پنج شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۴۳- Aug, 21, 2003
اقتصاد سفر
اشاره: جهانگردي صنعتي است كه گذران زندگي بخش عظيمي از مردم جهان برمبناي آن استوار است و در حال حاضر از هر ۱۱ شغل، يكي زاييده جهانگردي است.
جهانگردي يكي از پرشتاب ترين صنايع در حال رشد دنيا است و نقش مهمي در توسعه اقتصادي كشورها و توزيع ثروت در جهان ايفا مي كند.
اشتغال زايي حرف نخست جهانگردي است. اقتصاد متكي بر توريسم يعني توليد و اقتصاد متكي بر نفت- يعني همان كه در كشور ما مورد تأييد دولتمردان است- در مقايسه با جهانگردي، اقتصاد متكي بر مصرف است.
007145.jpg
حميرا محب علي
در سال ۲۰۰۰ حدود ۶۹۸ ميليون نفر جهانگرد در سراسر جهان مسافرت كردند و درآمدي كه از اين راه حاصل شد، ۴۷۶ ميليارد دلار بود. همچنين در سال ۲۰۰۱ تعداد جهانگردان جهان بيش از ۶۵۰ ميليون نفر بود. اين تعداد جهانگرد ۱۰ درصد توليد ناخالص كل جهان، ۱۱ درصد اشتغال در سطح جهان، ۴/۱۱ درصد سرمايه گذاري در جهان و ۱۱ درصد درآمد مالياتي در صنعت گردشگري جهان را موجب شدند، اما درآمد كشور ما از صنعت جهانگردي با اين وسعت و اين تنوع اقليم،  سالانه فقط كمتر از يك ميليارد دلار است كه با سفر يك ميليون و چهارصد هزار گردشگر خارجي به دست مي آيد و اين در مقايسه با خروج ارز از كشور توسط جهانگردان ايراني و هزينه هاي مربوط به اين صنعت هنوز نشان دهنده ترازي منفي است. در حالي كه ايران، توانايي آن را دارد كه فقط با تكيه بر جاذبه هاي طبيعي و صنعت اكوتوريسم، سالانه ۱۲ ميليارد دلار درآمد كسب كند، چه رسد به جاذبه هاي تاريخي، فرهنگي و...
اين كسب درآمد در نفس خود، هم مشاغل جديد ايجاد مي كند و هم مشاغل قبلي را رونق مي بخشد. يك بررسي اجمالي به خوبي نشان مي دهد كه تفاوت درآمدزايي شهرهاي توريستي با شهرهايي كه تكيه آنها بر درآمدهاي غيرتوريستي است تا چه حد واضح است. در شهرهاي توريستي به دليل حضور جهانگرد، نياز به ايجاد اشتغال، عمران و آباداني، توسعه اقتصادي و تجاري، توسعه فرهنگ و هنر و احياي سنت ها، توسعه امكانات تسهيلاتي و خدماتي، هتل ها، آژانس ها و در نهايت توجه بيشتري به كيفيت خدمات بهداشتي ممكن است، اما دغدغه بسياري از دولتمردان مبني بر تبادل انديشه و فرهنگ در شهرهاي توريستي به تنهايي عاملي است كه ورود جهانگرد به كشور را يا با سختي رو به رو مي كند، يا شرايط موجود امكان جذب بيشتر توريست را فراهم نمي آورد.
توجه به اين نكته حايز اهميت است كه شرايط اجتماعي و سياسي مملكت ما براي جهانگردي كه قطعاً شخص ناآگاهي نيست، شرايطي شناخته شده است.
جهانگردي كه ايران را به عنوان مقصد سفر خود انتخاب مي كند، به خوبي آگاه است كه ايران،  مكان تفريحي (البته از نوع غربي) آن نيست. كارشناسان معتقدند كه ۹۰ درصد جهانگرداني كه ايران را به عنوان كشور مورد علاقه خود برمي گزينند، افرادي تحصيلكرده هستند كه بيش از هر چيز، در پي شناخت تاريخ، فرهنگ و تمدن ايرانند. چنين توريستي بي شك، توريستي خطرزا براي فرهنگ ما نيست.
تحقيقات نشان مي دهد كه در همين شرايط نابسامان جهانگردي، بسياري از توريست ها از گردشگري در ايران احساس رضايت مي كنند.
حالا اگر تعداد اين توريست ها، پنج تا ده برابر شود، چندان در نوع آنها تأثير نخواهد داشت و از طرفي حضور بيشتر آنها، شرايط بهتري را براي اشتغال فراهم مي كند. حسن صنعت توريسم در اين است كه درآمد حاصل در قشرهاي مختلف جامعه تقسيم مي شود. به عبارتي هزينه هاي سفر يك گروه ۲۰ نفره جهانگرد در تمام اقشار جامعه تقسيم مي شود؛ از شغل هاي مدرن مثل آژانس هاي هواپيمايي و صنعت هتلداري گرفته تا رفتگر شهرداري و حتي آن پيرزني كه در يك روستاي دور سفارش نان محلي از توريست مي گيرد و آن پيرمرد گيوه بافي كه سال هاست كسي از او گيوه اي نخريده است، همه و همه از توريسم سود مي برند.
نگاهي به كشورهاي همسايه و حتي كشورهايي كه ساختار فرهنگي- اجتماعي شبيه ما دارند اما در صنعت جهانگردي سرمايه گذاري كرده اند، تفاوت فاحش اقتصادي ما را با آنها به خوبي نشان مي دهد؛ از كشورهاي كوچك حاشيه خليج فارس گرفته كه نه به قدر يك استان ما وسعت دارند و نه به قدر يك شهر ما تاريخ، تا كشور پهناور چين و كشور مسلمان مالزي، كه هر دو الگوي خوبي براي اين مقايسه اند.دروازه هاي كشور چين به روي جهانگردان پس از فروپاشي كمونيسم تقريباً همزمان با كشور ما، به روي جهانگردان باز شد، اما در فاصله زماني كوتاهي، آنها بخش مهمي از اقتصاد خود را به خوبي برپايه توريسم بنا كردند و ما، ساليان سال از آنها عقب افتاديم. شايد علاقه شديد ما به تجربه همه چيز از سوي خودمان و آزمون و خطاهاي مختلف،  بدون نگاه به تجارب ديگران نيز علت بخشي از اين عقب ماندن ها باشد.
براي نمونه، كشور عربستان در سال ۲۰۰۰ ، ۱۴ ميليارد دلار هزينه سياحتي در سفر به كشورهاي ديگر داشت،  در حالي كه ما، مي توانستيم با برنامه ريزي صحيح، رقم بالايي از اين درآمد را از آن خود كنيم.
از طرفي عربستان، سالانه، ميلياردها تومان بابت سفرهاي زيارتي از ما پول مي گيرد، چه اشكالي دارد كه ما بخشي از اين پول را برگردانيم؟
اهميت آثار اقتصادي و اجتماعي جهانگردي و نقش مؤثر آن در توسعه اشتغال و رفاه جوامع به حدي است كه بسياري از دولت ها را موظف كرده است، سياستگذاري ها و سرمايه گذاري هاي خود را به جلب جهانگرد متمركز كنند. چنين دولت هايي تلاش مي كنند با افزايش ورود جهانگرد، اقتصاد خود را متعادل و مثبت كنند.
به عقيده كارشناسان، در سال ۲۰۰۵، جهانگردي موجبات اشتغال به كار ۳۳۸ ميليون نفر را در جهان فراهم مي آورد. به عبارتي ديگر در سه سال آينده از هشت شغل يكي در ارتباط با جهانگردي است. در كشور ما از هرچند شغل يكي به جهانگردي اختصاص خواهد داشت؟
تابستان داغ گردشگري در كشورهاي عربي
چنين پيش بيني مي شد كه جنگ عراق باعث كاهش توريسم در خاورميانه شود، اما درست بر عكس اين ماجرا اتفاق افتاد: هتل ها در حال انفجارند. اشغال هتل ها در بيروت به حدود ۱۰۰ درصد رسيده است. درماه جولاي امسال، مصر بيش از هر ماه ديگري در تاريخ خود به توريست ها خوش آمد گفت، در مركز شهر قاهره حجم ترافيك، پشت چراغ قرمزها، گاه به ساعت مي رسد. قيمت ها، ازجمله قيمت ملك در لبنان سخت بالا رفته است. چرا؟ 
عرب هاي حاشيه خليج فارس، كه پيش از اين توريست هاي مناطق مذكور را تشكيل مي دادند، جاي خود را به اروپايي ها و آمريكايي ها داده اند كه از هواي خنك تر اين نواحي- نسبت به اروپا- در اين فصل گرم لذت مي برند و زيبايي هاي طبيعي و شگفتي هاي باستاني را از نزديك مي بينند، در حالي كه اروپا از گرما مي پزد، خاورميانه يكي از معتدل ترين تابستان ها را تجربه مي كند.
عرب هاي حاشيه  خليج فارس، از ديرباز براي خوشگذراني به كشورهاي همسايه اي كه در رابطه با مسائل تفريحي كمتر محافظه كار هستند، هجوم مي برده اند. قاهره و بيروت و حتي دمشق يا عمان پر از گردشگراني است كه از به جزيره داغ و عبوس عربستان گريخته  اند. يك تاجر اهل جده كه با دوستانش در مبل هاي راحت لابي  هتل سميراميس قاهره لميده است، مي گويد: «ما چنين مسافرت هايي را لازم داريم و ترجيح مي دهيم آن را استفاده از هواي آزاد(!) بناميم.»
هجوم امسال اروپاييان، علل ديگري هم داشته است. اروپا خيلي گران است: كرايه يك تاكسي در قاهره به مراتب ارزان تر از بهاي بليت يك قطار زيرزميني در هواي گرم و خفه لندن است. در همين حال به سبب مسائل سياسي و امنيتي حاكم بر آمريكا پس از واقعه ۱۱ سپتامبر، آمريكا كمتر مورد توجه توريست هاست؛ هيچ كس دوست ندارد در فرودگاه ها و ديگر مراكز، مرتباً  مورد بازرسي بدني قرار گيرد.
مقاصد توريست هاي عرب نيزتغييراتي كرده است. تابلوهاي بزرگ در عربستان سعودي پر است از تبليغات گوناگون تورهاي سريع و ارزان  به مصر براي جراحي پلاستيك و درمان نازايي. جاذبه هاي جديد و نوآوري هاي توريستي نيز به تدريج بيروت را به قبله گاه جوانان عرب تبديل ساخته است.

عجيب از طبيعت
ارادتمندم قربان!
007150.jpg

ناگهان گوريل ۴۰۰ پاوندي (۲۰۰ كيلويي) پشت نقره اي با سرعتي باور نكردني از فراز بلندي حمله كرد. اما نيك نيكولز، عكاس خبره و باتجربه حيات وحش به خوبي مي داند در چنين شرايطي چه كند.
او بلافاصله همزمان با فشردن شاتر دوربين در جا ايستاد و سرفرود آورد. عقب نشيني و فرار در اين شرايط مي تواند خشم گوريل و متعاقب آن ضربه اي مرگبار از پشت سر را به دنبال داشته باشد. نيكولز مي گويد: «چاره اي نداشتم جز اين كه حالت تسليم به خود بگيرم. در عكس من روي زانوها، مثل گوريل ها نشسته و سر خود را پايين  آورده ام.» در حقيقت نيكولز با اين حركت به گوريل نر قوي هيكل مي گويد: «كوچك شما هستم قربان!» عكاسان و گزارشگران طبيعت و حيات وحش، علاوه بر دانش عكاسي، به دانش رفتارشناسي جانوران نيز بايد مجهز باشند و گرنه شايد امروز نيكولز جان به جان آفرين تسليم كرده بود. بد نيست همين جا يادي از خانم دايان فوسي، پژوهشگر بزرگ حيات وحش داشته باشيم كه سال ها به تنهايي در ميان گوريل ها زيست و روي زندگي آنها مطالعه كرد و سرانجام جان بر سر عشق بزرگ خود نهاد.

آي- آي؛ شيوه عجيب پيدا كردن غذا
«آي- آي» نام نوعي لمور است كه در ماداگاسكار زندگي مي كند. اين جانور كه قيافه اي ديدني و شگفت انگيز دارد براي پيدا كردن غذا بر روي درختان از شيوه جالبي استفاده مي كند.
او براي آن كه بفهمد آيا در درون تنه درخت حفره اي كه در آن حشرات يا لاروهاي آنها زندگي مي كنند وجود دارد يا نه به روي درخت با انگشتان خود ضربه مي زند و از طريق صداي حاصله از ضربه محل تجمع طعمه هاي خود را پيدا مي كند. آي- آي تنها پستاندار شناخته شده اي است كه از اين شيوه براي يافتن غذا استفاده مي كند.
كارل اريكسون، رفتارشناس مركز پستانداران دانشگاه دوك كه اين موضوع را كشف كرده، در اين باره مي گويد: اين حيوان با انگشت دراز و باريك مياني دست خود ضربات خاصي به پوسته درخت مي زند و از روي تغييرات ارتعاش صدا محل حفره را پيدا مي كند، ضمناً در همين حال با گوش هاي بزرگ خود به صداي لاروها گوش مي سپارد. پس از پيدا كردن حفره، جانور پوست درخت را مي جود و از انگشت بلند خود براي بيرون كشيدن حشرات و لاروها استفاده مي كند.
اريكسون مي گويد: اين حيوانات بسيار كنجكاو هستند و غالباً مشتاق اند كه آدم ها به آنان نزديك شوند. همچون ديگر لمورهاي ماداگاسكار، آي- آي نيز در معرض انقراض است.

خبر و نظر
مازندران و نرخ بيكاري بالا
خبر: مازندران بيشترين نرخ بيكاري را در بخش فارغ التحصيلان دانشگاهي داراست.
نظر: استان مازندران ، از استان هاي نمونه كشور به لحاظ شرايط اقليمي است. از سويي سلسله جبال البرز ، از سويي جنگل هاي نامنظم و از سوي ديگر سواحل شمالي اين استان شرايطي خاص براي مازندران فراهم كرده كه مديران و مسئولان استان مي توانند با پايه گذاري اكوتوريسم به عنوان مبنا و زيرساختار اقتصادي بخش عظيمي از نيروهاي انساني را به خدمت مي گيرند ، بخصوص كه غالب بيكاران مازندران را قشر تحصيلكرده تشكيل مي دهد.
راه اندازي كمپ هاي كوهنوردي و تبليغات وسيع مي تواند گردشگران داخلي و خارجي زيادي را براي صعود ، جذب اين استان كند ، از سويي گونه هاي گياهي و پوشش جنگلي مازندران مي تواند مركزي براي تحقيقات و مطالعات پژوهشگران و مكاني بسيار مفرح براي گردشگران طبيعت باشد كه البته اين مهم بستگي به نوع سياستگذاري مسئولان و مديران استان دارد.
با برنامه ريزي هاي پايه اي و اصولي در جهت آموزش و راهكارهاي عملي جذب اكوتوريست مي توان براي بسياري از جوانان دانشگاهي مازندران اشتغال ايجاد كرد.

سفر و طبيعت
هنر زنده ماندن
007140.jpg
حميد ذاكري
مقدمه:
«هنر زنده ماندن» آموزش هايي است كه براي هر كس كه قصد دارد با طبيعت سروكار داشته باشد و به سفرهايي در دل طبيعت برود الزامي است. اين مجموعه براي همه طبيعتگردان- ازكساني كه به يك راه پيمايي ساده مي روند تا آنها كه دشوارترين سفرها را در پرت ترين و دورافتاده ترين مناطق قطبي يا استوايي تدارك مي بينند- نوشته شده است.
از اين پس در صفحه «سفر و طبيعت» شما را با كنار و گوشه هاي خواندني و آموختني هنر زنده ماندن در طبيعت آشنا مي كنيم.
آنچه خواهيد خواند ترجمه اي است از كتاب آموزشي معروف ترين مدرسه تربيت كوماندو و رنجر در جهان، يعني «SAS Suruival» به تدريج كه همراه با مطالب كتاب پيش برويد خواهيد دانست كه چرا بزرگترين و معروف ترين كماندوها و رنجرهاي جهان از اين مدرسه فارغ التحصيل شده اند.
به شما كه به طبيعت علاقه داريد و مي خواهيد بدون خطرات غيرقابل پيش بيني از آن محيط طبيعي لذت ببريد، توصيه مي كنيم اين سلسله مطالب را به دقت بخوانيد و نگهداري كنيد تا در هر زمان امكان مراجعه به آن را داشته باشيد.
ضمناً ذكر يك نكته ضروري است: متدها و تكنيك هاي زنده ماندن كه از اين پس شرح خواهيم داد، تنها در شرايط ترسناك، يعني در جاهايي كه جان آدمي در خطر است و بحث بر سر مرگ و زندگي است بايد مورد استفاده قرار گيرد. بنابر اين هر گونه استفاده نابه جا و نادرست از دستورات اين كتاب ممكن است باعث صدمات و ضايعات شود، هشيار باشيد.
طرح ريزي
براي سفرهاي گروهي چندين بار افراد گروه را دور هم جمع كنيد تا پيرامون هدف و عملكرد سفر با يكديگر صحبت كنند. افرادي را براي مسئوليتهاي خاص تعيين كنيد، مسئول امور دارويي و پزشكي، زبان شناس و مترجم، آشپز، مسئول لوازم و وسايل ويژه، تعميرات اتومبيل، راننده، جهت ياب و الي آخر. اطمينان حاصل كنيد كه هر كس با ابزار خود آشنايي كافي دارد و دقت كنيد يدكي هاي لازم وجود داشته باشد، خصوصاً باطري، بنزين و لامپ.
پروژه را به فازهاي مختلف تقسيم كنيد، فاز مقدماتي، عملي و جبراني. دقيقاً هدف هر فاز را روشن كنيد و ظرف زماني لازم را براي آن در نظر بگيريد. براي اقدامات اضطراري، مثل خرابي اتومبيل، بيماري و فرار در موقع خطر، پيشاپيش برنامه ريزي كنيد.
در برآورد نسبت پيشروي، خصوصاً پياده، زمان زيادي را در نظر بگيريد. خيلي بهتر است كه زودتر از زمان برآورد شده برسيد. اين امر روحيه  گروه را تقويت مي كند. سعي كنيد جدول زمان بندي منطقي داشته باشيد. فشار روي حفظ يك برنامه آرماني نه فقط ايجاد تنش و خستگي مي كند؛ بلكه باعث خطا در داوري درست و خطر كردن مي شود كه بسيار آفت زاست. قطعاً نمي توانيد تمام ذخيره آب لازم را با خود حمل كنيد؛ ولي مرتباً ذخيره آب خود را كامل كنيد و هيچ وقت نگذاريد ته بكشد. در برنامه ريزي مسير حركت، بررسي وضعيت منابع آب مهم ترين عامل است.
وقتي مسير طرح ريزي شد و مورد موافقت همه قرار گرفت، اطمينان حاصل كنيد كه ديگران به اندازه كافي راجع به آن شناسايي دارند و در صورت بروز حادثه مي توانند درست عمل كنند.
عادت كنيد مرتباً مقصد مورد نظر و زمان بازگشت يا رسيدن به مقصد بعدي را- طبق برآورد- به ديگران بگوييد. اين عادتي است پسنديده كه ممكن است حيات شما در گرو آن باشد.
مراقبت هاي پزشكي
قبل از سفر، كليه داروهاي لازم را برداريد، با توجه به شرايط و نيازهاي منطقه اي كه عازم هستيد، و مطمئن شويد كه آنچه لازم است را (اعم از داروهاي خوراكي يا تزريقي) با خود داريد. در حال حاضر واكسن هايي براي مقابله با تب زرد، وبا، تيفوئيد، ورم كبدي يا ذات الكبد (هپاتيت)، آبله، فلج، ديفتري و سل وجود دارد. يك آمپول ضدكزاز از جمله داروهايي است كه حتما بايد داشته باشيد. براي اين گونه داروها اهميت قايل شويد و روي آن ها وقت صرف كنيد، مثلا مصونيت كامل و مطمئن در برابر تيفوئيد نياز به سه بار تزريق در يك دوره ۶ ماهه دارد. اگر به منطقه اي مي رويد كه احتمال وجود مالاريا در آن هست، به اندازه كافي قرص ضدمالاريا با خود برداريد.
خوردن اين قرصها را بايد دو هفته قبل از مسافرت آغاز كنيد. به اين ترتيب تا زماني كه در منطقه خطر هستيد، مصون مي مانيد، و بايد خوردن قرص ها را تا يك ماه پس از بازگشت نيز ادامه دهيد.
به دندانپزشك مراجعه كنيد و از سلامت دندانهايتان مطمئن شويد. دندانهايي كه به طور معمول ناراحتي ندارند، در هواي سرد ممكن است شديدا دردناك شوند.
حداقل وقتي مي خواهيد عازم سفر شويد، سعي كنيد در شرايط جسمي مطلوبي باشيد. اگر كوچك ترين ناراحتي جسمي داريد، تا بهبود كامل سفر را به تأخير اندازيد.
يك «كيت- Kit» دارويي مناسب كه حاوي كليه داروهاي مورد نياز باشد، فراهم كنيد و اگر به صورت گروهي مسافرت مي كنيد، مطمئن شويد كه همه داروهاي مورد نياز افراد تدارك ديده شده است. اگر يكي از اعضاي گروه شرايط لازم براي همراهي را ندارد آيا بايد كنار گذاشته شود؟ اگر چه در عالم رفاقت اين تصميم كمي ظالمانه به نظر مي رسد؛ اما باور كنيدكه در سفرهاي طولاني اين تنها راه حل صحيح و منطقي است. همچنين، توانايي هر يك از اعضاي گروه را، براي رويارويي با سختي، خطر و دشواريهايي كه ممكن است در پيش باشد، كاملا ارزيابي كنيد.
استرس و فشار عصبي معمولان چهره پنهان و شخصيت ديگر هر فرد را  آشكار مي كند، چهره اي كه ممكن است براي خود او هم ناآشنا باشد، پس در انتخاب اعضاي گروه دقت فراوان لازم است. گروه بايد يك دست بوده و افراد مكمل هم باشند.

ماجراهاي طبيعت
خال نقره اي
نوشته ارنست تامپسون ستون
برگردان: حميد ذاكري قسمت پنجم
007135.jpg
روي جويبار زير پاي او، در جايي كه پرواز مي كرد، با آجر پوشيده شده بود. و آب از زير آن مي گذشت. ۲۰۰ متر آن طرف تر پوشش آجري تمام شد و او بالاي جريان آب قرار گرفت و درست در همين موقع نان از منقار او افتاد و جريان آب آن را به درون تونل برد. خال نقره اي پايين پريد و لختي متفكرانه به درون غار تاريك نگاه كرد. بعد فكري به خاطرش رسيد و به سرعت از بالاي تونل گذشت و در دهانه آن منتظر ماند و وقتي تكه نان شناور از تونل بيرون آمد با خوشحالي آن را گرفت و دور شد.
خال نقره اي كلاغي دنيا ديده و به راستي موفق بود. او در منطقه اي زندگي مي كرد، كه اگر چه پرخطر، اما پر از مواد غذايي بود. همه ساله در لانه ظاهراً متروك و فرسوده، با همسرش- كه هيچ وقت نتوانستم از ديگر كلاغ ها تميزش دهم- زادآوري مي كرد و جوجه هايش را پرورش مي داد و چون كلاغ ها ديگر بار گرد هم جمع مي شدند او به عنوان رئيس مورد تأييد و بلامنازع، به فرماندهي مي پرداخت.
زمان دوباره جمع شدن كلاغ ها، پايان ماه ژوئن است- كلاغ هاي جوان كه تقريباً  هم قد بزرگترها هستند، با دم هاي كوتاه و بال هاي نرم توسط والدينشان به جامعه درون كاجستان قديمي معرفي مي شوند، كاجستاني كه هم  سنگرگاه و هم آموزشگاه  آنهاست. در ميان شاخ و برگ  كاج هاي بلند، آنها به صورت انبوه در امنيت به سر مي برند و آموزش راه و رسم زندگي و رموز موفقيت در دنياي كلاغ ها را فرا مي گيرند، دنيايي كه در آن يك شكست كوچك نيز به معني بازگشتن و دوباره شروع كردن نيست، به معني مرگ است.
يكي دو هفته اول به معرفي جوانها و آشنا ساختن افراد گروه به آنها مي گذرد زيرا هر كلاغ شخصاً بايد همه اعضاي دسته را بشناسد. در اين مدت والدين آنها فرصت دارند، پس از كار سخت پرورش آنها، اندكي بياسايند. حالا آنها مي توانند با فراغ بال به دانه چيدن و تغذيه خود بپردازند و در كنار هم، مثل آدم بزرگ هاي روستايي در فصل بيكاري، روي شاخه بنشينند و استراحت كنند.
ظرف يكي دو هفته فصل پرريزي (تو لك رفتن) فرا مي رسد. در اين ايام كلاغ هاي پا به سن معمولاً  عصبي و زود خشم هستند، اما اين باعث نمي شود كه مدرسه و تمرين نوجوانان را تعطيل كنند، كه البته اين دومي ها چندان دل خوشي از وضع موجود ندارند چرا كه تا ديروز عزيزكرده مادر بوده اند و امروز بايد به غرولندهاي عصبي و آموزش هاي سخت تن در دهند. اما اين همه به نفع آينده آنهاست.
خال نقره اي آموزگار برجسته اي است. بعضي اوقات به نظر مي رسد مشغول سخنراني براي جوانهاست. نمي توانم بفهمم چه مي گويد، اما از طرز توجه و علاقه آنها در مي يابم كه آنچه مي گويد بسيار جالب و قابل توجه است. هر روز صبح يك مشق همگاني انجام مي شود و جوانها، بر حسب سن و قدرت بدني شان، به طور طبيعي به جوخه هاي دو يا سه تايي تقسيم مي شوند. بقيه روز را به همراه والدينشان به چرا و دانه خوردن مي گذرانند.
وقتي سرانجام ماه سپتامبر فرا مي رسد تغيير بزرگي را مي بينم. توده كلاغ هاي كوچك نادان، شروع به آموختن و درك احساس مي كنند. عنبيه ظريف و آبي رنگ چشمانشان - كه نشان كم سالي و ناداني است- به چشماني به رنگ قهوه اي تيره، همچون كلاغ هاي با تجربه و كهنه كار، بدل شده است. آنها درسهاي خود را آموخته و وظايف نگهباني خود را مي دانند. دوره ويژه اي براي شناخت غلات و كرم هاي زميني و تشخيص تله ها گذرانده اند. آنها مي دانند كه زن مسن و چاق يك مزرعه دار به مراتب كم خطرتر از پسر پانزده ساله اوست، اگر چه ظاهري بزرگتر و ترسناك تر دارد، همچنين مي توانند پسربچه را از خواهرش به خوبي تشخيص دهند. آنها مي دانند كه فرق چتر با تفنگ چيست و مي توانند تا شماره شش بشمارند، كه براي كلاغ هاي جوان كافي است، اگر چه خال نقره اي مي تواند خيلي بالاتر، تا عدد سي پيش برود.آنان بوي باروت و سمت جنوبي درخت شوكران را مي شناسند و دارند خود را براي رسيدن به مرز بلوغ آماده مي كنند و مي روند تا كلاغي تمام عيار شوند. آرايش پرهايشان نيز هر روز تكميل تر مي شود. پس از هر بار نشستن روي شاخه، سه بار بالهاي خود را تا مي كنند تا مطمئن شوند پرهايشان را خوب آراسته و تميز كرده اند. آنها ياد گرفته اند چطور يك روباه را نگران و هراسان كنند تا مجبور شود غذاي خود را نيمه خورده رها كند و نيز هنگامي كه مورد تعقيب و آزار مرغ بهشتي يا پرستوي ارغواني قرار مي گيرند بايد به داخل بوته ها بپرند و خود را از دست آنها خلاص كنند، چرا كه جنگيدن با اين موجودات آفت و چالاك، مشكل است و مثل اين است كه يك خانم چاق در خيابان بخواهد پسربچه زبر و زرنگي را كه سيب از سبد او دزديده است بگيرد. كلاغ هاي جوان همه اين چيزها را آموخته اند؛ اما هنوز درس هاي مربوط به شكار تخم پرندگان به آنان داده نشده، از آن رو كه فصل آن فرا نرسيده است. آنها با صدف ها ناآشنايند و طعم جوانه غله را نچشيده اند و هيچ چيز راجع به سفر، بزرگترين آموزگار جهان، نمي دانند. دوماه پيش اصلاً فكر آن را هم نمي كردند، از آن پس بسيار درباره آن انديشيده اند، اما آموخته اند كه صبر كنند تا وقت آن فرا برسد و بزرگترها حاضر شوند.
در سپتامبر تغيير بزرگي در كلاغ هاي پير نيز پديد مي آيد. دوره پرريزي آنها به پايان مي رسد. حالا بار ديگر سراسر بدنشان را پرهاي تازه پوشانده و از لباس زيبايي كه بر تن دارند شادمان و مغرور هستند. حتي خال نقره اي پير، آموزگار ناحيه، كاملاً  سرحال است و نوجوانها، كه ياد گرفته اند به او احترام بگذارند، كم كم از صميم قلب او را دوست مي دارند.
او تمام كوشش خود را در آموزش به خرج داده و به آنان همه علائم و كلمات مورد استفاده در فرمان هاي مختلف را آموخته است و اكنون از ديدار آنها، سرحال و قبراق، در اين صبح زود، راضي و شاد به نظر مي رسد.

سفر و طبيعت
ادبيات
اقتصاد
سياست
علم
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |