اشاره:
در صفحه ۱۷ همشهري روز شنبه ۲۵ مردادماه ۸۲ (صفحه نخست ضميمه) و در ستون نگاه امروز، مطلبي از «مرتضي مجدفر» چاپ شده بود با عنوان «علم و رسانه ها، تقابل يا تعامل؟» كه مؤلف آن يادداشت، در پايان، پرسشي را مطرح ساخته و در مورد اين كه علم و رسانه ها، به چه شيوه اي مي توانند بر يكديگر تأثير و تأثر بگذارند و نقطه سربسر و تعادل رسانه ها و علوم از لحاظ تقابل يا تعامل، چگونه و كجا تواند بود، خوانندگان همشهري را به چالش و تفكر و تأمل فراخوانده بود. آن چه درپي مي آيد نوشته اي است كه از سوي حسن سالاري، كارشناس ارشد بيولوژي و مدير داخلي فصل نامه رشد آموزش زيست شناسي (ويژه دبيران دبيرستان ها) در پاسخ به اين پرسش، تنظيم شده است. منتظر نوشته ديگر كارشناسان محترم نيز هستيم.
پيشرفت شگفت انگيز دانش در قرن بيستم، ضرورت افزايش دانش علمي عموم مردم را براي مشاركت آگاهانه و فعالانه در اداره جوامع پيچيده امروزي، حياتي تر كرده است. بحران آب و محيط زيست، بيماري هاي مهلكي مانند سرطان و ايدز، محصولات غذايي حاصل از فناوري مهندسي ژنتيك و مسائل مرتبط با كلون سازي جانداران ازجمله مسائلي هستند كه به كشور يا جامعه خاصي محدود نمي شوند. همگان بايد از پيامدها و عوامل ايجادكننده آنها آگاه باشند و هرچه اين آگاهي بيش تر و عميق تر باشد، مشاركت براي حل آنها سازنده تر خواهد بود.
در جهان غرب دسترسي عموم مردم به اطلاعات علمي، بسيار آسان و گسترده است. هر كس كه در يك كشور پيشرفته به يك كتاب فروشي مراجعه كند، با انبوهي از كتاب هاي علمي و آموزشي روبه رو مي شود كه براي طرح سطوح مختلف و به شيوه هاي متنوعي نوشته و چاپ شده اند. دسترسي به كتابخانه ها (حتي كتابخانه هاي دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي) براي عموم آزاد است. مجلات، روزنامه ها و پايگاه هاي اينترنتي متنوع به شيوه هاي بسيار جذابي، مفاهيم علمي و اطلاعات لازم براي يك زندگي سالم و پويا را عرضه مي كنند. رسانه هاي شنيداري و تصويري نيز سهم عمده اي در افزايش دانش عمومي جامعه دارند.
اما براساس تحقيقاتي كه دانشمندان جهان توسعه يافته درباره جايگاه اطلاع رساني علمي در جوامع در حال توسعه انجام داده اند، دانش علمي در رسانه هاي اين كشورها، در بهترين حالت خود يك امر حاشيه اي محسوب مي شود و هرچند محققان و دانشجويان مي توانند به راحتي از منابع علمي استفاده كنند و كتابخانه هاي نسبتاً خوبي دراختيار دارند، ولي، عموم مردم از فرصت هاي كمتري برخوردارند. براساس تحقيقاتي كه دكتر «كارلوس روزا» انجام داده است، عوامل زير در اين امر دخالت دارند:
۱) اغلب كتاب هاي علمي و مقالات مناسب براي عموم مردم، به زبان انگليسي منتشر مي شوند و هرچند انگليسي يك زبان بين المللي است، اما در اين كشورها عموم مردم توانايي بهره برداري از منابع خارجي را ندارند. ميزان ترجمه كتاب هاي علمي نيز محدود است.
۲) هرچند اغلب دانشمندان و دانشجويان جوامع در حال توسعه، مي توانند به زبان انگليسي بنويسند و بخوانند، اما مجلات علمي مناسب، كمتر دراختيار آنان قرار مي گيرند، زيرا كتابخانه ها اغلب با مشكل بودجه روبه رويند. با چنين وضعيتي، آنان حتي در صورت تمايل، براي تهيه مقالات علمي مناسب براي عموم مردم، امكانات محدودي دراختيار دارند. البته، اغلب آنان وارد شدن در اين زمينه را مناسب شأن علمي خود نمي دانند.
۳) مشكلي كه شايد مهمترين هم باشد، محدود بودن نشرياتي است كه يك نويسنده علمي مي تواند مطالب خود را در آنها عرضه كند.
اغلب نشريات محدودي كه در كشورهاي در حال توسعه منتشر مي شود، حجم عمده اي از مطالب خود را به موضوعات غيرعلمي اختصاص داده اند و تعدادي از نشرياتي كه فضايي را به اين امر اختصاص داده اند، به موضوعات علمي به عنوان مطالب حاشيه اي نظر دارند.
اين عوامل باعث شده اند كه مردم جوامع در حال توسعه به منابع اطلاعاتي روزآمد و به زبان مادريشان دسترسي كمتري داشته باشند و درنتيجه از عواملي كه توسعه كشورشان را شتاب مي بخشند، آگاهي محدودي داشته باشند.
|
|
خوشبختانه در سال هاي اخير در كشور ما رسانه هاي همگاني (صدا و سيما، مجلات و روزنامه ها) در عرضه اطلاعات علمي فعال تر شده اند و روزنامه هايي مانند «همشهري» و «جام جم» صفحات و ضميمه هاي ويژه اي را به مطالب علمي اختصاص داده اند. با وجود اين، عرضه اطلاعات علمي در رسانه ها در اغلب موارد هدفمند و سازمان يافته نيست. بخشي از اين امر به تجربه محدود ما در اين زمينه برمي گردد. ما حتي از نيازهاي علمي مخاطبانمان به درستي آگاه نيستيم و بيشتر مطالب را براساس علاقه شخصي خود به موضوعي خاص ترجمه و عرضه مي كنيم. در اينجا قصد نقد و بررسي نشريات و رسانه هايي را نداريم كه در زمينه افزايش دانش عمومي تلاش هاي قابل تقديري نيز انجام داده اند، زيرا اين امر همانند ساير موضوعات علمي، به پژوهشي علمي نياز دارد، بلكه مي خواهيم با ارائه چند نمونه، بر اهميت افزايش آگاهي مردم از موضوعات علمي تأكيد كنيم تا شايد مسئولان رسانه هاي جمعي و به خصوص روزنامه ها زماني را براي چاره انديشي پيرامون سامان بخشي نحوه ارائه موضوعات علمي براي عموم مردم اختصاص دهند تا روز به روز شاهد بهبود كمي و كيفي مطالب علمي و موفقيت رسانه ها و نشريات در زمينه افزايش دانش علمي مردم علم دوست كشورمان باشيم.
دانش آموزان به علم اندوزي والدين نياز دارند
همه ما دوست داريم فرزنداني كوشا و دانش دوست داشته باشيم. اما والديني مي توانند دانش آموزاني كوشا و درواقع دانشمنداني كوچك بيافرينند كه از اهميت و شيوه دخالت خود در امر آموزش آنان آگاه باشند. «به فرزندان خود در يادگيري علوم ياري رسانيم»، «چگونه در انجام تمرين هاي رياضي به فرزندانمان كمك كنيم» و «چگونه با مسئولان مدارس تعامل بهتري داشته باشيم»، اين ها نمونه هايي از موضوعاتي هستند كه در رسانه هاي غربي مطرح مي شوند. چنين موضوعاتي، در نشريات كشورمان كمتر به چشم مي خورند.
علم بخشي از زندگي است
آگاهي از عوامل و شرايطي كه سلامت بدن را تأمين مي كنند يا آن را به خطر مي اندازند، نحوه استفاده صحيح از ابزارها و دستگاه هايي كه هر روز با آنها سر و كار داريم و راه هاي بهبود كيفيت محصولاتي كه عرضه مي كنيم، از شرايط ضروري براي دستيابي به يك زندگي سالم و ثمربخش است. براي مثال، افزايش تعداد باكتري هاي مقاوم به آنتي بيوتيك از پيامدهاي درك نادرست مردم از مفهوم تكامل است. اغلب مردم تصور مي كنند فردي كه به طور بي رويه از آنتي بيوتيك استفاده مي كند، به تدريج نسبت به آن مقاوم مي شود. از اين رو، آن دارو ديگر بر او كارگر نيست. اما داستان واقعي جور ديگري است:
۱) استفاده بي رويه از آنتي بيوتيك ها، باعث از بين رفتن باكتري هاي حساس به اين داروها مي شود. اما به گزينش باكتري هاي مقاوم به آن مي انجامد.
۲) با تداوم استفاده از آنتي بيوتيك ، باكتري هاي مقاوم به آنتي بيوتيك كه به كمك فرد مصرف كننده دارو از شر باكتري هاي رقيب خلاص شده اند، تكثير مي يابند و به ميزبان هاي ديگر منتقل مي شوند.
۳) درنهايت، باكتري هاي مقاوم به آنتي بيوتيك جايگزين باكتري هاي حساس به آنتي بيوتيك مي شوند.
بنابراين كسي كه به طور نادرست آنتي بيوتيك مصرف مي كند، تنها به خود آسيب نمي رساند، بلكه همسايگان و حتي مردم ساير كشورها را در معرض خطر قرار مي دهد.
علم به سياست گذاري اصولي مي انجامد
در كشور ما تحقيقات پايه جايگاه شايسته اي ندارد. برخي از مسئولان دلسوزي كه به فكر پيشرفت اين مملكت هستند، به دنبال راه هاي ميان برمي گردند و به قول يكي از استادان «مانند كسي كه تب مي كند»، هر روز تب يكي از فناوري هاي نوين به سراغ آنان مي آيد و به طور معمول پس از مدتي تب آنان فروكش مي كند. اين افراد درواقع از ماهيت علم و فرآيند پيشرفت آگاهي ندارند. بهره گيري از فرصت هاي طلايي كه علم فراهم مي كند بدون سرمايه گذاري هدف دار در عرصه هاي مختلف علوم پايه غيرممكن است. رسانه ها در تقويت اين نوع نگرش مي توانند بسيار مؤثر باشند.
نتيجه
جامعه اي كه با طبيعت پيرامون خود آشناتر باشد، از آن بهتر محافظت مي كند. بيماري كه از خطرات استفاده بي رويه از دارو آگاه باشد، از آن به نحو صحيح بهره مي گيرد. والديني كه خود دانش آموزند، دانش آموزاني متفكر مي آفرينند و مسئولي كه آگاه تر است، سياستمدارتر است. رسانه هاي گروهي از جمله روزنامه ها، مي توانند به آفرينش چنين جامعه اي كمك كنند.