جمعه 24 مرداد ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۱۳۷
رسانه
Friday.htm

گفت وگو با داود ميرباقري كارگردان مجموعه تلويزيوني معصوميت از دست رفته
دوران دودلي
كارم را با تئاتر شروع كردم و از آنجا به تلويزيون كشيده شدم و بعد سينما را تجربه كردم فكر مي كنم كارم را بلدم و معتقدم اين سه هر كدام يك رسانه است كه در معنا و جوهره يكي هستند فقط قالب هايشان متفاوت است و از هركدام كه بتوانيم فكرمان را منتقل كنيم بايد سرغ همان برويم
001795.jpg

گفت وگو از:ريحانه شمس الواعظين
آقاي ميرباقري، از سريال معصوميت از دست رفته بگوييد. اين كار ايده خودتان بود يا پيشنهاد سازمان؟
در روزهايي كه درگير ساخت امام علي(ع) بودم، يك لوكيشني وجود داشت كه خيلي برايم جالب بود. در دهه ۶۰ و ۷۰ هجري بنايي در كوفه وجود داشته به نام كاخ كوفه كه طي يك دهه چندين حكومت را شاهد بوده است. گاهي در دست علويان بوده و گاهي در دست امويان، يكبار سر امام حسين را آنجا برده اند، يكبار سر مخالفان امام را، يكبار سر مختار و يكبار سر مصعب را. اين همه اتفاق در يك منطقه، خونباري قدرت و بارگاه را مي رساند. اين موضوع برايم جالب بود. از بعد فناپذيري و زوال قدرت و ناپايداري تخت سلطنت و ناماندگاري دوران حكومت مي خواستم آن را به صورت نمايش كار كنم. احساسم اين بود كه در نمايش محكم تر خواهد شد با توجه به تراژدي هاي حوزه نمايش و بر همان اساس طرحي را آماده كردم كه مجال بروزش پيدا نشد، ولي سوژه آماده بود. تااينكه شبكه سوم سيما به من پيشنهاد كاري داد. در كل انسان جهت پذير و پيشنهادپذيري نيستم، شايد پيشنهاد را مطالعه كنم اما تا آن را باور نكنم، كاري انجام نمي دهم. طرحي در نظرشان بود راجع به اعتكاف ـ كار را خواندم اما گفتم اين طور كار نمي كنم. گفتند: اين بهانه بود و مي خواهيم يك همكاري با شما داشته باشيم. من هم اين طرح را كه آماده بود ارائه كردم و گفتم مي توانم آن را بسط بدهم و تبديل به نمايش تلويزيوني كنم. آن را پسنديدند و نمايش را متناسب با ساختار نمايش تلويزيوني كرديم و ماحصلش چيزي بود كه پخش شد.
001785.jpg

آيا راضي هستيد از اينكه به عنوان سريال آن را كارگرداني كرديد؟
معصوميت از دست رفته راجع به ترديدها، شك ها و فاصله بين ايمان آرماني و ايمان القايي است. احساسم اين بود كه مفاهيم انساني و اخلاقي را مطرح كنم. آنچه را كه ممكن است همه ما به نوعي با آنها در تضاد و تعارض باشيم. شايد همه ما يكبار از خود اين سؤال را كرده باشيم كه اگر در زمان امام حسين زندگي مي كرديم از دسته طرفداران امام بوديم يا معاندين امام. قيام عاشورا و مسائل مرتبط با آن خيلي گسترده اند و اگر بخواهيم آنها را محصور قرار دهيم، مي توان ده ها كار مختلف از درون آن دوره تاريخي بيرون كشيد كه در خيلي از باب ها كارها شده و خيلي از باب هاي ديگر هنوز جاي كار بسيار دارد. شعذب از دل آن ترديدها آمده است. ترديد نسبت به پيوستن به امام يا پشت كردن به او. مردي كه عشق پاك الهي را نشناخت و به دام هوس زميني افتاد و همه آنچه را كه داشت باخت. همه ما هر روزه در معرض اينگونه ترديدها و انتخاب ها هستيم. در آن دوره بيش از ۷۲ نفر با امام نماندند و اين در حالي بود كه خاندان وهب كه يك خاندان مسيحي بود در حمايت از امام عظمت هايي را خلق كرد. قصدم پرداختن به مفاهيم اخلاقي و ارزشي بود. در مجموع احساس مي كنم اين سريال توانسته اين حر ف ها را در حوزه اهداف خود بزند. اما خوب هنوز هم معتقدم اين كار با توجه به شرايط متفاوت تئاتر، روي صحنه هم مي توانست اقتدار خوبي داشته باشد. شايد در فرصتي مناسب آن را روي صحنه ببرم.
منابع تاريخي سريال از كجا تامين شد، حاصل تحقيق خودتان بود يا گروهي ديگر به شما كمك كردند؟
بعد از سريال امام علي(ع) موجي در جهت تحقيق و پژوهش شكل گرفت و شروع به كار كرد. اما در مورد سريال معصوميت از دست رفته احتياج به اطلاعات تاريخي زيادي نداشتم. قصدم پرداختن به شك در برابر يقين و عشق ملكوتي در برابر عشقي كه باعث گمراهي مي شود، بود و از اين رو براي حادث شدن داستان و پرداختن به چالش هاي موردنظرم دنبال برهه زماني خاصي بودم كه ترديدهاي شعذب را در بطن خود داشته باشد و بهترين دوره زماني را دوره قيام عاشورا ديدم. شعذب به همراه ماريا و حميرا كه از ضروريات ساخت قصه بودند، شخصيت هاي خيالي اند اما در آن دوران دودلي و بيم ما به ازاهاي فراواني از آنها و امثال آنها را مي توان يافت. البته در اين سريال شخصيت مستند هم داشتيم. امراي كوفه، حوادث و رويدادها، مستند و تاريخي بودند اما قصد پرداختن به جزئيات و داستان حضرت مسلم را نداشتم بلكه اهداف ديگري داشتم. براي ساخت اين كار با توجه به اطلاعات و تجربياتي كه در جريان ساخت ساير كارها به خصوص مختار به دست آورده بودم به حوزه معارف و فهم خودم رجوع كردم و حاصلش سريال معصوميت از دست رفته بود.
در كارهاي شما بخصوص دو كار آخر تلويزيوني، اقوام و مذاهب مختلف به موازات يكديگر به نمايش گذاشته مي شوند كه هميشه انتقاداتي را هم به دنبال داشته است، به عنوان مثال جامعه يهوديت اعتراض كرده اند كه چرا نقش منفي بايد از مذهب ما باشد يا مسيحيان كه چرا بايد هم دين ما در برابر دين اسلام از خود ضعف نشان دهد؟ آيا در ساخت فيلم ها به اقليت و اكثريت فكر مي كنيد. يا مي پذيريد كه به عنوان يك مبلغ ديني فعاليت مي كنيد؟
اعتقاد به تقسيم بندي اقليت و اكثريت ندارم و گاهي از اين كه به كارهايم يكسويه نگريسته مي شود، دلگير مي شوم. جامعه يهوديان اعتراض نامه اي را به صداو سيما فرستادند كه بعد از دريافت آن تعجب كردم و حتي اعلام كردم حاضرم در برنامه هاي تلويزيوني بيايم و توضيح بدهم. زيرا من انتظار داشتم مسلمانان بيايند و اعتراض كنند. در اين سريال يك مسلمان وسط است و يك مسيحي و يهودي در اطراف اين مسلمان است كه دارد محاكمه مي شود. به مسلمان مي گوييم: تو خائني، تو سستي، در واقع همه تهمت ها متوجه مسلمان است. در مسيحيت، زني را ترسيم كرده ام با نام ماريا كه يك قديسه است و در قوم يهود مردي را به نمايش گذاشته ام كه در آن دعواهاي قومي و قبيله اي مي آيد و آن چنان زيبا داد سخن مي دهد و هر كلمه اش، معرفتي در بردارد، معتقدم اگر لايه هاي رو بنايي را كنار بزنيم و آنها را ملاك قضاوت قرار ندهيم، در داوري ها كمتر دچار بي انصافي مي شويم. در هر قوم و مذهب دو نوع تفكر را به نمايش گذاشته ام و يادمان نرود حجاج هم يك مسلمان است. در كل مثلي هست كه مي گويد: مذهب عشق، مجوس و مسيحي و مسلمان و يهود نمي شناسد. قصدم به نمايش گذاشتن رهايي بود. معتقدم اگر رهايي اتفاق بيفتد آزاديم و گرنه هميشه اسيريم.
