤال كرديم كه چه كتاب هاي تازه اي در حوزه ادبيات منتشر كرده ايد و يا خواهيد كرد؟ و در پاسخ شنيديم: هيچ كتاب تازه اي ندارم، اصلاً نمي خواهم كتاب چاپ كنم، نداريم...!
آيا جداً تنها دليل انتشار نيافتن كتاب هاي ارزشمند فرا رسيدن فصل كم باران است؟
چرا ناشران ميلي به انتشار رمان، داستان و از همه مهم تر دفترهاي شعر فارسي ندارند؟
مرثيه اي جانسوز براي سالار شهيدان
ديوان خطي مظلوم خنجي عارف غزلسراي خنج به چاپ رسيد. اين ديوان شامل ۲۳۱ غزل، ۴۴ رباعي، ۳۶ قصيده و همچنين يك مرثيه در وصف فاجعه كربلاست.
در ديوان غزليات اين شاعر شافعي مذهبي، عشق و علاقه به خاندان عصمت و طهارت(ع) ديده مي شود. به طوري كه وي، بسياري از اشعار خود را به وصف شخصيت، منش و رفتار پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) اختصاص داده و نيز مرثيه اي جانسور در وصف شهادت سرور و سالار شهيدان، حضرت امام حسين(ع) سروده است.
مظلوم خنجي علاوه بر ديوان غزل داراي دو كتاب ديگر، شامل تذكره شعر شيخ محمد ابونجم و كتابي ارزشمند در علم طبابت و حكمت است.