سيدابوالحسن مختاباد
از همان سالهاي ابتدايي دهه ۷۰ كه صداي محزون، گرفته و زنگ دارش در تالار انديشه حوزه هنري طنين انداز شد، هنگامي كه در چهارگاه و در نقش حضرت عباس(ع) خواند، همه اهل موسيقي و بخصوص آناني كه با موسيقي رديفي - دستگاهي - از يك سو و موسيقي تعزيه از ديگرسو آشنايي حتي اندكي داشتند، دريافتند كه گنجينه اي از نغمات بكر و دست نخورده تعزيه فرصت بروز پيدا كرده است. گويي پيرمرد سالها اين نغمه ها را پس و پيش كرد و ورزشش داد تا در آخرين سالهاي حياتش، زماني كه متأسفانه قابليت حنجره وي براي بازسرايي آوازهاي كهن سرزمينش ديگر توانايي سابقش را از كف داده بود، حداقل فضاي آن نغمه ها را در ذهنها تداعي كند. نغمه هايي كه ساليان سال و به جهت آلوده شدن با آواهاي شهري و زندگي صنعتي، دست خورده و شهري شده بودند و بوي قدمت و كهن جامگي از آنها رخت بربسته بود.
|
|
پس از آن سالها بود كه به توصيه اهل فن و با توجه به تجربه و دقتي كه در تعزيه مناطق برقان و طالقان (شاخص ترين منطقه تعزيه خيز ايران) داشت و با همكاري استاد علي بلوكباشي، سينه پر از سخنش را درباره تعزيه گشود و حاصل همكاري ۸ ساله اين دو بزرگوار، كتابي شد كه به اعتقاد اكثريت اهل فن شاخص ترين كتاب در تعزيه و تعزيه شناسي ايران به شمار مي رود. اين كتاب كه با نام «تعزيه و تعزيه شناسي در ايران »از سوي دفتر پژوهش هاي فرهنگي منتشر شد، جايزه كتاب سال ايران و نيز چندي بعد جايزه بهترين پژوهش فرهنگي يونسكو را به خود اختصاص داد. آشنايي استاد زنده ياد دكتر عنايت الله شهيدي با فلسفه (ايشان استاد بازنشسته فلسفه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران بودند) و غور و تعمقش در آداب و رسوم مردم، به همراه مطالعه پيگير كتابخانه اي و ميداني و از همه مهمتر رشد يافتنش در يكي از مهمترين مناطق تعزيه خيز ايران و علاقه مندي اش به شنيدن و ديدن تعزيه ها سبب شد تا آن نغمه هاي بكر همانند فولادي در ذهنش بنشيند.
استعداد استاد شهيدي در شناخت تعزيه هاي بكر و رابطه آن با رديفهاي موسيقي و نيز ديگر زواياي نهفته و پنهان تعزيه، در سالهاي ابتدايي دهه پنجاه و در جشن هنر شيراز شناخته شد. اما وي از آن سال تا سالهاي ابتدايي دهه ۶۰ ديگر در انظار ظاهر نشد، در حالي كه تعزيه شناسان نامي اي چون پيتر چالكوفسكي، بارها و بارها از وي خواستند تا كار پژوهشي خود را جدي بگيرد و آن را انتشار دهد.
**
اواخر سال قبل بود كه استاد زنده ياد، در حالي كه مطالبي را براي چاپ دوم كتاب «تعزيه و تعزيه شناسي در ايران» آماده مي كرد، براثر سانحه اي دچار ضربه مغزي شد و كار وي به بيمارستان كشيد. از اين زمان يك تراژدي انساني شكل گرفت، دست تنگي استاد كه ويژگي هاي آدمياني چون وي است كه عمري را در كار تحقيق و پژوهش و غافل از اندكي پس انداز و ذخيره مالي مي گذرانند،سبب شد تا ابتدا كتابخانه شخصي و پرمايه وي فروخته شود. مدتي بعد كه هزينه بيمارستان كمرشكن شد، برخي دوستان و آشنايان آشنا به وضعيت معيشتي استاد با پادرمياني و پيغام و پسغام خواستند، بودجه اي هرچند اندك براي معالجه ايشان از نهادهاي دولتي - همان نهادهايي كه وقتي پژوهش آن زنده ياد به عنوان پژوهش سال يونسكو شناخته شد، افتخارات آن را مال خود كردند - دريافت كنند. مسئولان رده بالاتر حسن نيت به خرج داده و حتي دستور تسريع دادند، اما تا آن نامه و سخن به طبقات پاييني برسد، كار از كار گذشته و نتيجه آن شد كه خانواده و بخصوص همسر آن زنده ياد براي تقليل هزينه ها وي را به بيمارستاني در كرج انتقال دادند و در نهايت استاد در ۶ بعدازظهر جمعه گذشته (۱۷مرداد)جان به جان آفرين تسليم كرد. يادش گرامي و روحش قرين رحمت باد.
«بايد انعطاف پذير باشيم»
مسعود شعاري - آهنگساز و نوازنده
«شركت مايكروسافت به تازگي «سي دي» ابزارهاي موسيقي دنيا را انتشار داده است و در آن ابزارهاي موسيقي كل كشورها از ده كوره هاي مشرق زمين تا غرب ديده مي شود جز ايران كه فقط يك كمانچه را در اين مجموعه جاي داده است، آن هم كمانچه فردي به نام تبريزي زاده كه ساكن پاريس بوده است.»
مسعود شعاري، موزيسين جواني كه با انجام كارهاي تلفيقي خود را مطرح كرده است، ضمن بيان اين مطلب متذكر شد كه براي شناخته شدن موسيقي ايران در جهان بايد انعطاف پذير باشيم و اين انعطاف پذيري را زمينه ساز بستري دانست كه موفق شود از موسيقي ايران يك زبان مشترك بسازد. شعاري كه از پيشروان موسيقي تلفيقي است در گفت وگو با ايسنا تلفيق گونه هاي موسيقي را باتوجه به اين كه از قبل الگويي براي اين كارها وجود نداشته كاري مشكل خواند و ضمن خواستار شدن نظارت هرچه بيشتر در صدور مجوزها در مورد اين نوع موسيقي گفت: نمونه كامل اين امر فرم هاي جديدي در موسيقي بود كه توسط استاد عليزاده ابداع شد و تبديل به مكتب گشت، لذا كنسرت هاي تلفيقي نيز چون از قبل الگويي نداشته اند، به مرور تبديل به الگو خواهند شد و اين حساسيت ها و مسئوليت ها را بالا مي برد. شعاري در عين حال تلفيق گونه ها و سازهاي موسيقي را باعث شناساندن ضعف ها و محاسن ابزارهاي موسيقاي كشورهاي مختلف ذكر كرد، با اين شرط كه اين امر در يك قاعده علمي توسط موزيسين هاي زبده انجام شود. شعاري با ارائه اين پيشنهاد گفت: «با اين كار به راحتي مي توان نغمات شرقي، غربي و رديفي را به فرهنگ هاي مختلف دنيا معرفي كرد، كاري كه سال ها پيش كشورهايي مثل هند و پاكستان آن را شروع كردند و ما تازه در شرف وقوع آن هستيم.»
اين آهنگساز خوش قريحه و نوگرا، حمايت هاي صورت گرفته از كنسرت هاي تلفيقي را به اين علت كه سابقه چنداني ندارند، ناكافي و غيرمنسجم دانست و از انجمن هاي فرهنگي ايران و ساير ملل دعوت كرد تا كاري كنند كه مبادلات نوازندگان به آساني صورت گيرد. وي درباره احتمال ضربه خوردن به موسيقي ايران در صورت تلفيق با موسيقي هاي ديگر گفت: «تنها در صورت نبود نظارت كافي و روي آوردن گروه هاي غيرحرفه اي به اين سمت است كه اجراها را زير سئوال مي برد، چون به عنوان نمونه، صدابرداري گيتار الكتريك در كنار سازهاي سنتي ايران بايد علمي و قاعده مند باشد.»