001790.jpg

با توجه به مضامين اكثر كارهايتان زنان معمولاً نقش هايي محوري و كليدي و غالباً منفي دارند. اين پردازش نقش به خاطر ايجاد جذابيت است يا در كل با زنان و عشق هاي زميني مخالفيد؟
من در پردازش نقش ها به عمل آدم ها كار دارم نه به جنسيت آنها، معتقدم در بدجنسي، زن و مرد مي توانند به يك اندازه پيش بروند. در اين سريال ها هم كه ذكر كرديد در هر دو جنس، هر دو طرف قضيه وجود دارد، در مورد استفاده ابزاري هم بايد بگويم در خارج اين مسئله وجود دارد. آنها به اسم آزادي هر استفاده اي كه بخواهند مي كنند، اما در ايران اينطور نيست و من در فيلم هايم اين كار را نمي كنم . شما بايد در فيلم هايم به اين توجه كنيد، كه ايده ها اززبان چه كسي مطرح مي شود . در معصوميت از دست رفته, قهرمان من حجاج نيست، حجاج نقش منفي را ايفا مي كند، بنابراين نظري كه در مورد زن مي دهد نظر قابل قبول من نيست بلكه نظر رد شده است و در برابر آن نظر و تعريفي كه ماريا از زن ارائه مي دهد حرف و سخن من است. بايد به حرف هايي توجه كنيم كه شخصيت هاي سازنده و مورد قبول من مي زنند نه شخصيت هايي كه رد شده اند. در بعضي جاها هم نمي توان بعضي شخصيت ها را به لحاظ موقعيت جنسيتي انكار كرد. در امام علي، قطام شخصيتي حقيقي است كه با همه خصلت هاي بدش وجود داشته ولي در كنار آن نگاه مالك اشتر به زن و صحبت هايي كه با همسرش دارد را نيز نبايد از ياد ببريم.
از شما كارهاي زيادي ديده ايم اما امام علي از نظر ساخت، پرداخت، ديالوگ، فضا سازي و... نقطه عطفي بود كه ديگر به آن معنا تكرار نشد، علت اين امر چيست؟
ببينيد از روزي كه من امام علي را ساختم ۱۰ سال گذشته، من عوض شده ام, روحياتم عوض شده و ... سؤالم اين است: چرا يك كار را در قالب خودش نبينيم و در قالب خودش ارزيابي نكنيم و آن را با كار قبلي مقايسه كنيم . هر كاري ارزش خودش را دارد و بايد از تكرار و نگريستن به سبك قبلي پرهيز كرد . براي من زندگي هنري ام اينطور معنا دارد كه كار جديد را تجربه كنم، تكرار برايم لذتي ندارد. چه در ساختار، چه در تكنيك و چه در معنا و مفهوم به دنبال ابداع هستم . اگر دو كار مشابه داشته باشم قلباً احساس رضايت نخواهم كرد.
البته كار هنري نبايد قديمي بشود . همين چند وقت پيش بر اثر اتفاقي با دوستان نشستيم و يكي از قسمت هاي امام علي را باز بيني كرديم, در حين ساخت كار، من براي تحقيقات و بازيگر و پوشش و خلق صحنه ها خيلي سختي كشيده بودم ولي با وجود تمام اين ها با ديدن دوباره كار، سختي ها را به ياد نياوردم بلكه با يك وابستگي خاص آن قسمت را تا آخر ديدم. فكر مي كنم علتش اين باشد كه كار با فكر و حوصله ساخته شده است. معتقدم يك كار هنري بايد اين ويژگي را داشته باشد . در اين كار آخر سعي كردم ارتباطات و درگيري هاي دراماتيك را به گونه اي طراحي كنم كه مخاطب فكر كند، سريالي مثل ساير سريال ها را نمي بيند بلكه كار متفاوتي پيش روي اوست.
حتي معتقدم اين كار موفق تر از امام علي بوده زيرا در آن زمان اصلاً برنامه ها متنوع نبود در آن زمان برنامه خوب نداشتيم و در حالي كه مردم تشنه بودند و يك سريال تاريخي مدتها بود كه پخش نشده بود، يكباره امام علي آمد و خيلي بازتاب پيدا كرد. ولي الان با اين همه شبكه و برنامه اگر اين كار سروصدا كرده يعني كار خوبي بوده است. شايد اگر امام علي را الان مي ساختم اين قدر سر و صدا نمي كرد. آن هم در شرايطي كه بعضي برنامه ها سليقه مخاطب را نازل مي كنند. اينها نشان دهنده اين است كه با مشكلات حوزه تلويزيون باز اين كار جلوه خود را پيدا كرد و توانست حرف خود را منتقل كند و از لحاظ دراماتيك قابل قبول باشد. معتقدم خواندن يك كتاب يكبار كافي است و خواندن مجدد آن، لذت اوليه را ندارد.
ضعفي كه در مورد بعضي از سريال هاي تلويزيوني به خصوص سريال هاي تاريخي و مذهبي وجود دارد اين است كه اين سريال ها در يكي دو قسمت اول موفق به جذب مخاطب نمي شوند ولي در قسمت هاي بعدي، پس از پخش تيزر و مصاحبه و... مي توانند به مخاطب برسند، چه پيشنهادي براي رفع اين عارضه داريد؟
در حال حاضر عصر، عصر اطلاع رساني است. براي اينكه يك كار جايگاه خود را پيدا كند بايد مدتي قبل از پخش آن روي تبليغات و اطلاع رساني درست كار كرد. بايد تيزرها، مصاحبه ها و تبليغات قبل از پخش كار انجام گيرد و نه پس از آن. در مورد معصوميت از دست رفته بايد بگويم كه اين كار خيلي مظلوم واقع شد. قرار بود كار در ايام محرم و به صورت شبانه پخش شود، اما نه تنها اين اتفاق نيفتاد، بلكه در ساعت نامناسب و به صورت هفته اي و تنها با يك هفته تبليغات قبل از شروع سريال، پخش شد كه همه اينها به كار لطمه زد و بينندگان من از قسمت ۲ يا سه به بعد به آن خو گرفتند در حالي كه در مورد اين سريال من براي قسمت هاي اوليه خيلي وقت گذاشته بودم و نهايت هنرم را و آنچه را كه بلد بودم بيرون ريختم.
در مورد خودتان، مي بينيم كه گاهي در سينما هستيد، گاهي در تئاتر، گاهي در تلويزيون، اين از پركاري است يا هنوز هدف خود را پيدا نكرده ايد و نمي دانيد در كجا موفق تريد؟
من هرچه دارم از تئاتر دارم. خودم را با تئاتر شناخته ام و روي صحنه بيشتر بوده ام تا فضاهاي ديگر. اگر انتخاب با خودم باشد، تئاتر را بيشتر دوست دارم اما هميشه شرايط با علايق شما جور نيست.
تئاتر از نظر زماني خيلي كار مي خواهد و شما از نظر بازيگر، تامين هزينه، مسائل معيشتي و... با مشكل روبه رو مي  شويد و متاسفانه نهادي محكم براي حمايت از تئاتر و مسائل آن نداريم. وقتي مجموع شرايط را در نظر مي گيريد،  متوجه مي شويد كه انتخاب با شما نيست و مي مانيد كه كدام قالب را انتخاب كنيد. اما خودم با تئاتر شروع كردم و از آنجا به تلويزيون كشيده شدم و بعد سينما را تجربه كردم.
فكر مي كنم كارم را بلدم و معتقدم اين سه، هر كدام يك رسانه است كه در معنا و جوهره يكي هستند، فقط قالب هايشان متفاوت است و از هركدام كه بتوانيم فكرمان را منتقل كنيم، بايد سراغ همان برويم. اصل كار يكي است فقط تكنيك ها متفاوت هستند.

اين سوي مرزها
موج خسته
اگرچه تا به حال در مورد حوادث انقلاب اسلامي، فيلم ها و سريال هاي متعددي ساخته شده است اما همچنان ضرورت كار در اين زمينه ها احساس مي شود.
حسين پيرهادي يكي از تهيه كنندگان سريال موج خسته كه در كنار علي اكبرشاهمرادي آن را در مركز صدا و سيماي خليج فارس به سفارش اداره كل سيماي استان ها تهيه مي كند، در خصوص اين سريال ۱۳ قسمتي افزود: اين سريال در يك بستر تاريخي مي گذرد و برهه زماني سال هاي ۱۳۵۶ تا بعد از پيروزي انقلاب اسلامي را در برمي گيرد.
حسين پيرهادي كه تا به حال در فيلم هايي چون روزي كه خواستگار آمد، زن امروز، معصوم و سريال هايي چون عياران، مكافات عمل و باغ گيلاس به عنوان بازيگر و مدير توليد حضور داشته است،در مورد روند توليد سريال موج خسته گفت: طرح اوليه اين سريال در سال ۷۹ توسط فرزين مهدي پور در مركز خليج فارس ارائه شد كه پس از تصويب به اداره كل استان ها ارجاع داده شد و پس از آن نويسندگي كار را شهاب ملت خواه برعهده گرفت و فيلمنامه در ۱۳ قسمت ۴۵ دقيقه اي نگارش شد.
علي اكبر شاهمرادي ديگر تهيه كننده اين سريال كه تا به حال آثاري چون سريال  دل هاي شاد، نوروز ۷۹، تله تئاتر، «حيدربابا» و... را در كنار حسين پيرهادي تهيه كرده است، در مورد اهداف توليد اين سريال گفت:هدف اصلي ما از تهيه سريال موج خسته ضرورت شناخت دقيق وقايع تاريخي، به ويژه دوران حاكميت استبداد پهلوي در ايران، بازگو كردن نقش روحانيت مبارز، به ويژه حضرت امام خميني(ره) در ايجاد حاكميت اسلامي و گوشزد كردن چپاول ثروت هاي اين كشور توسط آمريكا و اشاره به عناصر سالم مردمي در بدنه نيروي انتظامي آن زمان است.
حسين پيرهادي نيز با اعلام اين موضوع كه كارگرداني اين سريال برعهده فرزين مهدي پور خواهد بود، گفت: اين سريال در ۱۳ قسمت ۴۵ دقيقه اي به شيوه بتاكم و با يك دوربين تصويربرداري خواهد شد و طبق برنامه ريزي ها،تصويربرداري آن سه ماه به طول خواهد انجاميد و اميدواريم با توجه به دو ماه فرصتي كه براي تدوين و صداگذاري اين سريال در نظر گرفته ايم، آن را تا آخر امسال آماده نمايش كنيم.
شاهمرادي ديگر تهيه كننده موج خسته با بيان اينكه اين سريال هم اكنون در مرحله پيش توليد قرار دارد، در خصوص زمان شروع تصويربرداري گفت: با توجه به اينكه قصه در حال و فضايي بومي و در جنوب كشور مي گذرد،بنابراين چنين مي طلبد كه در كنار بازيگران حرفه اي از بازيگران بومي نيز استفاده كنيم و كار را نيز در بندر ضبط كنيم. بنابراين با توجه به اين مسائل پيش بيني مي شود پس از انتخاب لوكيشن ها در بندرعباس و جنوب كشور با خنك تر شدن هوا در اوايل فصل پاييز كار تصويربرداري را شروع كنيم.
شهاب ملت خواه نويسنده سريال موج خسته نيز با اعلام اين موضوع كه تا به حال فيلمنامه چندين بار بازنويسي شده است، افزود: طرح اوليه اين سريال از طريق عليرضا سجادپور، در اختيار من قرار گرفت و براساس آن كار نوشتن را شروع كرديم. داستان اين سريال در مورد سيدرحمان رضوي، يكي از ياران مبارز امام(ره) است كه از مشهد به بندرعباس تبعيد مي شود و در آنجا با كمك برخي از مردم،مبارزه خود را ادامه مي دهد.
ملت خواه، ژانر اين سريال را سياسي- اجتماعي دانست و با توجه به اشاراتي كه اين سريال به مسائل سياسي روز دنيا دارد، افزود: با توجه به اينكه در اين زمينه كم كار شده است و سريال در حين تاريخي بودن با مسائل روز بيگانه نيست، اميدواريم كار خوبي از آب درآيد و در جذب مخاطب موفق باشد.
عوامل اين سريال عبارتند از:
كارگردان: فرزين مهدي پور
نويسنده: شهاب ملت خواه، مشاور فيلمنامه: سيدعليرضا سجادپور، طراح صحنه و لباس: غفاررضايي، جلوه هاي ويژه: عباس شوقي، طراح گريم: قاسم سازگار، صدابردار: محسن خوش  صفا، نور: حميدمجدآبادي، مجري طرح: علي اكبر طوفان پناه، مدير روابط عمومي: روح ا... مغلي، تهيه كنندگان:حسين پيرهادي، علي اكبر شاهمرادي، مدير برنامه: محمدصادق پهلوان زاده، تهيه شده در مركز صدا و سيماي خليج فارس به سفارش اداره كل سيماي استان ها.

ميعاد در سپيده دم
مجموعه تلويزيوني ميعاد در سپيده دم براي پخش در ايام ماه مبارك رمضان آماده مي شود.
اين مجموعه تلويزيوني توسط سيدجمال ساداتيان كه پيش از اين تهيه كنندگي سريال خواب و بيدار را به كارگرداني مهدي فخيم زاده برعهده داشته است در گروه فيلم و سريال شبكه اول سيما توليد  مي شود.
مجموعه تلويزيوني ميعاد در سپيده دم در قالب ۳۰ قسمت ۴۵ دقيقه اي داستان زندگي دختري به نام آهو را به تصوير مي كشد كه در پرورشگاه بزرگ شده است. آهو با پسري ازدواج مي كند و از وي صاحب فرزندي مي شود. اما در همين حين شوهرش به دليل كارهاي قاچاق به زندان مي افتد در نتيجه آهو با بچه اي در شكم تنها مي ماند و چاره اي جز پناه بردن به امام رضا(ع) ندارد. پس راهي مشهد مي شود اما در طول راه اتفاقات بسياري پيش مي آيد و...
كارگردان سريال«ميعاد در سپيده دم» ابراهيم سلطاني فر و نويسنده آن مهدي سجاده چي، فيلمنامه نويس سريال خاك رس حاتمي كياست. صالح آقاميرزايي، روناقيصرنژاد، هماخاكپاش، زهره فكورصبور، بهروز سلطاني فر و بهناز توكلي از جمله بازيگران اين سريال هستند.

از نگاه خوانندگان
عشق بي فرجام
001800.jpg
ميثم ارشدي
«در مصر برف نمي بارد» عنوان نمايشي است به طراحي و كارگرداني دكتر«علي رفيعي» كه در سالن اصلي مجموعه تئاتر شهر بر روي صحنه رفته است.
قلم گرم و گيراي محمد چرم شير در نوشتن متن نمايشنامه به مدد كارگرداني دكتر رفيعي و بازي خوب بازيگراني چون مهرانه مهين ترابي، گلاب آدينه، ستاره اسكندري، مسعود شيخي و... فضايي ساخته است كه اندك كاستي هاي اجرايي نمايش را مي پوشانند و تماشاچيان در انتها از ديدن اين نمايش احساس رضايت مي كنند.
كاستي هايي چون تپق زدن هاي متعدد در طول اجرا كه البته از بازيگران با تجربه اي چون مهين ترابي و آ دينه بعيد مي نمود! و يا ناهماهنگي هاي بازيگران در پاس دادن ديالوگ ها و عدم استفاده از تمام فضاي قابل بهره برداري صحنه در طول اجراي نمايش.
نمايش، نگاهي بود رها از تعريف ها و انگاره هاي عادي ذهن يك مرد يا زن ايراني!
بازي  زيبا و قوي «يعقوب» و دل نگراني هايش آنجا كه خود را رسولي مي يافت به تمامي تنها.
«زليخا و عرياني عشقش، تا آنجا كه با همسرش «فوتي فر» از آن سخن مي گفت: بگذار همه زنان و مردان مصر بدانند... و فرعوني كه با همه عظمتش در چمبره عشقي گرفتار بود كه خود هم از آن در شگفت  بود و حتي نمي دانست در اندرون خانه اش چه مي گذرد و در آرزوي يوسف: زليخا جان، نمي دانم در اين خانه چه مي گذرد؟ شما را چه مي شود؟...
دايه و دختركاني در دربار كه ناكامي از عشق يوسفشان ديوانه كرده بودشان و آنقدر در اين عشق بي فرجام سوختند تا پنجه در بي آبرويي كوچه پس كوچه هاي مصر افكندند و جان دادند...
اينها همه فضايي را ساخته اند كه آدميان- زن و مرد- تنها در خوابهايشان است كه جرأت رويارويي با اين عشق ممنوع را دارند و از اين ميان تنها جماعتي اندكند كه با آن روبه رو مي شوند و جماعتي ديگر كه در حفاظت از ناموسشان در خواب مي ميرند... و در اين ميان تماشاچي مختار به انتخاب ميان عشقي ممنوع در خواب يا رسوايي در بيداري است با ذهني درگير ميان هر آنچه تعريف دارد از عشق و آبرو... هر آنچه كه تاكنون در خود ساخته است... درست يا غلط...

پونه و پوريا عروسك زده نيستند
»پونه و پوريا« عنوان مجموعه اي تلويزيوني است كه در گروه كودك و نوجوان شبكه اول سيما ساخته مي شود تا قصه هاي شيرين و كودكانه  اين دو شخصيت را در فضايي فانتزي به تصوير بكشد.
اميرعباس كني تهيه كننده اين برنامه گفت: اين برنامه قصد دارد تا از زبان پونه و پوريا، قصه هاي شيرين و كودكانه اي كه در خانواده ها اتفاق مي افتد به بچه ها منتقل كند.
وي با بيان اينكه در اين مجموعه سعي شده است از فضاي كارهاي عروسكي دور شويم، گفت: عموم كارهاي كودك براساس عروسك استوار است و ما سعي كرده ايم تا با حفظ ارزش هاي يك كار انيميشن، عروسك زده نشويم، از اين رو تمامي بازيگران ما آدم هاي واقعي هستند.
كني در خصوص فضاي حاكم بر مجموعه تلويزيوني پونه و پوريا گفت: تمام فضاها نقاشي است و در واقع اين برنامه  به شيوه كروماكي (پرده آبي) تصويربرداري شده است و بعد از پايان تصويربرداري،  نقاشي هاي كودكانه جانشين پرده آبي خواهند شد.
وي داستان هاي مجموعه تلويزيوني پونه و پوريا را مستقل از هم و داراي مضموني ديني خواند و گفت: هر قصه مختصات و شخصيت هاي خاص خود را دارد. تلاش ما بر اين بوده است تا مفاهيم ديني را به صورت زيرپوستي و غيرمستقيم به كودكان آموزش دهيم.
كني  باورپذيري داستان هاي اين مجموعه را از خصوصيات بارز آن دانست و گفت: سعي كرده ايم تا با استفاده از نقاشي هاي كودكانه فضاها را باورپذير كنيم. به گونه اي كه كودكان بتوانند با موسيقي و بازيگرها و ساختار تصويري- گرافيكي برنامه ارتباطي عاطفي برقرار كنند.
مجموعه تلويزيوني پونه و پوريا به كارگرداني اميريوسفي در قالب ۳۹ قسمت، هشت دقيقه اي در حال ساخت است.
رويا افشار، سيدمهرداد ضيايي، ليلا موسوي، اميرحسين مدرس، ساليان فرخي و آرمين صدرالدين در اين سريال به ايفاي نقش خواهند پرداخت.

|  ادبيات  |   ايران  |   جامعه  |   رسانه  |   زمين  |   شهر  |
|  عكس  |   ورزش  |   هنر  |   صفحه آخر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |