پاسخ عباس خسروي به منتقدان اركستر ملي
انصاف داشته باشيد
درآمد: پس از درج دو پاسخ در نقد سخنان استاد فرهاد فخرالديني، اين بار پاسخ عباس خسروي از نوازندگان صاحب نام و اعضاي پيشكسوت اركستر سمفونيك و ملي را مي آوريم.
|
|
نقد و نقادي امري است كه اگر طبق اصول و صلاح انديشي انجام گيرد مي تواند نقشي سازنده و سودمند دربرداشته باشد و تعاريفي نيز از آن شده است ازجمله: نقد عبارت است از جدا كردن محاسن و معايب هر موضوع يا پديده و درمقابل هم قراردادن آن، به طوري كه تمام جوانب، چه مثبت و چه منفي بازگو شده و امكان قضاوت براي همگان به راحتي به وجود آيد كه اين اصل تفاوت زيادي با خرده گيري ها و ضربه زدن هاي مغرضانه دارد كه معمولاً- و متأسفانه در ميان بعضي از ما شايع است- و تنها، هدف مورد آماج قراردادن كس و يا كساني است تا بتوان حساب خود را تسويه نمود و ديگر هيچ! و در اينجا اين ناچيز- اگر مجاز باشم- نكته و توصيه اي را مي خواهم براي كساني كه مي خواهند از كسي يا واحدي تنها ايرادي هم بگيرند، داشته باشم و آن اينكه: جهت موفق شدن خودتان هم كه شده ضمن برشمردن معايب، از محاسن نيز بگوييد تا تأثير بيشتري داشته باشد زيرا در آن صورت شما خود را فرد بي غرضي معرفي نموده ايد و خواننده يا شنونده گفته هاي شما را بهتر خواهد پذيرفت.
بگذريم. دوست گرامي ما جناب امين الله رشيدي خواننده و آهنگساز كشورمان در شماره ۳۱۴۷ دوشنبه ۳ شهريور ۸۲ روزنامه همشهري اظهارنظرهايي درباره مصاحبه جناب فخرالديني- رهبر و سرپرست اركستر موسيقي ملي ايران- داشته اند كه در شماره ۳۱۳۳ همان روزنامه منتشر شده است، كه اي كاش پيش از چاپ و انتشار، نخست مطالب خود را با كساني مورد بحث و گفتگو قرار مي دادند تا سره از ناسره جدا مي شد و مطالبي واقعي به چاپ مي رفت كه پيداست چنين نبوده و به اصطلاح ديگر كار از كار گذشته است و به قول سعدي:
تير از كمان چون رفت نيايد به شست باز
پس لازم است در همه كاري تأملي
بنابراين لازم مي آيد كه يك به يك نظريات ايشان در همان روزنامه مورد بررسي قرار گيرد.
۱- جناب آقاي رشيدي بزرگترين مشكل اركستر موسيقي ملي را مشكل خواننده و آهنگساز مورد قبول جامعه مي دانند و به زعم ايشان به همين علت تاكنون هيچ كاست و CD از اجراهاي اين اركستر به ميان مردم نيامده است.
جواب: تقريباً آنچه آهنگساز و خواننده در كشور وجود دارند با اركستر همكاري دارند و فراموش نكنيم كه آهنگسازاني مانند زنده يادان خالقي و معروفي و خوانندگاني چون بنان و قوامي ديگر در ميان ما نيستند اما از ماندگان- كه آرزوي طول عمر برايشان داريم- كساني مانند آقايان: تجويدي، همايوم خرم، روشن روان و ديگران با اركستر همكاري دارند و خواننده توانا و مطرحي مانند آقاي شجريان از بدو تشكيل اركستر با آن همكاري داشت كه متأسفانه چندي است اين همكاري وجود ندارد و بايد گفت ايشان اختلافي با اركستر و رهبر آن ندارند بلكه علت، مسايل ديگري است كه چون خارج از بحث ماست از ذكر آن صرف نظر مي شود. و البته هم اكنون خوانندگان خوش آواي ديگري با اركستر همكاري دارند كه وجودشان مغتنم است. اما در مورد انتشار كاست يا CD از اركستر بايد گفت كه اتفاقاً چندي پيش نوار ويديويي تكثير و منتشر شد كه در مدت بسيار كمي ناياب شد و نمي دانم با چه مشكلي مواجه بود كه ديگر تجديد نشد اما بنده خود شاهد نمونه اي از استقبال بوده ام، به طوري كه يك نسخه از آن كه در اختيار اينجانب بود به قدري بين بستگان و دوستان دست به دست و كپي برداري شد، كه در اثر كثرت كاربرد تقريباً كيفيت اصيت خود را از دست داده است. بنابراين با اميد آنكه نخست موانع از ميان برود بايد منتظر تكثيرهاي بعدي باشيم تا آنگاه قضاوت كنيم.
۲- اعتقاد دارند كه در «گذشته سازمان راديو ايران چندين اركستر، مشابه همين اركستر موسيقي ملي، منتها با تعداد اعضاي كمتر (درحدود ۱۵ تا ۲۰ نفر) داشت كه به توليد آن همه آثار ماندگار پرداختند و حالا سؤال اين است كه چسان با اين اركستر ۷۰ نفري قضيه معكوس از آب درآمده است اگر حضرت استاد... راه خودشان را مي روند پس موضوع افكار و خواست عمومي چه مي شود؟»
جواب: قضيه معكوس از آب درنيامده، بلكه موضوع به اثبات نرسيده است چنانچه اگر شما مدت زمان بيش از نيم قرن فعاليت هاي اركسترهاي سازمان راديو به اضافه برد امواج راديويي (آن هم به سراسر نقاط دنيا و ميليونها شنونده) را با پنج سال سابقه كار اركستر موسيقي ملي و تالاري با هزار تن شنونده مقايسه كنيد جواب مسأله را به روشني درخواهيد يافت.
۳- از قول آقاي فخرالديني نوشته اند كه: «بعضي از مطبوعات با اركستر موسيقي ملي رفاقت ندارند.»
جواب: مقصود از نداشتن رفاقت بعضي از مطبوعات با اركستر درج مطالبي خلاف واقع است كه لازم به توضيح نبوده و اشارتي كافي است.
۴- در مورد قسمتي از مصاحبه آقاي فخرالديني كه گفته بودند: «در مطبوعات مخالف به كارهاي تكراري ما ايراد مي گيرند، يك قطعه ممكن است صد بار تكرار شود... مگر شما استقبال شديد مردم را از سرود«اي ايران» كه در موقع اجرا از جا بلند مي شوند و مي ايستند نمي بينيد؟» آقاي رشيدي اظهار مي دارند كه: «اولاً سرود [اي ايران] ارتباطي با خوانندگان و آهنگسازان اين اركستر ندارد و...»
جواب: بعضي از مطبوعات تكرار قطعات ولو به دفعات كمتر را بهانه قرار داده و خرده گيري نموده بودند و اينجانب در يكي از مجلات نوشتم كه اگر قرار باشد اثري هيچ وقت تكرار نشود اين بدان معني است كه ديگر در جهان نام و آثار كساني مانند: بتهوون، موزار و در كشور ما: وزيري، خالقي، معروفي و غيره برده و اجرا نشود و مقصود آقاي فخرالديني نيز از مثال زدن سرود «اي ايران»- كه بنا به تقاضاي حضار بارها تكرار شده- اين بوده كه تكرار قطعات جرم نيست، نه چيز ديگر.
۵- مي نويسند: آيا وجود رهبر براي اركستر لازم است؟ آيا اركستر بدون رهبر، در اجراي قطعات موسيقي درمي ماند؟ نقش رهبر در اجراي اركستر چيست؟
جواب: رهبر اركستر در درجه اول داوري است كه با احاطه لازم به دانش موسيقي مراقب و مجري بسياري نكات و مسائل است ازجمله:
تند و كند كردن سرعت جمله هاي موسيقي است كه چون در يك اركستر بزرگ گروه ها ممكن است صداي همديگر را به خوبي نشنوند اين رهبر اركستر است كه با حركات دست هماهنگي لازم را بين آنها ايجاد مي كند و يا آنكه به هنگام تمرين، نتها را اصلاح و اشتباهات گوناگون را گوشزد مي نمايد. اما در مورد اينكه آيا نوازنده اركستر مي تواند ضمن نگاه كردن به خط نتي كه درمقابل چشم دارد مراقب حركات و اشارات رهبر اركستر هم باشد. در جواب عرض مي كنم: بله، چنين چيزي امكان دارد اما در اين باره توضيحي ضروري است و آن اينكه: عالم خلقت عالم شگفت آوري است به ويژه در مورد انسان كه يكي از اين شگفتي ها را در اهل موسيقي مشاهده مي كنيم به اين معني كه گوش انسان (گوش تعليم يافته با موسيقي) مي تواند چند صدا را به طور همزمان بشنود و تشخيص دهد و همين طور چشم نيز مي تواند دو ديدگاه (يعني يك خط نت و ديگري حركات و اشارات رهبر اركستر) را همزمان ببيند و عمل كند كه لازم به يادآوري است اين امر در اثر تمرين و ممارست تحقق مي يابد نه آنكه هر كسي از عهده آن برآيد.
در هر حال نقش رهبر اركستر سالها و بلكه قرنهاست كه در اركسترهاي بزرگ تمام نقاط دنيا معمول و متداول است و تنها اركستر موسيقي ملي نيست كه آن را داراست.
۶- فرموده اند: آهنگسازي يك موهبت طبيعي و استعداد خدادادي است (و علمي است كه در مدرسه آموختني نيست) و...
جواب: عرض كنم كه البته داشتن استعداد و ذوق شرط اصلي است اما كافي نيست و بنده جنابعالي را كه مي دانم اهل مطالعه و تحقيق مي باشيد به كتاب «المعجم...» شمس قيس رازي كه بااهميت ترين كتاب در زمينه صنعت شعر است حوالت مي دهم كه آموزش را مكمل قريحه و استعداد مي داند و شما شاعري مانند شاطرعباس صبوحي و يا فايز دشتستاني را تصور بفرماييد كه با اتكا به ذوق و استعداد ذاتي اشعاري- البته لطيف نيز- سروده اند و درمقابل شاعري فني مانند «انوري ابيوردي» كه اصول فني شعر را كاملاً استادانه رعايت نموده است اما از ذوق و استعداد بهره چنداني ندارد.
اينجاست كه رمز موفقيت گويندگان بزرگي مانند: حافظ، سعدي و ديگراني آشكار مي شود كه هر دو موهبت (استعداد و آموزش) را دارا بوده اند. اين مثال اگرچه از شعر زده شد اما كاملاً در موسيقي نيز صدق مي كند و اينكه گفته اند: هيچكدام از بهترين آهنگسازان قرن اخير ايران تحصيلاتي در اين زمينه نداشته اند چندان واقعيت ندارد، بلكه بايد گفت تحصيلات آكادميك نداشته اند و گرنه كساني مانند شيدا و عارف به هر حال آموزشهايي در زمينه صنعت شعر و نيز رديف هاي موسيقي ايراني ديده اند كه به هر جهت آموزش است و به ياري ذوق آنان آمده است.
۷- مي فرمايند: وقتي شما ( آقاي فخرالديني) فقط نظر خودتان را در انتخاب خواننده و آهنگساز ملاك مي دانيد (و راه خودتان را مي رويد) ديگر جايي براي ديگران نمي ماند.
جواب:خود شما در همين بخش گفته ايد كه: «استاد گله كرده اند كه تا به حال يك نفر نيامده است با اين گروه پنج نفره آهنگسازي... مصاحبه كند كه بايد گفت آيا همين، نوعي دعوت از كساني جهت روشنگري نيست؟
۸- در اين بخش نويسنده (جناب رشيدي) با اين نظر آقاي فخرالديني كه گفته اند:« هر چقدر ما بتوانيم براي آهنگسازي و نوازندگي پول بهتري پرداخت كنيم، دغدغه من كمتر خواهد بود.» موافقت و همدلي نشان داده كه بحق، دستمزدها با كار و زحمات آهنگسازان و نوازندگان توازن و تناسبي ندارد كه اميد است اين نقيصه با اقدامات متصديان خيرانديشي كه وجود دارند مرتفع گردد.
۹- نوشته اند كه يكي دو آهنگ از ايشان را اركستر اجرا نموده اما از سومي استقبال چنداني نشده. در جواب عرض مي شود كه بنده اگرچه اطلاع دقيقي از موضوع ندارم اما ترديدي ندارم كه در فضاي اين اركستر هيچگونه حب و بغض و كارشكني وجود ندارد و من باب مثال تا كنون از هنرمنداني چون آقايان علي تجويدي و همايون خرم نيز بيش از يكي دو اثر به اجرا درنيامده است. اما اينكه پياده كردن قواعد موسيقي علمي روي آهنگ هاي ايراني را درست نمي دانند بهتر است از خودشان پرسيده شود كه چرا آهنگ هاي خود را جهت اجرا به يك اركستر بزرگ مي سپارند.
۱۰- آقاي رشيدي با ذكر مطلبي از آقاي فخرالديني كه گفته اند: «من با تجربه اي كه تا به حال در اجراهاي خارج از ايران داشتم به اين نتيجه رسيده ام كه اين اركستر مي تواند حضوري فعال در دنيا داشته باشد...» و كشف آهنگ منسوب به عبدالقادر مراغه اي را نيز مورد تقدير قرار داده اند كه لازم است مطلب ديگري نيز بر آن افزوده شود و آن اجراي قطعه اي براساس موسيقي چين است كه توسط آقاي فخرالديني ساخته شده و پس از اجرا در حضور رئيس جمهور كشور ما و سران كشور چين پارتيتو آن نيز تقديم ملت چين گرديد.
۱۱- بنده نيز هم عقيده با آقاي رشيدي كه گفته اند: «هر كسي را بهر كاري ساختند» ضمن تقدير از خوانندگي آقاي نوري و تأييد آن سنخيتي با صداي ايشان و اركستر موسيقي ملي نمي بينم اما چون از ديدگاه آقاي فخرالديني در اين باره بي خبرم اظهارنظر قطعي نمي توانم داشته باشم زيرا معمولاً نظريه هاي ايشان را صائب ديده ام.
۱۲- مي فرمايند: «اينجانب با نهايت خضوع و شرمندگي از ايشان (فرهاد فخرالديني) مي پرسم كه چند عدد از اين ۸۸ قطعه در اذهان تماشاگران زمزمه شده و نقش بسته است و اين
۳۶ قطعه موجود از كدام آهنگساز است؟»
جواب: قبلاً قابليت نقش بستن يك قطعه موسيقي را در اذهان و زمزمه شدن آن را از يكديگر جدا كنيم كه دو مقوله شبيه ولي در عين حال جدا از هم مي باشند به اين معني كه اولي در اذهان تأثير مي گذارد اما در حافظه ها نمي ماند زيرا معمولاً اثري است كه علاوه بر زيبايي مفصل و فني و احياناً پيچيده و مشكل است در حالي كه دومي علاوه بر تأثيرگذاري در اذهان در حافظه ها نيز مي ماند زيرا قاعدتاً آن هم زيبا اما ساده و مختصر و ابتدايي است و به همين سبب به راحتي در يادها مي ماند كه البته اين هر دو، نيازمند وسايل و امكاناتي مي باشند تا به شنوندگان عرضه شوند و ما قبلاً امكانات اركستر در اين زمينه (سالن رودكي با هزار نفر شنونده) را با رسانه هايي مانند راديو و تلويزيون (با بردي جهاني و ميليون ها شنونده) مقايسه نموديم. حال اگر با درنظر گرفتن تعداد شنوندگان موضوع را بررسي كنيم شايد بهتر به نتيجه برسيم. اما نكته اي شايان ذكر است و آن اينكه آهنگي كه به راحتي قابل زمزمه شدن است به همان راحتي و به زودي نيز فراموش مي شود و در نوشته خود آقاي رشيدي هم مي خوانيم كه: «هر آهنگي كه مورد پسند عوام الناس قرار گيرد، هم دليل ارزشمندي آن نيست.» حال چرا روي آن تكيه كرده اند معلوم نيست!
۱۳- در مورد رهبر ميهمان، آقاي رشيدي نقل قولي از آقاي فخرالديني نموده و در پايان نوشته اند: بنده در اين مورد عرضي ندارم و خطاب به مخاطب و خواننده هوشمند عرض مي كنم كه: «تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل» كه بايستي عرض كنم: چه بنده و چه ديگران پي به حديثي نبرديم!
۱۴- نكاتي در مورد رهبري اركستر آمده كه در بند ۵ به آن پرداخته شد.
۱۵- نوشته اند: «بسيار خوب، بايستي اذعان نمود كه: ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند، تا كار اين اركستر و كنسرت هاي متعدد در ايران و خارج سامان گيرد و اين شانس و موقعيت عالي... فقط نصيب رهبر اركستر ملي و مجريان ارجمند آن مي شود كه معلوم نيست اگر شانس و موقعيتي نصيب رهبر و مجريان اركستر بشود چه عيبي دربرداشته و چه زياني متوجه ديگران خواهد شد و نيز رهبر و مجريان كي و كجا خواسته اند كه آن را فقط نصيب خود سازند!
۱۶- در مورد اولين كاست اركستر كه آقاي فخرالديني خبر انتشار آن را داده اند مي نويسند: «ما و همه علاقه مندان به موسيقي، به خصوص طرفداران اين اركستر بي صبرانه منتظر پخش اين كاست هستيم.» كه ملاحظه مي شود اولين كاست اركستر، تازه بعد از مدتها مي خواهد منتشر شود و بنابراين صحبت هايي كه قبلاً در اين باره شده نوعي پيش داوري بوده است.
و در پايان مي نويسند: «پيشنهاد صادقانه اينجانب خدمت استاد فخرالديني... اين است كه در صورت مصلحت اجازه فرمايند اين اركستر ۷۰ نفره به سه بخش تقسيم و تبديل به سه اركستر ۲۰ نفري گردد. همچون اركسترهاي سابق راديو... كه به نظر مي رسد شايد به مصداق ضرب المثل «وصف عيش نصف عيش است» ايشان به ياد روزگاراني افتاده اند كه در راديو آن زمان فعاليت داشتند و اركسترها ۱۵-۲۰ نفره بود و آهنگها نيز به صورت يك صدايي ( اونسيون) اجرا مي شد اما بعدها- كه گويا در آن موقع ايشان در راديو نبودند- ضرورت و نياز زمان آن وضع را تغيير داد و آن اركسترها جاي خود را به اركسترهاي بزرگ كه قطعات را به صورت تنظيم شده و علمي اجرا مي كردند دادند و حالا بايد گفت كه: اتفاقاً اگر هم قرار باشد اركستري را- به زعم ايشان- كوچك تر كنند همان اركسترهاي ۱۵-۲۰ نفره بود كه قطعات را به صورت يك صدايي اجرا مي كردند نه اركسترهاي بزرگ و ازجمله اركستر موسيقي ملي كه هر گروه براي خودش نقش و اجراي خاصي داشته و نيز اركستري صحنه اي است و تفاوت زيادي با گروههايي دارد كه با تعداد اعضاي كمتري حتي۴-۵ نفر به نحوي رفع تكليف
- معمولاً ضبط صدا و گاهي صحنه اي- نموده خيال خود را راحت مي نمايند.
|