گفتگو با دكتر رجب صفروف درباره مسائل ايران، روسيه و آسياي مركزي (بخش پاياني)
رقابت دوستانه ايران و روسيه
|
|
* كشورهاي غربي و در رأس آنها آمريكا به روسيه در مورد همكاريهاي هسته اي با ايران فشار مي آورند. مسكو تا چه حد مي تواند در برابر فشار واشنگتن مقاومت كند؟
- همكاري روسيه با ايران در زمينه انرژي به خصوص طرح نيروگاه بوشهر روسيه را زير فشار سنگين غرب قرار داده است. وقتي ابرقدرت دنيا ميل ندارد كشور مستقلي مثل ايران با هماهنگي طرحهاي اقتصادي خود را انجام دهد، از هر راهي مي تواند بهانه اي را پيش آورد كه همكاري روسيه و ايران را در اين زمينه مورد ترديد قرار دهد. دعواي اساسي آمريكا و فشار كشورهاي غرب بر روسيه بر سر آن است كه روسيه كمكهايي را به ايران مي دهد كه كاربرد آن برايشان مشخص نيست. روسيه معتقد است اين استدلال بي اساس و همه اينها بهانه است و آنها مي خواهند روسيه را از بازار ايران بيرون كنند.
در دنيا گرايش به توليد انرژي از نيروي هسته اي وجود دارد، چرا كه ارزان و ايمن است. آن كشورها چنين چيزي را نمي خواهند و اتهامات بي پايه وارد مي كنند. خوشبختانه در روسيه اين ديدگاه وجود دارد كه اگر از اينجا برويم، ديگر نمي توانيم برگرديم، چنانكه تا قدري از آسياي مركزي فاصله گرفتيم، خارجيها حضور پيدا و پايگاه تأسيس كردند و ديگر نمي توانستيم به قوت گذشته حضور داشته باشيم. وقتي از افغانستان خارج شديم، ديگر نتوانستيم وارد آنجا شويم. آمريكا هرگز از افغانستان خارج نخواهد شد. اينها مثالهاي خوبي است كه روسيه را وادار مي كند هشيار باشد.
روسيه از رهگذر مقاومت در اين ارتباط متحمل صدها ميليون دلار خسارت شده است. برنامه هاي مفيد زيادي را براي روسيه اجرا نكردند يا روسيه را از محافلي بيرون كردند يا آن را دعوت نكردند.
مسئله نيروگاه بوشهر براي روسيه مسئله وجهه و نفوذ اين كشور است. يعني موضوعي سياسي. خسارتهايي كه روسيه از اين همكاري ديده است، از درآمد ناشي از انجام اين طرح فراتر رفته است. اما روسيه نمي خواهد تحت هيچ شرايطي طرح بوشهر را متوقف كند. توقف اين طرح به معناي ميلياردها دلار خسارت براي روسيه است، چون اعتماد خود را در سراسر جهان از دست مي دهد.
* آيا حتي در صورت احتمال اقدام نظامي براي خسارت زدن به اين نيروگاه، باز روسيه مقاومت خواهد كرد؟
- احتمال حمله نظامي به اين نيروگاه مثلاً از جانب اسرائيل وجود دارد. پيشنهاد كارشناسان روسي به مسكو اين است و ايران نيز مي تواند چنين درخواستي از مسكو بكند كه پيش از آغاز استفاده، امنيت مناسب هوايي منطقه را تأمين كند. اين كار را فقط روسيه نمي تواند انجام دهد. نظاميان خارجي حتي آمريكايي ها نمي توانند از طريق زميني وارد ايران شوند. امكان ورود سربازان آمريكايي از عراق به ايران ضعيف است، چون شيعيان عراقي به پا مي خيزند و آمريكا عراق را از دست مي دهد. ورود آمريكايي ها از آذريابجان به ايران به معناي خودكشي اين كشور، قفقاز است. در آن صورت چه بسا آذربايجان غربي و شرقي شما به تنهايي اين موضوع را با آذربايجان بخواهند حل و فصل كنند. از طريق ارمنستان امكان ندارد، چون ارمنستان شريك استراتژيك روسيه است و روابط خوبي با ايران دارد و فاصله آن با آمريكا و غرب زياد است. اصلاً امنيت ارمنستان از طريق ايران و روسيه تأمين مي شود. مي ماند افغانستان. حكومت كرزاي فقط در بخش كابل حضور دارد. در صورت حركت آمريكايي ها از افغانستان به سوي ايران، طالبان ديگر باره از كوهها سرازير مي شود و كار را بسيار دشوار مي كنند.
يگانه راه اقدام نظامي عليه نيروگاه از طريق هوايي است. آمريكا هم برنامه بمباران نيروگاه با تأسيسات نطنز را تا پيش از راه اندازي آن دارد. اين جنگ نيست؛ فقط حمله اي به هدفي مشخص است. چنين اقدامي خسارت زيادي از نظر اقتصادي و سياسي براي مردم ايران و روسيه دربردارد. بنابراين فكر مي كنم دولت ايران بايد از مسكو بخواهد امنيت هوايي اين تأسيسات را در حد امروز تأمين كند. به نظر من روسيه مي تواند چنين سازوكاري با ايران ترتيب دهد و مثلاً به اسرائيل هشدار دهد در صورتي كه تل آويو دست به اقدام نظامي بزند، روسيه مي تواند ظرف يك روز آن را از عرصه تاريخ محو كند. چرا كه حمله اسرائيل به معناي ضربه به روسيه و طرحهاي اقتصادي آن در ايران است. به نظر من اگر ايران چنين طرحي را پيشنهاد كند، روسيه بايد پاسخي بسيار منطقي به آن بدهد و اين كار بسيار منطقي است.
* موضوع منابع انرژي آسياي مركزي و انتقال آن به بازارهاي جهاني مسئله مهمي است. ظاهراً نزديكترين مسير براي اين منظور ايران است. اما مدتي پيش خط لوله باكو- جيحان افتتاح شد. آيا فكر مي كنيد اين روند ادامه پيدا مي كند؟ يا مسير ديگري مانند ايران يا افغانستان در پيش گرفته مي شود؟
- روسيه از ابتداي كار طرفدار آن نبود كه خط لوله باكو- جيحان ساخته شود. آمريكا قصد دارد با ساخت اين خط لوله و گذراندن آن از كشورهاي ديگر، از نفوذ روسيه در اين ارتباط بكاهد. اين طرح كاملاً بي منطق است و از لحاظ امنيت، جنبه فني، مسئله توليد- در يك ماه بايد ۵۰ ميليون تن نفت از آن بگذرد تا توجيه اقتصادي پيدا كند- بي فايده است. روسيه طبعاً مي خواهد انتقال انرژي از ايران صورت بگيرد كه از هر نظر قابل توجيه است. فكر نمي كنم انجام چنين طرحهاي بي منطق ادامه پيدا كند.
روسيه مي خواهد راههاي منطقي انتقال نفت و گاز درياي خزر را پيشنهاد كند. روسيه نيز به قواعد بازار بين المللي مانند رقابت پايبند است. روسيه طرفدار مشاركت هرچه بيشتر ايران در مسئله انتقال منابع انرژي درياي خزر است. البته در انتقال نفت و گاز ايران و روسيه رقيب هستند. براي روسيه حفظ نفوذ در اين منطقه مهم است.
به نظر من انتقال انرژي از طريق افغانستان، پاكستان و هندوستان در آينده نزديك متصور نيست. حضور ايران در اين عرصه بايد سنجيده و مشخص باشد.
* در زمان استقلال كشورهاي مشترك المنافع سخن از رقابت ايران و تركيه براي نفوذ در آسياي مركزي بود. آيا اين رقابت وجود داشته و دارد؟ يا ماهيت آن تغيير كرده است؟
- پس از فروپاشي شوروي، احساس رقابت دو كشور كه مي خواستند نفوذ خود را بر اين كشورها گسترش دهند، خيلي وجود داشت. البته غرب از طريق تركيه مي خواست اين كار صورت بگيرد كه هم كشوري مسلمان است، عضو ناتو است و هم در گسترش ناتو به شرق مشكلي ايجاد نمي كرد و رقيب دائمي ايران بود. حضور و نفوذ طبيعي ايران در كشورهاي آسياي مركزي مي تواند به طور طبيعي بيشتر گردد. تاجيكستان هم زبان ايران است- من متولد تاجيكستان هستم. وقتي بچه بودم، با لذت به راديوي ايران گوش مي كرديم و برايم بسيار دلچسب بود. ما ايرانيان را برادر خود احساس مي كرديم، چرا كه فرهنگ و زبان مشترك داشتيم. اما ايران چنين احساسي نداشت، چون ما را بخشي از شوروي مي دانست. نفوذ ايران در تاجيكستان، ازبكستان و تركمنستان به طور راحت مي توانست وجود داشته باشد. اما بخشي از ساختار سياسي اين كشورها از حضور كشورهاي اسلامي راضي نبود.
در رقابت بين ايران و تركيه، روسيه طرف ايران را گرفت و مايل به حضور ايران بود. روسيه خواستار كمك اقتصادي، فرهنگي- و نه مذهبي- ايران به اين كشورها بود. حساسيت روسيه نسبت به جمعيت مسلمان خود، اقدامات مذهبي ايران را برنمي تافت، چرا كه مسكو تصور مي كرد ممكن است اقدامات ايران وضع آن را بدتر كند. اين حساسيتها وجود دارند.
* گروهي از كارشناسان معتقدند فشار آمريكا بر ايران در آسياي مركزي ناشي از سياست ايران در قبال مسائل خاورميانه است. اين امر تا چه حد درست است؟
- آمريكا دائماً به روسيه گوشزد مي كند يكي از علل ناآرامي در قفقاز حضور ايران است. غرب بر اين امر پافشاري مي كند كه ايران پناه گروه هاي تندرو مانند حماس و حزب ا... است كه در غرب به افراطي بودن شناخته شده اند. آمريكا به روسيه مي گويد همكاري مسكو با تهران از علل عدم آرامش در قفقاز است. اما روسيه در پاسخ مي گويد دليلي كه اين را ثابت كند، ندارد. وقتي اقدامات تروريستي در روسيه صورت مي گيرد، ايران در محكوميت آن، اظهار همدردي و پيشنهاد كمك اول است. ايران اولين كشور در ميان كشورهاي اسلامي بود كه در تماس با رئيس جمهوري تماس گرفت و در مورد خشونتهاي قفقاز اظهار تأسف و پيشنهاد همكاري كرد. اين عمل بسيار ارزنده بود.
تصور مي كنم سياست و طرحهاي ايران نسبت به خاورميانه بيشتر از سياست و طرحهاي ايران براي آسياي مركزي است. ما طرفدار همكاري بيشتر ايران با كشورهاي آسياي مركزي هستيم. البته ايران مي داند حضور آن در اين كشورها با توجه به منافع روسيه است كه پايدار مي ماند، در غير اين صورت مشكلات ديگري پيش مي آيد. اما سياستهاي ايران در اين منطقه به نفع همه اين كشورهاست. ايران در تجهيز كتابخانه ها، راهسازي و اعطاي اعتبار و غيره فعاليت مي كند.
* تحولات سياسي داخلي ايران در سياست آن در آسياي مركزي چه تأثيري دارد؟
- به اعتقاد من انقلاب اسلامي در ايران يك واقعه بسيار ارزشمند تاريخي قرن بيستم بود كه تمام فلسفه دنيا را عوض كرد. مدل يك كشور اسلامي را درست كرد كه مي تواند خوب اجرايي شود. طبعاً هر برنامه همواره به يك شكل اجرا شود، چون امروز با ديروز فرق است و بايد مقتضيات را در نظر گرفت. از انقلاب ايران ۲۴ سال گذشته است. در غرب و روسيه اين احساس وجود دارد كه دولت آقاي خاتمي دولت اصلاحي است. ايران در سالهاي اخير اصلاحات را بدون انقلاب انجام داد.
وحيد رضا نعيمي
|