دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۹۸ - Oct.20, 2003
عواقب يك تصميم براي اروپايي ها
ايران، آمريكا، اروپا و آژانس بين المللي انرژي اتمي روزهاي حساسي را پشت سر مي گذارند. هريك از اين بازيگران «مناقشه برنامه هسته اي ايران» اكنون به فراخور اوضاع و احوال خود مي بايست مواضعي بگيرند كه هم منطبق با منافع ملي آنها باشد و هم در چارچوب قوانين و قواعد بين المللي بگنجد. سهم ايران در اين تصميم گيري پايبندي كامل به مفاد معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي و تلاش براي درك متقابل با آژانس بين المللي انرژي اتمي در زمينه پروتكل الحاقي است. مجموعه مذاكراتي كه در چند هفته اخير به ويژه هفته گذشته بين ايران و محمد البرادعي انجام شده به روشني گوياي اين است كه ايران در زمينه نشان دادن حسن نيت كوتاهي نكرده است؛ حتي مي توان گفت ايران در اين زمينه از حد تعهدات خود هم فراتر رفته و پيش از پيوستن به پروتكل الحاقي و صرفا براي اعتمادسازي، با اجراي عملي برخي مفاد آن موافقت كرده است. ايران تاكنون براي راضي كردن انبوه مخالفان داخلي همكاري گسترده با آژانس، مساعي زيادي به خرج داده است و اگر از مذاكرات و تماس هاي كنوني بهره هايي در جهت امنيت و منافع ملي خود نبرد، شايد به منطق مخالفان تمكين كند. برخي مخالفان همكاري كنوني ايران با آژانس حتي خروج از كل معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي را به عنوان يك گزينه مؤثر پيشنهاد كرده اند.
سهم آمريكا در زمينه برنامه هسته اي ايران، اگر رهبران اين كشور در برابر امنيت منطقه خليج فارس و خاورميانه احساس تعهد مي كردند، همراهي و اعتراف به مساعدت و گشاده دستي در زمينه همكاري با آژانس بود؛ اما اكنون كه رهبران واشنگتن بنا را بر خصومت پايدار با ايران گذاشته اند از آنها انتظار رفتاري ديگر نمي توان داشت. اما از اروپايي ها كه همواره كوشيده اند براي جهانيان سيماي خود را متفاوت و مستقل از ايالات متحده ترسيم كنند و آژانس بين المللي انرژي اتمي كه مي بايست سخنگوي همه اعضاي سازمان ملل باشد انتظارات ديگري وجود دارد. اروپايي ها در همنشيني هاي مكرر سال هاي گذشته و به ويژه ماه هاي اخير همواره اين را از زبان دولتمردان ايران شنيده اند كه تهران اگر با نهادهاي قانوني جهاني همكاري مي كند صرفا براساس مسئوليت شناسي و تعهد به موازين بين المللي است و اگر نهاد يا كشوري بخواهد تصويري متفاوت با اين نگاه ايران ارائه كند و يا جريان را به سويي سوق دهد كه تلقي كوتاه آمدن ايران از اصول اساسي امنيت، منافع و غرور ملي ايجاد شود طبيعي است كه هر فرايندي از جمله اعتمادسازي در همان نقطه متوقف خواهد شد. غرور ملي ايرانيان هنگامي جريحه دار مي شود كه احساس كنند كه به علت تأكيد گزينشي طرف هاي مذاكره بر برخي از بخش هاي معاهدات و يا اصرار اين طرف ها برگرفتن تعهداتي خارج از يك معاهده بين المللي از حقوق مسلمي كه در آن معاهدات پيش بيني شده است محروم مي شوند.
اروپايي ها و آژانس اين نكته را به وضوح مي دانند كه بخش عمده اي از فشارهايي كه ايالات متحده بر ايران وارد مي كند نتيجه اعتراض ايران به سلطه يكسويه اي است كه آمريكايي ها در پي آن هستند و ايران تنها كشوري نيست كه از آن زيان مي بيند. دو بحران تقريبا همزمان در همسايگي ايران يعني جنگ هاي افغانستان و عراق، علي القاعده مي بايست ميزان نفوذ منطقه اي ايران و تأثير مخالفت آن با يكسويه نگري ايالات متحده را به اروپايي ها نشان داده باشد. اگرچه ايران همواره از اين موقعيت و نفوذ براي ايجاد مفاهمه منطقه اي و بين المللي سود جسته است اما چنانچه رفتار بازيگران بين المللي در جهت خدشه دار كردن اقتدار ملي ايران و ترسيم چهره اي غيرواقعي از انگيزه هاي ايران براي همكاري با آژانس باشد، طبيعي است كه نتيجه مثبتي از تحولات كنوني نمي توان انتظار داشت. وضع مطلوب براي ايران، حل مسالمت آميز مناقشه هسته اي و دور شدن از مباحثي مانند تحريم هاي شوراي امنيت است و اين هدف را با رايزني هاي مستمر دنبال مي كند؛ آنچه كه ايران تاكنون در شكل برخورد مثبت با طرف هاي مذاكره از آژانس نشان داده است نه براساس زور كه براساس اعتقاد به همكاري براي ايجاد فضاي اعتماد بوده است. در همين راستا بود كه جمهوري اسلامي ايران از سال ها قبل بحث عاري كردن خاورميانه از سلاح هاي هسته اي را مطرح ساخته است.
اما اگر قرار باشد بين مخدوش شدن حيثيت ملي و وضع تحريم ها يكي انتخاب شود، طبيعي است كه انتخاب ايران شق دوم است كه پيش تر نشان داده است تاب مقاومت در برابر آن را دارد. اما هزينه اي كه ممكن است عوامل فشار بر ايران از اين راه متحمل شوند، قابل پيش بيني نيست. آسيب پذيري اروپايي ها كه به لحاظ اقتصادي و تجاري و جاي پايي براي نفوذ منطقه اي، بيش از آمريكا به ايران نياز دارند احتمالا بيش از ايران است كه كالايي مطمئن براي فروش و كالاهايي پرعرضه براي خريدن دارد.
به اين ترتيب مي توان گفت كه اكنون براي اروپا فرصتي استثنائي ايجاد شده است تا بتواند با استفاده از ديدگاه هاي مثبت ايران روش هاي عاقلانه اي براي جلب همكاري هاي كشورمان اتخاذ نمايد و استراتژي نويني را در مقابل راهبردهاي يكجانبه گرايانه و زورگويانه آمريكا عرضه كند.
شايد علم به همين توانايي ها باعث شده است كه در ايران با وجود كثرت سياسي مشهود، در زمينه برنامه هسته اي صداهاي متفرق شنيده نشود و تنها گروه هايي اندك بعضاً براثر سهو در بيان به گونه اي سخن بگويند كه نشانه تشتت آراء باشد.اين گروه اندك نيز بايد بدانند كه برون رفت از اوضاعي كه به بهانه فعاليت هاي صلح آميز هسته اي بر ما تحميل شده است، بسيار مهمتر از موضع گيري هاي سطح پايين جناحي و سياسي متداول است و سوابق درگيري هاي شخصي و حتي جناحي نبايد سبب غفلت از تلاش هاي شخصيت هايي باشد كه در حساس ترين شرايط در حال مذاكره با آژانس و اروپائيان هستند.

يادداشت
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري ضميمه
بازارچه همشهري
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |  
|  ورزش   |   ورزش جهان   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |