جمعه 21 شهريور ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۱۶۴
زمين
Friday.htm

به انگيزه مصوبه جديد هيات وزيران براي صيانت از جنگل ها و مراتع
طبيعت پشتوانه زندگي
003345.jpg
اشاره:دغدغه بسياري از دوستداران حفظ محيط زيست مبني بر حفظ عرصه هاي طبيعي، رويكردي همه جانبه براي حفظ محيط زندگي، اقتصاد، سلامتي و رفاه همه مردم جهان است از اين رو، نبايد مشكلات زيست محيطي را تنها در چارچوب خاصي مورد ارزيابي قرار داد. همچنان كه با آلودگي آب، خاك و هوا، هر سال بخش هاي وسيعي از طبيعت در سراسر جهان خواص توليد محصولات كشاورزي را از دست مي دهند. كشور ما در زمره ممالك در حال توسعه جهان است و در اين مرحله بايد هشياري و مراقبت كافي براي حفظ طبيعت و منابع طبيعي را به خرج دهيم تا دچار خسارات سنگين و غير قابل بازگشت نگرديم. مقاله حاضر، اهميت همه جانبه طبيعت و منابع طبيعي را براي مردم جهان به اختصار باز گو مي كند.
از بدو پيدايش بشر تا به امروز كه ارتباطات و فناوري بسيار توسعه يافته، همواره طبيعت مورد توجه بوده است؛ چه در هنگامي كه انسان از مواد موجود در طبيعت براي رفع نياز هاي اساسي خود چون خوراك، پوشاك و مسكن استفاده كرد و چه در عصر حاضر كه علاوه بر آن از زيبايي شناختي، نشاط و تفرج در طبيعت نيز بهره مي برد. اما مي بايست بدانيم كه واقعاً طبيعت در ميان انسان هاي جهان چه مفهومي دارد و آدمي با چه ديدگاهي به آن مي نگرد. در دنياي كنوني كه رو به جهاني شدن است، مسايل زيست محيطي نه تنها براي يك ملت بلكه براي پهنه خاكي مشتركي به نام كره زمين حايز اهميت است زيرا مسايل زيست محيطي برخلاف مسايل ديگر مرز نمي شناسند. درگيري هاي محوري محيط زيست در پيوند با ارزش ها و آگاهي ها مطرح است. با توسعه لجام گسيخته جهان و انسان مسكون در آن تاثير هاي جديدتر و چه بسا شديد تر آنها بر طبيعت همواره احساس مي گردد لذا نياز است آگاهي هاي تازه اي از طبيعت داشت تا نگراني هاي گسترده  اخلاقي را در قالب اين ديدگاه كاهش دهيم و راهي را پيش گيريم كه از اين نعمت خدادادي كه مايه شور، نشاط و طراوت است حداكثر بهره را ببريم. بسياري از تمدن ها بر اين اعتقادند كه بيشترين اثر روي طبيعت به واسطه وجود انسان بوده است و بلاياي طبيعي و ... چندان تاثيري در طبيعت نداشته اند . در تمدن غرب همواره سه پرسش در مورد انسان و طبيعت مطرح بوده است: ۱- شرايط طبيعت در غيبت هر گونه نفوذ انساني چگونه است؟ ۲- تاثير طبيعت بر انسان چيست؟ ۳- تاثير انسان بر طبيعت كدام است و نقش بشر در طبيعت چيست؟ اين مسايل پيرامون فرهنگ، اخلاق و ارزش هاي زيست محيطي سبب مي شود تا مسايل اخلاقي جديد پيرامون طبيعت مطرح شود اينكه آدمي چگونه به اين مسايل ارزش مي دهد، از آن حمايت مي كند، به آن مي انديشد و سعي در انتقال آن به آيندگان دارد به مسايل دير پاي فرهنگي وابسته است. تمامي ارزش ها و مسايل مربوط به طبيعت مي بايست در ارتباط و اتصال با هم مورد مطالعه، بررسي و ارزشيابي قرار گيرند زيرا كل آنهاست كه طبيعت را ارزش مي بخشد، نشاط مي دهد و مايه آرامش قلب و اطمينان خاطر است. اگر بر هر يك از جنبه هاي محيط مستقلاً و بدون در نظر گرفتن كل آن ارزش بگذاريم به طور مسلم تضاد و درگيري پيش خواهد آمد. علوم طبيعي و زيست محيطي در طول تاريخ تمدن بشري همواره ارزش هاي خاصي براي بشر داشته اند لذا نيل به آگاهي و انديشيدن پيرامون اين موضوع بسيار حياتي است. مطالعات عقايد زيست محيطي نشان مي دهد كه ۸۲ درصد راي دهندگان براي محيط زيست ارزش زيادي قايل اند و ۱۸ درصد مردم بر آن ارزش كمتري مي گذارند. اما در تمدن هاي مختلف با چه ديدگاهي به طبيعت با آن همه عظمت نگريسته مي شود و انديشمندان جهان چه مي گويند؟
در غرب و تمدن هاي اوليه اروپايي از طبيعت به عنوان چيزي خطرناك نام مي برد. در شعر بزرگ حماسي بئوولف انگلوساكسون طبيعت به معني خطرناك و نا امن است، سرزمين مخلوقات عجيب و خوفناك، جايي كه تراكم جمعيت  كم و فناوري اندك است. جوامع بدوي كه هنوز تمدن تاثير چنداني بر آن ننهاده و جايي كه انسان مي تواند در آن خود را عليه ستيزه گري ها بيازمايد.
از ديدي ديگر، طبيعت آشفته و بي نظم تلقي مي گردد و حتي تا قرن هجدهم نيز در اروپا اين طرز تفكر مشاهده مي شد. كوت دبوفون، طبيعت دست نخورده از جانب انسان را چنين توصيف مي كند: «بيابان ماليخوليايي پوشيده از خلنگ، تيغ و درخت، همه بد شكل، شكسته و تباه... پوشيده از آب مرده و گنديده كه سطحش را گياهان بد بويي گرفته كه فقط حشرات زهرآگين مي پرورد و جانواران ناپاك در خود پناه مي دهد.» در چنين ديدگاهي مشكلات زيست محيطي نتيجه بي نظمي دانسته شده و اعتقاد بر آن است، زماني اين مشكلات برطرف مي شود كه انسان جاي خالي اين نظم را پر كند.
در ديدگاه ديگر از طبيعت به عنوان منظم نام مي برند. اين انديشه كه در سراسر تاريخ تمدن غرب به خصوص در عصر ما متداول است آن است كه طبيعت دست نخورده را كاملاً منظم و متوازن مي بيند و بر اساس اين باور، مشكلات محيط زيست صرفاً نتيجه آشفته كردن اين نظم طبيعي است. ارسطو كه برخي او را جد مطالعات بوم شناختي مي خوانند اين نظم را در بسياري از جنبه هاي زيست شناختي مي ديد. سيسرون خطيب معروف رومي در عادات غذايي جانوران نوعي نظم مي بيند و از سازگاري هاي حيرت انگيز موجودات زنده در مورد نيازهايشان مي نويسد.
از بعدي ديگر، طبيعت غير قابل پيش بيني و نامناسب به حال انسان تلقي مي گردد. لوكرتيوس شاعر رومي مي نويسد كه طبيعت به نفع بشر ساخته نشده است. طبيعت فقط زندگي آدمي را مشكل مي كند و انسان براي بقا و تامين نيازهاي خود مجبور به جدال بر ضد عمل طبيعي اشيا است و مشكلات محيط زيست به علت اين است كه طبيعت با ما سر  سازگاري ندارد.
از سويي ديگر، طبيعت چيزي جدا از عقايد و انديشه هاي آدمي و محيطش شمرده مي شود و از ديدگاهي ديگر، طبيعت به عنوان ماشين فرض مي گردد. طي دوره رنسانس در اروپا، انديشه هاي موافق و مخالف طبيعت دوباره به محك درآمد و بحث بر سر توازن و همنوايي طبيعت يكبار ديگر از سر گرفته شد، با پيشرفت فيزيك جديد توسط نيوتن، گاليله و ديگران بسياري از مردم خوشبختانه معتقد شدند كه با قوانين فيزيك، گردش كار جهان را مي توان شناخت يعني اينكه جهان و موجودات زنده آن را مي توان همچون يك ابزار مكانيكي درك كرد.
از بعدي ديگر طبيعت، زيبا تلقي مي شود. اين ديدگاه در اشعار شاعران رمانتيك انگليسي به بهترين وجه حس مي گردد. بر اين اساس، طبيعت را بايد گرامي داشت، قدرت و عظمت غير قابل پيش بيني طبيعت، زيبا، حيرت انگيز و جلوه اي از قدرت و جلال خداوندي است. طبيعت به عنوان منبع الهام، صفا وزيبايي اهميت بسيار دارد.
از سوي ديگر به طبيعت به عنوان كالا نگريسته مي شود. با كشف قاره آمريكا و كاوش هاي تمدن غرب، طبيعت چون كالا يا منبعي گرديد كه بايد آن را در راه بهبود و رفاه اقتصادي به صورت قابل استفاده درآورد. در نقاشي هاي قرن نوزدهم آمريكا، پيشرفت و توسعه به صورت بانويي ترسيم شده كه با تاراندن حيوانات وحشي و بوفالوهاي بدوي بر طبيعت غلبه مي كند و اختراعات تكنولوژيك جديد را به ارمغان مي آورد.
از نگاه ديگر، طبيعت به عنوان ضرورتي براي بقا نام مي گيرد. در اين ديدگاه اين شناخت مطرح شد كه صنعت همان خاكي را مي كشد كه ذرت طلايي به بار مي آورد و همان رودخانه اي را نابود مي كند كه از قزل آلا و ماهي آزاد سرشار بوده است. در اواسط قرن نوزدهم، جورج پركينز مارش مدافع اصلي اين انديشه درآمد كه طبيعت دست نخورده از نظر شكل و محتوا به پايداري و همنوايي مي رسد و فقط انسان است كه اين پايداري و همنوايي را منهدم مي كند و طبيعت يكي از ساز و كارهاي تخمين بقاي بشر است.
در ابعاد ديگر، طبيعت به عنوان عجايب تماشايي مطرح مي گردد. گشوده شدن دروازه هاي آمريكاي غربي به كشف مناظر حيرت انگيز منجر شد. نمادهايي از اعجاب، عظمت و قدرت كه در نهايت همه آنها به ايجاد پارك هاي ملي اختصاص يافت. آلفرد رانت، مورخ معروف نشان داده، توجه به مناظر يادماني به عنوان واكنش آمريكا به مناظر اعجاب آور معماري و مجسمه سازي در تمدن قديمي تر اروپا بود. در اواخر قرن نوزدهم به طبيعت به عنوان عجيب و يادماني نگريسته مي شد و همچون سيرك، لذت و سرگرمي فراهم مي كرد و يا همچون كليسا منبع الهام روحي بود. اين دلايل باعث گرديد تا جنبش هاي خاصي جهت حفظ اين زيبايي و عجايب صورت گيرد.
ديدگاه هاي مختلف از تمدن هاي گوناگون پيرامون طبيعت بيان شد اما واقعاً در عصر كنوني، نقش انسان در برابر اين هديه خدادادي چيست؟ آيا جز با توسعه اخلاق زيست محيطي مي توان با طبيعت برخورد كرد؟ آيا اخلاق زمين كه آلدولئوپولد در سال ۱۹۴۹ مطرح كرد و بر حقوق همه منابع از جمله گياهان، جانوران و مواد زمين جهت تداوم حيات تاكيد ورزيد، انديشه بزرگي نيست؟ آيا اين اخلاق كه نقش انسان را به طور موثر از فاتح زمين به شهروند و محافظ محيط تغيير مي دهد شگفت انگيز نيست؟ آيا اخلاق زمين نيست كه انسان را در مقام كارگزار طبيعت مي پندارد و براي او در پايداري طبيعت براي خود و نسل هاي آينده اش مسئوليت قايل است. بر طبق اين ديدگاه است كه طبيعت از ارزش ذاتي برخوردار است و بايد هم براي خودش و هم براي آنكه بقاي ما بدان وابسته است، پايدار بماند. محور ديدگاه اخلاقي آن است كه ما، زندگان امروز در طول عمر خويش واقعاً مالك زمين نيستيم بلكه صرفاً گروه ديگري هستيم در سلسله انسان هايي كه شبانگاهي اقامت در زمين را بر عهده دارند. پس در كلام آخر، سخن ارنست پارتريج فيلسوف اخلاق زيست محيطي را از نظر مي گذرانيم: «معضل بنيادي عصر ما آن است كه براي نجات آينده نيازمند آن گونه تربيت و آگاهي علمي هستيم كه با حس نقادانه اخلاقي و هدفمندي پرشور روحي تقويت شده باشد و اين را بدانيم كه همراه با رشد بينش و آينده نگري، مسئوليت اخلاقي ما نيز سنگين تر مي شود».
منابع
۱- شناخت محيط زيست، زمين سياره زنده، دانيل بوتكين و ادوارد كلر، ترجمه عبدالحسين وهاب زاده، موزه طبيعت و حيات وحش ايران.
۲- مراقبت از زمين، راهبردي براي زندگي پايدار، ترجمه عبدالحسين وهاب زاده، جهاد دانشگاهي مشهد.
۳- بهار خاموش، راشل كارسون، ترجمه عبدالحسين وهاب زاده، عوض كوچكي و امين عليزاده. جهاد دانشگاهي مشهد.
سيد مهدي اميني نسب

در آستانه روز جهاني پاكسازي كوه ها
مديريت محيط زيست كوه ها را سامان دهيم
003365.jpg
شهريار عيوض زاده
بار ديگر در آستانه روز جهاني پاكسازي كوه ها قرار داريم كه هر سال در روز چهار مهر ماه برگزار مي شود. حدود يك دهه است كه تشكل هاي زيست محيطي و علاقه مندان به حفظ محيط زيست به صورت نمادين در اين روز به پاكسازي كوه ها مي پردازند. اما آيا، حركت هاي نمادين مي تواند پاسخگوي نيازهاي زيست محيطي در كوه ها باشد،  پرسشي است كه نوشته حاضر كه تا حدودي تلخيص شده، مي كوشد با شيوه اي نقادانه به آن پاسخ گويد:
مكان ها و فضاهايي كه روزگاري توقفگاه خاص شمار معدودي بلد محلي و تعداد اندكي كوهنورد و طبيعت نورد بوده است، اكنون شاهد سيلاب حضور جمعيتي است كه گويي يكباره اين طبيعت را كشف كرده اند. از مشخصات اين جمعيت اين است كه هم تعدادشان زياد است و هم بي آنكه دغدغه سهيم بودن ديگران و نسل هاي آينده در اين ذخاير ارزشمند طبيعي را داشته باشند، محيط را بي محابا مي آلايند و پاكي و آرامش را از كوهستان مي گيرند. به راستي اين مشكل از كجا و چگونه پديدار شده است؟ واقعيت اين است كه نرخ بالاي رشد جمعيت در چندين سال گذشته عواقب خود را به مرور مي نماياند.
با نگاهي گذرا به نمودار جمعيتي- سني كشورمان، شاهد تورم در حوزه سني جوانان هستيم و اين به آن معناست كه كسر بالايي از جمعيت كشور ما جمعيتي جوان است و جوان هم روزگار خود را دارد. جواني يعني فوران نيروي زندگي و حركت كه لاجرم اين فوران محتاج ظرفي براي سرازير شدن است. جمعيت جوان محتاج فعاليت هاي اجتماعي مختلفي است تا نيروي جواني خود را در اين مناسك اجتماعي به ظهور برساند و اين نيرو در بند كردني نيست و هنگامي كه جايي براي برون ريزش در خانه و شهر بنا شد، لاجرم سرريز مي كند و به بيرون از شهر مي ريزد. جذبه طبيعي طبيعت و كشش غريزي انسان به سويش يك مكان براي خرج اين انرژي فراهم مي كند.
تا اينجا مشكلي نيست، چه چيزي بهتر از اينكه اين نيروي دربند در آغوش طبيعت رهايي پيدا كند، اما مسئله به همين جا ختم به خير نمي شود. مشكل اينجاست كه اين سرريز به علت كمبود در حوزه زيست شهري صورت گرفته است. يعني نيرويي است كه از جايگاه طبيعي خود در شهر خارج شده تا در اينجا صرف شود و اين حركت به سمت طبيعت از سر طبيعت دوستي نيست، زيرا كه اين گروه به عشق ديدار طبيعت اينجا نيامده است، بلكه از سر ناچاري به اينجا سرازير شده است. هنگامي كه شهر محل آسايش بوده و امكانات تفريح كافي براي گذران زمان فراغت وجود داشته باشد آنگاه، نه سيلاب جمعيت، بلكه كساني كه واقعاً دوستدار طبيعت اند و رفتار با طبيعت را مي دانند و از تخريب محيط زيست و آلوده كردن آن مي پرهيزند، به اين مكان ها روي مي آورند. حال چه بايد كرد، واقعيت اين است كه براي ما تعديل در نرخ رشد جمعيت، حداقل در مورد جمعيت جوان موجود، فرصتي از دست رفته است. بنابراين متناسب با ذائقه جمعيت جوان هم برنامه ريزي مناسب و هم حركت موثر لازم است كه محور اصلي آن فرهنگسازي و آموزش قانون به همه اقشار جامعه به ويژه جوانان است. آنچه كه بايد در اين خصوص مورد توجه قرار گيرد، مقايسه حجم عمليات فرهنگسازي در برابر حجم جمعيت جوان نيازمند به اين فرهنگسازي است كه هرساله به خيل عظيم بهره برداران از طبيعت اضافه مي شوند. حجم عمليات فرهنگسازي گروه هاي زيست محيطي طي ساليان گذشته چه از لحاظ كميت و چه كيفيت و چه از حيث تنوع، رشد قابل توجهي نداشته و اگر هم داشته باشد، با رشد بالاي جمعيت بهره وران از محيط هاي كوهستاني نبوده است و درنتيجه محيط هاي كوهستاني هر سال آلوده تر از گذشته مي شوند. پس بايد در سطح وسيع مردمي و سطوح خاص مديريتي در پي حل اين معضل بود. در مدل قانوني كه اكنون موجود است، در خصوص نحوه استفاده از مكان هاي طبيعي كه داراي بازديدكنندگان بسيار است، هيچ قانون خاصي وجود ندارد و در نتيجه هيچ مكانيزم خاصي هم براي كنترل و نظارت آنها تعريف نشده است. در مدل قانوني موجود ما تنها براي مناطقي همچون مناطق شهري، روستايي، زمين هاي كشاورزي و مناطق حفاظت شده معادل لغوي وجود دارد، اما معابر عمومي كوهستان ها كه گاه از لحاظ حجم تردد در روزهاي خاصي از هفته مشابه شلوغ ترين خيابان هاي شهر هستند، هيچ قانون و مكانيزم نظارتي و مديريتي متناسب با وضعيت خود ندارند.به عنوان مثال مي توان به مسئله دفع زباله توسط قهوه خانه هاي ميان راهي معابر عمومي كوه هاي اطراف شهر اشاره كرد.به هر حال اين دو حوزه، يعني فرهنگسازي و قانون سازي، دو حوزه اي هستند كه فرا دست گروه هاي علاقه مند به حفظ حيثيت و محيط كوهستان وجود دارند و عمده تلاش ها بايد بر اين دو حوزه متمركز شود.

نگاه
«سارس» و محيط زيست
اسماعيل بهاري
003335.jpg

تازه ترين تحقيقات دانشمندان در چين مشخص ساخته است كه استفاده از گوشت«راكون» جانوري كه گوشتخوار و از گربه سانان است، باعث شيوع بيماري خطر ناكي در اين كشور شد. پيش از اين بارها اعلام شده بود كه بيماري «سارس» رابطه مستقيم با حيوانات دارد، اما نوع رابطه مشخص و اعلام نشده بود. اينك با صراحت پژوهشگران چيني اعلام كرده اند كه سارس نخستين بار در اسفند ماه سال گذشته در نواحي جنوب چين شيوع پيدا كرد و به سرعت همه گير شد. آوازه شيوع و خطرات اين بيماري، حتي حوادث مربوط به حمله آمريكا و انگليس به عراق را تحت الشعاع قرار داد.
كشف ريشه هاي بيماري سارس با منشا ويروس بسيار مقاوم، بار ديگر اين واقعيت را به اثبات رسانده است كه انسان در تنوع غذايي خود مختار نيست، به هر ترتيبي كه مي خواهد عمل كند در بسياري از اقوام و نژادهاي انساني استفاده از گوشت حيوانات گوشتخوار منع شده است.
در فرهنگ ديني و ملي ما نيز استفاده از گوشت اين قبيل حيوانات ممنوع است. اين ممنوعيت پيش از آنكه ريشه در نوع يا مزه گوشت و انطباق آن با ذائقه آدمي داشته باشد، معلول يك شناخت عميق و تجربي بشر از ناسازگاري اين نوع گوشت با ارگانيسم بدن انسان است.
ناديده گرفتن اين خط قرمزهاي غذايي مي تواند به پيامد هاي ناگواري از اين قبيل بيماري كشنده و فراگير سارس منجر شود. در دهه اخير، همچنين شاهد بوديم كه رويكرد غير متعارف ، تراست هاي دامپروري در انگلستان و فرانسه در بهره برداري از مواد پروتئيني برگرفته از گوشت براي توليد غذاي دام ها از جمله «گاو» چگونه منجر به بروز شيوع بيماري جنون گاوي شد و ميليارد ها دلار خسارت به بار آورد.
جنون گاوي در واقع محصول آزمندي نزديك به جنون جهان سرمايه داري براي دستيابي به توليد و سود بيشتر به  هر قيمت است، اما قوانين زيستي جهان هستي با واكنش بهنگام و قانونمند به ما هشدار مي دهند كه به اين قوانين احترام بگذاريم. در گوشه ديگري از جهان بهره برداري بي رويه از درختان باراني(درختاني كه با ايجاد بخار متراكم آب به باروري ابرها و بارش باران كمك مي كنند) منجر به نابودي بخش هاي وسيعي از اين جنگل ها شده است.
003375.jpg

يكي از كمپاني هاي بزرگ توليد كننده همبرگر در جهان كه مركز اصلي توليد آن در ايالات متحده آمريكاست، باكي ندارد كه با استفاده از چوب درختان بسيار نادر و كمياب باراني در اندونزي، كاغذ نرم و لطيفي براي بسته بندي محصولات خود به دست آورد. مصرف كنندگاني كه در پايتخت هاي اروپايي از جمله «پاريس»، از شعبه هاي فروش اين نوع همبرگر خريد مي كنند، نمي دانند در ازاي توليد آن كاغذ لطيف، چه حجمي از جنگل هاي مناطق حاره از ميان رفته است و چه تاثير ناگواري در چرخه آب وهوايي جهان داشته است.
تابستان داغ امسال اروپا كه منجر به مرگ چند هزار نفر در فرانسه شد،اين واقعيت هشدار دهنده را بازگو مي كند كه قوانين زمين و محيط زيست ما شريف و در خور احترام اند، هر جا كه زياده خواهي ما به اين قوانين آسيب برسانند زيان آن را دريافت مي كنيم. بعيد نيست آنچه كه به صورت يك فريضه اكنون ذهن دانشمندان جهان را به خود مشغول كرده است، روزي نشانه هاي خود را بروز دهد. زيست شناسان پيش بيني كرده اند كه تخريب و آلودگي محيط زيست در ابعاد نگران كننده كنوني، قبل از هر چيز گونه انسان را در معرض خطر نابودي قرار خواهد داد. اين تاواني است كه بشر در ازاي رفتار نادرست خود با طبيعت و مواهب طبيعي مي پردازد. همانطور كه اروپاي مدرن و مجهز، نتوانست در كوران تابستان داغ امسال از تلفات انساني جلوگيري كند.

از هفت گوشه جهان
تنها ۱۵۰ قلاده ببر
003360.jpg

زماني كه كشور ميانمار (برمه) از مستعمرات انگليس بود، جمعيت انبوهي از ببرها در اين سرزمين زندگي مي كردند و ببرهاي برمه حتي از ببرهاي تاميل و هند شهرت بيشتري داشتند. اما كشتار بي رويه اين گونه زيبا و ارزشمند، سبب شد كه نسل ببر در برمه منقرض شود. تحقيقات نشان مي دهد كه بيشترين تلفات ناشي از شكار بيرحمانه ببرها در خلال دهه هاي منتهي به ۱۹۸۰ ميلادي بوده است. زماني كه در مورد روغن و دندان ببر و اثرات درماني شگفت انگيز آنها، شايعات زيادي در شرق آسيا پيچيده بود. گو اينكه طبق مستندات تاريخي در فاصله سال هاي ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۲ ميلادي يعني دوره سلطه انگليسي ها بر برمه حدود ۱۳۸۲ قلاده ببر در نتيجه تيراندازي شكارچيان تلف شدند. انجمن جهاني حفظ حيات وحش جهان اعلام كرده است كه اكنون تنها ۱۵۰ قلاده ببر در سراسر ميانمار وجود دارند. نسل گونه ببر در شبه قاره هند و كشورهاي جنوب شرقي آسيا با خطر انقراض كامل روبه رو است و تنها راه نجات اين حيوان، ممنوع ساختن تجارت ببر در اين سرزمين ها است.

توقف يك طرح در آمازون
003340.jpg

پروژه بهره برداري از منابع عظيم گاز در بخش هاي وسيعي از جنگل هاي آمازون رد شد و به اين ترتيب، جنگل ها و ذخيره گاه هاي نادر اين منطقه، از يك عامل تهديد كننده جدي نجات يافته است. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس از واشنگتن، بانك صادرات- واردات آمريكا كه سرمايه گذار اصلي اين پروژه است، در پي اعلام خطر و هشدار طرفداران حفظ محيط زيست، از تامين مالي اين پروژه صرفنظر كرده است. طبق برآورد كارشناسان، در اين منطقه از جنگل هاي آمازون كه در محدوده جغرافيايي كشور پرو قرار دارد معادل ۱۳ تريليون فوت مكعب گاز طبيعي همراه با نفت وجود دارد. هدف اصلي اين طرح گازرساني با استفاده از خط لوله از فراز كوه هاي آند به «ليما» پايتخت پرو بود كه بايد تا اواسط سال ۲۰۰۴ ميلادي انجام مي شد.

آلودگي صوتي در اقيانوس ممنوع!
003355.jpg

دادگاهي در آمريكا، بهره برداري نوعي دستگاه بسيار قوي ايجاد فركانس هاي صوتي توسط نيروي دريايي اين كشور را ممنوع كرد. قاضي دادگاه به استناد شكايات كارشناسان محيط زيست، استدلال كرده است كه پالس هاي صداي بلند اين دستگاه كه زير كشتي هاي نيروي دريايي آمريكا نصب مي شود به سيستم ارتباطات، تغذيه مهاجرت آبزيان و به ويژه نهنگ ها آسيب مي رساند و در مواردي باعث خونريزي و مرگ اين حيوانات شده است. طبق نظر كارشناسان، صداي اين دستگاه ها در فواصل بسيار دور و در بستر اقيانوس ها شنيده مي شود. از يك دهه پيش به اين سو هواداران حفظ محيط زيست براي جلوگيري از نصب اين دستگاه ها بر روي كشتي ها، در حال مبارزه هستند و سرانجام نيز، راي خود را به كرسي نشاندند.البته طبق راي دادگاه، استفاده از اين دستگاه در محدوده هاي مشخصي از اقيانوس ها براي نيروي دريايي آمريكا ممنوع شده است.

تابستان داغ فرانسه و درس هاي ماندگار
003350.jpg

تابستان امسال با گرماي كم سابقه در فرانسه، درس هاي كم نظيري به مردم اين كشور به ويژه به كشاورزان داد. از جمله اينكه، به علت كمبود آب، در بسياري از باغ ها درختان سيب آسيب ديدند و محصولات آنها از ميان رفت. اما در نهايت شگفتي، معدود درختان بومي سيب هنوز در دره هاي حاصلخيز محدوده كوه مونبلان، وجود دارند و حتي در حومه پاريس، از گرماي بي سابقه تابستان امسال آسيب نديدند. به همين دليل، رويكرد تازه اي براي مراقبت و تكثير، گونه هاي وحشي سيب در فرانسه آغاز شده است و هدف آن است كه از اين طريق به گونه هاي مقاوم تري در مقايسه با سيب هاي معمولي دست يابند.
از منابع خارجي
ترجمه و انتخاب: سعيد علوي ناييني

|  ادبيات  |   ايران  |   جامعه  |   رسانه  |   زمين  |   شهر  |
|  عكس  |   ورزش  |   هنر  |   صفحه آخر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |