جمعه 24 مرداد ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۳۷
فرش باد در گفت وگو با كمال تبريزي - ۲
يك اتفاق واقعي
001615.jpg
* فيلم را به همراه تماشاچي ژاپني ديده ايد؟
فيلم براي اولين بار در جشنواره توكيو نمايش داده شد، من هم به اتفاق آقاي شجاع نوري به ژاپن رفتم، اما همزمان با نمايش فيلم برايمان مصاحبه مطبوعاتي گذاشتند با اين همه گفتم: من حتماً مي خواهم فيلم را به همراه مردم تماشا كنم و با شروع فيلم جلسه را ترك كردم. آنها هم خيلي تعجب كردند. جالب است بدانيد در هنگام نمايش صحنه هاي عاطفي فيلم مثلاً آن بوسه هاي آبدار يا بازي بچه ها با والدين و سواري دادن پدر به دختر سكوتي سنگين بر سالن سينما حاكم مي شد. براي آن كه در خانواده هاي ژاپني پدر چنان فاصله اي با فرزندان دارد كه تقريباً محال است خم شود تا بچه اي سوارش شود. آنها چيزي به عنوان نوازش والدين ندارند. حتي بوسه هاي صميمي مادر و فرزند را ندارند. در مقابل اشكالات فرهنگي مثل بدقولي اكبر در بافتن فرش اصلاً تاثير بدي روي مخاطب ژاپني نمي گذارد. آنها از زاويه خودشان به فيلم نگاه مي كنند.
* «فرش باد» گويا مجموعه اي است از آداب و سنن مشترك ايراني و ژاپني، مثل نذر كردن، دعا خواندن و بسياري از سنت هاي متفاوت ايراني مثل اسپند دود كردن، چهارشنبه سوري، مراسم عروسي، نماز جمعه و... هيچ وقت از گنجاندن اين همه مورد در يك فيلم احساس خطر نكرديد يا فكر نكرديد كه فيلم به ملغمه اي از عناصر تبديل مي شود؟
از ابتدا تصميم گرفتيم كه با اين جزئيات كار كنيم به خاطر آن كه فكر مي كنم تنوع و تعدد اجزا  اين فيلم شبيه يك فرش ايراني است.
فرش ايراني پر از رنگ و نقش و نگار است، پر از جزئيات و ظرافت است. البته جا دادن همه اين موارد در ساختار فيلم كار ساده اي نبود.
اگر دقت كرده باشيد تا زماني كه داستان از ژاپن مي گذرد فيلم بي روح به نظر مي رسد و به محض رسيدن به ايران كم كم گرم مي شود تا به نقطه اوج مي رسد. فكر مي كنم لازم است سينما لحن تازه اي براي بيننده ايراني ايجاد كند. به هر حال تجربه خطرناكي بود اما موفق شديم آن را به خوبي انجام بدهيم، اميدوارم فيلم فروش خوبي داشته باشد و مردم براي ديدن آن به سينما بيايند.
* در طول داستان فيلم نكته ديگري نيز مطرح مي شود اين كه در نهايت هر فرهنگي پتانسيل بازسازي خود را دارد. مثلاً پدر خانواده ژاپني كه حتي به لمس كردن يكديگر عادت ندارند در اثر تجربه اي فرهنگي در كشوري ديگر راضي مي شود به دخترش سواري بدهد. در مقابل ايراني ها كه بدقولي كرده اند و زياد هم اهل برنامه ريزي نيستند مي  توانند در يك حركت جمعي كاري را به سرانجام برسانند.
دقيقاً همينطور است. در همه جاي دنيا آدم هاي خاص وجود دارند. آقاي اينوكي بازيگر نقش ماكوتو يكي از همين آدم ها بود. او در ژاپن بازيگر مشهوري است ولي مانند ديگر بازيگران مدير برنامه ندارد، خدم و حشم ندارد. مثل يك بازيگر ايراني با گروه همدلي كرد و بعد از گذشت دو روز با همه صميمي شد. به همين نسبت آدم هاي ديگر در هر فرهنگ آمادگي تصحيح رفتارهاي نامناسب را دارند.
* نكته اي كه در فيلم بسيار پررنگ است دلا ل مآب بودن شخصيتهاي آن است. از ابتداي ورود ماكوتو به ايران اكبر را مي بينيم كه حتي در هنگام انتظار براي ديدن دوستش مشغول دلالي است، مرادخاني و پسرك هم به نوعي دائم مشغول دلالي هستند.
اين معضل در جامعه ما وجود دارد. عموماً ما ديگر به توليد فكر نمي كنيم ، بيشتر به دست به دست كردن اجناس فكر مي كنيم و اسم اين كار را مي گذاريم تجارت. همين دلالي است كه باعث مي شود بناهاي تاريخي را خراب كنيم و به جاي آن برج بسازيم.
* نكته ديگري كه در فيلم فرش باد به شدت بر آن تاكيد شده خراب كردن بناهاي تاريخي و رشد قارچ گونه برج هاست.
در اصفهان به واقع يك مبارزه دائمي ميان مردم و ميراث فرهنگي در حال وقوع است، همين خانه اي كه در فيلم مي بينيد واقعاً در حال تخريب است. ۵ نفر ورثه بنا به روش هاي مختلف سعي مي كنند خانه را از تسلط ميراث فرهنگي بيرون بكشند، بكوبند و جايش برج بسازند. ما داريم با دست خودمان، خودمان را نابود مي كنيم. البته در كنار اين ماجرا هستند كساني كه به مرمت ساختمان و نگهداري از ميراث فرهنگي توجه مي كنند.
* شخصيت هاي فيلم جذابيت هاي ويژه اي دارند كه بازي مناسب و بي نقص بازيگران به پيشبرد داستان كمك كرده. در اين ميان مرادخاني با بازي حريرچيان رفتارهاي متناقض  نما جذابي دارد. گاهي خيلي بد و گاهي خيلي خوب است در عين حال آدم ساده اي است كه مي خواهد از دور زمان عقب نيفتد با توجه به اين كه حريرچيان سالهاست فيلمي بازي نكرده راجع به انتخاب او براي بازي اين نقش بگوييد؟
آقاي كيانيان مسئوليت بازيگرداني فيلم را بر عهده داشت. براي همين سراغ همه بازيگران حرفه اي و آماتور سينما رفتيم تا به آقاي حريرچيان رسيديم. ايشان همبازي ارحام صدر بوده اند و از بازيگران قديمي و پيشكسوت هستند. از حافظه بسيار بالايي برخوردارند و به سادگي بر ديالوگ ها مسلط مي شوند.
* و اين توانايي آنقدر برايتان جدي شد كه در فيلم بعدي يعني «گاهي به آسمان نگاه كن» نيز نقش حساسي را به او داديد؟ 
بله، ضمن اين كه با او خيلي راحت بوديم.
* در فيلم «فرش باد» با توجه به حضور بازيگران غير ايراني فرصت پيدا كرديد روابط خانواده ژاپني و شوخي هاي آنها را با دست بازتر به تصوير بكشيد و گويا از اين فرصت به خوبي استفاده كرده ايد.
امكان به تصوير كشيدن اين روابط بايد در ايران هم فراهم شود. اين نكته را هم بگويم كه هم بازيگران ژاپني و هم تهيه كننده ژاپني انتظار بيش از اين را داشتند ولي امتناع كردم و گفتم ما بايد فيلمي بسازيم كه با مردم هر دو كشور ارتباط برقرار كند. بدون كاستي يا افزودني متفاوتي. چون اصلاً قصد ما اين نبود كه پا را از آنچه ديديد فراتر بگذاريم و جاذبه هاي نامناسب ايجاد كنيم.
* در ژاپن از ارتباط پسر و دختر چه برداشتي شد؟
در مورد بچه ها هيچ تفاوتي ميان دختر و پسر ايراني و دختر و پسر ژاپني نمي بينيد. چون آنها در سني هستند كه هنوز وارد دنياي آدم بزرگ ها و روابط آنها نشده اند. تاكيد ما بر اين بود كه بچه ها به ساده ترين شكل ارتباط حسي با يكديگر برقرار مي كنند.
* اين عشق دوران كودكي معمولاً تا پايان عمر همراه افراد مي ماند و فراموش نمي شود. آيا براي شما هم اتفاق افتاده؟
آره(مي خندد) براي همه اتفاق مي افتد. همان طور كه براي اين دو كودك بازيگر در واقعيت نيز چنين ارتباطي برقرار شد. رابطه اي مشابه همان چيزي كه مي بينيد. مي دانستم فشار سنگيني بر بچه ها به ويژه پسر ايراني كه عاطفي تر است وارد مي شود ولي چاره اي جز اين كار نداشتيم، پلان آخر فيلم يك اتفاق واقعي است.
علي اكبر عبدالعلي زاده

ديوانه از قفس پريد از نگاه خوانندگان
مثل پرنده بايد از قفس پريد
001630.jpg
فخرالسادات كهنداني
به راستي در فيلم ديوانه اي از قفس پريد، ديوانه كه بود؟ به چه وصف و حالي ديوانه خوانده مي شد؟ به نظر مي رسد، شاهد وصف و حال يك ديوانه نبود بلكه از نسلي بود كه به زمان حال تعلق نداشت و اگر نسل امروز جامعه، آنها را درك نكند و در نيابد اينان همچنان در حسرتي خواهند نشست تا شايد در خم كوچه هاي باريك ذهن با يادواره هاي گذشته خود، شوقي ظريف را تجربه كنند به بهانه آنكه بودن خود را فراموش نكرده باشند!
بي هيچ تعارفي نسل امروز آنها را نمي فهمند! و حتي برايشان راحت تر است كه از ايشان كمتر حرفي بشنوند! اما مخاطب اين فيلم به گونه اي با گويش فلسفه مآبانه از نوع مثل ها و متل ها كه بين شخصيت هاي فيلم ردوبدل مي شد نياز به گوشي داشت كه به شنيدن اين نوع گفتمان عادت دارد. حال اگر قرار باشد، بخش بزرگي از مخاطبان آن، نسل سومي هاي جامعه فعلي ما باشند (كه البته هستند) به تعمق واداشته مي شوند و اين چندان بد نيست حتي اگر از بغل دستي خود در سالن سينما بپرسند چه گفت؟ و چه شد؟
حال اگر اينگونه شيوه كلامي حذف مي شد و به جاي گفته هاي پرابهام و ايهام به فضاي حادثه اي كشيده  مي شد بدون شك تعريف ما از فيلم فرق مي كرد.
اما  فيلم ديوانه اي از قفس پريد، چرخه اش بر زني مي چرخيد كه در تعريف مردان فيلم آن را ضعيفه مي خواندند و البته ضعيفه اي كه با قدرت زنانه خود همين مردان را به مرز بي هويتي مي كشاند. يلدا (نيكي كريمي) طلاق مي خواهد، چون در باور حسي كه مي تواند هنوز آن را عشق بنامد و يا نيازي كه به قول خودش داشته است، نياز به مرور خود دارد. اينكه آيا او چون نمي خواهد به شوهرش نيازمند باشد يا چون نمي خواهد شوهرش به او نيازمند باشد! خواستار طلاق است؟ يلدا به قول گفته خودش در دادگاه خود را فريب خورده مي خواند و اينكه به آخر خط رسيده است! يلدا مي خواهد خودش را معنا كند و داشتن فرصت آزاد بودن!
اما... يلدا به نظر زن ساده اي نمي آمد و علي رغم چهره معصومانه و مستاصل، او نمي دانست كه نه فرصت فكر كردن دارد و نه آزاد شدن! چرا كه او با تفكر وارد بازي اي مي شد كه روزبه ايراني را چون مردان ديگر به بازي مي گيرد!
حال اگر قرار است به اصطلاح يك فيلم پيامي را به مخاطب خود انتقال دهد و بيننده را به رشدي به لحاظ فكري سوق دهد،  آيا بد نيست كه در انتقال اين پيام دقت نظر بيشتري اعمال شود؟ وقتي آنچه در خصوص يك موضوع در خط سير داستان آن،  چرخش دوربين وكلامي هست كه به واقعيت وضع و حال جامعه امروز برگردانده شده ، بهتر اين است كه بيننده را آگاه و يا آگاه تركند. كساني كه فيلم را ديده اند در صحنه اول (دادگاه)، يلدا(نيكي كريمي) و روزبه ايراني (پرويز پرستويي سوار بر صندلي چرخ دار خود) را حتماً به ياد دارند كه يلدا طلاق مي خواست. صحبت هاي يلدا، شعاري و كليشه اي است كه به طور قطع فقط بار عاطفي دارد و محكمه پسند نيست. حرف نه از خرجي است، نه از تامين نيازهاي زندگي، نه مشكل بچه دار شدن و نشدن شوهرش و نه مثلاً  اعتياد يا اختيار همسر ديگر بدون اجازه او و... احساسات يك زن، كه حتي اگر بنا به يكي از ۱۴ بند عقدنامه اش طلاق مي خواست آيا دليل قاطع براي دادگاه بود؟ كه البته زن بايد براي اين دليل، مداركي هم ارائه دهد و به دادگاه ثابت كند درست مي گويد و علي رغم مخالفت شوهرش به طلاق، تنها پس از ۱۰ روز طلاق صادر مي گردد، اما با كدام دليل؟ و هرچند به واسطه علي نصيريان «فراست» كه رئيس مستغلات و املاك بود انجام مي پذيرد. اما چگونه؟ آيا يك رئيس مستغلات و املاك مي تواند حكم طلاق زني را بگيرد؟ آيا قاضي آن دادگاه در صحنه اول هم مثل فراست خلاف قانون عمل مي كرد و از طرفي هنوز مدت «عده» زن به سر نيامده چطور، يلدا به عقد يعقوب درمي آيد آن هم فقط به طور صوري!
در حالي كه او را در كنار و در خانه «فراست» مي بيند! ظاهراً اين حضور فقط برحسب يك قرارداد شفاهي بين يلدا و مستوفي (عزت ا... انتظامي) بود ولي اين حضور واقعيتي ديگر به خود مي گيرد، كه زن و فرزند فراست خانه را ترك مي كنند. يلدا پدر بيمار خود را با خرج مستوفي به خارج مي فرستد و مادر يلدا در اين حركت هيچ كلام و حركت فيزيكي براي حمايت از تنهايي دخترش در چرخه مستوفي از خود نشان نمي دهد و وقتي پدر به خارج فرستاده مي شود، معلوم نيست پدر از بيماري خود كه بعضاً با اعتياد نيز همراه بود، رهايي مي يابد يا نه؟ و تا آخر فيلم هيچ نشانه اي از پدر و حتي پيامي از مادر نمي بينيم و يا نمي شنويم. يلدا، از طرفي ديگر پس از حضور و ماندن در خانه فراست با مداركي به خانه روزبه مي رود، و از او همراهي مي طلبد و نكته گنگ اينجاست كه چرا او اين قدر اصرار به طلاق داشت و چرا از ابتدا با شوهرش همراه نشد- در جريان فساد مالي مستوفي مدارك زيادي را جمع آوري كرده بود- تا به كمك هم او را از قدرت و نفوذش منسوخ كنند. در عوض تكه كلام يلدا هميشه در برخورد با روزبه اين بود «بس نيست كه زندگي ما را ويران كردي؟» «تو همه چيز را خراب كردي؟». اين عبارات حاكي از جنگ پنهان و ديرينه اي نسبت به روزبه از طرف يلدا بود،  اما بدون آنكه مشخص شود اين ستيز دروني از چه روي است.
با اين وصف نمي توان صحنه خداحافظي يلدا از مادرش را در فرودگاه با دست هاي بالا گرفته به علامت تسليم كه جزو فراموش نشدني فيلم بود، از نظر دور داشت، و يا صحنه اي كه روزبه، يلدا را در خانه استادش (فراست) مي بيند، استادي كه او را مريد خود مي دانست، گريه روزبه از اينكه نمي دانست از چه بغض كرده،  از فروريختن چه چيزي، خود يا استاد؟ گرچه هر دو از چيزي فرو ريختند كه از يك جنس نبودند، نقطه ديگر اوج فيلم بود.
آدم ديگري كه در اين سرگشتگي حضور مبهمي داشت، آصف بود كه در جريان طلاق يلدا و روزبه معلوم نبود چه كاره است؟ در ابتدا به نظر مي آيد كه او خود قاضي است و در امور طلاق خانواده است،  اما مگر قاضي مي تواند حَكم باشد؟ و اگر حَكم بود طبق قوانين قضايي ما حَكم نمي تواند در دادگاه حضور داشته باشد و يا اگر داور بود، داور نيز بايد از طرف دو خانواده حضور داشته باشد، حال اينكه آصف بعدها همكار روزبه در جريان مسائل ملك و مستغلات از آب درآمد!
روشن نبودن و به عبارتي پيچيدگي شخصيت هاي فيلم مخاطب را دچار نوعي سردرگمي مي كرد، يعني علاوه بر نوع گفت وگو حركات و رفتار آنان نيز ابهام انگيز به نظر مي رسيد. فيلم ساختاري سراسر استعارگونه و نمادگرايانه داشت و ذهن را آشفته مي ساخت.  در جنگ بين ۳ نسل از اين آدم ها هر يك گويي به يكسان از سردرگمي و خودگم شدگي رنج مي بردند و هيچ حركتي رو به رشد در يكي از اين نسل ها خصوصاً نسل سوم ديده نمي شد و البته گرچه نگارنده به اين موضوع تكيه دارد اما در جايي هم بايد قبول كرد ما ملتي هستيم كه به حضور آدم هايي چون مستوفي عادت داريم و گويي هيچ دشمني و خصومتي با ايشان نداريم، چرا؟ به يك دليل ريشه دار در فرهنگ ما و آن فرهنگ مصرف زدگي است كه در ما نهادينه شده است و بخش بزرگي از زندگي ما را در برگرفته و همه ما مي دانيم كه امثال مستوفي از ابتدا خود را آنگونه كه هستند نشان مي دهند، حال چه كريه جلوه كنند و چه طور ديگر، برايشان تفاوتي ندارد. اما ما به حضور آدم هايي مثل روزبه ايراني، عادت نداريم، كه حتي اگر براي احقاق حق ديگري كه شايد «ما» باشيم خود را به آتش بزنند و بعضاً بسوزند، دل نمي سوزانيم و شايد حتي او را ابله هم بدانيم. ما به ديدن فراست ها هم عادت داريم! مثنوي خوان هايي كه با به يدك كشاندن نام استاد آنها را بيشتر قبول داريم. روزبه ايراني از نسل آن آدم هايي است كه روزي عشق با حضور آنان معنا پيدا مي كرد و امروز نقاب معصومانه فراست ها هنوز اين ساده باوري را در ذهن ايراني ها تا زماني كه آن را بر چهره دارند و از خود چهره اي مايوس نساخته اند باقي مي گذارد.
بازي بزرگاني چون انتظامي، نصيريان و پرستويي در كنار هم هريك به زيبايي، چنان نقش خود را به بيننده القا مي كنند كه تو گويي از خود ايشان متنفر هستي و يا عشق مي ورزي. خانم كريمي نيز اينبار به يمن حضور اين بزرگان، بسيار خوش درخشيد، چرا كه از صورت مستاصل و غمزده هميشگي بيرون آمده و در نماهايي خود را مزور و يا معصوم و حتي شاد و متفكر نشان مي داد.
بازي ديگر هنرمنداني چون علي اوسيوند را هم نمي شود نديده گرفت و البته ديگران هم... اما به غير  از بازي هاي خوب،  نورپردازي خصوصاً در نماهايي چون خانه كه از در و ديوار آن بوي ديرينگي سنت و فروپاشي يك نسل به چشم مي خورد و يا حجره تنگ و تاريك مستوفي كه نشانه مخوف بودن آن مكان چون صاحب اش را نشان مي داد و يا فصل آخر فيلم كه تمامي حرف فيلمساز در آن سكانس آخر زده شد،  شليك خلاص تيمم يلدا بر پاي روزبه، صداي گلوله و خمپاره و ريختن به يكباره جانبازان... به محوطه آسايشگاه و قدم هاي سنگين و نگاه پر از سردرگمي فراست، كه همزمان با صداي اذان و بلنداي برج ها و ساختمان هاي سربه فلك كشيده، تولد بچه و... از بهترين فصل هاي فيلم به شمار مي رود. اما احمدرضا  معتمدي با وجود دو تجربه هبوط و «زشت و زيبا» كه هر دو در مايه هاي فلسفي دور مي زدند، اين بار داستان خود را در فضايي اجتماعي بيان مي كند، اما اي كاش اين فضا با مايه هاي فلسفه مآبانه درآميخته نمي شد چون قرار نيست براي بيان لايه هاي زيرين مسائل اجتماعي كه اين روزها تم اصلي اكثر فيلم هاي فارسي شده از دستاوردهاي نام يك فيلم برجسته در تاريخ سينماي جهان و نيز گلچين هنرپيشگان پرقدرت در سينماي ايران، براي پركردن سالن هاي سينما استفاده كرد، بلكه قرار است ، شكل زيبا و پرقدرتي از يك اثر را در قالبي اثرپذير و تاثيرگذار ارائه داد. به هر حال مي توان به احمدرضا  معتمدي به عنوان يك فيلمساز كه خميرمايه هاي فكري او امروز در قالب فيلم هايش پخته تر شده ، اميد بسيار داشت.

نغمه
001625.jpg
جشنواره موسيقي گل ياس فردا آغاز مي شود
پنجمين جشنواره موسيقي گل ياس « ويژه بانوان» با شركت ۱۲ گروه داخلي در قالب موسيقي سنتي كلاسيك، مردمي ، آييني - مذهبي، محلي ( كردي و آذري)،كلاسيك ايراني و موسيقي تلفيقي از فردا (شنبه ۲۵ مرداد ماه) در تالار وحدت آغاز مي شود.
به گزارش روابط عمومي مركز موسيقي در اين جشنواره گروه هاي : آواز به سرپرستي نسرين ناصحي و خوانندگي شهلا ميلاني و نسرين ناصحي ، پري رخ به سرپرستي و خوانندگي پري زنگنه ، هم آوا به سرپرستي سپيده فخاريان و خوانندگي سودابه اماني، پريشاد به سرپرستي پروانه حاجي غلامحسين و خوانندگي پريچهر خلوتي ، رخساره به سرپرستي و خوانندگي بهار منصوري، اركيده به سرپرستي و خوانندگي اركيده حاجي وندي، چهل دف به سرپرستي فريده رستم زاده و خوانندگي سهيلا پورگرامي، ويلن به سرپرستي شعل كردنژاد و خوانندگي نشاط مجتهدي ، كلاسيك به سرپرستي و خوانندگي فريبا اسدي، ياران به سرپرستي افليا پرتو و خوانندگي خاطره پروانه، اركستر مجلسي تذرو به سرپرستي سرور زرهگر و خوانندگي مهين افخم، قدسيه مشيري و فرخ زنديان، لاله به سرپرستي آي تك مطمئن و خوانندگي مهناز سرخي، بهنوش اخي ، رويا ممي زاده و شايسته احمدي به اجراي برنامه هاي ويژه خود خواهند پرداخت.
نهاد هاي دولتي و سازمان ها و تشكل هاي مختلف بانوان اعم از دولتي و غير دولتي با ارائه معرفي نامه رسمي به ستاد جشنواره مي توانند از حداكثر ۳۰ درصد تخفيف ويژه برخوردار گردند.

جاز مدرن در سعدآباد
كنسرت جاز مدرن با عنوان رقص ماشين ها در كاخ سعد آباد برگزار مي شود.
به گزارش روابط عمومي پروژه « بناها و آواها» اين كنسرت با اجراي گروه موسيقي لوسين دوبويي از كشور سوييس امروز ۲۴ مرداد ماه در بناي موزه ميرعماد كاخ سعدآباد و روزهاي ۳۰و۳۱ مرداد ماه در باغ عفيف آباد شيراز برگزار مي شود.
لوسين دوبويي آهنگساز و سرپرست گروه در مورد اجراي كنسرت در ايران گفت: در اين كنسرت آهنگ هاي جديدي را كه بخشي از برنامه هاي جديد ما است خواهيم نواخت، ضمن اينكه برخي از قطعات قديمي را هم اجرا خواهيم كرد.
وي درمورد ايده اصلي اين قطعات گفت: همه قطعات از تفكرات و ايده هايم نشات گرفته اند از طرفي در اين قطعات جاي زيادي براي بداهه نوازي وجود دارد . به همين خاطر به صورت نا خود آگاه اجراي كاملاً ويژه اي در ايران خواهيم داشت.
لوسين دوبويي در پايان گفت: قطعاتي كه در ايران اجرا خواهيم كرد حاصل سال  ها تلاش و تجربه ام در زمينه موسيقي جاز است.

كنسرت موسيقي كردي در فرهنگسراي دانشجو
به گزارش روابط عمومي فرهنگسراي دانشجو ، در راستاي برنامه هاي نهضت فرهنگي تابستان ۸۲ فرهنگسراي دانشجو، كنسرت موسيقي كردي به سرپرستي پوريا جوانميري و خوانندگي محمد رضا دارابي امروز جمعه ۲۴ مرداد از ساعت ۲۰ برگزار مي كند.
علاقه مندان جهت تهيه بليت مي توانند به نشاني : خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي ، خيابان ۲۱، پارك شفيق ، فرهنگسراي دانشجو مراجعه كنند.

اركستر جاويدان در فرهنگسراي هنر
اركستر موسيقي ملي جاويدان به سرپرستي سوشيانت عازمي خواه ، ساعت ۲۰ امروز (جمعه۲۴ مرداد) در فرهنگسراي هنر به اجراي برنامه مي پردازد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگسراي هنر، مجيد مهرور، اين اركستر ۲۵ نفره را متشكل از سازهاي پيانو، ويلن، تار ، سنتور، ويلنسل، تنبك و دف رهبري مي كند و خوانندگي اركستر به عهده محمود مخدوم است.
از اركستر جاويدان پيش از اين اجراهاي موفقي را در كرج و تهران شاهد بوده ايم . علاقه مندان جهت تهيه يا رزرو بليت مي توانند به فرهنگسراي هنر واقع در خيابان شريعتي، خيابان  جلفا مراجعه كنند.

فيلمخانه آثار مستند
سالن سينماي موزه فرش كه پيش از اين به عنوان اولين سالن نمايش آثار مستند و تجربي در نظر گرفته شده بود همزمان با هفته دولت در اوايل شهريور ماه، كار خود را آغاز مي كند.
اين سالن سينما كه با نمايش مستند مطرح عكاس جنگ افتتاح مي شود به عنوان فيلمخانه آثار مستند و تجربي در نظر گرفته شده است .
همچنين قرار است در يك دوره سه ماهه، آثار مستندي از كشور هاي مختلف جهان به نمايش درآيد كه مجموعه اين آثار هر سه ماه يكبار تغيير مي كند.

سايه روشن هنر
فيلم كوتاه جايي ندارد
001620.jpg

كارگردان فيلم كوتاه«اسير انتظار» گفت: تنها فيلمسازان جواني كه با استفاده از تجارب خود عمل مي كنند مي توانند در عرصه فيلمسازي موفق باشند.
محمد احمدي كه با اين فيلم، جايزه سه هزار دلاري استراليا را از جشنواره بريسبان دريافت كرد،گفت: فيلمسازاني كه از تجارب، داستان و سبك هاي ديگران تقليد مي كنند هيچگاه موفق نمي شوند. يك فيلمساز براي فيلمسازي تنها بايد خودش باشد.
احمدي مقوله فيلم كوتاه را متفاوت با مقوله فيلم بلند عنوان كرد و گفت: هر كدام از اين دو مقوله، دنياي خاص خود را دارند. وي در عين حال گفت: تجربياتي كه يك فيلمساز در فيلم كوتاه به دست مي آورد تنها ساخت فيلم بلند را براي او راحت تر مي كند.وي تصريح كرد: بعضي از فيلمسازان ايراني كه تجارب موفقي در ساخت فيلم كوتاه دارند فكر مي كنند كه اين تجربه ها در ساخت فيلم بلند نيز جواب مي دهد. ولي دليلي وجود ندارد كه فيلم كوتاهي كه با سبك خاصي توليد شده را با همان سبك در سينماي بلند استفاده كنيم. تجربه نشان داده است كه ۸۰-۷۰درصد اين كار جواب نمي دهد.
احمدي گفت: تنها فيلمسازاني مي توانند مسير ساخت فيلم كوتاه و بلند را با موفقيت طي كنندكه صاحب انديشه و فكر باشند.وي در عين حال گفت: هم اكنون جوانان مستعد و با جسارتي در سينماي كوتاه وجود دارد كه آثار متفكرانه و خلاقانه اي توليد مي كنند و موفقيت سينماي كوتاه در جشنواره ها، مهر تاييدي بر اين موضوع است.
كارگردان فيلم كوتاه اسير انتظار، مهمترين معضل فعلي سينماي كوتاه را فقدان امكان براي نمايش آثار فيلمسازان جوان عنوان كرد و گفت: هم اكنون جايي براي عرضه فيلم هاي كوتاه وجود ندارد.محمد احمدي افزود: مسئله عرضه هم اكنون مهمتر از مسئله توليد در سينماي كوتاه است. آثار بسياري در اين زمينه توليد شده كه مسئولان نمي دانند با آن چه كنند.

توليد ۶۰۰۰ دقيقه فيلم مستند
مدير عامل مركز گسترش سينماي مستند و تجربي از مذاكراتي با نهادهاي مختلف براي توليد مشترك بيش از ۶۰۰۰ دقيقه در حوزه سينماي كوتاه، مستند و انيميشن خبر داد.
محمد آفريده در گفت و گو با ايسنا، اين نهادها را ستاد مشترك نيروهاي مسلح، نيروي انتظامي، سازمان ايرانگردي و جهانگردي، سازمان ميراث فرهنگي صدا و سيما،  شركت نفت، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها و وزارت جهاد كشاورزي عنوان كرد. آفريده ايجاد شرايط مناسب براي موج جديد فيلمسازان جوان، تحصيلكرده و علاقه مندان ايراني را از اهداف اين مذاكرات عنوان كرد و گفت: علي رغم داشتن بضاعت اندك مالي، سعي داريم با استفاده از امكانات نهادهاي ديگر جريان مناسب توليد راه بيندازيم. وي فروش آثار مستند و كوتاه به شبكه هاي تلويزيوني داخلي و نمايش اين آثار در شبكه هاي ماهواره اي خارجي را از ديگر برنامه هاي مركز گسترش عنوان كرد و گفت: ما سعي داريم كه تمامي آثار توليد شده حتماً عرضه و فروخته شود و تماشاگر داشته باشد.
آفريده با اشاره به اين كه سينماي بلند، شرايط و مقتضيات خود را دارد گفت: سازمان ها و نهاد هاي مختلف پيش از اين فكر مي كردند كه سينماي بلند مي تواند خواسته ها و آرزوهاي آنان را برآورده كند ولي هم اكنون مي بينند سينماي بلند سنگين شده و نمي تواند خود را تكان دهد ولي در سينماي مستند و كوتاه، جوانان فعال و آماده به خدمتي وجود دارند كه در سريع ترين زمان به ثبت و ضبط وقايع مي پردازند.
001635.jpg

كودكانه در جشنواره فيلم اصفهان
كودكانه، تازه ترين فيلم مسعود كرامتي در هجدهمين جشنواره بين المللي فيلم هاي كودكان و نوجوانان كليد خورد.
روابط عمومي جشنواره بين المللي فيلم هاي كودكان و نوجوانان اعلام كرد: در مراسمي كه با حضور رئيس شوراي هجدهمين جشنواره بين المللي فيلم كودكان و نوجوانان، شهردار اصفهان و مدير عامل بنياد سينمايي فارابي و دبير جشنواره برگزار شد، جديدترين فيلم مسعود كرامتي با عنوان كودكانه روز نوزدهم مرداد در محل كاخ موزه چهل ستون كليد خورد.
در اين مراسم شهردار اصفهان در سخناني بر حمايت شهرداري از جشنواره و سينماي كودك تاكيد كرد.
همچنين در اين مراسم مدير عامل بنياد فارابي در سخناني توليد فيلم در عرصه سينماي كودك را مهم توصيف كرد و گفت: ما به حضور فيلم هاي كودكان در جشنواره افتخار مي كنيم.وي افزود: نبايد كيفيت مناسب فيلم فداي سرعت عمل براي رسيدن به جشنواره شود.
بر اساس مصوبات شوراي برگزاري اين جشنواره، امسال نيز جايزه بزرگ به دو فيلم منتخب داوران حرفه اي و كودكان و نوجوانان تعلق خواهد گرفت.

هنر
ادبيات
ايران
جامعه
رسانه
زمين
شهر
عكس
ورزش
صفحه آخر
|  ادبيات  |  ايران  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |  عكس  |  ورزش  |
|  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |