جورج بوش رئيس جمهور آمريكا دو هفته پيش در ديدار با ملك عبدالله پادشاه اردن در كمپ ديويد گفت: «ياسر عرفات يك بازنده است. من نمي خواهم سرمايه سياسي ام را براي بازندگان هزينه كنم. فقط به برندگان مي انديشم. من هنوز در حالت جنگ هستم، جنگ با تروريسم. اگر با تروريسم مبارزه نكنند با آنها كاري ندارم.»
اكنون چهار ماه از زماني كه بوش رسماً طرح صلح «نقشه راه» را در نشست هايي در درياي سرخ مطرح كرد مي گذرد، اما چيزي از اين طرح باقي نمانده است. نخست وزيري كه قرار بود عرفات را به حاشيه براند استعفا كرده و عرفات بار ديگر به قدرت بازگشته است. آتش بس با حملات اسرائيلي ها همچون بمباران خاك سوريه و انفجارهاي انتحاري همچون بمبگذاري اخير حيفا، نقض شده است.
وعده بوش مبني بر اينكه عده اي از مقامات آمريكايي با دو طرف گفتگو مي كنند و آنها را براي صلح متقاعد مي نمايند، به فراموشي سپرده شده است.
شكست نقشه راه الگوي رفتاري را نشان مي دهد كه ويژگي سياست دولت آمريكا در قبال درگيري اسرائيل و فلسطينيان است. اين الگو شامل سياست مشاركت و عدم مشاركت است. ناگهان درباره ابتكار عمل هاي جديد يا انتصاب نمايندگان ويژه تبليغات گسترده مي شود و در پس اين جاروجنجال ها شاهد توقف كار و بي ميلي به فشار آوردن بر طرفين به ويژه اسرائيلي ها هستيم. اين روند براي ماهها ادامه پيدا مي كند تا اينكه شيوه ديگري در نظر گرفته و بعد اعلام شود.
«فلينت لورت» از كارمندان سابق شوراي امنيت ملي آمريكا كه تا پيش از ترك كاخ سفيد در ماه مارس از مسئولان طراح «نقشه راه» بود، مي گويد: دولت يك برنامه تغيير را براي منطقه تهيه كرده است، دستيابي به راه حل دو كشور براي حل درگيري اسرائيل و فلسطيني ها بخش مهم اين برنامه است. «اما براي پيگيري اين راه حل و تحقق آن دولت هرگز نخواسته كاري كه لازم است را انجام دهد. هر وقت دچار مشكل مي شود شانه خالي مي كند.»
احمد ماهر وزير خارجه مصر اخيراً در سخناني كه نشان دهنده نااميدي اعراب است گفته است: «وقتي رئيس جمهور آمريكا نام خود را به طرح خاصي پيوند مي زند، براي خود و اطرافيانش و همه وظيفه اي درست مي كند كه بايد اين طرح را دنبال كنند. نمي توان با بروز هر مانعي كه ايجاد مي شود توقف كرد.»
اما كالين پاول وزير خارجه، مخالف اين ديدگاه است. او در مصاحبه روز جمعه خود با واشنگتن پست اعتراف كرد كه نقشه راه دچار يك وقفه شده است، اما گفت، با اين وقفه نبايد چنين تصور كرد كه ما مشاركت خود را قطع كرده ايم. او گفت:« وقتي كابينه جديد فلسطين روي كار بيايد، اگر معيارهاي اوليه مشخص شده از سوي آمريكا را محقق كند، ما آماده مشاركت هستيم... ما عقب نكشيده ايم.»
اما كارشناسان خاورميانه، ديپلمات ها و مقامات دولتي مي گويند كه دولت واشنگتن به همان الگوي رفتاري ويژه اي بازگشته كه از ابتداي كار، دولت بوش به آن عمل مي كرد، الگويي كه ريشه در بي ميلي اين دولت به تيره شدن ارتباط با اسرائيلي ها و اختصاص زمان و منابع به اين مشكل و ديدگاه سياه و سفيد پرزيدنت بوش به دنيا از بعد از ۱۱ سپتامبر دارد.
بيل كلينتون براي دستيابي به پيمان صلح در روزهاي پاياني رياست جمهوري اش تلاش كرد اما با آغاز انتفاضه دوم اين تلاش ها ناكام ماند. انتفاضه اكنون سه سال است كه ادامه دارد و به كشته شدن ۲۸۰۰ فلسطيني و ۸۰۰ اسرائيلي منجر شده است. دولت جديد آمريكا نمي خواست از نقطه اي شروع كند كه كلينتون به ناچار نيمه كاره رها كرده بود و طوري با موضوع برخورد كرد كه گويي آغازي جديد است.يك مقام مسئول در سازمان ملل مي گويد: بزرگترين مشكل ما اين است كه چگونه آمريكايي ها را وارد كار كنيم و چطور آنها را متقاعد كنيم كه دريابند اين يك درگيري بومي نيست.
در ژوئن ۲۰۰۱، جورج تنت رئيس سيا طرحي را ارائه كرد كه موضوع آن ازسرگيري همكاري امنيتي فلسطيني ها و اسرائيلي ها بود. اما اين طرح به همراه گزارش جورج ميشل رهبر سابق اكثريت سنا هرگز اجرا نشد. بوش بعد از حملات ۱۱ سپتامبر در سخناني در سازمان ملل گفت، آرمان كشور (مستقل) فلسطين را باور دارد، اما راهي براي دستيابي به اين آرمان ارائه نكرد. سپس دولت او ژنرال بازنشسته آنتوني زيني را به عنوان نماينده ويژه براي پيگيري اجراي طرح تنت منصوب كرد. اما زيني بعد از يك دوره كوتاه حتي از رفتن به منطقه هم خودداري كرد.
پاول به تعامل و گفتگو با عرفات ادامه داد، اما بوش گفتگو با او را متوقف كرد. مقامات دولت آمريكا مي گويند، ديك چني معاون رئيس جمهور بعد از سفري به منطقه در مارس ۲۰۰۲ به اين نتيجه رسيد كه تا زماني كه عرفات در قدرت باشد صلح دست يافتني نيست. چني مي گفت كه ادامه ارتباط با عرفات با جنگ واشنگتن عليه تروريسم همخواني ندارد. اين نظر او به محور اصلي سخنراني بوش در ۲۴ ژوئن آن سال تبديل شد. بوش در آن سخنراني قطع ارتباطات با عرفات را اعلام كرد و درباره كشور فلسطين سخن گفت كه قرار است تا سال ۲۰۰۵ تشكيل شود، اما تشكيل چنين دولتي را به «ايجاد دمكراسي در فلسطين و توقف حملات به اسرائيل» مشروط كرد.
ديپلمات هاي اروپا، سازمان ملل و عرب همان زمان هم گفتند كه انزواي عرفات يك اشتباه اساسي است. آنها هنوز هم به اين باورند. از نظر آنها عرفات با همه ايراداتش تنها رهبر فلسطيني است كه مي تواند پاي قرارداد نهايي با اسرائيل را امضا كند.
تحليلگران ديگر مي گويند كه قطع ارتباط با عرفات تنها وقتي كارساز بود كه دولت بوش خطر قطع ارتباط با دولت اسرائيل را هم مي پذيرفت و راه حل خود را براي اين درگيري ارائه مي كرد.
مقامات كاخ سفيد و وزارت خارجه مي گويند تصميم به انزواي عرفات بدون در نظر گرفتن عواقب تاكتيكي اين كار اتخاذ شده است. اين سياست موجب شد كه دولت بوش توان خود را براي نفوذ بر عرفات از دست بدهد و تنها از طريق ميانجيگران اروپايي و عربي اعمال نفوذ كند كه هنوز به طور مرتب با او ديدار مي كنند.
لورت كه در بحث هاي داخلي درباره سخنراني ۲۴ ژوئن سال گذشته شركت داشته است مي گويد، مشكل نه چندان آشكار سياست دولت در اين زمينه اين است كه دورنماي توافق نهايي را ارائه نكرده است. او مي گويد در آن سخنراني بايد با جسارت گفته مي شد كه وضعيت نهايي چه مشكلي خواهد داشت. به اين ترتيب فلسطيني ها مي توانستند آينده سياسي خود را بعد از عرفات ببينند. مقامات دولت بوش درباره آن سخنراني مشورت هاي نزديكي با دولت آريل شارون داشتند و اگر درباره توافق نهايي صحبت مي شد، در اين ارتباط با مشكل روبرو مي شدند. نخست وزير اسرائيل دولت بوش را براي قطع ارتباط با عرفات تحت فشار قرار داده بود.
در داخل اسرائيل به غير از چند نفر، كسي باور ندارد تصميم بوش براي قطع ارتباط با عرفات اشتباه بوده است. آنها مي گويند، دولت بوش تصميمي شفاف و درست گرفته است. يك مقام بلندپايه سابق اسرائيلي مي گويد، واقعيت هاي خاورميانه، كوتاهي از جانب اروپايي ها و اشتباهات بزرگ از ناحيه ما دستيابي به صلح را غيرممكن كرده است. اين مقام اسرائيلي مي گويد، اگر دولت شارون برنامه اي براي مذاكرات صلح ارائه مي كرد منزوي كردن عرفات كارساز بود و شايد اروپايي ها هم از آن حمايت مي كردند.اما مقامات دولت بوش با اين تحليل ها مخالفند و مي گويند كه باور كرده اند كه شارون آماده است «فداكاري هاي دردناكي» براي صلح بكند. اين عبارت خود شارون است. آنها مي گويند، در شرايط كنوني شارون نمي تواند اين فداكاري ها را عملي كند.
بسياري در منطقه و حتي در وزارت خارجه آمريكا سخنراني ۲۴ ژوئن بوش را تلاش از سوي او براي فاصله گرفتن از درگيري خاورميانه و آماده شدن براي جنگ عراق مي دانند و مي گويند نقشه راه نتيجه تلاش مقامات اروپايي و عرب براي از سرگيري روندي جديد بود.
اين طرح سه مرحله اي كه ايجاد كشور فلسطين را تا سال ۲۰۰۵ پيش بيني كرده بود در اكتبر ۲۰۰۲ كامل شد. اما گلايه هاي اسرائيلي ها و اختلافات داخلي درون دولت آمريكا، مانع از انتشار آن شده بود. برخي مقامات مهم دولت بوش درباره كل اين طرح بدبين بودند و مي گفتند كه بار زيادي به دوش اسرائيل انداخته است. اين بحث ها ادامه داشت تا اين كه بوش دستور پايان بحث ها را داد. در اواخر سال ۲۰۰۲ مقامات آمريكايي تلاش كردند اسرائيل را براي آزاد كردن درآمد مالياتي ۴۵۰ ميليون دلاري فلسطين متقاعد كنند.
اسرائيل مي گفت كه مي خواهد اطمينان يابد اين پول صرف تروريسم نمي شود به همين دليل آن را بلوكه كرده بود. اما مقامات آمريكايي در لحظه هاي تلاش براي احياي روند صلح غايب بودند. در اوايل فوريه ۲۰۰۳ هيأتي از مقامات اروپايي و سازمان ملل به دفتر نيمه ويران در رام الله رفتند، جايي كه او ماهها در آن تحت حبس خانگي قرار داشت. آنها در اين ديدار حامل يك اولتيماتوم بودند: بايد فوراً نخست وزير منصوب شود كه قدرت و اختيار انجام مذاكره با اسرائيل را داشته باشد.
«ترجي رودلارسن» هماهنگ كننده خاورميانه در سازمان ملل در اين ديدار گفت: «ابوعمار! اين به نفع شماست. بايد اين كار را بكنيد. در غير اين صورت ديگر مرا نمي بينيد، نه مرا و نه هيچيك از نمايندگان اتحاديه اروپا يا روسيه را.» به گفته يكي از كساني كه شاهد اين نشست بوده، رودلارنس سپس به در دفتر عرفات اشاره كرد و گفت: «در غير اين صورت روزي مي بينيد كه يك سرباز اسرائيلي از آن در وارد مي شود.»
عرفات همان كاري را كرد كه از او خواسته شده بود و مانعي را كه مشاركت آمريكا را محدود مي كرد برطرف كرد. از زماني كه دولت بوش ارتباط با عرفات را قطع كرده بود، براي مقامات آمريكايي ديدار با مسئولان فلسطيني غيرممكن شده بود. چند هفته پيش از انتشار طرح نقشه راه، وقتي بوش موافقت كرد تا در كنار توني بلر نخست وزير انگليس آن را منتشر كند، اسرائيل پيشنهادي به دولت واشنگتن داد كه شامل ۱۰۰ مورد تغيير در آن طرح بود.
يكي از آن تغييرات حذف همه اشارات به ايجاد كشور مستقل تا سال ۲۰۰۵ بود. دولت اسرائيل بالاخره اين طرح را با برخي ملاحظات و مخالفت ها تصويب كرد. عرفات تحت فشار اروپايي ها محمود عباس (ابومازن) را به نخست وزيري منصوب كرد. او يكي از اعضاي فهرست كانديداهاي مورد قبولي بود كه از ناحيه ديپلمات هاي اروپايي ارائه شده بود.
دولت بوش از ابومازن استقبال كرد. ابومازن با گروههاي فلسطيني به توافقنامه آتش بس رسيد، اما هيچگاه آنها را خلع سلاح نكرد، اين خواسته هميشگي اسرائيلي ها و آمريكايي ها بود. اقدامات امنيتي او از نظر آمريكا بسيار اندك بود.
مقامات آمريكايي مي گويند ديدار ابومازن از واشنگتن موجب خشم عرفات شد و او را به تلاش براي تضعيف موقعيت نخست وزير واداشت.محمود عباس استعفا كرد، اما برخي مقامات آمريكايي و ديپلمات هاي خارجي مي گويند اقدامات آمريكا كافي نبود. بعد از نشست بوش با عباس، پاول و كاندوليزارايس به منطقه سفر كردند و بوش هم نماينده ويژه اي براي نظارت بر پيشرفت طرح صلح انتخاب كرد. اما آمريكايي ها هرگز از داشتن نقش يك ناظر معتبر استقبال نكردند و به وعده هاي خود به فلسطيني ها جامه عمل نپوشاندند.
«جان والف» نماينده ويژه بوش نموداري تهيه كرد كه نشان مي داد چگونه هر يك از طرفين به اهداف توافق شده خود عمل نكرده اند. اما اين نمودار هيچگاه منتشر نشد. قرار بود سيا ۳۰۰ ميليون دلار براي آموزش نيروهاي امنيتي فلسطين هزينه كند، اما اسرائيلي ها از اين اقدام جلوگيري كردند و سيا هم كه هيچگاه از اين كار خشنود نبود به سرعت عقب نشيني كرد. والف هفته پيش به واشنگتن برگشت. اعلام شد كه او براي يك تعطيلات چند هفته اي به واشنگتن مي رود. مقام هاي دولت بوش مي گويند كه اسرائيل را براي انجام اقدامات مهم تحت فشار نمي گذارند، چون او با حملات انتحاري روبروست. اما فلسطيني ها و بسياري از ناظران و تحليل گران بي طرف مي گويند، حتي در هنگام آتش بس هم، اقدامات اسرائيل براي تقويت جايگاه عباس، همچون از ميان برداشتن مانع ها در جاده ، حذف ايست هاي بازرسي شهرك ها و آزادي زندانيان آنقدر محدود بود كه هيچ تأثيري نداشت. برخي پست هاي شهرك هاي يهودي نشين براي ژست گرفتن در مقابل دوربين هاي تلويزيوني برداشته شد اما بلافاصله تعداد جديدي احداث شد.
ادوارد آپينگتون، از مقامات سابق وزارت خارجه كه به دولت خودگردان فلسطين هم مشورت مي دهد مي گويد: فلسطيني ها در برابر نقشه راه تسليم شدند. در برابر دولت بوش تسليم شدند. اگر اسرائيلي ها عقب مي نشستند، درست مي شد. يكي از مقامات بلندپايه آمريكايي كه همواره با سياست كاخ سفيد در اين زمينه مخالف بوده است مي گويد، نگران آن است كه وقفه كنوني موضع فلسطيني ها را سخت تر كند و دستيابي به راه حل «دوكشور» را هم غيرممكن كند. اگر اسرائيلي ها به ساخت شهرك ها در مناطق اشغالي ادامه دهند، ما به نقطه اي مي رسيم كه فلسطيني ها نگاهي به نقشه كنند و بگويند: «همين است، ما داشتن يك كشور را نمي خواهيم.» اين زمان دور نيست و شايد همين سال آينده باشد.
گلن كسلر- واشنگتن پست
ترجمه:نيلوفرقديري