زندگي پر از شگفتي است. زندگي تجربه خوشايندي است مشروط بر آنكه برنامه مشخص و هدفمندي پيش رو داشته باشيد و بدانيد چگونه بايد خود را با تغييرات آن تطبيق دهيد و به سازگاري برسيد. شما بايد آن قدر خود را با موقعيت هاي اجتماعي، شغلي، خانوادگي و... تطبيق دهيد تا در جهتي كه مايل هستيد قرار بگيريد. شما بايد بتوانيد با بالا بردن قدرت انعطاف پذيري و سازش در هر محيط كاري و با هر شرايطي، بهترين احساس را داشته باشيد و در واقع از هر شرايطي نكته اي بياموزيد كه در مراحل بعدي زندگي به عنوان تجربه اي سودمند از آن بهره جوييد. در واقع شما بايد بياموزيد كه چگونه بر زمان و مكان خود مديريت كنيد و آنقدر در برنامه هاي روزانه، هفتگي و ماهانه خود تعديل ايجاد كنيد تا همه چيز را در جهت مورد علاقه خود به حركت در آوريد و قادر باشيد به تمام كارهاي مورد علاقه خود بپردازيد.
متعادل نگاه داشتن زندگي، حتي در شرايط بسيار سخت و دشوار، يك هنر است. پس بكوشيد در اين ميدان مبارزه و تلاش، هنرمند بزرگي باشيد.
آيا تا به حال به اين موضوع فكر كرده ايد كه اگر هركس از كارخود، محيط كار، همكاران و بالاخره تمام جوانب كاري خود راضي بود؛ چه دنياي شيرين و شگفت انگيزي داشتيم؟!
متاسفانه بسياري از ما از كار زياد، نداشتن امنيت شغلي، كارهاي كسالت آور و تكراري روزانه تبعيض بين كارمندان و فقدان هماهنگي لازم بين كاركنان شاكي هستيم.
در محيط كاري ما اغلب مباني و اصولي وجود دارد كه ما بايد خودمان را با آنها هماهنگ سازيم. البته شايد رعايت كردن اين اصول و قوانين هميشه براي ما خوشايند نباشد ولي بهترين كار اين است كه ياد بگيريم چطور خود را با شرايط و محيط خود تطبيق دهيم، در اين صورت مي آموزيم كه چگونه مي توان از كار كردن خود لذت برد و ساعات خوشي را براي خود فراهم ساخت.
نخستين گام براي بهره مندي از داشتن احساس رضايت و خرسندي از كاركردن، اين است كه بدانيم علايقمان چيست و در چه صورت و با داشتن چه نوع شغلي احساس رضايت مي كنيم. با وجود چنين شناختي از خود مي توانيم - حتي الامكان- موفقيت و همچنين آرامش بيشتري داشته باشيم.
«سوزان پيلگريم» نويسنده كتاب «سلامت طبيعي» عقيده دارد عوامل گوناگوني در زمينه شخصي هر فرد تاثيرگذار است؛ از جمله عوامل مادي، معنوي، اخلاقي، عاطفي و اجتماعي.
۱- عوامل معنوي
«سوزان پيلگريم»، روانشناس عقيده دارد كه مسايل غيرمادي و معنويات در ميزان بازدهي هنگام كاركردن بسيار موثر است. اينكه شخص به كار خود علاقه داشته باشد و در محيط كار خود احساس راحتي كند؛ در نتيجه كار او نيز تاثير خواهد داشت.
هم اكنون راجع به شركت و يا اداره اي كه در آن مشغول به كار هستيد بينديشيد؟ آيا واقعاً از كار كردن در آن محيط احساس رضايت و خشنودي مي كنيد و يا براي پايان يافتن كار خود لحظه شماري مي كنيد؟
قاعدتاً اگر شما به كار خود دل بسته باشيد و به آن علاقه مند باشيد، از تمام قوا و توان خود نيز براي هر چه بهتر انجام دادن آن استفاده مي كنيد.
براي آگاهي از احساس واقعي خود نسبت به شغل مورد علاقه تان بايد ابتدا از خود بپرسيد كه شغل ايده آل شما چيست؟
شما مي توانيد در زمينه هاي گوناگون از خود سؤال كنيد براي مثال از خود بپرسيد:
دوست دارم چه ميزان درآمد داشته باشم؟ آيا يادگيري برايم اهميت دارد؟
بيشترين تمايل من براي كار كردن چيست؛ رسيدن به استقلال مالي و يا تنها كسب درآمد. ارتباط من با همكارانم به چه صورت است؟ آيا حس ايثار و از خودگذشتگي در من آن قدر قوي هست كه بتوانم نفع ديگران را در نظر بگيرم؟ و...
سعي كنيد به تمام اين سؤال ها با دقت و صداقت كامل جواب دهيد، زيرا نتيجه آن براي شناخت شما از علايقتان بسيار موثر خواهد بود.
اگر در محيط كار خود احساس كسالت و خستگي مي كنيد، سعي كنيد محل كار خود را به گونه اي تغيير دهيد. مثلاً عكس شخص و يا منظره مورد دلخواه خود را روي ميز كارتان بگذاريد تا از لحاظ معنوي باعث تقويت روحيه شما شود. با قرار دادن چند شاخه گل روي ميز كار شخصي و يا چند گلدان در اتاقتان مي توانيد روحيه خود و همكارانتان را تقويت كنيد. بعد از اين كه شرايط بيروني محيط كار خود را همانطور كه مطابق ميل خودتان است تغيير داديد، بايد به شرايط دروني وجود خود بپردازيد و اهداف خود را مشخص سازيد.
شما به عنوان انساني هدفمند، بايد اهدافي را در زندگي خود تعيين كرده باشيد و در جهت تحقق آنها تلاش كنيد.
بهترين شيوه براي برنامه ريزي زندگي، ارزيابي صادقانه رويدادهاي گذشته است. زندگي شما دو تاثير كاملاً متفاوت در زندگي كنوني شما دارد:
تاثير مثبت (قدرت و موفقيت) و تاثير منفي (ضعف و شكست). براي كسب موفقيت، بايد پيوسته محاسن و معايب خود را بررسي كنيد. آنگاه توانايي هاي خود را تقويت كنيد و نقاط ضعف خود را نيز تقليل دهيد. سعي كنيد از اشتباهات و تجربه هاي ديگران درس عبرت بگيريد و همواره آنها را پيش رو داشته باشيد.
به عبارت ديگر، رويدادهاي ناگوار و تغييرناپذير را رها كنيد و حوادث مطلوب گذشته را نيز به زمان حال تسري دهيد و آنگاه به سوي آينده حركت كنيد.
اغلب مردم به دلايل زير از آينده خود در هراسند:
الف- نداشتن دانش و آگاهي
ب - نداشتن درك درست
ج- نداشتن مهارت در كنترل احساسات
با وجود اين، مي توان با پيروي از توصيه هاي عملي زير بر اين ترس هاي واهي و بي اساس غلبه كرد.
۱- مادامي كه شما از دانش و آگاهي و درك موقعيت كنوني خويش بهره مند هستيد، مي توانيد آينده خويش را در ذهن مجسم كنيد. اگر مي توانيد احساسات منفي خود را كنترل كنيد. نبايد از رويدادهاي ناگواري كه در كمين شما نشسته اند، هراسي به دل راه دهيد و بايد مقتدرانه بر آنها بتازيد. به عبارت ديگر شما براي غلبه بر ترس، نخست بايد دانش و آگاهي خود را ارتقا بخشيد.
۲- هر روز را بهترين روز زندگي خود بدانيد، به آن عشق بورزيد و به تمام رويدادهاي خوب، بد و يا زشت آن احترام بگذاريد. به طور قطع همه ما نمي توانيم جزو نوابغ باشيم. بسياري از رويدادهاي زندگي نيز خارج از كنترل ما است. پس بهتر است سعي كنيم احساس دروني خود را وابسته به شرايط بيروني ندانيم و براي داشتن احساس رضايت و خرسندي شرايط خاصي را در نظر نگيريم. ما مي توانيم حتي در محيطي ناآرام و نامطلوب احساسي مطلوب و رضايتبخشي داشته باشيم و تنها شما هستيد كه مي توانيد شرايط را به نحو مطلوب خود تغيير دهيد. شما بايد مقصد خود را بشناسيد و چگونگي راه دستيابي به آن را تعيين كنيد و همواره نيز آماده باشيد تا با رويدادهاي ناگوار به مقابله بپردازيد.
۳- سعي كنيد احساسات و عواطف خود را به خوبي بشناسيد و آنها را تحت كنترل خود درآوريد. اغلب در خانه، محيط كار، اجتماع و... افرادي وجود دارند كه اصلاً متوجه احساسات شما نمي شوند. اين انتظار بي جايي است كه ما بخواهيم همه بتوانند ما را درك كنند، زيرا ما نيز قادر به شناخت علايق و عواطف بسياري از اطرافيان خود نيستيم. پس بهتر است با نيروي گذشت و شكيبايي با مشكلاتي كه در اين خصوص به وجود مي آيد، مبارزه كنيم و بدانيم همواره مي توان با برخورداري از تدابير درست اوضاع و شرايط را دگرگون كرد.
ضرورت تغيير
براي عبور از موانع و هموار كردن مسير دستيابي به هدف بايد انعطاف پذير و مستعد تحول باشيد. به بياني ديگر، اگرچه هدف و مقصد بايد به طور قطع تعيين و تثبيت شود، در تعيين روش كار نيز بايد انعطاف پذير بود و با توجه به شرايط، تغييرات لازم را نيز پذيرفت. طبيعي است ايجاد چنين تغييراتي بايد با اهداف ما هماهنگ باشد. مادامي كه در مسير تغيير گام برمي داريد، ضمن در نظر داشتن اهداف خود، بايد به اين واقعيت نيز توجه داشته باشيد كه هرگونه تغيير بايد به بهتر شدن اوضاع و شرايط شما بيانجامد.
۲- عوامل ذهني و رواني
شما مي توانيد به فعال ترين و موثرترين نيروي كاري در حل كار خود تبديل شويد؛ مادامي كه بتوانيد از لحاظ ذهني و رواني خود را براي دستيابي به موفقيت آماده سازيد.
نخستين گام اين است كه بايد برنامه منظم و مشخصي داشته باشيد. براي اين كار بهتر است دفترچه يادداشتي تهيه كنيد و تمام اهداف كوچك و بزرگ خود را در آن ثبت كنيد. براي هر روز كاري خود، صفحه اي را اختصاص دهيد و در آن تمام احساسات و عقايد خود را نسبت به محيط اطراف خود يادداشت كنيد. همچنين مي توانيد برنامه منظم و مشخصي براي هر كار خود داشته باشيد و با خود قرار بگذاريد كه در ساعت مشخصي بايد به آنها رسيدگي كنيد. اين كارها مي تواند حتي كارهاي شخصي شما را نيز در برگيرد. اگر شما براي تفريح، خريد و يا استراحت خود نيز زمان خاصي را در نظر بگيريد، ذهنتان كم كم به شما القا مي كند كه نظم و ترتيب در انجام هر كاري بسيار الزامي است. در واقع اين دفترچه آينه تمام نمايي از ذهنيات شما خواهد بود.
سعي كنيد در مرحله بعد به محيط اطراف خود نيز نظم و انضباط ببخشيد. مثلاً اگر ميز كار شما منظم و مرتب باشد، كارهايتان نيز با سرعت بيشتري انجام مي شود. شما مي دانيد هرچيز در كجا قرار دارد و همين امر به سرعت كار شما مي افزايد. سعي كنيد قفسه ها، كمد و ساير لوازم اطرافتان نيز كاملاً مرتب و منظم باشند.
۳- عوامل اجتماعي
مهمترين مسئله بعد از نظم بخشيدن به ذهنيات و محيط اطراف، وجود همكاران شماست. قاعدتاً داشتن همكاران خوب، صديق و مهربان در ميزان داشتن رضايت از انجام كار بسيار موثر خواهد بود. برعكس، وجود افرادي كه هيچگاه نمي توانند با ديگران سازگار باشند، براي همه عذاب آور است و در واقع يكي از مهمترين استرس هاي موجود در محيط كار در خصوص ارتباط با همكاران به وجود مي آيد.
سوزان پيلگريم عقيده دارد: «اين موضوع كه در محيط كار همكاران با همديگر با احترام و حسن نيت برخورد كنند، در ميزان كارايي آنها بسيار موثر خواهد بود. سعي كنيد بپذيريد شما بايد ساعاتي را در كنار همكاران خود باشيد، پس بهتر است يكديگر را بيشتر بشناسيد و كمتر دچار سوءتفاهم شويد.»
يكي ديگر از مسايلي كه ممكن است در محيط كار براي شما استرس زا باشد، نحوه ملاقات با رييس تان است. ممكن است شما هميشه از رويارويي با او گريزان باشيد، ولي براي ملاقات با رييس تان بايد از قبل ذهن خود را آماده سازيد. براي مثال اگر تقاضاي اضافه حقوق داريد، بهتر است اين مسئله را با او در ميان بگذاريد، ولي بايد قبل از ملاقات افكار خود را منظم سازيد و سعي كنيد كمتر دچار حالت هيجان و اضطراب شويد.
۴- عوامل عاطفي
يكي ديگر از عواملي كه در كم شدن ميزان استرس، اضطراب و خستگي شما هنگام كار بسيار موثر است، اين است كه شما نبايد طوري كار كنيد كه همواره احساس خستگي، مورد ظلم واقع شدن و كسالت داشته باشيد. بنابراين اگر كار شما به گونه اي است كه بايد ساعات خاصي را در محل كار خود حضور داشته باشيد، بايد سعي كنيد ترتيبي اتخاذ كنيد تا بعد از چند ساعت كار مداوم چند لحظه به خود استراحت بدهيد. مثلاً اگر شما بايد ساعات متمادي پشت يك ميز بنشينيد بايد سعي كنيد طرز قرار گرفتن ميز شما به گونه اي باشد كه به در ورودي نزديك باشد و نور كافي وجود داشته باشد. بهتر است ميز خود را طوري قرار دهيد كه با ميز همكارانتان فاصله مناسبي داشته باشد و تداخل كاري برايتان به وجود نيايد. همچنين صندلي شما بايد به گونه اي باشد كه ستون فقراتتان آسيب نبيند، طوري به آن تكيه دهيد كه كاملاً احساس راحتي داشته باشيد. پشت صندلي شما بايد بلند و محكم باشد. حتي الامكان پنجره اي در اتاق وجود داشته باشد كه بتوانيد از هواي تازه بيرون بهره ببريد. در مدت كوتاهي كه براي استراحت خود در نظر مي گيريد، مي توانيد لحظاتي را به تمرينات ريلكسيشن بپردازيد و بدين صورت خود را از تنش ها، استرس ها و اضطراب هاي موجود در محيط كار درامان سازيد.
۵- عوامل مادي
سعي كنيد هميشه به خاطر بسپاريد كه شما كار مي كنيد تا به آرامش، استقلال و امنيت خاطر دست يابيد، پس بهتر است به شرايط جسماني و سلامت خود توجه كافي داشته باشيد و آن قدر سخت كار نكنيد كه به سلامت خود لطمه بزنيد.
مثلاً هنگامي كه احساس كسالت مي كنيد، حتماً استراحت كنيد و با قواي تازه و نيروي بيشتر دوباره در محل كار خود حاضر شويد. سعي كنيد برنامه تفريحي خود را به گونه اي تنظيم كنيد تا انرژي شما را براي كار بهتر مضاعف كند. مثلاً آخر هفته ها را به تفريح، استراحت و پرداختن به كارهاي مورد علاقه خود اختصاص دهيد. «ليسيل كنتون» به عنوان يك كارمند موفق به ديگران توصيه مي كند كه هيچگاه فكر نكنيد كه شما مجبور به انجام كار خود هستيد و در واقع خود را يك قرباني در نظر بگيريد كه در تله كارفرماي خود گير افتاد ه ايد، زيرا اين شيوه نگرش، نه تنها انرژي و بازده شما را تقليل مي دهد، بلكه باعث مي شود شما هميشه خود را از لذت كار كردن و حس استقلال و مفيد بودن محروم كنيد. شما بايد واقعاً تشخيص دهيد كه از كار كردن خود چه هدفي داريد، آيا خواهان رسيدن به پول بيشتر هستيد و يا جنبه هاي معنوي و غيرمادي كار نيز برايتان ارزشمند است. هركسي با توجه به شناختي كه از خود دارد بايد در جهت رسيدن به هدف موردنظر خود گام بردارد. در واقع با رسيدن به چيزي كه خود خواهان آن هستيد احساس رضايت خاطر مي كنيد نه چيزي كه ديگران به شما توصيه مي كنند.
«لين فرانكز گيز» به عنوان كسي كه هميشه از كار كردن و زندگي اجتماعي خود احساس رضايت داشته، توصيه مي كند: «بهتر است گوهر وجود خود را بسيار با ارزش تر از آن بدانيد كه با بدبيني و سوءظن نسبت به ديگران آن را زايل سازيد.»
ترجمه: يكتا فراهاني