محمد زندي
استاد كريم صالح عظيمي متولد ۱۳۲۵ در تبريز است. از سنين جواني به موسيقي سنتي، به ويژه آواز علاقه زيادي پيدا كرد. زماني كه صفحات مرحوم اقبال آذر را كه با تار مرحوم درويش خان و مرحوم علي اكبر خان اجرا شده بود را مي شنود، علاقه مندي و دلبستگي اش بيشتر مي شود، تا اين كه در ۱۸ ، ۱۹ سالگي به وسيله مرحوم محمود فرنام، استاد بي بديل دايره به مرحوم اقبال آذر معرفي مي شود. پس از آشنايي تا پايان حيات پرفيض اقبال از معلومات اين استاد بي بديل استفاده مي كند. پس از فوت اقبال به دعوت وزارت فرهنگ و هنر سابق به تهران مي آيد و در خدمت استاد عبدالله خان دوامي تعليم آواز را پي مي گيرد و در نهايت موفق به دريافت نشان گذراندن كل رديف مي شود. بعد از انقلاب با دعوتي كه راديو از استاد صالح عظيمي مي كند از سال ۶۱ به تعليم آواز مي پردازد و تا سال ۷۰ شاگردان زيادي را تربيت مي كند. يكي از شاگرداني كه استاد صالح عظيمي از او ياد مي كند عبدالحسين مختاباد است كه به گفته استاد حدود ۸ سال پياپي و بدون وقفه تحصيل رديف آوازي مي كرد.
استاد مي گويد: تا آنجا كه توانستم مختاباد را تعليم و راهنمايي كردم كه اين كار حاصل خوبي هم داشت. استاد صالح عظيمي از ديگر شاگردان هم ياد مي كند. فاضل جمشيدي، احمد مرتضي پور، كارگشا، حسني مرعشي، گشايش، رستمي، محضري، پاسبار و اضافه مي كند كه همه اين عزيزان هم اكنون كار مي كنند و فعال هستند و عزيزان ديگري كه الان به ذهنم نمي آيد لذا اميد كه باعث سوءتفاهم نشود. استاد صالح عظيمي جداي از تدريس آواز در مركز موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و مركز حفظ و اشاعه موسيقي هم تعليم آواز داده است.
افزون بر اينها چند سالي است كه در دانشگاه سوره به دانشجويان دوره موسيقي، رديف موسيقي درس مي دهد. وي اوايل مرداد ماه و به اتفاق گروه اقبال آذر در تالار وحدت به اجراي آواز پرداخت. به اين بهانه با وي گفت و گويي انجام داده ايم كه مي خوانيد.
* در آموزش رديف آوازي ايران چه فعاليت هايي صورت داده ايد؟
- اوايل سال شصت و يك مبادرت به تعليم آواز كردم. در صدا و سيما در ميدان ارك تا سال هفتاد كلاس داشتم. نزديك به هزار نفر در عرض اين سال ها آمدند، بعضي ها در كار مداومت داشتند. ماندند و تعدادي هم كه رفتند، كار را نيمه كاره رها كردند.
اضافه بر اين، در مركز موسيقي كلاس داير بود كه ۱۵ ، ۱۶ سالي هم در آنجا تدريس كردم كه اغلب به نوازنده هاي مركز و علاقه مندان به آواز درس مي دادم. همچنين در مركز حفظ و اشاعه موسيقي چندين سال كار كردم و بالاخره چهار، پنج سالي هست كه در دانشگاه سوره براي دانشجويان كلاسي گذاشته اند كه تدريس آن با من است. در اين كلاس به دانشجويان دوره موسيقي، رديف موسيقي درس مي دهم كه تمام اين تدريس ها شفاهي و سينه به سينه بوده است.
* نقش رديف در آموزش موسيقي تا چه اندازه است؟
- اساس موسيقي ما روي رديف است.رديف در موسيقي مشابه فونداسيون در ساختمان و ريشه موسيقي دستگاهي ماست. كساني كه رديف را خوب ياد نگيرند مي توان گفت كه اساس موسيقي را خوب پي ريزي نكرده اند و خواهيم ديد كه بي پايه است و چون بي پايه است كارشان هم متزلزل است. متزلزل به اين معنا كه چون خوب و با تأمل كاري را ياد نمي گيرند، لذا به موسيقي روزي كه گفته مي شود در عرض شش ماه يا يك سال تضميني آن را آموزش مي دهند. طبيعي است اين نگاههاي كوتاه مدت و گذرا، نتايج مثبت و مؤثري به بار نخواهد آورد، در حالي كه فراگيري موسيقي دستگاهي و رديفي ما سال ها ممارست لازم دارد تا بتوان آن را فراگرفت.
* مشكلات آموزش آواز در ايران در چه مسائلي خلاصه مي شود؟
- آموزش و يادگيري هر علمي يا هنري توأم با مشكلات است كه اين مشكلات با پشتكار داشتن و هزينه كردن وقت رفع مي شود. البته كسي كه در اين راه قدم برمي دارد(براي يادگيري آواز) بايد عاشق باشد. اين گونه وي مي تواند تمام مشكلات و معضلات را از سر راه بردارد، مثلي هست كه مي گويند اگر آدم عاشق را از در بيرون كنند از پنجره وارد مي شود. بنابر اين براي انساني كه عاشق اين هنر باشد هيچ مشكلي وجود ندارد. اما در مورد مدرسيني كه به آموزش آواز مي پردازند بايد عرض كنم حتماً بايد مجوز اين كار را از مركز موسيقي داشته باشند.
* آيا شما همچنان معتقديد كه آموزش موسيقي سنتي، به خصوص آواز بايد سينه به سينه باشد؟
- بله. اين آموزش بايد حتماً سينه به سينه انجام بگيرد. در غير اين صورت آموزش صحيحي انجام نگرفته است. به اين دليل كه وقتي هنر جويي رودرروي مدرس مي نشيند و تعليم مي گيرد و جواب گرفته هايش را پس مي دهد در همان زمان مدرس به اصلاح ايرادات هنرجو مي پردازد كه اين گونه آموزش سبب مي شود تا كار در ذهن هنرجو رسوب كند.
* برخي انتقاد دارند كه چرا شما بيشتر روي رديف كار مي كنيد تا صداسازي؟
- به اعتقاد من وقتي ما رديف كار مي كنيم چون در رديف هر گوشه براي خودش تحريرهاي به خصوصي دارد و وقتي ما اين را به هنرجو ياد مي دهيم با اين تحريرها صداسازي هم انجام گرفته است و مي توان گفت در حين تعليم رديف و آواز، صداسازي هم انجام مي گيرد. منتها اين مستلزم زمان هست و روش قدما هم به اين نحو بوده است.
* در اين صورت آيا مقيد بودن به رديف و تأكيد بيش ازحد روي آن جلو كار خلاقه را نمي گيرد؟
- قبل از اين كه مستقيماً جواب سؤال شما را بدهم يك نكته را بگويم كه به گمان من اين سخنان را كساني عنوان مي كنند كه با موسيقي علمي سر سازگاري ندارند و خود فاقد علم موسيقي دستگاهي و رديف هستند. به نظر من اين كار نه تنها جلو كار خلاقه را نمي گيرد، بلكه چون رديف اساس موسيقي ما را تشكيل مي دهد به ما كمك مي كند كه خلاقيت بيشتري داشته باشيم تا كارهاي اساسي و ماندگار بيشتري بسازيم. چنان كه وقتي به آهنگ هايي كه قدما ساخته اند، توجه مي كنيم درمي يابيم آهنگ هايي كه روي حساب رديف و گوشه ها ساخته شده است، چه قدر استوار و زيبا هستند و تا به امروز هنوز حرف اول را مي زنند. به گمان من كساني كه آشنايي كامل و دقيق با رديف دارند، همانند فردي اند كه در دست چراغ دارد و وارد يك اتاق تاريك مي شود و چون چراغ دارد، همه جا را روشن مي كند و همه چيز را به وضوح و آشكارا مي بيند.
* مي خواستم از خاطراتي كه با استاد عبدالله خان دوامي داشته ايد بپرسم؟
- استاد عبدالله خان دوامي آدم وارسته و درويش مسلكي بود. مدتي كه من در خدمت ايشان بودم هيچوقت نشنيدم از ماديات و مال دنيا سخني به ميان بياورد. يك روز براي تعليم به منزل ايشان رفته بودم. سر ظهر بود، درس تمام شده بود، ايشان در گوشه اطاق يك چراغ والور داشت كه غذاي ظهرش را در آن گرم مي كرد، چون خانمش در خانه نبود. يك كاسه كوچك لعابي و يك تكه گوشت كوچك مرغ را گرم مي كرد. زنده ياد استاد دوامي گفت: وقتي كه من با اين سير مي شوم، چرا بايد خودم را به آب و آتش بزنم و به من گفت كه دنيا را زياد سخت نگيرم. اين خاطره هميشه در ذهن من مانده است.
* موسيقي سنتي ما در چه وضعيتي است؟
- چون من طالب و خواهان موسيقي دستگاهي و سنتي هستم و اخيراً هم زياد به اين كار پرداخته نمي شود و اغلب هم از صدا و سيما موسقي پاپ و روز و جديد به اصطلاح خودشان پخش مي شود خود من از اين وضعيت رضايت چنداني ندارم.
* درباره مكتب هاي آوازي ايران چه نظري داريد؟
- اين كلمه مكتب بعد از انقلاب به وسيله بعضي ها مطرح شد و به اسامي مكتب اصفهان، مكتب تهران، مكتب تبريز نام گذاري شد. در حالي كه ما قبلاً كه پيش اساتيد معروف آواز مثل اقبال آذر، عبدالله خان دوامي، سيد حسين طاهرزاده مي رسيديم اين اساتيد بزرگوار هيچ وقت صحبت مكتب نمي كردند. فوقش صحبت سبك و شيوه را مطرح و بيان مي كردند و ما وقتي آواز اين اساتيد را بررسي مي كنيم، متوجه مي شويم كه اينها همه داراي يك مكتب هستند و فقط شيوه هاي آنها يك مقداري با هم فرق دارد. غير از اين اساتيد كه نام بردم.اساتيد بزرگي مثل علي خان نايب السلطنه از زابل داشتيم كه استاد بي نظيري بود. ايشان استاد عبدالله خان دوامي بودند و استاد دوامي هميشه از اين استاد بزرگوار به نيكي و استادي ياد مي كردند. سيداحمدخان ساوه اي كه اهل ساوه بود، استاد بي نظير آواز بود و شيوه مخصوص به خود را داشت كه مورد تأييد آقا حسين قلي پدر علي اكبر خان شهنازي بود. از ديگر اساتيد آواز مي توانم از قربان خان قزويني و قلي خان شاهي كه در تهران ساكن بودند و استاد رحيم كه اصفهاني و ساكن تهران بودند، ياد كنم.
سيد علي اصغركردستاني از سنندج كه آواز خوان بي نظير با صداي خيلي رسا بود و خيلي هاي ديگر، بنابر اين از تمام نقاط كشور مان آوازخوان هاي خوب و بي نظيري داشته ايم. پس مي توان گفت مكتب آوازي اختصاص به شهر بخصوصي ندارد.
* درباره اجراي جديدتان كه اوايل مرداد در تالار وحدت با گروه اقبال آذر انجام داديد، توضيح دهيد؟
- اين برنامه در دو قسمت اجرا شد. قسمت اول در دستگاه شور كه با تصنيف هايي در گوشه «گريلي» و تصنيف «چه شورها»ي عارف قزويني و «نرگس مست» امير جاهد، آذين شده بود. در قسمت دوم برنامه آواز اصفهاني بود كه با «ساقي نامه» شروع مي شد بعد از پرداختن به «درآمد»، «جامه دران»، «بيات راجه» و «عراق» تصنيف قديمي «باشد از لعل تو» به روايت زنده ياد عبدالله خان دوامي و بعد از اتمام تصنيف باز به گوشه هايي از اوج و گوشه هاي ديگر رفته و در نهايت با «شاه ختايي» و «فرود» و با تصنيف قديمي «ناديده رخت» برنامه را به پايان رسانديم.
درباره اين اجرا بايد بگويم كه با چند ماه تمرين كار آماده شد و هيچ نقص اجرايي نداشت، ولي از اين كه شما نظر مرا مي پرسيد نظر من همان نظر مردمي است كه آن را ديده اند و در موردش قضاوت كرده اند؟
* آقاي عظيمي در پايان گفت وگو اگر نكته ناگفته اي درباره موسيقي دستگاهي و سنتي ايران هست بيان كنيد.
- بايد بگويم هر ملتي براي خودش يك فرهنگ، يك موسيقي و يك رسم و رسومات ويژه اي دارد، كه از گذشتگان به جا مانده است. موسيقي ما نيز ميراث فرهنگي ماست و مثل ساير رسوم بايد حفظ و توسعه داده شود. ما نسبت به ميراث فرهنگي خود بايد تعصبات خاصي داشته باشيم و من از جواناني كه تازه پا به اين عرصه مي گذارند مي خواهم كه نگذاريد اين موسيقي به بيراهه كشيده شود و با جان و دل از اين فرهنگ اصيل حفاظت كرده و در توسعه آن كوشا باشند تا با حفظ اصالت هاي آن براي نسل هاي بعد بماند.