|
|
|
|
|
|
چرا در شغل خود پيشرفت نمي كنيد؟
بسياري از ترفيعات نصيب كارمنداني مي شود كه پا را از حريم روزمرگي ها و عادات هميشگي، فراتر مي گذارند دست به ابتكار و خلاقيت و جسارت مي زنند و محدوده هاي ثابت وتعريف شده را پشت سر مي گذارند
|
|
چرا اين همه زن و مرد سخت كوش در شغل شان درجا مي زنند و هيچگاه آن طوري كه اميد داشته اند، پيشرفت نمي كنند؟ چرا برخي از كارمندان از نظر رؤسايشان بسيار لايق و كارآمد مي آيند و برخي ديگر خير؟ كارمندان موفق، رفتار مشابه و نگرش مشترك دارند. شما نيز اگر مي خواهيد در كارهايتان پيشرفت كنيد و توانمند و كارآمد جلوه نماييد، بايد از چند اصل زير، مطلع باشيد:
سر را دستمال ببنديد قبل از آن كه درد بگيرد
من سياست درهاي باز را در شركت خودمان اجرا كردم به اين صورت كه به جز مواقعي كه جلسه داشتم، هركس مي توانست به دفتر من آمده و درددل كند. روزي كارمندي به دفتر من آمد كه چندين هفته بود به علت ارسال اشتباهي محموله ها، زير رگبار شكايات تلفني مشتريان قرار گرفته بود و ديگر از اين وضع خسته شده و به ستوه آمده بود و از من خواست كه براي اين مشكل فكري بكنم و اضافه كرد كه در غير اين صورت، استعفا خواهد داد و خدمت را ترك خواهد كرد.
من مثل هميشه به آرامي به او گفتم بررسي مي كنم تا ببينم اشكال كار كجا بوده است به هرحال نگران نباش، همه چيز به زودي درست مي شود. او تشكر كرد و دفتر را ترك نمود. او هميشه چيزي را كه به دنبالش مي آمد، به دست مي آورد و آن چيزي نبود جز كمي اطمينان خاطر اما با اين كارش به طور ضمني اين پيام را نيز به مخاطب مي داد كه «من كودكي هستم كه نمي خواهم و نمي توانم مسئوليت كارهايم را برعهده بگيرم.»
كارمنداني كه نقش كودك را ايفا مي كنند، آشكارا به رئيس يا مافوق خود مي فهمانند كه براي قبول مسئوليت بيشتر آمادگي ندارند. فكرش را بكنيد اگر او به من مي گفت كه مشتريان زيادي تلفن مي زنند و از اين كه مرسوله ها را اشتباه دريافت كرده اند، گله و شكايت مي كنند، فكر مي كنم كه اين مشكل هرچه سريع تر بايد به پايان برسد و راه حل هايي كه من پيشنهاد مي كنم اينها هستند...
راستي چه تفاوتي! حالا او به جاي يك مشكل با يك راه حل به دفتر من آمده بود و نشان داده بود كه لياقت ترفيع مقام را دارد.
آنچه اهميت دارد، كاري است كه شما در مورد حل مشكل انجام مي دهيد و مافوقتان را در رسيدن به روشي بهينه در حل مشكلاتي كه با آنها روبروست، ياري مي دهيد. توصيه من اين است كه به استقبال مشكلات برويد نگوييد سري را كه درد نمي كند، دستمال نمي بندند، بلكه سرتان را دستمال ببنديد قبل از آنكه درد بگيرد.
مشكلات، فرصت هايي براي بروز استعدادها و كمكي مؤثر براي رشد و پيشرفت شما هستند
بسياري از ترفيعات نصيب كارمنداني مي شود كه پا را از حريم روزمرگي ها و عادات هميشگي، فراتر مي گذارند، دست به ابتكار و خلاقيت و جسارت مي زنند و محدوده هاي ثابت و تعريف شده را پشت سر مي گذارند. در واقع هيچ كس به اندازه كارمندي كه به استقبال مشكلات مي رود، رئيس را تحت تأثير قرار نمي دهد.
به خاطر داشته باشيد كه هيچ كس كامل نيست
مدير عامل يك شركت بزرگ ملي به من گفت: يك بار، تقاضاي يك متقاضي كار را با آنكه از هر جهت ايده آل و حائز شرايط بود، رد كردم چرا كه با دقت هرچه تمام تر و با وسواس خاصي به سر و وضعش رسيده بود! البته به نظر من ظاهر خيلي اهميت دارد اما او بيش از حد افراط كرده بود، لباس ها، موها، ناخن ها و حتي دندان هايش برق مي زد. او بيش از حد مصنوعي و بيش از حد پلاستيكي بود در حاليكه من مطمئن بودم كه هيچ كس كامل نيست.
بسياري از افراد تصور مي كنند اگر مافوقشان نقصي در آنها مشاهده كند، شانس ترفيع را حالا حالاها از دست داده اند. آنها هميشه مراقب حرف زدنشان هستند و با احتياط و محافظه كاري صحبت مي كنند. در جلسات هميشه در رديف هاي عقب مي نشينند و سعي مي كنند تا حد امكان كمرنگ و نامحسوس باشند و حضورشان احساس نشود چرا كه هميشه در هراسند كه مبادا اشتباهي از آنان سر بزند و اين حقيقت وحشتناك كه آنها كامل نيستند، برملا شود.
آنها تصور مي كنند كه تنها راه جلوگيري از هرگونه اشتباه، انجام ندادن هرگونه كار تازه و جديد است. از نظر من، كارمندي كه هرگز اشتباه نمي كند، اصولاً كار نمي كند چرا كه هركس بيشتر كار مي كند، بيشتر هم ممكن است، اشتباه بكند، افرادي كه در محيط كار هميشه كامل و ايده آل به نظر مي رسند، حس خلافيت خود را از دست داده اند، هراس از خطا، آنها را از ريسك كردن، طرح دادن و بحث كردن، دور نگه داشته است. اينها دچار روزمرگي شده، در امور جاري و روتين و تكراري، آنقدر غرق شده اند كه ديگر به آينده نمي انديشند و تمام آنچه كه برايشان اهميت دارد، حفظ وضع موجود است.
يادتان باشد هركس خوب انجام وظيفه مي كند لزوماً، مستحق ترفيع نيست
آنچه سال هاي سال، موجب شگفتي من مي شد اين بود كه خيلي از كارمندان فكر مي كردند كه فقط درست انجام دادن كار و در جريان بودن امور، آنها را مستحق ترفيع و تشويق و اضافه حقوق مي كند. خوب كار كردن در يك شغل يا پست، كسي را ارتقاء نمي دهد. مديران از كارمندان انتظار دارند كه حسابي كار كنند و كارشان را خوب ارائه دهند و اين مسأله را وظيفه آنان مي دانند اما مسأله مهم براي آنها اين است كه افراد از حد انتظار فراتر روند. مديران به هيچ كس به اين خاطر كه ديروز، شايسته و كارآمد بوده اند، ترفيع نمي دهند.
بلكه اين پاداش به كساني تعلق مي گيرد كه انتظار مي رود، فردا نيز لياقت و شايستگي خود را نشان دهند در واقع، از نظر مديران، ترفيع، جايزه اي براي دستاوردهاي ديروز نيست بلكه راهي براي رسيدن به اهداف فرداست. اگر مدير يا مافوق شما، به اين نتيجه رسيده باشد كه شما از عهده شغل جديد برنمي آييد و اصولاً توانايي شما را باور نداشته باشد، مطمئن باشيد كه انجام تمام كارهاي سخت دنيا هم نمي تواند باعث ترفيع شما شود. پس يادتان باشد داشتن اين نوع نگرش يعني معتقد بودن به اين كه خوب كار كردن شما را كانديداي دريافت مقام و ترفيع مي كند، دامي بيش نيست و تله ايست فولادي كه هرچه سريعتر بايد خود از آن برهانيد.
كارهايي را كه مي كنيد
به هر ترتيب ممكن، نشان دهيد
در يك روز اداري، مدير شما گرفتاري هاي زيادي دارد، از يك سو نگران افزايش كارايي و بهره وري سازمان است و از سوي ديگر بايد در چندين جلسه مهم شركت كند و در عين حال منتظر ملاقات با حسابرسان و سايرين باشد. با اين همه موضوعاتي كه فكر او را اشغال كرده است، طبيعي است كه حتي به بهترين كارمندانش نيز توجهي نشان ندهد. پس براي يك كارمند خوب، فقط اين مسأله كافي نيست كه كارش را خوب انجام دهد و چيزي براي گفتن داشته باشد و در صورت احضار شدن توسط مدير، بداند كه چه مطالبي را بايد عنوان كند بلكه مهم ترين چيز اين است كه آنچه را انجام مي دهد به نحوي به اطلاع مافوقش برساند و او را از كاري كه مي كند به بهترين وجه ممكن، آگاه نمايد و اين مسئوليت شماست كه مديرتان را به هر ترتيب ممكن از استعدادها، مهارت ها و توانايي هايتان، آگاه كنيد. اين شما هستيد كه بايد بتوانيد مثل يك شركت تبليغاتي، همه را متوجه زحمات طاقت فرسا و خدمات ارزنده خود بكنيد.
به خودتان فرصت بدهيد
شايد شنيده باشيد كه مي گويند شانس فقط يك بار در خانه آدم را مي زند، باور نكنيد، شانس هميشه در خانه آدم را مي زند اما بدبختانه غالباً زودتر از موقع به سراغ ما مي آيد. به جز مواردي كه مي دانيد انجام كاري، مناسب يا در شأن شما نيست، هميشه آماده باشيد كه كار و مسئوليت بيشتري را به عهده بگيريد و مطمئن باشيد كه از عهده آن برمي آييد هيچ وقت منتظر نباشيد كه همه چيز، هميشه كامل و روبه راه باشد. وقتي مديرتان مي پرسد كه آيا مي توانيد از عهده كار جديدي بربياييد، بلافاصله بگوييد كه بله مي توانم و حتي مي توانيد روي آن شرط ببنديد آن هم در حالي كه ممكن است تا سر حد مرگ ترسيده باشيد.
ممكن است به خودتان بگوييد من واقعاً نمي توانم از عهده چنين كار بزرگي بربيايم، چطور مي شود همه مهارت ها و اطلاعاتي را كه براي انجام اين كار لازم است در اين فرصت كوتاه فرا گرفت؟ اصلاً تا همين حالا هم بيش از حد لازم مسئوليت قبول كرده ام. اين افكار تلخ و ناگوار، هنگامي كه به افراد كار تازه و پرمسئوليتي محول مي شود، طبيعي هستند اما يادتان باشد تا وقتي كه امكان شنا كردن داريد، به درون استخر بپريد و نترسيد كه چه پيش خواهد آمد.
با افراد مناسبي، دوست و صميمي شويد
ارتباطاتي كه شما در محيط كارتان برقرار مي كنيد از ارزش و اهميت فوق العاده اي برخوردارند. بهترين استراتژي ممكن داشتن معجوني از دوستان و آشنايان است. يادتان باشد كه روابط دوستانه تان را به كاركنان هم سطح خود محدود و منحصر نكنيد زيرا اين خطر وجود دارد كه اندك اندك، بين كاركنان و مديران فاصله ايجاد شود، فاصله اي كه به اين راحتي ها از ميان برداشته نخواهد شد پس به دنبال دوستي با افراد سطح بالا كه مي توانند به شما در درك مسايل مديريتي كمك مؤثري نمايند، باشيد. نكته بعد آن كه با افراد خوشبين و داراي نگرش مثبت دوست شويد و مشكلات روزمره خود را در محيط كار براي اين و آن تعريف نكنيد چرا كه بعدها، يادآوري آنها برايتان سخت و دشوار خواهد بود.
براي رشد و پيشرفت، لازم نيست كه مثل يك آدم آهني صبح تا شب كار كنيد و اما يادتان هم باشد كه خودتان را در چارچوب ساعات كار رسمي سازمانتان محدود نكنيد و زماني كه واقعاً نياز است خارج از ساعات كار رسمي در اداره بمانيد تا كار مهمي را به انجام برسانيد. از اين امر دريغ نكنيد.
هنگامي كه مديران مي خواهند كار مهمي را انجام دهند، به دنبال كساني مي گردند كه حاضر باشند از نوك پا تا فرق سر در كار غرق شوند. آنها كساني را مي خواهند كه هر صبح با علاقه و اشتياق سركار بيايند چرا كه كارهاي مهمي براي انجام دادن دارند و هدف هاي معيني براي رسيدن.
اينها همان كساني هستند كه شغل خود را حفظ كرده و نردبان رشد و ترقي را پله به پله مي پيمايند.
فاطمه بنا درويش
كارشناس ارشد مديريت خدمات بهداشت و درمان وزارت بهداشت
بخشي از مطلب از نوشته هاي باري ايجين ، ترجمه شده است .
|
|
|
گفت وگو با دكتر سعيد شيركوند
مردم ايران جهاني شده اند
|
|
(بخش پاياني)
* فرض كنيم، اجماع موردنظر شما پديدار شود. همه دستگاهها و نهادهايي كه در حاكميت قرار دارند و در بخش هاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي قدرت تصميم گيري دارند بپذيرند كه بايد خون تازه اي در بدن اقتصاد ايران ريخته شود. آيا از سند برنامه چهارم توسعه كه به تازگي منتشر شده است، چنين چيزي ديده مي شود. مي دانيم كه اگر قرار است هواي تازه اي به اقتصاد ايران دميده شود نمي تواند هوايي جز آنچه كه امروز در دنيا همه اقتصادها از آن تنفس مي كنند باشد. آيا در سند چشم انداز برنامه توسعه به اين هواي تازه كه به نظر كارشناسان چيزي جز تن دادن به رقابت و الزامهاي آن نيست، نشانه هايي ديده مي شود؟
- در آنچه نوشته شده ممكن است و ديده مي شود. آن چيزي كه موجب ترديد به كارايي برنامه هاي توسعه شده است، اجراي آن است. اما من مي گويم عزم و اراده بايد باشد. بايد اين عزم و اين فروتني در حكومت پديدار شود كه بپذيرد اقتصاد علم است. جامعه ما پذيرفته است و يا در حال قبول كردن اين است كه معماري علم است. الان اگر به كسي بگوئيد كه مي خواهم ساختمان ۲۰ طبقه بسازم مي گويد پيش مهندس سازه و ساختمان برويد. به بيماران مي گوئيم براي درمان بيماري خود بايد به پزشك متخصص مراجعه كنند. آيا حاكمان جامعه اكنون به اين نتيجه رسيده اند كه اقتصاد دستوري و اقتصاد بگير و ببند كارايي ندارد؟
اقتصاددانان اكنون متفق الرأيند كه اقتصاد بايد رقابتي باشد. در توليد كالاها و خدمات كه رقابت جاي خود را باز كرده است. ديگر همه پذيرفته اند كه اگر قرار است مثلاً ليوان توليد شود، اجازه دهيد، هر كسي تمايل و توانايي دارد ليوان توليد كند، بتواند اين كار را انجام دهد.
دولت هر كمكي كه مي خواهد به توليدكنندگان كند بايد يكسان باشد، هر مانعي كه مي خواهد ايجاد كند بايد يكسان باشد، هر اطلاعاتي كه قرار است مؤثر باشد به همه داده شود. توليدكنندگان در فضاي رقابتي عمل مي كنند و تلاش مي كنند براي ماندن در بازار، رقابت كنند. رقابت يعني كاهش هزينه، افزايش بهره وري، افزايش خلاقيت و در اين شرايط همه سود مي برند.
در كالاهاي عمومي نيز شرايط بسيار مناسبتر و روشن تر از گذشته شده است. اندازه و تعداد كالاهاي عمومي بسيار كوچك شده است و اكثر كالاها به دايره كالاهاي خصوصي كشيده شده اند. آموزش، بهداشت و امنيت نيز اكنون مي تواند توسط بخش خصوصي توليد شود و تنها نظارت مي خواهد.
مثال ملموس بزنم: يكي از مشكلات اقتصاد كشور نظام بانكداري است. چرا؟ چون رقابتي نيست و اجماعي براي رقابتي كردن تخصيص منابع بانكي نيست، اجازه نمي دهند اين كار انجام شود. به بانكها تكليف مي كنيم به اين آقا، به اين بخش، به اين طبقه، به اين گروه وام دهد.
به عنوان مثال ما گفته ايم اگر كسي برود در توليد ميگو فعاليت كند، وام ارزان دريافت مي كند. در اين وضعيت افرادي فقط به خاطر استفاده از وام ارزان بانكي مي روند ميگو توليد كنند، بدون اينكه تخصص داشته باشند. ۵۰ مزرعه ميگو تأسيس مي شود، ۴۰ مزرعه ورشكست مي شود. مي توانيم روشن عمل كنيم.
اگر قبول كنيم اقتصاد علم است و اقتصاد بايد رقابتي باشد، بايد هر كس مي خواهد وام بگيرد، معلوم باشد چه كسي است و شناسنامه او چيست و بايد اطلاعات مربوط به او شفاف در اختيار رقبا قرار گيرد. در اين شرايط به جاي اينكه بانك برود نظارت كند، رقبا او را تحت نظر مي گيرند و كارها شفاف مي شود. اين كار مشكلي نيست، اما نمي گذارند اين اتفاق بيفتد. ورود و خروج كالا، مشكل دارد، شركتهاي دولتي مشكل دارد و ناروشن است.
اگر قرار است تجارت شود، بايد همه بتوانند تجارت كنند، بايد براي ورود و خروج به بازار آزادي باشد. اگر دولت مي خواهد كمك كند، بايد معلوم شود كه چرا، به چه كسي و به چه ميزان كمك مي كند. الان وضعيت اين گونه است كه شركتها و بنگاههاي اقتصادي هستند كه به دلايلي از معافيت مالياتي برخوردارند و براي آنها رانت ايجاد شده است. بسياري از مؤسسه ها و سازمانها وجود دارند كه فعاليتهاي غيرمرتبط انجام مي دهند تا كسب درآمد كنند.
* اگر مايل باشيد، به بحث درباره برنامه چهارم توسعه برگرديم. در سند چشم انداز توسعه ۱۰ ساله كشور كه توسط سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور منتشر شده دو مسئله بسيار پراهميت ديده مي شود. يك مسئله تأكيد اين سند بر رشد شتابان و دستيابي به رشد ۶/۸ درصدي به طور متوسط در ۱۰ سال منتهي به ۱۳۹۴ است. نكته كليدي ديگر سند چشم انداز توسعه تعامل با اقتصاد جهاني است. منتقدان اين سند مي گويند رشد ۶/۸ درصدي توليد ملي طي ۱۰ سال از ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۴ با توجه به اينكه نظام توزيع درآمد كشور كارايي ندارد منجر به افزايش شكاف درآمد در جامعه مي شود و به تنش هاي اجتماعي منجر مي شود.
منتقدان سند چشم انداز همچنين مي گويند، تعامل با اقتصاد جهاني با توجه به ناتواني توليد در ايران يعني هضم شدن در دل شركتهاي چندمليتي و از دست رفتن استقلال كشور. برنامه ريزان معتقدند اگر به رشد ۶/۸ درصد به طور متوسط در ۱۰ سال نرسيم، نرخ بيكاري به بالاي ۲۰ درصد مي رسد كه فاجعه است و خطر و تهديد اين بيكاران براي ايجاد تنش هاي اجتماعي بيشتر است و از طرف ديگر دستيابي به اين ميزان رشد مستلزم استفاده از توان و تكنولوژي و سرمايه شركتهاي بزرگ است.
مي دانيم كه اگر آنچه سازمان مديريت و برنامه ريزي پيش بيني كرده بخواهد اجرا شود نياز به اراده سياسي برتري در جامعه است كه از اجراي اين هدف حمايت كند. با توجه به اينكه جنابعالي به هر حال علاوه بر تصدي يك پست اقتصادي با چهره ها و گروههاي سياسي نيز آشنا هستيد، آيا چنين اراده اي پيدا خواهد شد؟
- در برنامه ۵ ساله چهارم دو محور وجود دارد. اين دو محور به اين دليل در نظر گرفته شده است كه تداوم روند فعلي اصولاً به مصلحت نظام نيست. از نظر برنامه ريزان و هيأت دولت، در قالب برنامه اين مسئله را مطرح مي كنند و مي خواهند به همه نهادهاي نظام بگويند كه ادامه روند موجود امكان پذير نيست و كسي را راضي نمي كند.
بنابراين بايد كاري انجام شود. براي اينكه بايد كاري شود، رشد ۶/۸ درصدي يك ضرورت تمام عيار تشخيص داده شده است. آيا توان كشور اين امكان را مي دهد، بله. ايران به لحاظ دانش فني، شرايط اقليمي و نيروي انساني اين توان را دارد. در سال ۱۳۸۱ به رشد ۲/۷ درصد رسيده ايم، بنابراين رسيدن به رشد ۸ درصد امكان پذير است. اما كارهايي بايد انجام شود. يكي از اين كارها و اقدامها اين است كه با اقتصاد جهاني رابطه تعريف شده و مشخص و قابل اجرا داشته باشيم.
ذخاير مالي و ارزي كشور اجازه نمي دهد دور كشور ديوار بكشيم و بگوئيم با آن طرف مرزها كاري نداريم. بايد حتماً شرايطي ايجاد شود كه امكان پيوستن به اقتصاد جهاني براي ايران فراهم شود. ايران با توجه به نرخ بيكاري بالاي خود نياز به سرمايه هاي هنگفتي دارد تا نرخ بيكاري كاهش يابد. اقتصاد جهاني نيز به ايران نياز دارد. تقسيم كار جهاني پديده اي است كه همه كشورها آن را پذيرفته اند. ممكن است گفته شود، رقابت پذيري ممكن نيست و نمي توانيم با اقتصاد جهاني تعامل داشته باشيم. بنابراين بايد بپذيرند كه وضعيت موجود تداوم يابد.
اگر برنامه مي نويسيم، بايد اجرا شود، در غير اين صورت نوشتن برنامه چه سودي دارد؟ بايد اين هشدار را قبول كنيم كه فاصله درآمد سرانه ايران با كشورهاي همترازش در ۲۰ سال و حتي كشورهايي كه درآمد سرانه آنها بسيار كمتر از ما بوده است، باز هم بيشتر شده و از آنها عقب مانده ايم. اين واقعيت را نمي توان ناديده گرفت كه مردم ايران اين فاصله غم انگيز درآمد سرانه خود را با كشورهاي ديگر به خوبي درك مي كنند. مردم ايران جهاني شده اند، اما دولت ما، اقتصاد ما و مناسبات ما جهاني نشده است.
مردم انتظارات خود را از دولت و ساير متغيرها به خوبي بيان مي كنند. بنابراين اگر قرار است به انتظارات جامعه و مردم پاسخ مثبت بدهيم، بايد به نرخ رشد متوسط ۶/۸ درصد در ۱۰ سال آينده دست يابيم.
اين نيازي است كه بايد برآورده شود. اگر كسي به اين نظر رسيد كه رسيدن به اين ميزان رشد ممكن نيست، آيا نبايد آن را در برنامه چهارم نوشت؟ من چنين اعتقادي ندارم. من معتقدم بايد برنامه چهارم تدوين شود و نبايد تسليم شرايط موجود شد. برنامه نوشته مي شود كه تسليم نشويم. اميدوارم همه نهادهاي حكومت به اين نتيجه برسند كه نبايد تسليم شرايط فعلي شد و واقعيت ها را ببينند. اگر قرار است كشوري باشيم كه الگوي ديگران شود، بايد كسب و كار و معيشت مردم در بهترين شرايط باشد. نمي توان جامعه را در فقر و فاقه و تنگدستي نگه داشت و ادعا كرد كه مي خواهيم الگوي جهان باشيم.
|
|
|
ديدگاه
حساب هاي خارجي
منبع: اكونوميست
همانگونه كه آگاهي از حسابهاي مالي يك شركت براي افراد عادي غيرممكن است، حسابهاي خارجي كشورها نيز از پيچيدگي هاي بسياري برخوردار است. بسياري از مردم از تفكر پيرامون اين حساب ها و تحقيق در مورد موقعيت يك كشور در بازارهاي جهاني هراسانند. در واقع بايد پرده از اسرار اين حسابها برداشته شود تا يك فرد بتواند به راحتي از عمق سياستهاي خارجي يك كشور آگاه شود.
موازنه در پرداخت هاي يك كشور نمادي از سطح تبادلات خارجي يك كشور است. البته اين پرداخت ها خود به دو بخش تقسيم مي شوند: حساب هاي جاري كه معياري از تجارت و تبادلات كالاها و خدمات در كشور است كه در اصطلاحات اقتصاددانان تحت عنوان تعادل تجارت گفته مي شود و بهره هاي وام هاي خارجي كشور، همچنين مبالغي كه يك كشور تنها براي كمك و يا تحت پوشش قرار دادن آوارگان يك كشور ديگر پرداخت مي كند و با نام پرداخت هاي يك طرفه ناميده مي شود هم در جرگه همين پرداخت هاي خارجي قرار مي گيرد.
مجموع اين همه در يك طرف معادله قرار مي گيرد و در طرف ديگر حساب سرمايه كه معياري از كل تبادلات پولي و مالي كشور با كشورهاي خارجي است. اجزاي اين حساب، حساب سرمايه بخش خصوصي و معاملات ذخاير رسمي(دولتي) هستند. اقتصاددانان نحوه محاسبه حساب سرمايه بخش خصوصي را اين طور عنوان كردند:
مجموع سرمايه گذاري هاي مستقيم و غيرمستقيم بخش خصوصي در اين بخش جاي مي گيرد. سرمايه گذاري هاي مستقيم شامل سرمايه گذاري در يكي از بخش هاي اقتصادي و توليدي كشور، سهام و اوراق قرضه دولتي و سرمايه گذاري هاي غيرمستقيم عبارتند از وام هاي بانكي بلندمدت يا كوتاه مدت. همچنين تمام معاملات اداري از قبيل ذخاير بانك مركزي يك كشور نيز در كنار حساب سرمايه قرار مي گيرند، اقتصاددانان از آن تحت عنوان معاملات ذخاير رسمي كشور ياد مي كنند. در يك اقتصاد، همواره مجموع حساب جاري، حساب سرمايه گذاري بخش خصوصي و معاملات ذخاير رسمي برابر صفر است.
بنابراين ريزش دروني خالص سرمايه، چه سرمايه بخش خصوصي، چه ذخاير بخش رسمي يا دولتي كشور نمايانگر كسري حساب جاري خواهد بود. در مقابل ريزش بيروني خالص سرمايه به معني مازاد حساب جاري است.
اما اين معادلات در بازارهاي اقتصادي كشورهاي مختلف چه معنايي دارد؟
طبق اين معادله تنها كشوري با كسري حساب جاري مواجه مي شود كه بيشتر از درآمدش، هزينه داشته باشد و اين تفاوت را از طريق دريافت وام هاي بلندمدت (قرض) از كشورهاي مختلف تأمين نمايد. به بيان ديگر حساب جاري تفاوت بين سطوح پس انداز يك كشور و سطوح سرمايه گذاري هاي آن كشور است. پس با اين اوصاف افزايش كسري حساب جاري به معني افزايش سطح سرمايه گذاري يا كاهش سطح پس اندازهاي يك كشور است. البته در شرايط حاد ممكن است هر دو حالت با هم اتفاق بيفتد كه در اين صورت بحران اقتصادي كشور مورد نظر بسيار نگران كننده خواهد بود.
حال يك كشور براي كاهش كسري حساب هاي جاري خود چه كاري بايد انجام دهد؟ پژوهشگران در پاسخ به اين سؤال عنوان كردند: براي حل اين بحران بايد اين كشور سطح پس انداز خود را افزايش دهد. يا اينكه سطح سرمايه گذاري را در داخل كشور كاهش دهد. اين افزايش پس انداز حاصل افزايش سطح پس انداز بخش خصوصي از قبيل خانوارها و شركتها يا كاهش كسري بودجه دولت است.
پس معادله حساب جاري نشان دهنده ميزان بدهي هاي يك كشور يا سهم سرمايه هايي است كه آن كشور در طول ساليان سال جمع كرده است. علاوه بر اين تعادل پايه اي پرداخت ها كه مجموع حساب جاري با جريان هاي دروني سرمايه گذاري هاي بلندمدت بخش خصوصي است هم نمايش دهنده ميزان بدهي هاي يك كشور است. همچنين نحوه بازپرداخت اين بدهي ها توسط بخش خصوصي و مدت زماني كه طول مي كشد تا تمام بدهي ها پرداخت شود، هم با كمك اين معادلات مشخص مي شود.
نساجي چين
منبع: چيناويستا
مسئول همايش تجهيزات نساجي در چين پيش بيني كرد: تا چندين سال آينده واردات ماشين هاي نساجي به چين متوقف خواهد شد.
وي افزود: روند كاهش واردات تجهيزات حتي پس از بازسازي صنعت نساجي كشور هم ادامه خواهد داشت. اين در حالي است كه مقامات اين كشور در نظر داشتند پس از پذيرفته شدن درخواست عضويت چين در سازمان تجارت جهاني همكاري خود را با ديگر كشورهاي جهان افزايش دهند تا به اين ترتيب بقيه جهان را هم در رشد اقتصادي خود شريك نمايند. آمار نشان مي دهد سطح واردات ماشين هاي نساجي به چين از اوايل دهه ۱۹۹۰ تا به حال روز به روز افزايش يافته است. اما سطح واردات در سال ۲۰۰۳ نسبت به سال ۱۹۹۰ از ۷۵ درصد رشد به ۵۰ درصد تنزل داشته است. در واقع اين رشد با رشدي پايدار با نرخ نزولي است.
وانگ شوتيان، معاون همايش صنعت نساجي چين عقيده دارد: بي ثباتي صنعت نساجي چين از سال ۱۹۹۴ تا به حال روي سطح واردات تجهيزات و ماشين هاي نساجي تأثير منفي داشته است. پژوهشگران اعلام كرده اند در سال ۱۹۹۴، صنعت نساجي چين بخش عظيمي از مبالغي كه در اختيارش بود را از دست داد زيرا عليرغم ظرفيت بالاي توليدي شركتهاي نساجي اين كشور، توليدات آنها از كيفيت پاييني برخوردار بودند. پس مجبور شدند سطح توليداتشان را كاهش دهند تا حدي كه در سال هاي ۹۹-۱۹۹۸ سطح توليد بخش نساجي چين به يك چهارم تنزل كند. آنها در اين دوران به ارتقاء كيفي محصولاتشان پرداختند. همين كاهش سطح توليد نياز به وارد كردن تجهيزات نساجي را به كشور چين كاهش داد. شوتيان ادامه داد: پس از كاهش سطح توليد، در سال ۱۹۹۸، صنعت نساجي چين بيش از ۱۰۰ ميليون يوان معادل ۱۲ ميليون دلار از درآمدش را از دست داد.
اما پس از آن در اواخر سال ۱۹۹۸، سودآوري صنعت نساجي چين آغاز شد و بعد از يك سال اين كشور توانست مبالغ هنگفتي را صرف ارتقاء فن آوري هاي صنعت نساجي خود كند. اين راهي است كه چين براي رشد صنعت نساجي خود پيمود و ادامه اين روند بدون ترديد نه تنها وضعيت اين صنعت خاص بلكه وضعيت اقتصادي كل كشور را بهبود خواهد بخشيد. پس از آن توليدكنندگان پارچه و پوشاك در كشور به گسترش سطح توليدات و افزايش ثبات عملكرد خود پرداختند و توانستند از اين برنامه اصلاحاتي با يك دوره درآمد كمتر از قبل، رشدي چشمگير را در توليد و درآمدشان تجربه كنند.
|
|
|
هزينه تحصيلي دانشجويان غيرروزانه
رئيس صندوق رفاه دانشجويان وزارت علوم ، تحقيقات و فناوري گفت : دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي دولتي هيچ تعهدي درقبال تامين هزينه تحصيلي دانشجوياني كه تحت عناوين شبانه ، نوبت دوم ، نيمه حضوري پذيرفته مي شوند، ندارند.
حميد خوش گفتار در گفت و گو با ايرنا افزود: اين دانشجويان ظرفيت اضافي دانشگاهها را پر مي كنند و در قبال شهريه اي كـــــه مي پردازند به آنها امكانات تحصيلي داده مي شود.
وي بابيان اينكه قرار است تعهدي در اين زمينه متوجه دولت ، وزارتخانه و دانشگاه ها نشود، گفت: در غير اين صورت همان نظام قبلي بر دانشگاه ه ها حاكم مي شود.
خوش گفتار تهيه خوابگاه براي دانشجويان دختر غيربومي شبانه را يك وظيفه عاطفي و اخلاقي دانست و افزود:دانشگاه ها مي توانند از خوابگاه هاي خودگردان حمايت كنند و دانشجويان نيز شهريه خوابگاه ها را به دانشگاه به عنوان متولي يا موجر بپردازند.
|
|
|
تعويق انتقال آب ايران به كويت
منابع آگاه در وزارت انرژي كويت اعلام كردند، دولت كويت، طرح انتقال آب از ايران به كويت را به علت شرايط حاكم بر منطقه به تعويق انداخته است.
روزنامه «القبس» به نقل از اين منبع آگاه افزود، دولت كويت به وزارت انرژي ابلاغ كرده است كه شرايط كنوني براي بررسي و اجراي طرح انتقال آب مناسب نيست.
بررسي طرح انتقال آب آشاميدني از ايران به كويت، در دو سال اخير به علل گوناگون چندين بار به تعويق
افتاده است.
|
|
|